راهکارهای دوره عزت نفس برای ساختن عزت نفس

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری
    146MB
    41 دقیقه

320 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «یاسمن سالاری» در این صفحه: 2
  1. -
    یاسمن سالاری گفته:
    مدت عضویت: 769 روز

    ب نام خداوندی ک هدایتگر ماست ب مسیر باورهایمان

    سلام ب استاد عزیزم ، بنده ای ک با نگاه متفاوت و درستش ب جهان هستی و خالق کل جهان نه تنها جهان رو برای خودش جای بهتری کرد بلکه ب ما هم کمک کرد متفاوت و درست ببینیم

    سلام ب مریم عزیزم ک الحق والانصاف شایسته آسانی ها و زیبایی ها و نعمتها هستید

    سلام ب همه بچه های آسمان ، دانشجویان دانشگاه نور و هدایت

    این فایل نشانه من بود برای اینکه چن روزی بود برادرم مشکل داشت و پول لازم بود و از طرفی هم همکارم بهم پیشنهاد داده بود ماشین از دم قسط بگیرم

    من ک در دلم میگفتم قسط بر خلاف قوانین الهیه ولی از طرفی طمع ماشین داشتن و اینکه بالاخره تو فامیل بگم ماشین گرفتم تو دلم افتاده بود و عذاب وجدان داشتم ازخداوند هدایت خواستم و این فایل واسم اومد

    هنوز اینقدر مدارم بالا نیست ک درک کنم منظور این نشانه چیه

    ولی حس میکنم این نشانه پاسخ ب درخواست چند وقت قبلمه و با خوندن کامنت بچه ها بیشتر مطمئن شدم

    موضوع از این قراره ک

    من 31 سالمه 7ساله وارد بازار کار شدم و همیشه سعی کردم سمت کارهایی برم ک پول بیشتر داشته باشه

    ب خودم ک اومدم دیدم نه پول دارم نه از زندگی لذت بردم کم کم سوالاتم از خداوند شروع شد و کم کم پاسخ ها رسید( البته قبل نمیدونستم این پاسخ خداست)

    نمیدونم واسه شما پیش اومده یا نه

    اینقدر تو سرم حرف بود ک حس میکردم دارم دیوونه میشم( الان میفهمم صدای خداوند و صدای شیطان باهم بوده ولی اینقدر مشرک بودم ک صدای شیطان بلندتر بوده و داشت مثل مته مخم رو میخورد)

    خلاصه گذشت تا سال 1400 ک ب مشکل مالی بزرگی خوردم بیکار بودم و کلی بدهی داشتم و رفتم تو هتل کار کردم

    از کار هتل بیزار بودم و فقط بخاطر حقوقش موندم تا درآمد داشته باشم

    از دوستی شنیدم تتو درآمدش خوبه رفتم کلاس تتو ولی بخاطر باورهای اشتباه( ترس از یاد نگرفتن، حرف مردم ک بگن دختر فلانی تتوکاره بی شخصیته،درآمد تتو حرامه و…) کلاسمو نصفه ول کردم

    کم کم از هتلی ب هتل دیگه رفتم و بیشتر از این کار بدم اومد چون تعطیلی نداشتیم هیچی نداشتیم

    تا اینکه مرداد 1402 عضو سایت شدم و رو باورهام کار کردم

    بچه ها نمیدونید ب لطف الله کم کم بدهیام صاف شد و حتی من در 6 ماه دوم سال402 دوره دوازده قدم رو خریدم و با اینکه درآمدم تغییر نکرد ولی برکت داشت حتی من بدهیامو دادم واسه مامانم ماشین لباسشویی هم خریدم ( البته چون تازه با سایت آشنا شده بودم و قوانین رو بلد نبودم لباسشویی قسطی خریدم ولی همونم ب راحتی پرداخت کردم) و بعد از خدا هدایت خواستم و همینطور ک کامنت هارو میخوندم انگار یه چیزی تو ذهنم بولد شد اینکه اکثر بچه ها برای افزایش اعتماد ب نفسشون کارهای نیمه کاره قبل رو تمام کردن

    نشستم فکر کردم دیدم عه من تتو رو نیمه کاره رها کردم و چقدر هر وقت اسم هنر می‌شد از درون آتیش میگرفتم

    حس بدی ک انگار من بی عرضه ترین آدم روی زمین هستم هر وقت اسم هنر میومد من جبهه میگرفتم و میگفتم از هنر بیزارم

    خلاصه ک نوروز 403 تصمیم گرفتم مجدد تتو رو شروع کنم

    ( یک استاد تتو ک یک سال قبل من ازش گوشی خریده بودم و فهمیده بودم تتو کاره شمارشو از گوشیم پیدا کردم و بهش پیام دادم)

    بچه ها باورتون نمیشه چقدر باهام خوب برخورد کرد و گفت دوره خصوصی 7تومنه ولی چون یک نفر جاداره 3تومن ازم میگیره گفت الان مشهد نیستم بعد عید بهت خبر میدم

    باز نجواها اومدن ک یاسی پولتو هدر نده

    گفتم خدایا اگه خود استاده بهم پیام داد بعد عید مطمئنم هدایت تو بوده و میرم کلاس

    دیدم دقیقا 15 فروردین بهم پیام داد

    اونجا شک رو گذاشتم کنار و رفتم پیش استاد

    بچه ها باورتون نمیشه استاد گفت من اصلا شرایط کلاسم سه تومن نبوده نمیدونم چی شده این قیمت بهت گفتم ولی چون حرفشو زدم اوکی تو همون 3 بده

    اصلا من رو ابرها بودم گفتم خدایا داری چیکار میکنی

    بچه ها باورتون نمیشه بعد از خدا هدایت خواستم کارمو از هتل عوض کنم

    گفتم خدایا هنوز ماه اول ساله نزار شیرینی افزایش حقوق بره زیر دندونم و بازم هتل بمونم

    گفتم خدایا من تصمیممو گرفتم شغل راحت تر با آزادی بیشتر میخوام

    و تو دیوار ک گشتم بچه ها باورتون نمیشه ب شغلی هدایت شدم تعطیلات تعطیل ،ساعات منعطف،انسان‌های فوق العاده ینی واقعا خدا واسم ساخت اینم بگم حقوقم پایین تر از هتله ولی اینقدر آرامش دارم ک نگو و کم کم مطمئنم با تغییر باورهام حقوقم زیاد میشه

    بعد کم کم دوباره نجواها شروع شد

    تتو هم شد کار؟!الکی پولتو حروم کردی! بابا اصلا درآمد نداره ، مگه زبانتو شروع نکرده بودی پس چی شد؟!

    و باز خدا میگفت تو تتو رو برای افزایش خودباوریت شروع کردی پس ب درآمد فکر نکن چون روزیت ربطی ب شغلت نداره ،میگفت مگه تتو بهت حس خوبی نمیده میگفتم چرا میگفت پس راهت درسته،میگفت ب ترتیب کارهای عقب موندتو انجام بده بعد زبانتو کامل کن

    همینطور بین نجواها و هدایت ها گیر کرده بودم ک ب کدوم عمل کنم ک خدایت میشدم ب کامنت بچه ها ک میگفتن یکی یکی

    و آخر هم هدایت شدم ب این فایل ها ب کامنت بچه ها

    اینکه کار درستی کردم تتو رو شروع کردم

    نمیدونم آخرش چی میشه ولی میدونم درست ترین کار بوده وظیفه من عمل کردنه بقیش ب من ربط نداره

    چند روزه ندای درونم میگه کامنت بزار و تنبلی کردم

    الان داشتم کامنت بچه ها رو میخوندم گفتم بخونم و بخوابم یهو تو یکی از کامنتها نوشته بود نباید بخوابی

    حس کردم مخاطبش منم و شروع کردم کامنت گذاشتن

    این کامنتو گذاشتم تا هم رد پایی باشه واسه خودم هم شاید الهامی باشه واسه اونایی ک مثل منن

    بچه ها جالب اینجاست تجربه هممون یکیه

    هممون نجوا داریم

    هممون سر در گمی داریم

    هممون کلی سوال داریم ک گاها جوابشو میدونیم ولی نجوای شیطان نمیزاره عمل کنیم و جواب رو درک کنیم

    هممون فکر میکنیم اون یکی بیشتر نتیجه گرفته

    ولی بچه ها جالب اینجاست حتی من ک الان دارم از نتایجم و هدایتم مینویسم تا یک ساعت پیش ک کامنت بقیه رو میخوندم شیطان میگفت ببین بقیه عجب نتایجی گرفتن تو چی؟

    بدبخت صبح تا شب مثلا رو خودت داری کار میکنی دریغ از یک نتیجه

    و تازه وقتی شروع کردم ب نوشتن دیدم خدای من توی کمتر از یک سال من هیچ بدهی ب لطف الله ندارم تازه پس انداز هم دارم تازه حالمم خوبه تازه چرخ زندگیم روان‌تر شده تازه اعتماد ب نفسم بیشتر شده تازه حرف مردم اگه قبلا 90 درصد واسم مهم بود الان 50 درصد شده

    اینا همه نتیجه ک شیطان میخواد در نظر من هیچ جلوه بده

    خدای من سپاسگزارم بابت اینکه زندگی رو بهم هدیه دادی

    بابت اینکه استاد رو بهم هدیه دادی

    بابت اینکه این سایت و دوستای گلمو بهم هدیه دادی

    و سلامتی بهم دادی تا از این هدیه ها استفاده کنم

    ممنونم بابت نگاه زیبای همتون

    ب امید روزی ک همه کنار هم دستاوردهامونو جشن بگیریم و استاد با افتخار اسم ماهارو بیارن والله مهربانم بلند بگه فتبارک الله احسن الخالقین

    عاااشقتونم

    همتونو ب الله رزاق و جبار و کریم و رحمن میسپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  2. -
    یاسمن سالاری گفته:
    مدت عضویت: 769 روز

    سلام دوست اندیشمند من، ازت سپاسگزارم بابت اینکه تایم گذاشتین و کامنت منو خوندین

    خداروهزاران مرتبه بابت هدایت هممون سپاسگزارم

    بله دقیقا همینطوره و وقتی گذشته همه تقریبا مثل همه ( چون همگی ب جایی رسیدیم ک فقط دنبال یک مقصد ینی الله مهربان هستیم ) پس نتایج هممون هم مثل هم میشه

    مثل استادمون

    ب قول قدیمی ها دیر و زود داره سوخت و سوز نداره

    ازتون ممنونم باعث شدید بار دیگه کامنتمو بخونم و تعجب کنم ک خدای من این آگاهی هارو من نوشتم ؟ هرگز

    جز خداوندم کسی نمیتونه اینگونه بنویسه

    با خوندن کامنت خودم حس بوق العاده نزدیکی ب خداوند گرفتم و ایمانم قوی تر شد

    خداروهزاران مرتبه شکر

    بازم ممنونم دوست من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: