سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 13 - صفحه 23
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/12/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-12-06 20:48:142024-07-17 16:44:48سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 13شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
وقتی سخنان مک گریگور قهرمان UFC رو خوندم بهم خیلی انرژی داد، اینطوری شد که خواستم با شما دوستان عزیزم هم به اشتراک بزارم که انرژی بگیرید برای ادامه دادن:
خیلی سختی کشیدم از بس تمرین کردم، بهتون قول میدم هیچکس رو پیدا نمیکنید سخت تر از من کار کرده باشه! چون ترسیده بودم از ادی براون و استنلی شکسپیر (رقیب ها) قهرمانان دوره قبل که روبروم واستن و بهم بگن تو لیاقت داشتن مقام اول رو نداشتی
اگر مقام اول قهرمانی رو بدست آوردم این مسئولیت رو دارم که تا آخر ازش مراقبت کنم. وقتی مثل یه مرد جلوشون واستادم و اونا کمربند قهرمانی رو بهم دادن من گفتم نباید این مقام رو از دست بدم و شرمنده باشم
من با تمام وجود میجنگم برای به دست آوردن موفقیت ، من تا آخر میجنگم چون اوضاع قراره تغییر کنه??
اتفاقات خوب امروزم: 25/10/97
استاد من خیلی از خودم راضیم..خیلی خوب دارم تمرینام و انجام می دم و هر بار که اشتباه می کنم به خودم می گم عزیزم یاد می گیری، هر بار بهتر می شی و واقعا هر بار دارم بهتر اون چیزایی که گفتین و انجام می دم…فقط تنها ضعف من تمرین سپاسگذاری بود..با این که می دونستم مهم ترین تمرین اما به شدت تنبلی می کردم و انجامش نمی دادم…چند روزه که با تعهد خیلی خوبی هر شب قبل از خوابم توی ورد برای 10 موهبتی که دارم شکرگذاری می کنم و صبح ها توی مسیر کارم که حدودا 15 دقیقه پیاده روی هست شکرگذاری می کنم و دقیقا از همون جا یه تغییر عالی تر نسبت به قبل اتفاق داد…دقیقا همون جمله ای که می گین: از در و دیوار واست نعمت می باره…و نکته جالب اینه که انقدر تمام مدت ذهنم درگیر توجه به نعمت ها و اتفاقای خوبیه که داره رخ می ده که اصلا نجواها خیلی کمتر شدن و بیشتر مدت افکار خوب دارم و همش خدای من داره باهام حرف می زنه..همش امید می ده حس خوب می ده…دسترسی دارم بش…
این روزا همش داره اتفاقای خوب رخ می ده…استاد دارم عادت می کنم به این که همش اتفاقای خوب واسم رخ بده…این دیگه داره طبیعی می شه واسم…خوشحال بودن و احساس خوب داشتن واسم طبیعیه…این که همه چی خودش به بهترین شکل جور بشه طبیعیه واسم…
1. امروز صبح تا رسیدم یکی از همکارام اومد پیشم(من زودتر از اون می رم خونه) و گفت دختر تو می ری انگار همه چیزای خوب و با خودت می بری گفت وقتی نیستی انگار هیچی نیست خیلی جات خالی می شه…استاد ببین چقدر خوشبختم که از اول صبح همچین ادمایی و دورم می بینم و همچین حرفایی و می شنوم…چقدر من خوبم چقدر با همه خوبم که انقدر وجودم و دوس دارن…خدای من شکرت..من فقط دارم تمرینات استادم و انجام می دم وببین چه ادم فوق العاده ای شدم که انقد بودنم خوبه واسه بقیه…
2.بعد از این که جلسه 8 دوره افرینش و گوش دادم(قسمت فراوانی) خیلی به موضوعات علمی و بحث پیشرفت علم و نانو و این چیزا علاقمند شدم و خیلی دلم می خواست یه کتاب پیدا کنم در این باره که بخونم تا باور کنم که جهان هر روز داره پیشرفت می کنه هر روز ایده های عالی تر و بهتر…و به طرز فوق العاده ای هفته پیش چند تا کتاب جدید به کتابخونه کار م اضافه شد که امروز داشتم نگاشون می کردم و دیدم دقیقا همون چیزیه که می خواستم…در مورد کاربردای نانو، پیشرفتا در هر جنبه ای…کیف کردم…حتی توی یکیشون نوشته بود توی ازمایشگاه یه انزیمی و کشف کردن که می تونه زباله های پلاستیکی و تجزیه کنه و می گفتن این یه کشف فوق العادست و به راحتی می شه تجزیشون کرد..گفتم خدای من این جهان هر روز داره بهتر می شه هر روز همه چی داره با کیفیت تر و بهتر می شه….شکرت که انقدر سریع پاسخ می دی…
3.یه اتفاق عالی دیگه این که امروز زن داداشم بهم یه کادو داد…بدون هیچ مناسبتی…اصلا من مبهوت شدم که دو بار پرسیدم این واسه منه؟چیزی که هیچ وقت اتفاق نمی افتاد…گفت رفته بودم خرید، واسه خودم از این شلوار خریدم دوس داشتم واسه توام بخرم…حتی کادوپیچش هم کرده بود…اینا نعمت نیست؟ اینا تغییر نیست؟ اینا نشون نمی ده توی مسیر درستم؟ خدای من شکرت…واقعا ذوق کردم و بوسش کردم…دقیقا از در و دیوار داره نعمت می باره…
اتفاقات خوب امروزم: 24/10/97
1. از همون اول صبح یه ایده خیلی خوبی که توی بحث کارم داشتم و اجرا کردم و چه نتیجه خوبی و داشت…کیف می کنم وقتی می بینم انقدر خلاقم…از وقتی خودم و باور کردم واسه یه ایده سادم هم خیلی ارزش قائلم…خدای من شکرت..
2.امروز یکی از مربیا اومد و واسه حساب کتابش به مشکل برخوردم و خیلی واضح بود که بلد نیستم..به جای این که توی ذهنم به خودم دری وری بگم بهش گفتم کمکم کنین و اون ادم یه راهکار خیلی خیلی ساده تر از اون چیزی که من بلد بودم و بادم داد…انقدر ذوق کردم که کلی ازش تشکر کردم و مدیر مجموعه صدای من و شنید و اومد و اتفاقا اون هم کلی چیزای جدیدتر یادم داد…تیو همچین موقعیتی یه نگاه می تونه این باشه که خاک بر سرت هیچی حالیت نیست ابروت رفت حالا رئیست می گه این کیه استخدام کردم؟ و با این نگاه چه شرایط بدی و به سمت خودت بیاری
یه نگاه دیگه ام می تونه این باشه که چقدر خوبه هر بار که به مشکل برمی خورم اتفاقا یه چیز عالی تری و یاد می گیرم..من که این همه توی کارم عالی هستم یه سری چیزا ام بلد نیستم که دارم یاد می گیرم…اون نگاه کجا این نگاه کجا..نتیجه یکی نگرانی و احساس عذاب دائمیه و نتیجه دیگری احساس ارامش و لذت…
3.یه اتفاق عالی دیگه این بود که مدیر مجموعه جلوی یکی دیگه از همکارا شروع کرد به تحسین کردن و تعریف دان از من…دقیقا جملاتش این بود که خانم مهر فوق العادست به شدت منظم.از وقتی که اومده چقدر همه چی نظم گرفته بین کارمندایی که من توی این 12 سال دارم ایشون یکی از بهترین ها هستن…و همین جوری پشت سر هم خوبی های من و می گفت و دقیقا یه خط در میون هم همکارم می گفت که اره واقعا به شدت نظم داره من خودم دارم می بینم.. چقدر وجودش خوبه و من فقط اون وسط داشتم تشکر می کردم…از این همه جمله خوب و مثبتی که جاری بود به سمتم…اون لحظه شگفت زده نبودم چون اینا جملاتی بود که هر روز من به خودم می گفتم….هر روز دارم می گم که ارزشمندم..هر روز دارم می گم که به شدت منظم و خلاقم…خدای من شکرت…واقعا حجم اتفاقات خوبی که داره واسم رخ می ده قابل مقایسه با 7 ماه قبل نیست….
4.یه اتفاق خوب دیگه این بود که دخترخاله من گفت که توی فامیل پدریش یه زوجی رو دارن که 30 سال از ازدواجشون گذشته اما به شدت عاشق همن و تمام مدت با عشق و کلمات قشنگ با هم حرف می زنن…می گفت بعد از این همه سال هنوز توی یه بشقاب غذا می خورن و اصلا احساسشون و این همه عشقشون توی فامیل معروفه…چقدر این اتفاق خوبی بود واسم که این که می گن زن و شوهر بعد یکی دو سال سرد می شن فقط یه باور محدودکنندست…واقعیت نیست…
اتفاقات خوب امروزم: 97/10/22
1.یه اتفاق عالی این بود که توی راه برگشت از کار، یه بیلبورد تبلیغاتی دیدم و متوجه شدم آخر هفته نمایشگاه گل و گیاه و گردشگری هست..این بی نظیره…دقیقا دو تا چیزی که من عاشقشم…معلومه که این اتفاقی نیست…دقیقا دو روز پیش داشتم به موضوع گردشگری فکر می کردم وجهان انقدر سریع به فرکانسم جواب داد..خدای من شکرت برای این اتفاق خوب…و از اون مهم تر واسه این که با ساده ترین و کوچیک ترین چیزا به اوج احساس خوب می رسم..
2.امروز سر کار یه شرایط نادلخواهی رخ داد و من به جای نگران شدن یا استرس گرفتن کاملا ریلکس بودم…اصلا انگار نه انگار…کلا تغییر کردم…قبلا همیشه سخت می گرفتم..همه این و بهم می گفتن و حالا خیلی بی خیال شدم و اسون می گیرم..چرا؟چی باعث می شه بی خیال باشم؟ چون بهم ثابت شده وقتی بی خیالم همه چی خودش اکی می شه…جهان درستش می کنه…خدا درستش می کنه به بهترین شکل…و کلا بی خیال شدم و باقی کارام و کردم و اون موضوع خیلی راحت حل شد… (بی خیالی خیلی خوبههههههه..آسون گرفتن خیلی خوبههههههه)
3.یه اتفاق عالی دیگه ایده ای بود که در مورد کارم به ذهنم رسید..از یکی دو ماه پیش که شروع کردم به ساختن این باور که من آدم خلاقی هستم مرتبا ایده های توپی در مورد کارم به ذهنم می رسه..هیچ تلاشی نمی کنما، حتی فکر هم نمی کنم واسشون اما ایده ها خودشون میان…وقتی ایدم و به مدیر مجموعه گفتم به شدت تحسین کرد و گفت واقعا ایده های خیلی خوبی داری و این ادم همیشه می گه من ایده هام خیلی خوبه…(یعنی یه جورایی توی محل کارم ایده های من معروف شده) همه چی باوره…باورم و عوض کردم و حالا همیشه ایده دارم…ایده های خوب و به درد بخور فراوون ان و به راحتی به ما داده می شن..فقط کافیه باور کنیم که خلاقیم…
اتفاقات خوب امروزم: 97/10/21
1.یه اتفاق عالی که جدیدا داره رخ می ده اینه که صبح ها بابای من زودتر از من بیدار می شه و چای درست می کنه…این واقعا اتفاق خوبیه و خیلی به من کمک می کنه..چون این جوری قبل رفتن سرکار، تایم بیشتری واسه انجام تمرینام دارم.
2.گوشی من مدتی بود یه مشکلی داشت و اون هم این بود که از طریق مرورگر گوشی نمی تونستم وارد سایت استاد بشم…و این یکم اذیت کننده بود..امروز یه اتفاق عالی رخ داد و خدای من ایده داد خوب یه مرورگر دیگه نصب کن…این همون که استاد می گه اگه توی فرکانس نباشی اصلا دریافت نمی کنی…این همه مدت همچین چیزی به ذهنم نرسیده بود که شاید ایراد از سافاری باشه….و وقتی کروم نصب کردم به راحتی تونستم وارد سایت بشم…واقعا این اتفاق خیلی خوبی بود…خدای من شکرت…کارم خیلی راحت تر شد..
3.یه اتفاق عالی دیگه که بهترین بهترین بهترین اتفاق امروزم بود این بود که خدای من یه راهکار عالی واسه انجام یکی از تمرینام بهم داد..با توجه به گفته استاد توی دوره افرینش این به شدت مهمه که یه بار صبح و یک بار شب واسه نعمت هایی که داریم شکرگذاری کنیم..من خیلی توی این مدت تلاش کردم که قبل از خوابم این تمرین و انجام بدم اما بیشتر شبا انقدر خسته بودم که با کیفیت انجامش نمی دادم تا این که امروز بهم ایده داد خوب از سایت استفاده کن…همون جوری که داری هر شب 3 تا از بهترین اتفاقای روزت و می نویسی، همون جور هم برو به فایل سپاسگذاری و هر شب لیستی از 10 تا نعمتی که داری و بنویس…این ایده عالیهههههههههههههههههههههههههههههه چون به شدت مجبورم می کنه که این کار و انجام بدم و با کیفیت هم انجام بدم..عالیه خدای من…راضیم به خاطر این همه اتفاق خوبی که داره رخ می ده..واقعا دارم می بینم که از وقتی شروع کردم به نوشتن اتفاقای خوب زندگیم، همین جوری پشت سر هم دارم نعمت دریافت می کنم…
اتفاقات خوب امروزم: 20/10/97
1.امروز یه خبر فوق العاده شنیدم.من خونه ای که در حال حاضر توش زندگی می کنیم و بی نهایت دوس دارم..همه چیش عالیه، منطقش، شکل خونه، بالکن خونه، همسایه ها، واقعا همه چیش عالیه اما از نظر خانوادم چند تا ایراد داشت که به خاطر همین ایرادا قصد داشتن عوضش کنن…با این که این و می دونستم ولی مخالفت نکردم…کلا بی خیال بودم و رها کردم این موضوع و…امروز مامان من این خبر و داد که تصمیمشون تغییر کرده…می خوان که همین جا بمونیم و برنامه دارن پول زیادی بزارن واسه برطرف کردن نواقصش…خدای من عالیهه…این همون چیزیه که می خواستم و حتی بهترش…یعنی توی همین خونه می مونیم و حتی می خوان خوشکل ترش کنن…چون تمام تمرکزم روی نکات مثبته همه چی خودش داره درست می شه…واقعا برای این که همه چی عالی پیش بره نیاز نیس کاری انجام بدیم، فقط کافیه تمرکزمون روی خوبی ها باشه..
2.من مدتی هست که روی باورام در مورد شغل دلخواهم دارم کار می کنم و تا این جا خیلی عالی تونستم باورام و تغییر بدم…خیلی از خودم راضیم و باید همین روند و ادامه بدم تا خیلی طبیعی دریافتش کنم، همون جوری که شغل فعلیم و تونستم داشته باشم..
اتفاق خوب امروز این بود که خدای من هدایتم کرد به یه سایتی توی اینترنت، که این سایت در مورد کل شرکت های موفق توی ایران مطلب گذاشته..خیلی کامل و عالی…از هر کدوم کلی عکس داره، از محیط کار از پرسنل، جوشون، همایش هاشون و چقدر این نعمت بی نظیره..چقدر کمک می کنه به تغییر باورام…وقتی عکس ها رو دیدم لذت بردم چون خیلی هاش دقیقا همون چیزی بود که می خواستم و حالا راحت می تونم تجسم کنم و وقتی که توضیحات هر شرکت و می خوندم دیدم چه قدر زیادن شرکتایی که اون ویژگی هایی که من دنبالشم و دارن..یعنی اصلا خیلی هم بدیهیه این چیزا…یعنی خیلی از شرکت ها دنبال نیروی جدیدن، خیلی از مدیرا اصلا خودشون و موظف می دونن مزایای خوب بدن، نهار بدن، حقوقا و به موقع بدن، یا بین پرسنل جو خیلی صمیمی ای برقرار هست…
اصلا انگاری بعد از تکرار باورای جدید یه دنیای جدید به روی من باز شد…با دیدن این سایت و مطالعش دیدم که اون چیزی که من می خوام چقدر فراوون باباااااااااااااااااااااا….این همون چیزیه که استاد می گه…می گه تو شروع کن به تغییر باورت و بعد جهان برات شواهدشو میاره…
3.اتفاق عالی دیگه این بود که به طرز خیلی جالی یه موقعیت پولساز واسه من جور شده…خیلی چیز ساده ای هست ولی چقدر بهم ثابت کرد که خدای تو حتی این توانایی و داره که توی خونه برای تو پول بسازه…مامان من ازم خواست هر شب بهش کامپیتر یاد بدم و قراره ساعتی 10 تومان بهم پول بده..و دقیقا وقتی این و گفت بابام هم گفت منم می خوام و بهت پول می دم..کمی بعدش خالم اومد و اونم گفت به منم یاد بده و بهت پول می دم…واقعا واسه من جالب بود که ببین خدای تو چقدر تواناییی داره…واقعا از جایی که به عقل ما نمی رسه می تونه پول و وارد زندگیمون کنه..خدای من شکرت برای این همه نعمتی که داری جاری می کنی به زندگیم…
سلام استاد خوبم سلام دوستان…
من یه دفترچه دارم و هر روز، از صبح که بیدار می شم هر اتفاق خوبی که رخ می ده(چه کوچیک و چه بزرگ) و می نویسم…این کار واقعا باعث می شه تمام تمرکزم روی خوبی ها باشه و کلا احساسم خوب باشه..
تصمیم گرفتم هر شب قبل از خوابم بیام این جا و بین 3 تا 5 تا از عالی ترین اتفاقایی که توی طول روز واسم رخ داده و بنویسم…می دونم این کار خیلی تاثیر مثبتی واسم داره، چون باعث می شه خیلی بیشتر اتفاقات خوب و ثبت کنم و احساس خوبم بیشتر بشه…
19/10/97:
1.من با خداجونم یه تقسیم کاری انجام دادم که هر باور جدیدی و که می خوام بسازم، تکرار کردن اون باور با من و خدا وظیفشه یه الگو بیاره واسم تا بتونم راحت تر باورش کنم.از دیروز شروع کردم به کار کردن روی بحث فراوانی و امروز صبح توی راه، خدای من یه الگوی عالی در این مورد بهم داد که خیلی خیلی بهم حس خوبی داد…بهم این ایده و داد همون جوری که اکسیژن مورد نیاز برای تنفست فراوونه، نا محدوده، همه جا هست و به راحتیم دریافتش می کنی، همون جور هم هر چیزی که تو می خوای فراوون…و همین قدر راحت وارد مدارت می شه…
اکسیژن 3 تا ویژگی داره..فراوون، همه جا هست و راحت دریافتش می کنی…اصلا ما واسه دریافت اکسیژن کاری نمی کنیم…این همیشه هستش نامحدوده…
واقعا این الگو، درکم و خیلی بهتر کرد.
باور کن ادمای خوب فراوون ان، همه جا هستن، توی همه شهرها، توی همه منطقه ها، توی همه محیط ها…وقتی این و باور کنی دیگه دورت پر از ادمای فرشته گون و بی نظیر می شه…
باور کن مشتری فراوون و همه جا هست…فک نکن مشتری فقط واسه مغازه های بعضی منطقه های شهرت میاد..نه..مشتری همه جا هست..مغازه تو هر جایی باشه مشتری اون جا هست..و به راحتی وارد مدارت می شه…به راحتی..
باور کن فرد ایده آلت برای ازدواج نامحدوده و خیلی راحت تر از اون چیزی که فکرشو می کنی وارد زندگیت می شه..
تا قبل از این، من روی بحث فراوانی کار نکرده بودم…دقیقا الان احساس می کنم روی ابرام…وقتی باور می کنی از اون چیزی که می خوای توی شهرت فراوون هست خیالت راحت راحت می شه..آروم می شی…و به جای نگرانی که هست یا نیست، آماده ی دریافتش می شی…
2.امروز صبح که از خونه بیرون اومدم تا پیاده برم سرکار، هوا بی نظیر بود…ابری، یکمی قبلش بارون زده بود..دقیقا همون جوری بود که دوس دارم…فقط و فقط شکرگذاری می کردم..می دونین استاد..جدیدا شکرگذاری و با حس خیلی بهتری انجام می دم یعنی واقعا لذت می برم از چیزی که اون لحظه هست، دیگه واسم یه تمرین نیست کلا به یه آدم قدردان تبدیل شدم…چقدر با ادم 6 ماه پیش فرق دارم من…و یه چیز جالبی که بالای 6،5 بار برای من رخ داده این بوده که روزایی که صبح می دیدم هوا بارونیه وقتی می خواستم اماده بشم برم سرکار می گفتم خداجونم بارون و نگه دار من که رسیدم سر کار دوباره بارون بزنه…و دقیقا همین رخ داده…دقیقا همین رخ داده…انقدر تکرار شده که دیگه امروز یقین داشتم باز همین جور می شه و شد…خداوند نیروی درون ماست که کارامون و واسمون انجام می ده و هر خواسته کوچیک و بزرگیم که داریم بهمون می ده فقط کاقیه بیخیال باشیم..
3.یه خوبی دیگه این که من به جایی رسیدم که با هر چیز کوچیکی خوشحال می شم…خوشحالی واقعی..اطرافیانم و می بینم که نگران هزار چیزن، نگرانی چیزیه که خیلی وقته تجربش نکردم…بقیه، این نازیبایی های جهان و مشکل و بدبختی و بی عدالتی می بینن و ما بچه های سایت، تضاد..از وقتی باد گرفتم باید نسبت به تضادها چجوری باشم و چحوری به نفع خودم ازشون استفاده کنم عاشق تضادها شدم.دقیقا مثل یه طراح می مونیم که هر کدوم می تونیم بهشت دلخواه خودمون و بسازیم..یه چیزی رخ می ده نمی خوای..اکی..می گی این و نمی خوام..پس چی و می خوای؟..فلان شرایط و..و دقیقا همون واست رخ می ده…دیگه زندگی دست خودته..واقعا خیلی شگفت انگیزه…
استاد من عاشق زندگی شدم..قبلا چقدر از این نازیبایی ها وحشت داشتم و حالا عاشقشونم و موهبت می دونمشون…بقیه و می بینم که با نا امیدی زندگی می کنن و ما بچه های سایت با هزار امید و باور عالی…
استاد، خدا رو شکر می کنم که از بچه های سایتم که این همه متعهدم و با عشق دارم کار می کنم..
بچه ها، توی هر لولی که هستین و با هر میزان نتیجه ای که تا حالا گرفتین به تک تکتون تبریک می گم..همه ما خوشبختیم باور کنین خوشبختیم، خود بودن توی این سایت و دونستن قانون بهشته..بهشتی که فقط ما داریم تجربش می کنیم….
استاد انقدر عالی دوره افرینش و کار کردم که الان که به اخرش رسیدم واقعا احساس می کنم استاد این دوره شدم..همون چیزی که شما می گفتی…این دوره چه حجم بالایی از باورای غلط من و اروم اروم و پیوسته تغییر داد…
ممنونم استاد خوبم..خوشبخت خوشبخت خوشبخت شدم من…
تا فردا شب…
سلام وقت تون بخیر
من یه مدت چهار .پنج ماهه که با صدای دلنشین وتوحیدی آقای استادعزیز اشنا شدم واقعا واقعا از صمیم قلبم سپاسگزارخداوندم که چنین توفیقی حاصل شده بخدا نمیدونم چطوری بگم واز کجا بگم وای وقتی باخدا حرف میزنم انگار صمیمی ترین دوستم وپیدا کردم یه حس وحالی پیدا میکنم حااالم خوب میشه واقعا استاد سپاسگزارم شما به قول خودتون همون دستی از دستان خداوندی دیگه نمیدونم چی بگم خدااااایااااا سپاااااااسسسس
من هنوز برایم سوال است چطور می شود عکس را در پروفایل گذاشت ؟
سلام به همه
بچه ها صحبتهاتون عین جواهره هر چیزی که تک تکتون نوشتین یه گره از ذهن آدم باز میکنه از همه ممنونم
یه نکته جالب که من از صحبتای استاد گرفتم این بود که با جهان گروکشی نکنیم وقتی ما سعی میکنیم به نکات مثبت توجه کنیم که در عوض جهان اتفاقات خوب در آینده برامون رقم بزنه در واقع تو ناخودآگاهمون تمرکز رو اینه که میترسیم اتفاقات بد بیفته پس باید باج بدیم تا هوامونو داشته باشه
چقد این نکته خوب بود به خدا
ممنونم استاد