محصولات استاد عباس منش فقط و فقط از طریق همین سایت abasmanesh.com (به املای آدرس سایت دقت شود) به فروش میرسد و هر فردی به هر طریقِ دیگری محصولات را به دست بیاورد، استاد عباس منش به هیچ عنوان رضایت ندارد و قانونا و شرعا حرام است.
نکته مهم: سالهاست که استاد عباس منش به هیچ مناسبتی تخفیفی برای محصولات خود ندارد و نخواهد داشت. بنابراین، هر فرد یا گروهی که ادعای فروش محصولات استاد عباس منش با تخفیف را دارد، جعلی و تقلبی است و وکلای ما در حال پیگیری از طریق مراجع قضایی هستند.
اگر فردی مورد سوءاستفاده از افراد کلاهبردار قرار گرفته است، می تواند از طریق تراکنشهای بانکیاش، نام صاحب حساب یا درگاهی که پول فرد را کسر کرده، پیدا کند و با مراجعه به پلیس فتا یا مراجع قضایی از این افراد شکایت کند و پول خود را پس بگیرد.
تماس با ما:
موبایل: ۰۹۱۲۹۳۱۴۷۶۳ (پشتیبانی سایت)
(از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۹ تا ۱۷ بهوقت ایران – پنجشنبه ساعت ۹ تا ۱۳ – بجز تعطیلات رسمی)
ایمیل: [email protected]
تنها کانالهای تلگرام گروه تحقیقاتی عباسمنش:
تنها صفحه اینستاگرام استاد عباسمنش:
کلابهاوس استاد عباسمنش:
طراحی و توسعه این سایت توسط گروه تحقیقاتی عباسمنش انجام گرفته است.
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سید حسین عباسمنش می باشد.
با عرض سلام خدمت دوستان.یه موضوعی رو میخواستم با شما عزیزان در میان بذارم.بارها استاد از توجه ویژه و عمل کردن به الهامات ریز و درشتی که بهمون میشه تو فایل های مختلف صحبت میکنند.مدتیه که که به الهاماتم هرچند خیلی جزیی توجه میکنم و برخلاف گذشته حداقل تو ذهنم تحلیلشون میکنم.امروز بهم الهام شد برم فایل پروژه پایانامه کارشناسیمو که تو لبتاپم هست رو باز کنم بخونم و از این طریق شاید بتونم پا تو یه مسیر درست بذارم.منم به فردا موکولش نکردم و تارسیدم خونه فایل رو باز کردم.موضوع پایانامم حذف یه سری آلاینده های زیست محیطی هست که کارخانه ها تولید میکنن.قبل از این که بازش کنم هیجان داشتم چون به محیط زیست اهمیت میدم و دوست دارم بتونم در این مورد تحقیق کنم. فایل رو که باز کردم فقط تونستم یه پاراگرافش رو بخونم و دیگه حوصله نداشتم.این بی حوصلگی من فقط به این موضوع ختم نمیشه .موارد زیادی شبیه این موضوع هست که بهشون یه نوک ریز میزنم و میذارمشون کنار.هر روز که نه ولی معمولا مقاله های سایت رو میخونم.کتاب میخونم و فایل هم گوش میکنم.و دیدم نسبت به سال گذشته که بافایلای استاد آشنا شده بودم خیلی بهتر شده و تازه به مرحله ای رسیدم که اکثر اوقات میتونم ذهنم رو از روی ناخواسته ها منحرف و به سمت افکار بهتر هدایت کنم.جدیدا از شکرگذاری خیلی احساس خوبی میگیرم و آرامشی که ازش بدست میارم منو از نگرانی و تشویش دور میکنه.ولی نمیدونم چرا نمیتونم یه راهی رو انتخاب کنم.خودم فکر میکنم بخاطر روبرو شدن با درای بسته ای بوده که قبلاً تجربه کردم.خیلی وقته که دیگه بصورت عملی اقدامی برای رسیدن به خواسته هام نکردم.تا چند روز پیش که برای پیگیری یه کاری که خیلی بهش علاقه دارم به یه سازمانی زنگ زدم و به واحد مربوطه وصل شدم و خانمی جواب داد و موضوع رو بهش گفتم متاسفانه به هر دلیل نتونست راهنمایی کنه.دوباره زنگ زدم و سوالاتمو یجور دیگه مطرح کردم و باز هم جواب نگرفتم.با واحد دیگه تماس گرفتم و گفتن به آقای فلانی مربوط میشه.به اون واحد زنگ زدم و در کمال ناباوری همون خانم جواب داد و طوری شد که پیش خودم گفتم اگه این قسمت نیست پس چی میتونه باشه.یه کارایی هست که خیلی بهشون علاقه دارم تو زندگی ولی پشتوانه مالی زیادی لازم داره.منهای اون کارای مورد علاقم به هر چیزی فک میکنم نهایتش نصف روز یا کمتر میتونم بهش فک کنم یا مثل همین الهام پروژه پایانامه در کمتر از یه ربع ازش ناامید شدم.شاید الان دوستان دوره های عزت نفس یا دوره های دیگه رو پیشنهاد کنن.من دوره راهنمای عملی و قانون آفرینش رو هم تهیه کردم و فعلا بخاطر محدودیت مالی نمیتونم دوره دیگه ای رو تهیه کنم.اکثر فایلهای رایگان رو هم دانلود و گوش دادم.رابطم رو با اکثر کسایی که میدونستم منفی گران تا حد تقریبا کامل قطع کردم ولی آدمای مثبت نگری وارد زندگیم نشدن.نمیخوام بگم زندگیم هیچ تغییری نکرده نه اتفاقا نسبت به گذشته خیلی بهتر با مسایل برخورد میکنم.شکر گذاری واقعی رو یاد گرفتم.نجواهای منفی ذهنم رو کنترل میکنم اکثر اوقات و لذت بردن رو یاد گرفتم ولی فعلااز مسیری که دارم و فک میکنم مسیر اشتباهیه به مسیر دیگه ای هدایت نشدم.چون استاد همیشه میگفتن با داشتن احساس خوب و ارامش هدایت میشیم به جاهای بهتر. حالا ازدوستان عزیز که این روزای منو تجربه کردن و تونستن بصورت عملی از این شرایط خارج بشن و معضلی به اسم بی حوصلگی رو کنار زدن میخوام که نظراتشونو باهام در میان بگذارن .ممنون از تمام کسایی که این محیط رو فراهم کردن.شاد و سلامت باشید
با عرض سلام خدمت همه دوستان.
در این که این مقاله ها هیچ نقصی ندارن هیچ شکی نیست و وقتی میخونی انگار داری یه قانون از قبل نوشته شده رو میخونی.
ولی یه سوال برام پیش اومده در این مورد خواستم بگم. تو این مقاله گفته شده که هدف ما از زندگی کسب تجربه های متفاوت و کشف ترمزها و به چالش کشیدن خودمون و لذت بردن از تمام اینهاست تمام اینها درست. آیا این منطقی یا عادلانست که یه نفر 10 یا 15 سال از این شهر به اون شهر بره و کلی دردسر و دوری از خونواده و دوستاش و… رو تجربه کنه تا در نهایت در سن 40 یا 50 سالگی بفهمه تو چه زمینه ای استعداد داره و ازش لذت ببره؟چجوری میشه از دربه دری و آوارگی لذت برد؟ این یه مدلش. یه مدل دیگش اینه که یه نفر تو یه خونواده کاملا روشنفکر بزرگ میشه تو سن کم استعداد یابی میشه و بدون تجربه کردن چندین سال آوارگی و دربدری هدف و استعدادشو کشف میکنه و در اون زمینه به بالاترین درجه ها میرسه و اگه ازش بپرسی میگه اگه صد بار دیگه بمیرم و زنده شم باز هم همین حرفه و هدف رو دنبال میکنم. این سوال ممکنه سوال خیلی از دوستان باشه و توجیه این موضوع خیلی مهمه پس از گروه محترم تحقیقاتی خواهش میکنم این موضوع رو از دید دیگه ای هم تحلیل کنن. از آموخته هایی که بصورت رایگان بصورت این مقاله های با ارزش درآوردین بی نهایت سپاسگذارم.
آرزوی خوشبختی دارم برای همه دوستان
سلام دوست عزیز با تناقضی که بهش اشاره کردین کاملا موافقم.امیدوارم خانم شایسته عزیز لطف کنند به این موضوع بپردازند
سلام آقای امجدیان .دیدگاهتونو مطالعه کردم و کاملا قابل احترامه.احتمالا هنوز به اون فرکانسی که بتونه این موضوع رو توجیه کنه نرسیدم ولی امیدوارم بزودی برسم.شاد و سلامت باشید در پناه خدا
سلام آقای امجدیان وقت بخیر.اگه منظورتون از باور محدود کننده تاثیر عوامل بیرونی ,که مثلاً از نظر شما یکیشون میتونه محدودیت سنی مربوط به استخدامی ها باشه که از طرف دولتها به مردم القا شده ,نه فقط من بلکه هیچ کس هرگز نمیتونه این باور به اصطلاح محدود کننده رو تغییر بده و به نظرم هیچ توجیهیم نمیشه براش آورد.اگه بخوای اینو به عنوان یه باور محدود کننده قابل تغییر ببینی باید پرداخت قبض آب و برق رو هم یه باور محدود کننده بدونی و بتونی به باور قدرتمند کننده مربوط بهش برسی و اگه مامور اداره آب اومد و خواست آب خونتونو قطع کنه بهش بگی این فقط یه باور محدود کنندس. به نظر من نمیشه نتیجه اتخاذ یه تصمیم در سن 18 سالگی رو با نتیجه همون تصمیم در سن 31 سالگی یکی دونست و گفت هرگز دیر نیست.این جمله هرگز دیر نیست فقط مربوط به بعضی از تصمیما یا موفقیت های فردی هست مثل بیزینس املاک یا ماشین یا احداث فروشگاههای زنجیره ای و…..که به سن و زمان وابسته نیستند .شاید بشه لا علاج بودن یه بیماری رو به یه باور غلط نسبت دادو با تغییر رژیم غذایی و ورزش و انرژی درمانی اونو درمان کرد ولی برای کسی که یه کار دولتی مد نظرش بوده یا یادگیری یه حرفه یا تخصص خاص یا ورزشی مثل فوتبال که باید تو یه بازه زمانی خاص بهش رسیدگی میکرد,شاید بتونه اون دوره آموزشی مربوط به اون تخصص رو در سنین بالا و با پرداخت هزینه های گزاف ,رو بگذرونه,شاید بتونه فوتبال رو تو سن بالا پیگیری کنه ولی قطعا نمیتونه ستاره فوتبال بشه
یا از اون تخصص اونجوری که باید استفاده کنه .مثلا آموزش دوره خلبانی هواپیمای شکاری تو تمام دنیا قبل از بیست سالگی انجام میشه,کسی میتونه ادعا کنه من فلانی رو میشناسم که تو سن سی سالگی آموزش دیده و استخدام نیرو هوایی شده؟کسی میتونه ادعا کنه من فوتبال رو در سن سی سالگی شروع کردم و تو تیم ملی هم بازی میکنم؟کسی میتونه ادعا کنه من ژیمناستیک رو از سن سی سالگی شروع کردم و الان تو تیم ملی هستم و چنتا قهرمانی هم دارم؟کسی میتونه ادعا کنه که من کشتی رو از سن 40 سالگی شروع کردم و با توجه به قوانین و ضوابط فدراسیون کشتی تونستم قهرمانی جهان رو در رده سنی جوانان کسب کنم؟اگه کسی همچین الگوهای عملی در موارد مشابه اینچنینی نه موردی مثل بیزینس املاک که هیچ ربطی به سن نداره,سراغ داره بیاد اطلاع رسانی کنه که برا تمام دنیا ثابت بشه که اینا همش یه باورای محدود کننده ای بودن که همه ازش بی اطلاع بودن.من فایلهای استاد رو گوش میکنم و خیلی از صحبتاشونم با تمام وجود قبول دارم ولی موردی مثل باورای محدود کننده در موارد اینچنینی رو نمیتونم قبول کنم چون تا الان الگویی نبوده که غیر از این رو ثابت کنه.اینا رو گفتم که دوستانی که میان و دیدگاه های محترمشون رو میذارن, با الگوهای عملی بیان و نمونه های عملی رو بیان کنن .با این کار نه فقط مقاومت ذهنی افرادی مثل من از بین میره بلکه روند پذیرش و فرایند یادگیری دوستان هم سریعتر اتفاق میفته و سریع تر دوستان به نتیجه میرسن.در پناه خدا باشید
سلام آقای امجدیان .بعضی از قوانین رو حداقل فعلا نمیتونم درک کنم چون هیچ الگویی براش ندارم.ولی چند وقته که تصمیم گرفتم دیگه سوال مطرح نکنم.چون تو سایت که همه کلی گویی میکنند و تا حالا من الگوی واقعی که بتونه باورم رو نسبت به مثالهایی که تو کامنت بالا زدم,تغییر بده ندیدم چه در داخل و خارج سایت و واقعا خیلی سخته بدون الگو بتونی باوراتو تغییر بدی.من بابک بختیاری رو نمیشناسم ولی استاد عباسمنش رو میشناسم و میدونم بیزینس و حرفه اصلی ایشون که سخنران انگیزشی در حوزه روانشناسی موفقیت هستند, هیچ ربطی به سن و موقعیت جسمی فرد و شرایط اقتصادی سیاسی اجتماعی جامعه نداره .بهرحال همین که وقت گذاشتید و نظرتونو در مورد دیدگاهم گذاشتید واقعا ممنونم.در پناه خدا