نقش هدف و انگیزه در «سلامتی جسم» - صفحه 4

با صدای میومیو گربه خوشگلمون تو حیاط و با احساس خوبی از خواب بیدار شدم. سریع رفتم غذاشو دادم و امدم گوشی رو از حالت پرواز دراوردم و نت رو باز کردم. بلافاصله پیام ایمیل جدید اومد. ایمیلی که از طرف سایت بود و خبر فایل جدید استاد رو برام آورده بود. خوشحال شدم! سریع پرده اتاق رو کشیدم، پنجره رو باز کردم، تخت رو مرتب کردم، یه عود روشن کردم و میز سیستم رو تمیز کردم. پشت میز نشستم و سیستم رو روشن کردم. وارد بوک مارک همیشگیم یعنی سایت استاد شدم و فایل جدیدشون رو باز کردم.

دفتر همیشگیم که روی میزه رو باز کردم و آماده ی نوشتن شدم … .

صحبتای استاد رو که حکم یه آگاهی جدید داشت رو یادداشت کردم و با ذهنی مشغول، رفتم صبونه مو خوردم. با ذهنی باز تر اومدم و شروع کردم به نوشتن در سایت.

.

.

.

.

.

.

سلام، صبح جمعه استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسیم بخیر باشه.

همیشه برای من جمعه ها خیلی لذت بخشه و میدونم قراره کلی خوش بگذرونم. امیدوارم شمام از این روز ناب نهایت لذت رو ببرید.

توی این فایل استاد از تفاوت هایی که با اکثریت جامعه باید داشته باشیم صحبت کردن و وجه تمایز تفاوت رفتاری و احساسی ما با اکثریت مردم رو در داشتن “هدف” خلاصه کردن.

تا زمانی که فایل تموم شد، همش موضوع هدف ذهن منو درگیر کرد. چون هدفی که استاد عباسمنش ازش صحبت میکردن، چیزی فراتر از اهداف کوتاه مدت یا میان مدتی بود که هرسال توصیه میکردن.

بعد از تموم شدن فایل، تصمیم گرفتم برم صبونه بخورم و با خودم فکر کنم تا به وضوح برسم…

تا برم پای میز صبونه، سریع با خودم فکر کردم. منظور استاد یه هدف اصلی بود که از حرکت به سمتش نه خسته بشیم و نه گشنه بشیم. مسیری که طی همون مسیر، نه تنها بتونیم به همه خواسته هامون برسیم بلکه طی همون مسیر اوج لذت رو تجربه کنیم. هدفی که حاضر باشیم تا اخر عمرمون ادامش بدیم و حاضر باشیم برای رسیدن به اون، همه ی افکار و توان و انرژی مون رو بذاریم.

پس چرا من نمیدونم هدف اصلی زندگیم چیه؟! چرا هنوز نفهمیدم؟! چرا نمیدونم؟! اصلا چه طور باید بفهمم؟! منی که ذاتا شخصیت کمال طلبی دارم و به همه چیز در همه زمینه ها علاقه دارم کدوم رو باید انتخاب کنم؟! اه نه … همون موضوع همیشگی که سال هاست ذهن منو درگیر کرده و برای شخصیتی چون من، انتخاب رو سخت کرده.

یه چایی ریختم و نشستم پای میز.

با خودم گفتم درسته که من از خیلی کارا لذت میبرم و این خیلی هم خوبه ولی از بین کارایی که تا الان انجام دادم یا میخوام انجام بدم، جنس کدوم لذت با بقیه فرق داره؟! من تا آخر عمرم حاضر چه کاری رو انجام بدم؟! کدومشونه که با رسیدن به اون میتونم به بقیه هم برسم؟! کدومشون آرامشی متفاوت بهم میده؟!

فکر کردم …

اگه هدف اصلی رو مسیر تحصیل و کارم بذارم … خب یه روزی از کار بازنشسته میشم و دیگه اون کارو انجام نمیدم!

اگه هدف رو ورزش بذارم، بازم ممکنه روزی نخوام ادامه بدم!

اگه هدف رو پول دراوردن بذارم، بازم روزی میرسه که به قدری ثروتمند میشم که نیازی به این کار نباشه!

با خودم گفتم این طوری درست نیست. اینا همه جزء اهداف میان مدته و اونی که قرار باشه تا آخر عمر ادامش بدم نیست! فکر کردم و یادم اومد که هدف اصلی از زندگی کردن، چیزی جز لذت و “آرامش” نیست. ما پول درمیاریم تا به آرامش بیشتری برسیم.عبادت میکنیم که به آرامش برسیم. تفریح میکنیم که به آرامش برسیم. هرکاری که می کنیم به خاطر اینه که آرامش زندگی رو بیشتر کنیم. پسسسس هدف اصلی از زندگی باید کسب آرامش “بیشتر” باشه نه حفظ آرامشی که داریم. آرامشی که باعث بشه به همه چی عشق بورزیم و آگاهانه ذهن و روح رو کنترل کنیم.

و یادم اومد که هیچی به اندازه ی کار کردن روی خودم و قوانین جهان هستی، بهم آرامش نمیده! تا جایی که بزرگترین تفریح و لذت برام اینه که کاری کنم احساسی شبیه به نزدیکی با خدا داشته باشم. هیچی به اندازه این احساس رضایت رو به من نمیده! و هیچی به اندازه این، احساس ناب و خالص زندگی در لحظه و لذت بردن از چیزای کوچیک و بزرگ اطرافم رو بهم نمیده.

وقتی رو قوانین کار میکنم، اولا کاملا احساس رضایت خاطر دارم که روی ریشه و اصل موضوع کار می کنم و زمان و انرژی میذارم. چون الان دیگه میدونم که هیچ موضوعی حیاتی تر و ضروری تر از این موضوع وجود نداره. پس کاملا احساس رضایت میکنم که وقتم و انرژیم جای درستی صرف میشه و این احساس رضایت، برای من بهترین و ناب ترین احساس لذت رو به همراه داره. چون میدونم در مسیر درست هستم و دارم روی موضوعی کار میکنم که هیچچچچ موضوعی به اندازه اون مهم نیست.

وقتی رو قوانین کار میکنم، خیالم راحته که ریشه رو چسبیدم نه شاخ و برگ رو. وقتی رو ریشه کار کنیم …

هم به ثروت میرسیم

هم به آرامش میرسیم

هم به لذت میرسیم

هم به سعادت در دنیا و آخرت میرسیم

هم به تک تک اهداف ریز و درشت کوتاه مدت مون در زندگی میرسیم

هم به آزادی زمانی و مالی و مکانی میرسیم

هم به عشق در همه روابطمون با همه میرسیم

هم هر لحظه از زندگی لذت میبریم

هم بهترین معجزات رو جذب زندگی مون میکنیم

و در نهایت، هر موقع فرشته مرگ اومد و گفت بریم، دیگه حسرت چیزی رو نمیخوریم. چون در مسیری زمان و انرژی گذاشتیم که نه تنها از ثانیه به ثانیه زندگی مون لذت بردیم، بلکه آینده خوبی رو ساختیم و با خیالی راحت و افتخاری بزرگ از دنیا میریم.

اینا همه جزء اهداف کوتاه مدت منه که اگه قرار باشه یکی شون رو هدف اصلی زندگی قرار بدم، به باقی اهدافم لطمه میخوره! در صورتی که من میخوام همه اینا رو هم زمان داشته باشم در عین حال از لحظه به لحظه زندگیم لذت ببریم.

از خدای ممنونم که در مداری بودم که بوسیله فایل شما، یکی از بزرگترین سوالات ذهنم طی این چندین سال رو جواب بدم و به آرامش بیشتری برسم.

از شما استاد عزیزم هم ممنونم که با عمل کردن به الهامات تون، به خیلی از سوالات ما جواب میدین.