نقش هدف و انگیزه در «سلامتی جسم» - صفحه 41
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/03/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-03-11 17:24:242024-11-30 16:27:19نقش هدف و انگیزه در «سلامتی جسم»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام حاکم جهان هستی
سلامی گرم به استاد جانانم وخانم شایسته مهربان
سلامی صمیمی به خانواده بزرگم
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
که امروزهم باری دیگر بمن فرصتی روعطاکردی که دراین دنیا زندگی کنم وامروزهم بادیدن این فایل زیبا روزم را بسازم
استاد عزیزم سپاسگذارم ازتون بابت آگاهی های این فایل وصحبتهای زیباتون
دقیقا اکثریت جامعه در گمراهی بسرمیبرند وخودمم زمانی رو درهمین موقیقت بسرمیبرد
که پیروی حرفهای مردم بودم ودر گمراهی بودم
زندگی پوچ وبی هدفی داشتم
وخداوند راشاکرم که من رالایق دانست کمسیر زندگیم رو تغییر دادو چشم قلبم روباز کرد تابتونم الباقی عمرم را در هدایت پروردگارم باشم وبالذت زندگی بکنم
زندگی من از زمان ورود با سایت بسیار هدفمند شده وباانگیزه دارم روی خودم وکارم وزندگیم برای آینده ام کارمیکنم وبا آموزشهای استادم بسیار درک بالایی از قوانین جهان هستی روبدست آوردم
وبراحتی میتونم ازپس تضادهای زندگیم بربیام وازشون دیگه برای خودم کوهی نمیسازم که آرسر منجربهفرارم ازمسائل بشه
ودرعوض ازهمون مسئله برای حل خودش استفاده میکنم
وچقدر خوبه وحالت خوب میشه که متوحه میشی که چقدر قوی شدی که دیگه بجز آرامش هیچی توی زندگیت حاکم نیست وتمام اون کوه ها درزندگیتوهموار شده والان داری توی همون مسیرزیبا لذت میبری از خودت وخداوندت وداری طی میکنی بسمت اهدافت وهیپ چیزی وهچکسی نمیتونه مانه ازرسیدن به اهدافت بشه
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
که هر روزی که میگذره من سطح مداریم وفرکانسیم بالاترمیره ودرکم از قوانین جهان بیشترمیشه
واینکه این اهداف وانگیزه ها چقدر باعث سلامت جسم وروحم شده وکمک میکنه به اینکه هرروزم احساسم خوب باشه تا اتفاقاتی که درزندگیم رخ میده خوب باشه
استاد همیشه یه جمله زیبایی رومیگن که من این جمله روتوی ذهنم همیشه مرورش میکنم اینه که
ایمان بدون عمل حرف مفته
ومن هم همیشه با عملم ثابت میکنم ایمانم رو
چونکه من در طی تکاملم در این مدتی که آموزش دیدم قوانین جهان هستی رو ودارم تکاملم روطی میکنم ورشد میکنم یادگرفتم که فقط عمل کنم
کفتن حرف خیلی راحتتره ازعمل اما چه فایده داره که نتیجه نداره اما عمل کردن نتیجه هایی بمن داده که تاکنون همیشه ازخداوند خواستم که این مسیری که هستم روترک نکنم
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
خدایم برایم کافیست
سکوت زبان خداوند است
من تاکنون هرچه دارم ازآن پروردگارم است
من همیشه سعی میکنم که باخوب زندگی کردنم کمک کنم به جهان که جای بهتری بسود برای بهتر زیست
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
شادوپاینده درپناه حق باشید خانواده عزیزم
استاد ومریم خانم عزیزانم دوستتون دارم
سپاسگذارم
به نام الله یکتا که همواره کنار منه
سلام استاد مهربان و پر قدرتم
خیلی خوشحالم که در مسیر آموزه های شما هستم و این لطف بزرگی از سمت پروردگار منه خدایا شکرت
چقدر این فایل عالی بود . دقیقا برای این روزهای منه
منی که با چندین سال سابقه کار بعد از اینکه خودم از کار استعفا دادم راحت بودم با شرایطم ولی بعد از ی مدت حس میکردم نمیتونم باید شغلی داشته باشم همش ب خدا میگفتم من ی کاری میخوام دست خودم باشه همه چیش تو خونه هم بتونم انجامش بدم اینجوری هم به خونه زندگیم میرسم هم به کارم . چند روز پیش بهم کاری معرفی شد که این شرایط رو داره و این شد شروع من .
نسبت به این کار قلبم بازه از سمت خدا میدونمش
و شد هدف من که براش تلاش کنم و برام مهم نیست نظر اطرافیان چیه من براش تلاش میکنم و این باور رو میخوام بسازم که از هر کاری میشه درآمد داشت و ثروتمند شد
خواستم این مطلب رو اینجا برای خودم بنویسم که از کجا شروع کردم و به امید الله ی روزی میام از نتایجی که گرفتم مینویسم نتایج ثروتمند شدن…
خدایا بی نهایت شکرت
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«هَٰؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَهً لَّوْلَا یَأْتُونَ عَلَیْهِم بِسُلْطَانٍ بَیِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ کَذِبًا»
(ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻗﻮم ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺧﺪﺍ ﻣﻌﺒﻮﺩﺍﻧﻲ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﭼﺮﺍ ﺑﺮ ﺣﻘّﺎﻧﻴّﺖ ﻣﻌﺒﻮﺩﺍﻧﺸﺎﻥ ﺩﻟﻴﻠﻲ ﺭﻭﺷﻦ ﻧﻤﻰﺁﻭﺭﻧﺪ؟ ﭘﺲ چه کسی ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺗﺮ ﺍﺯ آنکس که ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﻨﺪﺩ)
«وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنشُرْ لَکُمْ رَبُّکُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَیُهَیِّئْ لَکُم مِّنْ أَمْرِکُم مِّرْفَقًا»
(ﻭ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﻏﻴﺮ ﺧﺪﺍ ﻣﻰﭘﺮﺳﺘﻨﺪ ، ﻛﻨﺎﺭﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻳﺪ، ﭘﺲ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻏﺎﺭ ﭘﻨﺎﻩ ﮔﻴﺮﻳﺪ ﺗﺎ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺘﺶ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﮕﺴﺘﺮﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﺗﺎﻥ ﺁﺳﺎﻳﺶ ﻭ ﺁﺳﺎﻧﻲ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺁﻭﺭﺩ)
(کهف 15-16)
—————————————————————————
الهی الهی الهی ، ناتوان ترین و ناآگاه ترین بنده ات عاجزانه به درگاه تو آمده تا هدایتش کنی، خدایا به زبان و قلبم اعتراف میکنم که جز تو پناه و یاور و هدایتگری ندارم، من رو از شر باورهای شرک آلودم نجات ببخش و از نور توحید خودت بر این بنده ات ارزانی بدار. الهی الهی الهی محتاج توام برای توحید، من اونی هستم که به هدایت محتاجه، من اونیم که به شکرگزاری و حمد و اتصال به تو محتاجه، خدایا تو از شرک و کفر من متضرر نمیشی، منم که با کفر و شرک و بی ایمانی خودم در تاریکی قرار گرفتم ، خدایا من به نور دسترسی ندارم، از اعماق ظلمت و تاریکی خودم صدات میزنم و ایمان دارم تو بر همه اجزای هستی احاطه داری، خدایا اگر من از روشنایی محرومم تو بر تاریکی هم احاطه داری، چه کسی جز تو میتونه منو از تاریکی نجات ببخشه. خدایا خودت به اهل ایمان وعده دادی «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» الهی الهی ، ای رب من ، جز تو سرپرست و یاوری ندارم، به عزت و مهربانی خودت من رو از تاریکی های وجودم به نور خودت هدایت کن. خدایا خودت رو انتخاب میکنم، خودت رو از خودت درخواست میکنم، خدایا بهشت من خود تویی، من خودت رو میخوام.
«یارب تو مرا به نفس طناز مده ؛ با هر چه به جز توست مرا ساز مده» ؛ «من در تو گریزان شدم از فتنهٔ خویش ؛ من آن توام، مرا به من باز مده»
«فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ»
—————————————————————————
سلام و درود به خانواده عزیزم. سلام و درود و رحمت رب العالمین به استاد عباس منش عزیزم، الهی که در پناه رب العالمین حالتون عالی عالی عالی باشه استاد.
سلام و درود به استاد شایسته بزرگوار، امیدوارم حالتون عالی و مثبت باشه و همیشه و هر لحظه شاد و سلامت باشید و ما توی سایت از برکات تلاشهای شما بهرمند باشیم.
سلام و درود به دوستان نازنینم در این سایت توحیدی، خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود ارزشمند شما عزیزان.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر یه فرصت دیگه برای صلات و یاد خدا ، بخاطر درهای جدیدی از آگاهی که خداوند قراره بر روی این بنده اش باز کنه. از خداوند درخواست هدایت و حمایت میکنم تا چیزی رو بنویسم که مایه رشد و پیشرفت و آگاهی خودم باشه و منو از جهل و تاریکی درونم نجات بده. من رو از باورهای شرک آلود به سمت توحید هدایت کنه.
—————————————————————————
این فایل نشانه امروزم بود و برام چقدر عجیب بود که بعد از دو سال و نیم حضور توی سایت اولین بار بود این فایل رو میدیدم. یا بهتره بگم در مدار دریافت این آگاهی قرار میگرفتم؛ استاد توی این فایل یه اشاره میکنه به لایو شماره 11 ، این رو یک نشانه دیدم و رفتم لایو شماره 11 رو هم دیدم. وقتی به تاریخ کامنت های فایل نگاه کردم دیدم اولین کامنت ها 23 اسفند 98 زیر فایل اومده. اون روزها رو خوب خوب یادمه. بخاطر پندمیک بهم گفته بودن یه چند وقت رو نیا سر کار، با اینکه بیکار بودم ولی بهم حقوق میدادن، همش در حال هدر دادن زمانم توی فضای مجازی بودم و البته یه وقتایی هم یه کارهایی میکردم. مثلاً خودمو مشغول به ساخت یه سری وسایل MDF کرده بودم، یا گاهی اوقات میرفتم توی طبیعت عکاسی . ولی ذهنم همش درگیر اون ماجرای پندمیک بود. همش در به در دنبال ماسک میگشتم، الکل که تو سرش بخوره، شیشه پاک کن و کیسه فریزری هم گیر نمیومد، و تمام چشم امید من به این بود یه ماسک رو 20 بار استفاده کنم که زنده بمونم؛ یا اینکه موقع بنزین زدن دستمو بکنم توی کیسه فریزر؛ تعجب میکنم با اون همه باور شرک آلودی که داشتم بازم رحمت خداوند بر عدالتش پیشی گرفت و من رو از اون دوران نجات داد. چونکه شرک چیزی جز نابودی و بیماری برای آدم به همراه نمیاره.
و این چیزی بود که این روزها باز هم تجربه اش کردم.
این روزها درگیر تعمیرات اساسی پالایشگاه هستیم، و بخاطر کمی تغییر در شرایط محل کار و یه سری اتفاقاتی که اینجا افتاده توجه من رفت روی ناخواسته ها و قدرت دادن به عوامل بیرونی. و شرک بلایی سرم آورد که بشدت مریض شدم. در حد همون کرونایی که قبلاً تجربه اش کردم.
روزهای قبل من بعد از کلی کار و عملیات و استندبای رفتن ، آخر شیفت رو میرفتم باشگاه ورزش میکردم. ولی از جایی که کنترل ذهنم رو از دست دادم و به جاش توجه کردم به بحثهای پوچ و شرک آلود توی محل کار و قدرت دادن به عوامل بیرونی ، اینکه فلانی چی گفته، اینکه تقصیر فلانیه که فلان … بیماری اومد سراغم. وارد جزئیات نمیشم. همینو بگم که توی گرمای بالای 40 درجه عسلویه ، کولر خوابگاه رو خاموش کرده بودم و بخاری رو روشن کرده بودم و رفته بودم زیر پتو. آره شرک میتونه اینجوری آدم رو ناک اوت کنه.
از کجا شروع شد ، از توجه کردن به حرفهای شرک آلود بقیه. از اینکه من در کنترل ذهنم ناتوان بودم. و اجازه دادم مورچه سیاه روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب حرکت کنه و به مرور زمان تبدیل بشه به حرکت یه گله فیل وسط نور روز تو دل دشت های بوتسوانا آفریقا.
استاد توی دوره دوازده قدم در مورد اهمیت کانون توجه ذهن حرف میزنه، اینکه چقدر مهمه به چی داریم توجه میکنیم. توی این زمینه کنترل کانون توجه اصلا از عملکرد خودم راضی نیستم. چوبش رو هم خوردم و دیدم توجه به شرک چطوری میتونه آدم رو مریض کنه. حسم اینه همون گله فیل از روم رد شدن.
حتی همین الان که دارم کامنت مینویسم ، نجواها داره میاد که بگو این اتفاق تقصیر من نبود، تقصیر فلانی بود، تقصیر گرمای هوا بود، تقصیر فلان همکاری بود که اون کارو کرد، تقصیر فلان رئیس بود که اون تصمیم رو گرفت ؛ آقاااااا کوتاه بیا ، تو در هر لحظه این حق انتخاب و اختیار رو داشتی توحیدی فکر کنی، توحیدی تصمیم بگیری، و توحیدی عمل کنی و توحیدی نتیجه کسب کنی.
من با دست خودم به خودم ظلم کردم و نتیجه اش هم شد بیماری. «رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی» ؛ خدا رو شکر که به لحاظ مدار به جایی رسیدم که یه ذره خطا کنم بلافاصله خداوند پس کله ای رو میزنه. خدایا ماچ به کله ات، دستتو هم میبوسم، یه سجده شکر هم طلبت؛ ممنونم که پس کله ای رو نوازش کردی، نوش جونم. وقتی به الهام قلبی توجه نمیکنم، وقتی نشانه ها و آیات قرآن رو بیخیال میشم، دیگه خداوکیلی به خودت قسم جز پس کله ای روشی نمیمونه ؛ خودت کمکم کن از اینجا به بعد حواسم باشه تمام تمرکزم رو بذارم روی هدفم. خودت دستمو بگیر، من بی هدایت تو هیچی نیستم. من به تنهایی و با عقل ناقص خودم عاجز و ناتوانم.
—————————————————————————
وقتی از قرآن هدایت خواستم برای نوشتن کامنت برای این فایل هدایت شدم به آیات 15 و 16 سوره کهف. وقتی که همه جامعه مشرک میشن و بت پرستی رو در پیش میگیرن، یه عده ای برای نجات باورهای توحیدی شون حاضر میشن از شهر و خونه و شغل و امکانات شون دست بکشن و برن توی غار زندگی کنن. این مصداق قرآنیه از پرداخت بها برای توحید. آیا من حاضرم اینجوری پرداخت بها کنم؟ آیا حاضرم از خانواده و شغل و محل زندگی و روابط خانوادگیم دست بکشم و بخاطر توحید مهاجرت کنم؟ بخاطر توحید برم توی غار تنهاییم، برم جایی که از باورها و افکار شرک آلود ایزوله باشه. من هیچوقت اینجوری برای توحید بها پرداخت نکردم.
من حتی هیچوقت از آزادی زمانیم به درستی برای تمرکز گذاشتن روی اهدافم استفاده نکردم.
بعد از شنیدن این فایل انگار جان دوباره گرفته بودم. رفتم و یه سری کارهای عقب افتاده تو برنامه ام اونها رو انجام دادم. اصلا نگاهم نسبت به خواسته هام عوض شد. دیگه نگاه داشتن یه وسیله یا امکانات توی زندگی نبود. نگاه خلق یه نتیجه مقدس بود، یه نتیجه ای که ظاهرش مادیه، ولی در واقع خلق اون معنویه. نگاهم به اهدافم عوض شد.
چه کفران نعمتی بدتر از اینکه زمان و عمر مون رو هدر بدیم و از دستاوردها و نعمتهای معنوی بهرمند نباشیم. خلق کردن نتایج یه کار معنوی و مقدسه؛ ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست.
«ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهَالَهٍ ثُمَّ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَٰلِکَ وَأَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ»
ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﻧﺎﺩﺍﻧﻲ ﻛﺎﺭ ﺯﺷﺖ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﺪﻧﺪ ، ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻮﺑﻪ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ، ﺯﻳﺮﺍ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ (١١٩ نحل)
—————————————————————————
خدایا دست تسلیمم بالاست ، من به تنهایی عاجز و ناتوانم ، هیچی نمیدونم و هیچی نمیتونم. جز خودت هم پناهی ندارم. جز توحید و یکتاپرستی هیچ راهی در این عالم نیست. تنها اصل و اساس خلقت توحید و یکتاپرستیه. اگه ابراهیم خلیل الله شد و نامش در بین همه ادیان به نیکی و راستی یاد میشه فقط و فقط بخاطر توحید بود.
————————
«إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّهً قَانِتًا لِّلَّهِ حَنِیفًا وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»
(ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺮﺩﻳﺪ، ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻳﻚ ﺍﻣﺖ ﺑﻮﺩ ، ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﻓﺮﻭﺗﻨﻲ ﻓﺮﻣﺎﻧﺒﺮﺩﺍﺭ ﻭ [ ﻳﻜﺘﺎﭘﺮﺳﺘﻲ ] ﺣﻖ ﮔﺮﺍ ﺑﻮﺩ ﻭﺍﺯ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ)
«شَاکِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ»
(ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ، ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪ ﻭﺑﻪ ﺭﺍﻫﻲ ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﺍﺵ ﻛﺮﺩ)
«وَآتَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ»
(ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ [ ﺯﻧﺪﮔﻲ] ﻧﻴﻜﻮﻳﻲ ﺩﺍﺩﻳﻢ ، ﻭ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ ﺍﺯ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﺎﻥ ﺍﺳﺖ)
«ثُمَّ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»
(ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭﺣﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻳﻴﻦ [ ﻳﻜﺘﺎﭘﺮﺳﺘﻲِ ] ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺣﻖ ﮔﺮﺍ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ)
————————
خدایا تکاملم رو ابراهیمی کن و من رو در مدار توحید و یکتاپرستی اوج بده. خدایا من نمیخوام شبیه آدم باشم که عهدش با تو رو فراموش کرد. «وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا» (پیش از این، از آدم پیمان گرفته بودیم؛ امّا او فراموش کرد؛ و عزم استواری برای او نیافتیم)
—————————————————————————
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
درود
چند وقت پیش که مدام پشت سر هم بیمار میشدم، متوجه شدم که چقدر واگویههایمان در زمان مریضی میتواند بر ما تأثیر بگذارد
کشف کردم که وقتی در رختخواب هستم، هرچه در ذهنم بگذرد بر سرعت بهبودم مؤثر است
و متوجه شدم که چقدر میتوانم خودم را بهبود ببخشم یا بیمارتر کنم
مثلاً وقتی کسی تلفنی یا حضوری از من میپرسید چطوری؟ و من میگفتم در بستر بیماری هستم، واقعاً سه روز به بیمار بودنم اضافه میشد، حتی اگر پیشبینی میکردم که فردا خوبم و توانایی بلند شدن از رختخواب را دارم
پس تصمیم گرفتم که عبارت منفیِ بستر بیماری را حذف کنم و بستر سلامتی را جایگزینش کردم.
بنابراین هرموقع بیماری و کسالتی به سراغم میآمد، به خودم یا به دیگران میگفتم: در بستر سلامتی هستم و به زودی خوب خواهم شد.
این قضیه حالتی را در ذهنم تصویر میکرد که گویی یک باتری خالی از شارژ را روی صفحه شارژ کننده قرار دادهایم و انتظار بهبود وضعیت را داریم و با کمی صبر، مطمئن هستیم دیر یا زود شارژ خواهد شد حتی بهتر از قبل.
پس من هم وقتی در بستر سلامتی قرار میگرفتم چیزی جز انتظار سلامتی زودهنگام نداشتم و کمکم طوری شد که فواصل بیمار شدن و مقدار در رختخواب ماندنهایم هم کم شد.
.
چیز دیگری که به من کمک کرد این بود که برای جایگزینی باورهای مثبتم، هر کدام از جملات تاکیدی را ابتدا با تعداد منظم و مثلا هفت یا بیست و یک روزه و بعداً که جا افتاد، بی شمار و بی زمان تکرار کنم.
حتی مثل برخی که تسبیح و ذکر شمار به دست میگیرند، در طول روز به تکرار آنها را میپرداختم،
تا اینکه بعد از چندوقت خودشان خود به خود در لحظههای حساس به یادم میآمدند و حالم را خوب میکردند.
برخی از جملات تاکیدی و تلقینی خود را برای شما نیز ارسال میکنم تا اگر مایل بودید بهره بگیرید.
با آرزوی بهترینها:
.-خوشی از پِی خوشی برایم میآید
-خیر و خوشبختی و شانس پشت سر هم برایم هست
-هر آنچه روی میدهد خیر مطلق است
-جهانم پر از نکویی ست
-جهان من پر از فراوانی ست
-جهان پر از فراوانیست و بخش عظیمی از این فراوانی مال من است/ سهم من است
-من چه خوشبختم
--من واقعاً خیلی خوششانسم
-من ثروتمندم
-من در رفاه کامل قرار دارم
-من سلامتم، سالم سالم هستم
--همه چیز درست سر جایش هست
--من دُرُستم
-وجود من پر از خیر و برکت و آرامش است
-من مزاحم نیستم، مُراحمم
-به مانند خضر نبی، هرکجا قدم میگذارم مملو از حس خوب و آرامش و برکت میشود
-الهی شکر
-من انسان قدرشناس و خوبی هستم
از همه نظر
-خداوند بهترین آدمها را گلچین کرده و در زندگی من قرار میدهد (همیشه)
-من همواره در بهترین فصل زندگانیام هستم
--اتفاقهای بزرگِ خوبی در حال رخ دادن است که من به زودی از آنها باخبر میشوم
-کلام من پر از نور و عشق است و هدایت الهی
-من وصلِ وصلم… درستم…
-بودنِ من در دنیا درست است
-بودنِ من در این وضعیتی که درش قرار دارم درستترین حالت است
-آنچه که امروز و اکنون روی میدهد، بخشی از مسیر است، پس درست است و باید رخ میداده
-من گذشته خود را محکوم نمیکنم، چون همواره میدانم که بر اساس آگاهی و تواناییام در هر لحظه همیشه سعی کردهام بهترین تصمیم را بگیرم و بهترین و درستترین انتخاب و عملکرد را داشته باشم
-همیشه یادم بماند که حق ندارم واگویه و خودگوییهای منفی داشته باشم، من خودم را دوست دارم، او را (خودم را) بخشیدهام و به او فرصت دوباره دادهام
-من از نو سبز میشوم
-من بی گناهم، من پاکم، من بخشیده شده هستم، (توسط خودم و دیگران)
-نه من توقع و دِینی بر گردن کسی دارم و نه دیگری نسبت به من دِینی و انتظاری دارد
-حس خوب= اتفاقهای خوب
-هیچ کسی توانایی آسیب رساندن به من را ندارد، من اجازه نمیدهم
-همواره یادم خواهد ماند که من توانایی و آزادیِ نه گفتن را دارم / من اجازه دارم برخی از وضعیتها و درخواستها را نپذیرم / من میتوانم چنین شرایطی را تشخیص بدهم و از آزادیام برای حفظ عزت نفس و آرامش و سلامتیام بهره بگیرم/ این اصلاً اشکالی ندارد که بخاطر مراقبت از خویش، برخی درخواستها را نپذیرم/ بدون خشم، بدون عذاب وژدان و حتی گاهی بدون معذرت خواهی امکان پذیر است
-من آزادیهای خود را میشناسم
-خداوند هر روز آزادیهای بیشتری را برایم نمایان میسازد تا از هرگونه بندهای درونی و بیرونی رهایی یابم
-الهی شکر
-خدایا توکل به تو
-خداوندا امکانها و خوشیهای عالم را برایم ظاهر کن
-خدایا، هدایتم کن
--معجزه کن ای معجزهگر
-راه تو… نه راه من
-به روش تو، نه حتماً به روش من
به نام خداوند قدرتمند
خیلی خوشحالم که اولین کاری که امروز می کنم این است که روی خودم کار کنم، تا روز خودم را آن طور که دلم می خواهد کنترل کنم، خدایا هزاران بار شاکرت هستم.
خوشحالم که مثل بقیه روزانه بیشتر وقتم را روی اکسپلور اینستاگرام نمی گذرانم
کسی که هدف داشته باشد وقتی برای چرت و پرت ندارد، دقیقا همین الان در آن شرایط هستم، اصلا نمی توانم وقتم را هدر دهم، انقدر کار دارم که اصلا وقت نمی کنم چند دقیقه اضافه زیر دوش بمانم، این شرایط سخته، ولی سختی شیرینی داره، الاف نشستن در خانه خیلی راحت است ولی وقتی اینطوری می شوم از خودم بدم می آید، وقتی به اینستاگرام میروم و یهو میبینم که چند ساعت در آن جا وقت تلف کرده ام از خودم بدم می آید.
ادب از که آموختی؟ از بی ادبان
اگر می خواهیم نتیجه متفاوت بگیریم باید باور های متفاوتی از بقیه داشته باشیم، باید روتین روزانه ما با بقیه فرق کند، خوشحالم که همه به من می گویند تو فرق داری، این خیلی خوبه، خدایا هزاران مرتبه شکرت. خوشحالم که وقتی بقیه من را به خوشگذرانی های الکی دعوت می کنند می گویم وقتش را ندارم و برای من تلاش برای رسیدن به هدفم و پول در آوردن، خیلی لذت بخش تر از خوشگذرانی های الکی است، وقتی که خسته و کوفته سرم را روی بالش می گذارم به خودم افتخار می کنم ، به خودم افتخار می کنم که برای رسیدن به هدفم خسته شدم و روزم را هدر ندادم، خدایا هزاران مرتبه شکرت.
دوستان من به سوی هدفتم حرکت می کنم و بعد یهو بین مسیر به شدت سست می شوم برای چند روز هیچ کاری نمی کنم، نمی دونم چرا این طوری می شود، یه چیزی تو مایه های دوره ماهانه خانم هاس، بدنم سست می شود، سرم گیج میرود، انرژی هم به شدت پایین می آید، و بعد از چند روز دوباره به تلاش کردن ادامه می دهم، لطفا اگر تجربه اش را دارید در کامنت ها به من کمک کنید، ازتون ممنونم.
به نام خداوند زیبایی ها
قدم 82
سلام به همگی عزیزان
به گذشته ی زندگیم که نگاه میکنم چقدر متفاوت بودم با این روزها. اون موقع توی زندگی هدفی خاص نداشتم و تنها تفریح دیدن رفقایی بود که باهاشون دور میزدیم یا توی پارک از مشکلات و بدبختی ها و سیاست صحبت میکردیم و افسوس میخوردیم که ناتوانیم .
یا در تلگرام دنبال اخبار که اعتراضات چیشد و کی چی گفت و …
به راستی اون زمان ها خیلی عمرم رو الکی هدر دادم چون خودم رو ارزشمند نمیدونستم که از زمان و این جسم در جهت هدفی استفاده کنم .
البته من سپاسگذار اون روزها هم که باعث میشه بفهمم چی خوبه و درس ها ازش گرفتم وشاید اگر اون روزها نبودن من درک الانم رو نداشتم.
من عاشق گذشته م هستم و پذیرفتمش چون باعث شد کارهایی بکنم و الان با درک قانون و مطابقت باهاش نتیجه گیری میکنم
این دنیا واقعا وسیعه و من تصمیم میگیرم چطور زندگی کنم. در هرز تفکر باشی ادم های اون طرز تفکر و اون مدار باهات هم پیاله هستن
من از وقتی توی زندگی از تضادی تلنگری خوردم باعث شد دیگه نگرشم عوض کنم و برای خودم زندگی کنم و اونجا شروع مسیر زندگیم با برنامه داشتن و کتاب خوندن و ورزش کردن تغییر کرد و در مسیر دیگه ای پا گذاشتم
الان وقتم مال خودمه و طبق یه برنامه ریزی از صبح تا اخر شب ادامه داره و با کسی در ارتباط نیستم و تنها زندگی میکنم و خداروشکر این مسیر لذت بخش تره
و طوری شده که من فعالیتم شخصه و ارتباطی ندارم و الان اصلا نمیدونم رئیس جمهور این مملکت کیه و دنیا چه خبره و دلم نمیخواد بدونم.
یه موقع هایی حساب هفته و ماه رو ندارم و خب همه این کارها رو جهان انجام داده . خداروشکر
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
دنباله روی نکردن از اکثریت جامعه:
عموم جامعه مانند هم فکر و عمل می کنند و مانند هم نتیجه می گیرند
اگر نتایج متفاوت می خواهیم:
متفاوت با عموم جامعه فکر و عمل کنیم
بسیاری زندگی را درد و رنج بی پایان می دانند اما در واقعیت :
زندگی سراسر شادی لذت و خوشبختی است
برای تجربه ی داشتن زندگی زیبا:
به دنبال الگوهای مناسب باشیم که زندگی زیبایی را تجربه کنیم
خود را از بدنه و عموم جامعه جدا کنیم
عموم جامعه:
انگیزه و هدف نداشته و برای صحبت کردن درباره ی نا زیبایی ها فرصت و زمان زیادی دارند
کسی که هدف و انگیزه داشته باشد: فرصت توجه به اتفاقات نامناسب صحبت کردن و شنیدن در باره ی آن را ندارد
لازمه ی اینکه هدف مشخصی داشته باشیم و حرکت کنیم این است که: فکر نکنیم زندگی همان چیزی است که اکثریت جامعه آن را تجربه می کنند: بی هدفی بی انگیزی گذراندن روزگار پذیرفتن بدبختی
ما لایق داشتن : بهترین نعمت ها هستیم زمانی که لایق می شویم : نعمت ها به ما داده خواهد شد
چه زمانی لایق می شویم؟
زمانی که مثل اکثر یت افراد جامعه : فکر و عمل نکنیم انها به دلیل تمرکز بر نازیبایی ها لایق داشتن نعمت ها نیستند
اگر هدف انگیزه و باورهای مناسب داشته باشیم: دستیابی به تمام اهداف امکان پذیر است
هدفی که انگیزه ی زیادی برای رسیدن به آن را داریم انتخاب کنیم: تمام تمرکز خود را روی آن قرار دهیم
زمانی که هدف و انگیزه داریم: همیشه سلامت هستیم و بیمار نمی شویم
اما زمانی که بی هدف و بی انگیزه باشیم: به بیماری های زیادی مبتلا خواهیم شد
وقتی به تمام اهداف خود دست میابیم: اعتماد به نفس ما بسیار بیشتر می شود و به تدریج به اهداف بزرگتری دست میابیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام الله مهربانم
سلام به استاد عزیز و همه همراهان
وقتی که با برنامه های شما اشنا شدم خیلی خفن و با جدیت کار میکردم و حالم عالی بود از درون ولی بعد از یه مدت خب این اتش انگار فروکش میکنه و خود ادم کم کارتر میشه بعد میبینی نتایج یکی یکی داره کم رنگ میشه .
به محض اینکه این داستان پیش بیاد میفهمم که من از هدف اصلیم و مسیر درست دارم دور میشم هدفی که رشد و پیشرفت خودمه بهتر شدن خودماز خودم خوشناسی و خداشناسی
وفتی ذهن ازاد میذاری بی نهایت چیز داره که تو رو وارد ترس و نگرانی و …کنه وقتی هدف داری تمام تمرکزت روی اون هدفه و زمانی که قدم برمیداری برای اون هدف احساس لیاقت میکنی حتی با یه قدم کوچیک فکر میکنی که خیلی حرکت شاخی زدی سرزنده ای و کیف میکنی
روزایی که فایل گوش نکنم و یه حرکت مثبت نداشته باشم قشنگ میفهمم که انگار یه چیزی کمه انگار امروز بی مصرف بودم انگار اون انرژی و سرزندگی شب ندارم
الان میفهمم که اونروز رو بی هدف سپری کردم قدم مثبتی برای خودم برنداشتم حتی یه فایل حتی یه حرکت برای کارم و اوج بی مصرفی میاد سراغم ولی روزایی که شلوغم فاکتور میزنم بار میفرستم جواب تلفن این و اون میدم یه ایده کوچیک میاد به ذهنم و انجام میدم یا تمرکزم روی اینه که مثلا اینجارو چطور بهتر کنم انگار کوه جا به جا کردم و یه حرکت شاخی کردم انگار سرحال ترم و احساس خستگی نمیکنممنتظر روز بعدم فقط
این شیوه زندگی بی نظیر استاد به نظرم ما اومدیم که این شیوه رو زندگی کنیم تو هر مسیری ولی باید قدم برداشت نا نگندید
راستی امروز یه ایمیل داشتم و هدایت شدم به سمت روانشناسی ثروت 2
به زودی تهیه میکنم و نتایج قشنگشو میگم بهتون
شاد باشید موفق در پناه خدا شبتون اروم️🫡
به نام خداوند حکیم و الهام کننده.
سلام خدمت تمام دوستان هم فرکانسی
تمام دوستان توحیدی
تمام دوستان با انگیزه و دارای هدف.
استاد بسیار بسیار قشنگ توضیح میدن ،بسیار زیبا و عمیق درک کردن که نداشتن هدف باعث بحثهای چرت و پرت، غیبت ،سیاسی و درد و دل کردن میشه.
به خدا همینه و جز این نیست.
وقتی به گذشته نه چندان دور خودم فکر میکنم
وبه یاد میارم که چه زندگی بد و جسم و ذهن ناسالمی داشتم با تمام وجود این بحث هدف نداشتن رو درک میکنم. و میدونم که تنها همین موضوع بود که من توی اون جمعهای بیهوده و ولگردی های شبانه روز، مشروب خوردن های پوچ، غیبتهای شیرین برای اون زمان جاهلیت ،حضور در قهوه خانه ها به مدت طولانی، قمار بازی کردن و بحث با پدر و مادر و…
خدایا بی نهایت شکرت به خاطر پیدا کردن مسیر انسانیت، مسیر لذت واقعی و پایدار
مسیر توحید و درک الهامات
مسیر عزت و نفس و عشق و مودت
مسیر ذوق سپاسگذاری همراه با اشک شوق
مسیر قرائت قرآن ،همراه با امید و توکل و عبرت.
وقتی که در گذشته من هدفی برای رسیدن نداشتم
وبه قول معروف زندگیم باری به هر جهت بود ،اکثر افراد منو به شکل ابزاری میدیدن که به خواسته های خودشون برسن و من هم نگاه حمایت گر داشتم و هیچ گونه رشد مالی و شخصیتی نداشتم.
ولی خدارو شکر که یکی دوساله که روی خودم کار میکنم، اکثر رفتارهای بد خودمو یا حذف کردم ویا بسیار کم کردم و هر روز روی خود ارزشی خودم کار میکنم.افراد منفی رو تقریبا حذف کردم.مشروب و قمار رو حذف کردم.
وارد بحثهای سیاسی نمیشم.
به لطف خدا ،تا 13 ماه هیچ گونه قرص یا شربتی برای بیماری نخوردم.
حضور در شبکه های اجتماعی رو به حداقل یعنی 10 درصد ویا کمتر نسبت به گذشته رسوندم،
قلیان رو بسیار کم کردم.
صداقتم و خود باوری و عزت نفسم رو بسیار بیشتر کرده ام.
با خدای خودم رفیق تر شدم.
با اطرافیان مهربان تر شدم
با جهان اطراف بیشتر در صلحم.
سعی میکنم به همه چیز با دید مثبت نگاه کنم.
ورزش به طور منظم در برنامه ام هست.
هر غذایی رو نمیخورم.
امسال 25 روز تونستم به یاری حق روزه بگیرم.
و…..
خدارو شکر زندگیم هدفمند شده
نظم و انگیزه وارد زندگیم شده.
شادی و لذتم بیشتر و عمقی شده.
سعی میکنم به خاطر حرف مردم یه کاری یا حرفی یا لباسی رو نپوشم.
امیدوارم که تمام عزیزان برای تغییر بنیادین حرکت کنن.
روزها و ماههای اول یکم سخته ولی ارزشش رو داره
جهاد اکبر میخواد تغییر ،شک نکنید که نتیجه خیلی لذت بخش و پایداره .
انشالله به تمام خواسته های مثبت خودتون برسید
دوستون دارم ،عشق منید. خدا نگهدارتون.
دقیقا همینه ما در بین ادمها قرار داریم ک حرفهای منفی. فیلم ها. غیبت ها و… هست بعد یک مدت ادم بهتر میشه دوباره برمیگرده به سمت اشتباه،
کنترل ذهن و فیلتر کردن موضوعیه که اولش میگی انجامش میدم اما در عمل اصلا انجام نمیدی
استاد شما خیلب با اراده هستید
منم یک مدت خوب میشم اتفاقات خوب میفته و دوباره برعکس و این سیکل مرتب دارم
چقدر این ویستون خوب بود اموزش کامل برای ما
اینکه چیزی ادم بخواد تمرکزی پیش بره نتیجه میگیره
ما هدف داریم اما تمرکزی نیست
دقیقا مشکل همینه که سالها درگیر یک هدف موندیم
چقدر درس داشت برام