نقش عشق و اشتیاق در موفقیت

 

در قسمت نظرات به این 2 سوال جواب دهید:

1.چه شغل هایی را الان می شناسی که به عنوان منبع کسب درآمد افراد هستند اما تا همین چند سال پیش بسیار خنده دار و غیر قابل بود که بشود از طریق انجام چنین کارهایی پول ساخت؟

2. اگر باور داشته باشی که موضوع مورد علاقه ی شما می تواند به عنوان یک شغل وجود داشته باشد و می تواند از لحاظ مالی شرایط تجربه زندگی ای سرشار از شادی و آرامش را برای شما فراهم کند، چه موضوعی را به عنوان شغل انتخاب می کنی؟!

به این سوالات فکر کن و پاسخ های خود را بنویس تا هم خودت و هم دوستانی که نوشته شما را می خوانند، باور کنند که می توان از هر آنچه به آن علاقه داشته باشی، پول ساخت و آن را به عنوان کسب و کار گسترش داد.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    197MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی نقش عشق و اشتیاق در موفقیت
    22MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

553 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Arezoo» در این صفحه: 2
  1. -
    Arezoo گفته:
    مدت عضویت: 1230 روز

    عرض ادب و احترام

    برخلاف چیزی که بهمون از بچگی میگفتن اخه عشق و علاقه نون و آب نمیشه

    اگه باورامونو اصلاح کنیم

    علاقه هم نون میشه هم آب هم خیلی فراتر از نون و آب

    میشه هر کاری از قبل ساده تر و راحت تر انجام بشه

    و میشه از هر ایده ای کسب درآمد کرد و محدود نشد به فرصت های موجود و بینهایتی فرصت ها و ایده ها رو باور داشت

    کی فکرشو میکرد یه زمانی ما گیم بازی کنیم و پول بهمون بدن؟

    ما همیشه این تجربه رو داشتیم که وقتی مینشستیم به بازی کامپیوتری بهمون میگفتن برو درستو بخون این بازیا نون نمیشه

    ولی الان میبینیم در حوزه متاورس به راحتی گیم بازی میکنی و درآمد داری

    چیزی که عمرا تو ذهن مون نمیگنجید بشینیم بازی کنیم و پول دربیاریم

    یا مثلا کی فکرشو میکرد کسی بیاد چندین میلیارد بده و زمین مجازی بخره

    الانشم به خیلیا بگی اصلا میخندن به آدم فکر میکنن داری دستشون میندازی یا دیوانه شدی

    ولی الان هکتارهکتار زمین مجازی در دنیای متاورس خرید و فروش میشه

    کی فکرشو میکرد از نشون دادن تفریحت بشه پول بسازی ولی الان بینهایت پیج هست که از تفریح کردنشون و سفرهاشون و هتل هایی که میرن و کلا مراکزی که میرن فیلم میگذارن و هم از پیجشون کسب درآمد دارن هم از اون مراکزی که میرن پول میگیرن

    یا مثلا ماساژ یه زمانی تو ایران جا افتاده نبود و یه چیزی در حد مشت و مال توی حموم عمومی ازش یاد میشد خخ😂😂😂

    و اگه میگفتن چیزی به نام مرکز ماساژ وجود داشته باشه خیلی غیر عادی به نظر میومد

    ولی الان مراکز ماساژ با انواع مدل های ماساژ وجود دارن و خیلی هاشون بخاطر خدماتی که ارائه میدن جزء جاهای لوکس حسابن

    به نظرم هرچی جهان رو به جلو حرکت میکنه مشاغل ساده تر راحت تر و بادرآمد بالاتر میشن و البته مشاغل قبلی هم براشون ترفندها و متدهای ساده تری به وجود میاد در پاسخ به درخواست های بشر، البته لزوماَ نه برای همه ، بلکه بستگی شدیدی به باورهای فرد دارن و مداری که افراد توش قرار دارن داره

    در یه حالت مثل استاد میشه همواره گفت از این راحت تر چطور و اعتقاد این باشه که خدا همیشه به ساده ترین و آسونترین مسیرها هدایت میکنه و به قول استاد مسیر درست مسیر راحت رسیدنه و البته اعتقاد داشتن به وجود بینهایت راهکار ، خب طبیعتاَ نتیجه اش میشه هدایت به ایده های آسونتره و ترکیب باورهای درست+شور و اشتیاق(علاقه)+ایده ها=بوووم یه معجون موفقیت توپ که با طی تکامل به خواصش هم اضاف میشه

    در یه حالت هم میشه باور داشت نابرده رنج گنج میسر نمیشود و هدایت شدن به مسیرهایی که برای کسب درآمد زجر و سختی داشته باشه و ایده هایی که همشون از کنده شدن پوست فرد میگذرن و یا باور داشتن به اینکه علاقه نون و اب نمیشه و رفت توی شغلی که بخاطر نداشتن علاقه و اجباری بودن زنجیر شه به فرد و هر روز این زنجیر بیشتر و تنگ تر شه

    انتخاب آزاده و البته که نتایج متفاوت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    Arezoo گفته:
    مدت عضویت: 1230 روز

    در پاسخ به سوال دوم

    من نمونه ی متفاوتی ام که ابتدا با شوق و ذوق رفتم دنبال علاقم ولی بعد ولش کردم ولی حالا بازم عاشقانه دلم میخواد برگردم بهش

    من از بچگی عاشق این بودم که یه جورایی انگیزه بدم به بقیه و یه جورایی وقتی میدیدم از انگیزه من نیرو میگرفتن و نتیجه رو تغییر میدادن انقدرررر خوشحال میشدم

    از بچگی تدریس کردن و مشورت دادن و انگیزه دادن و کلا یاد دادن یه چیز جدید به دیگران رو دوس داشتم و به همین خاطر توان نت برداری و خلاصه نویسی و شرح فوق العاده ای هم پیدا کرده بودم به طوری که مقطع دبیرستان زنگای تفریح یه تعدادی میومدن جمع میشدن و درخواست میکردن که من براشون درس رو توضیح بدم چون من توی امتحانا با نوشتن دو خط نکات اساسی کل نمره رو میگرفتم درحالیکه اکثرا با ده خط توضیح ربع نمره هم نمیگرفتن چون اصل رو ول میکردن و فرع رو توضیح میدادن،و وقتی من توضیح میدادم میگفتن واقعا همین فقط؟ ما همینو بنویسیم حله؟ همینقد ساده؟

    چرا پس ما نمیتونیم انقد ساده بفهمیم و درک کنیم و کلی خوندیم و آخرش هیچی و بجای چندساعت درس خوندن میومدن من براشون نکات اساسی رو ساده میکردم و میگفتم و میرفتن نمره رو راحت میگرفتن و مبحث هم یاد میگرفتن

    مهارت خاصی در تشریح و ساده کردن مطالب در عین خلاصه بودن و راحتی داشتم در عین تاثیرگذاری

    خلاصه از بچگی عشق تدریس یا مشاور شدن اصلا دیوانم میکرد و پدرمادرم با اینکه سواد چندانی نداشتن ولی در این مورد خیلی عالی عمل کردن و گفتن برو دنبال عشق و علاقت و من رفتم دانشگاه رشته روانشناسی که یا ادامه بدم برای مشاوره یا باهاش آزمون بدم برای دبیری

    ولی انقد تا اومدم تمومش کنم از همه طرف کوبیده شدم که در راه علایقم و شور و اشتیاقم یادم رفت

    اینکه این چه رشته ای رفتی

    کار توش نیس

    خونه نشین میشی آخرش

    ببین چند هزار نفر تو این رشته بیکارن

    حیف شهریه

    حتی هم رشته ای هایی که مینالیدن یا انصراف داده بودن که برن یه رشته پولساز

    خیلی هم رشته ای ها رفتن کار غیرمرتبط

    وای که انقدر کوبیده شدم و همه انقد الگوهای نا مناسب نشونم دادن و منم اون موقع عین برگ در باد شدم و ذهنم سفت و سخت باور کرد با دیدن الگوها

    این شد که بعد از کارشناسی بخاطر باورهایی که تو ذهنم ایجاد شده بود که به قحطی فرصت شغلی خوردم و بعدم بی انگیزگی و اینکه عشق و علاقه آیا نون میشه یا نه و چرا اینکارو کردم و مدرک رو انداختم یه کناری و دنبال حوزه های بیهوده که یه مقدار پول بهم برسونه بی هیچ علاقه و شوق

    ولی حالا میخوام با عزم جدی باورهایی که حدود این ده ساله ی اخیر هر روز تو ذهنم تکرار کردم و براشون الگو آوردم و محکم کردم رو از ذهنم پاک کنم و جایگزین کنم با الگوها و باورهای درست

    که میشه تو حوزه ی مورد علاقت ادامه بدی و پول بسازی ، کلی ایده ثروتساز میتونه تو حوزه ی علاقه مندیم وجود داشته باشه، در هر حوزه و رشته ای امکان کسب ثروت وجود داره و الگوهای هم رشتم رو پیدا کنم که موفقن که دارن عشق میکنن و پول درمیارن، میشه هم شاد بود و عشق کرد و با عشق پول درآورد.

    برخلاف باور اکثر مردم باید گفت که بله عشق و علاقه هم نون میشه هم آب .

    بله اگه دنبال حوزه ی مورد علاقم برم جام توی چرخ دنده ها درست میوفته سرجاش و اونوقت همه چیز عالی پیش میره

    اگه مثل عام مردم فکر کنم مثل همونام نتیجه میگیرم ، آیا من اینو میخوام؟ خیرررررررررر

    پس باید جور دیگه باور کنم ، جور دیگه فکر کنم و البته جور دیگه عمل کنم اونوقت جور دیگه نتیجه میگیرم

    خداروشکر بابت این آگاهی ها و

    سپاس از شما استاد بینظیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: