در قسمت نظرات به این 2 سوال جواب دهید:
1.چه شغل هایی را الان می شناسی که به عنوان منبع کسب درآمد افراد هستند اما تا همین چند سال پیش بسیار خنده دار و غیر قابل بود که بشود از طریق انجام چنین کارهایی پول ساخت؟
2. اگر باور داشته باشی که موضوع مورد علاقه ی شما می تواند به عنوان یک شغل وجود داشته باشد و می تواند از لحاظ مالی شرایط تجربه زندگی ای سرشار از شادی و آرامش را برای شما فراهم کند، چه موضوعی را به عنوان شغل انتخاب می کنی؟!
به این سوالات فکر کن و پاسخ های خود را بنویس تا هم خودت و هم دوستانی که نوشته شما را می خوانند، باور کنند که می توان از هر آنچه به آن علاقه داشته باشی، پول ساخت و آن را به عنوان کسب و کار گسترش داد.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD197MB23 دقیقه
- فایل صوتی نقش عشق و اشتیاق در موفقیت22MB23 دقیقه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
الم﴿١﴾
الف، لام، میم
تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ﴿٢﴾
این آیات [با عظمتِ] کتاب محکم و استوار است،
هُدًى وَرَحْمَهً لِلْمُحْسِنِینَ ﴿٣﴾
که سراسر هدایت و رحمتی است برای نیکوکاران.
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿۴﴾
همانان که نماز را برپا می دارند و زکات می دهند و به آخرت یقین دارند.
أُولَٰئِکَ عَلَىٰ هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۵﴾
اینانند که از سوی پروردگارشان بر بلندای هدایتند، و اینانند که رستگارند،
===================================
سلام به استاد عباسمنش عزیزم ،سلام به استاد شایسته جانم ،سلام به رفیق های نازنین غار حرا
نشانه ی روزانه ی من به تاریخ ١١/4/١4٠٣:
فایل بینهایت پر برکتی بود که آگاهی هاش مثل همیشه در زمان و مکان درست به دستم رسید،دقیقا وقتی که من تمرین جلسه ١ روانشناسی ثروت رو از سر گرفتم و شروع کردم به نوشتن کامنت و ادامه دادن مسیر درستی که من رو تا به اینجا آورده و از اینجا میتونه به هرجایی که دلم میخواد برسونه.
سُنَّهَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدِیلًا
قوانین ثابت و پایدار و عدالت بی نقص خداوند که هرکسی میتونه ازش استفاده کنه و زندگی رو اونطور که دلش میخواد رقم بزنه.
یکسری نکات مهم رو توی دفترم نوشتم،اما برای گذاشتن رد پا از خودم و همچنین نوشتن دوباره و دریافت تأثیرگذاری بیشتر روی باورهام،نکاتی که توی دفترم نوشتم رو اینجا هم مکتوب میکنم.
===================================
اگر شما یک خواسته ای داشته باشی و عاشقش باشی و عشق و علاقه و شور و اشتیاق داشته باشی،اون کار برات کار راحتیه و وقتی براش کارهای زیادی انجام میدی به این معنا نیست که داری زجر میکشی.
وقتی شما عاشق یک موضوعی باشی و با تمام وجود دوستش داشته باشی،اصلا انجام دادنش و فعالیت سنگین در مورد اون کار،اصلا کار سختی نیست،اتفاقا کار خیلی لذت بخش و آسونی هم هست.
درواقع :
تفریحت،عشقت،لذتت،مسافرتت،همون کاره
===================================
اگر میخواید خوشبختی رو به تمام معنا در زندگیتون احساس کنید !
اگر میخواید یک پکیج کامل از سلامتی،ثروت،شادی،آرامش،خوشبختی و اعتبار رو داشته باشید!
اگر میخواید همه ی چیزهای خوب رو باهم داشته باشی:
برو و درکاری که دوسش داری ،مهارت کسب کن و حرفه ای شو و باور کن:
که میتونی از چیزی که عاشقش هستی،پول بسازی
میتونی از چیزی که عاشقش هستی،ثروت بسازی
===================================
همه ی ما وقتی به کار فکر میکنیم،کار برامون یک چیزی که باید انجامش بدیم ،که خرجمون رو بگذرونیم ،هزینه های زندگیمون رو بگذرونیم تا زنده بمونیم :
عشق چیزی که بعد از اینکه از سرکار اومدیم،میریم سراغش!
یعنی توی ذهن ما این هست که :از کاری که عاشقشم که نمیتونم پول دربیارم،باید برم سراغ یک شغل معمولی،یک کار معمولی که بتونم هزینه های زندگیم رو دربیارم.
و بعد که از سرکار اومدم،یا روزهای آخر هفته،برم کاری که عاشقش هستم رو انجامش بدم.
واقعیت اینکه:اگر ما دنبال شادی بینهایت در زندگی باشیم،اگر ما خودمون رو یک چرخ دنده توی جهان ببینیم و اگر تصور کنیم که من برم دنبال چیزی که دوسش دارم،شغل یا موضوعی که بهش علاقه دارم:
یعنی به صورت طبیعی،اگر ولم کنی دوست دارم اون کار رو انجام بدم چه حقوق به من بدن،چه حقوق به من ندن،چه بقیه بفهمن من توی اون کار خوبم،چه بقیه نفهمن،من دوست دارم اون کار رو انجام بدم
اگر بریم توی اون فضا،توی اون جایی که جاش هست،این چرخ دنده اونجایی قرار بگیره که باید قرار بگیره و توش عالی بشیم و بهترین باشیم و کار کنیم :
که کار کردن توی چیزی که بهش علاقه داریم،اصلا سخت و زجرآور نیست
وبعد انقدر پیشرفت میکنیم و انقدر به پیشرفت جهان،به خوشبختی جهان کمک میکنیم که این ساعت خیلی قشنگ و مرتب کار میکنه.
اونوقت،ثروت هم لاجرم به سراغ ما میاد
===================================
موضوع اینکه: ما به صورت بنیادین باور نداریم که اون چیزی که دوسش داریم رو به عنوان یک شغل در نظر بگیریم،شغلی که بتونه زندگی مارو بچرخونه،از نظر مالی،اینو باور نداریم.
چون ما باور کردیم در مورد مسائلی که دوسش داریم،درآمدی نداریم،بخاطر همین ما به صورت شغل بهش نگاه نمیکنیم.
پس باید این باور رو در ذهنمون عوض کنیم :
چطوری ؟
با پیدا کردن الگوها
نگاه کنید چه شغل هایی داره پولساز میشه که قبلاً نمیشد بهش گفت شغل ولی الان پذیرفته شده این شغله و درآمد خوبی هم داره.
===================================
اگر هر کدوم از ما این باور رو توی ذهنمون درست کنیم که اون کاری که دوسش دارم،عاشقشم،اگر توش عالی بشم،حتما ثروت سراغ من میاد
اونوقت:
ما خیلی خوشبخت زندگی خواهیم کرد
ما خیلی حالمون خوب خواهد بود
و خیلی به جهان خدمت خواهیم کرد
و جهان هم به ما خدمت میکنه
و خیلی موفق خواهیم بود ،و خیلی ثروتمند خواهیم بود
=====================================
اگر باور داشته باشی که موضوع مورد علاقه ی شما می تواند به عنوان یک شغل وجود داشته باشد و می تواند از لحاظ مالی شرایط تجربه زندگی ای سرشار از شادی و آرامش را برای شما فراهم کند، چه موضوعی را به عنوان شغل انتخاب می کنی؟!
اون چیزی که من از بچگی بهش علاقه داشتم،و به قول استاد بدون اینکه براش کلاس برم،یا تمرین خاصی بکنم ،توش مهارت و استعداد داشتم ،نویسندگی بود،من عاشقانه مینوشتم ،از نوشتن خاطره های روزانه و اتفاقات زندگی شروع شد تا رسیدم به دوره ی راهنمایی و زنگ انشا،این کلاس ،جایی بود که روح من رو به پرواز درمیاورد،من موضوع انشا،هرچیزی که بود رو روی هوا میگرفتم و به محض اینکه میرسیدم خونه دفترم رو باز میکردم و مینوشتم و می نوشتم و می نوشتم ،صفحه ها و صفحه ها صفحه ها
همیشه زنگ انشا درخواست کل کلاس این بود که سعیده اول انشاش رو بخونه ،دهه ٨٠ که خبری از اینترنت و سایت و این داستان ها نبود یادمه همیشه دبیر فارسیمون بهم میگفت تو بالاخره یک نویسنده میشی یا روزنامه نگار.
یکبار یک قصه تخیلی نوشتم باهاش کل بچه های مدرسه و مدیر و ناظم و معلم رو با سفینه بردم فضا!
آخ چقدر خلق اون داستان تخیلی به جانم چسبیده بود،هنوز طعم شیرینش زیر زبونمه!
و این علاقه در کنار احساس عدم لیاقت و نداشتن عزت نفس و باورهای محدود کننده جامعه یک گوشه ای دفن شد،تا رسید به صفحه ای توی اینستاگرام!
با تولد نیلانیکا ،من شروع کردم به نوشتن داستان های کوتاه از فعالیت های روزمره ی دوقولوها…
فالوئر ها از 4٠/5٠نفر فامیل شد صدتا،شد هزارتا,شد ده هزارتا … و تا اون روزی که من متعهد شدم اینستارو ببندم تا ٢5 هزار نفر رسید …
بدون اینکه من کار خاصی براش بکنم،چرا یکی دوبار مثلا با پیچ های دیگه تعامل کردم اما اون موقع اگر صدتا فالوئر اضافه میشد 5٠تاشون میرفتند ولی اونایی که با قدرت نویسندگی من میومدن موندگار بودن و پر از فعالیت!
همین الان اگر پیجم رو باز کنم میبینیم دایرکت من پر از پیام هایی که سعیده کجایی؟چرا نمیای پست و استوری بزاری؟لطفا برگرد.
این علاقه با من اومد همینجوری تا من با آموزش های استاد ،عاشق قرآن شدم،عاشق خوندن آیه های قرآن و تحلیل قوانینی که از استاد یاد گرفته بودم ،پس شروع کردم به نوشتن کامنت …
اولش خیلی سخت بود اما مینوشتم،شده چهار پنج تا خط …
ولی سعی میکنم توی نوشته هام از قانون و قرآن استفاده کنم .
و این تکامل طی شد و طی شد تا رسید به اینجا!
که من وقتی میخوام بنویسم ،وقتی از قرآن و قوانین و اتفاقات زندگی خودم میخوام بنویسم ،کاملا از بعد زمان و مکان خارج میشم و به خودم میام میبینم صفحه ها نوشتم بدون اینکه گذر زمان رو بفهمم،درحالیکه برای اینکار هیچ پولی به من نمیدن.
من عاشق این کارم ،این اون کاری که من بعد از انجام چیزی که اسمش رو شغل گذاشتم کل روز مشغولشم.
حتی وقتی از پرستاری انصراف دادم اومدم ویژگی های شغلم رو مشخص کردم و بعد نوشتن اصل اول :که مهم ترین چیزی که میخوام ،شغلی هست که به گسترش جهان توحیدی کمک کنه ،از علایق و ویژگی ها و توانمندی هام نوشتم
و تموم تلاشم رو کردم طبق آگاهی های جلسه ٣ قدم٧
فقط روی ویژگی های خواسته م تمرکز کنم و اجازه بدم جریان هدایت ،هدایتم کنه
و حالا که اینجام، باید همچنان تسلیم باشم و بپذیرم یک جریانی هست که داره مارو هدایت میکنه نه مارو،کیهان و کهکشان هارو داره هدایت میکنه و اون آگاهه و تنها اون انرژی میتونه من رو از مسیری به خواسته هام برسونه که بهترین مسیره،به قول جمله ی طلایی استاد در آخر این فایل:
من باید روی باور هام کار کنم و اجازه بدم آرام آرام به شغلی هدایت بشم که دوسش دارم
استاد جان ،پیامبر زندگی من ،ازت ممنونم بی نهایت و دعا میکنم بزودی در این چرخ دنده ی بزرگ جهان ،در جای درستش قرار بگیرم .
رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی ۖ إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ
اى پروردگار من، به من بیاموز تا شکر نعمتى که بر من و بر پدر و مادرم ارزانى داشتهاى به جاى آرم. کارى شایسته بکنم که تو از آن خشنود شوى و فرزندان مرا به صلاح آور. من به تو بازگشتم و از تسلیمشدگانم.
در پناه نور ورحمت الله باشید همیشه