سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 12

به نام خدایی که در این نزدیکی ست

سلام خدمت استاد بهتر از گلم و خانم شایسته ی عزیز و تمام دوستان

شکرگزاری نزدیکترین فرکانس به فرکانس خداوند است،وقتی امروز با تضادی روبه رو شدم و خیلی سعی کردم کنترل ذهنم رو نگه دارم و به قول خدایم تقوا پیشه کنم ولی انگار نجواهای ذهن قویتر از من بودند و وقتی دیدم داره افسار احساساتم رو در دست میگیره با اینکه میخواستم روی قدم دوازدهم کار کنم ولی انگار نتونستم و خواستم یکی از راهکارهایی که استاد میگن وقتی نمیتونید ذهنتون رو کنترل کنید و حال و احساستون رو خوب ولی کاری کنید که از اون احساس بد، به سمت احساس بهتر

و کمی حال خوب برسین و سرتون رو با چیزی مشغول کنید و احساس تون رو از احساس بد به کمی بهتر تغییر بدین!رفتم مغازمون و شروع کردم به نظافت با اینکه کاره من نبود و اکثرا همسرم انجام میدن ولی خواستم رشته ی افکار بد رو از ذهنم پاره کنم و در حالی که نمیتونستم به افکار خوب توجه کنم ولی لااقل میتونستم بهشون فکر نکنم و شروع کردم به گردگیری و آگاهانه و آگاهانه شروع کردم به سپاسگذاری و دیدن نعمت هایی که در مغازه بود و با دیدنشون میگفتم که ببین چقدر نعمت و ثروت و فراوانی توی همین مغازمون هست و با فروششون چقدر سود میکنیم و احساسم رو از افکار ناراحت کننده برداشتم و آگاهانه گذاشتم روی چیزای خوب!با اینکه اولش سخته ولی وقتی تمرین میکنی یه کمی بهتر از قبل میشه و شروع کردم به سپاسگذاری و حال خوب!

گفتم خداجانم !این تضادی که بهش برخوردم از عهده ی کنترل من خارج است و تحمل این بار بر قلب من سنگینی میکند!با اینکه هادی توهستی و من هیچ کاره و عملا باید به خودت بسپارم ولی این ذهن امانم رو بریده و تحمل من کم!اگر سنگینی این تضاد و این احساس بد رو از روی دوش من برداری و حال مرا خوب کنی از سپاسگذاران درگاهت خواهم بود و مرا یاری کن!

خدایا ایمان من تازه شکل گرفته و سست است میترسم با کوچکترین ناخواسته ای قلبم بلرزد،

خدایا صبر مرا زیاد کن و اگر حالم و احساسم رو بهتر کنی از سپاسگذارانت خواهم بود و دلم آروم شد!!!!

چقدر این شکرگزاری و حرف زدن باهاش خوبه!

چقدر تمام غمم رو زود از دوشم برداشت و چقدر دلم رو آروم کرد!

انگار کاره من تو اون لحظه فقط و فقط همین کار بود تا بسپارم به خودش و دلم رو آروم کنه!!!

اشکهایم سرازیر شد و دونستم از رگه گردن بهم نزدیکتره،دونستم فقط اگه همین یه دونه کار رو بخوبی انجام بدم و بسپارم به خودش دیگه همه چی حله!

چقدر سخت میگیریم به خودمون و فکر میکنیم همه ی کارها رو خودمون باید انجام بدیم و افسار افکارمون رو میدیم دست نجواها و شروع به بزرگ وبزرگ شدن میشن و با بد شدن احساس باعث بد شدن خودت و اون لحظه ات و اون روزت میشن ولی اگه با هر بار تضادی فقط ازش بخوام که کمکم کنه!مطمئن هستم درها رو باز میکنه و حال و احساسم رو ناب تر…

افکارم رو از روی اون موضوع ناراحت کننده برداشتم و آگاهانه سپاسگذاری کردم و اومدم دیدم نتیجه عالی شده و اون مشکل حل شده واون قدر حالم خوب شد از این پاداشی که خداوند به خاطر کنترل ذهنم به اندازه ی خودم!نمیگم کامله کامل رعایت کردم ولی وقتی تونستم ذهنم رو از روی اون موضوع ناراحت کننده بردارم مشکل هم حل شد و هزاران هزار بار شکرش رو کردم که قانون خداوند بدون تغییر هست من اگه بنده ی خوبی باشم خدا از هزاران هزار راه دیگه،مشکلم رو حل میکنه و ناهار لذیذمون رو خوردیم و گفتم برم از فایل های قدیمی استاد نگاه کنم و این فایل اومد و چقدر با حال امروز من یکی بود که اگر شکر کنید می افزایم شما رو و چقدر لذت بردم از استاد دانا و آگاهی که از همون اول قانون رو بدرستی درک کرده بودند و بعد از گذشت چندین سال حرفها همون حرفاست فقط تکاملشون رو طی کردند!

خدایا هزاران هزار بار سپاسگذار وجودت هستم که هستی و دارمت و این بزرگترین ثروت و دارایی من است.