پس کِی به خواسته ام می رسم؟!

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

افراد زیادی، به محض تصمیم برای تغییر و ساختن باورها، مهم ترین سوالشان این است که:

کِی به آرزویم می رسم؟
کِی می توانم خانه رویایی ام را داشته باشم؟
کِی با عشق رویاهایم ازدواج کنم؟
کِی به آن ثروت عظیمی که همیشه می خواستم، می رسم؟

احتمالاً شما نیز درگیر این سوال که کی به خواسته ام می رسم؟ بوده ای.

برای پاسخ به این سوال، می خواهم به یادت بیاورم که:

از همان لحظه ای که آموزش ها را شروع و تمرینات را انجام می دهی،

از همان لحظه ای که با تلاش ذهنی فراوان، سعی در کنترل ورودی های ذهنت نموده و شروع به تحسین زیبایی ها  و تمرکز بر نکات مثبت هر موضوعی می نمایی، به گونه ای که به احساس بهتری برسی، وقوع اتفاقات خوب، آغاز می شود.

از آنجا تمرکز اصلی آموزش های من در تمام دوره ها و فایلها، بر ایجاد مهارت برای کنترل ورودی های ذهن است. وقتی به روش آن آموزه ها رفتار و تمریناتش را انجام می دهی، گویی چرخ دنده زندگی ات روغن کاری شود، همه چیز در زندگی ات روان تر می شود.

برای همین اگر کمی تأمل کنی، به راحتی به یاد خواهی آورد که به محض شروع آموزش ها، نشانه ها یکی پس از دیگری در زندگی ات شروع شده:

هدیه ای از یک دوست دریافت نموده ای.

افزایش حقوق داشته ای.

شغل مناسب یافته ای.

پول یا یک شیئ با ارزش در خیابان یافته ای،

مادرت همان غذایی را درست کرده که آن روز دوست داشتی.

سرماخوردگی ات خیلی زود شده و همه با شما مهربان تر شده و برای کمک به تو بسیج شده اند!

و هزاران اتفاق دیگر که نشان می دهد همین حالا نیز به خواسته های بسیاری رسیده ای اما چون آنها را داری، موضوع را از یاد برده ای!

مشکل اینجاست که منظور شما از سوال “کی به خواسته ام می رسم؟ ” داشتن آن خواسته های رویایی و بزرگ است.
و پاسخ این است:

تا زمانی خواسته ای در نظر بزرگ، خاص و دور از دسترس باشد، یعنی نتوانی باور کنی که داشتن اش راحت و بدیهی است، فاصله فرکانسی زیادی با آن خواهی داشت.
آن خواسته زمانی در زندگی ات ظاهر می شود که دیگر برایت یک خواسته بزرگ نباشد. بلکه به اندازه دیدن غذای مورد علاقه ات یا سبز شدن چراغ در خیابان یا سلامت تر شدن برایت کوچک، بدیهی و باورپذیر بشود.
راه باورپذیر شدن، از مسیر تأیید همین نشانه های کوچک و ادامه انجام تمرینات برای کنترل ورودی های ذهن و ساختن باورهای قدرتمند کننده تر می گذرد. تا جاییکه باورهای قدرتمندکننده جدید آنقدر در ذهنت تثبیت شود و تبدیل به جزئی از شخصیت ات گردد که موجب شود آن خواسته ها در ذهنت دیگر برایت آنقدر بزرگ و دور از دسترس نباشد.

اینجا همان نقطه ای است که این نگرش شروع به ظاهر شدن در رفتارت می نماید. یعنی در قالب ایمانی در رفتارت ظاهر می شود که تو را دست به عمل می کند به گونه ای که می توانی فراتر از مرز محدودیت های ذهنی و ترسهایت بروی و قدم هایی عملی برای آن خواسته بر می داری چون دیگر داشتنش را بدیهی و ممکن می دانی.


یک تمرین بعنوان اولین قدم در کسب توانایی کنترل ذهن:

اکنون دیگر می دانیم، تغییر باور از کنترل ورودی های ذهن شروع می شود. همانگونه که ورودی های نامناسب قبلی، باورهای محدود کننده قبلی را در ناخودآگاه مان ساخته، لازم است با ورودی های مناسب به ذهن، باورهای قدرتمند کننده را بسازیم.
هرچه توانایی ما در کنترل ورودی های ذهن بیشتر شود، باورهایمان قدرتمندکننده تر می گردد و پشتیبان قوی تری برای غلبه بر ترسها و قدم برداشتن برای تحقق خواسته هایمان در وجودمان ساخته می شود.

بنابراین در بخش نظرات این فایل به این سوالات با جزئیات جواب بده و اولین قدم را برای «تبدیل شدن به خالقِ بهتری برای زندگی ات» بردار:

تجربه شما درباره کنترل ورودی های ذهنت چیست؟
چه راهکاری برای تمرکز بهتر و بیشتر بر نکات مثبت اطرافت ات داری به گونه ای که به مدت زمان بیشتری در احساس خوب بمانی، کمتر نگران شده یا بترسی یا حتی بتوانی نکات مثبت را از دل هر وضعیت به ظاهر نادلخواهی نیز شناسایی و بر آن متمرکز شوی؟

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    799MB
    16 دقیقه
  • فایل صوتی پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    13MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

3059 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رحیم خان» در این صفحه: 4
  1. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3475 روز

    باسلام مجدد به همگی

    من یک موضوع مهم یادم رفت که بگویم وآن اینکه وقتی شما ورودیهای ذهن را کنترل میکنید وواقعا میخواهی که تغییر کنی اول نشانه های کوچک را می بینید به نظر من همین نشانه های کوچک رادر زندگی خودتان تایید وتحسین کنید وبه احساس خوب برسید من خیلی نتیجه گرفته ام حتی خانواده ام بااینکه اصلا هیچ اجباری در وارد شدن به این گفته های استاد راندارم شروع کرده اند به دانلود وکوش دادن وخداوند را بسیار شاکرم از این بابت

    همسرم بااینکه عضو سایت نیست میگوید : حرفهای آقای عباسمنش به دل من میشینه ومیگوید واقعا عباسمنش چقدر درست میگویند

    یادخترم که دانشجوی پرستاری هستند یک شب دیدم ساعت 4 نصف شب است ولامپ اتاقش روشن است فکر کردم خوابه . بلند شدم که لامپ خاموش کنم دیدم لب تابش روشنه وداره گریه میکنه میدونستم جریان چیه خدا مالک است را داشت گوش میداد

    من سخن استاد را تاییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییید میکنم که : شما تصمیم بگیر که تغییر کنی 98% جهان وخانواده با شما هم فرکانس میشوند

    بهنظر من وقتی ورودیها را تغییر میدهی نتایج کوچک میبینی این نتایج کوچک را ثبت کنید وهر روزبه آنها نگاه کنید (برای من خیلی اتفاق افتاده )

    من وهمسرم یک فایل صوتی ازاستاد داخل ماشین گذاشته بودیم وحالمان خوب بود میخواستم یک دفتر 200برگ برای یادداشت بخرم وقتی آنرا خریدم سجده شگر به جای آوردم اینقدر این دفتر با تفکرات من همخوانی داشت که فکر میکردم خودم صاحب کارخانه بودم واز تفکرات خودم خبر داشتم واین دفتر برای خودم در منتها درجه زیبایی درست کردم

    به امید خدای عزیز وهمت والای مسولان این سایت همه نتایج عالی که گرفتم خواهم گفت

    خدا همه رادوست دارد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3475 روز

    بسم الله

    این جهان کوه است وفعل ما ندا ——— سوی ما می آید نداها را صدا

    سلام عرض میکنم خدمت همه عزیزان ودوستان بهتر از گلم وخدا را شاکرم که در جمع شماهستم

    بگذارید نقش وکنترل ورودیهای ذهن را با یک واقعیت ویک تجربه از زندگی خودم برایتان بگویم که واقعا برایم اتفاق افتاد امیدوارم که مفید باشد :(خیلی خلاصه ) خدمت سربازی را تمام کرده بودم پدرم به رحمت ایزدی رفته بود من بودم با مادری عزیز و سه برادر کوچک وکاری هم نداشتم. خرج مایحتاج ما چند نفر از مختصر کشاورزی کهدر صحرا داشتیم تامین میشد روزگار بهار بود وتصمیم داشتم که به دانشکاه بروم وشروع به درس خواندن کردم در حین درس خواندن این فکر به ذهنم می آمدکه : نکند عموها وپسر عموها طمع زمینها را بکنند وبخواهند مرا اذیت کنند که زمینها را رها کنیم مثلا فلان پسر عمویم …. بخواهد به من زور بگوید یا اذیت کند پوست سرش میکنم اندازه یه حیوان میزنمش برای من واولاد پدر من روداری کنند کسی جرات نمیکرد به پدر من بگه تو .حالا اینها…..

    تا تابستان رفتیم کندمها را جمع وخرمنکوب زدیم ودانه ها را آماده فروش کردم هنوز محصول را به کیسه نکرده بودم که دیدم چند تا از اسبها وقاطرها عمویم دارند کندمها را میخورند . این همه زحمت کشیدم نگاه نگاه ……بدو بدو رفتم برای دور کردن حیوانها که دیدم همان فلان پسر عمو ….. یک ودو.. ودرگیری لفظی بعد هم فیزیکی من تنها بودم اونها زیاد .اونجا کاری نکردم

    بهارو تابستان هم گذشت وکندمها را فروختم پاییز بود توی ذهنم بود که کسی نمیتونه برای ما روداری کنه . یک روز توی کوچه ای تنها همان پسر عمو ؟!!!!…را دیدم درددل و بعد هم شروع به کتک کاری با دوسه مشت کاراته ولکد انداختمش زمین …..دعوا

    بعد هم بزرگان واسطه شدند وبردند دکتر و این جور ماجراها ..

    ببینید ورودیهای ذهن چه به روزگار آدم میکنند من خودم اینو خلق کردم من خلقش کردم بعدا فهمیدم این عموهای من با دیدن من وافتادن به یاد پدرم ناراحت میشدند اصلا کاری به این موضوعات نداشتند حالا که قانون فهمیدم دیدم که همش مقصر من بودم…. وامیدوارم موثر باشد

    واما کنترل ورودیهای ذهن و….: اولین کار من این است که از خداونددرخواست کمک میکنم وحالم هم خوب میشود از او درخواست میکنم که وقتی فکرم رفت سراغ چیزهای که به درد زندگی نمیخورد مرا با یک نشانه بیدار کند مثل صدای موبایل آژیر کشدن یک آمبولانس و….. بارها اتفاق افتاده که به موضوع بی ربط فکر کردم یا حرف زدم خداوند با یک نشانه به من حالی کرده واز این بابت بسیار سپاسگزارم

    از او درخواست و دعا میکنم که فکرم را در زمان حال نگه دارد ودر حال باشم بعد از آن اساسی کاری که من آموخته ام که انجام دهم سوال درست کردن است .این سوال : من چطور میتوانم ورودیهای ذهنم را کنترل کنم فقط چیزهای که به من حال وآرامش خوب میده وارد ذهنم شود ؟ یک سوال درست کردن مثل اشعه لیزر است مثل جرقه ونور در تاریکی است نیتون رابه یاد بیاورید سیب روی سرش افتاد سوال اساسی : چرا سیب بالا نرفت ؟ که باعث شد کاری بزگ انجام دهد

    اول روزم رابایک آهنک شاد یا یک کلیب انگیزش یا با یک فایل صوتی از گروه عباسمنش شروع میکنم

    رسانه ها ؛ رادیو تلویزیون ، ماهواره نکاه نمیکنم مگر در جهت باورهایم یا تفکراتم باشد

    میدانم که کنترل ورودیهای ذهن هم مشکل است هم ساده .مشکلی به این دلیل که 20 یا 30 یا 50 سال است که من به ورودیهای ذهنم که زندگی مرا میسازند توجه نکرده ام وبه مغز من چسبیدند وحالا که باید آنها راتغییر بدهم کمی سخت است ومیدانم که حتما برای اینکه این ورودیها تغییر کنند باید بهای زمان ووقت وپول هزینه کنم وساده بودن آن به این صورت است که اگر من ورودیهای زیبا ودرست وقوانین کیهانی را خوب بلد باشم وبه قول استاد خارپشت باشم همه چیز در زندگی من راحت اتفاق می افتد

    وساده بودن آن به این صورت است که اگر من ورودیهای زیبا ودرست وقوانین کیهانی را خوب بلد باشم وبه قول استاد خارپشت باشم همه چیز در زندگی من راحت اتفاق می افتد

    _ میدانم هرچه رادرذهن خود تصور کنم وافکار غالب من باشد بزودی در زندگیم اتفاق می افتد

    _بااستفاده از فیزیک کوانتوم یاد گرفتم که هر فکری یک موج ویک فرکانس ویک انرؤی است که کوانتوم توانسته آنرا اندازه بگیرد

    من در ذهنم زیاد از خداوند سپاسگزارم چون : اومرا دوست دارد وبه من گفته اگر تو از من درخواست کنی وگوش به حرف من کنی من ترا پادشاه میکنم هرجابشر مشکلی داشت پیامبری وهدایت گری فرستاد

    -از او سپاسگزارم زیرا این کاررا برایم انجام داد که بین ورودیهای ذهنم وتجلی آنها در زندگیم زمانی وجود دارد تا من و شما بهترینها را راخوب محاسبه کنیم وبخواهیم

    سپاسگزاری اولین درس واولین ورودی ذهن من است

    چون جود ازل بود مرا انشاء کرد —– برمن زنخست درس عشق املاء کرد

    آنکه قراضه ریز قلب مرا ——- کلید در خزاین معنا کرد

    عشق همان تفکرات غالب من وشما هستند البته که خداوند به من هم گفت که این عشق باید دو طرفه باشد واگر توکاری بامن نداشته باشی من هم کاری باتو ندارم ودر این عشق وعلاقه بود که خداوند به من آموخت (ان الله لایغییرو……) من سرنوشت کسی باآنهمه قدرتم تغییر نمیدهم مگر شما بخواهید زیبا نیست ؟ نباید شکر کرد ؟

    -من در ورودیهای ذهنم جای داده ام که نزدیکترینها به پروردگار تشکر وسپاسگزاری از اوست .

    -یکی از مواردی که حال مرا واحساسم را عالی میکند باخودم میگویم کسی که چنین پروردگاری دارد از چه باک دارد چون به من گفت به یاد من باشید تا به یاد شما باشم

    -یکی از موادی که حال مرا خوب میکند این بود که پرودگارم پیامبرانی برای هدایتم فرستاد ومهترین پیام آنهاااااااااااااااااااا این بود که ای بندگان خدا شما نمیمیرید شماااااااااااااااا جاودانه اییییییییییییییید یب انها هستید زیبا نیست ؟ نباید تشکر کرد

    واز همه مهتر اینکه خداوند به من آموخت که هرلحظه هر لحظه که تو تصمیم میگیری و ورودیهای ذهنت را عوض کنی وفرکانست را عوض کنی وباورت را تغییر دهی خداوند هم همانطور باتو وبرایت ایجاد میکند . آیا ازاین قشنگتر میشود ؟ آیا زیبانیست ؟ آیانبایدتشکر کرد ؟

    مورددیگری که حال مرا عالی میکند این است که : خداوند با همه قدرتش .واسطه بین من وخودش قرار نداده نه منشی ای نه دفتری نه…. وگفته من از رگ گردن به شما نزدیکترم . آیا زیبا نیست

    درکنترل ورودیهای ذهنم با افراد ، فامیل ، اطرافیان که برخلاف قوانین الهی حرف میزنند توجه نمیکنم

    من دیده ها وشنیده ها را مهترینها در ورودیهای ذهنم میدانم

    میدانم که یک فکر خوب را هزاران بار تکرار تکرار کرد تا در ذهن نقش ببندد

    کتابهایی که به من انگیزه میدهد همیشه میخوانم ووقتی چند صفحه از آنرا میخوانم حالم خوب میشود

    من درکنترل ورودیها – دروغ نمیگویم زیرا ایمان دارم که یک راه در جهان وجود دارد وآن راه راستی ودرستی است

    من در ذهنم از آدمهای موفق الگو بردای میکنم هرچقدر که آنها را وکارهایشان .باورهایشان را ببینم ذهنم بیشتر وبیشتر قبول میکند که میشود و میتوان در هر کاری وخواسته ای موغق شد

    تحسین کردن موفقییت دیگران – برایم مهم نیست چه کسی باشد اما موفقیتدرهر کاری وهر شخصی تحسین میکنم

    –موارد زیر نیز حال واحساس مرا خوب میکنند

    شادی – ایمان دارم که دارایی انسان به میزان شادی است که تولید میکند اگر شب خواستی بخوابی وبه کارهای روزت نگاه کردی در آن روز خنده بر لب مخلوق پروردگار نهاده ای آن روز تو حرام نشده است

    به احسان شادکردن دلی به از الف رکعت در منزلی

    -تمام آفرینش ومخلوقات خداوند رادوست دارم وبه آنها عشق میورزم

    دیدن الگوهای موفق

    صدای بچه که صدا میزند مادر جان (دا لری ) پدرجان . برادر جان . خواهرجان – دیدن پدر ومادر . صدای آب ومخصوصا شرشر آب – آبشار ودرختان وصدای چهچه بلبل و صدای خواندن قرآن – خواندن قرآن – خوبی کردن آبدادن به حیوانات – دیدن وبوکردن گل ها – گلها امضای خداوند بر روی زمین هستند – بارش برف وباران – که وقتی بارش را میبینم میگویم شکر .هنوز آدمهای خوب فروان روی زمین هستند ویک حس عالی که من دارم این است که موقع بارش دعا میکنم که نزدیک اجابت است — دعر رادوست دارم ومیگویم دعا سلاح مومن است —

    من برای کنترل ورودیهای ذهنم روی اشتباهاتم توجه نمیکنم – خوبیها وموفقییت هایم را به یاد می آورم – من تقریبا به هیچ کس گیر نمی دهم آدم راحتی هستم – من خیلی خلاق وخونسرد ومتفکر هستم – در دل بدترین موقعیت ها آرامش دارم که اکثرا هم از من میپرسند تو چطور اینقدر آرامش داری – چون ایمان دارم که اگر در اتفاقات به ظاهر بد آرامش نداشته باشم میبازم

    از داستان مادر موسی یاد گرفتم که اگر برای موضوعی ناراحت واسترس داشته باشم از آن دور میشوم – غم وناراحتی را قبول ندارم که این مورد باعث شده در بیشتر مواقعه از دیگران بهتر باشم – به خاطر چیزهایی که دارم از خدا خیلی تشکر میکنم

    برای کنترل ورودیهای ذهنم از زیبایی و خوشگل بودن خیلی خوشم میاید – در بدترین مشکلات خیلی حواسم هست که به چیزهای خوب توجه کنم ( میگویند یک بزرگی (یادم نیست کی بوده ) بایارانش از یک جایی عبور میکردند وباجسد یک سگ مرده روبرو شدند هرکدام ازیارانش یه چیزی گفتند : چه بوی بدی زبان بسته و…. اما آن بزرگ گفت : چه دندانهای سفیدی ؟؟؟؟!!!!)

    مثل مادر ترزا از جنگ خوشم نمی آِأ به صلح توجه میکنم – در ذهنم ساخته ام که در جنگ میان خواسته ام وباورم این باور است که پیروز است ودر ورودیهای ذهنم ساخته ام که اگر میخواهی خواسته ات به تو داده شود باید باتماااااااااااااااااام وجود در مسیر خواته ات باشی

    میدانم اولین سخنی که خداوند به محمد ص ؛ آن رحمت اللعابمین گفت : اقراء بود واز این کلام یافتم که سخن سرشار از انرژی است وخداوند از افکار نیک ومخصوصا از رشد وتوسعه حمایت میکند

    – در ورودیهای ذهنم ساخته ام که وقتی خداوند وکیهان جدیت ترا در امری ببینند ترا از طرق مختلف هدایت میکنند وتمام انرزیش را به تو هدیه میدهد – آیا قشنکتر ازاین وجوددارد ؟

    – یکی از مهترین ورویهای ذهن من این استکه وبا ان حالم واحساسم خوب میشود که در آن روز اول که خداوند به ما گفت : الست ربکم . آیا من پروردگار شما نیستم ؟ وآنقدر مرا دوست داشت که خودش تمام اسماء رابه من آموخت واز من حمایت کرد وبه فرشته دستور داد به انسان سجده کنند .با خودم میگویم در هر مشکلی : توکسی هستی که فرشته ها بهت سجده کرده اند حالا با کوچکترین مشکلی خراب میشوی در این موقع خیلی حالم عاااااااااااااالی میشود

    – گرچه حافظ دررنجش زدوپیمان بشکست —– لطف اوبین که به صلح از در ما باز آمد

    – من حالم واحساسم عالی میشود وقتی دریافتم که خداوند فرمود ؛ من جهان رابه تسخیر تو درآوردم ؟؟؟

    – آیااز این زیباتر میشود ؟ آیانباید سجده شکر به جای آورد ؟

    – یکی دیگر از ورودیهای ذهن من ؛ سخن خانم محترم انوشه انصاری است که گفت : خواهش میکنم وتمنا دارم که دنبال آرزوها ورویاهایتان بروید وبه آن جامه عمل بپوشانید واین میرساند که اگر ما ورودی مناسبی هم داشته باشیم ولی هیچ اقدامی وکاری نکنیم درهمان آرزو ورویا میمانیم .

    – من دریافتم که تمام جهان انرژی است ودر ورودیهای ذهنم ساخته ام که در این جهان انرژیهای مشابه پیش همدیگر میروند .پس باید مواظب بود چه برزبان می آوری

    – من وشما باید فقط روی خودمان وذهنمان کار کنیم واین کار یک روز ودو روز ودو ماه ویک سال نیست به قول قرآن ما باید : هموااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااره وهمیشه ذهن خود راکنترل ودر زمان حال باشیم سیمان که نیست بگوییم آبش کنیم محکم میشود وپایدار –

    – مثلا من یکی از ایرادهایی که داشتم میگفتم :چرا من هر روز وآن هم روزی 5 بار یک سری کلمات را را با خدا بگویم (نماز) ؟بعد که قوانین یاد گرفتم فهمیدم که دلیلش چیست ؟ فرض کنید که یک نفربه شما بی مقدمه یک خودکار میدهد اولین حرفی که برزبان شما جاری میشود ممنون وتشکر است . حال این خدایی که این همه زیبایی ونظم ونعمت واین جهان رابه این قشنگی وزیبایی برای ما خلق کرده است .نباید از او تشکر کرد ؟ اصلا بزگان میگویند وقتی قیامت برپاشود خدارا چه احتیاج به نماز وروزه من است ؟ اینها را به عنوان ” هدیه های خداوند بدانید که در مسیر وفرکانس آن صاحب همه ی گنج ها وخزائن این جهان باشید

    – آن خسران ابدی وآن اسراف بزگ همین است که خداوند از ما سوال میکند در این عمری که من به شما داده ام چه کرده ای ؟ آیا شادی تولید کرده ای ؟ آیا جهان را جای بهتری برای دیگران گرده ای ؟ آیامشکلی از بندگانم را حل کرده ای ؟ اگر به روی ناامیدی ؛دربسته را باز کرده ای خوشا به حالت …..

    – حضور گر همی خواهی از او غایب مشو حافظ – به نظر این حقیر بزرگترین

    – و زیباترین ورودی ذهن ما باید این باشد که او را صاحب همه چیز بدانیم ووقتی ایمانت 100% به او شد وبر او توکل کردی این توکل برایت کافیست .منتهی باید از او درخواست کنیم وراه این درخواست را هم بلد باشیم هرچه خالصتر باشی وهر چه ایمانت به او بیشتر باشد او برابر لیاقت وایمان تو انرژیش را به تو هدیه ارزانی میدهد

    – موغق باشید وممنون که وقت گذاشتید واین سخنان پراکنده مرا خواندید وامیوارم که همگی باور کنیم علی رغم همه بدیهایمان خدا همیشه مارا دوست دارد وهیچ وقت لطف ورحمتش را از ما دریغ نخواهد کرد . صد بار گر توبه شگستی باز آ

    – خدا همه را دوست دارد با احترام : رحیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3475 روز

    سلام خواهر عزیز آن قسمت که گفتید؛ ایاک نعبد و ایاک نستعین اشک چشمانم سرازیر شد(پروردگارا ؛ تنههههههههها تورامپرستیم وتنهااز تو کمک میخواهیم)

    زیباست زیباست. ……..

    میخواهم سخنی به شما بگویم که همیشه جزء باورات قرار دهی

    میگویند وقتی حضرت آدم شیطان گولش داد ودستور خدارازیر پاگذاشت آدم گفت خدایا من ازتو که این همه کمکم کردی دل نمیکنم. ……خدابهش گفت هر وقت دلت برای من تنگ شد نگاه این کن تا به یاد من بیفتی و”این” زن بود

    میگویند خداوند زن را مستقیم از وجود خودش آفرید وبه مرد هدیه کرد

    پس: (باورت) که من مستقیم ازوجود خود خداوندم

    وهیچ زنی پیامبر نشده واین میرساند که زن خودش پیامبر است چون دامن خانم بنی نجاریان اولین دبستان بشر بوده وخواهد بود (شددوباور)

    موفق باشی اشکم درآوردی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3475 روز

    باسلام به برادر عزیزم آقای فلاح

    آقای عباسمنش دریک فایل گفتند: به فرکانس اعتماد کن به باور اعتماد کن به عدل خدا اعتماد کن

    من ایمان قلبی دارم (مثل وجود خدا) که هرکسی باتمام وجودش هرچیزی را بخواهد بدستش می آورد

    خداشاهد است من فایل صوتی عباسمنش را پیش آدمی که هیچ سوادی ندارد گوش کردم واون برگشته به من گفته ؛ ازاین بهتر نمیشه حرفاش به دل میشینه (حرفی که به دل بشیند حتما از عالم بالاست) چون دل جایگاه خداست

    من خیلی نتیجه گرفته ام به خداوند سوگند

    نه تنها شما ؟؛ هرکسی هرچه زودتر وبیشتر عمل کند به گفته های استاد ؛ بیشتر نتیجه میگیرد

    من توی این جهان آدمی به زیبایی عباسمنش وگفته هاش پیدا نکرده ام

    موفق باشی

    به نامزد محترمت بگو حواست باشد که شمامستقیما از وجود خود خدا هستی ودامنت اولین دبستان بشر است

    خداوند درآن ” روز الست ” زن رامستقیم از وجود خودش به حضرت آدم هدیه کرد

    موفق باشی شما که فلااااااااااااحی

    قربانت رحیم از لرستان

    خودم ساز دوپا لری عروسیت میزنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: