پس کِی به خواسته ام می رسم؟!

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

افراد زیادی، به محض تصمیم برای تغییر و ساختن باورها، مهم ترین سوالشان این است که:

کِی به آرزویم می رسم؟
کِی می توانم خانه رویایی ام را داشته باشم؟
کِی با عشق رویاهایم ازدواج کنم؟
کِی به آن ثروت عظیمی که همیشه می خواستم، می رسم؟

احتمالاً شما نیز درگیر این سوال که کی به خواسته ام می رسم؟ بوده ای.

برای پاسخ به این سوال، می خواهم به یادت بیاورم که:

از همان لحظه ای که آموزش ها را شروع و تمرینات را انجام می دهی،

از همان لحظه ای که با تلاش ذهنی فراوان، سعی در کنترل ورودی های ذهنت نموده و شروع به تحسین زیبایی ها  و تمرکز بر نکات مثبت هر موضوعی می نمایی، به گونه ای که به احساس بهتری برسی، وقوع اتفاقات خوب، آغاز می شود.

از آنجا تمرکز اصلی آموزش های من در تمام دوره ها و فایلها، بر ایجاد مهارت برای کنترل ورودی های ذهن است. وقتی به روش آن آموزه ها رفتار و تمریناتش را انجام می دهی، گویی چرخ دنده زندگی ات روغن کاری شود، همه چیز در زندگی ات روان تر می شود.

برای همین اگر کمی تأمل کنی، به راحتی به یاد خواهی آورد که به محض شروع آموزش ها، نشانه ها یکی پس از دیگری در زندگی ات شروع شده:

هدیه ای از یک دوست دریافت نموده ای.

افزایش حقوق داشته ای.

شغل مناسب یافته ای.

پول یا یک شیئ با ارزش در خیابان یافته ای،

مادرت همان غذایی را درست کرده که آن روز دوست داشتی.

سرماخوردگی ات خیلی زود شده و همه با شما مهربان تر شده و برای کمک به تو بسیج شده اند!

و هزاران اتفاق دیگر که نشان می دهد همین حالا نیز به خواسته های بسیاری رسیده ای اما چون آنها را داری، موضوع را از یاد برده ای!

مشکل اینجاست که منظور شما از سوال “کی به خواسته ام می رسم؟ ” داشتن آن خواسته های رویایی و بزرگ است.
و پاسخ این است:

تا زمانی خواسته ای در نظر بزرگ، خاص و دور از دسترس باشد، یعنی نتوانی باور کنی که داشتن اش راحت و بدیهی است، فاصله فرکانسی زیادی با آن خواهی داشت.
آن خواسته زمانی در زندگی ات ظاهر می شود که دیگر برایت یک خواسته بزرگ نباشد. بلکه به اندازه دیدن غذای مورد علاقه ات یا سبز شدن چراغ در خیابان یا سلامت تر شدن برایت کوچک، بدیهی و باورپذیر بشود.
راه باورپذیر شدن، از مسیر تأیید همین نشانه های کوچک و ادامه انجام تمرینات برای کنترل ورودی های ذهن و ساختن باورهای قدرتمند کننده تر می گذرد. تا جاییکه باورهای قدرتمندکننده جدید آنقدر در ذهنت تثبیت شود و تبدیل به جزئی از شخصیت ات گردد که موجب شود آن خواسته ها در ذهنت دیگر برایت آنقدر بزرگ و دور از دسترس نباشد.

اینجا همان نقطه ای است که این نگرش شروع به ظاهر شدن در رفتارت می نماید. یعنی در قالب ایمانی در رفتارت ظاهر می شود که تو را دست به عمل می کند به گونه ای که می توانی فراتر از مرز محدودیت های ذهنی و ترسهایت بروی و قدم هایی عملی برای آن خواسته بر می داری چون دیگر داشتنش را بدیهی و ممکن می دانی.


یک تمرین بعنوان اولین قدم در کسب توانایی کنترل ذهن:

اکنون دیگر می دانیم، تغییر باور از کنترل ورودی های ذهن شروع می شود. همانگونه که ورودی های نامناسب قبلی، باورهای محدود کننده قبلی را در ناخودآگاه مان ساخته، لازم است با ورودی های مناسب به ذهن، باورهای قدرتمند کننده را بسازیم.
هرچه توانایی ما در کنترل ورودی های ذهن بیشتر شود، باورهایمان قدرتمندکننده تر می گردد و پشتیبان قوی تری برای غلبه بر ترسها و قدم برداشتن برای تحقق خواسته هایمان در وجودمان ساخته می شود.

بنابراین در بخش نظرات این فایل به این سوالات با جزئیات جواب بده و اولین قدم را برای «تبدیل شدن به خالقِ بهتری برای زندگی ات» بردار:

تجربه شما درباره کنترل ورودی های ذهنت چیست؟
چه راهکاری برای تمرکز بهتر و بیشتر بر نکات مثبت اطرافت ات داری به گونه ای که به مدت زمان بیشتری در احساس خوب بمانی، کمتر نگران شده یا بترسی یا حتی بتوانی نکات مثبت را از دل هر وضعیت به ظاهر نادلخواهی نیز شناسایی و بر آن متمرکز شوی؟

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    799MB
    16 دقیقه
  • فایل صوتی پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    13MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

3059 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمدرضا ذوالفقاري» در این صفحه: 2
  1. -
    محمدرضا ذوالفقاري گفته:
    مدت عضویت: 3597 روز

    کوه ودریا ودرختان همه در تسبیح اند

    نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار

    خبرت هست که مرغان سحر میگویند

    آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار

    هر که امروز نبیند اثر قدرت او

    غالب آنست که فرداش نبیند دیدار

    تاکی آخر چوبنفشه سر غفلت در پیش

    حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار

    کی تواند که دهد میوه الوان از چوب

    یا که داند که برارد گل صدبرگ از خار

    دل بگردان به سوی اله یکتا هر دم

    تا که احساس کنی مستی بی چون و چرا

    سلام به استاد ودوستان عزیز

    راستش استاد قول دادند که انشاله یک روزی همه دور هم جمع بشیم و از نتایجمون بگیم به صورت حضوری به امید اونروز وبه امید نتایج بزرگترهم برای خودم هم برای استاد وهم برای دوستان .

    چندسال پیش توی باشگاه بدنسازی یکی ازبچه ها بنام هادی داشت خودشو اماده میکرد که بره مسابقات استان و ازاونجایی که ایشون سابقه زیادیم نداشت رو اورده بود به انواع داروها و مکملها از هرنوع.و حسابیم داشت خرج میکردکه هر جور شده من باید امسال تو وزن خودم اول بشم و خب دیگه واقعا داشت وحشتناک خودشو تیکه پاره میکرد که هرجور شده منی که دو سالم سابقه ندارم باید اول بشم که همه بگن فلانی بااینکه سن زیادیم نداره تواولین حضورش تو مسابقات اول استان شده.

    یکی دیگه ازدوستان بنام افشین که خب هم سنش بالاتر بود وهم چندین سال سابقه داشت ایشونم اماده میشد که بره مسابقات توی همون وزن.البته ایشون کاملا از راه طبیعی و درست کار کرده بود و داشت اماده میشد اصلام ادعایی نداشت و کاملا م خونسرد بودو به قول معروف کوری هم نمیخوند.تا اینکه این دونفر رفتند مسابقات و اتفاقی که افتاد برام خیلی جالب بودافشین توی همون وزن دوم شد و هادی ششم.که البته هادی هنوزم داره باهمون روش ادامه میده به امید اینکه یک مقام خوب کسب کنه و هنوزم نکرده و بدنش شده مثه گوریل و کبد خراب و پوست پرازجوش و غیره که هیچ راهی ام واسه درست کردن بدنش دیگه نیست.

    دوستان این داستان واقعیه و واقعیت زندگی خیلی از ماهاست.من وقتی جلسه اول و دوازدهم دستیابی به رویاهارو گوش دادم چقدر از این داستان درس گرفتم که اولا ادم واسه رسیدن به خواسته ش هرچقدر خودشو مثه گربه به در و دیوار بزنه اتفاقا راه رهایی رو بدتر گم میکنه.دوما خواسته رو تا روندش رو طی نکرده باشی بیرون کشیدن کرم از توی پیله کار غلطیه و اینکه به قول انیشتین چرا یه کاری رو وقتی میبینیم اشتباهه باز اون کارو احمقانه تکرارمیکنیم؟

    من خوب یادمه که افشین بنده خدا چقدر با ارامش تمرین میکرد و نتیجه مسابقات زیاد براش مهم نبودو قانع بود.و الان میفهمم که واقعا نمیشه با چسبیدن به خواسته ها بهشون رسید.اصلا هدف از رسیدن به خواسته ها چیه؟اینه که به لذت بیشتر برسیم خب پس من همین الانم چیزای زیادی تو زندگیم دارم که میتونم براحتی ازشون لذت ببرم و به خاطرش سپاسگزارخداباشم پس چرا الکی نق میزنم؟

    من وقتی بیام از درامد ماهی 2میلیونم لذت ببرم و بخاطرش شکرگزار باشم مطمئنا خدا راه رسیدن به 5میلیونم بهم میگه.اما وقتی بگم ای بابا خدایا این چه وضعشه اخه 2میلیونم شد پول؟همون 2تومنم به واسطه احساس بدی که از شکایت و گله به وجود میاد میپره و درامده میشه 1ونیم میلیون.

    ذهن بینهایت چموش و بیقراره. همه ما بواسطه ورودیهای نامناسب از خانواده و تلویزیون و جامعه گفتگوهای غالب ذهنمون در مورد نا خواسته هاس.حتی افراد تحصیل کرده و ثروتمند و موفق هم از این قاعده مستثنی نیستند البته کمتر.اما اگر افسار ذهن رو بتونیم بدست بگیریم و گفتگوهای ذهن رو بتونیم همراستا کنیم با خواسته هامون کم کم توش ماهر میشیم و وقتی توش ماهر شدیم دیگه همیشه احساس عالی داریم و اینجوری به خواسته هامونم میرسیم..البته اولش خیلی سخته ولی کم کم روان میشه اینکار.

    من به شخصه وقتی به موفقیتام در اینده فکر میکنم و خودمو صاحب اون چیزایی که میخام میبینم احساس خوبی پیدا میکنم وقتی با خداحرف میزنم و خواسته هامو بهش میگم یاوقتی داشته هامو بیاد میارم و خداروشکرمیکنم و میبینم که خیلی ازمردم دنیا همین داشته های من براشون رویاست احساس خوبی پیدا میکنم.به قول استاد شادی یه موضوع ذهنیه شادی چیزی نیس که بارسیدن به فلان دختر یاپسر یا ماشین بوجود بیاد تو باید از قبل درک کرده باشی که میتونی در هرلحظه شاد باشی وبعد اون موهبت به تو داده خواهد شدو احساس شادی بیشتری باهاش خواهی کرد.

    خداوند در سوره یونس ایه 44میفرماید:

    خداوند هیچ به مردم ستم نمیکند.ولی این مردمند که به خویشتن ظلم میکنند.

    اکثر ما ادمها مصداق همین ایه هستیم که داریم با ورودیهای مزخرف ذهنمون چه بلایی سرخودمون میاریم.من یادمه حدود 20سال قبل چیزی بنام خشکسالی و خشکیدن زاینده رود و دریاچه سد نداشتیم ولی انقدر شروع کردن از بی ابی و خشکیدن بگن و اینو بکنن تو ذهن مردم که فقط در عرض 20سال زاینده رود دیگه کامل خشکیده دریاچه ام دیگه ابی نداره.واز الان هی دارن میگن که اصفهان دیگه جای سکونت نیست تا چندسال دیگه.ومطمئنا این اتفاق میفته بواسطه ایه ای که ذکر کردم.

    حالا اگه ما همون موقعها بجای اینکه هی از کم ابی وصرفه جویی بگیم خداروبخاطر این همه ابی که داشتیم شکر میکردیم و احساس خوبی ازش داشتیم هرگز خشکسالی و این وضع زاینده رود پیش نمیومد.

    آیات 62 تا64 یونس:

    آگاه باشید که دوستان خدا نه ترسی دارند ونه غمگین میشوند.همانها که ایمان اوردند و از مخالفت فرمان خدا پرهیز کردند.در زندگی دنیا واخرت شاد ومسرورند.وعده های خداوند تخلف ناپذیر است.این است آن رستگاری بزرگ.

    به نظر من این 3تا ایه ای که ذکر کردم خلاصه کل دوره های استاد عباسمنشه.

    شما وقتی بخدا ایمان داشته باشی ترسی نداری نه از تورم نه از بیکاری نه از رکود و دپرس و نگرانم نمیشی چون میدونی خدا باهاته. دیگه از انجام کارای بزرگ نمیترسی از حرف زدن تو جمع نمیترسی.میدونی که وارد هر کسب و کاری بشی عالی نتیجه میگیری.و هم در این دنیا و هم در اون دنیا شاد و مسرور خواهی بود.

    دوستان عزیزم مدتیه یک فرمول کیمیاگری پیدا کردم

    بعد ازنماز باید ایه الکرسی رو بخونی و بعدش تسبیحات حضرت زهرا و بعدش 3 مرتبه سوره توحید و 3مرتبه صلوات دست اخرم 3مرتبه ایه سوم سوره طلاق رو میخونی.مطمئنا بینهایت برای رسیدن به خواسته ها کمکت میکنه فقط باید معانی اینهارو به خوبی درک کنید.از اعماق وجودتون احساس کنید که چیزی که دارید میگید واقعا اتفاق میفته.

    مثلا وقتی ذکر الله اکبر رو میگیدواقعا باور کنید که هیچ نیرویی بالاتر وبرتر از خدا نیست که به شما کمک کنه و فقط باید روی اون حساب کرد.

    وقتی میگید الحمد لله داشته هاتونو بیاد بیارید مثل سلامتی خونه ماشین یا فرزند.

    وقتی میگید سبحان الله بدونید که خداوند خلف وعده نمیکنه و بینهایت ثروت و خوشبختی وارد زندگیت میکنه چون قول داده.

    جالبه که ایه 3 سوره طلاق چقدر فوق العاده قانون رو بیان میکنه بدین صورت که:

    و من یتق الله یجعل له مخرجا….و یرزقه من حیث لا یحتسب…و من یتوکل علی الله فهو حسبه…ان الله بالغ امره…قد جعل الله لکل شی قدرا.

    وهرکس تقوای الهی پیشه کندخداوند راه نجاتی برای او میگشاید…و از جایی که گمان نبرد خدا روزی به او میدهد…وهرکه در هر کاری بر خدا توکل کند خدا اورا کفایت میکند…که خداوند امرش بر همه عالم نافذ و روانست…و بر هرچیز قدر و اندازه ای قرار داشته است.

    و چقدر تعقل در این ایات میتونه مارو در فرکانس خدایی قرار بده وبه تمام خواسته هامون برسونه.واین فرمول رو مثه من حفظ کنید ومرتب تکرارش کنید و بهش فکر کنیدواحساس خوب ازش بگیرید.

    منکه شک ندارم یه روزی به تمام خواسته هام میرسم.پورشه 911٫٫٫ویلا در چالوس…درامد فوق العاده و همه چیزای خوب.مطمئنا همه میتونن به تک تک خواسته هاشون برسن اگر فقط باور کنن که لیاقتش رو دارن وزاویه دیدشون رو تغییر بدن و هر لحظه شاد باشن.

    به امید روزی که استاد وشاگرد در کنار هم جمع بشن ودر مورد قانون حرف بزنن.

    امیدوارم که مطالبم احساس خوبی بهتون داده باشه وبهش رای بدید.

    در پناه الله یکتا……………………………..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  2. -
    محمدرضا ذوالفقاري گفته:
    مدت عضویت: 3597 روز

    کوه ودریا ودرختان همه در تسبیح اند

    نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار

    خبرت هست که مرغان سحر میگویند

    آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار

    هر که امروز نبیند اثر قدرت او

    غالب آنست که فرداش نبیند دیدار

    تاکی آخر چوبنفشه سر غفلت در پیش

    حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار

    کی تواند که دهد میوه الوان از چوب

    یا که داند که برارد گل صدبرگ از خار

    دل بگردان به سوی اله یکتا هر دم

    تا که احساس کنی مستی بی چون و چرا

    سلام به استاد ودوستان عزیز

    راستش استاد قول دادند که انشاله یک روزی همه دور هم جمع بشیم و از نتایجمون بگیم به صورت حضوری به امید اونروز وبه امید نتایج بزرگترهم برای خودم هم برای استاد وهم برای دوستان .

    چندسال پیش توی باشگاه بدنسازی یکی ازبچه ها بنام هادی داشت خودشو اماده میکرد که بره مسابقات استان و ازاونجایی که ایشون سابقه زیادیم نداشت رو اورده بود به انواع داروها و مکملها از هرنوع.و حسابیم داشت خرج میکردکه هر جور شده من باید امسال تو وزن خودم اول بشم و خب دیگه واقعا داشت وحشتناک خودشو تیکه پاره میکرد که هرجور شده منی که دو سالم سابقه ندارم باید اول بشم که همه بگن فلانی بااینکه سن زیادیم نداره تواولین حضورش تو مسابقات اول استان شده.

    یکی دیگه ازدوستان بنام افشین که خب هم سنش بالاتر بود وهم چندین سال سابقه داشت ایشونم اماده میشد که بره مسابقات توی همون وزن.البته ایشون کاملا از راه طبیعی و درست کار کرده بود و داشت اماده میشد اصلام ادعایی نداشت و کاملا م خونسرد بودو به قول معروف کوری هم نمیخوند.تا اینکه این دونفر رفتند مسابقات و اتفاقی که افتاد برام خیلی جالب بودافشین توی همون وزن دوم شد و هادی ششم.که البته هادی هنوزم داره باهمون روش ادامه میده به امید اینکه یک مقام خوب کسب کنه و هنوزم نکرده و بدنش شده مثه گوریل و کبد خراب و پوست پرازجوش و غیره که هیچ راهی ام واسه درست کردن بدنش دیگه نیست.

    دوستان این داستان واقعیه و واقعیت زندگی خیلی از ماهاست.من وقتی جلسه اول و دوازدهم دستیابی به رویاهارو گوش دادم چقدر از این داستان درس گرفتم که اولا ادم واسه رسیدن به خواسته ش هرچقدر خودشو مثه گربه به در و دیوار بزنه اتفاقا راه رهایی رو بدتر گم میکنه.دوما خواسته رو تا روندش رو طی نکرده باشی بیرون کشیدن کرم از توی پیله کار غلطیه و اینکه به قول انیشتین چرا یه کاری رو وقتی میبینیم اشتباهه باز اون کارو احمقانه تکرارمیکنیم؟

    من خوب یادمه که افشین بنده خدا چقدر با ارامش تمرین میکرد و نتیجه مسابقات زیاد براش مهم نبودو قانع بود.و الان میفهمم که واقعا نمیشه با چسبیدن به خواسته ها بهشون رسید.اصلا هدف از رسیدن به خواسته ها چیه؟اینه که به لذت بیشتر برسیم خب پس من همین الانم چیزای زیادی تو زندگیم دارم که میتونم براحتی ازشون لذت ببرم و به خاطرش سپاسگزارخداباشم پس چرا الکی نق میزنم؟

    من وقتی بیام از درامد ماهی 2میلیونم لذت ببرم و بخاطرش شکرگزار باشم مطمئنا خدا راه رسیدن به 5میلیونم بهم میگه.اما وقتی بگم ای بابا خدایا این چه وضعشه اخه 2میلیونم شد پول؟همون 2تومنم به واسطه احساس بدی که از شکایت و گله به وجود میاد میپره و درامده میشه 1ونیم میلیون.

    ذهن بینهایت چموش و بیقراره. همه ما بواسطه ورودیهای نامناسب از خانواده و تلویزیون و جامعه گفتگوهای غالب ذهنمون در مورد نا خواسته هاس.حتی افراد تحصیل کرده و ثروتمند و موفق هم از این قاعده مستثنی نیستند البته کمتر.اما اگر افسار ذهن رو بتونیم بدست بگیریم و گفتگوهای ذهن رو بتونیم همراستا کنیم با خواسته هامون کم کم توش ماهر میشیم و وقتی توش ماهر شدیم دیگه همیشه احساس عالی داریم و اینجوری به خواسته هامونم میرسیم..البته اولش خیلی سخته ولی کم کم روان میشه اینکار.

    من به شخصه وقتی به موفقیتام در اینده فکر میکنم و خودمو صاحب اون چیزایی که میخام میبینم احساس خوبی پیدا میکنم وقتی با خداحرف میزنم و خواسته هامو بهش میگم یاوقتی داشته هامو بیاد میارم و خداروشکرمیکنم و میبینم که خیلی ازمردم دنیا همین داشته های من براشون رویاست احساس خوبی پیدا میکنم.به قول استاد شادی یه موضوع ذهنیه شادی چیزی نیس که بارسیدن به فلان دختر یاپسر یا ماشین بوجود بیاد تو باید از قبل درک کرده باشی که میتونی در هرلحظه شاد باشی وبعد اون موهبت به تو داده خواهد شدو احساس شادی بیشتری باهاش خواهی کرد.

    خداوند در سوره یونس ایه 44میفرماید:

    خداوند هیچ به مردم ستم نمیکند.ولی این مردمند که به خویشتن ظلم میکنند.

    اکثر ما ادمها مصداق همین ایه هستیم که داریم با ورودیهای مزخرف ذهنمون چه بلایی سرخودمون میاریم.من یادمه حدود 20سال قبل چیزی بنام خشکسالی و خشکیدن زاینده رود و دریاچه سد نداشتیم ولی انقدر شروع کردن از بی ابی و خشکیدن بگن و اینو بکنن تو ذهن مردم که فقط در عرض 20سال زاینده رود دیگه کامل خشکیده دریاچه ام دیگه ابی نداره.واز الان هی دارن میگن که اصفهان دیگه جای سکونت نیست تا چندسال دیگه.ومطمئنا این اتفاق میفته بواسطه ایه ای که ذکر کردم.

    حالا اگه ما همون موقعها بجای اینکه هی از کم ابی وصرفه جویی بگیم خداروبخاطر این همه ابی که داشتیم شکر میکردیم و احساس خوبی ازش داشتیم هرگز خشکسالی و این وضع زاینده رود پیش نمیومد.

    آیات 62 تا64 یونس:

    آگاه باشید که دوستان خدا نه ترسی دارند ونه غمگین میشوند.همانها که ایمان اوردند و از مخالفت فرمان خدا پرهیز کردند.در زندگی دنیا واخرت شاد ومسرورند.وعده های خداوند تخلف ناپذیر است.این است آن رستگاری بزرگ.

    به نظر من این 3تا ایه ای که ذکر کردم خلاصه کل دوره های استاد عباسمنشه.

    شما وقتی بخدا ایمان داشته باشی ترسی نداری نه از تورم نه از بیکاری نه از رکود و دپرس و نگرانم نمیشی چون میدونی خدا باهاته. دیگه از انجام کارای بزرگ نمیترسی از حرف زدن تو جمع نمیترسی.میدونی که وارد هر کسب و کاری بشی عالی نتیجه میگیری.و هم در این دنیا و هم در اون دنیا شاد و مسرور خواهی بود.

    دوستان عزیزم مدتیه یک فرمول کیمیاگری پیدا کردم

    بعد ازنماز باید ایه الکرسی رو بخونی و بعدش تسبیحات حضرت زهرا و بعدش 3 مرتبه سوره توحید و 3مرتبه صلوات دست اخرم 3مرتبه ایه سوم سوره طلاق رو میخونی.مطمئنا بینهایت برای رسیدن به خواسته ها کمکت میکنه فقط باید معانی اینهارو به خوبی درک کنید.از اعماق وجودتون احساس کنید که چیزی که دارید میگید واقعا اتفاق میفته.

    مثلا وقتی ذکر الله اکبر رو میگیدواقعا باور کنید که هیچ نیرویی بالاتر وبرتر از خدا نیست که به شما کمک کنه و فقط باید روی اون حساب کرد.

    وقتی میگید الحمد لله داشته هاتونو بیاد بیارید مثل سلامتی خونه ماشین یا فرزند.

    وقتی میگید سبحان الله بدونید که خداوند خلف وعده نمیکنه و بینهایت ثروت و خوشبختی وارد زندگیت میکنه چون قول داده.

    جالبه که ایه 3 سوره طلاق چقدر فوق العاده قانون رو بیان میکنه بدین صورت که:

    و من یتق الله یجعل له مخرجا….و یرزقه من حیث لا یحتسب…و من یتوکل علی الله فهو حسبه…ان الله بالغ امره…قد جعل الله لکل شی قدرا.

    وهرکس تقوای الهی پیشه کندخداوند راه نجاتی برای او میگشاید…و از جایی که گمان نبرد خدا روزی به او میدهد…وهرکه در هر کاری بر خدا توکل کند خدا اورا کفایت میکند…که خداوند امرش بر همه عالم نافذ و روانست…و بر هرچیز قدر و اندازه ای قرار داشته است.

    و چقدر تعقل در این ایات میتونه مارو در فرکانس خدایی قرار بده وبه تمام خواسته هامون برسونه.واین فرمول رو مثه من حفظ کنید ومرتب تکرارش کنید و بهش فکر کنیدواحساس خوب ازش بگیرید.

    منکه شک ندارم یه روزی به تمام خواسته هام میرسم.پورشه 911٫٫٫ویلا در چالوس…درامد فوق العاده و همه چیزای خوب.مطمئنا همه میتونن به تک تک خواسته هاشون برسن اگر فقط باور کنن که لیاقتش رو دارن وزاویه دیدشون رو تغییر بدن و هر لحظه شاد باشن.

    به امید روزی که استاد وشاگرد در کنار هم جمع بشن ودر مورد قانون حرف بزنن.

    امیدوارم که مطالبم احساس خوبی بهتون داده باشه وبهش رای بدید.

    در پناه الله یکتا……………………………..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: