پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 12

3059 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ناصر الف گفته:
    مدت عضویت: 3960 روز

    چه زمانی به خواسته هام و آرزوهام میرسم و چطور میتوانم ورودیهای ذهنم را کنترل کن؟

    با سلام عرض ادب به استاد بزرگوار و دوستان گلم:

    به قول استاد صحبت کردن با عملکرد خیلی خیلی فرق داره و من هر آنچه در طی این سه سال کار کردن سخت روی خودم واقعا برای رسیدنش تلاشهای زیادی را انجام داده ام و تجربیات باارزش خودم را براتون مینویسم و همه را روزها و ساعتها با تلاش بهشون رسیده ام و الان باز هم هر روز و هر لحظه روی خودم کار میکنم.

    انشالله از این تجربیات شما دوستان استفاده کنید برای رسیدن به خواسته هایتان.

    در طول این سالها (سه سال) آنقدر باورهای منفی در ذهنم بود که فکر نکنم باورهای کسی مثل من بوده.

    اما یادگرفته ام و تمرینات زیادی را برای کار های زیر انجام دادم:

    1- کلا تلویزیون ، رسانه ها، روزنامه و اخبار و … را از زندگیم حذف کرده ام(واقعا اوایل برای خیلی سخت بود)

    2- دوستان و فامیلهای منفی را یواش یواش از زندگی ام حذف کرده ام . حتی بعضی از فامیلهای نزدیک ام که مجبوریم بعضی مواقع همدیگر را ببینیم را سعی میکنم در حد سلام و احوال پرسی با هم ارتباط داشته باشیم. و عوض آ نها آدمهای مثبت اندیش ارتباط برقرار میکنم.

    3- از گوشی ام کلا تمام دوستان و آشنایان منفی باف را حذف کرده ام.

    4- به چیزهائی که می بینم و چیزهائی که می شنوم و چیزهائی که بر زبان می آورم خیلی خیلی دقت میکنم که چه چیزی برزبان بیاورم یا بشنوم و یا در مورد چه چیزی صحبت کنم.

    5- در زمانهائی که در یک مجلسی هستم و اکثرا در مورد سیاست و یا تورم و یا نبود پول و … صحبت میکنند یا سریع محیط را ترک میکنم و یا اگر نتوانم محیط را ترک کنم موضوع صحبت را زود عوض میکنم تا بحث مجلس عوض بشه . اما بعد از نیم ساعت دیگه دوباره همون آدما بحثهای خودشان را شروع میکنند و من مجدد می آم و با خودم جملات تاکیدی را در ذهنم مرور میکنم و آنقدر اینکار را با خودم انجام میدم که وقتی منو صدا میکنند به شانه ام میزنند و میگویند کجائی پسر ؟ مجلس تمام شده پاشو بریم.

    6- در مواقعی هم که در خانه هستم و افکار منفی در ذهنم می آد سریع یه آهنگ شاد و مثبت و یا انگیزشی گوش میکنم و یا یک فایل خوب و یا یک آهنگ میزارم و شروع به ورزش و نرمش میکنم تا هم مسیر ذهنم عوض بشه و هم به سلامتی ام برسم ( یه تیر و چند نشان ) و به خودم میگم پسر با این ورزش کردنت سلامتی آینده ات را تضمین میکنی و هم خوش تیپ و خوش فرم میشی. آفرین پسرخوب

    7- بعضی مواقع هم مینشینم در مورد اهداف آینده ام و آرزوهایم مینویسم و شروع به تکرار جملات تاکیدی مثبت میکنم.

    8- خیلی تجربه کردم قبلا ها وقتی افکارم منفی میشد حسم یواش یواش بد میشد و باعث میشد جسمم هم دچار سستی بشه و نشانه های مریضی دیده میشد و حتی مشکلات زیادی در زندگی برام پیش می آمد و هی زیاد و زیادتر میشد. وقتی این قانونو یاد گرفتم به هیچ وجه دیگه نمی زادم حسم بد بشه و همیشه حالم را در هر شرایطی خوب نگه میدارم و اجازه نمی دم کسی هم حالم را بد کنه چون به قول معرف ” سرکه هرچقدر تیز باشه اول ظرف خودش را سوراخ میکنه ” به همین خاطر حالم را برای خودم خوب نگه می دارم و مدام در طول روز و شب به داشته هام فکر میکنم ، در مورد هدفام فکر میکنم و مینویسم ، به زیبائی های اطرافم فکر میکنم و در مورد خواسته هام می نویسم و اینها حسم را خوب میکنه و در طول روز بخاطر خوب بودن حسم مدام به خودم میگم ایول ناصر چقدر آدم قوی هستی که حست اینقدر خوبه.آفرین لیاقتت میلیاردر شدنه ، چون ثروتمندان هم مثل تو همیشه حسشون خوبه و آرام و خونسردند. و این طور خودم را دلداری میدم.

    9- همچنین با کسی بحث و جدل نمی کنم که من پیروز بشم یا نه؟! میگم من روی خودم کار میکنم و میخوام نتایج بزرگی را خلق کنم و آدم خیلی بزرگی میشم و لیاقت من این نیست که به خاطر چیزهای پیش پا افتاده با کسی بحث کنم و حسم را بد کنم و روزم را خراب کنم. اونها هم نتایج خودشون را دارن میگیرند بزار در وزمرگی غرق بشند .

    10- بعضی مواقع مراقبه میکنم و ذهنم را از خستگی های روزانه خالی میکنم و شروع به تجسم میکنم که قراره چه اتفاقات خوبی برات بیافته و آنها را تجسم میکنم و حسم را بهتر میکنم و همچنین ذهنم را به ساختن آینده ای سبز متوجه میکنم.

    11- بعضی مواقع هم از خودم سوالات مثبت می پرسم که برام جادو میکنه مثل:

    ناصرچرا اینقدر خوش شانس و خوشبختی؟

    ناصر چرا اینقدر شاد و خوشحالی؟

    ناصرچرا ارزشمند و لایقی؟

    ناصر چرا اینقدر راحت و آسان پول درمی آوری؟

    ناصرچرا هر اتفاقی میافته به نفعته ؟

    ناصرچرا همیشه کیف جادوئی ات برکت داره و پر از پوله ؟

    ناصرچرا همیشه در حال لذت بردن از زندگی هستی و احساست خیلی خوبه؟

    ناصرچرا اطرافت پر از آدمهای خوب اند؟

    ناصرچرا اینقدر نجیب و لایق و با شخصیتی؟

    و هزاران چرای دیگر که حسمو خیلی خیلی خوب میکنه.

    12- نکته مهم دیگه ام اینکه از لحظه ای که بیدار میشوم تا زمانی که میخوابم مدام سپاسگزار خدای بزرگ و مهربان و رزاق و وهابم هستم ( بخاطر تمام داشته هایم ، توانائی هایم ،لیاقتهایم و مهارتهایم )

    13- نکته جالب زندگی من اینکه یه اتاق مخصوص به خودم دارم که عکس آرزوهایم را چسباندم و همیشه در آنجا مطالعه میکنم و از بودن با خودم لذت می برم و این اتاق برای حس خیلی خیلی خیلی خوبی میده و در آنجا مطالعه میکنم با خدایم صحبت میکنم مینویسم شکرگزاری میکنم و لذت لذت میبرم.

    14- کلا در طول روز روی خودم کار میکنم کتابها و فایلهای استاد و بعضی از کتابهای خوب دیگری را مطالعه میکنم .

    15- نگران هیچ چیز نیستم و از زندگی ام لذت میبرم و به خودم میگویم ناصر تو که داری روی خودت کار میکنی و نتایج را در زندگیت هر روز میبینی و به زودی نتایج بزرگتری را خواهی دید و عجله نمی کنم و به قانون تکامل ایمان دارم .

    16-کلا یکی از هدفام این شده که به زیبائی ها توجه کنم و اتفاقات خوبی که در طول روز برام میافته را در دفترم یادداشت میکنم و خواندن آنها برام لذت بخشه و اینها باعث میشه اتفاقات خوب بیشتری برام بیافته.

    دوستان اینهائی که من نوشتم حرف نیستند واقعا خیلی روشون کار کردم که منو و زندگیمو 180 درجه تغییر داده و وقتی داشتم اینها را براتون مینوشتم بدون اینکه لحظه ای فکر کنم خود به خود نوشته میشدند ، چونکه دارم با اینها زندگی میکنم و ازشون لذت میبرم و با نوشتن اینها برام یه حس خوب ایجاد شده که در همین جا بخاطر طرح سوال استاد ازشون خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم که حسمون را مجدد خوب کرد.

    از شما دوستان عزیز بخاطر وقت گذاشتن و خواندن مطالبم تشکر و قدردانی میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  2. -
    Ramin گفته:
    مدت عضویت: 3302 روز

    با سلام خدمت دوستان و عباس جان

    من خودم الان یکسال و اندی است که دارم از همه فایلهای رایگان و یکسری از فایلهای پولی استاد استفاده می کنم به طوریکه در این مدت نه تنها تلویزیون و ماهواره تعطیل شده بود بلکه فیلم و موزیک هم تعطیل شد چون به مرور دیگه به صحبتهای استاد معتاد شدم . من که قبلا تا تو ماشین و مسیر خانه و ترافیک فرصتی گیر میوردم موزیک گوش میدادم الان داعم دارم کلیپ و صحبتهای استاد رو گوش میدم که با توجه به سن و سالم(50 سال) فکر می کنم روند تغییرم خیلی خوب بوده چون همونطوریکه استاد هم در یکی از کلیپهاش میگه هر چه سنت بالاتر باشه تغییر سخت تره ولی البته اگر تغییر کنی ایمانش قویتر و محکم تره چون قبلا راههای زیادی رو رفتی و تجربش رو داری.

    خوب بگذریم اینها رو گفتم تا یک بیوگرافی از خودم به اطلاع دوستان گلم برسونم. حالا به سوال مطرح شده در مورد “تجربه شما درباره کنترل ورودی های ذهنت چیست؟” می پردازم. به نظر من مشکل اصلی پس از فهمیدن و قانع شدن بر اینکه هدف اصلی ماندن در فرکانس مثبت و نگه داشتن خود در این فرکانس است ، اینه که شما وقتی در برابرمشکلات و حوادث نادلخواه قرار می گیری ، چگونه امواج و مدار ذهنیت رو مدیریت کنی ؟ این مسئله، سختترین و در واقع مهمترین مسئله ای است که پاشنه آشیل همه انسانها در زمان بحران می باشد. چون ما به مرور که در برابر مشکلات زندگی قرار می گیریم با توجه به اینکه قبلا روش فرکانس و مدار مثبت را بلد نبودیم . بطور غریزی از آموخته های (اجتماع و محیط ) یاد گرفتیم که در همچین مواقعی وارد حس بد بشویم و با فرستادن فرکانس بدی که ناشی از آن حس بد است به صورت تصاعدی و سریع وارد حالت خشم، نفرت،نا امیدی و در نهایت مرگ(خود کشی یا دیگرکشی) بشویم.که البته این روند در اشخاص مختلف فرق می کند.در اینجا هر کس باید ببیند تا کجا پیش می رود . مسلما کسی که تا مرحله مرگ پیش می رود کارش سختتر از کسی است که در حالت خشم متوقف می شود واین روند هم بسته به تجربیات هر کس در مواقع بروز حوادث فرق می کند.اگر شخصی قبلا تحت تأثیر فشار ناشی از مشکلات تا جایی پیش رفته که به فکر خودکشی و راحت شدن از این زندگی و یا کشتن انسان دیگری برای رهایی از آن مخمصه به ذهنش رسیده مسلما در حال حاضر اگر بتواند در حالت عادی روی مسائل مثبت تمرکز کند در حالت غیر عادی (بروز مشکل حاد ) به مرز خودکشی یا دیگر کشی خواهد رفت. و در واقع پاشنه آشیل این فرد با فرد دیگری که فقط تا حد حس بد یا عصبانیت و یا ناامیدی پیش رفته فرق دارد . پس هر کس بایددر درجه اول پاشنه آشیل خود را پیدا کند و در واقع نقطه شروع تغییر این شخص از اینجا شروع می شود . حالا گام بعدی شکستن این روند ودر واقع دنده عقب آمدن تا نقطه صفر و سپس رفتن به سمت مدارمثبت می باشد.

    مثلا کسی که به مدار مرگ می رسد . میبایستی با تمرین در مواقع بروز مشکل ، خود را یک مرحله به عقب یعنی ناامیدی برساند و به ترتیب در گام بعدی به مدار عصبانیت ودر انتها به مدار توجه نکردن به اتفاق منفی و سپس جایگزین کردن آنها با نکات مثبت است.(داخل پرانتز باید بگم که این دنده عقب در واقع تو ذهن شما و با خود شما انجام میشود نه با شخص بیرونی ، اول خودکشی را بی اهمیت میکنی بعد ناامیدی بعد عصبانیتت رو روی کاغذ می نویسی و هر چی می خواهی بهش میگی ، آخرش هم که خوب تخلیه شدی با یک حس خوب میری روی نکات مثبتی که اطرافت میبینی و پیداش می کنی .

    در واقع آدم منفی مثل فرد عصبانی می ماند . مسلما از فردی که زود عصبانی می شود نمیشود انتظار داشت که در مواقع بروز عصبانیت سریع جلوی خود را بگیرد و این فرد با فرد ذاتا آرام فرق دارد . فرد ذاتا آرام در برابر مشکلات تحریک نمیشود و اگر هم تحریک شود مغزش عادت کرده که بدنبال چیزی برای آرام کردن خود بگردد .در حالی که آدم عصبانی مزاج مغزش یاد گرفته با کوچکترین مشکلی یک روند نزولی از حس بد ، بالا بردن صدا و ریختن عصبانیت بر طرف مقابل مشکل خود را حل کند. وقتی شما به عنوان آدم عصبانی مزاج می فهمی که نه تنها عصبانی شدن مشکلی را حل نمی کند بلکه باعث صدمه زدن به خودت هم می شود حالا باید روند عصبانی شدن را بشکنی و هر بار که میخواهی عصبانی بشوی یک گام به عقب برداری تا جایی که دیگر عصبانی نشوی . در این مرحله حالا می توانی همیشه شاد باشی در واقع این مثال برای فرکانس مثبت و منفی هم صادق است. وقتی ذهن ما یاد گرفته تا یک مشکلی پیش می آید و یا تا حست خراب می شود یک روند منفی را پیش برود یکباره نمی تواند این روند را بشکند. پس باید به ترتیب با آگاهی و هوشیاری هر بار یک قدم به عقب برگردی تا به صورت عادت شده ودر شما نهادینه شود .تا جایی که از همان اول در فرکانس مثبت بمانی در واقع باید یک تغییر عادت برای ذهن ایجاد کرد بطوریکه تا اتفاقی می افتد ذهن بطور اتومات دنبال چیزهای شاد و مثبت بگردد. چون ذهن ما در طول تاریخ بشریت بطور اکتسابی یاد گرفته در برابر مشکلات و حوادث نا گوار و نادلخواه روی مدار و فرکانس منفی قرار بگیرد و هیچ وقت یاد نگرفته روی نکات مثبت متمرکز بشود .

    در واقع ما همیشه یاد گرفتیم حوادث رو تحلیل منطقی کنیم و درست و غلط بودن و یا مقصر و خطا کار رو پیدا کنیم. در صورتیکه این هیچ کمکی به ما برای پیشرفت و سعادتمندی نمی کند . چیزی که به ما در هر شرایطی کمک می کند فقط حال خوب و حس خوب است. پس اگر واقعا به این موضوع ایمان بیاوریم ، در قدم اول با تغییر عادت ذهنی و پس از مدتی خود ذهن بطور اتوماتیک موضوعات حال خوب را پیدا می کند .

    با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  3. -
    صنوبر یوسف زهی گفته:
    مدت عضویت: 3842 روز

    باعرض سلام خدمت استاد گرامی و عزیزم وتمام دوستان.این فایل عالی بود،ومن تقریبا دوسه روزه ورودی هام رو کنترل می کنم،کاری که قبلاً بهش متعهد بودم و متوجه شدم یادم رفته،چون وضعیتی برام ایجاد شده در بررسی ها متوجه شدم همگی برمیگرده به فرکانسی که الان درش قرارگرفتم،واین فرکانس هم حاصل عدم توجه به ورودی های دریافتیم بوده،متوجه شدم درگروه های مختلف دوستان که عضو هستم یا اضافه شدن با اینکه خیلی فعالانه شرکت نداشتم اما مطالب رو می‌دیدم ومیخوندم،وجدیدا درکانالها مختلف عضو شدم که باورهای به خوردم داده متفاوت از باورهایی زیبا که مدتی در همراهی واستفاده از فایل های استادعزیزم بوده،و90به بالا مطالب منفی بوده،دراین مدت من یکی دوسریال رو هم دنبال میکردم،وباخیلی ها درمورد مطالبی وارد بحث میشدم وتوجهم کاملا رفته سمت منفی ها وناخواسته ها وعلت تمام مسائل در روابطم،وضعیت مالیم وحتی سلامتی و آرامشم رو تحت تاثیر قرار داده،ومجددا شروع کردم به متعهد شدن برای کنترل ورودی هام،از اکثر کانالهای لفت دادم،دیگه به گروه ها سرنمیزنم ومطالب رو اصلا نمی بینم،فقط کانال استادرو دیدم،وارتباطات دیگه رو حداقل کردم،اخباررو چه از تلویزیون چه رادیو چه مجله وهروسیله اطلاع رسانی حذف کردم،سریالها رو هم حذف کردم،حتی یکی از دوستان که می‌گفت درشرایط کنونی لازمه آخبارببینیم تا وضعیت راه برامون مشخص بشه یا صحبت استادافتادم،که توجه به خوبی ها وزیبایی ها درهرشرایطی اونچه رو که شما باهاش مواجه می شوید و تجربه می کنید متفاوت از دیگران می کنه وشما حتی در جاهای شلوغ وقتی می‌رسید که کاملا خلوته وهیچ مورد منفی نیست فقط باید باورمتفاوت وزیبایی بسازید،باشرایط همراه نشید وبا اون نجنگید که وضعیت رو تشدیدمیکنه،واتفاقات مشابه بیشتری جذب می کنه،واین صحبت باعث شده دوستم تعهدکتبی عدم دنبال اخباررو داشته باشه.موسیقی هایی که موارد منفی دارند وبرام باورهای منفی ایجادمی کنن،اصلا گوش نمی دم،واگه سوارتاکسی شدم یاجایی رفتم که این موسیقی پخش میشه،من به فایل های استاد گوش کنم یا مثل همیشه خواهش میکنم خاموشش کنندچه موسیقی چه اخبارباشه،ومیگم سکوت ترجیح منه.واز دوستان منفی یا با باورهای منفی دوری میکنم البته خودجهان هم اینکاررو برام باتغییر فرکانس انجام میده،باهرکسی درهرجایی هم کلام نمیشم،دربحث هاشرکت نمی کنم،هرمنظره ایی رو نمی بینم،وحتی درافرادنزدیک خانواده که مدتیه بیش از 6ساعت وقتم رو باهاشون هستم،وگاهی بحث منفی دارن،موضوع رو عوض میکنم یا اینکه محل رو ترک میکنم وجدیدا تصمیم گرفتم اون زمان باهم بودن رو کمترکنم وبه جایی خارج ازخونه به مطالعه وشنیدن فایل های استاد وانجام تمریناتش،وساختن باورجدیدویادداشت،ودرست کردن صوت ازاونها وگوش دادنشون بگذرونم،وهرکتابی وهرمطلبی رو مطالعه نکنم،ویه مورد دیگه که باخودمنه 24ساعته،وبیشتروقتها به صورت ناخودآگاه دراغلب موارد ورودی هاش منفی ومخربه،وحاصل باورهای نادرست قبلی ذهن بدجنس ناقلامه،که دائم صحبت میکنه،ودراین موارد برای ساکت کردنش آگاهانه 24ساعته تامیادحرف بزنه میگم فکرقطع ساکت،البته اولش یه مقدار مقاومت داره اما کم کم داره آروم میشه،واین آروم شدنش آرامش برای من میاره،ویه مورد دیگه نرفتن درتخیلات غیرسازنده که هم وقتم رو هدرمیدن،هم اونجام فعالیت ذهن رو بالا میبرن وباورهای منفی رو تکراری می کنن،وتصمیم گرفتم مسوولیت 100درصد زندگیم رو به عهده بگیرم ودربیرون رو ببندم.وروی خودم کارکنم که مهم‌ترینش کنترل ورود هاست.وبعدتوجه به هرچی که احساس خوبی به من میده ومن رو به هماهنگی ذهن وروحم نزدیکترمی کنه،وحال خوب روبرام میاره.وجالب تغییرات درهمین دوروزه باتغییر درروابط،بهترشدن وضعیت مالی ودریافت هدایایی،مثل چاپ کارت تبلیغاتی محل کارم توسط یه شرکت اسپانسری،بصورت مجانی،وبرنده شدن در سایت استادبرای خریدمحصولات با40درصدتخفیف،وعوض شدن افراد درارتباط وجنس اونها ومثبت اندیش تربودن اونها وبیشترشدن مشتری هام وانجام شدن کارهایی که مدتها مونده بودواینها نشونه های عالی هستن که من درهمین دوسه روزشاهدشون بودم،وخودم رو متعهد کردم مجدداً برگردم سرما برباورهام فقط وفقط بااستادعباس منش بصورت متمرکز ومتعدانه،چون وقتی از منابع مختلف استفاده می کنی اون تمرکزکم شده و نتیجه مدنظرکمرنگ خواهد بود.باتشکرازاستادمحترم وبزرگوارم.شادوتوانگروموفق درهردودنیاوپاینده باشید چون چراغ راه انسانهای بیشماری هستید وخدمت کردن به انسان رو هدف قراردادید،جهان هم درجهت خواسته های شما ودرخدمت شماست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        صنوبر یوسف زهی گفته:
        مدت عضویت: 3842 روز

        باسلام به همه دوستان واستاد عزیزم وخانم مریم ایزانلو عزیز،باتشکرازشما،مریم عزیزدیدگاه ها رو دقیق مطالعه می کنند،ومتوجه ریزنکات میشن،این ریزبینی ودقت شما بسیارعالیه،چون این قسمت پاشنه آشیل منه ،ذهن بسیارچموش وپرکارکه بیشتراز عوامل بیرونی آتیش میسوزونه،وبه گفته استاد عزیزمون اکثراً هم حرف های ونگاه های ذهن بالای80_90درصدبا نگاه روح وقلب ما درتضادوناهماهنگیه،واگه به حال خودش رها بشه،اونقدر هر لحظه به پیش می‌ره که اولین کارش بدکردن احساسه وبعدش ایجادحال بد وپایین آوردن فرکانس،چون اینجوری میشه رییس وبرما احساس های بد بیشترمثل ترس ونگرانی رو غلبه میده تامارو که رئیس اون هستیم کارمندخودش ومجری برنامه هاش نگه داره، ولی با قطع وکشتن نطفه ذهن که همون فکره،دیگه نمی تونه مارو به مرحله احساس بد ببره،وبا قطع آگاهانه 24ساعته همه افکاره که البته تعهد وپشتکارومداومت لازم رو میخواد،ما در بی فکری قرار می گیریم،وکم کم ذهن چموش رام میشه وسرجاش برمیگرده والان ما می تونیم از اون حتی کمک وهمکاری بخواهیم واون رو دنبال پیداکردن راه حل برای رسیدن به خواسته هامون که خوب بلده بفرستیم،وهمچنین دراین سکوت ایجادی از بی فکری ذهن صدای درون وروح خودمون رو می تونیم بشنویم،وکمترینش همون احساس آرامش،وبعداگاهانه بردن توجه به مواردی که احساس خوب ایجاد می کنه هست واین فرکانس مارو بالاترمیبره.شادوسالم وموفق وپاینده وسعادتمند درهردوجهان باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    راضیه مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 3767 روز

    با سلام خدمت همه دوستان

    امیدوارم استاد عباس منش به عنوان مربی و استاد برتر حوزه موفقیت در دنیا تبدیل شود و باعث افتخار برای ما ایرانیان باشد

    برای اینکه ما بتوانیم ورودی های ذهن مان را کنترل نمائیم ابتدا لازم است با الفبای نحوه کارکرد ذهن خود آگاه و ناخود آگاه آشنا باشیم و ما نمی توانیم بر خلاف قوانین کار کرد ذهن ناخود آگاه به موفقیت برسیم .ذهن ناخود آگاه ما دارای قدرت زیادی است و عملا حوزه اجرای تصمیماتی که ذهن خود آگاه ما گرفته است را بر عهده دارد و باورهای آن به قرار زیر است :

    من نمی خواهم برده یک روال عادی شوم

    نمی خواهم آزادی ام را از دست بدهم

    تفریح را دوست دارم

    به خودم فشار زیادی وارد نمیکنم .

    واما بر سر راه کنترل ورودی ها 5 مانع بزرگ وجود دارد که 4 مانع اول بعنوان علت مانع پنجم عمل میکند که عبارتند از :

    * بد بینی -یعنی زیر سوال بردن هر چیز خوب ارزشمند است و از انجائیکه در این دنیا هیچ کس و هیچ چیز کامل نیست کسی که با مانع بدبینی در ذهن خود زندگی می کند در هر کاری میتواند یک عیب و ایراد بیابد و بگوید انجام این کار ارزشی ندارد ..هر مطلبی که برای کمک به تو گفته میشود پر از اشتباه است ..

    دوستان این انتظار را داشته باشید که هر تلاش شما برای کنترل ورودی های ذهن تان با مانع بدبینی درونی تان بمباران شود

    پادزهر بدبینی درونی :به این که میتوانید پیشزرفت کنید ایمان داشته باشید ولی اگر از کنترل ورودی های ذهن استفاده میکنید تا تبدیل به یک انسان کامل شوید نمیتوانید چون هیچ انسانی در این دنیا کامل نیست .و اگر خود را فردی پر از عیب و نقص می بینید به این معناست که دچار بدبینی گشته اید .و وقتی که این نجوا در گوش شما زمزمه کرد که کنترل ورودی ها ارزشی ندارد چون تو (با اشاره به یک نقص انسانی ) این ایراد دا داری به او بگوئید حالا که با نجواهای شیطان آشنا شده ام میخواهم ورودی های ذهن خودم را کنترل نمایم ..

    دومین مانع : بد بینی وقتی که ما بر اولین مانع غلبه نمودیم و به این نتیجه رسیدیم که با آنکه ما می دانیم با کنترل ورودی های ذهن خود نمی توانیم انسان کاملی باشیم ولی باز هم آن کار ارزشمند است دومین مانعی که ذهن ناخود آگاه (نجوای شیطان ) بر سر راه ما قرار میدهد بد بینی است .بد بینی یعنی برجسته کردن همه اتفاقات منفی زندگی ..نجوا ی درونی می گوید :تو می توانی با کنترل ورودی های ذهنت خودت مهارت بالایی در کار خودت بدست بیاوری و موفق شوی ولی رئیس ات ادم احمقی است سیاره زمین رو به نابودی است و …میکوشد توجه شما را به سوی چیز های نا خوش آیند در باره افراد خانواده ،دوستان ،همکاران ، نظام سیاسی حاکم ،محیط زیست ،مکان ها ، همکاران ،هم سایه ها ،اشیائ و غیره جلب کند . برای غلبه بر بدینی همیشه از خود سوال کنید با کنترل ورودی های ذهن خو د چه چیز با ارزشی بدست می آورید ؟

    پاد زهر منفی بافی :باور کنید نگرش شما ،صرف نظر از کاری که انجام میدهید برای موفق شدن می تواند هر کاری بکند .نگرش مثبت و توجه به نکات مثبت افراد ، مکان ها ،اشیاء و سازمان ها و نظام سیاسی حاکم قویترین پادزهر ممکن برای غلبه بر منفی بافی است

    * سومین مانع :سر خوردگی

    بعد از اینکه بر 2 مانع اولیه غلبه کردیم یعنی باور کردیم که کنترل ورودی های ذهن کار ارزشمندی است و به نکات مثبت عوامل بیرونی (افراد ،دیگران و مکان ها و اشیاء و سازمان ها و…)توجه کردیم و به احساس مثبت رسیدیم نجوای درونی توجه ما را به نکات منفی و نقطه ضعف های خود مان معطوف می دارد و می گوید شاید این کنترل ورودی ها کار ارزشمندی باشد و روی دیگران جواب بدهد ولی تو که خودت می دانی آدم ساده لوحی هستی ، ادم تنبلی هستی ،مگر تا حالا چندین کتاب در زمینه موفقیت نخواندی ؟،مگر در چند سمینار شرکت نکردی ؟تو آنقدر باهوش نیستی که بتوانی این مهارت را یاد بگیری و….

    پادزهر منفی بافی : آگاهی از وجود منفی بافی نیمی از راه غلبه بر ان می بشد و هر گاه نجوای شیطان در گوش شما زمزمه کرد و به یک عیب و ایراد درونی تان اشاره کرد به خود بگوئید حالا که با نجوا های منفی بافی آشنا شده ام هیچ چیز نمی تواند مانع من باشد

    چهار مین مانع : شانه خالی کردن

    پس از غلبه بر سه مانع اولیه چهارمین مانع سد راه کنترل ورودی ذهن می شود یعنی به ما میگوید فقط گوش کردن به فایل های صوتی عباس منش کافی است .تمرین کردن عملی را کنار بگذار و کلا ما را تشویق می کند که عمل نکنیم و مثلا فقط کتاب بخوانیم

    پادزهر شانه خالی کردن باور به قانون علت و معلول و اینکه اعمال ما علت و نتایج اعمال ما معلول محسوب می شوند .وقتی که ما تصمیم میگیریم ورودی های خود را کنترل کنیم که در اوایل اینکار با مقاومت عادت های قبلی روبرو میگردد با دعوت شدن از طرف یک فعالیت ظاهرا خوب مواجه می شویم

    * دوستان 4 مانعی که نامبردیم به عنوان علتی برای مانع 5 ستاره بعدی جهت کنترل ورودی های ذهن مان عمل می نماید .

    مانع 5 ستاره ..تعلل ورزی ( کار امروز را به فردا گذاشتن )

    پس از غلبه بر موانع 4 گانه مذکور مانع آخر تعلل ورزی است و نجوای شیطان می گوید کنترل ورودی را از فردا آغاز کن و امروز برو …. کار را انجام بده .تو که وقت نداری ورودی های ذهنت را کنرل کنی کلی کار عقب افتاده داری

    پادزهر تعلل ورزی :باور به این که کنترل ورودی های ذهن ما بعد از نفس کشیدن مهم ترین و فوری ترین کار ما در زندگی است و ما بدون کنترل ورودی ها موفق نمی شویم

    اما در فاز دوم کنترل ورودی های ذهن ما با نحوه عملکرد مثبت ذهن ناخود آگاه در بخش گفتگوی درونی هم آشنا شویم .دوستان ذهن ناخود آگاه ما معنی افعال تمامی افعال منفی را نمی فهمد و آنها را به افعال مثبت تبدیل می کند .یعنی اگر ما به خودمان بگوییم من بی پولی را نمی خواهم انرا به من بی پولی میخواهم ترجمه میکند ….من بیماری نمی خواهم = من بیماری می خواهم و…..اگر با گفتگوی درونی که مثبت و به زمان حال باشد به خودمان بگوئییم من در حال کنترل ورودی های ذهن خودم هستم اگر در حال انجام این مهم هم نباشیم چون ذهن ناخود آگاه هر چه را که به او بگوییم باور می کند و دنبال اثبات شواهد آن می گردد طولی نمی کشد که ما خود را در حال کنترل ورودی های ذهن خود می بینیم هرچه گفتگوی درونی مثبت در زمان حال را با خود بیشتر تکرار کنیم ذهن ناخود آگاه بیشتر آرا باور می کند

    کلید موفقیت در کنترل ورودی های ذهن همگام شدن با بخش کودک درون می باشد یعنی وقتی که نجوای درونی به ما می گوید اکنون کنترل ورودی ها را انجام نده با او معامله کنیم و بگوییم من یک ساعت می خواهم این کار را انجام بدهم و بعد از آن به رستوران رفته و یک غذای خوشمزه می خورم و…. یعنی پس از انجام یک کار یک جایزه به خودمان بدهیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      ماری جون گفته:
      مدت عضویت: 3298 روز

      سلام

      این چن روز که دارم متن دوستان رو میخونم،همش به این فکر میکردم که چیکار کنم سریعتر بتونم بخونم و پیش برم،حتی با اینکه دوره تند خوانی استاد رو هم دارم و روشهای تند خوانی رو هم بلدم،ولی معمولا خیلی زمان بر بود برام،الان که متن شمارو خوندم خیلی سریع خوندم به قولی سه سوته تمومش کردم و کامل هم فهمیدم که چی گفتین آخرشم گفتم باریکلا راس میگه باید به این موارد دقت کرد که انجام نشه،بعد یهو به این فکر افتادم که چی شد اینقد سریع تمومش کردم؟. . . متوجه شدم متنتون کلمات منفی زیاد داره و من چون دقت کردم که ذهنم حتی کلمات منفی رو به خودش راه نده نا خودآگاه دارم از رو کلمات رد میشم و شیوه تند خوانی رو برای متن شما رعایت کردم و این موضوع رو خودم متوجه نبودم،ما وقتی داریم ورودی های ذهنمون رو کنترل میکنیم دیدن کلمات رو هم شامل میشه که ذهن من خودش داره این کار رو برام انجام میده و برام جالب و جذاب بود.ممنون از اطلاعات مفیدی که بهم انتقال دادین.

      سپاسگزارم دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    علی حمزه پور گفته:
    مدت عضویت: 2923 روز

    به نام خالق زیبایی ها ???????

    با عرض سلام خدمت همه ی عزیزان ????????????

    اول از همه استاد عزیزم بخاطر فایل زیبا و قشنگتون سپاس گذارم ! ????????

    تجربه شخصی من :

    کنترل وردیهای ذهن برای من بیشتر به این صورت بود که دائم سعی میکردم که علاوه بر اینکه به اتفاقات ، شرایط، ویژگی های منفی افراد، نداشته های زندگیم، فیلم ها ، اهنگ ها ، انسانهای که بودن در کنارشون بهم احساس بدی میداد، اخبار ، حرفای منفی دیگران ، ، کتاب ها و دیدگا ههای که راه رو برعکس نشون میدن ،موضوعات ناامیده کننده و هر موضوع و هر چیزی که بهم احساس بد، احساس نگرانی ، احساس نرسیدن به خواسته هام ، احساس ضعف و همه این مسائلی که باورهای نادرست که با بد شدن احساسم بهم هشدار میداد، توجه نمیکردم! ولی باز کافی نبود و من داشتم حتی به کاری که علاقه داشتم براش برنامه ریزی میکردم و هر روز تمرین میکردم با این اوصاف بازم کافی نبود و نیست !! در نهایت کاری که کردم این بود که به شدت ورودیهای مثبت با باورهای قدرتمند رو تکرار میکردم با فایل های استاد ، با ویس های که خودم ظبط میکردم ، با نوشتن ، با تمرین ، با هر ورودی قدرتمندی که منو به خواسته هام میرسوند و باورهای مناسبی در من ایجاد میکرد!

    ??????????????????

    مهم ترین قسمت قوانین و به نظرم پایه ای ترین کاری که همه ی ما انجام باید بدیم اینه که احساسمو خوب نگه داریم و خیلی مهمه که در این احساس خوب بمونیم ! راهکارهایی که به نظر من میرسه و انجام دادم خودمم :

    تمرینات کتاب معجزه سپاس گذاری برای داشتن احساس خوب و ماندن در این حس خیلی عالیه !! هر چقدر تمرکز ما رو داشته هامون باشه و بخاطرش احساس سپاس گذاری داشته باشیم در نتیجش حس خوب و نعمت های بیشتری وارد زندگیمون میشه ! این قانون سپاس گذرای رو همه ی عزیزان میدونن!

    ?????????????????????

    در مورد انسان ها، با کسایی ارتباط داشته باشیم (منظورم ارتباط صمیمی و مداوم) که بهمون احساس خوبی میدن و باعث تداوم بیشتر این احساس خوب میشن ! اگرم حسمون بد شه یه زمانی و به هر دلیلی ناخواگاه حسمون خوب میشه در نتیجه ارتباط با این انسان ها !! البته وظیفه ی خوب نگه داشتن احساسمون به عهده خودمونه ???

    استاد عزیز در مورد تمرکز بر ویژگی های مثبت کسایی که باهاشون در ارتباط هستیم هم گفتن اینکه ویژگی های مثبتشون رو بنویسم، دائم در مورد ویژگی های مثبتشون با خودمون و دیگران صحبت کنیم! تحسینشون کنیم که این موردم باعث میشه با انسانهای فوق العاده زیبایی در ارتباط باشیم !!

    در نتیجه یکی از چیزایی که باعث رسیدن و ماندن در احساس خوب میشه تمرکز بر ویژگی های مثبت دیگران و خودمونه !!! و این کنترل کردن تمرکز بر وِیژگی های مثبت باید آگاهانه باشه !

    ????????????????

    قرار گرفتن در یک محیط مناسب: یعنی جایی که بحث های بیهوده ، حرفای منفی ، باورهای تضعیف کننده ، و هر چیزی که باورهای ضعیفی بهمون میده نباشیم و نهایت سعیمون رو بکنیم که اول از همه تو چنین محیطهایی نباشیم و در مرحله دوم خارج بشیم از چنین محیط یا محیطهایی!! شاید یک جمع دوستانه ای باشه ، شاید یک گروه اجتماعی باشه ، و شاید محیطی که توش زندگی میکنیم باشه و استاد عزیز هم برای اینکه از این محیط خارج بشن و بتونم دقیق رو باوراشون کار کنن هم این ترک محیط رو انجام دادن!! یکی از عواملی که بهمون حس خوبی میده و باعث میشه بمونیم تو این حس خوب، محیط زیباست که به نظرم خیلی خیلی خیلی خیلی مهمه!!

    ??????????????????

    کار کردن رو باورهایمان و مهم ترین چیز به نظرم اینه که آگاهی هایمان را تبدیل به باورهایمان کنیم! که ساخت باورهای قدرتمند و جایگزین کردن انها نیازمند کنترل شدید وردیهای ذهنه و دادن ورودیهای جدید هماره با تکرار که باورهای قدرتمندی در ما ایجاد میکنند و مهم تر از همه احساس خوبی بهمون میدن!! احساس رسیدن ، احساس امید ، احساس اینکه ثروت و فراوانی در جهان نامحدوده ، احساس اینکه اگه حالمون خوب باشه ؟ در سریع ترین زمان ممکن و با راحترین ایده ممکن به ثروت ، سلامتی ، شادی و هر چیزی که بخایم میرسیم !! پس همونطور که همه دوستان عزیزمم میدونن احساس ما، در ازای ورودیهای بد یا ورودیهای خوبه!!

    استاد یه جمله قشنگی رو میگن اگه میخاین خروجیهای زندگیتون تغییر کنه به شدت روی ورودیهای ذهنتون حساس باشین عین غذا خوردن!!

    نتیجه گیری این قسمت?? ::: ورودی خوب = احساس خوب و ورودی بد = احساس بد ????

    ?????هر ورودی که حس بدی بهمون بده مناسب نیست و هر ورودی که بهمون احساس خوبی بده مناسب?????

    ??????????????????????

    یه مسائلی هم که بخاطرش حسمون بد میشه ترسا و نگرانیهاست !!

    هر ترسی با وارد شدن بهش از بین میره و ادمو به یک حس فوق العاده زیبا میرسونه !! برای رسیدن به حس خوب باید وارد ترسامون بشیم !!!

    در مورد نگرانی هم باید بگم باورهای مخرب باعث نگرانی میشن ! این مثال رو در نظر بگیرید چرا وقتی یه نفری دو و سه روز ازش خبری نداریم ؟

    هی تو ذهنمون میگیم نکنه اتفاقی براش افتاده ؟ نکنه تصادف کرده ؟ نکنه رابطشو با ما تموم کرده ؟ و خیلی نجواهای ذهنی که از باورهای نادرست ما نشات میگرین و اگر این باورها درست باشن میگیم حتما داره خوش میگذرونه ! حتما سرش مشغول یه کار دیگست که به یک نتیجه فوق العاده برسونه و خیلی چیزای دیگه که از باورهای درست نشات میگیرن!!!

    نتیجه گیری این قسمت :???

    ????باید وارد ترس هامون بشیم تا به حس خوب برسیم و ترسا اومدن مارو رش بدن????

    ???? نگرانی ها با باورهای درست تبدیل به محبت ها میشن ????

    در نهایت از خدای بزرگ برای دوستان عزیزم و همینطور استاد عباس منش عزیزم ثروت و سلامتی بی نهایت رو آرزو میکنم.

    ????????????????????????????????????????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  6. -
    رسول اکبری گفته:
    مدت عضویت: 3453 روز

    سلام به همه

    چیزی که من بهش رسیدم اینه که حتی برای کنترل ورودی ها هم باید باور ساخت، بعد یه دفعه ورودیها اتوماتیک خودش تمیز و عالی اون طوری که میخوای میاد به سمتت، ساخت باور خیلی مهمه، به نظرم ما میتونیم به عنوان یه تمرین جانبی یه زمانی رو خلوت کنیم و باورهامون رو نسبت به ورودیهامون در بیارم و روش تمرین کنیم تا ورودی های تمیز و پاستوریزه رو جذب کنیم.

    با آرزوی موفقیت شادی، سلامتی، ثروت برای تمام دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    حسین گفته:
    مدت عضویت: 3954 روز

    سلام به استاد و دوستان عزیز

    چیزی که من تجربه و لمس کردم این بود که همونطور که وقتی ما بیمار میشیم مدتی

    پرهیز میکنیم هر غذایی نمیخوریم

    تماس با اطرافیان به حداقل میرسه

    برای بهبود خودمون مجبوریم هزینه کنیم پیش بهترین پزشک ها بریم

    دارو بخریم

    و مراقبت های ویژه ایی میکنیم تا زودتر بهبود پیدا کنیم برای بهبود ذهن بیمارمون هم دقیقا باید همین کارهارو بکنیم

    مثلا خود من دقت کردم تقریبا 90درصد اطرافمون پر از تفکرات بیمار و باورهای استرس زا هست

    مثلا حتی در فیلم و سریال هایی که به ظاهر باور منفی هم ندارن و اگر فردی به دقت بررسی نکنه هم نمیتونه چیز منفی پیدا کنه

    ولی وقتی یکم ریز میشیم میبینم حتی اونها هم عمدی یا غیر عمدی دارن تفکرات منفی در مورد ثروت را رواج میدن حتی در فیلم هایی که جنبه ی انگیزشی دارن هم گاهی اینو میبینم واقعا باعث تعجبم شده که واقعا چقدر محیط اطراف ما پر از افکار آلوده هست .

    همونطور که ما برای غذا خوردن خیلی مراقبیم بهداشتی باشه و از چه موادی درست شده و … باید مدام مراقب باشیم چه چیزی میبینیم و می شنویم و میخونیم

    همونطور که یک جمله ی انگیزشی میتونه زندگی یک فردو متحول کنه و باعث بشه به سمت موفقیت بره

    همونطور هم میتونه یک جمله یا یک کلمه ی منفی و میتونه مارو از خوشبختی و ثروت دور کنه.

    من هر وقت خواستم ورودی دریافت کنم یا کاری بکنم اون مثال مراقبت از بیمارو به یاد خودم میارم برای این که خوب بشم :

    آیا این ورودی برام مفیده ؟

    اگر من اینو دریافت کنم باعث نمیشه بیشتر بیمار بشم ؟

    اگر با این شخص ارتباط داشته باشم آیا باعث نمیشه بیشتر بیمار بشم ؟

    چه هزینه های دیگه ایی باید بکنم و چی چیزی برام مفیده تا سریعتر بیماریم بهبود پیدا کنه ؟

    ما در ابتدای راه خیلی باید مراقب خودمون باشیم دقیقا مثل همون بیماری که در ابتدای بهبودی خیلی زیاد باید پرهیز کنه

    ولی بعدش که بیماری از بدنش کاملا رفع شد باید مرتب واکسن بزنه تا بدنش در برابر بیماری ها مقاوم بشه و غذای مناسب بخوره و روزانه ورزش کنه تا سلامتیش پایدار بمونه

    ما هم باید دقیقا به همین شکل عمل کنیم روزانه روی ذهنمون کار کنیم تا ذهنمون دوباره بیمار نشه .

    مورد دیگه ایی که باعث میشه در مواقعی که انگیزه هام کم میشه و حالم خوب نیست دوباره به خودم امید بدم دیدن عظمت خداونده .

    میرم توی اینترنت عکس های زیبا از طبیعت و کهکشان ها و سیارات دیگه میبینم و واقعا متحول میشم میگم خدایا تو که اینارو به این عظمت آفریدی معلومه خیلی بزرگی و قدرت داری خب پس اینکه من به تو توکل کنم و به خوسته هام برسم برات کاری نداره اینا چیزا که در برابر اون همه عظمت تو چیزی نیست پس من اگر فقط امیدم به تو باشه پس میتونم به هر چیزی خواستم برسم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    اسماعیل آئین گفته:
    مدت عضویت: 2758 روز

    بنام خدای مهربان…آهنگه جدیده واسم( بنام خدای مهربان سید حسین عباس منش هستم…)باور کنین من باشنیدنش انرژی میگیرم…چند وقته جای همه آهنگ های که گوش میکردم دارم فایلای استادو گوش میکنم…اصلا نت های موسیقی عالی داره حرفای استاد…بخدا.من اهل تملق و چاپلوسی نیستم… استاد عزیز سلام خیلی دلم میخواست که منم یه روز تو مسابقاتتون شرکت کنم…من خودم به شخصه تو این مدت کوتاهی که با شما و گروهتون آشنا شدم …خیلی سعی کردم اون دسته از چیزها و اشخاصی که باعث میشن ورودی ها افکاره منفی رو به من دیکته میکردن رو کنار بذارم تمرکز و دیدم نصبت به اطرافم باز تر کنم…یکی از بزرگترین ورودیهای منفی که الان بیشترین تمرکز رو روی باور ها ما داره همین تلویزیون همین جعبه ی جادوی …یه سری برنامه های هستن که الان با باور های درست بهشون نگاه میکنیم همش بد بختی مشکلات رو واسمون میارن یا خبر ها من الان یه مدت هست تلویزیون نگاه نمیکنم…درسته خوده فضای مجازی کم مشکل نداره ولی کنترلش ساده تره تلویزیون دائم مثله یک دارکوب رویه نقطه تمرکز میکنه تا یه باوره نادرست رو به خورده ما بده …نه بحث سیاسی خیلی چیزا…من خودمو مشغول به برنامه ها ی کردم که حالو هوامو تغییر داده تمامه آهنگ های که یه روزی دیونه وار گوش میکردم دوستشون داشتم ولی حالا میبینم باعث خیلی از بدبختیام و افسردگیام بوده دیگه به هیچ عنوان گوش نمیکنم…با خدا خودم نصبت به قبل صمیمی تر شدم نه در قالب و چهار چوبی که از قبل فقط از روی ترس و عادت با خدا رازونیاز میکردم… مخلوقات ش واسم یه شکله دیگه شدن …به همه این نعمتها به چشم یه پازل نگاه میکنم همه چیز کناره هم معنی میده …باور کنین مشکلاتی کوچیک وبزرگی رو که سره راهم سبز میشه رو به فال نیک میگیرم .واقعا هم همینطوره حداقل توکارم خیلی باعث پیشرفتم شده… امید وارم این حال خوشی رو که دارم خدا واسه تک تک افراد گروه و اطرافیانم خدا عنایت کنه…سلامتی و شادی روز افزون واسه همه بخصوص استاد عزیز آرزومندم…راستی استاد از گروهتون وشما خیلی ممنونم واسه هدیه ی عالی که به من امروز لطف کردین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  9. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2955 روز

    بینهایت درود و بینهایت عشق تقدیم به استاد عزیزم

    پاسخ من با ذکر مقدمه ای کوتاه :

    از زمانیکه عضو سایت شدم ، با شور و اشتیاق وصف ناپذیری فایل های استاد را گوش میکردم ، بیشتر وقت ها صدا را تا آخر زیاد میکردم که از هر جای خانه بتوانم فایل ها را گوش کنم ، اما حقیقت این است که ما نمی توانیم در تمام لحظات زندگی صدای استاد را داشته باشیم و من باید راهی پیدا میکردم که زمانی که نمیتوانم صدای استاد را داشته باشم ، همچنان حالم خوب باشد چون قانون را میدانستم ، احساس خوب و حال خوب مساوی با اتفاقات خوب

    اما چگونه میتوانستم به احوال خود مسلط باشم ؟ چگونه میتوانستم خودم را مدیریت کنم ؟ من که یک عالمه ورودی نامناسب و یک عالمه خشم نهفته داشتم ، من که یک عمر ترسیدم چطور میتوانستم منتظر اتفاقات خوب باشم ؟ و حالا …. واقعا سخت بود به گفته های استاد عمل کنم

    اما…..

    یک روز به خودم تعهد دادم که دست از بهانه جویی و آوردن هزاران دلیل برای «نتوانستم»و«نشدن»بردارم و با باور اینکه «میشود»دنبال راه «شدنش»بگردم

    میدانید…..

    وقتی بخواهید جهان هدایتت میکند ، دستت را میگیرد ، از جایی رهایت میکند و به جای دیگری وصلت میکند و من خواستم …..

    یک روز صبح زود ، به سختی و برای آماده کردن فرزدانم برای مدرسه از خواب بیدار شدم ، خسته و خواب آلود بودم ، یک عالمه فکر منفی و خاطرات تلخ کودکی تا به امروز ، به ذهنم آمدند ، با خودم گفتم این حالت ، طبیعیست و من هرروز همین طورم ، کم کم تا ظهر خوب میشوم ، اما یک لحظه بعد یاد تعهد دیروزم افتادم ، من قول داده بودم مدیر لایقی برای ذهن درمانده ام باشم ، حال من باید همیشه خوب باشد و ناخودآگاه با صدای بلند خندیدم و گفتم خدایا شکرت ، بخاطر امروز سپاسگزارم ، بخاطر اینکه روز دیگری و سعادت دیگری نصیبم کردی که کیف فرزندانم را پر از تغذیه های خوشمزه کنم سپاسگزارم و با صدای بلند از خدا تشکر کردم و بی دلیل می خندیدم ، دوست داشتم صدای خنده های خودم را بشنوم ، آن خنده ها تو دهانی خوبی برای ورودی های منفی بودند ، واقعا برایم مهم نبود که کسی صدای خنده ها یا شکرگزاری هایم را بشنود یا نشنود ، میدانید … ما به ناله های بلند و شکرگزاری های یواشکی عادت کرده ایم ، ما به غر زدن و آهسته خوش بودن عادت کرده ایم شاید از چشم شور جهان می ترسیم که خوشی را فریاد نمی زنیم ، چقدر جهان را اشتباه شناختیم ، جهانی که با خنده های ما میخندد ….و من این عادت ها را شکستم و تصمیم گرفتم بخاطر کمترین و کوچکترین خوشی هایم بخندم و بیشتر از حد مجاز ، حدی که باورهایم برای خوشی هایم تعیین کرده بودند ، پایکوبی کنم و موقع ناراحتی جوینده خوبی باشم برای ذرات نشاط آور زندگی ، یاد گرفتم از شادیهای کوچک بزرگنمایی کنم و به افکار منفی و مشکلات بی محلی کنم …..

    از آن روز هر وقت حالم بد میشود و ورودی های منفی برای ورود به ذهنم از یکدیگر سبقت میگیرند ، من از صدایم استفاده میکنم ، من از عضلات صورتم برای خندیدن استفاده میکنم ، به محض اینکه دهان باز میکنم و میگویم خدا یاااااااا شکرت و می خندم و از نزدیک ترین نعمتی که دم دستم هست برای شکرگزاری استفاده میکنم و با اعتماد به نفس و اقتدار می ایستم و با منبعی که به آن متصلم حرف میزنم ، ورودی های منفی را میبینم که با چنان شتابی از من دور میشوند که همدیگر را زیر پاهایشان له میکنند و به نظر من بهترین کار برای کنترل ورودی های ذهن و تمرکز بر نقاط مثبت این است که هرگونه ضعف و «نمیتوانمی » را از خود دور کنیم و با قدرت ، شروع به صحبت کردن در مورد داشته ها بکنیم ، خدا را مخاطب قرار دهیم و به شکرانه تمام آنچه که داریم و حتی آنچه که نداریم اورا ستایش کنیم ، گاهی نداشته ها انگیزه میشوند ….. بخدا بعد از چند دقیقه چنان حالمان دگرگون میشود که ذهن آماده باور کردن تمام ناباورها میگردد و چنان انرژی بدست می آوریم که میتوانیم خالق تمام لحظه های خود بشویم …..

    «به امید افتادن بهترین اتفاق ها برای کسی که خنده هایم را و آشتی کردنم با جهان را مدیون او هستم ، استاد عباس منش عزیزم »

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  10. -
    Arezu Moradii گفته:
    مدت عضویت: 2789 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    به نام خداوند بی همتا

    به نام یگانه خالق هستی

    به نام او که همه هستی از اوست

    تنها لایق پرستش

    تنها لایق کلمه مقدس عشق

    عشق مطلق

    تنها مونس و همدم

    سلام به تمام دوستان خداپرست سایت و

    استاد گرامی جناب عباسمنش

    دوستان این اولین پیامم در سایت هست امیدوارم بتوانم کمکی کرده باشم.

    در مورد کنترل ورودی ها اولین راهکار که خودم بسیااار در مرودش تجربه داشتم نگاه نکردن به فیلمها و سریالهاست.دقت کردین وقتی فیلمی میبینیم ناخودآگاه خودمون رو جای قهرمان داستان میبینیم . بدون اراده با غصه شخصیت داستان متاثر می شیم اشک میریزیم ، باشادیش خوشحال میشیم و باخشمش خشمگین ..

    ناخودآگاه ما نادانسته این اتفاق و باور و هر اتفاقی که هست قبول میکنه و ثبت میکنه و به مرور این جریان وارد زندگی ما میشه . شکست های عشقی و فقر و.. وارد زندگی افراد میشه .

    من خیلی تجربش کردم هنوز با علوم موفقیت آشنا نبودم ، و از اون دسته جریانات فیلمها و حتی رمانهای غمگین و باورهای نادرست اطرافیان وارد زندگیم می شد.

    مدتهاست رمان نمیخوانم و داستانهای عشقی ،

    تلویزیون تماشا نمیکنم و اخبار و حوادث توجهی ندارم .

    برای رسیدن به خاسته هامون تمرکز و تجسم میکنیم به اندازه ای که باورش کنیم وقتی کامل حسش کردیم اشک شوق میریزیم ناخودآگاه، خب وقتی فیلم و داستانی را میبینیم و میشنویم و عکس العمل نشان میدهیم و غصه میخوریم و اشک میریزم و مدتها درموردش صحبت میکنیم یعنی داریم بهش توجه میکنیم یعنی باورش کردیم و داریم اون جریان را میسازیم برای خودمان و از اون دسته جریانات بیشتری رو میبینیم و میشنویم.

    راهکار بعدی برای زمانی هست که در جمعی هستم که چیزی ازین علوم نمیدانند و در حال تماشای تلویزیون و فیلم هستند در این مواقع چکار کنیم ؟

    نیاز نیست از بقیه بخواهیم که فیلم نبینند و …

    راهکار این هست که توجهمون رو بذاریمم روی نکات مثبت

    چجوری میشه اینکارو کرد فیلیمی پر از حوادث غمگین چگونه میشود توجه به نکات مثبت کرد؟

    اگر میتوانید از جمع خارج شوید مثلا بگویید میخام استراحت کنم

    اگر نمیشود مثلا فایلهای صوتی تان ک در گوشی موبایل دارید گوش کنید

    شاید درجمعی هستید ک این کار بی احترامی محسوب میشود و مهمانی برای شماست

    راهکار اینه که توجه به تلویزیون داشته باشید

    در ذهنتان بابت این موهبت الهی که شامل خلق شده از خدا سپاسگزاری کنید

    دهه گذشته تلویزیون دیدن محال بود یا در سایز کوچک بودند تلویزیون ها و یا سیاو سفید

    ولی بعلت ثروت نامحدود خداوند این نعمت وارد تقریبا تمام خانه ها شده و.. مدام در ذهنتان ابعاد تلویزیون رو ببینید و کیفیت تصویر و پیشرفت تصویربرداری و.. و بابتش از خداوند شکرگزاری کنید.

    راهکار بعدی

    صحبتهای دوستان منفی باف که مدام دوست دارند گوش شنوایی گیر بیاورند و گلهو شکایت کنند و از غصه هاشان بگویند و..

    خب ما همواره دنببال نکات مثبت در اطرافمان هستیم و در مدار مثبت و خدایی قرار میگیریم ولی در مدت زمانی که داریم روی باورها کار میکنیم و هنوز مدار ما در حال تغیر هست هنوز بااین افراد خواه ناخواه در تماس هستیم.

    حالا چکار کنیم روی باورها و ذهن ما اثر منفی نداشته باشه صحبتهای این دوستان؟

    وقتی صحبت میکنند توجهی به حرفهاشون نداشته باشیم

    تمرکز بزاریم روی خاسته و گوش نکنیم ، نه با بی محلی ک دوستمان دلگیر بشوند مثلا میتوان مسیر صحبت را تغییر داد

    بگید دوست عزیزم چقدر امروز پوستت بهتر شده ، چقدر موهات زیباتر شده بااین مدل مویی ک کوتاه کردی ، رنگ لباست به رنگ پوستت میاد … راستی یادم اومد امروز خیلی با بموقع اومدنت باعث شدی کلی کارهامو جلو بندازم و بهم کمک بزرگی کردی با خوش قولی و امدنت و…

    گاهی دوستانی داشتم ک تا مسیر بحث را تغییر دادم بازهم ادامه میدادند و کوتاه نمی آمدن در این مواقع چ کنیم ؟

    تمرکز بزاریم روی زیبایی های موجود در آن محیط

    مثلا در ذهنم جملات تاکیدی و مثبت میگفتم با صدای بلند در ذهنم که خودم میشندیم و خودم را آرام میکردم و بابت داشتن دوستی فهیم و مثبت و درست و عالی از خداوند سپاسگزاری میکردم

    یا توجهم به لباس زیبایی ک دوستم به تن داشت و هر زیبایی و نعمتی ک در آن فضا وجود داشت از خدا بابتش سپاسگزاری میکردمم خودبخود شخص آرام میشد و گاهی صحبتش فراموش میکرد. ..

    مسیله بعدی در مورد فضای مجازی ست

    خیلی زیبا میتوان ازین فضا و م وهبتی ک خداوند از طریق اینترنت در اختیار بندگانش گذاشته استفاده کرد و لذت برد ولی در کنارش افرادی در صفحات و کانالها باورها ی نادرست و پیامهای دروغین و اخبار منفی را منتشر میکنند برای بالا بردن دیدگاه های کانال و صفحه اینستاگرامشان یا کانال تلگرام و غیره غیره این مطالب رو انتشار میکنند و باعث ایجاد باورهای منفی و بی اساس شده

    بنده پیشنهاد میکنم برای استفاده مثبت ازین فضاها باور کنید که این فضای مجازی نعمتی عالی و بی نظیر و ثروتی بینهایت بزرگ در دست بشر است از سوی پروردگارست.

    من خدا را اینجا یافتم و شناختم.

    اینجا خدا برایم استادان عالی خداپرست را فرستاد تا زندگیم متحول شود و طبق درخواست خودم به ایزدمنان که مرا در راه خودت قرار بده ای خداوند بزرگم.

    در همین فضای مجازی عالی و بینظیر کسب درآمد میکنم چون باورکردم از هرطریقی میتوان به ثروت دست یافت و خداوند همه جا هست .

    براحتی عضو هیچ کانال و گروهی نیستم جالب اینجاست حتی دیگه کسی منو در گروهها عضو نمیکند مگر گروههایی ک درمورد خداشناسی و قرآن و علوم موفقیت هستند که ناب ترین و بهترین گروه و کانال را یافتم و بقیه رو پاک کردم.

    یعنی باید قوی بود. انتخاب کرد ، راه درست و عاااالی را انتخاب کرد و دنبال کرد تا جلوی تمام ورودی های نادرست و منفی را در هر حالی گرفت.

    بعد خواهیم دید دنیا پر است از اتفاقت زیبا و عالی

    همه جا خدا حضور دارد

    تمام دوستان و اطرافیانمان هم تغییر خواهند کرد و از بهترین بندگان خدا خواهند بود.

    همه اش بستگی دارد ما از خدا و از دنیا چه بخواهیم.

    یه راهکار دیگه نخواندن روزنامه و گوش ندادن به اخبار هست. واقعا مطالب مربوطه را مطالعه نکنید و پیگیر نباشید.

    نگویید مگه میشه جایی زلزله بیاید و ما غصه نخوریم ؟؟؟؟

    بله میشود

    چون ایمان دارم خدای محمد خدای من است

    چون باور دارم خدای کودکی که در آب رها شد بدست پروردگار و به امر رو اراده او به پیامبری رسید رسالتش عمل کرد

    و کودکی ک به چاه افتاد به عزت خداپرسید و شد یوسف پیامبر

    خدای تمااااام خلایق در هستی است خودش همه را کفایت میکند پس نیازی به غصه خوردن ما نیست ، فقط میتوان دراین لحظات انفاق کنیم بخشی از دارایی مان را و بعد دوباره بپردازیم به زندگی خودمان

    نه اینکه تمام اخبار را در این مورد مطالعه کنیم

    چون دراین حالت مدام این جریانات را وارد زندگیمان میکنیم..

    خدا هست

    و همه چیز بدست اوست

    فقط کافیست از خوش بهترین و زیباترین و عالیترین اتفاقات در زندگیمان طلب کنیم.

    وقتی همواره به یاد خدا باشیم و در هرلحظه توکل به او کنیم خودش کفایت مان میکند ، خودش اجابتمان میکند .

    پیشاپیش سپاسگزارم که متن بنده را خواندین و نظراتتون را عنوان کردید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 977 روز

      سلام و درود حضور آرزو خانم گل

      کامنتی زیبا در 7سال قبل نوشتی تا امروز به کار من بیاد و چقد تو دلم تحسینت کردم و انرژی گرفتم بابت راهکارهای عالی وقتی در محاصره آدمای منفی یا محفل منفی قرار گرفتیم چیکار کنیم چقد زیبا گفتین خصوصا درباره تلویزیون واقعاااا دمتگرم بهترین راهکارها و دادین و برای این حال خوبم اومدم از شما تشکر کنم ممنونم از راه حل ساده و عالی که میشه همه جا روش حساب کرد که مهمترینش اینه تو دلمون شکرگزاری کنیم از هرچیز زیبایی که در جمع هست حتی اون فردی که مخاطب ماست و یا توودلمون از خدا کمک بخوایم و مسّر باشیم خدا خودش طرف و ساکت میکنه و مارو از محاصره منفی بیرون میاره .عالی بود ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: