پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 120
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-23 10:37:532024-02-28 11:44:40پس کِی به خواسته ام می رسم؟!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدایی که هر چه دارم از آن اوست
سلام به هردو استاد عزیزم
سلام به دوستان گرامی
خب سوال این بود( در رابطه با کنترل ورودی های ذهن چه تجربیاتی داریم ؟)
من خودم در این زمینه یکم کنترل برام مشکل هست ولی تمام تلاشم و در رابطه با کنترل ورودی ها خداروشکر میکنم
1. تو جمع آدم های نامناسب قرار نمیگیرم ولی وقت هایی که مجبورم تو چنین جمع هایی مثل خانواده باشم همیشه فایل های استاد و گوش میدم سعی میکنم صحبت های آدم های منفی رو نشنوم
2. اخبار تلویزیون سریال های بی ربط رو کامل قطع کردم
3. برنامه های مناسب با حوزه و کار خودم میبینم
4. اگه شرایط نامناسب رخ بده مثلا تو خیابون تصادف یا اتفاقی بیوفته فقط رو نکات مثبت که بهم حس بهتری بده تمرکز میکنم
5.شگر گزاری که به نظرم بهترین روشه بعضی وقت ها وقتی در حال انجام هر کاری هستم شکرگزاری میکنم مثل راه رفتن ، نفس کشیدن، کار کردن بابت همه این ها از الله یکتا سپاسگذارم
همین الانم از خدای خودم خیلی سپاسگذارم که بهم قدرت تایپ کردن نوشتن و فکر کردن بهم بخشیده
خیلی سپاسگذارم که استاد عزیزم و تو مسیر و مدار من قرار داده
از دوستانی که انقدر کامنت های زیبا مینویسن و برای خوندن کامنت ها وقت میزارن
سپاسگذارم بابت این خانواده دوست داشتنی
بابت این حس و حال خوب نوشتن
در پناه الله مهربانم موفق باشید
خدانگهدار
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست
سلام
استاد عباسمنش راهکاری که من راجب این موضوع درپیش گرفتم برای کنترل ذهنم در وهله ی اول فاصله گرفتن فیزیکی از شخص یا مکانی هستش ک حسمو بد میکنه
من تلاش میکنم آگاهانه در جوار آدم هایی که بهم حس ناکافی بودن میدن یا دائم ازم انتقاد میکنن و همه ی این موارد نباشم
تلاش میکنم رابطم رو کم محدود و غیرقابل دسترس کنم
در قدم بعد اگر از درونم نجوای ناامیدی بشنوم
با تمام چیزهایی که این مدت بدست آوردم
با مرور کردن همه ی اون ها
چیزهایی که خواستم و شد
ساکتش میکنم
در وهله ی سوم زبان بدنم رو کنترل میکنم
ینی خودمو
شونه هام و سرمو نمیزارم بیاد پایین
سرمو بالاتر میگیرم
عمیق تر نفس میکشم
و صحبت نمیکنم با هیچکس
تا آروم بشم و از اون حال و فضا دور بشم
میکاپ میکنم
دوش میگیرم
با آدم های شاد قرار میزارم
جواب تلفن کسی رو نمیدم
و تلاش میکنم توی عشق و حال و رقص و پایکوبی باشم
وقتی که حسم خوب شد
میام وایمیسم به خودم میگم دیدی تونستم
دیدی ازش عبور کردم
و همه ی چیزهایی ک پیش میان تا ذهنم رو به هم بریزن
در نهایت تبدیل ب نقاط قوت من میشن
چون هم من تمرین کردم به خودم عواطفم و مغزم مسلط باشم
و خودشناسی راجب عملکرد رفتاری خودم پیدا کنم
وقتی آروم میشم بعدش
میگم ا راستی من اینجا اینم راجب خودم حل کردم
من قبلا نمیتونستم با آدم های سمی در ارتباط نباشم ولی الان خیلی راحت نه میگم به چنین ارتباط هایی که انرژی من رو میگیرن
یا مثلا الان هرکی ازم انتقاد میکنه به هیچ وجه نمیپذیرم
چون فرق هست بین انتقاد و تخریب
و توانایی تشخیص تفاوت این دو رو باهم دارم
پس به هیچ وجه هیچ صحبت منفی رو راجب خودم نمیشنوم و نمیپذیرم
این مدت انقد سفر رفتم و ارتباطات جدید ساختم که مطمئنم اگه رفتاری باب طبع بقیه ندارم
دلیلش اینه اونا نمیتونن آدم جدیدی ک بهش تبدیل شدم رو ببینن
شاید بعضی ها بگن
اینا که حالشون خیلی خوبه جیبشون پول هست و…
این حرف هارو میزنن
ولی باید بگم من این روزها توی سردرگم ترین روزهامم
آشفتگی تلاش میکنه منو بهم بریزه
و تحت فشارم قرار بدن همه چیز دست به دست هم داده صبر منو و قدرت های منو بسنجه
اما کوچیک ترین اهمیتی نمیدم و کوچیک ترین ارزشی قائل نیستم واسه شرایط الانم
میدونم
مطمئنم
ایمان دارم
امید دارم
از این شرایط سربلند و موفق بیرون میام
و حالا ک شرایطی فراهم شده تا چیزهایی ک از استاد توی دوره ها یادگرفتم رو عملی اجرا کنم
از خداوند سپاسگزارم
و ایمان دارم به زودی میام و باکلی نتیجه تو دستم
واستون قصه های تازه از داستان هام میگم
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده مهربان
به نام اوکه تنها اورا می پرستم و تنها از او یاری می جویم
نشانه امروز من به تاریخ 1403/6/12
سلام خدمت دو تا استاد گرانقدر و مهربونم
امیدوارم حال هر دوتون عالیه عالی باشه
سلام خدمت دوستان گلم در این سایت توحیدی
تصمیم گرفتم نشانه های روزانم رو ببینم و گوش بدم و براش کامنت بزارم و خب تا چند روز پیش کم و بیش می دیدمشون اما خبری از کامنت نبود، اما از دیروز تصمیم گرفتم کامنت بنویسم تا یک کمکی اولا به خودم و در وهله دوم به بقیه بشه، انشالله..
خب سوال این فایل این بود که چه راهکار هایی برای کنترل ذهن داریم؟!
یکی از مشکلاتی یا بهتر بگم مسائلی که من دارم اینکه در کنترل ذهنم واقعا بد عمل کردم، یعنی میشه گفت یکی از دلایل از این شاخه به اون شاخه پریدنم و این راه و اون راه رو انتخاب کردن، به خاطر کنترل نکردن ورودی های ذهنمه..
من چند تا موردی که ازشون استفاده کردم برای کنترل ذهنم رو می نویسم:
1_حذف تلویزیون و برنامه هاش از جمله اخبار و فیلم و سریال های ایرانی و خارجی
2_حذف برنامه هایی مثل اینستاگرام و روبیکا و…
3_ندیدن نکات منفی و دیدن زیبایی ها
4_دوری از ادم های منفی
5_حتی من یک زمانی رمان می خوندم و این رو هم حذف کردم
6_نگاه کردن به موضوع از دید دیگر
7_در حال زندگی کردن و لذت بردن هرچه بیشتر از زندگی
8_صحبت نکردن درباره قانون با کسانی که در مدار ان نیستند
9_دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا
10_نوشتن که مهم ترین کمک کننده به کنترل ذهنه
استاد شما توی این فایل گفتین زمانی می تونین به ارزوهای بزرگ و دور از دسترس تون برسین که براتون دور از دسترس و بزرگ و محال نباشن، زمانی که نگران رخ ندادنش نباشیم، زمانی که منتظر رخ دادنش نباشیم، چون احساس نگرانی و ترس و افسردگی داره مارو از رسیدن به خواستمون دور می کنه..
خواسته ها زمانی رخ میدن که از نظر ما منطقی باشن و بزرگ نباشن
حالا چطور این اتفاق می افته؟ وقتی تمرکز می کنیم به خواستمون، وقتی به خواسته های کوچیکمون می رسیم، باورهامون قوی تر میشه، ایمانمون قوی تر میشه و خود به خود توی فضایی قرار می گیریم که نگران رسیدن به خواسته های درحال حاضر بزرگمون نیستیم، چون می دونیم داریم از زندگی لذت می بریم و اتفاق خوب باید رخ بده
خود به خود همچین اتفاق می افته
نباید بچسبیم به خواسته هامون
تا وقتی که در احساس اضطراب و ترس و نگرانی هستیم از خواسته هامون دور میشیم چون این قانون جهانه
برای همینه که ثروتمندا، ثروتمند تر میشن و فقیرا، فقیر تر
برای همینه که میگن از هر چی بترسی سرت میاد
پس باید حال خوب داشته باشی و از زندگیت لذت ببری و بدونی که با این کار، قطعا و حتما اتفاقات خوب میوفته چون این قانون جهانه، چون بایداین اتفاق بیوفته..
یکی از نکته هایی که من از شما یاد گرفتم استاد توی لحظه زندگی کردنه..
توی یکی از فایل هاتون هم گفتین که من الان به اندازه ای خوشحالم و حالم خوبه که زمانی که توی اتاق سیمانی توی بندر عباس زندگی می کردم،حالم خوب بود
این نشون میده که شما چقدر خوب قانون رو درک کردین که رسیدن به خواسته هاتون برای حس خوبتون نبود بلکه، حس خوبتون مسیر رسیدن به خواسته هاتون رو هموار کرد
منم تصمیم گرفتم از لحظه به لحظه زندگیم لذت ببرم، از بودن در کنار خانوادم، از پخت غذا، از سفر های کوچیک رفتن، از دیدن زیبایی ها، از کار کردن، از کمک به پدرم و مادرم و..
می خوام زندگی رو زندگی کنم، نه اینکه خوشحالیم رو وابسته بدونم به رسیدن به خواسته هام..
خیلی ازتون ممنونم استاد و سپاسگذار خداوندی هستم که منو هدایت کرد به این راه
در پناه رب العالمین شاد، ثروتمند، سلامت و سعادتمند در دنیا و در اخرت باشید
خدانگهدار
سلام استاد عزیزم درود بر شما
چند روزی بود این سوال که
کی به خواسته های کلی که درخواست کرده ام میرسم ؟
من که حالمو خوب نگه داشتم اخبار و تلویزیون را دنبال نمیکنم افراد نامناسب را حذف کردم و…. خیلی مراقبت کردم ترس و نگرانی اصلا نداشتم ولی دوسه روزی بود خیلی علامت سوال دور ذهنم بود تا امروز با این فایل شما اتفاقی برخورد کردم
یادم افتاد به یه فایلی از شما که گفتید اگه دست و پا شکسته دارید کار میکنید دست و پا شکسته جواب میگیرید ومن تازه به این پی بردم و وقتی بررسی کردم تو زندگیم دیدم همون اندازه ای که کار کردم جواب گرفتم نه کمتر نه بیشتر
باور داشتم در شلوغ ترین خیابون جای پارک برام هست به طوری که همه تعجب میکنند بیشتر اوقات چراغ برام سبز ،پشت ترافیک نمیمونم مشتریام نقدی هستند و هرآنچه را باور داشته ام و خودم را لایق آن دانسته ام به آن رسیده ام
باید ترمزهای خود را درباره هر چیزی که میخواهم و نرسیدهام پیدا کنم قطعا به هر آنچه خواهانش هستم میرسم چون به چیزهای کوچک اندازهی باورم رسیده ام من باید رشد کنم من باید تکامل پیدا کنم قوانین این جهان بی هیچ چون و چرا تغییر ناپذیر و برای همه یکسان جواب میده نه بیشتر نه کمتر.
خیلی خوشحالم از فهمیدن اینقدر که حتی اگر همین الان خدای من بگوید زندگی تو در این دنیا به پایان رسیده با آغوش باز میپذیرم چون فهمیدن لذتش به نظر من برابر با رسیدن است .
استاد جونم خیلی سپاسگزارم از خدای مهربونم بابت وجود شما آرزوی موفقیت شادی سلامتی و آرامش براتون دارم.
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم
این فایل به عنوان نشانه روز از خدای مهربونم دریافت کردم
پس کی به خواستم میرسم؟
سوالی ک همیشه مدام تو ذهن من گفته میشه
جدیدا کلاسای راهنمایی رانندگی ثبت نام کردم و بعد از هشت جلسه تقریبا با پراید اوکی بود رانندگیم دیشب ک برای اولین بار اومدم بشینم پشت ماشین خودمون انگار ک هچی بلد نبودم و برا اولین بار دارم رانندگی میکنم
خب نسبت به پراید ماشین خیلی تفاوت داشت باید پشت اینم ی چند بار بشینم تا همچیش دستم بیاد
ولی بشدت ناراحت بودم و برچسب بی عرضگی به خودم دادم گفتم با این وضعی تو داری پس دگ کی برات ماشین میخرن تو که هچی بلد نیستی
پس کی دیگ راننده حرفه ای میشم
پس کی دیگ ماشین دارم؟
و همه اینا باعث شد اول اینکه زحمات خودمو نادیده بگیرم و کلی خودمو و مربیمو سرزنش کنم
دومین مورد اینکه مدتیه ک منتظرم با دوستان دوران کنکورم باهم بریم بیرون و هردفه یکیمون نبود برنامه کنسل مییشد و ذهن من همش منتظر بود و همش میگفت پس کی با دوستام میرم بیرون
و خب ی ارزوی دور دست دسترس برام شده بود بس ک نشده بود ببینمشون و طبق قانون اونا هدایت شدن ی مهمونی برگزار کنن ک من اون موقع نیستم
ی چیز دیگ هم ک این روزا برام ارزو محال شده چاق شدنمه
ک همش میگم کی چاق میشم و باورم اینه ک من نمیتونم چاق بشم و تاثیری ندارن اینا
و بازم طبق قانون نتیجه ای تو این مورد نگرفتم
سپاس از خدای بزرگم بابت هدایتم به این فایل فوق العاده
کلی میبوسمتون استاد عزیزم️
سلام استاد نازنینم. سلام مریم عزیزتر از جان…
من تعهد اساسی به خودم دادم در مورد کنترل ورودی ها.. تو دفترم به خودم تعهد دادم تا ورودی هامو کنترل کنم، افراد منفی حذف،هیچ شبکه ی اجتماعی تو گوشیم ندارم.فقط تلگرام و یکی از دلایل مهمش هم بخاطر کامنتهایی که استاد میذارن. هر موقع خواستم گلایه کنم، ناشکری کنم، غر بزنم، زیپ دهنمو ببندم.. تعهد دادم و امضا کردم.
هر چند تو این مسیر افتان و خیزان دارم ولی سعی میکنم سریع تعهدمو یادم بیارم.. بگم تو تعهد دادی.
ی چیزی که به نظرم بسیار بسیار مهمه دوستانی هستن که تا بهشون میرسی شروع میکنن به غر زدن، از مشکلات حرف زدن، و ناشکری، و خودمم هی مقاومت میکنم که مثل دوستم حرف نزنم رفتار نکنم، ولی باز هم بعضی مواقع از مسیر خارج میشم.پس افراد اضافی باید باید حذف بشن… گروه طبیعت گردی عضو بودم به شدت عاشق طبیعتم ولی دیدم با رفتن به گروه از مدار حال خوب خارج میشم پس با عذرخواهی از لیدر گروه، از گروه لفت دادم.
به زبان ساده تر خودمو قرنطینه کردم. هر چیزی حالمو بد کنه حذف کردم. از تنهاییم لذت میبرم. وقتم صرف حرفای بیهوده نمیکنم. فقط فایل گوش دادن و باور ساختن و با خدا حرف زدن.
جالبه خواهرم که ما یه روز در میان همو میدیم
و شروع میکردیم غیبت و غر زدن و مسایل خاله زنکی، ی دفعه سر یه مسئله خیلی بی ارزش باهام قهر کرد. راستش من خوشحال شدم که آخ جون یکی از ورودی های منفیم کم شد.
خیلی از افراد خودشون حذف شدن و خیلی از افراد هم من حذفشون کردم. برای حذف این موارد از خودم راضی ام… برای شجاعتم از خودم راضی ام، برای نترسیدن از تنهایی از خودم راضی ام. خیلی دلم روشنه.. یه امید قوی درونم هست..
تجربه م اول احساس خوبه.. دیروز تو خیابون راه میرفتم دقت کردم دیدم چقدر همه چیز سر جاشه. چقدر همه چیز زیباست. از موقعی رو خودم کار میکنم انگار یه عینک زیبا بین رو چشامه. درختا آدما، خیابون، همه چیز رو زیباتر میبینم. حتی به دخترم نگاه میکنم میگم چقدر تو زیبایی، چقدر دلنشینی..
قبلاً عادی میدیدمش الآن خیلی زیبا میبینمش…
ی شغلی دارم که بسیار راحته، لذت میبرم، درآمدش فعلا خیلی با اون چیزی که میخام فاصله داره ولی همینش نشون میده مسیرم درسته.. نتایج کار کردن رو خودمه.
ی مشکلی پیش میاد به خودم میگم غر و پُر نکن، حالتو خوب کن دنبال راه حل باش… اگر مسیرای قبلی و گلایه و شکایت جواب میداد که اوضاعت نباید این میشد…
حالم خوبه، تایم زیادی در حالت سپاسگزاری هستم.
و روز به روز ایمانم قوی تر میشه..
شنیدن این حرفها تا درکشون زمین تا آسمونه.. فقط باید ادامه داد. ادامه بدیم درکشون هم میکنیم. فقط بستگی به تعهدمون داره. هیچ عجله و بدو بدویی هم درکار نیست. تنها راهش تعهده و با جدیت کار کردن البته زمانی این تعهد میاد که ایمان داشته باشیم این هست و به جز این نیست.
برای من تعهدم شده در این حد که حیفم میاد پاشم آشپزی کنم یاغذا بخورم، فقط بخاطر دخترمه وگرنه کل تایمم برای فایل گوش کردن صرف میشد. تو خواب فایلها تو ذهنم مرور میشه. حتی چند شب پیش تو خواب اینقدر در حال سپاسگزاری عمیق بودم با گریه م تو خواب، بیدار شدم. حتی تو خواب در حال سپاسگزاریم. حیف نیست زمانم، رازو نیازم باخدا، فایل گوش دادن صرف موارد بیهوده بشه.
استاد عاشقتونم. مریم عزیزم عاشقتونم…
دوستان نازنینم عاشقتونم… خیلی زیاد…
سلام خانم سعیدی عزیزم
دمتون گرم بابت این شجاعت و تعهدی ک اینقدر خوب از عهدش دارید برمیاین
خیلی تحسینتون میکنم امیدوارم ک هر ثانیه بعدی رو بهتر و با ارامش بیشتری زندگی کنید
قطع ورودی های منفی و کنترل ذهن قطعا پاداش خوبی داره قطعا قراره تجربه های ناب بیشتری داشته باشید
لذت بردن از مسیر باعث رسیدن ما به هدفام میشه
و چقدر این فایل یاداوری خوبی بود
تا وقتی بگی ارزو، تا وقتی برات بزرگ باشه بدستش نمیاری
دقیقا موقعی خواسته ای بدست اوردیم که باور کردیم لایقش هستیم که تونستیم بپذیریم که اون خواسته شدنیه
وقتی برامون خیلی بزرگه بدستش نیاوردیم
چقدر این فایل تلنگر خوبی داشت ـ
ممنون استاد
به نام فرمانروای مطلق و صاحب اختیار و مالک کل کیهان
سلام خدمت شما استاد عزیزم
سلام به دوستان هم فرکانسیم
از وقتی که شروع کردم و وارد سایت شدم ، فابل ها رو گوش دادم ، بدون ترتیب خاصی ، از قسمت کلیدها ، دانلود میکردم و گوش میدادم ، شده بودم شبیه اون آدمی که رفته تو محیط باشگاه قرار گرفته ولی خب نشسته و بقیه رو نگاه میکنه و بررسی میکنه که اصن قضیه از چه قراره ، اینا دارن چیکار میکنن ، فازشون چیه ، چرا به خودشون سختی میدن ، ولی تو محیط موندم ، و این استمرار منو کشوند به کار کردن ، یعنی خواهی نخواهی وقتی تو محیط قرار میگیری ، کششی در تو ایجاد میشه که بری و کار کنی ،
تا اینکه شروع کردم به انجام تمرین..
شاید ناخودآگاه بود بعضی موقع ، ولی خب بعدش که اون اتفاق میفتاد ، سریع تو ذهنم میومد که خدایا شکرت ، داره اتفاق میفته ، کار میکنه ،
مثلا یه داستانی که برام اتفاق افتاد ،
یه روز توی خیابون ، مسافر داشتم ، و همچنان در حال پارک ، دوتا مسیر بود برای رسیدن به مقصد ، اولی رو قلبم گفت برو راحتتری ، مسیر دومی رو که ذهنم پیشنهاد داده بود بر اساس تجربه!!! قبول کردم ، در حال دور زدن و با وجود اینکه نگاه کردم و دیدم که کسی نمیاد ، شروع به حرکت کردم و یه لحظه یه موتوری رد شد و تا زدم رو ترمز ، موتور خورد زمین و بدنش آسیب دید ولی به طرز عجیبی ، موتورسوار سرپا و بدون اینکه حتی خم بشه ، بالا سر موتور بود ، و من انتظار هربرخوردی رو تو ذهنم میکشیدم ولی در کمال ناباوری ، موتوری گفت که موتور مال خودم نیست و شمارت بده که صاحبش اگر خواست خسارت بگیره زنگت بزنه و شایدم اصلا نخواد چیزی ازت بگیره و رفت.!!!!
و من تا رسیدن به مقصد فقط با خودم زمزمه میکردم ، خداروشکرت که اتفاق بدی نیفتاد ، از این بدترم میشد بشه ولی نشد ، خداروشکر که خودش اسیبی ندید ، و هی میگفتم ،
نه تماسی گرفته شد و نه خبری از اون بنده خدا شد.
و من هنوزم که هنوزه ، اصلا نمیدونم اون موتوری از کجا سر و کلش پیدا شد و چطور شد که سرپا وایساد..
خداروشکر.
و اتفاقات زیادی که کوچیک بوده ولی در نوع خودش ، قابل توجه و تحسین.
اینکه تو کار قبلی ، من تا 16 اسفند رفتم سرکار و بعدش دیگه نرفتم ، و خداوند ، آیه ” من حیث لا یحتسب ” رو در مورد من عملی کرد ،
جایی که تا کلا تسویه حساب نکنی ، و اونم حداقل پروسش 5 ، 6 ماه طول میکشه ، طلبت رو نمیدن ،
برای من کل اسفند ماه رو ، بطور کامل و دقیق ، 29 روز تمام ، هم بیمه و هم حقوق رو واریز کردن…
جایی که تنها برای تحویل وسایلت به انبار و تسویه با انبار باید یک روز کامل رو معطل میشدی ، ولی خداوند در عین فضل و رحمتش ، دستی از دستان خودش رو مسئول انجام کار من کرد و وسایل رو تحویل داد.
خدارو شکر میکنم بابت آگاهی ،
بابت قدرت نوشتن ، خواندن ،
خداوند بی جهت به “قلم و آنچه مینویسد ”
قسم نخورده ، واقعا نوشتن معجزه میکنه ،
دوست دارم زیر هر فایلی که بررسی میکنم و آگاهی هاش رو گوش میدم ، بدون فکر کردن شروع کنم به نوشتن ، تو موقع نوشتن ، کلمات خودشون میان ، خودشون یادآوری میکنن ، خودشون مارو وادار میکنن به شکرگزاری از الله یکتا ، از رب وهاب ،
ما انسانیم ، فراموشکار ، حتی اگر همین الان بزرگترین خواستمون هم برامون بصورت معجزه وار اتفاق بیفته ، اگه مدتی بگذره یادمون میره که خدا چه شاهکاری انجام داده برامون ، یادمون میره شکرگزاری کنیم ،
فقط با نوشتنه که فراموش نمیکنیم.
خداروشکر بابت این سایت که خودش ، دفتر زیباییه برای نوشتن و ثبت اتفاقات عالی و شکرگزاری هامون.
خدایا شکرت ،
در پناه الله یکتا ، رب وهاب ، فرمانروای هستی ،
ثروتمند ، متنعم از کلیه خیر در عالم ، سالم ، موفق ، با احساس عالی ، در مسیر وجه الله باشید.
دوستون دارم ، شما با ارزش ترین افراد توی عالم هستین.
مجتبی حسنی ، 03:10 بامداد روز یکشنبه ، 21 مرداد سال 1403
سلام دوست عزیز
یه جایی گفتید اگه بزرگترین ارزومون در حال حاضر خدا بده بعد یک مدت یادمون میره ، و فقط باید با شکر گذاری و نوشتن اونو یاداوری کنیم
دقیقا همینه با خودم فکر کردم خیلی چیزام ارزوی قبلیم بوده و چقدر راحت بعد یک مدت فراموششون کردم و بی توجه شدم
ارزویی که شبانه روز براش تلاش کردم و اگه نتونم روحیه سپاسگذار تو وجودم نهادینه کنم ،ارزوهای الانمم بعدا براش بی تفاوتم و ناسپاسم
خدای عزیزم منو ببخش،که هروز و هر لحظه سپاستو نمیگم و واقعا اونجور که باید وظیفمو انجام نمیدم اما تمام تلاشم میکنم که هروز سپاسگذار تر باشم
اگه به این فکر کنیم که مثلا خودم برای خواهر کوچکترم یه هدیه که ارزوش بوده بخرم و اون یه تشکر بکنه و خیلی محل نده و یادش بره ، چقدر من ذوق دارم دوباره اونکارو براش بکنم ؟ خدا هم جهان بر اساس شکرگذاری بنا کرده که یادبگیریم هروز شکر کنیم تا خدا کیف کنه و بیشتر بده و خداوند به شکر ما نیاز نداره
بیشتر برای ساختن شخصیت سپاسگذار برای خودمون هست که یاد بگیریم چشم زیبابین داشته باشیم تا زیبایی ببینیم
و اونم برای خودمونه تا از زندگیمون لذت ببریم و درونمون بهشت تجربه کنیم .
واقعا بهشت واقعی توی قلب ماست جایی که حس ارامش و زیبایی وجود داره .
به نام آفریننده عالم هستی
سلام به دوستان استاد عزیزم.
—
ما چه زمانی به رویاهای بزرگ مان می رسیم؟
زمانی که برایمان بزرگ نباشند.
زمانی که باور کنیم به آسانی می تونه اتفاق بی افته.
اگر مدام بگوییم: پس کی به خواسته ام می رسم؟ درواقع درحال دور شدن از آن هستیم.
چون چنین جملات و افکاری, احساس غم و افسردگی و نگرانی و شک و تردید به همراه دارند و باعث درو شدن ما از خواسته مان می شوند.
طبق قانون:
احساس خوب = اتفاقات خوب
احساس بد = اتفاقات بد
—
بنابراین اگر می خواهی به خواسته ات برسی باید احساس خوب داشته باشی و آن خواسته برایت بزرگ و غیرقابل دسترس نباشه.
—
سوال این است که چطور خواسته ها را بزرگ و غیرقابل دسترس ندانیم؟
با قرار گرفتن در مسیر تکامل.
زمانی که به خواسته های کوچک می رسیم و تکامل مان را هم طی می کنیم و به مرور آن خواسته های بزرگ و غیرقابل دسترس, برایمان کوچک و قابل دسترس می شوند.
بنابراین باید در مسیر قرار بگیریم و لذت ببریم و تکامل را طی کنیم.
—
چه راهکاری برای تمرکز بهتر و بیشتر بر نکات مثبت اطرافت ات داری به گونه ای که به مدت زمان بیشتری در احساس خوب بمانی,
کمتر نگران شده یا بترسی یا حتی بتوانی نکات مثبت را از دل هر وضعیت به ظاهر نادلخواهی نیز شناسایی و بر آن متمرکز شوی؟
کنترل روابط.
استفاده مفید و آگاهانه از سوشال مدیا.
ندیدن فیلم و سریال.
استفاده از فایل های استاد.
سری فایل های دانلودی توانایی کنترل ذهن
پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
درود وقت بخیر به استاد عباسمنش و خانم شایسته جانم
با درود و وقت بخیر خدمت همه ی عزیزانم که با حال و احساس خوب و عالی در این سایت عزیزمون حضور دارند
خداوند یک انرژی است و این انرژی قابل تبدیل شدن است به هر آنچه که در ذهنم بسازم شکل می دهد و تبدیل به واقعیت زندگیم می شود
خدا رو شکرت که امروز هم طبق تعهدم آمدم در این قسمت از سری فایل های دانلودی توانایی کنترل ذهن فایل پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
آگاهی های دیگری رو دریافت کنم چون به خودم عهد بستم که بصورت روزشمار و رندم تمام فایل های این قسمت رو ببینم و نت برداری کنم و کامنت دوستان رو بخونم و کامنتی برای درک و دریافت آگاهی هایم رو در هر قسمت بنویسم و ردپایی از خودم بجا بگذارم خدایا شکرت
خدایا شکر که توی این چند ساعتی که احساسم جالب نبود تونستم با این فایل بینظیر استاد عزیزم به تعهدم پایبند بمانم هر چند در آن روزهای اولیه آشنایی ام گاهی پیش میومد که از مسیر خارج میشدم ولی شکر خدا بعد از مدت کوتاهی دوباره به مسیر درستم بر می گشتم ولی خیلی وقته که کمتر احساسم نامناسب میشه یعنی خیلی کم پیش میاد و اکثر مواقع احساس خوبم پایدارتره ..
امروز از آن روزهایی بود که اصلا حالم مناسب نبود یعنی امروز صبح حتی حوصله نداشتم برم روی بالکن طلوع خورشید رو نگاه کنم چون هر روز صبح با یک عشقی اینکارو انجام میدادم . حتی دفترهامو نگاه نکردم حتی ستاره ی قطبی امروز صبحم رو انجام ندادم یعنی همش داشتم به ناخواسته هام توجه می کردم . با اینکه کاملا میدونم که اصلا نباید به ذهن نجوا گرم فرصت بدم که منو ببره به گفتگوهای ذهنی و گذشته و یا نداشته های اکنونم .. ولی خیلی خیلی با خداوند صحبت کردم همش نشانه هایی رو ازش درخواست کردم همش میگفتم خدایاااا منو بحال خودم وا مگذار و هدایتم. کن . خدایا من بکمک تو نیازمندم
خدایا می خوام شاد باشم
میخوام احساس خوب داشته باشم
میخوام حالم خوب باشه
خلاصه همش داشتم از خداوند التماس می کردم که منو رها نکنی دستمو محکم بگیر و حواست بهم باشه ..
بعدش رفتم ایمیل های سایت رو چک کردم و یکسری کامنت های دوستان عزیزم رو خواندم کمی حواسم از موضوع امروز پرت شد ولی باز دوباره احساسم رفت به نگرانی و ناخواسته ها و نداشته هام … در صورتی که در حال حاضر همه چی خوبه ..سقفی با امنیت الهی بالای سرم دارم
تختخواب گرم و نرمی دارم که با آرامش روی آن می آسایم
اتاق قشنگی دارم که بالکن قشنگی با تعدادی گلدون های سرسبز و زیبا دارم که می تونم با شلنگ باریک کولری که جداگانه به شیر آب وصله آنها رو آبیاری کنم و بالکنم رو بشورم بخدا برای داشتن چنین شلنگ آبی همیشه شکرگذاری می کنم
آسمان زیباییم رو می تونم ببینم
کوههای دوردست رو می تونم ببینم
شبها میرم روی بالکن چراغ های خانه ها رو که بهم چشمک میزنند رو میبینم
صدای بچه کوچیک همسایه ی پایینی رو می شنوم که با کلام کاملا بچگانه و شیرینی صحبت می کنه و بعدش جیغ میزنه و منم خنده ام میگیره
ستاره های آسمان رو میشمرم خیلی قشنگیه
هوای فوق العاده عالی شهرم رو تحسین می کنم درسته هوا خیلی گرم شده ولی شبها هوای شهرم پردیس نازنین خیلی خوبه و باد میوزه و کلی شکرگذاری می کنم
برای پیاده روی هام کلی خوشحال میشم و از اینکه پاهای سالمی دارم و می تونم پیاده روی کنم کلی از خداوند تشکر و قدردانی می کنم
برای سلامتی و تندرستی روز افزونم از خداوند تشکر و قدردانی می کنم خدایا شکرت
از خودم تشکر می کنم که توانایی کار کردن رو دارم وو برای خونه زندگیم تلاش می کنم و تر و تمیزشون می کنم و مایحتاجمو فراهم می کنم
روز گذشته ماشین لباسشویی کلی برام لباس شست خدایااا شکرت که چنین وسیله ای کمک کننده ای رو دارم و و با خیال راحت میشینم و اون برام میشوره خدایا شکرت همیشه بعد از اینکه کارش تمام میشه بهش میگم مرسی که لباسامو خوب شستی دستت درد نکنه مرسی مرسی عزیزم خدایا شکرت
خدایااا شکرت که نعمت های زیادی وارد زندگیم شده و من از آنها استفاده می کنم لذت می برم
خدایاااا شکرت که هفته ی پیش یکی از دوستان خانوادگی مون از باغشون برام آلبالو و شکرپاره آورد
خدایااا شکرت که با اومدن این دوستمون منم فوری مقداری از آلبالو ها رو هسته شو در آوردم و جاتون خالی یک آلبالو پلوی خوشکل درست کردم .
خدا رو شکرت که گوشت چرخ کرده داشتم و قلقلی کردم و یک مقدار پلوی جداگانه زعفرانی درست کردم و بعد از کشیدن آلبالو پلو گوشت قلقلی ها رو روی آن چیدم و بعدش زعفران پلو رو در اطراف ش تزیین کردم با سالاد شیرازی پیاز قرمز و کلی میهمانان ازم تشکر کرد و تحسین کرد خدایا شکرت
خدایااآاا شکرت برای اینکه داشتن چنین خانه ای روزی آرزوم بود و تو به من عطا کردی .. یعنی بعد از آن تضادها. و ورشکستگی های پولی و مالی و تضاد در سلامتی و روابط خانوادگی و غیره هشت ماه خونه خواهرم زندگی کردم و همان موقع ها با استاد آشنا شده بودم و منو بسمت مسیر درست هدایت کرد .. و ریسمان نجات الهی ام از تاریکی ها شد .. یاد آن موقع ها افتادم که خانه و زندگیمو از دست داده بودم و آرزو داشتم که سقفی از خودم داشته باشم تا مزاحم زندگی کسی نباشم .. و الان خدا رو شکرگذارم برای تمام نعمت هایی که در طول عمر زندگیم بهم داد ممنون و سپاسگذارم
خدایااا شکرت برای اینکه با چنین استاد توحیدی بینظیری آشنا شدم
خدایااا شکرت برای اینکه استادم بهم یاد داد که باید احساسمو خوب نگه دارم تا از آن بدهی ها و دربدری ها و سختی ها نجات پیدا کنم
خدایاااا شکرت منی که در آن شرایط و تضادهای پی در پی تونستم ذهنمو کنترل کنم و آرام آرام همه چی رو به رشد و پیشرفت حرکت کردم باید الان هم بتونم احساسمو کنترل کنم الان که اوضاع خیلی خیلی بهتر از آن زمان هاست . پس چرا یادم رفته که از کجا به اینجا رسیدم ؟؟؟
درسته دوباره برای تمدید قرار داد ودیعه مسکنم که دو ماه بیشتر به تمدید زمان ندارم و دوباره نگران شدم .. ولی باید در حالت اضطرار و استرس نمونم چون این یعنی چسبیدن به خواسته..
بقول استاد در این فایل انگار داشت با من صحبت می کردن و میگفتند نگران نباش از لحظه به لحظه ی زندگیت لذت ببر خودش خودبخود اتفاق میوفته از اینکه چرخ دنده ی زندگی تون روانتر شده سپاسگذار خداوند باشید
مرسی مرسی استاد عزیزم
استاد جان من با بیاد آوردن خاطرات خوب و قشنگ امروز تونستم ذهن مو کنترل کنم و باید همینطوری ادامه بدم اینکه چقدر قشنگ از آن تضادها و بدهکاری ها نجات پیدا کردم
اینکه چقدر به جاهای خوب و قشنگ مسافرت کردم به میهمانی ها و جشن های عروسی و خوبی و خوشی ها و شادی ها هدایت شدم
و چقدر آدم های نامناسب از زندگیم رفتند و چقدر آدمهای خوب وارد زندگیم شدند و بهم کمک کردند و دستی از بی نهایت دستان خداوند برام شدند خدایاااا شکرت و هزاران نعمت و برکت که با همین احساس خوبم وارد زندگیم شده
خدایااا شکرت در این فایل دریای زیبای جنوب ایالت فلوریدا شهر میامی رو دیدم و روحم تازه شد
مرسی مرسی استاد قشنگم برای اون دعای پایانی زیباتون
همه ی شما رو به الله مهربانم می سپارم هر کجا که هستید در پناه الله یکتا شاد باشید سالم باشید خوشبخت باشید ثروتمند باشید و سعادتمند در دنیا و آخرت
من خدای بزرگی دارم همانطوری که تا الان پشتیبان و حامی و محافظ و هدایتگرم بود بقیه اش هم حمایتم می کنه
آخه مالکم سال پیش از خرداد ماه . شرایط جدید قرارداد رو برام روشن کرده بود و ولی امسال تا الان خبری ازش نشده و این بیشتر منو نگران کرد چون باید تدبیری بیاندیشم در هر صورت بازم دست به دامان خداوند شدم و گفتم خدایا حتما خیریتی هست که تا الان مالکم تماسی نگرفته و صحبتی نشده .. هر چند سال پیش از خداوند درخواست کرده بودم که ایندفع شرایط قرارداد مالکیت سند خونه ام رو بنویسم . بقول استاد عزیزمون اون آرزو بزرگه چرا اتفاق نیفتاده تا وقتی این برام یک آرزوی بزرگی باشه و هی بگم پس چرا نشد .. پس کی من به این خواسته ام میرسم؟؟؟ یعنی به خواسته ام چسبیدم … و تا وقتی از قانون رهایی استفاده نکنم یعنی دارم از خواسته ام دورتر و دورتر میشم…
پس راه حلش چیع؟؟؟
راه حلش اینه که باید از همه ی این داشته هایم لذت ببرم و سپاسگذاری کنم و احساسمو خوب نگه دارم و این کار نیاز به تلاش و کوشش ذهنی زیادی داره و این کار هر کسی نیست .. ولی چون من بارها و بارها توانایی تغییر احساسمو داشتم پس بازم می تونم احساس خوبمو ماندگارتر کنم .. با سپاسگذار بودن و تحسین زیبایی ها و توجه به داشته هایم .. توجه به نکات مثبت .. دیدن فایل های بینظیر دانلودی سایت
خدایااآاا شکرت که هر لحظه منو هدایت میکنی به بهترینها بهترین ها
چقدر همزمانی های خوب منو شگفت زده میکنه
همین امروز که حالم جالب نبود دقیقا به همین فایل بینظیر هدایت شدم ..
آخه من به خودم تعهد داده بودم که هر دفعه یکی از سری فایل های دانلودی رو بصورت رندم و روزشمار ببینم و بنویسم و نت برداری کنم و کامنت های دوستان رو بخونم و امروز نوبت این فایل برام بود یعنی از آخر این سری فایل ها شروع کردم و دارم میرسم به اوایل سری فایل های دانلودی توانایی کنترل ذهن
دوستان عزیزم برای اینکه احساسمو دوباره تنظیم کنم توی دفتر سپاسگذاریم شروع کردم به نوشتن داشته هام و سپاسگذار بودن از داشته هام و الان هم اوایل کامنتم سپاسگذاری هامو نوشتم تا به احساس خوب بهتر و بیشتری برسم و من اینجوری توانستم ذهنمو کنترل کنم و حالم خوبع خوب بشه
آخـــــــــــیش حــــــــالــــــــم خــــــــوب شد
خدایاااااا شکرت
خدایااا شکرت
همین نشانههاییه که وقتی شروع میشه وقتی روی باورهامون کار میکنیم اتفاق میفته هست
وقتی اونها رو تحسین میکنیم
وقتی که اونها رو تایید میکنیم
وقتی که به خاطرشون سپاسگزاریم
وقتی که میفهمیم جهان کار کرده
پس من دارم درست کار میکنم
پس واقعاً افکار من داره اتفاقات رو به وجود میاره
بعد همینجوری آروم آروم بقیه خواستهها هم هی رشد میکنه هی بزرگ میشه
باز هم مثل همیشه این باور رو آویزه ی گوشم می کنم و تکرار و تمرین روزانه ی من در این فایل های دانلودی است .
.تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی ارسال فرکانس ها و باورهای خودمان است چه آگاهانه و چه ناآگاهانه
به هر آنچه که توجه می کنیم از ریشه و اساس همون موضوع وارد زندگی مون میشه
پس طبق این قانون ما در هر لحظه داریم اتفاقات مون رو خلق میکنیم، بنابراین اگر میخواهیم نتایج نتایج پایداری باشه باید همیشه روی خودمون کار کنیم
اینکه پاسخ کانون توجه مون رو می گیریم
اینکه پاسخ افکارمون رو می گیریم
اینکه پاسخ باورها مون رو می گیریم
پس باید همیشه روی باورها مون کار کنیم
خدایا من حمایت تو را با خودم همراه می کنم تا دستی فراتر. از دست ها و قدرتی بالاتر از قدرت ها برای من در کار باشی جهت رشد و پیشرفت های تصاعدی پولی و مالی و مادی و معنوی ام در این جهان سه بُعدی مادی … تا آرامش بیشتری را داشته باشم .. تا لذت بیشتری را وارد تجربه ی زندگیم کنم.. تا بهترین ورژنی از خودم باشم .. تا دستی از دستان فرشتگان الهی را همراهم کنی برای توانگری ام تا پشتیبان و محافظ و حامی و هدایتگرم باشی
خدایااآاا شکرت که تمام کارها و برنامه ها و امورات زندگیم را سرو سامان بخشیدی قبل از اینکه نگرانش باشم و بترسم و قبل از اینکه ضرر و زیانی باشد و قبل از اینکه من برسم چیده مان و برنامه ریزی و هماهنگ و هندلش کرده ای.. خدایاا شکرت که با مدیریت الهی والاترین هدایت ها در زندگیم حاکم است. الهی آمین
خدای مهربانم وجودم را از آگاهی های ناب الهیت پر و لبریز کن
باید همیشه بخودمون یادآوری کنیم که ورودی های ذهن مون رو کنترل کنیم
لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ
شکر نعمت به جای آرید شما رو میافزایم
صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ
اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونیها
خدایا من رو آسون کن برای تسلیم و رها و آزاد بودن در برابر خودت
خدای مهربانم شکرت به من نعمت شکرگزاری نعمتهای بیشمارت را عنایت کردی
من باید همیشه استادم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم
خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادانم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا خودت هدایتم کن
خدایااآاا کمکم کن که اون باورها و نگرش های محدود کننده ام رو شناسایی کنم و تغییرشون بدم
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST