راهکارهای دوره عزت نفس برای ساختن عزت نفس

320 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حمید۲۰۲۰ گفته:
    مدت عضویت: 1933 روز

    سلام بنده حدود ۴۰ روز است که با قانون جذب آشنا شده ام وحدود ۵روز است که در سایت عضو هستم با اینکه هنوز ابتدای راه هستم اما انگار یه حسی بهم میگه شک نداشته باش وهمین راه را با قدرت ادامه بده هم خوشحالم وهم نمیدونم چجوری واز کجا شروع کنم اگه دوستان راهنمایی بفرمایند ممنون میشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    علی فکاری گفته:
    مدت عضویت: 2927 روز

    سلام به استاد عباس منش و خانواده بزرگ او در سراسر جهان و خانم شایسته عزیز

    من احساس حسادت و مقایسه را بصورت شدیدی داشتم تا جاییکه در مقایسه با دیگران منو از خواب هم بطرز بدی بیدار میکرد و احساس ام بشدت بد میشد, از این موضوع ناراحت بودم و یکروز از خدا خواستم تا راهنماییم کند و همش دنبال جواب این بودم که چیکار کنم تا اینجور فکر نکنم و یه روزی که داشتم برای چندمین بار از خودم میپرسیدم که چه کنم که حسادت نکنم یهویی این جمله اومد تو ذهنم که دیگرانی وجود ندارن و من از خودم میپرسیدم که این جمله چه معنی میتونه داشته باشه و فهمیدم چون چیزهاییکه میبینم و میشنوم به صاحبان ان موقعیتها وصل میکردم این بود که یاد گرفتم دیگران را از اون چیزهایی که دارن جدا کنم و فقط خود اون ثروت یا موقعیت را ببینم و لذتشو ببرم و تحسینش کنم, از طرف دیگه برای تمام افراد احترام قاعل باشم و به اونها هم عشق بورزم و براشون آرزوی موفقیت بیشتری بکنم تا در احساس بهتری بمونم و با اینکار احساس خوب مساوب با اتفاقات خوبو بیشتر تجربه کنم و باز هم جمله استاد را بهتر درک کردم که گفتند باورها خیلی شخصی اند و فهمیدم جنس این حسادت من ممکنه با جنس حسادت دیگری متفاوت باشه پس برای همین بود که استاد میگن ما نمیتونیم ذره ای زندگی کسیو تغییر بدیم ولی به اندازه کل جهان هستی میتونیم زندگی خودمونو تغییر بدیم, اینارو نوشتم که شاید کمکی به این حس کسی کرده باشم. چون خودم نتیجه گرفتم و آرامش پیدا کردم و اینم بگم هر چیزی که ما خودمون به درکش برسیم ماندگار تر میشه تو ذهنمون بازم بخاطر اینه که استاد مرتب میگه خودتون فکر و تحقیق کنید, از خودتون سؤالات خوب بپرسید تا خداوند درونتون جوابهای عالی بهتون بده که حتی فکرشم نمیکنید. و آگاهیهای دوره عزت نفس واقعا زندگی را به دو بخش تقسیم میکنه یه بخش قبل آگاهیهای دوره و یه بخش بعد آموزش های این دوره.

    در امان خداوند همیشه حاضر و آماده یاری شاد و سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2850 روز

    سلام به خانم شایسته عزیزممم

    میخواستم ازتون خیلی تشکر کنم مقاله اخر دوره عزت نفس واقعاا عالی بود با خوندن چند بارش چیزهاییی ریادی از خودم عهمیدم از نحوه ی عملکردم

    منو آگاه تر کرد که چطوری روی خودم کار کنم

    و میخوام تایید کنم حرفتون رو چون دقیقا منم تجربش کردم

    شیطان ذهنمون اونقدر سریع میاد و جوری پاشنه های آشیلمون پنهان میکنه در نظرمون و میگه مشکل خاصی نداری توی این موارد که ،

    که ما خیلی یادمون میره مهم ترین قدم ما برای حرکت به سمت اهدافمون ساختن همین عرت نفس و باورهای قدرتمند که واقعا هر قدم کوچیکی که برمیداریم لذت فراوانی به ما میده

    من چند هفته ای هست قدم های کوچیکی دارم برمیدارم

    و دوباره با خوندن این مقاله بیاد اوردم که شیطان ذهنم دست به کار شده که به حالت پیش فرضم برگردم

    و دوهفته هست که تصمیم دارم دوره عزت نفسم بخرم

    ولی هربار به عقب انداختم تا اینکه دیشب به طور حتم فهمیدم که باید هر چه زودتر این دوره ارزشمند رو بخرم

    دوره ای که دقیقا زمانی دارم در مدارش قرار میگیرم که واقعا حرکت کردم

    وگرنه که من سال ۹۶ ، این دوره میخواستم

    خیلی خیلی شیطان ذهنمون زیرکه

    این همه مدت میدونستم که عزت نفس پاشنه آشیلم

    آسیب های جدی دارم ولی هربار یادم میرفت

    و ادامه نمیدادم .

    خداروشکرت که بهم داری میفهمونی

    هدایتم میکنی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    مریم جهانبخش گفته:
    مدت عضویت: 3076 روز

    سلام خانم شایسته عزیزم ممنون از مقاله نقش حسادت ورزیدن در ورود ناخواسته ها به زندگی من این باور محدود کننده رو داشتم ولی بی خبر بودم با خوندن مقاله شما به این باور پی بردم چقدر این باور مخفی کننده بود وقتی نظرات بچه هارو در سایت میخوندم ومیدیدم موفق شدن یک حس بدی بهم دست میاد یا میدیم برای موفقیت هم خوشحال بودند بازم یک حس بد بهم دست میداد به خودم می گفتم اینها چطور موفق شدن چرا از موفقیت هم خوشحال می شند یا برای هم ارزوی موفقیت میکنند

    منم انگار به ظاهر این کار رو میکردم همش دوست داشتم از اون ها بالاتر بشم و نمیدونستم دارم راه اشتباه رو می رم و امشب فهمیدم تا ازته دل موفقیت دیگران رو تحسین نکنم و خوشحال نباشم دارم فرکانس نامناسب میفرستم خدای من چقدر این باور مخفی بوده ومن ازان خبر نداشتم

    وقتی تحسین جایگزین حسادت بشه آنوقت درتجارب زندگیت فراوانی جایگزین کمبود میشود

    عشق جایگزین نفرت میشود

    سلامتی جایگزین بیماری میگردد

    ثروت جایگزین فقر میشود

    آرامش جایگزین نگرانی میگردد

    هربارحسادت می ورزی به جهان درخواست کمبود بیشتر میدهی و جهان نیز قطعا تورا به مسیری میبرد تا کمبود بیشتری رو تجربه کنید

    خدایا هزاران بار سپاس گزارم بابت این ترمزی که پیدا کردم

    ممنون استاد گرامی و مریم عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    لعیا گفته:
    مدت عضویت: 2272 روز

    با سلام دوباره، مریم جان چرا توضیحات متنیه جلسات دوره عزت نفس رو برداشتین و فقط کساییکه محصولو خریدن میتونن ببینن؟ قبلا بود.. کاش میذاشتین میموند خیلی خوب بودن برای کساییکه هنوز نتونستن محصولاتو بخرن.. من یدور خونده بودم اونارو اما وقت نداشتم همه رو بنویسم.. اگه ممکنه از بقیه محصولات برندارین لطفا.. ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    لعیا گفته:
    مدت عضویت: 2272 روز

    سلام به خانواده عزیزم. سلام به استاد و مریم عزیزم. مریم جان واقعا دست مریزاد خییییلی ازت ممنونم بابت مقاله چگونه رسالتم را پیدا کنم.. لذت بردم، چقدر زیبا توضیح دادین.. خیییییلی عشقی خااانوووووم… بازم برامون بنویس لطفا..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مهدی بازیاری گفته:
    مدت عضویت: 3269 روز

    سلام دوستان

    یادم اومد قبلنا یه مطلبی زیبا از استاد الهی قمشه ای شنیده بودم

    ایشون گفته بودند که روزی مرحوم پدرشون به ایشون گفتند که می خواهند هزار سکه طلا به ایشون هدیه دهند

    استاد هم بسیار خوشحال شدند

    پدر استاد هم اون هزار سکه طلا رو به ایشون هدیه دادند و اون هزار سکه طلا، کتاب ” گلشن راز” شیخ محمود شبستری بوده که هر بیتش بیش از یک سکه طلا ارزش داره و گفتند این کتاب رو از بر کن و ایشون هم از بر کردند.

    راستش نشانه امروز من این فایل بود و داشتم مقاله بسیار زیبای خانم شایسته رو مطالعه میکردم و نت برداری میکردم، نمیدونم چی شد یهو یاد هزار سکه طلا افتادم

    پیش خ.دم گفتم که این مقاله، بارش سکه های طلا هست.خط به خطش چقدر زیباست

    راستش مقاله های خانم شایسته مثل تیونینگ کردن ماشین های لاکچری و میلیون دلاری هست که توسط شرکت منصوری اراءه میشه

    استاد عباس منش خودروهای لاکچری میلیون دلاری رو تولید میکنه و خانم شایسته هم خیلی زیبا و عالی، میاد روی ماشین کار میکنه و کیفیت و زیباییش رو بالا تر میبره و ارزش کالا رو دوچندان میکنه

    یه نکته خیلی خیلی زیبا رو خوندم در مقاله بالا:

    *”حتی ما که اینجا در جمع این خانواده هستیم و به خیال خودمان تا حدّ خوبی نقش باورهای خودمان را در سرنوشت‌مان فهمیده‌ایم و حتی تصور می‌کنیم باورهای قدرتمندکننده‌ای هم ساخته‌ایم.

    اما همه‌ی این خیالات خام و نقش بازی کردن‌ها و ادای ایمان داشتن‌ و قوانین را شناختن‌ها‌، تا زمانی است که اوضاع مرتب است. به وقتِ بزنگاه‌، نوبت به عمل که می‌رسد‌، اوضاع که از کنترل خارج می‌شود و تضادها که احاطه‌مان می‌کند‌، دوباره همان ترس‌ها‌، تردیدها‌، پیش‌فرض‌ها و نگرش‌های قدیمی به عرصه بازمی‌گردد‌، سکّان را به دست می‌گیرد و ما را مثل مترسکه معرکه‌، به محاصره‌ی خود در می‌آورد.”*

    از این جمله به راحتی رد نشدم.برای من حکم چکیده مقاله بالا بود.یعنی تا وقتی که اوضاع خوبه و همه چی آرومه، این ذهن رو تحت کنترل میدونیم.وای از اون روزی که یکم سکان این کشتی کج شه و یه تلاطم کوچیک رو ببینیم

    نمیدونم چی میتونه کمک کنه جز لطف و مرحمت خدا که بشه سکان رو از دست شیطان ذهن پس گرفت

    یه اتفاقی این سری برام رخ داد که باز گوشم رو پیچوند

    دم خدا گرم که اولش آروم میپیچونه

    ماجرا:

    من با دوتا برادر دوست بودم که انسان هایی فرکانس مثبت هستند و اوایل باهاشون در مورد فرکانس و ارتعاش صحبت میکردم و اینکه ارتعاش توحید یه ارتعاش عالی هست که قدرتش فلانه و نیروی عظیمی داره و …

    این دوستان من هم اتفاقات جالب براشون پیش میومد که در نگاه دیگران معجزه بود و زندگیشون کاملا به کام بود

    حتی گاهی خودشون یهو به من پیامهای توحیدی میدادند و از توحید و قدرت خداوند صحبت میکردند و …

    تا اینکه

    دوماه قبل، مادر این دوستان، دچار بیماری شدند و بعد از عمل جراحی به کما رفتند و چند هفته ای در اتاق مراقبت های ویژه بودند

    من هم گاهی به آنها پیام های زیبا و آرامبخش میفرستادم

    اونها هم در زبان بیان میکردند که تنها امید ما به خداست و خدا خودش میتونه همه چیز رو دوباره عالی کنه و …

    تا اینکه یه روز صبح من در دلم یه حسی رو دریافت کردم که انگار قراره مادر ایشون دار فانی رو وداع کنه

    زود به هردو برادر پیام دادم که:

    “خدا عالم به همه چیز است و بهترین ها را برای بندگان خویش میخواهد.”

    اونا هم پاسخ دادند که آره قدرت خدا فلانه و خدا مارو کمک میکنه و …

    تا اینکه دو ساعت بعد یکی از برادرا با من تماس گرفت و گفت مادر ایشون به رحمت خدا رفته و من هم به ایشون تسلیت گفتم

    پنج ساعت بعد برادر دیگه به من زنگ زد و بدون سلام علیک ، کلی بد و بیراه نثارم کرد و خدا رو مقصر گرفت و کلی فحش و ناسزا بود که میبارید و تماس رو قطع کرد

    من اون لحظه داشتم رانندگی میکردم، پارک کردم و به فکر فرو رفتم

    خیلی چیزا در ذهنم مرور شد

    یاد حرف استاد عباسمنش افتادم که گفته بود بابا در مورد این چیزا با هیچکی صحبت نکنید که ضربه خواهید خورد(فقط روی خودتون کار کنید)

    یاد این قانون افتادم ما تا زمانی که اوضاع خوبه، حرفای قشنگ میزنیم و فکمون تکون میخوره و تا وقتی که یکم اوضاع خراب شه، میپاشیم و افسار ذهن رو رها میکنیم

    یاد این جمله افتادم که “إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ”

    انسان قطعا برای خدایش ناسپاس است

    یاد مرگ مادر خودم افتادم که شرایطی مانند مادر دوستم رو داشت با این تفاوت که مادر من در آغوش من جان داد و من و خواهرم و پدرم یک ساعتی گریه کردیم ولی به کسی فحش ندادیم و خدا رو مقصر ندونستیم که این رو لطف خدا دیدم که خدا چه لطف عظیمی کرد به من و خانواده من که اون شرایط سخت رو واقعا تحملش خیلی سخته، رو برای ما قابل تحمل کرد.دمش گرم که رحمتش هر لحظه میباره و ما باس ظرفمونو زیر باران رحمتش قرار بدیم.

    همونجا به خدا گفتم خدایا شکرت که به من و خانواده من صبر دادی که ۱۲ سال پیش تونستیم اون شرایط رو تحمل کنیم.

    دوستان، من پشت دستمو داغ کردم که دیگه خفه خون بگیرم و سرم تو کار خودم باشه و هیچ حرفی در مورد فرکانس و ارتعاش و توحید، با کسی که در باغ نیست نزنم

    یه اعترافی هم کنم:

    خودم در سر مساله جذب دوس دختر، پس از نتیجه نگرفتن در دو مورد، ناسپاس شدم و کنترل ذهن رو رها کردم و گفتم خدا برام نخواسته و خدا رو سرزنش کردم و کل اون نعمت های قدیمم در زمینه دوس دخترای عاااالی خودمو فراموش کردم.یعنی ذهن چموش من دوباره افسار رو در دست گرفت و جولان داد.راستش نتونستم افسار رو از دستش در بیارم.تنها کاری که تونستم بکنم این بود که نذارم تند تر بره.هنور افسار دستشه و تمام اتفاقات و خاطرات قدیمم رو برای من شانس و توهم نشون داده و منطق وار داره با من حرف میزنه که بعدا از اون خبرا نیست

    خیلی قشنگ منو کشید پایین

    این یعنی باورها و ایمان من مثل یک رعد و برق بود و من باس بیشتر روی خودم کار میکردم تا به نور پیوسته و پایدار برسم.اما رها کردم و وقتی افسار رو رها کردم، ذهنم سریع اومد و افسار رو در دست گرفت

    من تازه با تجدید دوره عشق و مودت در روابط تونستم جلوی سرعت رفتن بیشتر رو از ذهن بگیرم و فعلا کندش کردم

    در مورد مسایل مالی هم همین اتفاق افتاد و من یه مدت رها کردم و حرکت سریع من، متوقف شد

    واااای چقدر کار دارم و چقدر باورهای زیادی دارم که هرچی وقت بذارم روشون کار کنم باز هم کمه

    از خدا میخوام کمکم کنه چون خدا مستعان است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    Z گفته:
    مدت عضویت: 2674 روز

    به نام یکتا کیمیاگر هستی

    سلام مریم جانم و دوستان خوبم

    خدایاا سپاسگزارتم که من رو هدایت کردی به این بهشت زیبا

    مریم جان مقاله “عزت نفس موثرترین عامل تفاوت در نتایج” یکی دیگه از جنبه های عزت نفس رو در من تقویت کرد.

    در این مدت اخیر همش به خودم میگفتم که توحید و عزت نفس ارتباط رفت و برگشتی دارن، یعنی هرچی عزت نفسمون بیشتر میشه توحیدی تر میشیم و همینطور هرچه توحیدی تر میشیم عزت نفسمون بیشتر میشه.

    در این مقاله چقدر زیبا و ظریف توحید و عزت نفس رو توضیح دادین.

    *توحید یعنی « بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را »را باور کردن‌، وعده‌ی «هرکه مرا بخواند اجابت میکنم» را درک کردن‌، یقین داشتن به غیب.

    آره یقین به غیب

    یقین به چیزی که به طور فیزیکی نیست ولی ایمان دارم که با احساس خوبم بابیشتر موندن در احساس سپاسگزاری قطعا اون نتیجه جزئی از تجربه زندیگیم میشه.

    یقین داشته باشم که این توجه به زیبایی ها ثمره و میوه اش رو به من میده

    و چییییییییی مهم تر از اینکه من با توجه به زیبایی ها آروم ترم، آرامش دارم.

    .

    عزت نفس یعنی خدای من منو هدایت میکنه، خدای من منو آفریده و منو هدف دار خلق کرده

    من قراره با پیدا کردن بخش بخش از وجودم خودمو کشف کنم، خودمو تجربه کنم.

    قراره قدم های کوچیک بردارم ولی پی در پی

    قدم هایی که چون کوچیکه راحت تر و با آرامش بیشتر برمیدارم، چون میدونم خواسته های بزرگم با برداشتن همین قدم های کوچیکه.

    همونطور که نمیشه با یه قاشق کل غذای داخل بشقاب رو بخورم پس باید قدم به قدم مسیرمو طی کنم

    اصلاااااااااا همین به آدم عزت نفس میده که بدونی با همین قدم های کوچیک قراره به خواسته های بزرگ برسی

    آره عزت نفس نقطه مقابل ذهنه

    این ذهن میخواد همش چیزارو بزرگتر و خیلی بد نشون بده ولیییییییییی عزت نفس میاد میگه من ایمان دارم خداوندی که به من وعده ی رسیدن و کمک کردن به من رو داده منو هدایت میکنه.

    واقعا این عزت نفس یه ویژگی شخصیتی هست که با تقویت کردنش کلی باورهای محدودکننده دیگه از بین میره، راه برامون هموارتر میشه.

    مریم جان سپاسگزارم به خدای درونت گوش دادی و این نکات ارزشمند رو نوشتی.

    با تمام وجودم ایمان دارم که عزت نفس مهم ترین عامل تفاوت در نتایجه.

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    سانیا رهبری گفته:
    مدت عضویت: 3210 روز

    سلام و درود به خانم شایسته عزیزم و استاد عزیز

    چه کلماتی ؟ قلمتان چه غوغایی تو وجودم به پا کرد ؟!

    زبونم بند اومده از شدت حیرت و رودر رو شدن با ضعف هایی که تو وجودمه !

    چقدر مطالب این مقاله برام سنگین بود ، وسطای خوندن همش با بهونه هایی که ذهنم برام می آورد میخواستم خوندنش رو به زمان دیگری موکول کنم و به اصطلاحی از زیرش در برم از بس که ضعف هام رو که مثل یک فیلم ضبط شده از جلو چشام رد می شدند ، حتی با چشم بسته بهم نشون می داد .

    تو قسمت هایی از متن که توصیه کردین حساب سر انگشتی بگیریم ، با حساب و کتاب کردن تازه می فهمم که چرا نتایج چشمگیر در زمینه مالی و روابط نمی گیرم .

    به خاطر عزت نفس سرکوب شده ام دارم های های به حال خودم اشک می ریزم ، اینکه کجاها خودم رو لایق ندونستم ، خودمو دوست نداشتم ، به خاطر همسر ، فرزند ، خانواده و دوستان از خودم گذشتم و خودم رو کوچیک کردم ، الان کجان اونایی که به خاطرشون از خودم گذشتم ، بیان اشکامو پاک کنند و بهم دلداری بدند و بگند تو ارزشمندی ، تو رو همین طور که هستی دوست داریم .

    این حرفا برام دلداری نیست بلکه از زهر برام سمی تره که بخوام دل خوش کنم ، می خوام اینا برام درس بشه که نخوام نقابی بزنم و پشت ضعف هام مخفی بشم .

    من هم تو تله عزت نفس جعلی که برای خودم ساختم گیر افتادم و فکر می کردم نیاز اضطراری به این محصول ندارم ، همیشه از اون نقطه ای که بی توجه بودم ، ضربه خوردم

    وای خدای من …. خانم شایسته نمیدونم چطور از خدای شما و شما به خاطر این مقاله ارزشمند تشکر و سپاس گزاری کنم که اصلی ترین پاشنه آشیل شخصیتم رو بهم نشون داده که نمیدونم از درک عمق ضعفمه که اشکم بند نمیاد یا از شدت ذوق کشف این ضعف بزرگ…

    یه نکته عالی دیگه که تو متن وجود داشت این بود که به محض وضوح یک خواسته ، قطعا از طرف خداوند برای اون خواسته هدایتی می آد ، اگر هدایت رو دریافت نمی کنی فقط به خاطر باورها و مقاومت های ذهنی خودته نه نبود هدایت .

    به خودم همین جا قول میدم که با مرور و تکرار روزانه این نکته ، به خواسته ای که تو وجودم ( دوره عزت نفس ) شکل گرفت ، قبل از سال جدید برسم تا سال جدید رو با عزت نفس بیشتر و تغییر کردن شروع کنم .

    الان برام جا افتاد که من عزت نفس نداشته باشم ، وضعیت مالیم ، روابطم تغییر نمی کنه و مثل آب تو هاون کوبیدنه !

    ببخشید که صحبتهام دلنوشته شد تا نظر دادن.

    وقتی این مقاله اینقدر حالم رو دگرگون کرده ، نمیدونم دوره عزت نفس رو استفاده کنم چی میشم ؟!

    الان دست و پا نمی زنم شرایط مالیم یا روابطیم رو خوب کنم بلکه فقط و فقط وظیفه دارم عزت نفس از دست رفته ام رو احیا کنم و خدا رو بی نهایت شکر این دوره هست که بهم کمک کنه .

    خانم شایسته عزیزم از شما سپاس گزارم که به این درک از قانون رسیدین و به الهامات توجه ویژه می کنید که محصول این توجه شده مقاله گرانسنگ و ارزشمند ” عزت نفس ” و همچنین استاد عزیز که گل سر سبد این محفل هستند و ازشون خیلی سپاس گزارم .

    این باور تو وجودم تقویت شده که هر کسی تو زمان درستش قانون رو درک میکنه و هدایت رو دریافت میکنه و این زمان الان برای من رسیده که از پایه فوندانسیون شخصیتی ام رو بچینم و تبدیل بشم به نمونه بهتری از خودم .

    خدایا شکر و سپاس که این فضا در اختیارم هست و بهش برکت بده .

    در پناه ربّ خوبیها شاد و سلامت و با عزت نفس باشیم . 🌸🌸🌸🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 71 رای:
    • -
      شایان جهانگیر Sh_J گفته:
      مدت عضویت: 2224 روز

      سلام به صانیای عزیزم دوست صمیمی و ثروتمندم

      _

      این موفقیتت رو تحسین می کنم که موفق شدی به عزت نفس برسی .

      این بار قلم و صحبت تو در وجود من غوغا کرد .

      به خصوص که گفتی : به حال عزت نفس سرکوب شده ام اشک می ریزم و اینکه خودم رو به خاطر خانواده و دوستان و دیگران لایق ندونستم .

      عزت نفس جعلی که برای خودم ساخته بودم .

      صانیا جان ،

      مطالب و صحبت های مریم شایسته عزیز در این صفحه از یه طرف و مطالب و صحبت های تو در این صفحه از طرف دیگه دارن منو صاف می کنن . دارن منو قوی می کنن . دارن مقاومت هامو در مقابل تحقق خواسته هام می شکنند، انگار یه نیرویی می دونه من در قلبم چی دارم و می خواد من مطابق لیاقتم زندگی بکنم و منو با عزت نفس واقعیم آمیخته کنه .

      من در قلبم لیاقت داشتن خواسته هامو دارم و این نیرو می خواد لیاقتمو از قلبم به تمام جسمم و روحم برسونه و تمام وجودمو با لیاقت داشتن خواسته هام آمیخته کنه .

      من ایمان دارم افکارم به اجسام تبدیل می شن .

      من ایمان دارم که خواسته هام محقق می شن .

      _

      ازت سپاسگزارم که این صحبت ها رو بیان کردی و نوشتی چون خواسته هامو خیلی واضح تر احساس می کنم .

      _

      شاد و ثروتمند و سلامت باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        سانیا رهبری گفته:
        مدت عضویت: 3210 روز

        سلام دوست عزیزم

        🌸🌸🌸

        از حسن انتخاب کلمه ثروتمند و صمیمی برای من، از شما سپاس گزارم .

        خیلی خوشحالم که صحبت هایی که بیشتر دلنوشته بودند تونسته تاثیرگزار باشه و تو وجودتون غوغا به پا کنه

        براتون خوشحالم که به وضوح خواسته رسیدید و احساستون بهتر شد .

        من هم از شما سپاس گزارم که فیدبکی که از کامنت خوندن گرفتید رو بیان کردید.

        مواظب حال خوبت باش دوست عزیزم .

        حال و احساس خوب ( نه خوب معمولی، بلکه حالی که به وجدت میاره) گنجی ست که باید برای داشتن و نگهداریش تلاش کنیم .

        امیدوارم همیشه حالت خوب باشه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: