سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 12

سلام آیدای عزیزم

چند روزی میشه که تصمیم گرفتم تمرکزم رو ببرم رو زیبایی ها

تو اتفاقات روز مره چون ذهنم برنامه ریزی شده بود برای توجه به نکات منفی خیلی این کار برام سخت بود ولی چون فهمیده بودم این موضوع مهم از خدا کمک خواستم که چطوری شروع کنم این ایدهدالهام شد که از سریال تمرکز بر نکات مثبت شروع کن با اینکه 6 ماهی میشه عصو سایتم ولی چون در مدارش نبودم شروع نمیکردم این سریال رو

الان تقریبا ده روزه که دیدن این سریال رو شروع کردم ولی همچنان توجه ام میرفت رو منفی ها

مثلا وقتی بیرون میرفتم می‌اومدم خونه خودمو سرزنش می کردم که ببین تو بازم این تمرین رو انجام ندادی چرا به مثبت ها توجه نکردی یعنی یه جورایی زوری میخاستم توجه ام رو ببرم به مثبت که در واقع اتفاق خوب تو زندگیم بیافته

اونجا که گفتی نیت مهم اینکه با چه باوری این کار رو کنی و من با این نیت میخواستم این کار رو بکنم که خواسته هام بهم داده بشه

بعد مثلا دو روز احساسم رو خوب نگه می‌داشتم یه اتفاق به ظاهر بد که می‌افتاد میگفتم آخه چرا من که دارم احساسم رو خوب نگه میدارم

من در واقع داشتم گرو کشی میکردم که من احساسم رو خوب نگه میدارم هیچ اتفاق به ظاهر بدی هم نباید بیافته

ولی چی بگم از آگاهی که اینجا نوشتی

برای خودم مسیر خوشبختی و سعادت رو تصور کردم و مسیر بدبختی و شکست رو هم تصور کردم

ما آزادیم که کدوم مسیر رو انتخاب کنیم

مسیر اول که پر از زیبایی و لدت

مسیر دوم که همش ترس و اضطراب و غم

یهو اون مسیریکه استاد همیشه از پرادایس میرن یادم افتاد که یه بلواری پهن از چمن بین دو تا مسیر فاصله انداختند

مثلا فک کنید هر خواسته‌های تو دهن من شکل میگیره طبق باوری که گفتید یکم جلو تر بهش میرسی جلو تر هست

شرط حرکت تو این مسیر و بودن تو این مسیر هم احساس خوب

این احساس خوب از کجا میاد از ورودی هایی که میدیم

مثلاداینو برای درک بهتر تصور کردم تو اون یکی مسیر من یه تصادف دیدم سرمو که برمیگردونم ببینم ماشینم به سمت اون یکی مسیر حرکت میکنه و خارج میشه از مسیر

ولی وقتی این باور فوق العاده رو که گفتید می‌سازم که یکم جلوتر بهش میرسی

سعی میکنم تو همین مسیر بمونم و لدت ببرم

وقتی توجه من میره رو زیبایی ها و کیف کردن از این مسیر زیبا برام مهم نیس تو اون یکی مسیر چه اتفاقی افتاده (مهم نیس چقدر اتفاقات بد تو این دنیا افتاده )آنقدر زیبایی هست که همین الآنم میتونم بهش توجه کنم

خدادنیازی نداره که من شکر گزاری کنم تا خواسته روبهم بده

خدا به محص اینکه خواسته ای تو وجودم شکل میگیره تو این مسیر قرارش میده

ولی هدفش از این شکر گزاری این بود که من بهش نزدیک تر بشم و به قول قرآن ظرفم بزرگ تر بشه و راحت و سریع تر برسم

وقتی من این اطمینان قلبی رو برای خودم ایجاد میکنم که این خواسته یکم جلوتر بهم داده شده فقط و فقط سعی میکنم از همین لحظه ای که هستم لدت ببرم میدونم جلوتر بهش میرسم

رهایی یعنی در لحظه زندگی کردن

در لحطه زندگی کردن یعنی توجه به زیبایی های اطرافت

و وقتی از چیزی رها میشی معنی زندگی کردن واقعی رو میفهمی

دوست عزیزمم هزاران بار ازت بخاطر کامنت عالیییی که گذاشتی تشکر میکنممم

برات بهترین هادرو آرزو میکنم

دوست عزیزم آیدا جان