پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 105 (به ترتیب امتیاز)

3059 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیدرضا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2987 روز

    سلام خدمت همه دوستان عزیز و استادخوبم

    من تجربه شخصیمو میگم و نمیگم کلی اینجوری باشه بهتره .

    خود من بیشتر وقتی تونستم ورودیهامو کنترل کنم و احساسمو خوب کنم که فصل سوم کتاب رویاهایی که رویا نیستند رو مطالعه کردم و فهمیدم که من جزئی از خدا هستم و روح من همیشه دربالاترین سطحه و همچیو بدیهی میدونه و هیچ کمبودی احساس نمیکنه و هیچوقت نگران نمیشه و نمی ترسه و همیشه بی نهایت می بخشه و بی نهایت عشق میورزه

    پس میتونم ذهنمو با تمرین کم کم شبیه روحم کنه که ذهنمم بتونه مثل روحم فکر کنه و ازون زاویه به همچی نگاه کنه

    و این بالاترین و بهترین فرکانسه

    یکی دیگه از چیزایی ک خیلی بهم کمک میکنه اینه که وقتی مشکل و مسئله ای که درظاهر خوب نیست پیش میاد اول میگم حتما خدا خیری توی این مشکل برای من گذاشته و بعد دوتا سوال از خودم میپرسم :

    1_ چه چیز خوبی در این مسئله وجود داره؟

    2_ اگه ده سال بگذره و از آینده به الانم نگاه کنم آیا بازم این مشکل اهمیتی داره؟

    یکی دیگه از چیزایی که خیلی کمکم میکنه مقایسه نکردن خودم با دیگرانه

    من اینو فهمیدم که هرموقع بخوام خودمو با بقیه مقایسه کنم یکی از بدترین ورودی هارو به ذهنم دادم

    دراین مورد هم فصل ششم کتاب رویاهایی که رویا نیستند خیلی بهم کمک کرد و بجای مقایسه کردن سعی میکنم از موهبتی که توی همون لحظه هست لذت ببرم چون در هرلحظه اگرم نکته منفی یا درداوری وجود داشته باشه در عوضش در همون لحظه هزاران نعمت و موهبت هست که میتونم بابتشون شکرگذار باشم و احساسمو خوب کنم

    یه چیز دیگه که خیلی خیلی بهم کمک میکنه در کنترل ورودی های ذهنم و خوب کردن احساسم ، اینه که هرفیلم یا برخورد فردی یا هر رفتاری از کسیو که میبینم با خودم میگم اون ادم فقط داره طبق باورهای خودش حرف میزنه و دلیلی وجود نداره که حرفاش درست باشه و نمیزارم اون باور اشتباه روی من تاثیر بذاره و ذهنم تاییدش کنه

    اینها کارهاییه که خیلی کمکم کرده در کنترل ورودی های ذهنم و در عکس العملم و دیدم نسبت به مسائل

    امیدوارم بدرتون بخوره

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    امید گفته:
    مدت عضویت: 3149 روز

    ??به نام خداوند فکرت??

    سلام خوب در مورد سوال مسابقه ای که استاد مطرح کردن هزاران نکته و حرف است و می‌توان از تفاهم صفحات زندگی نمونه بیان کرد که یکی از اتفاقاتی که برام افتاد و تونستم درس عالی ازش بگیرم برای دوستان بیان می کنم.

    ??در یک روز تعطیل تو خونه بودم و با گوشی داشتم بازی میکردم که برادرم زنگ زد و گفت سیستم حسابداری به مشکل خورده و نمیتونم وارد بشه از من خواست که کمکش کنم و مشکلش را برطرف کنم .

    و من شماره پشتیبان را دادم و یکسری توضیحات تکمیلی و گفتم من حوصله ندارم و می خوام استراحت کنم نمیتونم بیام و بعد دوباره تماس گرفت و گفت پشتیبان جواب نداده و مشکل ما حل نشده .و گفتم بذار برای فردا که روز تعطیل نباشه با پشتیبان و شرکت تماس بگیر و مشکلت را حل کن .

    و دوباره به من برادر دیگه تماس گرفت و اصرار که بیا درست کن و من قبول کردم.و زمانی که خواستم برم مادرم گفت سویشرت را بپوش که گفتم هوا خوبه و اصرار کرد که بپوشم و منم قبول کردم و پوشیدم .

    و برادرم با وانت امد دنبال من و مادرم ،که چهار نفر بودیم .که من گفتم به دلیل جا نبودن من پیاده میام ولی بازم اصرار کردن و من سوار شدم و چهار نفری تو کابین وانت ????

    من رسیدم مغازه برادرم و با سیستم کارکردم و نتونستم مشکل حل کنم و مجبور شدم از طریق تلگرام با پشتیبان باز ارتباط برقرار کنم که خدا را شکر بعد از چند دقیقه جواب من را داد و مشکل را حل کردم. و خواستم برگردم به سمت خونه که برادرم جای بود رسید و گفت چه جور مشکل حل کردی و در همین لحظه مادرم ازم خواست وسیله پشت وانت براش بیارم که من گفتم بعدا میارم و برم توضیحات را بدم و میام و وقتی رفتم که بگم چه جور درستش کردم و حس خوبی داشتم برای اینکه مشکلش را حل کردم یکی دیگه از برادرم داشت با سیستم کار میکرد و گفتم پس برم وسیله مادرم را بیارم تا کارت تموم بشه.که رفتم پشت وانت وسیله را بیارم که زمانی داشتم میامدم پایین موبایلم که تو سویشرتم بود به سمت ال سی دی بروی زمین افتاد .و وقتی برداشتم و نگاه کردم صفحه سیاه شده بود و ال سی دی شکسته بود .ودر این لحظه هجمه ای از افکار داشتن تو ذهن من رژه میرفتن .???

    افکار منفی که هجوم اوردن

    1.اگه نمیامدم الان گوشیم سالم بود.

    2.اگه سویشرت را نمیپوشیدم الان سالم بود .

    3.برادرم مقصره.مادرم مقصره.وانت مقصره.سیستم حسابداری مقصره.پشتیبان مقصر بود .

    4.اگه پشتیبان جواب داده بود به داداشم دیگه این اتفاق نمی افتاد.

    5.اگه پیاده رفته بودم و دیرتر میرسیدم شاید نمیشکست.

    6.اگه وسیله مادرم زودتر میاوردم نمیشکست.

    7.و کلی اگه دیگه…..

    و همینطور که افکار منفی رژه میرفتن .افکار مثبت هم شروع کردن رژه رفتن .مثل زمانی که دست میبره و خون داره خارج میشه سریعا گلبول های سفید و غیره میان کار ترمیم را انجام میدن .افکار مثبت منم همین کارا میکردن.

    افکار مثبت که بصورت ناخوادگاه برای ترمیم امدن

    1.خودت مقصری نه کسی

    2.باید جای مناسب موبایلت را میذاشتی.

    3.در لحظه حال باش.

    4.خودت مقصری که امدی.

    5.در چنین زمانی به دلیل تمرین های زیاد ذهنم سریعا به صورت ناخوداگاه نقطه پایانی را میبینه .و اسمش را گذاشتم خونه پر این اتفاق چیه؟و جواب های جالبی بهم میده

    ?این گوشی که شکست و تموم شد و با ناراحتی و عصبی بودن که گوشی درست نمیشه ?

    ?تنها کاری که میشه کرد باید بدی تعمیر کنی و تنها از اون طریق اوکی میشه?

    ?پول ندارم برای تعمیر کردن .خوب از گوشی قدیمت استفاده کن .قبلا که گوشی اندروید نداشتی چه جوری بود حالا هم همون کار را بکن .که من بیشتر هدف گوش کردن فایل ها تصویری بود والا صوتی را که با گوشی قدیم گوش میکردم .و چون فروشنده هستم و بیشتر کارم تلفنی هست با یک گوشی ساده ام همین کار را میتونم بکنم .?

    و سریعا این جواب ها را داد و خیالم راحت شد و فقط به فکر تعمیر بودم.

    6.دنیا دنیا فراوانی هست ،خیالم راحت بود که سریعا پولش جور میشه و به دوستم تماس گرفتم و گفت بیار تعمیر میکنم و برای اون بردم و بعد چند روز تعمیر کرد و پول بدستم رسید و پول دوستم را دادم .و حتی جالب تر اینکه یک ماموریت یزد هم بهم خورد و هم تفریح کردم و بهم خوش گذشت و با ادم های خوب اشنا شدم .و هم کارم را انجام دادم

    7.به قانون توجه کردم و فهمیدم در یک مسیری که زیاد نه از درون انسان بیرون میاد باید توجه کنم و احساس خود را بد نکنم چون باعث اتفاق بد میشه .و خیلی جالبه دوستان وقتی زیاد تو این فرکانس و مدار باشیم با کوچک ترین حالت بد سریعا اتفاق برای ما میافته و به قول استاد سریعا خداوند یک پس گردنی به ما میزنه و من همون جا گفتم خدا غلط کردم و همونجا تسلیم شدم و سریعا احساس خودم را خوب کردم و چون مادرم و داداشام ناراحت بودن و تاسف میخوردن و خودشون سرزنش میکردن من سریعا اونجا را ترک کردم و گفتم مهم نیست زود درست میشه حتی جلو اون ها میخندیدم .

    6.باز هم بدلیل انفاقات مختلفی که قبلا افتاده بود.کمکم کرد که نگران نباشم و نترسم .به خصوص مقابله با اولین ترسم .که خوبه تعریف کنم اونم .

    ??یک زمانی مشغول فعالیتی شدم و نمیخواستم کسی متوجه بشه.(درست یا غلطش مهم نیست).و چون با این قانون اشنا نبودم و ذهنیت کاملا منفی داشتم و زیاد داشتم این ترس گسترش میدادم .یک دوستی که خیلی مهم بود به من زنگ زد و خبردار شده بود و خواست من نصیحت کنه و وقتی که صحبت کرد من ترسیدم و گوشی را قطع کردم و آنچنان ترس در وجودم بود که پاهام و دستام میلرزید و حتی تا مرز خراب کردن خودم رفتم.و دوستی که کنار من بود و اطلاعات خوبی داشت در این موضوعات به من کمک کرد .گفت باید همین الان بهش زنگ بزنی .گفتم نمیتونم ولش کن گفت نه زنگ بزن .گفتم حداقل بذار برم سرویس بعد بیام بزنگم گفت نه همین الان زنگ بزن و یکسری حرفا را گفت که بزنم و من با دست و پا و صدای لرزون زنگ زدم و با قدرت حرف زدم و اون طرف شک کرد به حرفش و عذرخواهی کرد ??.و بعدش حس خوبی بهم دست و متوجه نکات خوبی شدم ??

    اول متوجه شدم تمام ترس ها پوچ هستن و همه چیز در ذهن ما بزرگ میشه و حتی باعث میشه ما را فلج بکنه،و الان هر وقت از چیزی میترسم اون موضوع یادم میاد و میرم تو دلش و اون بادکنکی که تو ذهنم به نام ترس باد شده میترکونم و یاد حرف استاد میافتم تو جنگل ??.

    دوم به شرک خفیفی که داشتم پی بردم که چرا باید انسان های مهم تر از خودم باشه .و تصمیم گرفتم افراد مهمی در زندگیم نباشن و اونا را حذف کردم یا کوچیک تر از خودم .

    سوم در زمینه کاری وقتی از برادرم جدا شدم و بهش گفتم من فروشنده ام و هر چی بهم بدن میتونم بفروشم و وقتی پی کار دیگه رفتم سریعا از شرکت جدید که قبلا با دوستم کار میکرد با من تماس گرفت و ازم خواست بیام کار کنم متوجه شدم که نه اینکه جای من بد شده بلکه با ساعت کمتر دارم پول بیشتری در میارم .پس همیشه اوضاع بهتر میشه

    7.یک فن دیگه که از استاد یاد گرفتم ایه ان مع العسر یسرا .همانا با هر مشکلی اسانی هست .یا جواب در دل مساله هست .

    و متوجه شدم وقتی ما ناراحت و عصبی میشیمبه ما داره کمک میشه تا یک مساله مهم را حل کنیم تا در این موضوع حل کننده بشیم و اگر ان را حل کنیم زندگی اسان تر میشه و مفور به زندگیم جاری میشه.پس این مساله امده من را بسازه و همیشه این حرف تو ذهنم هست هرآنچه مرا نکشد قوی تر میکند

    و همچنین اگر چیزی داره من عصبی و ناراحت میکنه الان موقع اموزش هست وداره به من میگه امید این حرف یا این عمل را نداری که انقدر ناراحتت کرده و نمونه مثالی که میشه زد .

    ?زمانی که مدرسه بودیم و معلم دانش اموزان را به دلیل تکلیف انجام ندادن توبیخ میکرد چه کسانی ناراحت میشدن؟کسانی که انجام نداده بودن ولی کسانی که انجام داده بودن اصلا ناراحت نمیشدن .?

    پس اینم یک فن دیگه برای اینکه از ناراحتی و نگرانی و عصبانیت درس یاد بگیرم و سریعا به خودم رجوع کنم و میگم ندارمش و برم کسب کنم .

    ?نتیجه گیری کلی

    دوستان عزیز در کل تمام این حرف های که زدم و کلی متن شد و امیدوارم که این متن و یکی از اتفاقات من اول به خودم تلنگری بزنه و اینکه به دوستان کمک کنه .در کل تمام این متن ها کمتر از 5 دقیقه و حتی شاید کمتر در ذهنم رد و بدل میشد .ودلیل ان هم این هست که بارها و بارها عمل کردم و تکرار کردم و از فایل های و ورودی های خوبی که هر روز گوش میکردم و از استاد عزیز که با مثال های ساده و قابل فهم باعث شدن من ان ها را درک کنم و در چنین اتفاقاتی مثل گلبول های سفید عمل کنن که سریعا به دنبال ترمیم باشن .و سریعا احساس خوب داشته باشم تا اتفاقات خوب برای من رقم بیافته.

    ???نکته مهم برای دوستان

    در خیلی از سوالات دوستان در سمینارها و از خودم میشه .اینه که میگن چه چیزی را مطالعه و گوش کنیم ؟من میگم نیاز نیست هزاران کتاب و هزاران دقیقه فایل و مطلب گوش کنید و بخوانید .اول به قول استاد عمل کنیم و مانند وحی بدانیم حتی ساده ترین کار ها و مسخره ترین کارها را انجام بدیم و در جای شنیدم که استاد گفت اگر هزاران کتاب بخونید ولی تو دل ترس نری چیزی یاد نگرفتی .و به قول بروسلی که میگه من از کسی که هزار فن بلده نمیترسم من از کسی میترسم که یک فن را هزار بار انجام داده .و من نیز یک فایل یا یک کتاب را چندین و چند بار میخونم و هر بار میخونم یک چیز جدید یاد میگیرم و میگم این حرف را چرا قبلا ندیدم .پس دنبال اطلاعات جدید و خاص نباشیم همون اطلاعات را فقط عمل کنیم .

    ??پیشنهاد خوب

    امروز فایل تصویری فقط روی خدا حساب باز کنید را یکی از دوستان برام فرستاد و زیرش نوشته بود شرک چیست ؟وقتی دیدم و چون فایل های استاد را زیاد گوش دادم متوجه شدم استاد چه چیزی را میخواد بیان کنه ولی باز دانلود کردم و دیدم و متوجه شدم در این فایل هر انچه میخواهید هست از عزت نفس و پول و رابطه و هر چی بخواید درون این فایل هست و اگر صدبار هم گوش کنم و عمل کنم باز هم بار صد و یکمین بار یک چیز جدید یاد میگیرم و میدونم پیشرفت میکنم .

    هر انچه از خدا بخواید سریعا در زندگی شما خلق شود .ممنون از دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    پریسا خیرخواه گفته:
    مدت عضویت: 3349 روز

    سلام به استاد بی نظیر و همه همراهان

    کارهایی که من انجام می دهم :

    – سپاس گزارش اول صبح و آخر شب که داشته هایم را به یادم می آورد در هر لحظه

    – حذف تلویزیون و ماهواره حتی برنامه هایی که دوست داشتم که بازهم گاهی باورهای منفی در آن بود

    – حذف کانال های منفی و سیاسی از تلگرام و اینستاگرام

    – قطع رابطه با دوستانی که منفی گرا هستند

    -غلبه بر ترس هایم و این که خدایی دارم که همیشه همراه من است ، همیشه با من است ، همیشه پشتیبان من است و عاشق من است و من را به راه درست هدایت می کند . این مدیریت ترس هایم آرامش دورنی و اعتماد به نفس فوق العاده ی به من داده است چون می دانم که با افکار درست و تمرکز بر خواسته هایم لذت و شادی بی نظیری را حس می کنم .

    – وقتی حس بدی پیدا می کنم یا ناخواسته ای برایم اتفاق می افتد تمرکز می کنم ببینم چگونه باید به این موضوع توجه کنم که حس بهتری در من ایجاد کند ، به نکاتی می رسم در مورد آن موضوع که حس عالی را تجربه می کنم و این که چه باور غلطی دارم که این ناخواسته را دریافت کردم و آنقدر به آن فکر می کنم که می فهمم که باور غلطم چیست و در تغییر آن تلاش می کنم . همه این ها بسته به اندازه مشکل از چند دقیقه تا نهایت دو سه ساعت برایم اتفاق می افتد و با یافتن باور غلطم آنقدر خوش حال می شوم که سپاس گزاری می کنم از خدایی که جهان مادی را با این قوانین آفریده و سپاس گزاری می کنم از استادی که این قوانین را روشن و واضح به من شناسانده

    – مرتب هم عبارات تأکیدی و فایل های استاد را گوش می دهم با mp3 در مسیر کارم و در خانه موقع انجام هر کاری ، مرتب به فایل ها گوش می دهم و این باعث لذت فراوانی برای من است و هم از افکار منفی دور می شوم و هم انرژی فوق العاده به من می دهد وکارهایم با سرعت بیشتری انجام می شود

    ممنون از فایل های عالی و آگاهی هایی که می دهید استاد خوبم به خواسته هایی رسیده ام که تا دو سال پیش برایم یک رویا بیشتر نبود

    سربلند و پیروز و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    رها منصوري گفته:
    مدت عضویت: 3121 روز

    سلام به همه دوستای هم مدار یا نزدیک به مداره همدیگه خدایا شکرت ک منو هدایت کردی با شنیدن صدای دوستم یک سال پیش پشت خط تلفن ک خیلی آهسته گفت عباس منش حتی یادم نیست موضوع صحبتمون چی بود یهو این کلمه عباس منش توی ذهن من بولد شد تکرار شد با خودم گفتم وا بسم الله این کیه تو ذهن من نمیزاره حواسمو جمع کنم هی تکراره کلمه عباس منش خلاصه نتونستم مقاومت کنم گوشیمو برداشتم و توی سرچ گول زدم عباس منش و ادامه دادم اون من نبودم یه چیزی درون من منو میبرد فایل های رایگان هدف گذاری اون چند دقیقه حتی صدای اطرافم را نمیشنیدم من ایمان دارم از طرف کائنات و خدای بلند مرتبه هدایت شده بودم روی کاغذ تعهده سه ماهه را نوشتم درآمدم از ماهی پنج میلیون به هشت میلیون و بعد به ١5میلیون و هم اکنون به سی میلیون و بزودی به ماهی شصت میلیون تومان در ماه میرسد سلام دوستان من رها هستم ٣5ساله بدون هیچ تحصیلات خاص و تخصص خاصی اما ثروت و پول مانند باران به زندگی من وارد میشه خودمو شبیه یه آهن ربا میبینم ک حتی در حال قدم زدن تو خیابون پول ها شادی ها خبرهای خوب آدمهای خوب اتفاقهای خوب با کشش زیادی به سمت من جذب میشن حالا بهتون میگم چطوری اینطوری شد؟؟فایل ثروت رو با هزار زحمت خریدم هر روز از ذوقم روزی سه بار گوش میدادم سریال ها و تلویزیون و اخبارو تعطیل کردم دوستای منفی رو کلا تعطیل کردم البته خدا بصورت معجزه آسا یه عده رو از کنارم دور کرد افراد نزدیک خانوادم مثل مادرم تا شروع میکردن به این حرفها ک اجاره خونرو صاحبخونه برد بالا چقدر گرونیه من ناخودآگاه درونم میگفت بهم رها اینها هیچ کدوم واقعیت نداره چون تو الان تو پاسداران توی خونه ١6٠متری با ماشین شاسی بلند کپچرت هستی خونه خوابیدی و مسافرت میری و ماهی سی میلیون تومن با بهترین بیزنس با بهترین آدمها با بهترین درآمد داری پس همه چه عالیه دوستان یسری آدم ناخواسته حرفهای منفی میزنن اگه خودتو باورتو ایمانتو. بسازی نه تنها تاثیری روا نمیزارن بلکه بلافاصله روحت و ذهنت ک با هم همگام شدن جواب طرف رو میدن البته این جواب رو فقط خودت میشنوی ک نخیرم اصلا هم اینطوری نیست همه چی عالیه همه بمن میگن تو شانس آوردی یهو اما شانس کدومه چطور تا پارسال شانسی نبود چطور بعده شنیدن فایلها و تمرکز روی زیباییها ودوری از منفی ها همه اینها سمت من اومدن پس شانس رو خودم ساختم با باورهام با ایمانم و نگران هیچی نیستم چون دنیا صاحب داره ک با هوش برتر و قدرت مطلق شگفت انگیز همه چیو به بهترین وجه اداره میکنه دوستان یه سایت کلاهبرداری اومده بود ک محصولات استادو میفروخت من اولش ذوق زده شدم همه محصولاتی ک نداشتم و تیک زدم ک بخرم بعد یه حسی درونم باهام حرف میزد زنگ زدم به دفتره استاد و پرسیدم و جواب دادن ک کلاه برداریه وسوسه انگیز بود اما خدای درونم بهم گفت رها دری از رفاه آسایش پول و عشق به سمتت باز کرده خدا اونم از راههای درست پس وقتی نتیجه گرفتی یعنی راهت درست بوده پس فایلهایی ک استاد زحمت کشیده الهام بهش شده و خدایی ک تو رو هدایت کرده به اون الهام میکنه تا فایلها رو ضبط کنه پس این فایل ها رو یا نمیخرم یا فقط از سایت استاد میخرم و به خودم میبالم ک آموزه های استاد عباس منش از من چه زن محکم چه زن موفق و چه عزت نفس و اعتماد به نفسی به یاری خداوند از من ساخته همتون موفق میشین ایمان دارم چون من یه انسان معمولی بودم ک الان توسط تحقق خواسته هام احاطه شدم و شتاب رسیدن به خواسته هام بسیار زیاد شده هر چی رو میبینم با آرامش میگم رها دوسش دازی تو هم به دست میاری کافیه بخوای و یه نیرویی درونم میگه معلومه ک بدست میاری مگه قبلیارو بدست نیاوردی هر چی ک بخوای صاحب دنیا برات توی ظرفت میریزه فقط اندازه و حجم ظرفتو زیاد کن با شکرگزاری صبح ها و شب ها خدایا سپاسگزارم ک در بالاترین و بهترین سطح ارتعاشی سلامتی ثروت و عشق قرار دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    زهره جبار گفته:
    مدت عضویت: 2914 روز

    ُلام ددوستان وعزیزان

    چقدر لذت بردم ازاین همه همکاری شما دوستان و اعضا محترم برای به اشتراک گذاشتن نظرات و تجربیاتون برای کنترل افکار و رسیدن به آرزوهایتون . آین نوشته ها به سان گنجیینه باارزشی در این سایت جاودانه شده و چراغ هدایتی با ایده های فروان برای همه اعضا و عزیزانی که در آینده به جمع ما می پیوندند.

    عزیزان من مدت زیاذی نیست که با این سایت و استاد عباس منش که به شکل معجزه اسایی در یکی از سخت ترین مراحل زندگی ام منجی من شد نمیگذرد. فقط لطف الهی به شکلی باور نکردنی شامل حال من شد و مرا با این مسیر اآشنا کرد که هر لحظه خدا را سپاس میگویم که آرامشی باور نکردنی به من عطا نمود. فقط خدا میداند که در فاصله سه تا شش ماه پس از آشنایی با این سایت من از قعر نا امیدی و احساس شکست به کجا و به چه آرامشی رسیده ام. از خداوند متعال که منو به سوی این بنده عزیزش( استاد عباس منش) هدایت نمود که به واسطه او مرا هدایت و راهنمایی کند سپاسگزارم .

    دوستان عزیز تجربه من برای هر چه سریعتر رسیدن به آرزوها یکی شدن و هم فاز شدن با هستی و تمامی کاینات هست. تمام هستی در هر لحظه در حال تسبیح و ستایش خداوند هستند . زمانی که تو هم همسو و همراه بقیه کایینات لب به شکر گزای و ستایش خالقت باز نمودی و هر لحظه با او زندگی کردی می نشینی روی قایقی دراقیانوس زندگی ات که رب جلیل اونو به ساحل آرزوهات هدایت میکنه به آرامشی میرسی که فقط تو لذت می بری از مسیر و مناظر. در دل طوفانها نگرانی و ترس به دلت راه نمیدی چون او سکان دار کشتی زندگی ات هست مطمین باش که ساحل آرزوها ت در یک قدمی توست. در این مسیر دیگر عجله ای برای رسیدن به ساحل نداری چون با سکاندار کشتی زندگی ات در حال عشق و عاشقی هستی. تو این مسیره که هرذره که میبینی آینه خالق هستیه و خدا را تو وجود هر مخلوقی میبینی و با تمام ذرات هستی یکی میشی و هم آواز با آنها تسبیح خالق را میگویی. چه زیباست هم صدا و همراه شدن با بقیه هستی و چه با شکوه هست لحظه رسیدن قطره به دریا. عزیزان تلاشتان در راه یکی شدن وپیوستن به دریای هستی مبارکتان باشد. یاران و دوستان عزیز با قدم برداشتن و نوشتن تجریباتتون و تلاشتون برای زلال شدن و پیوستن به این اقیانوس الهی به سان هموار کردن و پر نور کردن جاده آرزوها برای دیگر عزیزانی هست که تازه قدم در این راه گذاشته اند. هر کدام از شما دوستان با نوشتن تلاشتون برای کنترل افکارتون و زلال کردن وجودتون این مسیر آرزوها را گل آرایی میکنید و این جاده را لذت بخش ترمیکنید. هر نظر و تجربه ای بسان شاخه گلی این مسیر را زیبا نموده و همه دوستان با خواندن انها از عطر این گلها سر مست شده و مستانه مسیررسیدن به آرزوها که انتهای همه اون آرزوها که رسیدن به اصل خویش و خدای خود هست را طی می کنند. استاد گرامی خداوند شما را باغبان این گلهایی که دوستان در این گلستان رسیدن به ارزوها کاشته اند برگذیده. باشد که شما هرس این گلستان را به عهده گرفته و زیباترین گلها را از بین نوشته های عزیزا نمان برای گلستان آرزوها انتخاب نمایید که هر عزیزی قدم در این گلستان گذاشت لذت ببرد و از عطر گلهایش سر مست شود.

    بار الها تو آرزوی همه آرزوهای ماهستی مارا در رسیدن به این آرزو هدایت کن.

    ای آرزوی آرزو آن پرده را بردار زو من کس نمیدانم جز او مستان سلامت میکنند

    ای ابر خوش باران بیا وی مستی یاران بیا وی شاه طراران بیا مستان سلامت میکن

    حیران کن و بی رنج کن ویران کن و پر گنج کن نقد ابد را سنج کن مستان سلامت میکنند

    در پناه حق سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    سميه غيبى گفته:
    مدت عضویت: 2912 روز

    دورود فراوان خدمت استاد مهربونم و هم فرکانسى هاى عزیز خیلى دوست داشتم به عنوان عضو صمیمى خانواده عباسمنش نظر و تجربیاتم رو به اشتراک بزارم با تشویق خواهر مهربونم تصمیم گرفتم اینکارو انجام بدم.

    هشت ماه از شناخت خودم و آشنایى با دنیاى شگفت انگیز و قدرتمند الهى میگذره،توو این مدت همیشه پروردگارم مراقبم بوده و هوامو داشته …

    عاشقانه این مسیر و مدارو ادامه میدم به طورى که هیچ نیرویى وجود نخاهد داشت که منو از این مسیر دور کنه…

    زیباترین و شیرین ترین تجربه ام بر میگرده به اتفاقى که دوشب گذشته برایم پیش اومد.

    وقتى خودمو توو این رویداد دیدم ، بعد از کمى ناراحتى و عصبانیت ، به خودم اومدم و به خاطر اوردم حتما حکمتى در آن است چون زمانى که توو این مدار هستم هیچ اتفاقى برایم نمى افتد و تواانایى این رو دارم که با کنترل اعصاب و شرایط این مشکل را حل کنم ، پس شروع کردم به سپاسگزارى و درخواست معجزه از پروردگارم و این باور رو تا صبح ادامه دادم که پروردگارم این اتفاق رو به طور معجزه آسایى حل میکنه و صبح دقیقا همان شد که من میخواستم …

    با وجود اینکه همه اطرافیانم خارج از مدار و فرکانس من هستند من خودم رو خوشبخت ترین آدم این شهر میدونم

    وقتى همه چیو فققققط از پروردگارمون با تموووووم وجووود درخوااااست کنیم معجزه رخ میده …

    از شما استاد عزیزم سپاسگزارم که اینقدر روشن و عاششششقونه این عشق (خدا) رو در وجودم شعله ور کردید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سمانه غیبی گفته:
      مدت عضویت: 2919 روز

      درود بشما سمیه جان، این خیلی عالیه که عاشق خدا هستی و با خالق هستی همیشه حالت خوبه و معجزاتش رو باور کردی مطمئنم اونم به اعتماد شما پاسخ داده و این نشونه ی زیبا رو که گفتی واست فرستاده، شاد و ثروتمند و تندرست باشی در آغوش خدا ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    زینب احمدیان یزدی گفته:
    مدت عضویت: 3149 روز

    البته،اینو بگم که من دستاوردهایی هم دارم،مثل اینکه واقعا الان آرامش دارم،در بدترین شرایط حالم خوبه، به خودم مسلط هستم،ایده های عالی به ذهنم میرسه….. ،ولی خب شاید اگر کاملاً ورودی هامو کنترل میکردم، الآن چیزای مهم زندگیم رو ازدست نمیدادم، الآن هم نمیدونم آیا این از دست دادن هست، یا رفتن به سمته چیزی بهتراز قبلی…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    فرزانه ناطقی گفته:
    مدت عضویت: 2770 روز

    سلام خدا قوت با استعانت از خداوند نظرم را راجع به سوال مسابقه مینویسم

    > اینکه چه کنیم تا ورودیهای ذهنمان را کنترل کنیم یکی از دلایل مهم البته

    > به نظر من بستن درهای غم به روی کل حال و احساسات و فکرهای عمگینانه هست

    > و شاد بودن و شاد شدن هست و یکی از علتهای غم اینه که خود را تنها ببینی

    > وقتی خداوند بزرگ و باعظمت را کنار خود ببینی دیگر دچار غم و غصه نمیشوی

    > چون احساس بزرگی و قدرت میکنی به همین راحتی از بسیاری دیگر موارد دیگر

    > رهایی می یابی بستن در به روی غم یعنی ورودی شادی و ورود شادی یعنی کسب

    > انرژیهای الهی که مارا به حرکت وا میدارد و این حرکت ما را بسمت فرکانس

    > مورد نظرمان هدایت میکند که ممکنه فرکانس کسب ثروت یا سلامتی یا ….

    > باشد پس در اصل باید روی شاد کردن خود کار کرد و تفحص بر خود واستخراج

    > شادی بیشتر و کار و تلاش درونی خود که با این کار انگار من نوعی دارم

    > معدن حفر و  استخراج میکنم اونم معدن طلا یا الماس یا اورانیم یا…. پس

    > مسئله مهم خودنگری و یافتن شادی درونیست که این باعث غنای درونی میشود و

    > بعد به مرحله بعدی که ظهور ان در بیرون هست میباشد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    هدا میر گفته:
    مدت عضویت: 2740 روز

    سلام به استاد ارجمند و دوستان عزیز

    تجربه خودم رو از کنترل ورودیهام شرح میدم تا شما هم از این روش بهره ببرین

    من موفق شدم ورودیهای بیرونی مثل افرادمنفی محیط منفی، رسانه ها رو کنترل کنم اما باز هم افکارمنفی زیادی داشتم و این ناشی از ورودیهای درونی من بود

    من به رصد افکارم نشستم و متوجه شدم که من 98درصد اوقات در حال گفتگوی درونی ، نجوا و حرف زدن با خودم هستم و بر اساس این گفتگوی درونی تصاویر ذهنی و احساس و افکار من شکل میگیره.

    و متوجه شدم این 98درصد اوقات من تو ذهنم پر از حرف های منفی و مخالف هدفم دارم که مدام مرور میکنم و بهشون پر و بال میدم

    من گفتگوی درونی خودم رو با شکرگزاری پر کردم شکرگزاری از نعمت های الانم و شکرگزاری بابت رسیدن به اهدافی که دارم (انگار که از قبل به اون اهداف رسیدم)

    اینکار باعث شد من بتونم با تغییر بزرگترین ورودی ذهنم بقیه ورودی ها مثل تصاویرذهنی افکار و احساسم خودبه خود تغییر بدم و در جهت اهدافم قرار بگیرین

    باعث شد توکل و ایمانم قویتر بشه و احساس فوق العاده عالی داشته باشم باعث شد از مدار نبود هدفم به مدار داشتن اون هدف برم و به هدفم برسم

    به محض منحرف شدن افکارم شکرگزای میکردم و جهت توجهم رو تغییر میدادم و اینکار رو در طول روز پیوسته ادامه میدادم و اجازه نمیدادم چیزی جز شکرگزاری تو ذهنم بشینه. شکرگزاری در واقع فرستادن ارتعاش هدف و ماندن در احساس خوب رو به من میداد.

    روزهای اول ذهنم خیلی مقاومت میکرد و شاید 5 دقیقه شکرگزاری داشتم 3ساعت جهت افکارم منفی میشد اما با ادامه دادن ذهن من به صورت ناخوداگاه به سمت شکرگزاری میرفت و عادت کرد طوریکه صبح ها به محض بیدارشدن تو ذهنم شکرگزاری میومد

    این روش پیشنهاد میکنم حتما انجام بدین?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    نسیم حنیف گفته:
    مدت عضویت: 3079 روز

    بنام پروردگار هستی بخش

    درود بر دوستانی که مثل خودم در راه تغییر خود و دنیای خود گام نهاده اند و بر گروه تحقیقاتی عباس منش که در این راه یاور حقیقی ما هستند.

    من برای کنترل ورودی های ذهنم در آغاز هر روز و قبل از شروع فعالیت های روزانه از تکنیک شکرگزاری بهره میبرم. بدین ترتیب که حداقل ده موهبت در محیط اطرافم یا در زندگی ام یا در جسمم را پیدا و یادداشت میکنم و همین توجه بر نعمتها و نکات مثبت مرا از همان ابتدای روز بر مدار مثبت قرار داده و موجب میشود هر آنچه در اطرافم میگذرد هم سر شار از حس خوب و مثبت باشد و البته برای تداوم این حس خوب چشم و گوشم را بر هرگونه دیدنی و شنیدنی منفی و زبانم را هم بر هر روایت تلخ و ناراحت کننده میبندم و جالب اینکه بصورت ناخودآگاه هر گونه اتفاق و روایت و سخن منفی برایم بصورت آزاردهنده در آمده اند و حتی اگر بخواهم ( که نمیخواهم ?)هم نمیتوانم به آنها توجه کنم.

    نکته جالب دیگر این است که این حس خوب و انرژی مثبت به راحتی به کسانی که با آنها در ارتباط هستم هم منتقل میشود مثلا دیروز که برای خرید به مغازه ای رفته بودم فروشنده تخفیف خوبی به من داد و عنوان کرد که از وجود من انرژی فراوانی گرفته ?.

    با سپاس از همه دوستان و ارزوی موفقیت برای همگی??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: