معرفی بخش «داستان هدایت من» - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

181 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 753 روز

    به نام خدایی که به تنهایی کافیست

    سلام به دواستاد عزیزم ودوستانم

    کلید:اجرای توکل در عمل

    فایل: معرفی بخش داستان هدایت من

    من هنوز در بخش هدایت من چیزی ننوشتم ومی دونم موقعش که برسه داستانم رو می نویسم از وقتی به این سایت اومدم هیچ قانونی رو به اندازه قانون تکامل درک نکردم واقعا باید زمان بگذره و روز به روز پیشرفت کنیم وقتی به سایت اومدم چند تا فایل روزهای اول گوش دادم بعد زندگی در بهشت رو پیدا کردم انگار که هر روز می خواستم سریال ببینم روزی چند قسمت می دیدم خیلی دلم می خواست زودتر به آخرش برسم همین سریال کم کم داشت رو زندگیم رو اخلاقم تاثیر می زاشت هر وقت مریم جان رو می دیدم در حال تمیز کاری پامی شدم وشروع می کردم به تمیز کردن اخلاقم با پسرم خیلی بهتر شده بود تو خونه توپ بازی می کردیم چقدر تخم مرغ پختن رو با اضافه کردن چیزهای جدید امتحان کردم می شنیدم از استاد وبچه ها که باید کامنت بزارید ولی هنوز در مدارش نبودم به خودم می گفتم همین که گوش بدی اثر می کنه آخه چه نتیجه ای داره نوشتن بعد از مدتی عقل کل رو پیدا کردم با اینکه بالای سابت بود ولی من ندیده بودمش انگار چشمم اون نقطه رو ندیده بود رفتم وهدایت شدم به فایل ترمزهای بازدارنده نمی دونم چی شد فکر کنم زمانش رسیده بود یه کامنت گذاشتم وچقدر شک داشتم می گفتم بد نوشتم پاکش کنم بالاخره ارسالش کردم وشب وقتی فکر کردم دیدم انچه نوشتم چقدر خوب تو ذهنم مونده پس اومدم وبرای زندگی در بهشت یا سفر به دور امریکا به صورت پراکنده کامنت گذاشتم وچقدر تاثیر گذار بود یه روز انگار کسی بهم گفت برو از کلیدها از اول شروع کن هر فایل خوب گوش بده وکامنت بزار وکلید اول توکل در عمل تا امروز به اینجا رسیدم وبرای هر فایل کامنت گذاشتم وبعضی وقتها می رم وکامنت های خودم رو می خونم ودوره می کنم چقدر بهتر درک می کنم چند بار رفتم داستان هدایتم رو بنویسم ولی انگار تمایلی نبود گفتم باید تکاملم طی بشه باید برسم به این نقطه هنوز زمانش نرسیده زندگی من خیلی تغییر کرده البته شوهرم چون این مباحث رو قبول نداره می گه کو چیکار کردی چه فرقی داره با قبل اون متوجه چیزهای کوچک نیست اما من که نوشتم حتی خرید کردنام رو می بینم تغییرات رو می بینم اعتماد به نفسم رو می بینم استرسم کم شده کمتر حسادت می کنم راحتتر خرج می کنم سر پسرم داد نمی زنم دست از سر خانواده شوهر ومقصر دونستن اونها تو اتفاقات بد زندگیم برداشتم وقتی می رم خرید دنبال جنس با کیفیت هستم هر روز صبح به جای غرغر خدارو شکر می کنم به چیزهای خوب فکر می کنم وهزارتا چیز دیگه که برای من خیلی بزرگن ولی به چشم شوهرم نمی یاد ومطمین هستم اگه همین جور ادامه بدم وایمانم رو تقویت کنم سال دیگه من دیگه این فاطمه نیستم زندگیم بهشت شده چنان که الان هم با آرامشی که اکثر اوقات دارم بهشت هست.

    خدایا شکرت که هر روز وهر لحظه من رو به چیزهای خوب هدایت می کنی.

    استاد ومریم جان از شما سپاسگذارم

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      پروانه کاکویی گفته:
      مدت عضویت: 1275 روز

      سلام فاطمه جان

      من هم خیلی اتفاقی به این فایل هدایت شدم وچقدر کامنت شما تحسین براگیز بود برام

      _

      امیدوارم همیشه همینقدر اگاه نسبت به زندگی و تغییرات خودتون و دنیای اطرافتون باشین

      ،

      ،

      من بسیارخوشحالم برای ان فرزندی که باشما زندگی میکنه وقتی به این فکر میکنم

      که

      مادرش درصدد تغییر باورهاشه بدون توجه به همسر خانواده همسر و هر اتفاق بازدارنده ی دیگه ای.

      شک ندارم اگرهمین طور ادامه بدین چندماه اینده شاهد کامنت های توحیدی تر

      ونتایج بزرگتری از شما و رابطتون با خانواده و دنیا خواهیم بود.

      ،

      تلاشتون هم برام ستودنی بود

      پرتوان و پر روزی باشین.

      :))))))))))

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فاطمه بهرامیان گفته:
        مدت عضویت: 753 روز

        به نام خدا

        سلام دوست خوبم پروانه جان متشکرم از نظری که برام گذاشتی .

        این روزها یکی از شکرگزاریهام‌داشتن این خانواده خوب هست این خواهر وبرادرها وقتی استاد می گه زندگی دارم که در همه جنبه هاش بی نظیره ومثلش رو ندیدم یکی از قسمتهای اون زندگی همین فرزندان وخواهر وبرادرهای استاد وما هستند ما یه خانواده هستیم که نظیر نداره حتی توی خانواده های خودمون خواهر وبرادرها با هم اختلاف پیدا می کنند گاهی با حرفهاشون اعتماد به نفس طرف رو از بین می برن اما توی خانواده عباسمنش فقط به هم کمک می کنیم اگر کسی هم اشتباه نوشته باشه می گیم تو مدار پایین هست هنوز به این درک نرسیده باید تکاملش طی بشه وسعی می کنیم راهنماییش کنیم کسی به دیگری ایراد نمی گیره که هیچ تشویقش هم می کنه خدایا شکرت برای این خانواده برای این آرامشش.

        امروز توی این خانواده هزاران خواهر وبرادر خوب دارم پروانه جان رویا ،زهرا،آقا رضاو…..که برای داشتن تک تکشون خدارو شکر می کنم.

        هر بار با یه پاسخ به کامنت باعث ایجاد حس خوب می شیم در وجود خواهر وبرادرمون من هم از کامنت شما همین حس رو گرفتم وخیلی خوشحال شدم که شما هم کامنتم رو دوست داشتید.

        آرزو می کنم برای همه اعضای این خانواده وشما پروانه جانم خوشبختی سلامتی شادی ثروت وعاقبت به خیری ودر راس همه اینها که توحید وایمان .

        در پناه خداوند باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سحر افشار مهربان گفته:
    مدت عضویت: 2088 روز

    سلام ?سلامی به گرمی عشق من به خدای قشنگم

    سلام به مریم جان جانان ??

    سلام به دوستان خوشگلم ????

    مریم جان عزیز کلامت صدات قشنگه تو دستی هستی از دستهای خدای نازنینم که وارد زندگی من شده ?

    هدایت به چه معناست؟

    به نظر من هدایت یعنی وقتی دلت و بسپاری به خدا خودش دستت و می گیره ??و یه لحظه ترکت نمیکنه صداش تو گوشته ?گرمی دستش تو دستته ?چشت تو چشمای قشنگشه ?خدا یعنی احساس احساسی که پره از کوله بار عشق و زیبایی

    به نظر من هدایت یعنی دلتو بسپاری به دلش

    دلتو بسپاری به دستهای قدرتمندش

    وقتی دل بدی خودش هدایتت میکنه

    دلتو بسپار به این بزرگ مهربان ??

    یه وقتهایی که دل تنگم تو گوشم میگه پاشوو خوشگل خانم بلند شو دستی بالاتر از من هست؟

    پس به چی نگرانی ?

    ببین صدام تو گوشته. از این نزدیکتر

    اینجا داره هدایتم میکنه

    هدایت به عشق

    ایمان ?

    قدرت ?

    زندگی ?

    بلند میشم و با قدرت رو پاهام وایمیسم و لذت میبرم از زندگی خوشگلم از عزیزانم از این اسمان ابی

    دوستهای قشنگم ???

    خانم مریم مهربان???

    دوست داشتم خیلی دوستانه و بی ریا براتون بنویسم از حس درونم ??

    به نظر من هدایت یعنی همین وقتی دلتو بدی بهش تمومه چنان راهت سبز میشه و قشنگه که فقط بوی زندگی و….میاد به مشامت و از همه چیز لذت میبری

    پس دلتو بسپار به دستهای قدرتمندش تا ببینی زندگی یعنی چی ???

    هدایت یعنی زمزمه های خدا و اعتماد تو به کلامش ?

    اعتماد کنی و راه بیافتی و قدمهات و محکمتر از دیروزت بکنی و عشق کنی

    هدایت یعنی ایمان به قدرتش

    ایمان به بزرگیش

    ایمان به بودنش تو زندگیت و لحظاتت

    تمام اینارو گفتم که بدونی وقتی تو دل بدی خودش هدایتت میکنه چشمهات و ببندو بغلش کن ببین چه قدر گرمه چه مهربونه

    دستهاش و بگیر و بچرخ و یه لحظه هم نگران افتادنت نباش

    ?????

    پاشو بلند فریاد بزن

    خدااااااااای مهربانم

    خداااااای خوشگلم

    مهرباااااااان

    یک لحظه مراااااااا به حال خودم وامگذار

    آسمان آبیست

    تو هم چشماننت را آبی کن و لذت ببر

    عاشقتونم و از خدا براتون بهترین هارو براتون خواستارم ??????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      Z گفته:
      مدت عضویت: 2672 روز

      سلام مهربانم، سلام دوست لطیف من

      من میدونم که دلت هم مثل آسمان آبیست.

      انقدر شفافه که کاملا میتونم حسش کنم.

      مثل یه پرنده تو آسمون آبیه دلت پرواز کردم.

      عجب کیفی داره اوج گرفتن.

      دوست من بسیار زیبا نوشتی.

      تحسینت میکنم.

      هدایت خدا تو زندگیت جاری باشه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      الهه رشیدی گفته:
      مدت عضویت: 2215 روز

      سلام دوست عزیزم

      کامنتتون بسیار زیبا نوشتین و قلم تون بسیار زیباست و نوشته تون رو تحسین میکنم .لذت بردم از خوندنش و خدا رو میشد توی تک تک کلماتت حس کرد .یه دنیا ممنونم ازت که کامنت فوق العاده تون رو در اختیار دوستانت گذاشتی و ما هم میتونیم ازش استفاده کنیم و کلی درس ازش یاد بگیریم . و سپاسگزار خداوندی هستم که دوستان عزیز و نازنینی چون شما رو دارم.

      ارزوی بهترین ها رو برات دارم و ارزو میکنم که عشق خداوند بر روی تک تک لحظات زندگیت باشه دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        سحر افشار مهربان گفته:
        مدت عضویت: 2088 روز

        سلام بر مهربان الهه عشق??

        الهه عزیزم ممنونم از لطفت به من ?

        خدای نازنین و میشه تو همه جا حسش کرد

        در کلماتت

        تو نگاهت

        در حس یه کودک به مادر

        در نگاه فرزند به صورت نازنین و رنجور پدر و مادر

        در عشق به همسر

        در تک تک لحظات ???

        به نظر من اینا همه خداست

        در کلام پر از محبت تو دوست نازنینم که الهه عشق هستی

        دوستت دارم ??

        تو دستتو بزار تو دستش و دیگه به هیچ چیز کارت نباشه

        انقدر جادش سبزه که از بوی عشقش لبریز و مدهوش میشی ???

        به آسمان نگاه کن آبی ابیست

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ندا رامی گفته:
      مدت عضویت: 3379 روز

      سلام به دوست خوبم آسمان آبیست کاش اسم زیبای شمارو میدونستم تا حس درونیم رو بهت بهتر نشون بدم.

      خیلی زیبا نوشتی در مورد اصل هدایت و اینقدر تحت تاثیر قرار گرفتم که جمله ای در میان جملات منو میخ کوب کرد و اون این جمله بود((هدایت یعنی زمزمه های خداوند و اعتماد تو به کلامش))

      که این اعتماد در پرتو کنترل ذهن بوجود میاد. چه زیبا گفتی نازنین واقعا این جمله برای من خیلی لت بخش بود و مشخصه که کلام به کلام جملاتت از خدای درون تو بیرون اومده.

      امیدوارم همیشه حس و حال و هوای خداگونه ت حفظ بشه و آسمانت همیشه آبی باشه و موفقیت های بیشتری تجربه کنی.

      دوستدار تو ندا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        سحر افشار مهربان گفته:
        مدت عضویت: 2088 روز

        سلام بر نازنین ندای عزیزم?

        ممنونم عزیز دل ?

        وقتی میخواستم پیام بزارم این تصمیم و گرفتم از دل بنویسم از خدایی که تو سخترین لحظه زندگیم که شاید برای دیگران اصلا قابل تحمل نیست

        کنارم بود و با من بود

        صداش تو گوشم بود و بهم گفت بلند شو خانومی

        مهربان تو خیلی خوبی تو به منبع نزدیکی من هستم دستی از من بالاتر

        وقتی این صدا میاد تو گوشت پس هدایت شدی و دیگه تا آخر راهت محکم وایمیسی و دلتو میدی

        ممنونم به خاطر کلمات پر از عشقت ندای مهربان

        دوسستت دارم

        به آسمان نگاه کن آبی آبیست ?

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    لیلاسادات حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2117 روز

    خدا بااون نظم دقیق جهان رو به وجود آوورد اونم تو میلیونها سال،این ینی تکامل هرچیزی باید طی بشه،از رشد گیاهان تا رشد جنین ‌بچه،هرچیزی باید سیرتکاملشو طی کنه،این از این

    بعدش خدا اومد و ما انسانهارو بوجود اوورد،چرا؟چون ما لذت ببریم و بندگیشو بکنیم،برای اینکه بندگیشو بکنیم باید لذت ببریم تا از کسی که نعمت بهمون داده قدردانی کنیم،این شد یک دلیل برای اینکه خدا بخاطره زندگی و عبادت خودشم که شده دوس داره که به ما نعمت و ثروت بده،حالا واسه اینکه ما لذت ببریم خدا کله آسمونم زمینوجهانو مسخر و گوش به فرمانه ما انسان‌ها کرد،و مارو اشرف مخلوقات،ینی ما هرچی که بخوایم می‌شود،جهان همیشه به درخواستای ما جوابه مثبت میده چرا؟چون خدا بهش دستور داده که مسخر و فرمانبرداره ماباشه،مورده سوم اینکه ازون جایی که خدا عادله،و ازون جایی که هیچکس دسته خودش نبوده که تو چه خانواده ای به دنیا بیاد،پولدار یا فقیر،واسه همین خدا قانون رو گذاشته تا همه واسه رسیدن به بیشترین ثروت بیشترین عشق و بیشترین احساسه خوب یه راه حل داشته باشن،تو قرآن چندین بار گفته که انسان‌ها چیزی به سرشون میاد که قبلش فرستادن،واین ینی قانون جاذبه،ینی هرچی بفرسین از پیش همون رو دریافت می‌کنیم.اینم مورده سوم.واینکه خدا از روحه خودش به ما ‌دمیده،ینی هیچ فاصله ای بین ما وخدا نیست،ینی ما از خوده خداییم و اون پدره اسمانیه ماست،خودش گفته من از پدرومادرتون بیشتر دوستون دارم و از رگ کردن به شما نزدیکترم،گفته با من زیاد حرف بزنید،گفته اجابت کنید منو تا اجابت کنم شمارو،گفته وقتی چیزی از من میخواین بدانید دعاتون مستجاب شده پشته دره و ایمان داشته باشید که مستجاب شده،فقط داره سیره تکاملشو طی میکنه و درنهایت بهتون میرسه خیلی زودتراز اونچه انتظار دارید،اینم مورد چهارم،بعدی اینکه ما نباید از یه شخص انتظار چیزی داشته باشیم چون اون شخص خودش متوسله به خدا،اون شخص فقط دستی از خداست که اومده و یه سری چیزارو از طرف خدا به ما برسونه،ممکنه خدا یه روز بااین دستش به ما چیزی برسونه یه بارم با یه دسته دیگش،پس نباید تمرکزمون روی اون شخص باشه واینکه اگر جایی چیزی شنیدیم مثه خرید خونه ماشین سفر و… اینا همه نشونن که ینی ماام داریم به خواستمون نزدیک میشیم و چیزی نمونده که برسیم،ینی داریم راهو درست میریم و تو فرکانسه این جورادما قرار گرفتیم،خدا از مامشتاقتره که به خواسته هامون برسیم،خداخیره مطلقه،خودش گفته اگربنده هام بدونن من چقد دوسشون دارم از شدت ذوق میمیرن،مورد بعدی اینکه وقتی خدا رویایی رو تو ذهنم میاره قطعا راه رسیدنشم فراهم میکنه،هیچوقت یه رفتگر رویای پاسپورت امریکا و خونه تو امریکا رو نداره،پس خدا الکی یه رویا رو نمیاره تو ذهنمون،مورده بعدی وقتی خدا منوتااینجا اوورده بدونه اینکه قبلش بدونم که قراره بیام پس ینی تمام کارامو انجام میده و از اینجا به بعدم میبره منو،من هرچی که میخوام باید از خدا بخوام و بدونم و مطمعن باشم که چون جهان مسخر و گوش به فرمانه منه قطعا بهم میده ،اگر راهنماییم کرد که نماز بخونم چون اولا رجوع وسجده واسه سلامتی خوبه و دوم اینکه عبادت خداست و حرفایی که حین نماز میزنیم همه ستایش خداست،ولی حجابو اینا یاده خدانیست،نمازی گفته تا به یادش باشیم اون شکلی که بهترینه و دوس داره،ما نمونه ی مادی خدا روی زمین هستیم،ینی هرکدوم ما یه خدا هستیم منتها از توعه کوچیکش،پس هرچی تو ذاته خدا هست تو ذاته ماام باید باشه،پس ما چون نمونه مادی خداییم باید چیزایی که خدا داره رو تو خودمون پرورش بدیم،خدا ثروتمنده مهربونه ومنبع عشق،پس خدا دوس داره ماام که نمونه ی کوچکی ازش هستیم ثروتمند باشیم ،پس خیلی کمکتون میکنه و مشتاقه برسیم به خواسته هامون و اینکه بهترین و بیشترین از هرچیزی رو داشته باشیم.خدا به جهان دستور داده که گوش به فرمان ما باشه و هرچی که میگیمو برآورده کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      سیاوش گفته:
      مدت عضویت: 1536 روز

      سلام دوست عزیزم.

      چقدر زیبا نوشتی.دلایلی که آوردی عالی بود مخصوصا اونجا که گفتی ما انسانها نمونه مادی خداوند هستیم روی زمین.اعتماد به نفس و عزت نفس خاصی بهم میده این جمله.این فایل نشانه روزانه من بود و از اونجایی که این روزها خیلی تلاش میکنم برای کار کردن روی عزت نفسم این کامنتت خیلی بهم کمک کرد و احساس خوبی بهم داد.

      ممنونم بابت کامنت زیبات و امیدوارم بهترینها رو تجربه کنی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    به نام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد ارزشمند و گرانقدرم، سلام به اهالی خانه و خانواده صمیمی ام در این فضای الهی و بهشتی

    من فهیمه پژوهنده امروز یکم بندگی کردم، بنده و عبد و تسلیم خدا بودم، یکم یاد گرفتم، یکم… من فهیمه پژوهنده امروز اومدم بگم از عاجز بودن خودم که حتی قادر نیستم تشکر و قدردانی خداوند رو به درستی انجام بدم اما خدای من همیشه به درستی خدایی خودش رو میکنه و همیشه درست ترین، به موقع ترین هدایت ها رو به من میکنه تا منو به سمت خواسته ها و هدف هام هدایت کنه.

    داستان هدایت من به این قسمت از سایت رو میخوام تا جایی که ذهنم یاری میکنه و قلبم میگه بنویسم. هدایت شدن امروزم که روی نشانه ی من زدم و این صفحه یعنی “معرفی بخش «داستان هدایت من»” برام باز شد، حالا چی تو دلم و اول روز بر من گذشت و چطور خداوند است هدایت کند، قدم به قدم و چطور من اجابت شدم، چطور اجازه دادم که خداوند منو در مسیر خواسته هام منو ببره و نشانه ها رو در درک و بینایی خودم دنبال کردم.

    یکم برمیگردم به خط قبل داستان هدایت شدنم.

    دیروز و دیشب با تغییر بنر سایت و فایل جدید معرفی دوره جدید “معرفی دوره «هم جهت با جریان خداوند»” و دیدن دوره جدید “هم جهت با جریان خداوند” اصلا قلب من چنان به تپش افتاد که انگار در جا ایستادم و دارم روی تردمیل با سرعت زیاد حرکت میکنم، اصلا اول متن دوره اصلی رو خوندم(اونم چه جور خوندنی عاشقانه و با صدایی که قلبم داشت خود به خود ضربانش بالا میرفت، یک حس عجیبی بود) و بعد با همسر عزیزم فایل تصویری معرفی دوره رو دیدیم. بعد رفتیم پیاده روی… رفتیم برای جشن گرفتن چرا که ما دیروز صبح (شنبه 27بهمن 14٠3)بدهی های عقب افتاده چندین ماهه به صاحبخونه رو تسویه کرده بودیم و از نظر بدهکاری به کسی (یعنی صاحبخونه) صفر صفر شدیم.

    اصلا فکر کنین چقدر سپاسگزار این اتفاق بودیم از صبح، چقدر خوشحال بودیم و فقط بخاطر درون پر از خوشحالی مون رفتیم که سپاسگزاری کنیم از خدا، رفتیم به مدلی که به ذهنمون رسید و با شرایط و امکانات موجود مون جشن بگیریم.

    خدایا شکرت برای این اتفاق برای شادی هامون…

    خلاصه که بعد اون همه حس خوب و مضاعف شدن این اتفاق خوب مصادف میشه با تغییر بنر، با فایل جدید، با اضافه شدن دوره جدید… اصلا چطور احساسم رو بیان کنم، همسرم گفت فایل معرفی رو صبح به محض بیدارشدن ببینیم اما من عجله داشتم، شوق زیادی داشتم اصلا خوابم نمیبرد اگر نمیدیم یکبار دیگه بهش گفتم، بیا ببینیم گفت دانلود کن اگر میخوای تو ببین من صبح میبینم، گفتم باشه من که حتی نمیتونستم صبر کنم دانلود بشه زدم آنلاین از روی سایت دیدم(تو دلم هم نشانه گذاشتم اگر نت اذیت کرد بعد میزارم دانلود بشه و اگر خوابالو شدم، عجله نمیکنم و صبر میکنم کامل لود بشه یا میزارم صبح لود میکنیم و همون صبح میبینم با همسرم) اصلا یکجوری نت روان و خوب داشت فایل معرفی رو بهم نشان میداد که من بعد تموم شدن فایل متوجه شدم دارم آنلاین میبینم.

    خلاصه صبح همسرم گفت بزار ببینیم گفتم دیشب آنلاین دیدم، تو دانلود کن، و تا من پاشدم برم تو آشپزخونه شوهرم گفت دانلود شد، گرفت، تموم شد… اصلا دو دقیقه نشد، دو دقیقه چیه 30ثانیه نشد، که اصلا عجیب نت سرعت بالا و هماهنگ عمل کرد.(اینم بنظرم فرکانس ما و فرکانس محتوای فایل بود، که اینقدر همه چی روان و سرعت بالا پیش رفت.)

    خلاصه که من با همسرم فایل معرفی رو دیدیم و میدونستم دیروز کاملا تخلیه حساب شده و یک کار فوق العاده بزرگ کرده، یک موفقیت بزرگ داشته، در عرض چندین ماه آخر اجاره خونه 8میلیونی مون رو یکم یکم به صفر نزدیک کرده بود و دیشب 8میلیون یکجا برای صاحبخونه واریز کرده بود.(من دقیق نمیدونم اما میدونم در عرض سه چهار ماه اخیر بالای 5٠ میلیون تومان برای صاحبخونه واریزی داشته و دیشب یک هشت میلیون دیگه داره بود و کاملا تسویه حساب شده بودیم و این موفقیت بزرگی بود) دیشب موفقیت بزرگ و جشن قشنگ و شادی خوبی بود، حس اینکه دیگه بدهکار صاحبخونه نیستی بعد چند سال همش عقب جلو افتادن، بعد یکی دوسال هی مبلغ اجاره خونه دو سه برابر شدن و هی عقب افتادن و هی تلاش کردن بعد شب رسیده که خودتو رسوندی، من خیلی بهش افتخار کردم من خیلی خوشحال بودم و میدونستم چه فشاری روش بوده، میدونستم به تازگی شهریه دانشگاهم رو هم داده تازه یک هزینه لپ تاپی هم داریم، میدونستم که نباید بزارم پاشنه آشیلم یعنی عجول بودنم باعث بشه بهش حتی بگم که دوره رو زود بخریم، فقط با خنده گفتم بیا با هم دوره رو بخریم پانصد تومن رو من میدم 6میلیون رو تو بده.(حالا اون پانصد تومن هم خودش چند روز قبل به حسابم ریخته بود.) خلاصه که تو قلبم فریاد میزد من دوره رو میخوام، من میخوام همون اوایل شروع دوره، با استاد پیش برم و ردپا بزارم، تو این همه سال شاگردی استاد حقــم هست که یکبارم با استاد دوره رو همزمان باشم، تو جمع بچه ها باشم. قلبم داد میزد که من میخوام دوره رو داشته باشم اما از طرفی هم عقل و ذهنمم رام کرده بودم که فقط به راحتی، اگر براحتی بشه یعنی باید در دوره باشی، تقلا ممنوع، باید اجازه بدی تا نشانه ها هدایتت کنه تا بدونی چقدر آماده این دوره هستی. نباید جاهلانه و احساسی عمل کنی، نباید تکامل رعایت نکرده بخوای که فقط به خواسته ات برسی و بعد بخاطر عدم رعایت قانون تکامل و عجول بودنم وارد آگاهی بشی که شاید ظرف و ظرفیتت براش کامل نیست و بعد شاید راحت نتونی ادامه بدی و لنگ بزنی. باورهایی به ظاهر قشنگ و خوب قدرتش تو رو ضعیف کنه.

    abasmanesh.com

    خلاصه که خیلی سریع وقتی همسرم صبح از خونه بیرون رفت، اول میخواستم ردپا توی فایل جدید بنویسم و کلی اشک ذوقی شده بودم ولی یک حسی گفت برای کامنت نوشتن هم عجله نکن، برو چشم هاتو باز کن ببین چقدر آماده ایی، ببین اصلا این دوره مناسب تو هست، قلبــم که داد میزد و از این موضوع شک نداشتم که دوره مناسب من هست چون اولا به استاد و هر آگاهی که استاد در هر نوع فایلی چه رایگان و هدیه چه محصول و پولی میدونستم که یک بخش از ذهن منو شخم میزنه، کلی باور خوب، کلی ورودی مناسب و خوراک خوب به ذهنم میدم. از یک طرف هم قلبم یادش اومد تو ذهنم بود که رفتم دانشگاه کتاب “چگونه فکر خدا را بخوانیم؟” استاد رو برم دوباره پرینت رنگی بگیرم و دوباره و دوباره بخونم، ماه رمضان هم که نزدیکه و چند وقته که این نیاز رو به شدت حس میکنم که لازم دارم رابطه و نگاهم رو به خدا شفاف کنم پس بازم قلبمم شک نداشت حتی از اسم و عنوان دوره که کلمه خداوندداشت.

    خلاصه که خودم رو دعوت کردم به سکوت و شنیدن صدای خداوند وگفتم بهتره الان پاشم به کارای اشپزخونه برسم و یک ویس گوش کنم، خلاصه یک حسی گفت قبل اینکه اینترنت رو ببندی یکبار دیگه برو توی سایت و بزن روی دکمه “نشانه ی من”

    و ببین چه فایلی هست اونو گوش کن و کاراتو بکن خب دیگه بقیه داستان مشخصه….

    بله خداوند منو به این صفحه هدایت کرد و جالبه اصلا نه ویس و نه فایل تصویری این قسمت رو هنوز که هنوز، از صبح تا الان ندیدم و فقط چند جمله از متن این قسمت رو خوندم، فکر کنم اونم خیلی سریع و اصلا یادم نمیاد چطوری شد که اینترنت رو بازم نبستم و فقط سریع رفتم توی تلگرام، بدون هیچ فکر اضافه ایی ایده ایی که یکهو به ذهنم زد رو انجام دادم ایده چی بود، ایده این بود من دوره رو در صبح خریدم گذاستم ازش اسکرین شات بگیرم و بفرستم تو آرشیو تلگرام خواسته ها و شکرگزاری هامون…(بزار برم ببینم چی نوشتم)

    اینو زیر اسکرین شاتم در گروه تلگرامی دونفره منو همسرم نوشتم:

    “خدایا ما این دوره جدید “هم جهت با جریان خداوند” رو میخوایم.

    خدایا میخوایم که با جمع بچه های باانگیزه و انرژی جمعی در این دوره بصورت آنلاین و همزمان محتوا گذاری های استادمون حضور داشته باشیم،میخوایم تا آگاه تر قدم بداریم،میخوایم متمرکزتر با الگوی شریفمون خودمون رو آماده تر کنیم برای دریافت خواسته ها،میخوایم تا سوار رود هدایتت بشیم و روی شونه های تو دیده بشیم، میخوایم بصورت ریشه ایی پایه های سال تحول مون رو با تو بچینیم، خدایا نمیدونم چطوری خودت بلدی، من فقط میگم چی میخوام چطور رسیدنش با تـــو… این خواسته قلبی من هست وایمان دارم با صبر و توکل منو به این خواسته هم میرسونی”

    و حالا میخوام برسم به بخش زیبای ماجرا، همسرم ظهر اومد خونه و من در حال اشپزی بودم و اون تو اتاق بود و صدام زد گفت بیا اینجا و دیدم رفته صبح خرید و زد روی پرداخت… من گفتم داری تستی میزنی… گفتم چقدر خوب، کلی ذوق کردم گفتم حسینم مثل من دوست داره دوره رو داشته باشیم، دیدم ادامه داد و رفت توی صفحه پرداخت شماره کارت زد، بازم پیش رفت و رمز زد…. وای خدای من دوره رو خرید به راحتی به همین سرعت… من سوپرایز شدم اصلا شوکه شدم اصلا هنگ کردم، اصلا چی بگم…

    حالا اومدم ردپا بزارم که چطور خدا منو هدایت کرد…

    من فقط همین جملات رو خوندم:

    یاد می‌گیرم تا:

    هرگز امکان پذیری خواسته‌هایم را‌، با امکانات و شرایط کنونی‌ام نسنجم‌، چون وقتی ایمانم را نشان می‌دهم و قدم‌ها را برمی‌دا‌رم‌، هدایت می‌شوم و آن شرایط به نفع من‌، تغییر می‌کند.

    یاد می‌گیرم تا درباره تحقق اهدافم‌، هرگز درگیر «چگونگی» نشوم‌‌‌، حساب و کتاب نکنم و فقط اولین قدم را با سرعت بردارم‌، چون قرار است به «چگونگی» هدایت شوم.

    و بعد رفتم سراغ قدمی که سمت خودم بود و چتر برداشتم، چتر دستم گرفتم و زیر آسمان نعمت و برکت و منتظر باران بودم با صبر و توکل و امید… و باران بارید.

    و ما الان به خواسته مون رسیدیم و من واقعا نمیدونم چطوری… چون چکونگی کار من نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1145 روز

    به نام خداوندهدایتگر.

    سلام به استادعزیزوگرامی .

    خیلی عجیب بود.

    یکی ازدوستام همیشه فایلهای مختلف انگیزشی برام میفرستادویه روزیه فایل ازاستادبرام فرستاد،بقدری صحبتهاش ونحوه ی صحبت کردنش وصدای دلنشینش به دلم نشست که ،سریع به دوستم پیام دادم ،گفتم اسم این مردی که توفایل صحبت کرده رامیخاستم اونم گفت دقیق نمیدونم فک کنم عباس منش .

    رفتم تلگرام وسرچ کردم وخیلی راحت رفتم تویه کانالی به نام عباس منش .

    نمیدونیدچقدخوشحال بودم وچه حالی داشتم که تونسته بودم فایلهای دیگه ی استادراگوش بدم .

    هرروزباهیجان واشتیاق زیادتوهرفرصتی که پیدامیکردم ،فایل گوش میکردم .مثل دیونه هاشده بودم سرمست وعاشق .البته عاشق استاد.انگارنیمه ی گمشدموپیداکرده بودم .

    من ازقبل ، اهل مطالعه ی کتابهای انگیزشی بودم وسالهابوددنبال تغییرات خودم بودم ولی بی نهایت کندپیش میرفتم .وخیلی جاهامقاومتهای زیادی داشتم ولی حرفهای استاددیوانم میکرد.

    یه جورشده بودکه دلم میخاس بچه هامدرسه برن وهمسرمم دیربیادخونه تابتونم راحت وباذهن باز،فایل گوش بدم .انقدذوق زده بودم که سریع اقدام به خریدچندمحصول کردم .

    که متاسفانه بعدازخریدتودوره های استادمتوجه شدم که خریداتقلبی وبدون رضایت عباس منش هس .

    نمی تونستم جلوخودموبگیرم چون انقدمشتاق بودم که ببینم استادچه آموزشهایی میدن که بی خیال این موضوع شدم .

    وقتی دوره هاتموم شدبازیکی ازدوستام که منودید،گفت توکه انقدعلاقه داری چراواردسایتش نمیشی .تازه بهم گفت که استادراضی نداره به غیرازسایتش ازجای دیگه خریدی کنید.

    نارضایتی استاداذیتم میکردویه کم میل منوبه گوش کردن کم کرد.

    تلاش خودموکردم واردسایت شدم وقول دادم سال ۱۴۰۰۱راازهمون ابتدا،درست شروع کنم .

    بله واردسایت شدم والان ۶ماهی هس که تواین سایت مشارکت دارم وهرروزفایل گوش میدم وکامنت میزارم.

    ازوقتی که واردسایت شدم روزی یه دیدگاه یادوتامینویسم وارسال میکنم. .دیدگاه نوشتنم باعث میشه فایلهاراهم خوب گوش بدم ،وهم ،اونایی که تصویری هستن مثل سریال زندگی دربهشت وسفربه امریکارابادقت ،ببینم.درواقع به این ترتیب بیشترروی خودم کارمیکنم وبه یاری خدانتایج بهتری هم می گیرم .

    به قولی هم که داده بودم ینی پرداخت هزینه ی دوره هایی که غیرقانونی خریده بودم را،عمل کردم وتونستم هزینه ی چن تاشونوپرداخت کنم وازاین بابت خوشحالم چون عذاب وجدان ولم نمیکرد.

    انشاله بزودی زودبقیشم تسویه میکنم .

    خداراسپاس میگم به خاطراین هدایتش وبه خاطروجوداستاد.

    زندگی من کلی تغییرکرده .

    من ازلحاظ روابط باهمسرم وروابط بادیگران وحتی گاهی فرزندانم ،مشکل داشتم .خداروشکرروتک تکشون کارکردم و راه وروش استادرامیرم وازایشون وقوانینشون تبعیت میکنم .امروزحالم خیلی خوبه .روابطم باهرسه گروهی که گفتم عالی شده .اینوازنتایج وآرامشی که بدست اووردم یابهتره بگم اووردیم ،میگم .

    همسرم سالهابودکه باتوجه به علاقه ی زیادی که به من داشت ،احساس رضایتی ازمن نداشت .من خیلی اذیتش میکردم یه زن خودخواه ومغروری بودم که فقط خودمومی دیدم .دوره ی عشق ومودت استادازاین روبه اون روم کرد.وکلی تغییرات درمن بوجوداوردکه هم خودم توروابط به خواسته هام رسیدم هم همسرم.

    توهمین ۶ماه بخصوص این اواخر،همش بهم میگه خیلی ازت راضیم ،ناهیدتوفوق العاده شدی .

    خوشحالم که تلاشم نتیجه داده .

    فرزندانم راباتوجه به سنشون ،خیلی خوب درک میکنم.

    تودوره ی عزت نفس هم روی روابطم بادیگران خیلی کارکردم والان احساس رضایت راهم درخودم هم دردیگران می بینم .دوره ی عزت نفسش دگرگونی عجیبی درفرزندم هم ایجادکرد.

    ازلحاظ مالی هم خریدثروت یک وسه ،همسرموکاملاعوض کرد.وایشون باتغییرات باورهاشون به لحاظ مالی به نتایج بهتری رسیدن .وضعیت مالیمون توهمین ۶ماه باسال گذشته ،کلی فرق داره .امسال خیلی پیشرفت کردیم .

    خریددوره های استادیه طرف قضیس ،اینکه خودتومسئول بدونی وبه اونهاعمل کنی ،طرف دیگه ی قضیس.

    واقعابایدخودتومتعدبدونی وبی خیالی ردنکنی .

    اگرتغییرات بزرگ میخای بایدروزانه ازفایلهاودوره های استاداستفاده کنی وخودتم مشارکت داشته باشی تاکاملاملکه ی ذهنت بشن .

    دوره ی قدمهاهم نظم خاصی به روندزندگیت میده وکلاسیستم زندگیتوبه جهت مثبت تغییرمیده .توتک تک قدمهابامباحثی آشنامیشی که هرکدوم شگفتی خودشونودارن .

    اگه بخام ازتغییرات واتفاقات بگم تاصبح بایدبنویسم .من خیلی خلاصه جریان هدایت وروندپیشرفتم رابیان کردم .امیدورام که راه وروش استادراادامه بدیم تاببینیم خداوندکجاهاوچه جوری هدایتمون میکنه .

    استادجونم عاشقتم هرچی ازدوست داشتنم واین حسم بگم ،بازم کم گفتم .

    هرروزبه خاطروجودت ازخداسپاسگزاری میکنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    Zahra Mortazavi گفته:
    مدت عضویت: 2721 روز

    خدای خوبم دستانم توان آن را ندارند که حد بی نهایت عشقی را که با دیدن هر فایل و دریافت این همه زیبائی از آنها و از دیدگاه های بی نظیر دستان مهربانت در این سایت که هر یک به گونه ای محبت و عشق تو را بیان می کنند و شکرگزار تو یکتای بی همتا که فقط و فقط خودت برای ما کافی هستی و سزاوار پرستش، ابراز کنم.

    من هم برای همه دوستان آگاهم و تمام گوهرهای نابی که در این گنجینه گرانبها به من عطا کرده ای سپاسگزارم.

    بابت شادیهای زیادی که از این گنجینه نثارم کردی سپاسگزارم.

    بابت عشقی که در تمام گوهرهای آن، به پهنای جهان پهناورت ذخیره شده و در وجودم قرار می دهی سپاسگزارم.

    بابت زیبائی بی حد و مرزی که براحتی در کلام، نوشتار و تصاویر استادم، مریم عزیزم، مایک دوست داشتنی و تک تک عزیزانم در این سایت درمی یابم سپاسگزارم.

    خداوندا درک و آگاهی من را فزونی ده در تمام جهات این دنیای سراسر عشق و نعمت و فراوانی و خوبی و زیبائی.

    سپاسگزارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      الهه رشیدی گفته:
      مدت عضویت: 2215 روز

      سلام زهرای عزیزم

      کامنتت فوق العاده بود و داشت دقیقا حرف من رو میزد .یه دنیا ازت ممنونم و سپاسگزارم بابت اینکه کامنت زیبایت را در اختیار ما میزاری تا ما هم ازش استفاده کنیم و کلی لذت ببریم. و چه زیبا خدای مهربان را سپاسگزاری میکنی.

      ارزوی بهترین ها رو برات دارم دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        Zahra Mortazavi گفته:
        مدت عضویت: 2721 روز

        سلام عزیز دلم این خدا بود و خدا خواست که بنویسم وگرنه من اقرار میکنم به ناتوانی خودم در نوشتن حتی یک کلمه که بر دل بندگانش بنشیند. اوست که به کلام و نوشتار زیبائی می بخشد و آن را محبوب بندگانش و سزاوار ستودن می کند.

        خداوندا بحق تو سزاوار ستودنی.

        سپاسگزارم…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    اكرم آرمندي گفته:
    مدت عضویت: 2865 روز

    سلامم را همراه با سبدی از زیباترین گلها تقدیم به استاد گرامی و مریم نازنین میکنم ??????????????????

    هر کدام از ما داستانهای مربوط به خودمان را داریم و هر روز بنا به شرایط زندگی شخصی وفردی خود با خواسته ها ونا خواسته هایی روبرو میشویم و اون وقته که میتونیم خودمونو محک بزنیم وببینیم چقدر درست عمل میکنیم و نتایجی که بدست میاد نشانگره عملکرد درست و یا غلط ماست.

    شب گذشته من به دلیل یه تضادی که مدتی است برام پیش اومده کمی بهم ریخته بودم و در ذهنم مرتب افکار منفی دور میزد وسعی میکردم کنترلش کنم و به دنبال راه حل میگشتم که واقعاً چیکار باید بکنم تا در احساس بد نمونم ومرتب با خودم حرف میزدم ودنبال راه حل مناسب بودم

    به خودم میگفتم درسهایی که گرفتی الان وقت عمل به اونهاست و باید عملی کنی تا نتیجه حاصل بشه

    شب موقع خواب از خدا خواستم که ای کاش میشد من میتونستم با استاد تلفنی صحبت کنم ومشکلمو بهش بگم و از ایشون راهکار بگیرم

    خیلی توی این افکار غرق بودم وخوابم نمیبردوکلافه بودم وبالاخره خوابیدم

    نمیدونم چقدر خوابیده بودم که خواب دیدم پیش استاد ومریم جون هستم و دارم با اونها صحبت میکنم و اینقدر این خواب واقعی بود که هنوزم که الان بیدارم و دارم این مطالب رو مینویسم باورم نمیشه که خواب بوده

    با استاد کلی صحبت کردم ومیدیدم استاد و مریم جون چقدر مشغولن ولی خنده از. روی لبهاشون نمی افته بعد با خودم مقایسه کردم دیدم من چرا شاد نیستم و فقط مواقعی که باکسی روبرو میشم سعی میکنم خودمو خوشحال نشون بدم تا اونها ازناراحتی درون من خبر دار نشن و واقعاً من دارم ادای ادمای خوشحالو در میارم در حالی که من باید برای عبور از این بحران از مسیر لذت ببرم ورها باشم همونطور که استاد گفتن حتماً در نهایت هر چه که پیش بیاد به نفع من خواهد بود خدایا سپاسگزارم هدایتم کردی به جایی که روحم و ذهنم با هم پرورش پیدا میکنه?

    یه حس قشنگی از صبح دارم و اون اینکه درک میکنم راهم درسته باید ادامه بدم و شک نداشته باشم وکمی صبور باشم.

    نتیجه حاصل میشه وقتی ایمانم کامل باشه

    نتیجه حاصل میشه وقتی فقط خدارو باور داشته باشم

    این خواب برای من نشانه بود تا قلبم اروم بگیره و با اطمینان راهمو ادامه بدم مخصوصاً وقتی که صبح ابنستامو باز کردم دوستانی رو دیدم که با استاد دارن غذا میخورن خیلی لذت بردم

    وخودومو اونجا حس کردم در کنار استاد

    این هم زمانی رو به فال نیک میگیرم و احساسمو خوب نگه میدارم تا اتفاقهای خوب بیفته و حتماً میفته چون این یک قانونه ??فقط این منم که باید به قانون الهی عمل کنم .

    صحبتهام کمی طولانی شد والبته که ما هم جایی رو بغیر از اینجا نداریم برای درد دل کردن و راهنمایی گرفتن ممنون که صبوری میکنید ومیخونید ???

    واقعاً یکی از بهترین لذتهای من خوندن کامنتهای شیرین و پر محتوای همسفرای عزیزم در سفرنامه س و لذت بینهایت دیگرم دیدن فایلهای سفرنامه که اصل واساس همه چیزه انشالله که چشم زیبابینی وهدف اون که چیزی بغیر از درست زیستن ولذت بردن از لحظه لحظه های زندگیمون هست رو به جان دل بپذریم وبکار بگیریم??

    خدایا ترا سپاسگزارم بخاطر نعمتهای بیکرانت

    خدایا سپاس برای خانواده صمیمی وارزشمند عباسمنش

    خدایا سپاس برای اینکه همه ما اینجا جمع شدیم تا از یک مسیر زیبا وخوش اب وهوا به یک مقصد مشترک با لیدری استاد جان جانان ومریم عزیزم طی مسیر کنیم ?????‍?‍???????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    فلورا صبا گفته:
    مدت عضویت: 2895 روز

    سلام بر شما عزیزانم

    چه ایده جالبی ، چقدر خلاقید و سبب خلاقیت دیگر دوستان هم می شوید. از آنکه مرتب حرف جدید و ایده های جالبی دارید آدم هیجان زده می شود.

    از اینکه تعامل دوطرفه بین ما برقرار است و هر روز با ایده های رنگی شما بیشتر هم میشود سپاسگزارم.

    این خودش تمرین خوبیه که به خودت و دیگران انگیزه بدی. این تمرینها رو نباید به چشم تفریح و درد دلو این حرفا نگاه کرد. از نظر من این یک تمرین کاملا جدی است که می تونه به تکامل مون کمک کنه و مسیر رو برامون هموارتر کنه.

    آرزو میکنم خدا همیشه همراه و هم قدم راهمون باشه و هدایتگر مون در تمامی لحظات.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    Shirin گفته:
    مدت عضویت: 2224 روز

    با سلام خدمت شما خانم شایسته بی نظیر

    چه کار قشنگی چه ایده فوق العاده ای

    باور میکنید من هیچ وقت اینجا رو ندیده بودم اصلا بهش دقت نکرده بودم و این همون هدایته اینجا یه جای متفاوته بهت یه عالمه خط می ده و هم به من ثابت کرد تودقتت کمه اینجا انگار کسی دستمو گرفت بهم گفت بیا جای درستی اومدی بیا تا مثل خودت رو بهت نشون بدم تعدادشون کم نیست اینجا با دوستانی آشنا شدم همجنس خودم با همون تار و پودها اینجا جواب درخواستای هر شب منه به خدا که ای خدا بهم کمکم کن راهی رو جلوی پام بذار به مسیری هدایتم کن هدایته همینه اینجا دلم قرص تر از قرص شد و محکمتر شدم که مسیری که اومدم درسته اینجا همون جایی بود که میخواستم ببینم با خوندن جریان هدایت تک دوستانم اشک توی چشمام جمع شد یه جاهایی بغض کردم یه جاایی منو برد وی اعماق وجود خدمه و گفتم وای خدای من چقدر این شبیه منه تا دیروز فکر می کردم خودم تنهام یه جاهایی بهم مگفت ببین این دوستات خواستن شد پس تو هم بخواه برو جلو تو همه راه حلا رو داری دیگه چطوری می خوای راهت رو پیدا کنی اینجا یه محل تکمیل کننده همون مهر تاییده به مسیر درستییه که تو توش قدم گذاشتی اینجا همچی رو می بینی خواسته ها از جنسای مختلف توی همشون عشق مشترکه عشق به خواستن و رفتن ایمانم محکمتر شد از شما ممنونم از تک تک دوستای خوبم که اینجا کامنت گذاشتن و تغییرراتشون رونوشتن و احساسشون رو گفتن ممنونم خدایا هزاران بار شکرت

    اینجا همون دفترچه خاطرات عمومی که همه سخاوت مندانه تمام یتجربیات و احساس پاکشون و راه حل های درست رو بهت نشون دادن اینجا همون فلش زرد که تو رو هدایتت م یکنه تا اوج خدا بالاتر از همه خواسته هات و بهت نشون می ده ببین هیچ چیزی غیر ممکن نیست ببین تو فقط باید ایمان داشته باشی تکلیفت رو با ودت روشن کنی کافیه از این پله به اون پله پریدن اینجا باید بدونی و اعتراف جلوی خودت تنها خودت که تو مسبب اینی هستی که الانی و راضی نیستی از خودت و شروع کنی ببین اینجا همون صندوقچه اسراره که حتما برای تو هم چیزای داره

    ممنونم که فایل قشنگی یه چند ساعتی من رو کاملا برد توی جریان زندگی غرق شدم توی سرگذشت هدایت بچه ها ولذت بردم از اینکه اجازه دادن همراهشون باشم

    ممنونم از شما خانم شایسته و تک تک دوستام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  10. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3045 روز

    توضیحات خانم شایسته خیلی خوب بود . من تا بحال زیاد به راهکار حل مسائل توجه نکرده بودم . رفتم آنها را نگاه کردم واقعا آگاهیی ها خیلی خوبی داشتند و البته خیلی هم مفصلند که من تصمیم دارم با دقت هر روز بخوانمشان و عجله نکنم .

    یکی از انها به ترمز ها اشاره می کرد من امروز خیلی بهش فکر کردم خب مگر این باورهای مخرب چی هستند تا این حد مانع می شوند بعد فهمیدم تا این حد ساده هستند مثل همین ترس های روزمره که با درخواست کردن انگار آنها هم در ذهنمان اجرا می شوند انگار که ماشین را روشن می کنیم بعد در کنارش همان لحظه پا روی ترمز می کوبیم . با خواندن مثال ها من متعجب شدم و فکر کردن روی ترس های خودم و این که چقدر این ها ساده بودند و چه چیزهایی ساده ای که ما فکرش را نمی کردیم مانع می شوند . مثل همین که من کاری را می خواهم یا درآمدش را بلافاصله بعدش نگران نحوه انجامش و این که چه دردسرهایی دارد می شوم . در حقیقت بجای خوشحالی در ذهنم یکسری افکار می آیند که مرا بی انگیزه می کند و می گوید به دردسرش نمی ارزد . واقعا اصلا به ذهنم خطور نمی کرد این احساسات ساده که با فکر کردن به خواسته باشد ترمز باشند . مثل این که رابطه عاطفی بخواهید بعد بلافاصله مراحلش و دردسرهایش و روابط نامطلوب گذشته را مرور کنید انگار روی ترمز می کوبید . من فکر نمی کردم این احساسات کووچک هم در حکم ترمز باشند همیشه فکر می کردم باورهای مخرب خیلی قوی و تکرار شونده اند . اما این طور است چون به محض خواستن این افکار خسته کننده تکرار می شوند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای: