نقش عشق و اشتیاق در موفقیت

 

در قسمت نظرات به این 2 سوال جواب دهید:

1.چه شغل هایی را الان می شناسی که به عنوان منبع کسب درآمد افراد هستند اما تا همین چند سال پیش بسیار خنده دار و غیر قابل بود که بشود از طریق انجام چنین کارهایی پول ساخت؟

2. اگر باور داشته باشی که موضوع مورد علاقه ی شما می تواند به عنوان یک شغل وجود داشته باشد و می تواند از لحاظ مالی شرایط تجربه زندگی ای سرشار از شادی و آرامش را برای شما فراهم کند، چه موضوعی را به عنوان شغل انتخاب می کنی؟!

به این سوالات فکر کن و پاسخ های خود را بنویس تا هم خودت و هم دوستانی که نوشته شما را می خوانند، باور کنند که می توان از هر آنچه به آن علاقه داشته باشی، پول ساخت و آن را به عنوان کسب و کار گسترش داد.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    197MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی نقش عشق و اشتیاق در موفقیت
    22MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

553 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «اسداله زرگوشی» در این صفحه: 3
  1. -
    اسداله زرگوشی گفته:
    مدت عضویت: 1281 روز

    سلام علیرضای عزیز

    امیدوارم هر کجا هستی در پناه خداوند بزرگ سالم و شاداب باشی

    پیام زیبایتون را بارها و بارها خواندم و بخصوص قسمتهایی که در مورد پیدا کردن علاقه صحبت کردید و کتابها و دوره هایی که بهتون در این خصوص کمک کرده اند را معرفی کردید، میتوانند به من هم برای واضح شدن مسیرم کمک کنند و قطعا کتابهایی که معرفی کردین را دنبال خواهم کرد.

    امیدوارم در مسیری که دارید طی می کنید بهترین ها براتون رقم بخوره و به اهداف و خواسته هایتان برسید دوست عزیز.یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    اسداله زرگوشی گفته:
    مدت عضویت: 1281 روز

    سلام و درود خداوند بر سعیده نورانی

    ممنونم بابت این کامنت خواهر جان. درسته که مثل کامنت های قبلی توحیدی و قرآنی نبود ولی خیلی ارزشمند بود. و منو درگیر خودش کرد.

    راستش دیگه مغزم هنگام خوندن این جملات اِرور میده! سالهاست دارم این چنین جملاتی رو میخونم ولی درک نمی کنم.

    یه جای کار ایراد داره که این آگاهی ها به کار من نمیان و قفل بسته ذهنمو باز نمیکنه! ساعت ها و سالهاست که کتاب خوندم،ساعتها نوشتم از جنبه های مختلف خودمو واکاوی کردم. از دیگران پرسیدم. ولی اون چیزی که باید باشه نبود.

    یبار بهم الهام شد برم عکاسی و رفتم یدوره رو حضوری گذروندم و چندین پکیج هم دیدم ولی تازه برام واضح شد که عکاسی رو دوست دارم ولی نه بعنوان شغل!

    این تست های روانشناسی و شخصیت شناسی و … که دیگه نگووووو.

    یه چیز ساده از نظر خیلی ها؛ بزرگترین معضل و ترمز زندگی من شده!!!

    خودم و سپردم به آگاهی دوره ها و فایل های استاد شاید یروزی این قفل باز بشه.

    یه باگی تو وجود منه که برام ناشناخته است. انگار دیگه خودم خسته شدم درون خودم بگردم دنبالش. دوست دارم یکی جراحی کنه این ذهنو و بگه چه خبره توش!

    با اینکه خسته میشم گاهی ولی متعهدم به ادامه دادن. هر چقدر میخواد طول بکشه مهم نیس. بالاخره یروزی از دستم خسته میشه و خودشو نشون میده!

    شاید هنوز زمانش نرسیده؛ شاید هنوز خیلی باید کار کنم رو خودم تا خودمو بیشتر بشناسم.

    نمیدونم چرا اینارو میگم هاااا. با اینکه گفتم ذهنم حتی یک کلمه اضافی ازین آگاهی رو قبول نکرد!

    گاهی احساس میکنم خداوند همه چیز رو در یک حد در درون من قرار داده شده. که کشش زیاد یا تنفر زیاد به هیچ چیز و هیچ کسی ندارم. از هیچ غذایی بدم نمیاد. قبلنا هر بار که خانمم میگفت چی درست کنم؟ همیشه یه جواب تکراری می شنید که هر چی برات آسونتره همونو درست کن. شاید این جواب خیلی ها رو خوشحال کنه؛ ولی وقتی همیشه تکرار بشه میره رو اعصاب و مثل خانمم سوالشو این جور میپرسه که چی درست کنم؟ نگو هر کدوم برات آسونتره!

    حتی این حس و تو دوران مجردی هم داشتم. خیلی ها رو دوست داشتم ولی عاشق هیچ کسی نشدم! من کسی بودم تو فامیل که شرایط ازدواج داشتم ولی از همه بیشتر مجرد موندم. آخرش هم با عقل ازدواج کردم نه با قلب! هر چند خداوند زندگی ای بمن عطا کرد که عاشقشم ولی اینکه میگفتن عشق بعد از ازدواج بوجود میاد دروغی بیش نبود.

    آنروزها میگفتم اگه دختری منو انتخاب کنه و بیاد بمن پیشنهاد ازدواج بده (نه پیشنهاد دوستی) من قبول میکنم! یعنی دوست داشتم انتخاب بشم تا اینکه انتخاب کنم!!! شاید اگه الان بود شدنی بود ولی تو اون زمان فکرشم محال بود چه برسه به انجامش.

    تغییر نگاه من بواسطه آموزش های استاد سبب ایجاد این عشق به زندگی ام و همسر و دخترم شده است.این نبود. اینو ساختم.با تمرکز بر نکات مثبت. با تغییر زاویه دید. با بولد کردن خوبی ها و اعراض از نازیبائی ها. با شکرگزاری بابت نعمت ها و داشته ها. روزی نیست که من شکرگزار خداوند نباشم بابت این زندگیم.

    ولی دلیل این حرفهام ؛ حرف دلم این بیت عطار است که:

    چون به دریا می‌توانی راه یافت

    سوی یک شبنم چرا باید شتافت

    وقتی میشه توحیدی تر و ثروتمندتر و بهتر و توحیدی تر زندگی کرد. چرا قانع باشیم به این زندگی؟ چرا کانال رزق خدا را گشاد نکنیم تا نعمت و زیبایی و ثروت و رحمت و خوشبختی بیشتری دریافت کنیم.

    من سالهاست که در منطقه امن خودمم. شغلی دارم که خیلی ها آرزوش رو دارند. همیشه غنی از احترام و توجه بوده ام. اما چرا کارمندی؟ چرا کارآفرینی نه؟

    بقول استاد و سعیده اینهمه ویژگی مثبت شخصیتی که دارم از صداقت؛ از راستگویی؛ از پاکدستی؛ از تعهد؛ از پشتکار … که هر کدامش ثروت بزرگ درونی ای است که خیلی ها در آرزوی پیدا کردن چنین افرادی اند. چرا جایی هرز بره که کمترین ارزش برایش قائلند؟!

    گاهی با خودم میگم منی که از کودکی کار کرده ام و بقول امروزی ها بزینس های مختلف داشته ام چرا باید لنگ پیدا کردن بزینس مورد علاقه ام باشم؟!

    نمی دونم از هر دری گفتم. واقعیتش نمیدونم چی گفتم از کجا رفتم به کجا. ذهنم کرکرشو پائین کشیده. و منم یه حرفهایی با خودم زدم! چه جایی بهتر و محرم تر از خانه دوست. شاید یروز این حرفها به کار من و کسی اومد و بشه ازش رمز گشایی کرد. چیری که مطمئنم ازش اینست که من ادامه میدم، ادامه و ادامه و ادامه…

    خیلی راه مونده میدونم. سالها باید رو خودم کار کنم. انگار تنها چیزی که عاشقشم همین بودن در این مسیر است… آره همین سایت که تمام تفریح و لذت و شب نشینی و مسافرت و مهمانی و دورهمی و حتی فوتبال نگاه کردن هم در مقابلش سر تسلیم فرود میارند و من در خلوتم و در لحظه لحظه کار کردن روی این آگاهی ها و نت برداری و کامنت خوندن و کامنت نوشتن غرق لذتی هستم که معنی عشق را فهمیدم؛ معنی علاقه را فهمیدم! عشق و علاقه واقعی من انگار همینست!!! یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
  3. -
    اسداله زرگوشی گفته:
    مدت عضویت: 1281 روز

    سلام و درود خداوند بر بانو سادات عزیز

    امیدوارم در شهر زیبای رشت در زیر سایه الطاف الهی حال دلتون خوب باشه و ایام به کامتان باشه.

    ممنونم بابت سخاوت و قلب رئوف و مهربان تان خواهر عزیزم. شما همیشه منو راهنمایی کردین و به سوالاتم پاسخ دادین و ازین بابت واقعآ ممنون و سپاسگزارم.

    همه کسانی که در این سایت الهی هستند برایم عزیز هستند و کسانی که رسالت بزرگتری مثل شما در جامعه ایفا می کنند، برایم عزیزتر.

    تحسینتون میکنم بابت توانائی ها؛ علایق و هنرمندیتان دوست عزیز. منم مثل شما به خط علاقه دارم و نت برداری جلسات استاد برایم ینوع تمرین خط هم محسوب میشه.

    کامنت نوشتن ربطی به توانایی انشاء نوشتن نداره خواهر جان! منم مثل شما توانایی انشاء نوشتن نداشتم و یادم میاد تو امتحانات دوران مدرسه چند خط کلیشه ای داشتم که همیشه مینوشتم با این مضمون که به نام الله یگانه پاسدار خون شهیدان و با سلام و درود بر… که همش حاشیه بود و ربطی به انشاء نداشت. ولی اونوقتها انگار نمره انشاء رو کیلویی حساب می کردن و هر چه بیشتر مینوشتی نمره بهتری میگرفتی و منم که حرفی برای گفتن نداشتم این چند خط رو بزرگ مینوشتم تا یکم آبروداری کرده باشم.خخخ

    ولی کامنت نوشتن از دل میاد، ادا درآوردن نمی خواد. هر چه میاد مینویسم. مثل همین الان که طی زمان کردم. شما کامنت تون خیلیم خوب بود. امیدوارم بیشتر بنویسید تا بیشتر لذت ببریم و استفاده کنیم از اطلاعات و تجربیاتتون.

    لذت بردم از اینکه گفتی همه چیز توحیده. واقعآ درک این جمله درک زندگیه. فکر نمی کنم انتهایی داشته باشه ایمان آوردن به توحید و مشرک نشدن. قدرت ندادن به آدمها تو زندگی؛ متوسل نشدن و واسطه قرار ندادن آدمها برای رسیدن به خواسته ها… بقول شما گفتن و دانستن این حرفها تا عمل کردن به آنها خیلی فاصله است. فاصله توحید نظری تا توحید عملی فاصله بین زندگی ما تا بهشت است. اصلا وقتی وصل میشی به منبع نعمت و رحمت و ثروت و خوشبختی و سلامتی و احساس خوب، دیگه کمبودی احساس میکنی؟ دیگه نیازی به چیزی داری؟ دیگه خواسته ای داری؟ همه چیز فراهمه. آنوقته که بی نیازترینی؛ ثروتمندترینی؛ خوشبخت ترینی؛ زیباترینی؛ سعادتمندترینی؛ قویترینی؛ غنی ترینی؛ بی خیالترینی؛ بزرگترینی؛ بخشنده ترینی؛ رها ترینی…

    اینکه می بینم شما با وجود داشتن شغل و مسئولیت سنگین در جامعه و کار منزل و بچه داری، باز هم بدنبال مولد بودن بیشتری، واقعآ ستودنی و تحسین برانگیزه. آفرین به این همت بالایی که دارید. خوشحالم که هدایت شدید به شغل مورد علاقه همسرتون. این یعنی شما در مدار رسیدن به علایقتون قرار گرفتید. وارد شدن به این فضا یعنی در مدار قرار گرفتن. و مطمئنم با ادامه دادن علایقتون بیشتر براتون واضح میشه. منم دارم تکاملم را طی میکنم. و هر وقت باورهام مثل شما قویتر شد آنوقت وارد بازار کار خواهم شد و بصورت تکاملی و هدایتی به سمت علایقمون حرکت خواهیم کرد. و این نیاز داره که من بیشتر رو خودم کار کنم و اجازه بدم جهان آدمها؛ شرایط و اتفاقاتی رو که منو به خواسته ام میرسونه رو برایم فراهم کنه.شما خدا رو شکر در مدار بالاتری هستید.

    تو فایل های دانلودی شماره 13 کامنتتون رو ندیدم ولی تو قسمت دیدگاه های ارسالی پیامتون رو خوندم (اگه اشتباه نکرده باشم) و کامنتتون رو لایک کردم همچنین کامنت دوست عزیزم آقای رفیعی رو. امیدوارم ایشون هم هر چه زودتر به مسیر و شغل مورد علاقشون هدایت بشن و الگوهای بیشتری رو در این سایت داشته باشیم برای خلق کسب و کار مورد علاقه شون.

    باز هم سپاسگزارم بابت پاسخ سخاوتمندتون و با آرزوی رونق کسب و کار و خلق ثروت و هدایت به مدارهای بالاترو خلق کسب و کار مورد علاقتون. در پناه خداوند باشید خواهر عزیزم. یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: