محصولات استاد عباس منش فقط و فقط از طریق همین سایت abasmanesh.com (به املای آدرس سایت دقت شود) به فروش میرسد و هر فردی به هر طریقِ دیگری محصولات را به دست بیاورد، استاد عباس منش به هیچ عنوان رضایت ندارد و قانونا و شرعا حرام است.
نکته مهم: سالهاست که استاد عباس منش به هیچ مناسبتی تخفیفی برای محصولات خود ندارد و نخواهد داشت. بنابراین، هر فرد یا گروهی که ادعای فروش محصولات استاد عباس منش با تخفیف را دارد، جعلی و تقلبی است و وکلای ما در حال پیگیری از طریق مراجع قضایی هستند.
اگر فردی مورد سوءاستفاده از افراد کلاهبردار قرار گرفته است، می تواند از طریق تراکنشهای بانکیاش، نام صاحب حساب یا درگاهی که پول فرد را کسر کرده، پیدا کند و با مراجعه به پلیس فتا یا مراجع قضایی از این افراد شکایت کند و پول خود را پس بگیرد.
تماس با ما:
موبایل: ۰۹۱۲۹۳۱۴۷۶۳ (پشتیبانی سایت)
(از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۹ تا ۱۷ بهوقت ایران – پنجشنبه ساعت ۹ تا ۱۳ – بجز تعطیلات رسمی)
ایمیل: [email protected]
تنها کانالهای تلگرام گروه تحقیقاتی عباسمنش:
تنها صفحه اینستاگرام استاد عباسمنش:
کلابهاوس استاد عباسمنش:
طراحی و توسعه این سایت توسط گروه تحقیقاتی عباسمنش انجام گرفته است.
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سید حسین عباسمنش می باشد.
سلام به همه عزیزان و سپاسکزارم از گروه تحقیقانی عباس منش خدارو شکر بابت هدایتش به این صفحه
تک تک کلمات را که گفته شده را تجربه کردم روزهایی که مینشستم پیش دوستانم وانها با حسرت و عزت نفس پایین خاطراتشان را تعریف میکردن و خوشی و خوشبختی و لذت بردنشون را وابسته به همرنگ جماعت بودن مثلا یک سن خاص و یک خانواده خاص میدانستند و منم به خیال خودم انها را ارام میکردم در زمانی که اصلا بدانم قانونی هست و من چقدر نصیحت میکردم نه بابا تووفلانی و بسانی و لذت ببر واز اون زمان سالها گذشت من با قانون آشنا شدم وبااستفاده از ان به یکی از خواستهام رسبدم ولی اینجا یه نکته داره من درست ه چالش وهمون تضاد دوستم برخورد کردم اونجایی که من اونو نصیحت میکردم خودم ولی اینجاا خودم با اینکه قانون میدونستم واقعاا نمیتونستم کنترل ذهن کنم چون انقدر ترسهاا داشتم وتمام اون حرفهاا رو باور کرده بودم که حس بدشانسی و ناتوانی و حقارت میکروم درواقع همش عذاب میکشیدم واقعا زندگیم شبیه اطرافیانم شده بود و خیلی سخت بود امیدوار بودن به تغییر یا همون برگشت به اصل خودم توحیدی بودن با همه شرایط فایلهاا رو دنبال میکردم جتی من معنای کنترل ذهن و یا خیلی از قوانینو خیلی خوب درک نکرده بودم ولی این راهی بود که استاد میگفت ادامه باید بدین تا اینکه از خدا مدد گرفتم و به شرایطی هدایت شدم تا به ارامش رسیدم و افرادی وارد زندگیم شدن که به راستی از طرف خداونددبودن فرشتگانی از طرف خدا الان خیلی اوضاع روحیم خوبه خیلی چیزا ازاین تجربه یاد گرفتم باعث تکاملم شد این تجربه من خیلی تلاش کردم ولی میتونم بگم فقط یک مقدار حسم خوب شد که خداوند خیلی بیشتر از اونچه که فکر میکردم پاداش داد میخوام بگم اصل حس خوبه داشتنه تلاششس زیادو سختی زیاد نبود که منو به خواستم رسوند بلکه حس خوب بود ایمان به خدا بود که نتیجه اورد دیروز جمله زیبایی یاد گرفتم اینکه اهسته و پیوسته کار کن تا همیشه تو مسیر باشی و باهرربار موفقیت کوچک برای خودت جشن بگیر تا انگیزهات قدرت بگیرن واقعا همینه در کل این جریان نکات مهمی رو یاد گرفتم اینکه باید مهم ترین و الویت ترین کار زندگیم بندگی خدا باشه که مجموع همه آموزشها میرسه به کنترل ذهن اصل عزت نفس یعنی انسان باید خودشو در این امر مسئول بدونه دراین صورته که میشه با تعهد قوانین رو عمل کرد اینکه اگر در اون زمان که دوستم میخواست مخالف این قانون عمل کنه من بجای هر قضاوتی و دلسوزی و با عشق ازش اعراض میکردم برای خدا و ایمانم و سعادتم و تمرکزم روی هدفم میشد و این مسیر حتما به راهای لذتبخشتری هدایت میشدم میخوام بگم حالام که خیلیهامون این قوانینو میدونیم اجازه نداریم کسی رو باز قضاوت کنیم بگیم فلانی قانونو نمیدونه یا اگر با فلان قانون اینکارو میکرد میشد این مدل فقط مارو از خدا دور میکنه وبه شدت فرکانس بدی داره چون اونم بنده خوب خداست هرکی هست خیلی از ماها که ادعامون میشه آگاهیم به قوانین انقدر خطا کردیم ت زندگیمون که باورمون نمیشه الان این نعمت بهمون داده شده کافیه اونام پاره از خودمون و خدا بدونیم و اینکه هیچ وقت برای هدایت دیر نیست خداوند بینهایت طریق داره شاید ما از بقبه طیقهای خدا ناآگاهیم و شاید اون طرف با دست ما هدایت بشه با همه این اوصاف عزت دست خداست و هیچ کس نمیتونه اونو از کسی بگیره ما فقط با دست خودمون به خودمون ستم میکنیم پس چه بهتر همه رو به خدابسپاریم یا دل بسوزونیم یا مشاوره شخصی بدیم (چون مقوله ای به نام هدایت و ربوبیت الله است ما خودمونم مورد هدایت قرار میگیریم و نیازمند هدایتمیم خودمونم چگونگی رو نمیدونیم فقط یک اصل و اساسی گفته میشه که با عمل به اون که نتیجه ایمان فردیه فرد به راه درس هدایت میشه و این اصلم خدا به هرکس از بندگانس بخوادیعنی طبق مشیت و قانونش میگه به بینهایت روش ) اول اینکه فرق نمیکنه ما درچه مداری هستیم امام پیامبر ودانشمند و این مدار قانون برای همه یکیه ما همگی در مقابل پرودگار یکسان و عزیز هستیم و طبق قانون به هرچی توجه کنیم هم مدارش میشیم ووتجربه میکنیم بنابه میزان توجهمون و باورهامون دیر یا زود تجربه میکنیم پس با این همه اوصاف با مدد گرفتن از خدا سرمون تو زندگی خودمون باشه و کنترل ذهن کنیم .
دوم اینکه من از این تضادها دعا کردن در پیشگاه خدا رو یاد گرفتم سپردن به خدا رو که به راسی تنها با یاد خدا قلبهاا ارام میشه
وازهمه مهمتر این جمله خدا را که گفته شرک شما را در اون دنیا هیچ کس به عهده نمیگیره یعنی تو چه از سر دلسوزی و از قضاوت و نادانی و دانایی از قوانین و هرچی که اومدی کاری رو کردی یعنی بجای کنترل ذهن و استفاده از قوانین در عمل و اجرای مسئولیتمون خلافشو عمل کنی و بخوای تقصیر کس دیگه ای بندازی در اون سرای آخرت اون فرده میکه مگه من خواستم ازت که دلبسوزونی یا فلان کارو کنی میخواستی نکنی ادم که دقیق تر میشه میبینه واقعا این ما هستیم که در ذهنمون به فکر افرادیم و با همون ذهنیت کاری میکنیم براشون و اخرشم نه تنها به اون فرد کمک نمیکنیم بلکه به خودمونم ستم میکنیم و اسیب میزنیم نمونشم تجربه خودم.