بخشی که در این برنامه به معرفی آن میپردازیم، در حکم منبعی غنی و ورودیای مناسب برای ساختن باورهای توحیدی است.
این بخش برای من، نمونهی بهترین کتابی است که میتوانسته درباره «الگوهای باور ساز درباره هدایت» نوشته شود.
الگوهایی که مطالعه داستانهایشان، «مفهوم هدایت» را بهتر و عمیقتر به من یاد میدهد؛
مفهوم «حساب کردن روی نیرو و برکتی که موجود هست»، اما هنوز آن را نمیبینم چون اولین قدم را برنداشتهام؛
و یاد میگیرم تا:
هرگز امکان پذیری خواستههایم را، با امکانات و شرایط کنونیام نسنجم، چون وقتی ایمانم را نشان میدهم و قدمها را برمیدارم، هدایت میشوم و آن شرایط به نفع من، تغییر میکند.
یاد میگیرم تا درباره تحقق اهدافم، هرگز درگیر «چگونگی» نشوم، حساب و کتاب نکنم و فقط اولین قدم را با سرعت بردارم، چون قرار است به «چگونگی» هدایت شوم.
چون خداوندی که «إِنَّ عَلَینا لَلهُدی» را وظیفهی خودش دانسته است، همیشه سمت خودش را انجام میدهد…
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری معرفی بخش «داستان هدایت من»47MB10 دقیقه
بنام خدای هدایتگرم!..
بنام خداوندیکه،’هر انچه …که دارم از ان اوست..
بقول موسی میگه!خدایا هر خیری از جانب تو به من برسه من سخت محتاجشم…
خدایا من عقلم جز محدود کردن خاسته هایم نیست..
خدایا یاریم کن!همیشه تحت حمایتتت باشم…
امروز آیه 58سوره یس..برام نورانی شد…
سَلَامٌ قَوْلًا مِّن رَّبٍّ رَّحِیمٍ﴾
[ یس: 58]
و سلامى که گفتاری از، پروردگار مهربان است…
سلام کلام امنیت و صلح و آرامشه…
سلام کلام خداوند.برای تسلیم ما در برابر عظمتشه…
و دیگر آیه ایی در همین سوره میگه…
وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿45﴾
و چون به ایشان گفته شود از آنچه در پیش رو و پشت سر دارید بترسید امید که مورد رحمت قرار گیرید.
وَمَا تَأْتِیهِمْ مِنْ آیَهٍ مِنْ آیَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ ﴿46﴾
هیچ آیه ایی از آیات پروردگارشان برای آنان نمی آید مگر آنکه از آن رویگردان می شوند..
این دو آیه نور الهی اومد تا برای خودم باز گو کنم….موضوع هدایت را!…
موضوع هدایت..همون ایمان به غیب می باشد..ایمان بخداوندیکه هر لحظه خیر و شر را به ما الهام میکند…
فقط باید،’خیلی خیلی خودمونو محتاج این نیروی عظیم بدونیم..و تسلیمش باشیم…
این فایل نشانه هایم بود..خداوند بهم گفت بیام یه مروری دیگه از اقداماتی که در راستای هدایت انجام دادم رو ،’تو قسمت بعدی بنویسم..تا یادم باشه..چقدر از نظر شخصیتی و درونی تعقییر کرده ام..
مخصوصا تو بحث روابط..و پا گذاشتن روی ترسهام..و کلی تعقییرات بیزنسی که اصلا فکرشو نمیکردم…که به کجاها هدایت بشم..
میخام همشو کردیت بدم بخداوند..اصلا نمیخام به اندازه زره باکتری،که با تلسکوب دیده میشه رو…
و…این تعقییراتی. که تو زندگیم برام پیش اومده رو ربطش بدم.بخودم…
فقط میخام بگم.همه هدایت بود…
همون اصلی که همیشه برامون دیده میشد تو کتابهای دین و زندگی…خودشناسی و خداشناسی…
خودشناسی…..خودتو درک میکنی..اینقدر خودتو میشناسی…که میدونی عقلت جز،’خرابکاری در وجودت،جای دیگه ایی نداره…و به نقطعه ایی میرسی…که فقط کارت خاموش کردنشه…
میدونی مثل چیه.!مثل قانون یه کشوریه…که بهش میفهمونی باید این رفتار و این شخصیت این کردار رو داشته باشی..باید با این قانون هماهنگ بشی.و کلی قانونها در همه اموراتی که در اون کشور ،’اعمال شده…
دقیقا خودشناسی هم باید به این مرحله برسه…باید همه جوره قانونمند و با تربیت و ارام بشه…
اگه آرام نشه وسوسه میندازه تو وجودت که شب و روزتو میگیره…
اگه ارام نشه..گرگهای وحشی..که قربانیها هستند بهت هجوم میارن.و بیشتر بیشتر لهت میکنن.
اگه ارام نشه هر بار کتکخورش ملستر میشه..
اگه ارام نشه..شخصیت و رفتارتو از بیین میبره..
و اینقدر مورد سرزنشها قرار میگیری..از اطرافیانت..که وقتی بخودت نگاه میکنی.عمرت تموم شده رفته…
ذهن..کارش همینه..روی عقلت حساب باز کردن همینه…
نکته مهم خداشناسی…وقتی که روی خودت کار میکنی..همین روند احساس خوب..کم کم اتفاقات عالی برات پیش میاد…و اینقدر این روند آرام و بدیهی هست..وقتی که میگذره..میبینی همین اصل و اساس زندگیته…
بهمین خاطر باید یکم به گذشته خودت برگردی تا تفاوت فرکانسیتو درک کنی…
و اینو خداوتد داره بهم نشون میده..که بدونه چقدر عاجز و ناتوانی در برابر من….
و من اینو با تمام وجودم.درک کردم..که قدر جایگاهمو بدونم!..
قدر داشته هامو بدونم.داشته هایی که با خودشناسی و خداشناسی بدست اوردم…
و نکته بعد…..وقتی این روند تکاملی میگذره…و اینقدر پر از ارامشه…ولی چیزی که باعث میشه،’ کوتاه بیای..و یکم بخای روی ریل راست بیفتی پایین!….همین روند پر از ارامش و بدیهی هست برات بدیهی میشه..و گول میخوری..ولی..باید اینقدر باهوش باشیم..که نخاییم برگردیم به نقطعه قبل!..
و همین مرور بر گذشته باعث میشه…تا قانون الهی رو درک کنم…خداوند مدام مثالهایی برام میاره…که با خودم میگم دیدی چقدر فلان جاها شرک میورزیدی…چقدر در حق زمانت کوتاهی کردی…پس مواظب ذهن سرکشت باش..چون نجوای شیطان هر لحظه دست بکار هست…که تو رو از راه راست راه خداوند بازمیداره….اتفاقا خداوند امروز..داشت با سوره یس..همین صحبتها رو بهم یاداوری میکرد…
چی بگم از این خداشناسی..مرحله ایی که استاد بارها دارن.فایل جدید در مسیر توحید میزارن…و مدام داره بخودش یادآوری میکنه که از چه نقطعه ایی به چه نقطعه ایی رسیده…نکنه هوش و ذکاوت خودشو ببینه و مغرور بشه…
بحث خداشناسی تسلیم میخاد.متواضع میخاد.فردی خاشع میخاد…فردی که انفاق میکنه…چه کسی انفاق میکنه..فردی که اینقدر خداوند بی نیازش کرده…که از جان و دلش بهترینهاشو میبخشونه..بهترینهایی که از وجود خودش براش مهمه…
نه ثروتمندی که فقط جمع میکنه..وقتی نگاه میکنه همه دود هواشده رفته!…و همیشه حسرت بدله…
خداشناسی دریچه امید هست..دریچه ایی که هیچ چیزی نمیبندش…فقط تسلیمترش میکنه…
استاد عزیزم..همه جوره،’ تسلیم خدا بودن برای ما آشکار میکنه!..
…یه صحبتی کردن تو فایل جدید توحیدی.راجع به خرید ملکی در یکی از همون ایالتی که من نمیدونم…میخان بخرن!
و میگفت..من هیچی نمیدونم که چکار کنم.من منتظر خداوندم…که مرا هدایت کند…
الله اکبر…استاد میدونه..و او این نقطعه رو درک کرده…اگه گوش بفرمای خداوند نباشه..اگه اون خونه رو بگیره..کلی خسارت میتونه براش پیش بیاره و از راه خدا درمانده بشه…
موضوع هدایت خیلی خیلی خیلیههااااااااا بزرگه..نمیشه با زبان قاصرمون بگیم!..
چقدر واقعا عمل به این هدایت میتونه همه جوره ما رو سعادتمتد کنه..بعضی وقتها واقعا عجز و ناتوانی خودمو بیشتر می بینم.مخصوصا اینروزا که دارم تمرکزی روی بیزنسم کار میکنم….فقط همون لحظات میگم خدایا من عقلم اصلا کار نمیکنه..و خیلی سعی میکنم عمل به توحید و هدایت رو انجام بدم…
من سپاسگزار خدادندم.که این نقطعه بزرگ خوشبختی و سعادتمندیم..در دنیا و اخرتم..فقط توحیده..بهم یادآوری میکنه!..
و…
هر جا روی عقلم حساب باز کردم..تو دهن محکمی خوردم…
و ضررها هم از نظر روحی هم از نظر مالی خوردم…
و من اینو توی تمام تصمیمات زندگیم حتی خرید کوچکترین وسایل شخصی ام…همه هدایت خداوند بوده تا اونجایی که عمل به قانون داشتم…هر جا هم نبوده درسی برام داشته برای مراحل بعدی…
بهر حال..سپاسگزار این خداوند و این روز عزیزش هستم..اینقدر این روند اروم داره بدیهی میشه…وقتی اطرافیانمو میبینم.بعد یه لحظه بخودم نهیب میزنم..گوشتو تیز کن…چقدر شرایط زندگی تو متفاوته..پس ادامه بده…
و یچیز خیلی مهمی بگم…من گذشته شرک آمیزی ،’در تمام جنبه ها خیلی ..شدید داشتم.الله اکبر خداوند تو یکی از ایاتش میگه…ما انسانها از طرف افرادی چیزهایی کسب میکنیم که باعث شادمانی ما می شود…
چقدر من نسبت به این موضوع ،وابسته بودم..
..چقدر بقولهایی که بهم میشد خوشحال بودم.حتی ضررهاشم بعضا بزرگ بود..ولی مثل چسبونک بهش پافشاری میکردم…
……..
ولی از موقعه ایی که ازش دور شدم و فرکانسم بالا گرفت..الان میدونم وعده خدا چقدر شیرین و لذت بخشه…چقدر دستانشو برام نرم و روان میکنه..چقدر همه چیز ارام میشه…
در نهایت بگم همه چیز پر از احساس خوب.و سادگی و ایمان و توکله! ..
که…
همه رو لطف خدا میبینم..و سپاسگزار خدادندم که منو بنده خودش قرار داد..تا همیشه سجده گویش باشم!
من امیدم به هدایته امروز هدایتی برای قدم بعدی بیزنسم ازش خاستم..این فایل رو بهم یاداوری نمود..و گفته ایی زیبا برایم یادآور کرد..
.
در مسیر عشق تنها نخواهید بود!…
انشالله به امید ساعتهای بعدی که نور الهی بر زندگیم بباره..و بتونم طبق الهاماتش پیش برم..
دوستتون دارم سایت بهشتیم…سایت الهیم…من کجا برم از چه کسی تقاضای جواب خاستهایم را داشته باشم!
من فقط تو را دارم معبود من…من فقط امیدم تویی…من بدون تو عاجز و درمانده ام در برابر ذهن سرکشم.
به امید هدایتت در روزهای اینده.بسمت درهای بزرگ خوشبختی و سعادتمندی!..