سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 12

این فایل حاوی پیام مهمی درباره نحوه آوردن نعمت های بیشتر به زندگی است و به خاطر محتوای خاص آن، فقط به صورت تصویری است.

متن زیر نکته کوچکی از این پیام را توضیح داده است. اما برای شنیدن تمام پیام و دیدن تصاویر زیبای این فایل، فایل تصویر را ببینید و از آن لذت ببرید.

یکی از عادت های زیبای دوستان آمریکایی ام، سپاسگزاری دسته جمعی اعضای خانواده، قبل از خوردن غذا است.

دعای آنها شامل هیچ آداب خاصی نیست. کلمات خاص یا یکسانی هم ندارد. حتی یک روند مشخص و از قبل تعیین شده هم نیست. شیوه این سپاس گزاری، فقط تمرکز بر نکات مثبت همان لحظه است.

آنها هر روز دعای جدیدی برای شکرگزاری دارند که شامل اتفاقات زیبای همان روز و سپاس گزاری به خاطر آنها و سپس درخواست نعمت هایی بیشتر برای روزهای آینده است.

آنها بی اینکه بدانند تمرکز بر داشته ها و سپاس گزاری برای آنها قانون آوردن نعمت های بیشتر به زندگی است، هر بار قبل از صرف غذا آن را انجام می دهند و هر بار یک نفر از اعضای خانواده به نوبت، این دعا را می خواند و سپاس گزاری ها و سپس درخواست هایش را مطرح می کند.

آنها به این شکل نکات مثبت و زیبایی های زندگی شان را به یکدیگر یادآور می شوند.

این همان عادت زیبایی است که هر کدام از ما نیز باید در خود ایجاد کنیم. ایجاد این عادت، بزرگترین توانایی یک انسان است. توانایی که انسان را قادر می سازد تا در هر لحظه نعمت های زندگی اش را به خاطر آورد و به خاطر آنها سپاس گزار باشد.

به اندازه ای که می توانیم در این احساس بمانیم، برکت های بیشتری به زندگی مان دعوت می کنیم زیرا سپاس گزاری، نزدیک ترین فرکانس به فرکانس خداوند است. لحظه ای که با تمام وجود سپاس گزار هستیم، خداگونه تر از همیشه هستیم.

وقتی شروع هر روزمان تمرکز بر نعمت هایی باشد که در آن لحظه می توانیم به خاطر آنها سپاس گزار باشیم، از همان ابتدای روز، هدایت سکّان زندگی را به عهده فرکانس های خداگونه مان گذاشته ایم تا ما را وارد مسیر ایده ها، راهکارها و خواسته های بیشتر نماید. به همین دلیل مجالی برای نجواهای ذهن و گمراه شدن توسط آن نجواها باقی نمی ماند.

در دوره روانشناسی ثروت2، تمرینی بر اساس این قانون طراحی شده به نام “تمرین فانوس دریایی”

این تمرین، استعاره ایست از فانونس دریایی که وظیفه هدایت کشتی ها به ساحلی امن و پهلو گرفتن در جای مناسب را برعهده دارد.

کار تمرین فانوس دریایی نیز، تنظیم فرکانس های شما در آغاز هر روز است. وقتی اولین نقطه تمرکزمان در ابتدای روز، به خاطر آوردن آن چیزی است که همان لحظه در زندگی داریم و به خاطر آن سپاس گزایم، جهان با قرار دادن ما در شرایط نعمت ها و ثروت های بیشتر، ما را به احساس بی نیازی بیشتری می رساند.


برای دیدن سایر قسمت‌های سریال تمرکز بر نکات مثبت‌، کلیک کنید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 12
    129MB
    24 دقیقه
  • دانلود با کیفیت HD
    768MB
    24 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

656 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «بهنام اقلیمی» در این صفحه: 1
  1. -
    بهنام اقلیمی گفته:
    مدت عضویت: 2420 روز

    سلام خانوم نجفی عزیز و دریا دل?

    خیلی وقت ازین کامنت شما گذشته ولی خوب خوبیش اینه که هنوز توی این سایت هستید و میخونید و اینکه وقتی اون همه وقت پیش به این درک و اگاهی رسیدید الان فقطعا خیلی بالاتر هستید

    بودن شما در این سایت یکی از انگیزه های منه?

    منم دقیقا تمام این مراحلو گذروندم ولی توی مرحله ی اخرش گیرم

    الان توضیح بیشتر میدم

    من قبل ازینکه با استاد اشنا بشم و توی این فضا قرار بگیرم‌وضعیت روحی وفکری خیلی بدی داشتم و هر روز رو به نابودی با سرعت هر چه تمام تر حرکت میکردم نابودی خودم و زندگیم و کارم و…. هر چیزی که بود داشت نابود میشد بعد که با این فضا و این داستان و استاد اشنا شدم تقریبا از مهر ماه سال ۹۷ روندم تعقیر کرد زندگیم سر و سامان گرفت و کاسبیم راه افتاد و از همه مهمتر حال دلم بهتر و خوب شد

    من تونستم از اشوب قلبی و ذهنی برسم به نبود اشوب و کم کم رسیدم به ارامش

    این حالی که شما ازش صحبت میکنید رو من تجربه کردم من تا ۴ ماهه پیش شاید ماهی ۲بار یا ۳ بار یعنی ۲ روز یا ۳ روز تا این حد سرمست میشدم حالم خوب بودا ولی سرمست نبودم بعد بیشتر شد رسید به هفته ای یک روز و هر بار سرمستی ها بیشتر میشد، ولی چیزی که من دنبالشم سرمستی همیشگیه

    هر بار که به ی چیزی به ثبات میرسیدم سرمست میشدم همینجور که شما گفتی یک بار نیرفتم سراغ توحید اون حالو تجربه میکردم یک بار باورها یک بار توجه به زیبایی ها و هر بار ی چیزی ولی این راه درست نیس نه اینکه نباشه ها الکی دور خودمون پیچیدنه و یا لقمه رو دور دهان چرخوندنه همونطور که شما گفتی یک اصل باید در میان باشه تا با اون اصل همیشه به قول شما روی ابرا بود ولی من اون اصلو نمیتونم پیداش کنم یا گمش میکنم نمیدونم اصلا

    من ده روز پیش دوباره به ی مشکلی خوردم این بود که خدامو گم کردم خنده دار باشه شاید ولی گمش کردم میدونستم که هست میدونستم که کمکم میکنه منکر بودنش نبودم فثط گمش کرده بودم نمیتونستم بهش توکل کنم نمیتونستم با توکل بهش راحت بشم نمیتونستم پیداش کنم‌ ی شب بی نهایت داد زدم ساعت ها رانندگی کردم و داد زدم و اشک ریختم گفتم میدونم هستی خودتو ثابت کن بهم

    فرداش دوباره حالم بود بود تا ظهر اتفاقی هدایت شدم به بهترین باور ها نسبت به خداوند و اون فایلو گوش دادم وقتی گوشش کردم ارامش برگشت درونم اروم شدم‌ حس کردم ی بار سنگین از روی دوشم برداشته شد من اون چیزای که استاد توی اون فایل گفتو میدونستم قبول داشتم میدونستم که خدا من خدا تو خدا زمان خدت مکان خدا بوها خدا همه چی خدا همه کس خدا نفس های زنده ماندن من و انگشتان من……. من همه ی اینارو میدونستم قبول داشتم ولی بعضی وقتا نمیدونم چرا میره ی گوشه قایم میشه نمیشه پیداش کرد شاید دلش میخواد اینجوری بهش نزدیک تر بشیم و صداش کنیم

    من وقتی اینارو شنیدم اروم شدم ولی اون سرمستیو نداشتم اینایی که دارم میگم برای ۳ یا ۴ روز پیشه،، داشتم میگفتم سرمست نبودم ولی مشتم پر بود قلبم اروم شد گفتم من خدارو دوست دارم و خدا که تمام جان و جهان باشه منو دوست داره و حمایتم میکنه ولی من قبلا مزه ی اون سرمستی رو چشیده بودم دنبال اون بودم همیشه دنبال اونم چون چشیدمش…. شب خوابیدم بردنم ی جایی بهم ی نوشیدنی خوش مزه ی انار دادن گفتن برو بخور حالشو ببر نصف این برای اینکه یک نفر تا ابد سر مست باشه بسه ولی ما دوبرابرشو به تو میدیم من خوردم من ازین خوابا زیاد میبینم البته طبیعه برام ی وقتا گیر ی چیزی بودم و هستم حتی وقتی حال دلم خوب نبود میگفتم برم بخوابم توی خواب میفهمم چی به چیه از بچگی اینجوری بودم حالا بگذریم

    من فرداش حالم خوب بود ولی اون سرمستی که شما گفتی میخواستم ی حسی بهم گفت روی فراوانی پول کار کن من بهش فک کردم چیزهای که قبلا دربارش نوشته بودمو خوندم باور کردم یعنی به یاد اواردم که باور کرده بودم که فراوانی پول هست و بعد دوباره ی حسی بهم گفت ارزوهاتو به یاد بیار و من یاد اواردم ی کم کلیپای انگیزشی دیدم و همه ی این اتفاقا از زمانی که به من گفته شد برو باور فراوانیتو کار کن تا دیدن کلیپا ی انگیزشی همش یک ساعت نشد بعدش داشتم کلیپای انگیزشی میدیدم سرمو از گوشی اواردم بالا حس کردم چشمام بجز نور چیزی نمیبینه انگار چشمام خیس بود و همه جا رو رنگین کمون میدیدم هیچی برام مهم نبود با چنان ارامشی رسیده بودم حس میکردم میتونستم همون لحظه قلبمو با دستم از سینم در بیارم و نگاهش کنم و دوباره بذارمش توی سینم؛ هیچ غمی و هیچ چیزی نمیتونست منو ناراحت کنه اگر در همون لحظه سیل سونامی میومد من کاری که میکردم این بود که روی اب ها راه میرفتم و میگفتم چقدر زیباس در این حد قدرت داشتم؛ حالی از هر گونه نگرانی و ترس اصلا نگرانی چیه توی اون لحظه حس میکردم بگم بشو میشود ولی نمیگفتم نیازی نداشتم بگم چون میدونستم میشه فقط اون حال برام مهم بود رفتم از مغازم بیرون نگاه کردم به درخت روبروی مغازم و برگای اون درخت گریه ام گرفت گفتم خدایا چقد تو زیبایی، دقیقا مثل ادم های مست روی هوا راه میرفتم؛؛ هوا نیمه ابری بود نگاه کردم به اسمون گریه ام گرفت دوباره گفتم چقد جهان زیباس چقد خدا زیباس، برام فقط حالم مهم بود نشستم پشت فرمون ولی نفهمیدم چجوری و کی رسیدم خونه رفتم زیر دوش وقتی اب اومد روی سرم دوباره گریم گرفت گفتم خدایا تو انقد کنار‌ من با من بودیو من ندیده بودمت گفتم ای خدا چجوری داری روی سر من میباری و تمام نشستی ب تمام تنم چرا تا الان حست نکرده بودم و خیلی اتفاقات دیگه که تا شب بود و بعد خوابیدم…..

    من قبلا سرمستی رو تجربه کرده بودم ولی هر بار بیشتر میشد ولی دفعه ی بعدی چه شود…

    اما

    اما سوال من اینه واقعا چجوری میشه در این حال ثابت موند، ازین موضوع چهار روز میگذره امروز ۱۷ اردیبهشت ۹۸ هست دارم مینویستم اینارو برای شما و توی این ۴ روز خیلی تلاش کردم دوباره اونجوری بشم ولی نمیدونم چرا نمیشم

    من به یک درجه پایین ترش یا ۵ درجه پایین ترش قانئم ولی همیشگی باشه همیشه بدون ترس و نگرانی، همیشه مطمئن باشی تمام خواسته های داری رو انگار واقعا بهت داده شده باشه من اون روز واقعا سپاسگذار داشتن اون خواسته هام بودم واقعا بودم از ته قلب انگار داشتمشون چون اصلا شکی توی نداشتنشون نداشتم هیچ شکی

    و اون حال دیگه از نهایت ارامش هم بیشتره

    الان خوبم ارومم نگران نیستم ولی اون سرمستی که ازش حرف میزنی رو میخوام

    خوبم ولی باز ی وقتا نجوا میاد ترس میاد یا خیلی چیزای دیگه و یا نگرانی میاد

    اون سرمستی رو میخوام

    گاهی وقتا شک میکنم به این که اصلا میشه به اون ثبات رسید درون حال یا نه

    جالب اینجاس درون حال هیچ وقت نمیگی خدا پول بده یعنی اصلا به پول فک نمیکنی ولی بیشتر از همیشه بهت داده میشه بیشتر از همیشه

    خیلی طولانی شد ببخشید???????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: