پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 107 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-23 10:37:532024-02-28 11:44:40پس کِی به خواسته ام می رسم؟!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام چاشنی بخش زبان ها حلاوت سنج معنی دربیان ها
بلندآن سر،که اوخواهدبلندش نژندآن دل،که اوخواهدنژندش
درنابسته احسان گشاده ست به هرکس آنچه می بایست،داده است
به ترتیبی نهاده وضع عالم که نی یک موی باشدبیش ونی کم
اگرلطفش قرین حال گردد همه ادبارها اقبال گردد
وگرتوفیق اویک سونهدپای نه ازتدبیرکارآیدنه ازرای
خردراگرنبخشدروشنایی بماندتاابددرتیره رایی
کمال عقل آن باشد دراین راه. که گویدنیستم ازهیچ آگاه
باسلام وخسته نباشیدبه استادعزیزوهمچنین خانواده بزرگ عباس منش.
ورودی های ذهن چگونه کنترل کنیم؟
اولین ومهمترین مسئله درباره ذهن وورودی های آن،همان نگرش ونگاه شمابه زندگی می باشد.
همانطورکه گفتم اول ازهمه بایدیک نگاه درست ومثبت به زندگی پیداکرد.
نگاهی که مبتنی برزیبای های موجود،ایمان،شکرگزاری ومهمترازهمه سرشارازمعنویت باشد.
منظورازمعنویت:دیدن معنادرهرچیزی،معنایی که مارابه انسانیت واستفاده منطقی وخدامحورسوق می دهد.
بعدازپیداکردن نگرش صحیح وباوربه آن،بایدکلیه چیزهایی که روی این باوراثرمی گذاردرافیلترگذاری کنیم.
برنامه های تلویزیونی که میبینیم باافرادی که صحبت می کنیم وکل روزباآن هاهستیم وهممچنین کتاب هایی که مطالعه می کنیم،موسیقی هاوحرف های آدمیان اطرافمان که میشنویم همه ی اینهابایدمارابه سمت هدف وباورهایمان نزدیک کند.
بایدمراقب صحبت هایمان بایکدیگرباشیم وحتی ازبعضی ازآن هافاصله بگیریم،شایدلازم باشدکه تنهابشیم ولی خوب به زودی شخصی مناسب پیداخواهدشد،کسی که باهم به بهشت می رویدوارزشمندی اون سختی هاتنهایی رابهت ثابت میکند.
پس اولین قدم برای کنترل ورودی های ذهن،خالی کردن اطرافمان ازآدمای منفیه!ویافراهم کردن شرایطی که جلوی شمامنفی گویی نکند…
ولی فراموش نکنیدکه نحوه صحبت وانتخاب واژه های مناسب ومثبت خیلی زیادبرفکرواندیشیدن اثرمی گذاردوبایدبه آنها دقت کنیم.
خوب راهکاری بسیارجالب دارم که فکرمنفی راازمادورمی کندومن هرموقعه ازآن استفاده کردم نتیجه بسیارخوبی گرفتم.
شمابایستی یک جدول سه ستونی رسم کنید،ستون اول افکارمنفی،ستون دوم افکارمثبت وستون سوم دیده شده می نویسید،هرگاه یک فکرمنفی درذهنتان فعال شدآن فکررادرجدول افکارمنفی مینویسیدوهمین طورفکرمثبتش رادرجدول افکارمثبت می نویسیدوآخرهرشب افکارتان رانگاه میکنیدودرجدول دیده شده تیک می زنید.
امیدوارم مطالبی که برای شماعزیزان گذاشتم مفیدتان باشد.
شادوپیروزباشید.
با عرض سلام به مهربون ترین استاد ومهربون ترین خانواده
سوالی که مطرح شد که چگونه می توانیم ورودی های ذهنمان را کنترل کنیم ..با یک مثال از دوران بچگی باورهای ما اغاز می شود .
شرایط من یه جوریه که در هفته ای 2یا 3شب بیشتر انترنت ندارم .
وقتی فایل مسابقرو شنیدم به من یک الهام شد .باخودم گفتم اگر جواب داد در مسابقه شرکت می کنم .واین 2روزی که اینترنت نداشتن فرصت خوبی بود که روی الهامم کار کنم برای من که جواب داد انشالله برای شما هم خوب باشد
الهام که به من شد این بود که بچه شو .یعنی نوع نگاهم را تعقیر بدهم به اطرافیان ودنیا
ومن سعی می کنم بچه ذهنم را همیشه به یاد داشته باشم
وقتی یک لیوان چای داغ در دسترس یک کودک است هر چه قدر به کودک بگویند داغه دست نکن می سوزی ولی کودک کار خودشو می کند و باید بارها دستش بسوزد تا خوب درکش کندوبچه کاری به حرف دیگران ندارد وفقط کار خودشو می کند ومن هم فقط در راستای قوانون کیهانی حرکت می کنم وکاری به حرف دیگران ندارم ِ
یا وقتی بچه ای مادرشو ناراحت می کند بعد از چند دقیقه میره پیش مادرش ومعزرت خواهی می کند .واگر مادر هم نبخشتش بچه این ناراحتی مادر را فراموش می کند ومیرود سراق اسباب بازی هاش ومن هم اگر از کسی را ناراحت کنم یا از چیزی ناراحت شوم سعی میکنم جبران کنم واگر نشد میرم سراق قوانون وبی خیالش مشوم .یا وقتی یه بچه میرود مهمانی فامیلی همه هواشو دارن ولی اون به فکر کونج کاوی خودشه .شاید بزنه دکور های روی میزرا بشکند ونظر اطرافیان اهمیت نمی دهد ومن هم همشه حواسم به قانون است وکاری به نظر اطرافیان ندارم ..
ببخشید که نمی توانم بحثم را کامل توزیح بدهم زمان مسابقه داره تموم می شود امید وارم این تجربه ای که بدست اوردم برای شما هم خوب باشد ….اینم بگن هرجا که به مشکل خوردین .اون مشکل رو از چشم یک بچه نگاه کنید ..صد در صد می توانید حلش کنید …
سلام.
میدونم مسابقه مدت زمانش برای قبل هدایت شدنمه اما باز هم من نظرمو میدم تا اگر مفید بود بقیه دوستان هم بتونن استفاده کنن.
به نظر من با اینکه خود استاد تلوزیون رو فقط برای بازی و فیلم و آهنگ بیشتر دارن اما من فکر میکنم که داشتن کانال های خیلی محدود که میدونیم از زیبایی های جهان و گردشگری برنامه میذاره میتونه خوب باشه.در اصل چند کانالی کا برنامه مثبت هم دارن و اون هم به شرطی که ساعت اون برنامه های خوب که در روز کمم هستن رو بدونیم و اراده داشته باشیم که در ساعت های دیگا نگاه نکنیم.
و بعدش مثل استاد آهنگ و بازی های خوب رو در تلوزیون داشته باشیم مثل تلوزیون آر وی استاد.
و بعدش هم مثل بعضی هتل ها فیلم روی تلوزیون داشته باشیم.اما فیلم های مثبتی که فرکانس مثبت ایجاد میکنه.
و مثلا در ایران آپارات و فیلیمو و…. و در خارج نتفلیکس رو به بهانه این که سرچ فیلم های منفی و غمگین نمیکنیم نگه نداریم.
و یا فقط فیلم مثبت رو دانلود و اکانت رو لاگ اوت کنیم.
و درکل و خلاصه بگم که سخت فیلتر کنیم تا ورودی های ذهنمون کنترل بشن.
و بعضی وقت ها ممکنه اطرافیان به صورت بی توجه خبر های بد رو بذارن و هیچ جوره نخوان عوضش کنن.در این موقع ها من شخصا هدفونم رو روی گوشم میذارم و مشغول دیدن یک فایل از استاد و یا گوش کردن یک آهنگ مورد علاقم میشم.
استاد این فایل هم مثل بقیه بهم کمک کرد و اتفاقا چند روز پیش که به یک شخصی این وبسایت رو معرفی میکردم که اگر در مدارش بود جزوی از این خانواده بزرگ بشه اون از من پرسید که چه زمانی به خواستم میرسم؟و منم امشب که این فایل رو دیدم گفتم چرا که نه.برم ببینم و فهمیدم که خودمم اشتباهات خیلی بدی داشتممیکردم و باید با درست کردن باورم و حالا همون مواردی که در ویدیو دور شد.مثل دور از دسترس ندیدن آرزو ها باید درستشون کنم.
خیلی ممنونگ از این ویدیوی خوب.خدا یارتون.✌
سلام و درود
سپاس از نکات بظاهر ساده ولی بشدت مفیدی که مطرح کردین،اینکه چه چیزایی رو فیلتر کنیم،من همزمان با تین کامنت دارم اهنگ های غمگینی که سالها تو گوشیم دارم حذف میکنم به عنوان اولین اقدام،من ازتون یاد گرفتم و ممنونم ازت،مرسی مرسی از تک تک دوستان آسمونی هم فرکانسی خودم،مرسی از استاد که هر لحظه با تمام وجود برای سعادتمندیشون دعا میکنم
در پناه الله شاد وپیروز و ثروتمند باشید
سلام به همه دوستان و دوست عزیزم سید
راستش من همیشه دنبال راحتر شدن مساله بودم و هستم تا جایی رسیدم که اصلا نیاز ندارم جلوی افکار غیر دل خواهم رو بگیرم، البته با یک روش ساده که من اسمش رو گذاشتم(باور لایه محافظ).
من تنها کاری که میکنم اینه که وقتی میخوام یه باور رو فرو کنم توی مغز خودم اول به تضاد میرسم بعد یادداشتشون میکنم باصدای خودم توی گوشی ریکورد میکنم و شروع میکنم به گوش دادن و تنها میشم با کسی حتی حرف هم نمیزنم و تو تنهایی صد در صد میمونم تا اینکه باور تو وجودم هماهنگ بشه و این تنهایی فقط در مواقع ایجاد باور جدید شروع میشه و باور پایداریش بیشتر میشه. چیزی هم طول نمیکشه چون خودم با خدای خودم و درونیاتم همه باهم هماهنگ میشیم. ممنمون
من به شدت با قوانین آفرینش و جذب هستن
سلام به دوستان و جناب استاد عباس منش عزیز
تشکر بابت این مسابقه که خود باعث فکر کردن و رشد ما می شود .
به نظر من اولین مسئله در کنترل وروردهای ذهن تصمیم گیری است . اینکه تصمیم بگیریم آیا واقعاً می خواهیم زندگی خودمان را تغییر بدیم ؟ آیا واقعاً می خواهیم زندگی بهتر داشته باشیم ؟ ثروت بیشتری داشته باشیم ؟ روابط بهتری داشته باشیم ؟ و …
پس از اینکه مطمئن شدیم ما می خواهیم زندگی مان را تغییر بدهیم باید ورودی های ذهن مون رو کنترل کنیم تا باورهایمان تغییر کند و اگر باورهایمان تغییر کرد ، زندگی مان تغییر می کند .
طی صحبتی که با همسرم داشتم ایشان مطلب خوبی را گفتند . نظر ایشان این بود که اگرشخصی هدفش این باشد که بخواهد کاری مثبت انجام بدهد و کارش را شروع کند آنقدر سرش شلوغ کارش می شود که حتی فرصتی برای پیدا کردن افکار و ورودی های منفی را نمی کند .
همسرم برای من جشن تولد گرفت و من را سورپرایز کرد . خودش تعریف می کند که وقتی من می خواستم این کار را بکنم فقط و فقط فکرم این بود که چطور کار را بهتر انجام بدهم ؟ چون هدفم خوشحال کردن تو بود و تمام فکرم دنبال این بود که چه کارهایی کنم که تو بیشتر خوشحال بشی ؟ و در این مدت اصلا به ورودیهای منفی فکر نکردم چون فقط داشتم به چطور بهتر برگزار کردن جشن فکر می کردم . گفت که حتی پول خیلی کمی داشتم اما چون فقط به این فکر می کردم که باید این جشن را برگزار کنم از جایی که فکرش را نمی کرد بهش پول رسید . دوستان من را دعوت کرد ، برام بعنوان هدیه گوشی که می خواستم را خرید و … وقتی من از سر کار برگشتم خانه اصلا انتظار چنین صحنه ای را نداشتم . همه دوستان خوبم بودند و کلی کار و هماهنگی بود که همسرم انجام داد و من واقعاً سورپرایز شدم .
به نظر من هم حرف های ایشان درست است . اگر شما برنامه و هدفی برای خود داشته باشید و مدام به این فکر کنید برای رسیدن به آن هدف چکار کنم دیگر وقتی برای دیدن تلویزیون پیدا نمی کنید .
اگر شما بر روی خود کار کنید و فقط به خواسته های خود فکر کنید و دنبال آن باشید و تصویر سازی کنید و آنها را بنویسید و از خدا بخواهید و عکس های خواسته های خود را تهیه کنید و تابلوی آروزها بسازید و عکس های خواسته های خود را در جعبه ای زیبا بریزید و مدام به این فکر باشید که من به تک تک خواسته هایم می رسم و خداوند همه خواسته هایم را به من می دهد و برایم فراهم می کند دیگر خودبخود مدارمان عوض می شود و دیگر خودبخود مسیرمان از دوستان منفی جدا می شود . دیگر تلویزیون دیدن برایمان لذت ندارد چون فقط بار منفی دارد و ما را از خواسته هایمان جدا می کند .
من گاهی در زمان هایی که می خواهم فیلم ببینم اگر فیلم در جهت مثبت و انگیزشی نباشد و چیز مثبتی نداشته باشد خودم به صورت ناخودآگاه دیگر فیلم را نمی بینم . مثلاً همکاران من دنبال این هستند که فیلم ترسناک ببینند . از خودم می پرسم خب این فیلم ترسناک دیدن چه چیزی برای آنها دارد ؟ چه کمکی به زندگی آنها می کند ؟ چرا دنبال این هستند که باورهای منفی و ترس را در خود زنده نگاه دارند .
در یک کلام اگر بر روی خود کار کنیم با نوشتن خواسته ، تصویرسازی رسیدن به خواسته ها و در کل توجه به خواسته ها مدارمان عوض می شود و دیگر افراد منفی ، باورهای منفی ، تلویزیون ، روزنامه ، اخبار ، تلگرام ، اینستاگرام و … برایمان جذابیت ندارند که بخواهیم به آن ها توجه کنیم . ما باید خودمان را غرق در خواسته هایمان کنیم تا ناخواسته ها برایمان بوجود نیاید . آنقدر خواسته هایمان و رسیدن به آنها جذابیت دارد که دیگر برایمان تلگرام و فیس بوک و اینستاگرام و … برامان جذابیت نداشته باشد .
راه بستن ورودیهای منفی و ناخواسته ، فقط وفقط توجه به مثبت ها و خواسته ها است .
شاد و آرام و سالم و ثروتمند باشید .
سلام وعرض ادب خدمت خانواده صمیمی وثروتمند عباسمنش
دوستان مهربانم
اولین کاری که من برای اینکه بتونتم موقعی که احساس بد شده (توجه به نا خواسته)کاری انجام میدم تسلیم شدن سریع به خودم میگم خدایا من تسلیمم خودت درستش کن چجوریش رو نمی دونم هدایتم کن به راست به راه کسانی که به آنها نعمت بینهایت داده ای نه گمراهان
من هی باکلامم باخداوند صحبت میکنم سوال میپرسم مورد خواسته ها وانقدر سوال میپرسم تا کانون توجه ام کتملا به سمت خواسته هایم بیاید واحاسم خوب شود
من جواب گرفتم وبا تسلیم شدن سریع اروم شدم واحساسم شروع کرده به خوب شدن
دومین باشکرگزاری بابت نعمتهای که دارم وچندین بار پشت سرهم 50باربه بالا فقط چشمامو میبندم ومیگم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت اینقدر میگم تا بغ احساس خوب برسم وخیلی عالیه
سومین شروع میکنم به صحبت کردن باخودم در مورد خواسته هایم انقدر صحبت میکنم تا به احساس عالی برسم
وراه بسیار عالی دیگری که دارم به محض اینکه احساسم بد میشه فکر میکنم ببینم چه فکری بوده که روی من تاثیرگذاربوده وپیداش میکنم وسریع به خودم میگم خدایا مسپارم دست خودت حلش کنید دیگه ذهنم اروم اروم رهاش میکنه ومیتونم روی خواسته هایم تمرکز کنم واحساسم عالی شود
وراه دیگه ای که دارم احساسم همیشه خوب باشه تبریک گفتن به خودم خیییلی خوب جواب میده توجه ام روی خواسته ها باشه به خودم میگه فردین مبارکت باشه فلان ماشین رو که خریدی(اسم ماشین مورد علاقه ام رو میگم)تبریک میگم بهت فردین بایت موفقیتی که درحوضه کسب وکارت رسیدی در مورد خواسته هایم فقط تشویق وتبریک به خودم میگم انقدر ادامه میدم تا احساسم عالی شود عالی عالی عالییییی
دوستان تبریک گفتن خیلی عالی تمرکز رو به سمت خواسته هایت هدایت میکنه
وراه عالی دیگری با این جمله تنها قدرت مطلق فقط خداونده فقط الله ست این نیروی پاکی که توی وجود ما انسانهاست وهر لحظه مارو هدایت میکنه
قدرت فقط از ان خداست فرمانروای کل کیهان فقط الله ست
وموقعی که این جمله هارو هی تکرار میکنی احساست عالییی میشه وخیلی امیدوار میشی
از خداوند مهربانم واستاد عزیزم وتمامی دوستانم بینهایت سپاسگزارم
باسلام خدمت شما عزیزان اگر امکان داره این را هم به نظر بنده اضافه کنید.
مشکلاتی که در زنگی پیش میاد فقط دنبال راه حل آن باشیم و به نکات مثبتش توجه کنیم به نکات منفیش اصلا توجه نکنیم از شما سپاسگذارم
با سلام خدمت استاد و دیگر عزیزان
من برنامه روزانه ای دارم که هرروز 10 مورد از داشته ها و نعمتهایم و یا اتفاقات مثبتی که در آن روز برایم افتاده را با فاصله یکساعت در دفتری یادداشت می کنم و بابت آنها خدا را شکر می کنم و سعی می کنم در این فاصله یکساعت بین دو شکرگزاری آن حس شکرگزار بودن را در خود نگه دارم که فکر می کنم در صورت ادامه این کار تا زمانی که دیدن نکات مثبت در زندگی به صورت عادت درآید و داشتن حس عالی شکرگزاری به طور مداوم شاهد اتفاقات خوب زیادی خواهم بود
درود فراوان
کنترل ورودی های ذهن. من تلویزیون رو نگاه نکردم از شش هفت سال پیش. بعد توی مجازی بودم و ادای ادمایی که پرهیز میکنن و تلویزیون بده و اخبار بد هست رو در می اوردم
ولی داشتم توی اینستا و مجازی توی موبایل وردی های بد میدادم به ذهنم .
بعد اخبار رو بصورت استوری و روخوانی میکردم و میگفتم تو جزییات اخبار نمیرم . مثل این میمونه که بشینم غیبت گوش کنم ولی هم تعریف نشم ولی شنونده هستم و میگم من غیبت نکردم و دخالت نکردم و حرفی در مورد دیگران نزدم ولی ورودی های من از گوش ها و چشم ها و حتی مرور خاطراتم هست
جدیدا که فیلتر شده اینستا ، دیگه چون سخته میخاد وقت بزاری فیلتر شکن روشن کنی ، خداروشکر از اخبار دور شدم بطور کل و اتفاقات رو اگر اطرافیان بگن فلان اتفاق افتاده. و چون شغلم هم مربوط به مجازی نیست داخل خیلی اپیکیشن ها نمیرم . اگرم روزی شغلی توی مجازی ایجاد کنم واقعا کنترل کنم و توی حاشیه نرم. خداروشکر سایت عباس منش راحترین چیز مجازی هست . حتی کمترین و کند ترین نت هم میشه توی سایت بود و صوتی ها رو گوش داد ، حتی اگر ویدیو ها بخاطر اینترت کند باز نشود .
در بحث وردوی ها باید خیلی تعهد داشت و دچار خود فریبی نشد . توجیه نکرد و مقایسه هم نکرد که مثلا حالا من فیلم میبینم ولی فیلم طنز میبینم . شاید توی همون فیلم خوب هم باور بد ایجاد بشه .
از قدیم و دوران باستان هم حتی وردی های ادمها تحت تاثیر عوامل بیرون بوده برای تخریب باورها و ساختن نجواها. اخبار بوده . خبر کارهای خان یا کدخدا رو به همدیگه میگفتن . درمورد کی چکار کرده کی نکرده و شب نشینیها در مورد دیگران بوده و اکثریت جامعه همینجور بودن و البته ادمهایی که اسمشون در تاریخ موندگاره و بزرگان حتما قانون رو رعایت میکردن و درحال ساختن باورهای قدرتمند و توجه شون به زیبایی ها بوده
پس کی به خواسته هام میرسم؟ این سوالی هست که حتی فرکانسش فرکانس انتطار و ناامیدی هست. و همیشه حالت نق زدن توی ذهن من هست .
اگر بدیهی بشه که عالیه.
دری از آگاهی باز شد برام. ممنون استاد
من همیشه توی سنی که خاسته داشتم موندم و فاصله ای که میخاستم برسم بهش هم همون فاصله مونده . یعنی همش توی احساس اظطراب و نگرانی و نشدن بودم. ناراحت و نا امید بودم . چسبیده بودم به اینکه چرا نمیرسم باید برسم
2940 تا کامنت اومده و اگر همین ها رو بخونم جوابهای خیلی خوبی میگیرم در مورد کنترل وردی ها و رسیدن به خواسته ها.
سپاس فراوان از شما