راهکارهای دوره عزت نفس برای ساختن عزت نفس

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری
    146MB
    41 دقیقه

320 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «پریا» در این صفحه: 3
  1. -
    پریا گفته:
    مدت عضویت: 3070 روز

    واقعا نتایج نگه داشتن عمدی خودمون با افرادی ک متوجهی جهان بارها خواسته مسیرت رو از مسیرشون جدا کنه،میتونه باعث شه یسری مسائل ک عزت نفس بهت داده بودن از وجودت پاک بشن و چند پله بیایی پایین تر….

    من هروقت کم رنگ بود رابطه ام با یک دوست،این حس متعصابانه ک مسائل جذب و ارتعاش درست هستن،و در درون خودم دیگران رو گمراه بدونم،کاملا پاک میشد و حسم توی قلبم این بود ک همه نورن و دارن توسط خدای خودشون هدایت میشن ب شیوه ی خودشون و هرکسی تایمی داره برای اگاهانه دونستنه اعمالش مث منکه ی تایمی اگاه شدم ک اها پس داستان این بوده ک کارام نتایجش خوب یا بد میشده…..و اصن حسم این نبود ک ی بخشی از مردم یا نزدیکان و خانواده ام دارن خطا میرن و توی وجودم قضاوتشون کنم…..

    ولی دقیقا از مصاحبت با یک شخصی،هربار ک مصاحبت بیشتر میشد این دیدگاه ایشون ک توی کلام مث من بودن ولی توی قلبشون کاملا یک سری ادم هارو و سبکشون رو اشتباه میدونستن،روی من اثر میکرد و منم متوجه نمیشدم و همین حس رو توی قلبم ب دیگران میداشتم و باعث میشد بازتابش ب این شکل باشه ک توی ساده ترین حرف هام هم اون دیگران طوری باهام حرف بزنن ک من حس کنم لازمه بهشون سند بیارم ،مثلا توی توصیه ام ب خواص یک گیاه برای بدن،جوری جواب میدادن ک توی وجودم میگفتم من فقط قصدم ی کمک بود چرا ب بحث تبدیل شد و انگار دارن طوری با من حرف میزنن ک ازم سند میخوان؟ مگه من میخواستم ثابت کنم حرفمو در مورد اون گیاه؟

    مدتها گذشت تا این رو متوجه بشم ک چرا اینجوری میشه،و جالب اینه درست وقتی عمیقا متوجهش شدم و تصمیم گرفتم در رابطه با اون دوست،حواسم باشه نگرش خوبم رو از دست ندم و نزارم نگرش اون روی من اثر کنه،اولین اتفاقی ک افتاد این بود ک اون شخص ب یک بهانه منو بلاک کرد و رفت! شگفت انگیز بود واقعا!!! چقد جهان بی نظیر عمل میکنه!

    و چقدر از وقتی اون تصمیم رو گرفتم توی مغزم ی جنگی تموم شده،انگار صب تا شب توی سرم در مورد تک تک کارام بحث بود،ی چیزی توی سرم بود ک میخواست ب صدای مقابلش ثابت کنه کارایی ک میکنم درسته و اون صدای مقابل مث ادمای زندگیم بودن ک دقیقا نمودش در بیرون ظاهر میشد……

    حتی بارها ب این دوستم میگفتم ک من نمیدونم چم شده ک همش با خودم صحبت میکنم و توی خلوت خودم یک کسی مثلا اعضای خانواده ام یا هرشخصی رو میارم جلوم و براش توضیح میدم چرا رفتارم فلان طوره یا نگاهم ب فلان موضوع چیه!!!!

    واقعا الهی شکر

    ک دوباره ب خودم برگشتم و عزت نفسم رشد کرد دوباره

    یادمه قبل اشنایی با این دوست،هیچوقت اینجوری نبودم

    از ادما ناراحت میشدم ولی توی دلم اصن این داستانا نبود ک راه من درسته راه اونا غلط

    یادم اومد ک استارت این داستان در من از اونجایی رقم خورد ک داشتم ب ایشون کمک میکردم پدرش رو ببخشه ب خاطر کاراش و یادم اومد ک چقد برام عجیب بود ک انقد اصرار داشت پدرش خطاکارِ ولی من بهش میگفتم مادر من هم مث پدر تو بوده ولی من خیلی راحت بخشیدمش و چقد من با ایشون صحبت میکردم ک بتونم راضیش کنم ببخشه پدرش رو

    نگو باعث میشده خودم کم کم این نگرشو بگیرم ک دیگران روششون خطاس و من روشم درسته…..

    نتیجه اینکه خواستم بگم یکی از چیزایی ک عزت نفس رو پایین میاره اینه ک توی قلبمون حس کنیم دیگران اشتباه زندگی میکنن

    یا ما درست زندگی میکنیم

    موضوع اینه اصن شاید ما داریم ی کار غلطی انجام میدیم،اوکی،نیازی نیس حتما درست باشه،ازادیم انجامش بدیم

    نتایجشم میاد بهمون

    دیگران هم موظف نیستن کار درست رو حتما انجام بدن

    میتونن کار خطا بکنن

    چ ایرادی داره؟

    اینکه ما حس کنیم ما کار درست رو میکنیم ولی دیگران هرکاری میخوان بکنن ب ما چ

    یجور کمال گرایی در ما ایجاد میکنه ک باعث میشه در درونمون همش اذیت باشیم و هی نمودش در بیرون خلق شه و همش توی محیط مجبور باشیم در تلاش باشیم نشون بدیم کارمون درسته

    باید راحت بزاریم خودمون رو تا واقعا بتونیم دیگران رو راحت بزاریم

    اینجوری توی وجودمون مجبور نیستیم همش حس کنیم کار درست انجام میدیم

    و عزت نفسمون حفظ میشه و تخریب نمیشه

    کار درست یعنی هرکاری ک اون لحظه هرکسی از جمله ما میلمون میکشه در مورد زندگیمون و ادمای توی زندگیمون انجام بدیم

    همین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    پریا گفته:
    مدت عضویت: 3070 روز

    باورم نمیشه! امروز داشتم از ی چیزی اذیت میشدم،تا ب خودم گفتم پریا این وسط ببین تو چی درونت هست ک داری اذیت میشی،نوتیفیکیشن پاسخ شما ب کامنتم اومد و مجبور شدم بخونم کامنتمو ببینم مگه چی نوشته بودم؟ وقتی خوندمش دیدم اهاااااااا،پس این باور غلطم زده باالا😂😂عالی بود واقعا این هدایت…اونم کدوم بخشش زده بود بالا؟ اون قسمت ک نوشتم دیگران میتونن غلط زندگی کنن و ب ما هم ربطی نداره واقعا،باقی قسمتاش عمیقا در من جا افتاده ولی این ی قسمت مث ک جای کار داره….مجبورم میکرد ب کسایی ک توی جذب هستن نه ادمای دیگه مث خانواده و کسایی ک اهد جذب نیستن،بخوام بگم ایراداتشون رو بدونه اینکه بپرسن از من یا بدونه اینکه دلم گفته باشه،این همیشه نبود،ولی گاهی میزد بالا،مرسی ک کامنت دادین و باعث شدین دوباره یاد باور غلطی ک پیدا کرده بودم بیافتم و حتی این ایده بهم بیاد ک هرچیو پیدا میکنم بجای نوشتن توی نوت ام،ویس کنم و بارها گوش بدم تا اینجوری دیگه بهتر یادم بمونه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: