تجربههای نادلخواه اما مشابهی که، اکثریت جامعه درباره پول، سلامتی، روابط و میزان رضایتشان از زندگی دارند و با همپیمانان و همفرکانسیهایشان درباره آنها اظهار همرنگی و همدردی میکنند تا به این وسیله، روزهای عمرشان را بگذرانند، نتیجهی بیهدفی و بیانگیزگیِ ناشی از باورهای محدودکنندهای است که، آنها را به نتیجهی «لیاقت نداشتن برای تجربهی زندگیای با کیفیت» و «به اندازهی کافی توانا نبودن برای تحقق خواستههایشان» رسانده است. همان اصل مهمی که مفصلاً در بروزرسانیهای دوره عزت نفس، به آن پرداخته شده است.
دلیل اینکه شاکلهی دلایلِ آدمهای زیادی درباره کمبودهای زندگیشان یکی است، نه به این دلیل که «کمبود»، واقعیت جهان است یا، زندگی جنگی است تمام عیار در برابر کمبودها، بیماریها و مشکلات، که تنها عدّهی کمی توانایی پیروز بیرون آمدن از این جنگ را دارند، بلکه به این دلیل است که:
کانون توجه اکثریت جامعه، به شدت بر ناخواستهها، کمبودها و نگرانیهای بیپایان متمرکز شده و فضای ذهنیشان آنچنان درگیر چرخاندن و زیر و رو کردنِ ورودیهای ناجالب درباره مشکلات، بیماریها و کمبودهاست که، دیگر فضایی برای تأمل درباره خواستههایشان یا فرصت دادن به تواناییهای وجودشان برای تحقق خواستههایشان، نمانده است.
تغییرات زندگی من، از تصمیمی شروع شد که، برای جدا شدن از بدنهی جامعه و پیروی نکردن از شیوهی تفکر اکثریتی گرفتم که، نتایجشان مورد دلخواه من نبود. تفاوت عمدهی شرایط زندگی من با دیگران، تفاوت در چنین جنسی از تعهد است که در طی این سالها، صرف مراقبت از کانون توجهام و سَرَند کردن ورودیهای ذهنم با فیلتر باورهای قدرتمندکنندهام شده است.
باورهای قدرتمندکنندهای که انرژی، زمان و هزینهی بسیاری صرف پروراندنشان کردهام؛
همان باورهایی که، برای شناختن و ساختنِ باورهای قدرتمندکنندهی «الگوها و شخصیتهایی که دستاوردهای مورد دلخواه مرا دارند» و روی برگرداندن و نادیده گرفتنِ نگرشِ «شخصیتهایی که خوشبختی مدّ نظرِ مرا نداشتهاند»،به گونهای ذهنم را کدنویسی کرده که، فرصتی برای تمرکز بر مباحث بیارزش و حاشیهای باقی نمانده است.
همان باورهایی که چگونگی ایجادشان را با جزئیات در روانشناسی ثروت 1 توضیح دادهام. همان باورهایی که چراغ راهِ من برای پیمودنِ قدم به قدمِ این مسیر بودهاند.
همان باورهایی که، مرا با قلبم و انرژی هدایتگری هم-پیمان نگه داشتهاند که، «چگونگیِ تحقق اهدافم» را به عهده گرفتهاند، ایدههای هماهنگ با خواستههایم را به قلبم الهام میکنند و به من قدرت غلبه بر دل ترسها و عبور از مرز محدودیتهای ذهنیام در مسیر تحقق اهدافم را میدهد.
بنابراین، اگر نتایجی متفاوت از اکثریت جامعهات را میخواهی، باید رفتارها، نگاهها و شیوههای متفاوت از اکثریت آن جامعه را برگزینی.
باید کانون تمرکزت، دغدغهها و ورودیهای ذهنات، نگاهت به خودت، تواناییها و علائقت و دلایلت برای قدمهایی که باید برداشته شود، جنسی کاملاً متفاوت با نگاه اکثریت آن جامعه و جنسی کاملاً هماهنگ با خواستهها و اهدافت باشد تا قادر به جدا کردنِ تو از بدنهی جامعهای باشد که، در جریانی از بیهدفی و بیانگیزگی گیر افتادهاند و قادر به هدایت تو به سمت «چگونگیای» باشد که، تمرکزت را از تمامی حواشیِ مانع شده در برابر خوشبختیات برمیدارد و صرف تحقق اهدافت میکند.
وقتی هدفهای مشخص، واضح و قابل اجرا با امکانات و شرایط همان لحظهات را داشته باشی، آنقدر تمام وجود تو صرف ایده پردازی درباره به واقعیت رساندن آن اهداف است و آنقدر تمرکز تو، پیگیرِ بررسی، اصلاح و اجرای راهکارهاست و آنقدر وجودت آکنده از اشتیاقِ سوزان برای برداشتنِ قدم بعدی و دیدنِ نتیجهی اجرای ایدهی بعدی و کنجکاوی دربارهی بازخورد گرفتن از ایدهی اصلاح شدهی بعدی است که:
فرصتی برای همرنگِ جماعت شدن نمیماند.
فرصتی برای غوطه خوردن در اخبار و دغدغههایی که جماعتِ بی هدف را درگیر خود ساخته، نمیماند؛
فرصتی برای گله و شکایت، غیبت، بررسی مشکلات دیگران، حسادت درباره داشته های دیگرن یا حسرت درباره عقب ماندگی از دیگران، نمیماند.
آنوقت دیگر وقت و زمانی برایت نمیماند که، بخواهد صرف پیگیری ناخواستهها، ترسها، نگرانیها و موانعی گردد که اکثریت آن جامعه را در دام خود انداخته است.
آنوقت حتی فرصتی برای نگران شدن درباره بیماری نمیماند چه برسد به بیمارشدن.
زیرا بیماری، وارد بدنی که انگیزه و هدفهای مشخص دارد، نمیشود. برای همین افراد هدف دار و با انگیزه، بدنی سالم و عمری طولانی و زندگیای شاد را تجربه میکنند.
«ایمان به تواناییهایت» و « لایق دانستن خودت برای تجربه شرایط مطلوب»، همان نیرویی است که، تو را در مسیرِ هدفمندی قرار میدهد و انگیزه و اشتیاقت را در مسیر تحقق آن اهداف، تغذیه و جهت دهی میکند.
اما لازمهاش این است که به جای پیوستن به روند «باری به هر جهتِ» زندگی اکثریت جامعه، نگاهی جدّی به علائقت داشته باشی؛
لازمه اش این است که امکان پذیر بودنِ تحقق اهدافت را باور کنی؛
لازمهاش این است که، باورهای قدرتمندکنندهای درباره علائقت و «پتانسیلی که آن علائق برای خلق کیفیت و رفاهِ مورد نظر تو دارند» بسازی تا ،علائقات در خدمتِ تحقق خواستههایت قرار گیرد.
یعنی بتوانی همزمان که بر اجرای علائقت متمرکز شدهای، ثروت نیز بسازی. همان اصلی که روانشناسی ثروت، بر آن تأکید دارد.
لازمهاش این است که قدرتِ بیدار کردنِ تواناییهای وجودت را، برای ساختنِ شرایط مورد دلخواهت، کسب کنی.
لازمهاش این است که خودت را «لایق» عاشقانه زندگی کردن، سلامت بودن و در رفاه زیستن بدانی و این لیاقت را از طریقِ برداشتن قدمهایی اثبات کنی که، در مسیر اهدافت برمیداری و اشتیاقی که صرف اجرای ایدههایت میکنی.
این لیاقت از طریقِ، صرفِ تمام تمرکزت در اجرای برنامهی غیر قابل مذاکرهات برای کنترل کانون توجهات، ایجاد میشود
این لیاقت از طریقِ نادیده گرفتن ترسها و نگرانیهای مسیر و هم-پیمان شدن با باورهای قدرتمندکنندهای که ایمان و اطمینان به نیروی هدایتگر درونت و جدّی گرفتن ایدههای الهام شدهات را رواج میدهد، ایجاد میشود و با هر قدم، وضوحِ بیشتری از «چگونگیای» را برایت به نمایش میگذارد که با داشتهها، تواناییها و امکانات همان لحظهات، قابل اجراست.
چگونگیای که، شاید نتایج اولیهی کوچکی داشته باشد، شاید بارها با هدفِ عمدهی تو فاصله داشته باشد، اما در طی روندی تکاملی و پیوسته، هدفهای عمدهی تو را از دلِ همان نتایجِ کوچک اما ادامه دار، متولد میکند.
هر قدمِ کوچکی که برداشته میشود و هر ایدهی ساده اما سازندهای که اجرا میشود، شخصیتی در وجودت میسازد که، بارها لایق تر، با اعتماد به نفس تر و با ایمان تر از آدمِ قدمِ قبلی است که، آماده است تا قدمهای جدی تر و قوی تری برای تحقق اهداف بزرگتری بردارد.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD376MB26 دقیقه
- فایل تصویری نقش هدف و انگیزه در «سلامتی جسم»130MB26 دقیقه
- فایل صوتی نقش هدف و انگیزه در «سلامتی جسم»12MB26 دقیقه
روز 82 از سفر نامه
نقش هدف و انگیزه در سلامت جسم
سلام به یگانه خالق جهان هستی که من را خالق آفرید تا خلق کنم هدف ها و خواسته های دینامو خدایا شکرت ای خدای وهاب و رزاق و غفور و بخشنده و مهربانم
سلام به نور و روشنایی و عشق الهی ام
استاد جان … از وقتی با شما و این سایت آشنا شدم دنباله روی نکردن از اکثریت جامعه یکی از اون موضوعاتی است که از همون روز اول آشنایی من با شما در ذهنم نشست و پایه و اساس رشد افکارم شد .. و الگوی زندگی من در تمام جنبه های زندگیم شما دو عزیز هستید.
اینکه اکثریت جامعه همون باورهای مخرب گذشته ی من هستند .. آلان بیشتر از همیشه میفهمم که توی چه دنیای نامناسبی زندگی کرده بودم .. الان بیشتر از همیشه میفهمم که تافته ی جدا بافته ی این جامعه هستم .. اکثرا بدنبال وقت تلف کردن و غیبت کردن و مسخره کردن و بی هدف بودن و باری به هر جهت زندگی کردن هستند .. با یک عالمه باورهای درب و داغون سیاسی اجتماعی و مذهبی و فرهنگی و سلامتی و مالی و پولی . وغیره که من هم قبلنا یکی از همون افراد بودم .. ولی الان انگار واقعا از بدنه ی اون جامعه کنده شدم … انگار نه انگار من هم زمانی با اونها گل میگفتم و گل میشنوفتم و همرنگ همون جماعت بودم… اینقدر تغییر کردم که انگار از یک فضای دیگه ای اومدم … نه حرفاشون رو میفههمم … نه کاراشون رو درک می کنم … و نه بطالت بودنشون رو درک می کنم … چون میخوام متفاوت باشم و نتایجم متفاوت باشه و همچنین با انگیزه و هدفمند هستم.
امروز طبق عادت روزانه ام صبح خیلی زود خداوند من رو از خواب شیرین رویایی ام با آرامش فوق العاده عالی بیدارم کرد . چقدر ذوق کردم چقدر خوشحال بودم از اینکه در رختخواب گرم و نرممم هستم .. از اینکه تا چشمامو باز کردم اول سقف بالای سرم رو دیدم و بعدش از پنجره ی بزرگ اتاقم آسمان تاریک و ابری رو دیدم و بعدش صدای قطره های باران رو شنیدم که روی کانال های کولر فرود میومد و آهنگ دلواز باران به گوشم میرسید و میشنیدم و .. حالا فکرشو بکنید همون افراد جامعه پنجره هاشون رو با پرده های ضخیم پوشاندن که مبادا نوری وارد اتاقشون بشه و بیدار بشن … و این یکی از آن تفاوت هایی است که عوام پسند نیست و مسخره ام می کنند .. این دفتر هامو مسخره می کنند و این سپاسگذاری هامو با تعجب نگاه می کنند …. واقعا کلی برای این نعمتها و زیبایی های صبح گاهیم عاشقانه تشکر و قدردانی می کردم که نعمت دیدن یک روز دیگر و یک طلوعی دیگر رو به من آکبند هدیه داده و همش میگفتم خدایاااا شکرت از تو میخوام با بهترینها روزم را شروع و با بهترین ها روزم رو به شب برسانم… خدایااا شکرت
بعدش رفتم روی بالکن که حضورااا با جان جانان سلام و احوالپرسی کنم و بخاطر این روز بارانی دلپذیرم شادمانی کنم و لذت ببرم و دعاگوی این زیبایی ها باشم خدایااا شکرت که سلامت و تندرست هستم و میتونم از این موهبت ها و نعمت های خداوند بینهایت لذت ببرم و دیدن این زیبایی ها رزق و روزی هر کسی نمیشه…
استاد جان از وقتی که بهم یاد دادید که زیبایی ها رو ببینم و به نکات مثبت توجه کنم و برای خودم ارزش قایل باشم و فهمیدم باورهایم جهانم رو خلق می کنند و باید همیشه روی باورهایم کار کنم خیلی خیلی قدردانی می کنم و با تمرین و تکرار و تکرار مداوم برای خودسازی و خودشناسی و این زیبا اندیشی که جزیی از باورهای زندگیم شده .. دیگه وقتم بابت دیگران تلف نمیشه .. یعنی اصلا دیگه نمی تونم با حرفهای بی سر و ته دیگران و یا افراد نامناسب وقتمو تلف کنم …دیگه کسی مزاحم وقت با ارزش من نمیشه .. دیگه انرژی من تلف نمیشه و کسی انرژی خواری نمی کنه .. انگار هر کسی رو میبینم فقط از زیبایی ها صحبت میکنه .. انگار همه رو مثل خودم میبینم… از میون این همه آدم و آشنا و دوست و فامیل و اقوام و غیره یک نفر نمی تونه وقتم رو بیخودی تلف کنه حتی یک نفر هم پیدا نمیشه که در مدار من نباشه و بخواد بیاد توی دایره ی زندگیم.. حتی از خداوند خواستم با افرادی هم مدار شوم که فقط از خوبی ها و زیبایی ها و نکات مثبت صحبت کنند …مثلا..
چند روز پیش رفته بودم تهران منزل خاله جانم.. اونجا فقط از خوبی ها صحبت شد … جاتون خالی چه فسنجانی بود .. خاله ام که همش داشت از طرز تهیه ی این فسنجان و گردو و رب انارش که از کجا ها رفته و خریده و طرز پخت و پزش صحبت می کرد و منم خیلی خوشحال بودم که در مدار شنیدن جزییات این غذای گرانقیمت بودم و مدام سر تکون میدادم و تحسین و تشکر می کردم و همش می گفتم .. خاله فرشته جونم . عاشق این غذای خوشمزه آت هستم . خدایاااا شکرت که چنین نعمتی رو توی سفره مون گذاشتی و خدا برکت سفره آت رو بیشتر کنه .. خدا یا شکرت که چراغ این خونه ای .. انشالله همیشه چراغ خونه آت روشن و سفره آت پر نعمت و برکت باشه ..خلاصه چهارتا خاله جانم تعریف می کرد ده تا من تحسین می کردم .. بخدا اگر کسی این تعریف و تمجیدها رو میشنید پیش خودش می گفت اینا چقدر از خود مچکر و از خود راضی هستندخخخخخ البته خاله ی من همین طوری خودش بطور خودجوش از همه چیزهای خوب کلی تعریف و تمجید و تحسین می کنه ولی من طبق قانون و آگاهانه به این کلمات توجه می کردم و تایید می کردم و خدا رو شکر گذارم که در مدار افرادی قرار گرفتم که اون وجهه خوب و عالی شون رو میبینم و بر می انگیزانم … مثلا حتی تلویزیون هم روی کانال GEM FOOD و کانال تراول و حیوانات بود .. کلی ذوق زده شده بودم و خدا رو شکرگذاری می کردم .. کانال GEM FOOD که داشت یک بهشتی رو نشون میداد که واقعا بینظیر بود .. از اونجایی که در این سایت همش سریال سفر بدور آمریکا و زندگی در بهشت رو میبینم خدا رو شکر همش دارم زندگی های بهشتی رو میبینم .. یک زن و مردی بودند که یک خانه ی چوبی فوق العاده زیبایی در یک باغ بهشتی داشتند که پر از گل و گیاه و درختان سرسبز و میوه ها و مرغ و خروس و خر گوش دو تا بچه سگ زیبا و چند نوع تنور مخصوص نان پختن و غذا های متنوع داشتند که آن غذا ها رو در آن آتش چوبی تنور درست می کردند .. وووای اون قفسه های طبقه بندی شده ای که مخصوص چوب های بریده شده درختان بود که در اندازه های مختلف و طبقه بندی شده بطور منظم چیده مان شده بود .. اون زن و مرد با هم کار و تلاش می کنند و بقول معروف هر کسی مشغول یک قسمت از کارهای خانه و مزرعه بود . یک گلخانه ی فوق العاده زیبای چوبی خوشکل داشتند بغییر از مزرعه و باغ …..خلاصه منو خاله جانمم همینطوری داشتیم راجب زیبایی ها و نکته های ظریف مثبت این زندگی بهشتی صحبت می کردیم آنقدر از وفور و فراوانی صحبت می کردیم .؟آنقدر خوش شانس بودم که خاله ام می گفت فقط جمعه ها این آشپزی در این بهشت رو نشون میده .. خلاصه بعدش یک کانال دیگه رو بهم نشون داد که زندگی حیوانات و طبیعت رو نشون میداد بعدش خاله ام بازم خود جوش داشت از قدرت خداوند صحبت می کرد و می گفت . خدایاا تو چطوری این حیوانات زیبا رو خلق کردی .؟؟؟ آخه اینا از کجا می فهمند که چیکار کنند و یا چه پشم و پوست خوشکلی دارند .. یا اون سگ های آبی چطوری میفهمند که با چوب درختان سد درست کنند خلاصه با اینکه خاله ام هم جزو اون 99٪ جامعه است ولی نکات مثبتش زیاد بود و دقیقا منم با اون وجهه زیبابینش روبرو میشدم … یعنی چندین باری که پیشش رفتم فقط زیبایی شنیدم و مثبت صحبت می کرد و و یا از ساختمان سازی و پول و ثروت صحبت می کرد… پیاده روی رفتیم و مغازه های زیبا و پر از جنس های عالی رو دیدیم و اینبار منو برد یک آرایشگاهی که همش ازش تعریف می کرد می گفت آنقدر کاراشون خوبع اصلا صحبت های بیخودی نمی کنند و وقت مشتری رو تلف نمی کنند و یا از آرایشگر قبلیت ایراد نمیگیرند و بگن موهات رو کی کوتاه کرده بود و یا عیب و ایرادی ازت بگیرند آنقدر مودب و با احترام برخورد می کنند که منم راغب شدم که برم موهامو اونجا کوتاه کنم واقعا هم مدیریت خوبی داشت و هم پرسنل خوب و مودبی داشت هم خودش سه سوته کار دلبخواهت رو تحویل میداد چقدر هم از رنگ موهای من تعریف می کردند و تحسین می کردند .. خلاصه مثبت اندیش و زیبا بین بودند و منم خیلی خیلی از کارشون راضی بودم خدا رو شکر انگار از همین حالا برای شب عید و سال نو 1403 آماده شدم …
خلاصه خاله ام آنقدر زیبابین شده بود که همش پیش خودم میگم چرا قبلنا این چیزا رو ازش زیاد نمیدیدم ؟؟؟ و یا من در مدارش نبودم که اینقدر صحبت های عالی با هم داشته باشیم !!! این یعنی قانون داره جواب میده ….هر چند بعضی وقت میرفت توی جاده خاکی دوست داشت اخبار و فیلم هاو سریال های ایرانی رو ببینه . و اونجا بود که منم میفهمیدم که باید اعراض کنم….من هم فورااااا میرفتم توی اطاقی که پنجره قدی رو به بالکن و آسمان زیبا بود و همانجا بازم شکرگذار خداوند بودم و بعدش میومدم توی سایت و فایل ها رو نگاه می کردم و نت برداری می کردم و کامنت می نوشتم و کامنت دوستان عزیزم رو می خوندم و از وقتم استفاده می کردم …
استاد جان …تمام این داستان ها رو گفتم که به این نکته اشاره کنم که با کار کردن روی افکارم در مداری هدایت شدم که حتی اون 99٪ جامعه هم دقیقا در زمانی باهاشون روبرو میشم که اون وجهه زیبابین شون رو دریافت می کنم و حتی از تعریف و تمجید هاشو بهره میبرم.. و بقول همون شعر معروف طبق قانون کبوتر با کبوتر رو بیشتر درک کردم ..
زندگی زیباست چشمها باز کن
گردشی در کوچه باغ راز کن
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زیبا اندیشان به زیبایی رسند
خدایا شکرت من در مدار تکامل تصاعدی برای تحسین دیگران و خودم هستم ..
خدایا خودت زیبای های بیشتر این جهان را بر من آشکار کن تا بتونم تحسین برانگیز باشم و در مدار تحسین و تمجید زیبایی ها و موفقیت های دیگران و این جهانم باشم و بذر خواسته هام را در دلم بذارم و رشد کند و شکوفا شود و وارد تجربه ی زندگیم شود که رسیدن به هر خواسته ای امکان پذیر است آمین
اصلا وقتی همه چی سر جای درستش باشد همه اتفاقات خوب به موقع رخ میده
پس طبق این قانون ما در هر لحظه داریم اتفاقات مون رو خلق میکنیم، بنابراین اگر میخواهیم نتایج نتایج پایداری باشه باید همیشه روی خودمون کار کنیم
تا در تمام جنبه ها و ابعاد زندگیم رشد و پیشرفت داشته باشم …
خدایا خودت کمکم کن و منو در زمان درست و مناسب جادویی و در مکان درست و مناسب جادویی هدایت کنی تا بهترین همزمانی ها و اتفاق های فوق العاده عالی شگفت انگیز ی را در راستای اهدافی که لایقش هستم هدایت شوم
اگر بخوام به خدا برسم اگر بخوام به بنده های خدا کمک کنم اگر بخوام به جهان کمک کنم اگر بخوام انسان قوی و قدرتمند و بهتری در زندگیم باشم اگر بخوام به پیشرفت جهان کمک کنم اگر بخوام به پیشرفت خودم و فرزندانم کمک کنم اگر بخوام دست آدم های زیادی رو بگیرم و در مدار آزادی پولی و مالی و مادی و معنوی و آزادی عمل در انجام دادن هر کاری .. باید در تمام جنبه های زندگیم قدرتمند و ثروتمند بشم
ثروتمند شدن با فضیلت ترین کار جهان است
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ
شکر نعمت به جای آرید شما رو میافزایم
صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ
اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونیها
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
IN GOD WE TRUST
با درود و سلام صبحگاهی یک روز پنجشنبه ی بینظیر الهی خدمت آقای بساطیان محترم.. وووووواااااای خدایااااااا شکرت فکرشو بکن صبح زود با آرامش خداوند بیدارتت کنه و کلی شکر گذاری کنی و بعدش بپری توی سایت و ایمیل های سایت رو ببینی و کلی اسم بچه ها رو ببینی .. خدایا شکرت داشتم همینطور دعاگویی می کردم و می گفتم خدایاااا ببینم نشونه ی امروزم چیع ؟؟؟؟ و چقدر لذت بخشع وارد کامنت های زیبای بچه های نازنین سایت بشی و یهویی ببینی چراغ آبی بالا سرت روشنع …. ایموجی خنده. خ
تازه بعدش اون چراغ زیبای آبی رنگ رو کلیک کنی و ببینی وووووای. آقای بساطیان عزیز کلی تعریف و تمجید و تحسین و زیبایی ها رو نوشته و هر چی بخونی و ببینی فقط و فقط زیبایی است … بقول آقا افلاطون عزیز گوشه ی لبم چسبید به گوشم خخ
آقای بساطیان عزیز مرسی مرسی که برام نوشتید خیلی ممنون واقعا نوشته هاتون برام ارزشمنده
ممنون و سپاسگذارم که چراغ خوش خبری آبی رنگ رو برام روشن کردید که امید دارم چراغ عشق الهی قلبتون منور به نور الهی چراغانی بشه و چهره تون شاداب و لبخندها تون از اعماق قلب تون سرچشمه بگیره و همینطور بخندید و بخندید و بخندید دددددددد..
آقای بساطیان عزیز نشانه ی امروزم رو از کامنت زیبای تحسین برانگیز تون دریافت کردم . و خداوند از طریق قلم شما به من گفت امروز فقط تحسین می کنی و فقط و فقط به زیبایی های بیشتر توجه میکنی امروز هر چی میبینی فقط بگو آفرین صد آفرین و تایید کن و سر تکون بده و تایید و تحسین کن از غذا و از بوی نان از پرتغال از دمنوش و از بخار کتری روی شعله ی گاز از سپیده دم هلویی رنگ صبحگاهی و غیرررررره . منم گفتم چشم و باز سبب خیر شدید که برم کامنت زیبای خودم رو بخونم و ببینم چی نوشتم … بخدا باورتون میشه آقای بساطیان فکر کردم کامنت کسی دیگه ای رو دارم می خونم و کلی از خواندن کامنت خودم لذت بردم و خدا رو شکرگذاری کردم که از طریق شما شاد شدم کلی هدف و انگیزه گرفتم که بعد از نوشتن پاسخگویی شما از رختخواب گرم و نرممم بلند بشم و برم به دستشویی و آینه و مسواک و آب لوله کشی گرم و سردم چاق سلامتی و سلاماحوالپرسی صبح بخیر بگم و بعدش روی بالکن با آسمن زیبا و شنیدن صدای بیدار شدن صبح گاه و تنفس و نفس کشید آن هوای پاک به ریه ها و طراوت و تر و تازگی یک صبح جدید و اکبندی که امروز هدیه صبحگاهی من بوده با جان جانان سلام و احوالپرسی کنم و و بعدش بپرم روی دفترهای شکرگذاری و کلاسور روزانه ی ستاره ی قطبی و با کمک خداوند برنامه ی امروزم رو چیده مان کنم تمرین هامو شروع کنم
خدایاااا شکرت بخاطر اینکه در اقیانوسی از بینظیر ها در این سایت عزیزم حضور دارم
خدایاآاا شکرت بخاطر وجود گرم و صمیمی و الهی دوستان عزیزم همچون شما آقای بساطیان عزیز
الهی همیشه بدرخشید و در مدار درخشش و درخشندگی باقی بمانید
الهی بهترین آغاز ،صبگاهی رو داشته باشید
الهی در این مسیر توحیدی محکم تر و استوارتر و توحیدی تر قدم به قدم حرکت هاتون تکامل تصاعدی داشته باشید و به خواسته ها و اهداف تون به بهترین شکل برسید
خدایاااااا شکرت
خدایاااا ممنون و سپاسگذارم
خدایاااا شکرت
الهی روز و شبت تون بخیریت و خوبی و خوشی و شادمانی باشه و ایام بکامتون شیرین و گواراه همراه با سلامتی و تندرستی کامل و پول و ثروت و عشق الهی
موفق و پایدار باشید
خدایا شکرت
درود و وقت بخیر خدمت سارای عزیز مرسی مرسی عزیزم از اینکه همیشه بمن لطف داری و چراغ جادویی خوش خبری آبی رنگ سایت را برام روشن و منور میکنی
سارا جان ممنونم برای این تحسین های زیبات . ممنونم که به کامنت من هدایت شدی . واقعا ممنون و سپاسگذارم که اومدی و برام نوشتی واقعا برام خیلی خیلی با ارزشه .. واقعا ممنونم که دوباره منو به خواندن کامنت خودم هدایتم کردی و نشانه های زیادی رو دریافت کردم انگار به خواندن این کامنتم نیاز داشتم ..
مدتهاست که منزل خاله جانم نرفتم تا برام فسنجان درست کنه!!! ولی انگار باید این خاطرات قشنگ رو با خودم مرور میکردم و نوشتن این زیبایی ها رو باید یادآوری میکردم و لبخند زیبایی بر چهره آم نشست و تو دوست عزیزم قلم دست خداوند شدی برام
مرسی مرسی عزیزم
سارا شکری امیدوار عزیزم ممنون و سپاسگذارم که چراغ و نقطه ی آبی رنگ زیبا ی سایت رو برام روشن کردی که بی گمان این شادی و خوشحالی که سبب خیر و برکت بود و از طرف تو دوست عزیزم نصیبم شد بسمت خودت کمانه میکنه و با بهترین ها سوپرایز میشی …
الهی همین الان که داری کامنت پاسخگویی منو میخونی یک معجزه ی الهی رو دریافت کنی و با بهترین ها از طرف خداوند سوپرایز بشی
بازم ممنون و سپاسگذارم و برات بهترین ها رو از هر نوع در تمام جنبه های زندگیت آرزومندم
شاد و موفق و پولدار و ثروتمند و پایداری و سلامتی رو برای تو دوست عزیزم سارا جان و برای همه ی کسانی که این کامنت منو می خوانند دارم الهی آمین