بخشی که در این برنامه به معرفی آن میپردازیم، در حکم منبعی غنی و ورودیای مناسب برای ساختن باورهای توحیدی است.
این بخش برای من، نمونهی بهترین کتابی است که میتوانسته درباره «الگوهای باور ساز درباره هدایت» نوشته شود.
الگوهایی که مطالعه داستانهایشان، «مفهوم هدایت» را بهتر و عمیقتر به من یاد میدهد؛
مفهوم «حساب کردن روی نیرو و برکتی که موجود هست»، اما هنوز آن را نمیبینم چون اولین قدم را برنداشتهام؛
و یاد میگیرم تا:
هرگز امکان پذیری خواستههایم را، با امکانات و شرایط کنونیام نسنجم، چون وقتی ایمانم را نشان میدهم و قدمها را برمیدارم، هدایت میشوم و آن شرایط به نفع من، تغییر میکند.
یاد میگیرم تا درباره تحقق اهدافم، هرگز درگیر «چگونگی» نشوم، حساب و کتاب نکنم و فقط اولین قدم را با سرعت بردارم، چون قرار است به «چگونگی» هدایت شوم.
چون خداوندی که «إِنَّ عَلَینا لَلهُدی» را وظیفهی خودش دانسته است، همیشه سمت خودش را انجام میدهد…
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری معرفی بخش «داستان هدایت من»47MB10 دقیقه
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد و خانم شایسته عزیزمم
و سلام به دوست عزیز آقای ارمین این کامنت زیبا هدایت امروز من بود چقدر قشنگ گفتید که چقدر خوبه که مسیر رسیدن به خواسته هامونو با رقص و شادی طی کنیم حقیقتا چند وقتیه دارم سعی میکنم قانون تکامل درک کنم بیشتر بفهممش و اینم از جایی شروع شد که یادم رفت باید هم از زندگی لذت برد و هم به سمت خواسته ها حرکت کرد دیشب ساعتای ده شب بود از سرکوچه تا دم خونه ما یه فاصله 100 متری هستم که کنار جاده آسفالت یه بیابونی هست و من برای اینکه زود تر به خونه برسم و ترس از بیابون این مسیرو داشتم با سرعت میدویدم که یهو پخش زمین شدم خیلی بد خوردم زمین طوری که شلوارم پاره پاره شد و ادامه مسیرو با تلی تلی خوردن و درد رفتم الان که کامنت شمارو خوندم به دیشب فکر کردم با خودم گفتم اگه این مسیرو به زیبایی ها توجه میکردم از هوا لذت میبردم چون هوا خیلی خوب بود اونجوری هم با لذت به خونه میرسیدم هم سالم واقعا از همه چی میشه آموخت و خداروشکر میکنم بابت دریافت این آگاهی و کامنت خوبتون .
شاد و ثروتمند و موفق باشی دوست عزیز