سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 13 - صفحه 25 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/12/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-12-06 20:48:142024-07-17 16:44:48سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 13شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
این آیه :
در حقیقت مثل زندگى دنیا بسان آبى است که آن را از آسمان فرو ریختیم پس گیاه زمین از آنچه مردم و دامها مى خورند با آن درآمیخت تا آنگاه که زمین پیرایه خود را برگرفت و آراسته گردید و اهل آن پنداشتند که آنان بر آن قدرت دارند شبى یا روزى فرمان [ویرانى] ما آمد و آن را چنان در ویده کردیم که گویى دیروز وجود نداشته است این گونه نشانه ها[ى خود] را براى مردمى که اندیشه مى کنند به روشنى بیان مى کنیم
امروز خواهرم در مورد ویدیویی که در اینستا دیده بود می گفت که زن هنرپیشه ای که اسمش را نمی گویم همسرش فوت کرده و بالای جنازه همسرش گریه و ناراحتی می کرده است و خیلی بی تاب بوده است انگار فرزند کوچکی هم بعد سال ها زندگی داشتند . اگر به تعبیر مرگ درست نگاه کنیم و دیدگاه خدا را بدانیم این طور وسواس به مرگ پیدا نمی کنیم و ان را طبیعی و حق می دانیم که به ملاقات خدا می رویم حالا دیر زود ازدواج کرده نکرده فرزند داشته فقیر یا ثروتمند .. مهم ن یستند.
سلام به خانواده خوب و دوست داشتنی عباس منش و استاد عزیز” من تازه به جمع این خانواده پیوستم با اینکه از قبل از این قانون استفاده میکردم ولی با دیدن کلیپ های رایگان استاد و خواندن کتابی که از سایت به عنوان هدیه عضویت دریافت کردم دیدم گسترده تر شده واقعا تک تک جملات استاد رو با پوست و استخوانم درک کرده و به شدت قبول دارم خدا را سپاسگزارم که در مسیر رشد و تعالی خودم قرار گرفتم و این خواسته من بوده که به این نقطه آشنایی با کلام و گفته های شما رسیدم. اتفاقات خوب و انرژی های خوب هرروز مرا در برگرفته و مرا به خدا نزدیک و نزدیکتر میکند و چه چیزی آرام بخش تر و دلپذیرتر از اینکه به معبود خودت نزدیک تر شوی و چه اتفاقی از این قشنگتر که خدواند مرا هدایت میکند و هرروز شریک زندگی من است.
نشانه های خوب امروز:
در آسانسور بهم تعارف کردند . در ورودی را برایم نگه داشتند . خانمی از من عذر خواست که پشت به من نشسته است . همسایه با دیدن من پیش قدم شد و به من سلام کرد .. با یک خانم با اعتماد به نفس هم صحبت شدم.
سلام استاد دوست داشتنیم
همین قدر سپاس گزار خداوندم که میتونم دیدگاه خودم رادر سایت شما به اشتراک بگذارم .
میدونی استاد خیلی قبلنا فک میکردم که شاید حرف های شما درست باشه ولی امروز باور دارم و با یقین کامل و بدون استثناء میگم که زندگیم کنترلش در دست باورهایی است که از شما یاد گرفتم و من را در مسیر رسیدن به آرمان های بزرگترم هدایت میکند ، هیچ کلمه ای جزء سپاس گزاری از شما و گروه بی نظیرتون ندارم .
هر جا هستید شاد ثروتمند و موفق باشید
مرسی
واقعا منم خیلی خوشحالم
تو همچین خونواده ای ام و داشتن دوستانی چون شما خدارو شکر می کنم
امیدوارم همیشه موفق باشید
سلام و صد سلام به استاد نازنینم
استاد جاتون خالی نزدیک دو هفته س همه ش به ماه خوشگل خدا نگاه می کنم که چقد خوشگل و ماهه ?
امشب ماهم کامل شده
دارم ذوق مرگ میشم از خوشحالی
چقدر نازه
چقدر ماهه
فوق العاده س
خدایا شکرت
امیدوارم شما و تموم انسان ها همیشه از خوشحالی ذوق مرگ باشید???
استاد عزیزم سلام
یه مدته بد جوری روی بوهای خوش تمرکز کردم ، ۷۰ درصد نفس هایی که میکشم با بوی خوش همراه شده که از خوشی دیوونه م میکنه
الان که دارم کامنت میزارم یه بویی نمی دونم از کجا میاد بد جوری مستم کرده
خدایا شکرت
خدایا این همه زیبایی …
مرسی عزیزم
خدایا دوستی با تو رو با کل دنیا عوض نمی کنم
خدایا هر چی بشه من پای تو وایمیسیم
خدایا عاشقی کردن رو یادم بده
خدایا چه حال خوبی داره این بیخیالی
این که خاطرت جمع باشه که اتفاقات اونجور که تو میخوای رخ میده
اونم نه یک بار و دوبار بلکه همیشه
خدایا شکرت
از موسیقی های زیبا
از خواننده های خوش صدا و جذاب
از بوهای خوش
از سلامتی نامحدود
از قوانین ثابت و بدون تغییر
مرسی بابت همه چیز
استاد امروز یه جریانی برام پیش اومد و من شجاعانه برخورد کردم و پا رو یکی از بزرگترین ترسهام گذاشتم ، الآن حالم قابل توصیف نیست ،
تا حالا انقدر احساس قدرت و استقلال نداشتم و خدا هم مدام تو گوشم میگه
اگه به من باشه ، ستاره های آسمون رو براش ، میکنم فرش زیر پاهاش ، که عوض بشه حال و هواش
واقعا جدا مرسی خدای عزیزم ازت مچکرم تا حالا انقدر حالم رویایی و خوب نبوده
مرسی بابت همه چیز
اتفاقات خوب امروزم: 20/10/97
1.امروز یه خبر فوق العاده شنیدم.من خونه ای که در حال حاضر توش زندگی می کنیم و بی نهایت دوس دارم..همه چیش عالیه، منطقش، شکل خونه، بالکن خونه، همسایه ها، واقعا همه چیش عالیه اما از نظر خانوادم چند تا ایراد داشت که به خاطر همین ایرادا قصد داشتن عوضش کنن…با این که این و می دونستم ولی مخالفت نکردم…کلا بی خیال بودم و رها کردم این موضوع و…امروز مامان من این خبر و داد که تصمیمشون تغییر کرده…می خوان که همین جا بمونیم و برنامه دارن پول زیادی بزارن واسه برطرف کردن نواقصش…خدای من عالیهه…این همون چیزیه که می خواستم و حتی بهترش…یعنی توی همین خونه می مونیم و حتی می خوان خوشکل ترش کنن…چون تمام تمرکزم روی نکات مثبته همه چی خودش داره درست می شه…واقعا برای این که همه چی عالی پیش بره نیاز نیس کاری انجام بدیم، فقط کافیه تمرکزمون روی خوبی ها باشه..
2.من مدتی هست که روی باورام در مورد شغل دلخواهم دارم کار می کنم و تا این جا خیلی عالی تونستم باورام و تغییر بدم…خیلی از خودم راضیم و باید همین روند و ادامه بدم تا خیلی طبیعی دریافتش کنم، همون جوری که شغل فعلیم و تونستم داشته باشم..
اتفاق خوب امروز این بود که خدای من هدایتم کرد به یه سایتی توی اینترنت، که این سایت در مورد کل شرکت های موفق توی ایران مطلب گذاشته..خیلی کامل و عالی…از هر کدوم کلی عکس داره، از محیط کار از پرسنل، جوشون، همایش هاشون و چقدر این نعمت بی نظیره..چقدر کمک می کنه به تغییر باورام…وقتی عکس ها رو دیدم لذت بردم چون خیلی هاش دقیقا همون چیزی بود که می خواستم و حالا راحت می تونم تجسم کنم و وقتی که توضیحات هر شرکت و می خوندم دیدم چه قدر زیادن شرکتایی که اون ویژگی هایی که من دنبالشم و دارن..یعنی اصلا خیلی هم بدیهیه این چیزا…یعنی خیلی از شرکت ها دنبال نیروی جدیدن، خیلی از مدیرا اصلا خودشون و موظف می دونن مزایای خوب بدن، نهار بدن، حقوقا و به موقع بدن، یا بین پرسنل جو خیلی صمیمی ای برقرار هست…
اصلا انگاری بعد از تکرار باورای جدید یه دنیای جدید به روی من باز شد…با دیدن این سایت و مطالعش دیدم که اون چیزی که من می خوام چقدر فراوون باباااااااااااااااااااااا….این همون چیزیه که استاد می گه…می گه تو شروع کن به تغییر باورت و بعد جهان برات شواهدشو میاره…
3.اتفاق عالی دیگه این بود که به طرز خیلی جالی یه موقعیت پولساز واسه من جور شده…خیلی چیز ساده ای هست ولی چقدر بهم ثابت کرد که خدای تو حتی این توانایی و داره که توی خونه برای تو پول بسازه…مامان من ازم خواست هر شب بهش کامپیتر یاد بدم و قراره ساعتی 10 تومان بهم پول بده..و دقیقا وقتی این و گفت بابام هم گفت منم می خوام و بهت پول می دم..کمی بعدش خالم اومد و اونم گفت به منم یاد بده و بهت پول می دم…واقعا واسه من جالب بود که ببین خدای تو چقدر تواناییی داره…واقعا از جایی که به عقل ما نمی رسه می تونه پول و وارد زندگیمون کنه..خدای من شکرت برای این همه نعمتی که داری جاری می کنی به زندگیم…
اتفاقات خوب امروزم: 97/10/22
1.یه اتفاق عالی این بود که توی راه برگشت از کار، یه بیلبورد تبلیغاتی دیدم و متوجه شدم آخر هفته نمایشگاه گل و گیاه و گردشگری هست..این بی نظیره…دقیقا دو تا چیزی که من عاشقشم…معلومه که این اتفاقی نیست…دقیقا دو روز پیش داشتم به موضوع گردشگری فکر می کردم وجهان انقدر سریع به فرکانسم جواب داد..خدای من شکرت برای این اتفاق خوب…و از اون مهم تر واسه این که با ساده ترین و کوچیک ترین چیزا به اوج احساس خوب می رسم..
2.امروز سر کار یه شرایط نادلخواهی رخ داد و من به جای نگران شدن یا استرس گرفتن کاملا ریلکس بودم…اصلا انگار نه انگار…کلا تغییر کردم…قبلا همیشه سخت می گرفتم..همه این و بهم می گفتن و حالا خیلی بی خیال شدم و اسون می گیرم..چرا؟چی باعث می شه بی خیال باشم؟ چون بهم ثابت شده وقتی بی خیالم همه چی خودش اکی می شه…جهان درستش می کنه…خدا درستش می کنه به بهترین شکل…و کلا بی خیال شدم و باقی کارام و کردم و اون موضوع خیلی راحت حل شد… (بی خیالی خیلی خوبههههههه..آسون گرفتن خیلی خوبههههههه)
3.یه اتفاق عالی دیگه ایده ای بود که در مورد کارم به ذهنم رسید..از یکی دو ماه پیش که شروع کردم به ساختن این باور که من آدم خلاقی هستم مرتبا ایده های توپی در مورد کارم به ذهنم می رسه..هیچ تلاشی نمی کنما، حتی فکر هم نمی کنم واسشون اما ایده ها خودشون میان…وقتی ایدم و به مدیر مجموعه گفتم به شدت تحسین کرد و گفت واقعا ایده های خیلی خوبی داری و این ادم همیشه می گه من ایده هام خیلی خوبه…(یعنی یه جورایی توی محل کارم ایده های من معروف شده) همه چی باوره…باورم و عوض کردم و حالا همیشه ایده دارم…ایده های خوب و به درد بخور فراوون ان و به راحتی به ما داده می شن..فقط کافیه باور کنیم که خلاقیم…
اتفاقات خوب امروزم: 24/10/97
1. از همون اول صبح یه ایده خیلی خوبی که توی بحث کارم داشتم و اجرا کردم و چه نتیجه خوبی و داشت…کیف می کنم وقتی می بینم انقدر خلاقم…از وقتی خودم و باور کردم واسه یه ایده سادم هم خیلی ارزش قائلم…خدای من شکرت..
2.امروز یکی از مربیا اومد و واسه حساب کتابش به مشکل برخوردم و خیلی واضح بود که بلد نیستم..به جای این که توی ذهنم به خودم دری وری بگم بهش گفتم کمکم کنین و اون ادم یه راهکار خیلی خیلی ساده تر از اون چیزی که من بلد بودم و بادم داد…انقدر ذوق کردم که کلی ازش تشکر کردم و مدیر مجموعه صدای من و شنید و اومد و اتفاقا اون هم کلی چیزای جدیدتر یادم داد…تیو همچین موقعیتی یه نگاه می تونه این باشه که خاک بر سرت هیچی حالیت نیست ابروت رفت حالا رئیست می گه این کیه استخدام کردم؟ و با این نگاه چه شرایط بدی و به سمت خودت بیاری
یه نگاه دیگه ام می تونه این باشه که چقدر خوبه هر بار که به مشکل برمی خورم اتفاقا یه چیز عالی تری و یاد می گیرم..من که این همه توی کارم عالی هستم یه سری چیزا ام بلد نیستم که دارم یاد می گیرم…اون نگاه کجا این نگاه کجا..نتیجه یکی نگرانی و احساس عذاب دائمیه و نتیجه دیگری احساس ارامش و لذت…
3.یه اتفاق عالی دیگه این بود که مدیر مجموعه جلوی یکی دیگه از همکارا شروع کرد به تحسین کردن و تعریف دان از من…دقیقا جملاتش این بود که خانم مهر فوق العادست به شدت منظم.از وقتی که اومده چقدر همه چی نظم گرفته بین کارمندایی که من توی این 12 سال دارم ایشون یکی از بهترین ها هستن…و همین جوری پشت سر هم خوبی های من و می گفت و دقیقا یه خط در میون هم همکارم می گفت که اره واقعا به شدت نظم داره من خودم دارم می بینم.. چقدر وجودش خوبه و من فقط اون وسط داشتم تشکر می کردم…از این همه جمله خوب و مثبتی که جاری بود به سمتم…اون لحظه شگفت زده نبودم چون اینا جملاتی بود که هر روز من به خودم می گفتم….هر روز دارم می گم که ارزشمندم..هر روز دارم می گم که به شدت منظم و خلاقم…خدای من شکرت…واقعا حجم اتفاقات خوبی که داره واسم رخ می ده قابل مقایسه با 7 ماه قبل نیست….
4.یه اتفاق خوب دیگه این بود که دخترخاله من گفت که توی فامیل پدریش یه زوجی رو دارن که 30 سال از ازدواجشون گذشته اما به شدت عاشق همن و تمام مدت با عشق و کلمات قشنگ با هم حرف می زنن…می گفت بعد از این همه سال هنوز توی یه بشقاب غذا می خورن و اصلا احساسشون و این همه عشقشون توی فامیل معروفه…چقدر این اتفاق خوبی بود واسم که این که می گن زن و شوهر بعد یکی دو سال سرد می شن فقط یه باور محدودکنندست…واقعیت نیست…
اتفاقات خوب امروزم: 25/10/97
استاد من خیلی از خودم راضیم..خیلی خوب دارم تمرینام و انجام می دم و هر بار که اشتباه می کنم به خودم می گم عزیزم یاد می گیری، هر بار بهتر می شی و واقعا هر بار دارم بهتر اون چیزایی که گفتین و انجام می دم…فقط تنها ضعف من تمرین سپاسگذاری بود..با این که می دونستم مهم ترین تمرین اما به شدت تنبلی می کردم و انجامش نمی دادم…چند روزه که با تعهد خیلی خوبی هر شب قبل از خوابم توی ورد برای 10 موهبتی که دارم شکرگذاری می کنم و صبح ها توی مسیر کارم که حدودا 15 دقیقه پیاده روی هست شکرگذاری می کنم و دقیقا از همون جا یه تغییر عالی تر نسبت به قبل اتفاق داد…دقیقا همون جمله ای که می گین: از در و دیوار واست نعمت می باره…و نکته جالب اینه که انقدر تمام مدت ذهنم درگیر توجه به نعمت ها و اتفاقای خوبیه که داره رخ می ده که اصلا نجواها خیلی کمتر شدن و بیشتر مدت افکار خوب دارم و همش خدای من داره باهام حرف می زنه..همش امید می ده حس خوب می ده…دسترسی دارم بش…
این روزا همش داره اتفاقای خوب رخ می ده…استاد دارم عادت می کنم به این که همش اتفاقای خوب واسم رخ بده…این دیگه داره طبیعی می شه واسم…خوشحال بودن و احساس خوب داشتن واسم طبیعیه…این که همه چی خودش به بهترین شکل جور بشه طبیعیه واسم…
1. امروز صبح تا رسیدم یکی از همکارام اومد پیشم(من زودتر از اون می رم خونه) و گفت دختر تو می ری انگار همه چیزای خوب و با خودت می بری گفت وقتی نیستی انگار هیچی نیست خیلی جات خالی می شه…استاد ببین چقدر خوشبختم که از اول صبح همچین ادمایی و دورم می بینم و همچین حرفایی و می شنوم…چقدر من خوبم چقدر با همه خوبم که انقدر وجودم و دوس دارن…خدای من شکرت..من فقط دارم تمرینات استادم و انجام می دم وببین چه ادم فوق العاده ای شدم که انقد بودنم خوبه واسه بقیه…
2.بعد از این که جلسه 8 دوره افرینش و گوش دادم(قسمت فراوانی) خیلی به موضوعات علمی و بحث پیشرفت علم و نانو و این چیزا علاقمند شدم و خیلی دلم می خواست یه کتاب پیدا کنم در این باره که بخونم تا باور کنم که جهان هر روز داره پیشرفت می کنه هر روز ایده های عالی تر و بهتر…و به طرز فوق العاده ای هفته پیش چند تا کتاب جدید به کتابخونه کار م اضافه شد که امروز داشتم نگاشون می کردم و دیدم دقیقا همون چیزیه که می خواستم…در مورد کاربردای نانو، پیشرفتا در هر جنبه ای…کیف کردم…حتی توی یکیشون نوشته بود توی ازمایشگاه یه انزیمی و کشف کردن که می تونه زباله های پلاستیکی و تجزیه کنه و می گفتن این یه کشف فوق العادست و به راحتی می شه تجزیشون کرد..گفتم خدای من این جهان هر روز داره بهتر می شه هر روز همه چی داره با کیفیت تر و بهتر می شه….شکرت که انقدر سریع پاسخ می دی…
3.یه اتفاق عالی دیگه این که امروز زن داداشم بهم یه کادو داد…بدون هیچ مناسبتی…اصلا من مبهوت شدم که دو بار پرسیدم این واسه منه؟چیزی که هیچ وقت اتفاق نمی افتاد…گفت رفته بودم خرید، واسه خودم از این شلوار خریدم دوس داشتم واسه توام بخرم…حتی کادوپیچش هم کرده بود…اینا نعمت نیست؟ اینا تغییر نیست؟ اینا نشون نمی ده توی مسیر درستم؟ خدای من شکرت…واقعا ذوق کردم و بوسش کردم…دقیقا از در و دیوار داره نعمت می باره…