چندی پیش در بخش عقل کل سوالی با این موضوع مطرح شد که:
اتفاقات خوب امروز خود را بنویسید.
لبخندی که با هر بار خواندن پاسخهای دوستان بر لبم می نشیند، آنقدر عمیق است که روح و روانم را غرق لذت می کند. زیرا جهان را از دریچهی چشم آدمهایی میبینی که چشمانشان را مصمم کردهاند که حتی کوچکترین نکته مثبت را از قلم نیندازد.
در یک کلام، درون این نوشتهها، شور و شوق زندگی به وضوح جاری است:
یکی از زیبایی بارانی نوشته که از پنجره اتاقش در حال تماشای آن است.
یکی از صداقت و درست کرداریِ آدمهایی نوشته که، نه آنها را دیده و می شناخته، فقط به واسطه شغلش با آنها داد و ستدی غیرحضوری دارد.
یکی از چراغهای راهنمایی مسیرش نوشته که، همگی برایش سبز بوده اند.
یکی از غذای خوشمزهای نوشته که برایش آماده بوده.
یکی از آهنگ مورد علاقهاش نوشته که، همسرش به او ارسال کرده و احساس ناخوب آن لحظهاش را به شور و شوق تبدیل کرده.
یکی از انار قرمز ترشی نوشته که به محض اینکه دلش خواسته، اتفاقا” همسایه اش به او هدیه داده.
یکی از افزایش مشتریهایش نوشته.
یکی از هدایای زیبایی نوشته که از عزیزانش دریافت نموده.
یکی از موفقیتاش در ترک رابطهای نامناسب نوشته.
یکی از درست شدن رادیاتور خانه اش نوشته.
یکی از فرکانس خوبی نوشته که، خواندن پاسخ های این صفحه در ابتدای هر روز در او ایجاد می شود و …
زیبایی این صفحه در این است که هر فردی با نگاه منحصر به فرد خود، زیبایی های جهانش را در آن روز، به تصویر می کشد.
هر بار که جواب های دوستان را می خوانم، از لبخندی که بر لبم می نشیند و احساس وجد و سپاسگزاریای که درونم حس می کنم، به خوبی میفهمم یکی از اتفاقات خوبِ هر روزهی زندگی من، خواندن نوشتههای شماست.
حقیقت زندگی یعنی “شادی”، به معنای واقعی کلمه در نوشته های این صفحه جاری است. حقیقتی که می گوید:
جهان ما هر روز با سرعت بیشتری به سمت شادی، سلامتی، برکت و لذت در حال حرکت است. پس تو هم با این جریان همراه شو و جدا از تلاش برای تحقق اتفاقات خوب به واسطه تمرکز بر نکات مثبت، اول از همه به خاطر تجربه برکت و عشقی که در هر لحظه از زندگی ات جاری است، تا می توانی بر نعمت های بزرگ و کوچک هر لحظه ات متمرکز شو.
دوست داشتم از طریق این فایل ویدئویی، من هم اتفاقاتِ خوب امروزم را با شما اعضای خانواده ام شریک شوم.
برای شنیدن اتفاقات خوبِ امروز من، فایل تصویری را ببینید.
سید حسین عباس منش
برای دیدن سایر قسمتهای سریال تمرکز بر نکات مثبت، کلیک کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 1399MB17 دقیقه
- دانلود با کیفیت HD330MB17 دقیقه
- فایل صوتی سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 1315MB17 دقیقه
سلام به سعیده جانم، و تمام خانواده عزیزت….
واقعا لذت بردم از این همه نتایج عالی در زندگیت و تحسینتون میکنم …. البته که از چیزی دیگر هم کیف کردم که فرمودین:
من همیشه ته دلم زندگی رو دوست داشتم و از بچگی آدم خوشبین و مثبت نگری بودم. همیشه ذهن ناخودآگاهم از غم و ترس و نگرانی فراری بود. تقریبا هیچوقت آدم نگران و مضطربی نبودم. همیشه همه چیز برام عادی بود.
چقدر عالی بوده آید …..
کاملا برعکس من، عجیب دختر زیادی مثبت، تک بعد، درس خون یا به عبارتی خرخون و خیلی خیلی گریه اووو، ترسو و پر از اضطراب …..
و با ازدواجم و گذشت زمان و مخصوصا به دنیا آمدن علی جانم، همه چیز بد زد بیرون و نشون داده شد که چه خلاهایی دارم …..
حالا نکته زیبای داستان که شیما بانو در یک سالگی علی جان، با چنان چالشی مواجه شد که هنوز که هنوزه، پس لرزه هاشو داره، اما با آموزه های استاد خیلی کم شده است، و شیما جان در آن تضاد، از جاش بلند شد و ایستاد و تغییر کرد …. با آموزهای استاد ایستادم و از خدا طلب کمک کردم و خیلی خیلی خیلی زیاد تغییر کردم. خدا رو سپاس ….. خدا رو سپاس از این همه تغییر اپنحاهایی هم که تغییر نکرده ام، تقصیر خودم بوده و هنوز جای کار داره …..هنوز باید تکاملم رو طی کنم ….
اتفاقا چند روز پیش تو قدم سوم، جلسه 2، استاد تاکید فراوان داشتند که اصلا اصلا خودتون رو با کسی مقایسه نکنین، چرا که اصلا معلوم نیست اون از چه شرایطی و از چه دوران کودکی و ….. آمده و شروع کرده …. من هم از اون شرایط خیلی داغون، واقعا شرایط الآنم گل و بلبل است …. ولی به امید خدا قدم برداشته ام برای بالا بردن بیشتر بیشتر مدارم، که به راه های بهتری هدایت بشم، مخصوصا در روابط ….و اما به گفته فاطمه بانو جان، شیما فقط فقط باید رو خودش کار کنه و بس …..
با خبرهای خوب در کامننت کلی حال کردم و از رشد مالی تان، از روابط زیبا و احساس خوبتون بین شما و همسرتون، کلی کیف کردم و حال بردم و تحسین کردم و تو دلم از خدا همچین روابطی رو خواستم که خلق کنم.
راستی یه چیز دیگه سعیده جانم ، اینکه اون سری فهمیدیم که هم رشته ای و تو سازمان با هم بوده ایم و الان هم فهمیدم که با عمه ترانه جان، هم محلی هستیم، آخه ما هم از قدیم شهران، زندگی کرده ایم و میکنیم و کلی تو دلم خندیدم از این ماجراها ……البته اگر اشتباه متوجه نشده باشم که تو کامنت نوشته بودین شهران…..
در پناه خود خود خودش باشی همیشه با دو تا کوچولو و همسر گرامی تان
شیما بانو
سلام به سعیده جان جانان،
خدا قوت بانوی عزیز و گرامی که عجیب خودتون (شخصیت و چهره تان، کامنت هاتون و … ) رابطتون با همسرتون و ….. برام دلچسب است و لذت میبرم.
تولد ترانه جان جانان مبارک که شیرین دختری است این ترانه خانم. خدا همگی چهارتایی تان را حفظ کند.
چقدر جالب که ساکن شهران هم بوده آید که ما از سال 69 ساکن اینجا هستیم و البته من هم چند سال اول ازدواج، ساکن فردیس کرج بودم که چه خاطرات خوبی از زندگی ام در آنجا داشتم انصافا ….. هنوز هم گاهی میرم برای خرید اونجا با اینکه تهران کلی امکانات داره برای خرید …. دوستش دارم.
من هم امشب که کامنت دیگری ازتون خوندم، یکی از درخواست هام در ستاره قطبی ام این شد که خدا جووووون، دوستان خوب هم فرکانسی نصیبم کنه که البته همینجا هم که دارم مثل شما, سمانه بانو، فاطمه جان و … خیلی لذت ها و درس ها داره برام.
خدا رو شکر از نتایج عالی تان و به امید دیدار از نزدیک در مکانی که خودش بخواد، شاید در شهران ….
در پناه خود خودش باشین
شیما بانو