در قسمت نظرات به این 2 سوال جواب دهید:
1.چه شغل هایی را الان می شناسی که به عنوان منبع کسب درآمد افراد هستند اما تا همین چند سال پیش بسیار خنده دار و غیر قابل بود که بشود از طریق انجام چنین کارهایی پول ساخت؟
2. اگر باور داشته باشی که موضوع مورد علاقه ی شما می تواند به عنوان یک شغل وجود داشته باشد و می تواند از لحاظ مالی شرایط تجربه زندگی ای سرشار از شادی و آرامش را برای شما فراهم کند، چه موضوعی را به عنوان شغل انتخاب می کنی؟!
به این سوالات فکر کن و پاسخ های خود را بنویس تا هم خودت و هم دوستانی که نوشته شما را می خوانند، باور کنند که می توان از هر آنچه به آن علاقه داشته باشی، پول ساخت و آن را به عنوان کسب و کار گسترش داد.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD197MB23 دقیقه
- فایل صوتی نقش عشق و اشتیاق در موفقیت22MB23 دقیقه
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و دوستان خوبم
امیدوارم دیدگاه من برای بقیه دوستان مفید باشه
در پاسخ به سوال اول اگه بخوام مثال بزنم در بعضی از کشورها گروه هایی هستند که در ازای گرم کردن و پرشور کردن مراسم ختم یا عروسی پول میگیرند یعنی در ازای گریه و عزاداری یا خنده و شادی پول میگیرند یا مورد دوم با پیشرفت شبکه های مجازی کلی موقعیت ها و شغل هایی که قبلا نبود ایجاد شد مثلا کی فکرشو میکرد بشه با آموزش دادن اصول اینستاگرام به درامد میلیاردی رسید یا گاهی یک ایده هایی که برای بقیه خنده دار به نظر میاد باعث ثروتمند شدن میشه مثل اقای بابک بختیاری که این ایده اومد بستنی رو بریزه داخل لیوان (آیس پک) و همین باعث کارآفرینی و ثروتمندشدنش شد
واقعا مثال ها زیاده و میشه صدها مورد رو مثال زد
در پاسخ به سوال دوم
من نقاشی رو به عنوان شغلم انتخاب کردم و واقعا عاشق نقاشی هستم و خدارو بابت استعداد بالایی که در نقاشی بهم داده شکرمیکنم من وقتی نقاشی میکشم واقعا گذر زمان رو احساس نمیکنم از انجامش لذت میبرم و هیچوقت از نقاشی کشیدن خسته نمیشم ، واقعا احساس میکنم جزئی از زندگیمه که باید باشه یعنی فراتر از اینه که به چشم کار صرفا بهش نگاه کنم چون باعث میشه حالم خوب باشه نمیدونم تا حالا شده حس کنید انجام کاری به زندگیتون معنا میده و زندگیتون رو هدف دار و ارزشمند میکنه من دقیقا این احساس رو به نقاشی دارم بهم معنا و هدف میده ، حتی تو لحظه هایی که یک مشکل یا سختی دارم به نقاشی پناه میبرم واقعا احساس میکنم نقاشی کشیدن من رو قوی تر میکنه
دوستدارم یکم از مسیری که رفتم تا به علاقم برسم بگم
خب منم نسبت به هنر باورهای غلطی داشتم اینکه تو هنر درامد نیست، نقاشی اینده نداره و…. و بخاطر همین باورها زمان دبیرستان رفتم رشته انسانی و بعد کنکور دارم با یه رتبه سه رقمی رشته علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد رو قبول شدم و میخاستم معلم بشم و ارشد و دکترا هم روانشناسی بخونم و یه هدفایی داشتم ولی همیشه یه احساس کمبود داشتم شرایط برام رضایت بخش نبود و یه حس پوچی داشتم که همیشه پنهانش میکردم تا ترم ۵ یه بازدید از مرکز فنی و حرفه ای داشتیم و وقتی رفتم اونجا و وارد کلاس نقاشی شدم یه احساس شور و اشتیاق زیادی رو تجربه کردم مثل یه آهنربا من رو سمت خودش میکشید و اون روز فهمیدم که اون حس کمبود تو وجودم بخاطر چی بوده ولی بازم بخاطر باورهام هیچ اقدامی نکردم و چندماه با خودم کلنجار رفتم تا اینکه اواخر ترم ۶ یه تصمیم مهم گرفتم اونم این که انصراف از تحصیل بدم باوجود همه قضاوت ها و سرزنش هایی که میشدم و ترس تو وجود خودم انصراف از تحصیل دادم شاید خیلی منطقی تر بود که من معلم بشم و در کنارش نقاشی رو ادامه بدم ولی برای من که رویای کارافرینی و داشتن یه کسب و کار بزرگ رو دارم کارمندشدن مانع بود چون نمیخواستم به امنیت شغلی که برام داشت عادت کنم و روحیاتم از اول با رهبری کردن ،کارافرینی کردن و اینجور چیزا سازگارتر بود تا کارمندشدن من انصراف از تحصیل دادم و هنوزم احساس میکنم بهترین کارو کردم هرچند که از دیدگاه بقیه زندگیم رو خراب کردم. بعد از اون نقاشیو شروع کردم و اولش امکانات زیادی نداشتم ولی کم کم مسیرها باز شد یکم وسیله خریدم و یه کلاس طراحی شرکت کردم تو اینستاگرام با یکسری پیج های آموزش نقاشی اشنا شدم و بعد خودم یه پیچ زدم و نقاشیام روی سفال و چوب رو به اشتراک گذاشتم و بعد چند روز سفارش نقاشی گرفتم و از کارهام استقبال میشد ولی هنوز تو ذهنم نمیتونستم نقاشیو به عنوان یکاری ببینم که من رو به رویاهام میرسونه و به چالش هایی خوردم و باعث شد دوباره ول کنم باخودم گفتم خب میرم یه هنر دیگه که پتانسیل بیشتری برای موفقیت داره رو انجام میدم واسه علاقه خودمم نقاشی میکشم ، من رفتم تمام درامدی که اون مدت از نقاشی داشتم رو صرف چرم دوزی کردم چون فکر میکردم بازار کیف بهتره ولی بعد یه مدت کار متوجه حس بدم میشدم اون خستگی و کلافگی شدید موقع کار وقتی به فروشگاه های چرم میرفتم از بوی اونجا و نگاه کردن به چرم ها حسم بد میشد وواقعا نتونستم ادامه بدم جالب اینکه اون انرژی بدم موقع انجام سفارش به مشتریامم انتقال پیدا میکرد دقیقا برعکس نقاشی که اون انرژی خوبم به مشتریام انتقال پیدا میکرد این رو از مقایسه رفتار مشتری هام فهمیدم
دوباره برگشتم سمت نقاشی و تصمیم گرفتم روی خوبیای کارم تمرکز کنم و باورهام رو عوض کنم درباره کسایی مطالعه کردم که از طریق رشته های هنری بخصوص نقاشی کارافرینی کردن پیج های نقاشی خیلی موفق رو تحسین کردم و درباره خوبی ها و ارزش های نقاشی مطالعه کردم و الان به جایی رسیدم که واقعا کارم رو ارزشمند میدونم ، کار من هم به اندازه تمام کارها و شغل های دیگه پتانسیل برای موفق شدن و ثروتمند شدن داره و همه ی کارها به یک اندازه پتانسیل ثروت ساختن و موفقیت رو دارن ( این موضوع رو استاد در فایل مهم ترین عامل موفقیت در کسب و کار میگن توصیه میکنم اگه ندیدید حتما نگاه کنید )
الانم نقاشی میکشم و خوشحال که تو مسیر علاقم حرکت میکنم و میخوام به بگم اون حال خوبی که کار موردعلاقتون بهتون میده ارزشمندتر از هرچیزی هست و از هرجایی که میتونید شروع کنید هرچند کم و بسپارید به خدا تا مسیر رو بهتون نشون بده
و اینکه من به کتاب خوندن همیشه علاقه زیادی داشتم و همین علاقه باعث شد من با قوانین جهان آشنا بشم و الان اینجا باشم و زندگیم تغییر کنه برای همین خیلی دوست دارم در آینده یک قدم مفید برای ترویج فرهنگ کتاب خوندن در جامعه بردارم و همچنین بتونم به افرادی که میخوان کسب و کار خودشون رو شروع کنند کمک کنم الان اصلا نمیدونم چجوری ولی مطمعنم در آینده حتما به مسیرش هدایت میشم و انجامشون میدم
برای همتون آرزوی موفقیت و پیشرفت در کار موردعلاقتون رو دارم🙌