تجربههای نادلخواه اما مشابهی که، اکثریت جامعه درباره پول، سلامتی، روابط و میزان رضایتشان از زندگی دارند و با همپیمانان و همفرکانسیهایشان درباره آنها اظهار همرنگی و همدردی میکنند تا به این وسیله، روزهای عمرشان را بگذرانند، نتیجهی بیهدفی و بیانگیزگیِ ناشی از باورهای محدودکنندهای است که، آنها را به نتیجهی «لیاقت نداشتن برای تجربهی زندگیای با کیفیت» و «به اندازهی کافی توانا نبودن برای تحقق خواستههایشان» رسانده است. همان اصل مهمی که مفصلاً در بروزرسانیهای دوره عزت نفس، به آن پرداخته شده است.
دلیل اینکه شاکلهی دلایلِ آدمهای زیادی درباره کمبودهای زندگیشان یکی است، نه به این دلیل که «کمبود»، واقعیت جهان است یا، زندگی جنگی است تمام عیار در برابر کمبودها، بیماریها و مشکلات، که تنها عدّهی کمی توانایی پیروز بیرون آمدن از این جنگ را دارند، بلکه به این دلیل است که:
کانون توجه اکثریت جامعه، به شدت بر ناخواستهها، کمبودها و نگرانیهای بیپایان متمرکز شده و فضای ذهنیشان آنچنان درگیر چرخاندن و زیر و رو کردنِ ورودیهای ناجالب درباره مشکلات، بیماریها و کمبودهاست که، دیگر فضایی برای تأمل درباره خواستههایشان یا فرصت دادن به تواناییهای وجودشان برای تحقق خواستههایشان، نمانده است.
تغییرات زندگی من، از تصمیمی شروع شد که، برای جدا شدن از بدنهی جامعه و پیروی نکردن از شیوهی تفکر اکثریتی گرفتم که، نتایجشان مورد دلخواه من نبود. تفاوت عمدهی شرایط زندگی من با دیگران، تفاوت در چنین جنسی از تعهد است که در طی این سالها، صرف مراقبت از کانون توجهام و سَرَند کردن ورودیهای ذهنم با فیلتر باورهای قدرتمندکنندهام شده است.
باورهای قدرتمندکنندهای که انرژی، زمان و هزینهی بسیاری صرف پروراندنشان کردهام؛
همان باورهایی که، برای شناختن و ساختنِ باورهای قدرتمندکنندهی «الگوها و شخصیتهایی که دستاوردهای مورد دلخواه مرا دارند» و روی برگرداندن و نادیده گرفتنِ نگرشِ «شخصیتهایی که خوشبختی مدّ نظرِ مرا نداشتهاند»،به گونهای ذهنم را کدنویسی کرده که، فرصتی برای تمرکز بر مباحث بیارزش و حاشیهای باقی نمانده است.
همان باورهایی که چگونگی ایجادشان را با جزئیات در روانشناسی ثروت 1 توضیح دادهام. همان باورهایی که چراغ راهِ من برای پیمودنِ قدم به قدمِ این مسیر بودهاند.
همان باورهایی که، مرا با قلبم و انرژی هدایتگری هم-پیمان نگه داشتهاند که، «چگونگیِ تحقق اهدافم» را به عهده گرفتهاند، ایدههای هماهنگ با خواستههایم را به قلبم الهام میکنند و به من قدرت غلبه بر دل ترسها و عبور از مرز محدودیتهای ذهنیام در مسیر تحقق اهدافم را میدهد.
بنابراین، اگر نتایجی متفاوت از اکثریت جامعهات را میخواهی، باید رفتارها، نگاهها و شیوههای متفاوت از اکثریت آن جامعه را برگزینی.
باید کانون تمرکزت، دغدغهها و ورودیهای ذهنات، نگاهت به خودت، تواناییها و علائقت و دلایلت برای قدمهایی که باید برداشته شود، جنسی کاملاً متفاوت با نگاه اکثریت آن جامعه و جنسی کاملاً هماهنگ با خواستهها و اهدافت باشد تا قادر به جدا کردنِ تو از بدنهی جامعهای باشد که، در جریانی از بیهدفی و بیانگیزگی گیر افتادهاند و قادر به هدایت تو به سمت «چگونگیای» باشد که، تمرکزت را از تمامی حواشیِ مانع شده در برابر خوشبختیات برمیدارد و صرف تحقق اهدافت میکند.
وقتی هدفهای مشخص، واضح و قابل اجرا با امکانات و شرایط همان لحظهات را داشته باشی، آنقدر تمام وجود تو صرف ایده پردازی درباره به واقعیت رساندن آن اهداف است و آنقدر تمرکز تو، پیگیرِ بررسی، اصلاح و اجرای راهکارهاست و آنقدر وجودت آکنده از اشتیاقِ سوزان برای برداشتنِ قدم بعدی و دیدنِ نتیجهی اجرای ایدهی بعدی و کنجکاوی دربارهی بازخورد گرفتن از ایدهی اصلاح شدهی بعدی است که:
فرصتی برای همرنگِ جماعت شدن نمیماند.
فرصتی برای غوطه خوردن در اخبار و دغدغههایی که جماعتِ بی هدف را درگیر خود ساخته، نمیماند؛
فرصتی برای گله و شکایت، غیبت، بررسی مشکلات دیگران، حسادت درباره داشته های دیگرن یا حسرت درباره عقب ماندگی از دیگران، نمیماند.
آنوقت دیگر وقت و زمانی برایت نمیماند که، بخواهد صرف پیگیری ناخواستهها، ترسها، نگرانیها و موانعی گردد که اکثریت آن جامعه را در دام خود انداخته است.
آنوقت حتی فرصتی برای نگران شدن درباره بیماری نمیماند چه برسد به بیمارشدن.
زیرا بیماری، وارد بدنی که انگیزه و هدفهای مشخص دارد، نمیشود. برای همین افراد هدف دار و با انگیزه، بدنی سالم و عمری طولانی و زندگیای شاد را تجربه میکنند.
«ایمان به تواناییهایت» و « لایق دانستن خودت برای تجربه شرایط مطلوب»، همان نیرویی است که، تو را در مسیرِ هدفمندی قرار میدهد و انگیزه و اشتیاقت را در مسیر تحقق آن اهداف، تغذیه و جهت دهی میکند.
اما لازمهاش این است که به جای پیوستن به روند «باری به هر جهتِ» زندگی اکثریت جامعه، نگاهی جدّی به علائقت داشته باشی؛
لازمه اش این است که امکان پذیر بودنِ تحقق اهدافت را باور کنی؛
لازمهاش این است که، باورهای قدرتمندکنندهای درباره علائقت و «پتانسیلی که آن علائق برای خلق کیفیت و رفاهِ مورد نظر تو دارند» بسازی تا ،علائقات در خدمتِ تحقق خواستههایت قرار گیرد.
یعنی بتوانی همزمان که بر اجرای علائقت متمرکز شدهای، ثروت نیز بسازی. همان اصلی که روانشناسی ثروت، بر آن تأکید دارد.
لازمهاش این است که قدرتِ بیدار کردنِ تواناییهای وجودت را، برای ساختنِ شرایط مورد دلخواهت، کسب کنی.
لازمهاش این است که خودت را «لایق» عاشقانه زندگی کردن، سلامت بودن و در رفاه زیستن بدانی و این لیاقت را از طریقِ برداشتن قدمهایی اثبات کنی که، در مسیر اهدافت برمیداری و اشتیاقی که صرف اجرای ایدههایت میکنی.
این لیاقت از طریقِ، صرفِ تمام تمرکزت در اجرای برنامهی غیر قابل مذاکرهات برای کنترل کانون توجهات، ایجاد میشود
این لیاقت از طریقِ نادیده گرفتن ترسها و نگرانیهای مسیر و هم-پیمان شدن با باورهای قدرتمندکنندهای که ایمان و اطمینان به نیروی هدایتگر درونت و جدّی گرفتن ایدههای الهام شدهات را رواج میدهد، ایجاد میشود و با هر قدم، وضوحِ بیشتری از «چگونگیای» را برایت به نمایش میگذارد که با داشتهها، تواناییها و امکانات همان لحظهات، قابل اجراست.
چگونگیای که، شاید نتایج اولیهی کوچکی داشته باشد، شاید بارها با هدفِ عمدهی تو فاصله داشته باشد، اما در طی روندی تکاملی و پیوسته، هدفهای عمدهی تو را از دلِ همان نتایجِ کوچک اما ادامه دار، متولد میکند.
هر قدمِ کوچکی که برداشته میشود و هر ایدهی ساده اما سازندهای که اجرا میشود، شخصیتی در وجودت میسازد که، بارها لایق تر، با اعتماد به نفس تر و با ایمان تر از آدمِ قدمِ قبلی است که، آماده است تا قدمهای جدی تر و قوی تری برای تحقق اهداف بزرگتری بردارد.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD376MB26 دقیقه
- فایل تصویری نقش هدف و انگیزه در «سلامتی جسم»130MB26 دقیقه
- فایل صوتی نقش هدف و انگیزه در «سلامتی جسم»12MB26 دقیقه
به نام خدای وهاب و رزاق و هدایت کننده ام
روز شمار تحول زندگی من روز هشتاد و دوم از فصل سوم
سلام خدمت استاد عباسمنش جان و استاد شایسته ی عزیزم و دوستان همیشه همراه و هم فرکانسم
بریم سراغ نشانه های الهی امروزم
خدایا شکرت بابت حال خوبم
خدایا شکرت بابت سلامتیم
خدایا شکرت بابت اینکه امروز یه فرصت و عمر دوباره بهم دادی
خدایا شکرت بابت هر نفسی که میکشم
خدایا شکرت بابت مشتری هایی که پیام دادند بابت پودر زعفران
خدایا شکرت بابت ناهار و شام خوشمزه و رایگانی که خوردم و لذت بردم
خدایا شکرت بابت آگاهی هایی که امروز دریافت کردم
خدایا شکرت بابت اینکه موهامو شستم
خدایا شکرت بابت اینکه یه پنجشنبه بازاری هست نزدیک خونمون که هر هفته پنجشنبه اونجا میوه و سبزیجات و خشکبار و… میفروشن و مامانم میره از اونجا کلی وسایل میخره
مادرمو بردم اونجا و مادرم کلی سبزی و گوجه و خیار و پیاز و سیب خرید و تو راه به مامانم گفتم کاش هندونه هم میخریدیم که از راه برگشتم و مادرم 3 تا هندونه بسیار شیرین و خوشمزه و سیب زمینی خرید خدایا شکرت بابت این همه نعمت که هرروز وارد زندگیم میکنی
خدایا شکرت بابت تمام زیبایی ها و نعمت هایی که امروز دیدم و تحسین کردم کنار اون پنجشنبه بازاری یه پارک بسیار زیبا و جدید ساخته شده و کلی سرسبزی و درخت زیبا داره وسایل بازی و سرسره داره و بچه ها داشتند بازی میکردند و من با تماشای بازیشون لذت بردم و تحسین کردم و چراغ های جدید و پر نور به پارک نصب کردند که نمود فراوانیه خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت اون همه وانت و نیسانی که اومده بودند و وسایل میفروختند که نمود فراوانیه
خدایا شکرت بابت اینکه یه قسمت اونجا انقدر بارون باریده بود آب بارون جمع شده بود گفتم ببین این نمود فراوانیه خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت اینکه رفتم میدان توحید و یه گلدن تایمی شده بود همه جا طلایی شده بود خیلی زیبا بود و تحسین کردم درختان و سرسبزی و بی نهایت قاصدک هایی که روی چمن ها رشد کرده بودند و بازی فوتبال نوجوان هارو دیدم تو پارک و لذت بردم
خدایا شکرت که به مادرم در خورد کردن سبزی کمک کردم یه باور خوبی که دارم اینه که من سرعت عمل خوبی تو سبزی خورد کردن دارم و واقعا هم عالی خورد کردم و خیلی سریع و به قول استاد جان و خانم شایسته جان گفتم به مادرم که بعد اینکه سبزی رو خورد کردیم به خودمون جایزه هندونه رو بدیم که خوردیم و لذت بردیم
یه آگاهی جدیدی که دریافت کردم به قول استاد خیلی لطیف شده روحم یه حسی دارم یه ایمانی از ته دل دارم به این قانون حس میکنم یقین کامل ایمان کامل پیدا کردم به آموزش های استاد در مورد قانون .
یه حس تسلیم گونه ای دارم و میگم فقط و فقط این مسیر درسته و این مسیر ادا درآوردن نیست عمل کردنه خیلی خوشحالم که به این نتیجه رسیدم و حس رهایی دارم همش میگم وابسته نباش به هیچکس چرا انقدر وابسته ای حضرت ابراهیم ببین چه ایمانی داشت که بچشو میخواست قربونی کنه ولی تو از رها کردن میترسی
و اما بریم سراغ آگاهی های این فایل قشنگ:
نقش هدف و انگیزه در «سلامتی جسم»
موضوع این فایل در مورد دنباله روی نکردن از اکثریت جامعه هست
اکثریت جامعه مثل هم فکر میکنند و مثل هم نتیجه میگیرند و نتیجه ای که اونا میگیرند نتیجه مورد دلخواه من نیست
خیلیا زندگی رو پراز مشقت و سختی و دردسر و بیماری و بی پولی به شکل نا زیبا میبینند
دلیلشم اینه که میگن تو زندگی همه این مشکلات هست و هرکسی یه مشکل و بدبختی داره
به این نتیجه رسیدند که زندگی همینه دیگه
در صورتیکه زندگی که من دوس داشتم داشته باشم زندگی سراسر عشق و زیبایی و لذت و قشنگیه
و گفتم که من برای اینکه به این زندگی برسم باید الگوهای مناسبی پیدا کنم که زندگی قشنگی رو دارن تجربه میکنند نه اکثریت جامعه که زندگی جالبی ندارند
و تصمیم گرفتم من چشممو ببندم به زندگی اکثریت جامعه
و پیگیر الگوهایی باشم که اونجوری نتیجه میگیرند که من دوس دارم اون نتیجه رو بگیرم
وقتی من تصمیم گرفتم تغییر کنم شروع کردم خودم رو جدا کردن از اکثریت جامعه
بدنه جامعه وقتشو تلف میکنه
بدنه جامعه هدفی نداره اصلا
دلیل اینکه مردم حالا مثلا درمورد این بیماری میشینند صحبت میکنند دلیلش اینه که هدفی ندارند اصلا انگیزه بالایی برای زندگی کردن و رسیدن به خواسته هاشون ندارند
اکثریت جامعه میشینند درمورد چرت و پرت صحبت میکنند چون وقت اضافی زیاد دارن برا چرت و پرت گفتن
چون هدف ندارن
آخه مگه کسی که هدف و انگیزه داشته باشه مگه وقت داره بشینه اخبار و صحبت های دیگران و چرت و پرت های بقیه رو گوش کنه
اون آدم موفقی که زندگیش عالیه و شما زندگیشو میبینی و لذت میبری به این دلیله که وقت چت و پرت گوش دادن نداشته
آدمی که هدف داره و تو مسیر مستقیمی داره حرکت میکنه انقدر باید مطالعه و تحقیق کنه و انقدر باید کار کنه فعالیت کنه توی اون زمینه مگه وقت میکنه بشینه با اکثریت جامعه صحبت کنه و اخبار گوش کنه که الان چه مشکلی تو دنیا هست
اگر میبینی که وقت برا این چرت و پرتا داری بدون که هدف نداری تو زندگیت
کسی که هدف داشته باشه مگه وقت داره برا این کارا
استاد میگه من روزی یه دونه کتاب میخوندم و 500 تا کتاب تو این حوزه خوندم
تمام زندگی من وقف هدفم بود
خیلیا از زمانی که خدا بهشون داده میشینن حرفای بیهوده فیلم ها و برنامه های بیهوده تلویزیون و سریالهای بیهوده میبینند
اگر میخوایم نتایج متفاوت از اکثریت جامعه بگیریم باید متفاوت از اکثریت جامعه عمل کنیم
خیلیا میگن بقیه اینجورین پس ما هم اینجوری باشیم
تمرکزت فقط روی خودت باشه نه بقیه
اگر ما میخوایم مثل بقیه نتیجه نگیریم باید شروع کنیم به تفکر متفاوت
حالا چطوری تفکر متفاوت ایجاد میشه ؟
پیدا کردن الگوهای مناسب
کتابهای مناسب
فایلهای مناسب
دیدگاه های مناسب
فرض کن میخوای یه آهنگی بسازی یه کاری شروع کنی اگه با تمام وجود دنبال هدفت باشی اصلا مگه وقت میکنی بشینی با دیگران حرفای صد من یه غاز بزنی
استاد میگه دوستایی داشتم که همیشه باهاشون میرفتیم میخندیدیم خوش میگذشت چرت و پرت میگفتیم میخندیدیم بعد از اینکه من تغییر کردم چند بار شد که بچه ها تولدشون بود دعوت میکردند و میرفتم و اینا ، منی که انقدر حال میکردم باهاشون و انقدر خوش میگذشت و خیلی دوس داشتم که توی این جمعا باشم و خوش بگذرونم ده دیقه مینشستم میگفتم چرا من دارم وقتمو اینجا تلف میکنم یعنی یه ساعت دوساعتی که من اونجا بودم فکر میکردم یه عمر گذشته و من هیچ کار مفیدی نکردم غیر از اینکه بقیه بشینن تهمت بزنند و غیبت کنند و مسخره کنند همدیگرو بخندند و منم بشینم نگاه کنم و اون زمان چقدر میتونستم فکر کنم و روی خودم کار کنم و فایلارو گوش کنم و بنویسم و چقدر میتونستم به نکات مثبت توجه کنم و هدایت کنم ذهنمو به مسائل دلخواهم
یعنی اگر شما یه هدف مشخص برای خودتون داشته باشید و به سمتش حرکت کنید بخدا وقت نمیکنید برای اینکه مثل دیگران فکر کنید
لازمه اینکه یه هدف مشخص داشته باشید و به سمتش حرکت کنید اینه که فکر نکنید زندگی اون چیزیه که اکثریت جامعه دارن تجربش میکنند و یک بی هدفی و بی انگیزگی و همونجور گذراندن روزگار و پذیرفتن بدبختی و مشکلات و…
اگر اینجوری باشه که تو هم نتیجه بقیه رو میگیری
اگر نپذیری این قضیه رو و بگی نه من هدف دارم انگیزه دارم به خودم ارزش قائلم و بابا اصلا من لیاقت یه زندگی خوبو داااااارم
من لیاقت زندگی تو بهترین کشورهای دنیا رو دارم
من لیاقت بهترین رابطه رو دارم و...
حالا اگر لیاقت داری باید ثابت کنی باید ایجاد کنی
وقتی هم که لایق بشی تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
وقتی که لایق میشوی نعمت ها بهت داده میشود
کی لایق میشوی؟
موقعی که مثل اکثریت جامعه نباشی
اکثریت جامعه لایق خوشبختی و نعمت ها نیستند
چرا نیستند؟؟
چون تمرکزشون روی چیزای نازیباست
و زندگی رو باری به هر جهت دارن ادامه میدن
و اصلا هدف ندارن
بشین توی موضوع مورد علاقت یه هدفی واسه خودت پیدا کن یه ارزشی برا خودت قائل باش یه حرکتی بکن و این مسیر رو ادامه بده و مطمئن باش اگر تو هدف و انگیزه داشته باشی و باور مناسبی داشته باشی که این هدف دست یافتنیه اونوقت حرکت میکنی قدم برمیداری و ادامه میدی و با تمام وجود خودتو درگیر هدفت میکنی و اونوقت وقت نداری برای دیدن و شنیدن چیزای چرت و پرت و اصلا وقت نداری برای فضای مجازی و وقت نداری فیلم ببینی وقت نداری با آدمای نامناسب باشی
بارها شده شما توی برهه ای از زندگیتون هدفی داشتید موقع امتحانا بوده کنکور بوده یه درس خاصی ورزش خاصی بوده صبح تا شب خودتونو بستید به اون هدفتون و دیدید که چه نتیجه خوبی هم داشته اما ما خیلی زود فراموش میکنیم
ولی بهتون پیشنهاد میکنم یه هدفی رو انتخاب کنید که دوس دارید واقعا تو اون مسیر به آنچه که میخواید برسید
همونجور که من انتخاب کردم
وقتی که من هدفم رو انتخاب کردم شبانه روز من درگیر هدفم بودم درگیر اون چیزایی که منو به هدفم نزدیک تر میکرد
اگه کتاب لازم بود میخوندم اگه لازم بود برم با کسی صحبت کنم حالا تو حوزه کاری خودم اگه قرار بود سمینار برگزار کنم میرفتم از این شهر به اون شهر از این مسجد بع اون مسجد و ….
برای اینکه صحبت کنم تجربه کنم قوانین رو درک کنم
نشستم 60 _70 بار قرآن رو خوندم
کار هم میکردم با تاکسی کار میکردم و فایلای صوتی خودم رو گوش میدادم
و صبح تا شب تو گوشم بود
مسافر کشی میکردم ولی ذهنم و گوشم تو این فضا بود و خیلی موقع ها میشد مسافرها باید میزدند رو شونم تا بگن ما پیاده میشیم تا من متوجه میشدم اونقدر که من تو فضای هدفم بودم
آدمی که هدف داره و البته که باورای مناسبی داره ها
یه موقع هست شما خیلی علاقه داری به هدفت و باورت به هدفت اینه که من خیلی دوسش دارم ولی توش پول نیست حالا من چون علاقه دارم میرم
چون انگیزه داری یه مدت میری به هدفتم میرسی اما چون میبینی از لحاظ مالی تورو تأمین نمیکنه میگی برم سراغ کاری که نون توش باشه
چرا ؟چون باورات نامناسب بوده در مورد علائقت
وگرنه باورات مناسب بود نتیجه میگرفتی
اگه محصول روانشناسی ثروت یک رو کار کنی و باور کنی
بخدا هر هدفی که هست هر چیزی ک بهش علاقه داری ازش ثروت میسازی بسیار بسیار زیاد
اگر شما دنبال هدفتون برید و باورهای مناسبی در موردشون داشته باشید اولا وقت نمیکنید با آدمای دری وری باشید وقت نمیکنید چرت و پرتای دیگران رو گوش کنید وقت نمیکنید بشینید فیلم و سریال ببینید
دوما نتیجه ای که وارد زندگیتون میشه آرامش داره شادی داره لذت داره
شما تصور کنید به هدفتون رسیدید ببینید چقدر حالتون خوب میشه از تصور و تجسم کردنش
بنابراین حرکت کنید
دیگران رو فراموش کنید
آدمایی که به هدفشون نرسیدند و آدمایی که نامناسبند رو اصلا کاری نداشته باشید
الگوهایی پیدا کنید که به خواسته هاشون رسیدند و زندگی سراسر عشق و شادی و ثروت و خوشبختی دارند
برای خودتون هدف انتخاب کنید در مسیر علائقتون
باورهای خوبی انتخاب کنید
و تمام توان و زمان و انرژیتون رو بذارید درمورد هدفتون
اگر ورزشه رقصه یه مهارت موسیقیه و… بشینید درموردش کتاب بخونید صحبت کنید فکر کنید بنویسید ایده هاتون رو تست کنید
وقتی ما تو مسیر علائقمون حرکت میکنیم یه سری ایده ها بهمون گفته میشه باید انجام بدیم ببینیم چه نتایجی رو به وجود میاره و اون نتایج با ما صحبت میکنه و ما رو به قدم های بعدی هدایت میکنه
یعنی کل مسیر همینه
درمورد بیماری هم همینطوره
من بارها و بارها دوستانی داشتم که هدف و انگیزه داشتند و اصلا مریض نمیشدند
یه خانمی بود تو دفتر من باهم کار میکردیم به شدت درگیر کارها و برنامه ها و سمینار و….بودیم
ایشون تمام وقت و با انگیزه کار میکردند
وقتی کارها تموم شد ایشون به یه مریضی عجیب و غریب مبتلا شد و کارش به بیمارستان کشید
یعنی تا وقتی هدف داری اصلا مریض هم نمیشی
ولی وقتی هیچ هدفی نداری و حرکت نمیکنی مریضی سراغت میاد
آدمایی که هدف دارند و حرکت میکنند اصلا وقتی ندارند برای مریضی
مریضی تو بدن آدمی که هدف داره انگیزه داره حرکت میکنه وارد نمیشه
بخاطر همین آدمای خیلی موفق عمرهای طولانی دارند تا وقتی که هدف و انگیزه دارند
کسی که هدف داشته باشه وقتی نداره بره بشینه تو جمع هایی که غیبت میکنند
برید سراغ هدفتون علائقتون به طوری که وقت نداشته باشید با آدم های نامناسب صحبت کنید و بگردید وقتی نداشته باشید برای فیلم و سریال و شبکه های مجازی
وقتی شما به این شکل عمل میکنید نه تنها به هدفتون و به ثروت و خوشبختی و آرامش و شادی میرسید نه تنها به اعتماد به نفس و عزت نفس میرسید بلکه اون آدم سابق نیستی دیگه
وقتی رسیدی به هدفات میگی من دیگه اون آدم سابق نیستم من یه آدم با اعتماد به نفس بالا هستم و میگی منی که به این هدف ها رسیدم پس به هدف های بزرگتر هم میتونم برسم
پس به راحتی هدف میذارم به همون روشی که رسیدم به هدف بعدی هم میرسم و بعدی و بعدی و بعدی
شما هر هدفی داشته باشی کلی کار باید براش انجام بشه اگه علاقه و انگیزه باشه کارارو باید با عشق انجام بدی کلی کار باید انجام بشه کلی کتابها باید خونده بشه کلی تحقیقات باید انجام بشه کلی جاهای مختلف باید ببینی باید بزنی از خونه بیرون از این شهر به اون شهر یا میخوای یه بیزنس راه اندازی کنی باید بری ده تا کارخونه ببینی که اون کارو میکنن بری تحقیق کنی نکات مثبتشو پیدا کنی باهاشون صحبت کنی و….کلی کار کنی حرکت کنی اونوقت وقت نمیکنی بشینی با دیگران صحبت کنی و وقت نمیکنی برا کارای بیهوده و آی نمیدونم جامعه چه فکری میکنه 90 درصد جامعه توی قهقرا و بدبختی زندگی میکنه
اگه من هدف داشته باشم و دنبال هدفم برم اصلا زندگی من با اکثریت جامعه فرق میکنه
استاد میگه 10 _15 ساله که من دارم این مسیر رو متعهدانه ادامه میدم و به آزادی زمانی و مالی و مکانی رسیدم
خیلی از بچه ها میان یه مدتی روی برنامه ها کار میکنند یه سری نتایج میگردند بعد برمیگردند به تفکر اکثریت جامعه و مثل جامعه هم نتیجه میگیرند
استاد بی نهایت سپاسگزارم این فایل یکی از ارزشمندترین فایلای هدیتون بود
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
در پناه الله یکتا شاد وسالم وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید