پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 121
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-23 10:37:532024-02-28 11:44:40پس کِی به خواسته ام می رسم؟!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
بنام خداوند وهابم
امروز روز منه دست خدا تو دستمه
درود و وقت بخیر به دو استادان عزیزم و دوستان بزرگوارم
باید هر لحظه به خودم تعهد بدم که من موظف به کنترل ورودی های ذهن و کانون توجه ام هستم، چون این اصلی ترین کار زندگی من هست
میخوام نزد خداوند محبوب باشم
قانون جهان اینه که خواسته ها باید به صورت طبیعی وارد زندگی ما بشه
میخوام با انرژی و قدرت الهی ذهن و افکارم را کنترل کنم
بقول استاد میخوام توی اقیانوس ماهی بگیرم بجای اینکه از برکه ماهی بگیرم
میخواهم از طریق انرژی الهی و قدرت الهی و آگاهی الهی و توانگری الهی به بهترین ها هدایت شوم
میخوام ظرف وجودم وسیعتر و عمیقتر بشه
میخوام شخصیتم کاملا تغییر کنه
میخواهم به بی نیازی هدایت بشم
نمیدانم این چه آرزویی است آیا آنقدر بزرگ هست که خداوند از پَسش بر نیایید ؟؟
چون من فقط آرزوهایی را بزرگ میدانم که خداوند قادر به اجابتش نباشد
فعلا چیزی یادم نمی آید یعنی آن آرزو بزرگه را هنوز نمی شناسمش.. منظورم اینه که اول باید به این فکر کنم که خداوند چه کارهایی از دستش بر می آید و چه کارهایی از دستش بر نمی آید آنوقت بفهمم آرزوهای من تا چه اندازه بزرگ است
فعلا دارم روی این پروژه کار میکنم
یعنی برای هر خواسته ام آنقدر الگوها و نمونه ها در نظر دارم و دیدم و آنقدر چیزهای غیر ممکن ممکن شده و آنقدر معجزه ها در زندگی خودم و دیگران دیدم که اصلا جای هیچ شک و تردیدی برام نیست که هر کسی اگر ببیند فکر میکند فقط و فقط برای از ما بهترونه !!!!! برای ما که نیست…
ولی من هیچکس رو از خودم بهترون هنوز پیدا نکردم .
اگر من نزد خداوند محبوب باشم پس حتما بهترون هم هستم..!! پس اگر من بهترون هستم باید انرژی خداوند در من جاری باشد
باید از انرژی خداوند احاطه بشم چون خداوند خودش انرژی است
باید آسان بشم برای هر چیزی چون قانون و روند جهان و طبیعت اینه که همه چی باید راحت وارد زندگی مون بشه
باید تمام آن چیزهایی که در این دنیا وجود داره و منم از همانها رو میخوام وارد تجربه ی زندگیم بشه
امروز صبح تا به الان داشتم فقط این فایل رو میدیدم و اشک میریختم و توی دفترم می نوشتم و یهویی فهمیدم اصلا چه خواسته ای دارم خواسته ی من در مقابل این انرژی جهان هستی قطره ای بیش نیست
امروز روز منه ..
چون با خداوند قرار و ملاقات دارم
چون میخوام خودشو بهم نشون بده
امروز مهمترین و با ارزشمندترین روزم هست
چون فهمیدم که اگر میخوام نزد خداوند محبوب باشم باید ثروتمند باشم
اگر میخوام به بی نیازی برسم باید نزد خداوند محبوب باشم
اگر میخوام به روابط خوب و عالی برسم باید دست خداوند توی دستم باشه
اگر میخوام سرشار از عشق الهی باشم باید نزد خداوند محبوب باشم
اگر میخوام نگاه خداوند را داشته باشم باید نزد خداوند محبوب باشم
اگر میخوام توی جایگاه درست و مناسب بینظیرم باشم باید نزد خداوند محبوب باشم
اگر میخوام بهترین ورژن خودم را تجربه کنم باید نزد خداوند محبوب باشم
اگر میخوام ارزشمند و محترم باشم باید نزد خداوند محبوب باشم
اگر میخوام دلها برای من گرم و نرم باشه باید نزد خداوند محبوب باشم
اگر خداوند تنها مشتری منه پس باید نزد خداوند محبوب باشم
ثروتمند بودن معنوی ترین کار دنیاست
پس باید آنقدر ثروتمند باشم تا نزد خداوند محبوب باشم
اگر میخوام آرامش و آسایش روز افزون داشته باشم باید نزد خداوند محبوب باشم
اگر نزد خداوند محبوب باشم زیبایی ها رو میبینم و می شنوم و در سلامتی و تندرستی زندگی میکنم
اگر نزد خداوند محبوب باشم شاد و خوشحال و خندان و خوش اخلاق و دست و دلباز هستم
اگر نزد خداوند محبوب باشم همه به من عشق می ورزند و عشق و مهر و محبت و گرمی و نرمی را دریافت میکنم
اگر نزد خداوند محبوب باشم به علم و دانش الهی هدایت می شوم
اگر میخواهم به علم و دانش الهی هدایت بشم باید یک ذهن قدرتمند الهی داشته باشم تا محبوب باشم تا محدودیت را باور نکند
اگر انرژی و قدرت الهی و آگاهی الهی بر من چیره شود توانایی تصمیمات عاقلانه و سازنده خواهم داشت برای اینکه می توانم به دانش درونی ام گوش کنم پس نزد خداوند محبوب خواهم بود که چنین تصمیمات درست و مناسب و عاقلانه و سازنده را بگیرم
اگر انرژی خداوند بر من جاری شود دیگر هیچ محدودیت ذهنی درباره ی نعمت و برکت نخواهم داشت من محبوب خواهم بود
اگر میخوام تمام کارها و برنامه ها و امورات زندگیم با چیدمان و برنامه ریزی الهی موفقیت آمیز و هماهنگ و هندل بشه باید نزد خداوند محبوب باشم
اگر میخوام همه چی بسادگی و براحتی به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانع و از کوتاهترین مسیر درست بشه و سروسامان بگیرد باید نزد خدا محبوب باشم تا آسان بشم برای آسانی ها
اگر میخوام قدم. به قدم حرکت هایم جادویی باشه باید نزد خداوند محبوب باشم وقتی من قدم به قدم حرکت هام سرشار از قدرت ثروت بخش توانگری باشه یعنی نزد خداوند محبوب هستم
خدایاااا شکرت که امروز روز منه
خدایا شکرت که امروز فهمیدم خواسته ی من چی هست
خدایااا شکرت امروز میخوام از طریق انرژی الهی و قدرت الهی و آگاهی الهی هر نوع توانگری را وارد وجودم و زندگیم کنم
خدایاااا میخوام محبوب باشم
خدایااآاا شکرت که من را به انرژی الهی و قدرت الهی و آگاهی الهی و توانگری الهی احاطه کرده ای و محدودیت های ذهنی برای همیشه از من دور شده آند چون من نزد خداوند محبوب هستم
خدایااا شکرت که من را به آسانی ها برای وهابیت های بغیرالحسابت احاطه کرده ای
خدایاااا شکرت میخوام خودتو بهم نشان بدی تا محبوب بودن را عمیقاً درک کنم
امروز مهمترین و با ارزشمندترین روزم هست چون با خداوند قرار ملاقات دارم
امروز روز منه چون دست خداوند توی دست منه
خدایاا شکرت سپاسگزارم ازین که منو هدایت کرده ای به گفتن آنچییزی که برای آگاهتر شدنم مناسبه و از اینکه لحظه به لحظه در مدار هدایت های الهی هستم ممنون و یپاسگذارم
صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ
اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونیها
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی و انرژی می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
سلام دوست عزیز
منم چند وقتی هست که به خودم تعهد دادم که باید شخصیت و باور های من اساسی تغییر کنه تا نتایج زندگیم متحول بشه ، به خودم تعهد دادم که باید عالی روی خودم با این آگاهی ها کار کنم .
الان ساعت 4 صبحه و من دیشب قبل از اینکه بخوابم هندزفری توی گوشم بود و فایل جدید استاد ، کلید اجابت دعاها رو گوش میدادم و همسرم فوتبال نگاه میکرد که گزارشگر گفت که پدر فلان بازیکن دچار حمله قلبی شده و من فقط همینو شنیدم احساسم بد شد خیلی سعی کردم که احساسمو خوب کنم تا بخوابم ولی زیاد موفق نشدم و همون طوری خوابم برد نمیدونم یهو چی شد که ساعت 2 از خواب بیدار شدم و همون لحظه همسرم داشت خواب بد میدید که بیدارش کردم و بعدش دیدم خوابم نمیاد قرآن رو برداشتم و اومدم داخل یکی از اتاق ها تا تنها باشم دو صفحه معنی قرآن خوندم یکم حالم بهتر شد و بعدش زدم روی دکمه من رو به سوی نشانه ام هدایت کن ، و من به این فایل هدایت شدم فایل رو گوش کردم و داشتم کامنت دو تا از دوستانی که بعد شما کامنت گذاشتن رو میخوندم یه لحظه اسم شما به ذهنم اومد و یاد کامنت های عالی و پر بار شما افتادم قبلاً هم کامنت های شما رو خوندم و وقتی کامنت اون دوستمون رو تموم کردم با تعجب دیدم که کامنت بعدی متعلق به شماست و گفتم خدایا شکرت ، من فقط یه لحظه اسم شما به ذهنم اومد و بعدش کامنت شما برام اومد
خدایا ممنونم که تا این حد راحت و طبیعی خواسته های ما میتونه اتفاق بیفته . خدایا هزاران بار سپاسگزارم بخاطر این مسیر زیبا .
از شما هم ممنونم که کامنت های فوق العاده ای رو می نویسید و من از روی کامنت شما نت برداری هم کردم .
من باید هر لحظه به خودم تعهد بدم که من موظف به کنترل ورودی های ذهن و کانون توجه ام هستم ، چون این اصلی ترین کار زندگی منه.
این قسمت کامنت شما تعهد این روزای منو بهم دوباره یادآوری کرد.
سپاسگزارم دوست عزیزم
با درود و وقت بخیر خدمت دوست عزیز و گرانبهایم مهناز عزیز و نازنینم . منو ببخش با کمی تاخیر پاسخت را ارسال کردم . اول از همه ممنون و سپاسگذارم که به کامنت من هدایت شدی و با اون انگشتان زیبایت دکمه ی جادویی آبی رنگ پیام رسان را برام به نور الهی روشن و منور کردی !!! الهی چراغ قلبت به نور الهی روشن و منور بشه و نشانه های واضح و آشکاری را برای دریافت خواسته آت دریافت کنی .. مرسی مرسی مهناز جان که منو دوباره به کامنت خودم هدایت کردی واقعا برام خیلی ارزشمنده ..
این جمله ای هست که هر روز مینویسم و بخودم یادآوری میکنم اینکه..
من باید هر لحظه به خودم تعهد بدم که من موظف به کنترل ورودی های ذهن و کانون توجه ام هستم ، چون این اصلی ترین کار زندگی منه
همینکه خداوند شما را در ساعت دو بعد از نیمه شب بیدار کرد مطمعنان کار مهمی با شما در آن سحرگاه داشت و شما را بسمت قرآن و آن نشانه ای که کلیک کردی هدایت کرد و این بهترین تمرکز و کنترل ذهن برای شما بود !!! خدایاااا شکرت که ما همه مون از هدایت شدگانیم وگرنه در این سایت الهی و توحیدی چیکار میکردیم .. ما هم می تونستیم مثل اون 99٪ جامعه در خواب غفلت بسر میبردیم .. پس خداوند آنقدر ما رو دوست داشت که دستمونو گرفت و صاف آورد پیش استاد عباسمنش عزیزمون خدایااا شکرت که همواره در مسیر هدایت های الهی تو هستیم و قدم به قدم حرکت های ما رو کنترل میکنی و باورها مون رو قوی تر و عمیقتر میکنه
بقول خود نازنینش
إِنَّ عَلَیۡنَا لَلۡهُدَىٰ
آری هدایت به عهده ما است
إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَىٰ ﴿١٢﴾
بی تردید هدایت کردن بر عهده ماست
فقط کافیه همین یک جمله ی تاکیدی خداوند را باور کنیم آنوقت میبینیم که کلید جادویی اجابت دعا هامون در دست خودمون هست
ای کاش بتونیم هر لحظه بخودمون یادآوری کنیم که ما هیچ کاره ایم و فقط باید از خودش هدایت بطلبیم .. فرمان زندگی مون رو به دست قدرتمند و توانگر خودش بدیم و تسلیم اراده ی نیکوی خودش باشیم
مهناز عزیزم برات بهترین شادی ها رو آرزو میکنم . وقتی قلب و روحت در تعادل و هماهنگی با هم باشه آنوقت شادی بودن را با تمام وجودت احساس میکنی و من همون تعادل و هماهنگی ذهن و روحت را برای تو دوست عزیزم و برای همه مون آرزومندم احساس خوب = نتایج پایدار و خوب .. الهی آمین
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزار خداوندم بابت یک کامنت دیگه ای که میتونم بنویسم
کامنت دوست عزیزم منو هدایت کرد به این فایل و چقدر به موقع بود این فایل
سپاس گزار خداوندم بابت قوانین ساده و ثابت و بدون تغییرش
استاد سوال اول اینه که تجربه شما از کنترل ورود ی های ذهن چیه ؟؟؟
تجربه من اینه که هر موقع تونستم ذهنمو کنترل کنم و نجواهای ذهنم رو جوری مدیریت و جهت دهی کنم که به احساس بهتری برسم و وقتی این سیکل رو تکرار کردم و احساسم بهتر و بهتر شد و به رهایی و ارامش رسیدم همه ی درها به روم باز شد ، هدایت ها اومد ، موقعیت ها ، شرایط و افراد مناسب از راه رسیدن
و این فایل باره دیگه به من یاداور شد که کاره من رسیدن به این جنس از احساس خوب و ارامش و رهایی است و اگر من با کنترل ورودی های ذهنم در هر موردی به احساس بهتری برسم و این سیکل رو ادامه بدم وبه احساس ارامش و رهایی برسم یعنی اینکه من موفق شدم که مقاومت های ذهنی که باعث میشد خواسته ها وارد زندگیم نشه رو کم کردم و در این حس و حال خواسته ها باید وارد زندگی من بشوند ،چون قانون جهان اینه که خواسته ها داره به صورت طبیعی وارد زندگی ما میشه
چون خداوند در قران گفته که در هر لحظه در حال اجابت خواسته هاست ، و اگر که خداوند زمانی که درخواست میکنیم چه کلامی چه فرکانسی ،درخواست مارو اجابت میکنه ،پس دیگه چی میمونه این وسط ؟؟؟ باور پذیری داشتن اون خواسته و برداشتن مقاومت های ذهنی در مورد اون خواسته و ساختن باورهای هم جهت و دیدن و تایید وتحسین الگوهایی که به اون خواسته رسیدن
پس مرحله اول درخواست
مرحله دوم اجابت خداوند
مرحله سوم دریافت (براشتن مقاومت های ذهنی و تکرار و تکرار باورهای مناسب در مورد اون خواسته وبا تکرار وقدرت گرفتن فرکانس ها خداوند از بینهایت طریق اونو وارد زندگی ما میکنه )
پس تنها وظیفه ی من تمرکز و توجه به نکات مثبت هر لحظه و کنترل اگاهانه ی ورودی های ذهن و اعراض از ناخواسته هاست (اینم کُلیش)
و اما ایده ی من درباره ی تمرکز بر نکات مثبت
که قبلا هم نوشتم توی کامنت ها اینه که وقتی اول صب فرکانس خودم رو روی فرکانس خداوند و شکر گزاری تنظیم میکنم و تعهد نامه چند بندی روزم رو که برای خودم طراحی کردم رو میخونم ، دیگه جهان چاره ای نداره غیر از اینکه منو به سمت زیبایی های بیشتر ببره و من با اون حس و حال الهی چاره ای جز تحسین و تایید و سپاس گزاری بیشتر ندارم و به همین ترتیب تا شب و قبل خواب که مرور میکنم نکات مثبت روزم رو و سپاس گزاری میکنم و دوباره میخوابم و همین روند اگر ادامه پیدا کنه میشه همون صحبت های استاد که میگن باورهای قدرتمند کننده شکل میگیره
ظرفت بزرگتر میشه برای نعمت های بیشتر
احساس لیاقت و خود ارزشمندیت بالاتر میره
ادم های غیر هم فرکانس حذف میشن و ادم های هم فرکانس وارد زندگیمون میشن با قدرت گرفتن این باورها و شرایط هرروز بهتر و بهتر خواهد شد و این بهتر و بهتر شدن شرایط باعث تقویت باورهای قدرتمند کننده و ایمان بیشتر و… به همین شکل و جهان چیزی نیست جز شکلی از انرژی و اگر من انرژی وجودم رو با انرژی الهی یکی کنم چیزی نیست که من بخواهم و رخ ندهد .
به همین سااااااادگییی
البته کنترل ذهن مهارتیه که با تمرین و تکرار ساده تر میشه و راحت تر
الهی شکرت
درپناه الله یکتا .
به نام رب الارباب
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز و همسر محترمشون بنده نزدیک یکهفته ست که وارد سایت شما شدم بطور دائم چون قبلا بصورت موقتی بودم و دیروز داشتم فایلهای رایگان شما رو گوش میدادم و از خداوند خواستم اگر من در مسیر درست هستم امروز یک نشانه ی مالی بمن نشان دهد که ایمان بیاورم راه همین است و بعد شما در فایلتون اشاره کردید به خرید کتابهاتون من هم شرایط مالی خوبی ندارم و گذشتم از مطلب تا اینکه ساعت سه بعد از ظهر گفتم بزار قیمت کتابها رو ببینم و دیدم آخرین مهلت آف هست تاریخ 17 ابان روز سه شنبه و دیدم سایت 100 تومان بمن هدیه داده چقدر خوشحال شدم و تو انستم کتاب رویاهایی که رویا نیستند رو تنها با پرداخت 134 تومان بخرم و چقدر حس خوبی برام داشت این اولین نشانه بعد از چند روز وردم به سایت شما بود شاد باشید و سربلند
به نام خدای وهاب و هدایتگر
سلام به همه دوستانم.این کامنت رو بعد از انجام تمرین فایل تمرکز 100 درصدی روی هدف مینویسم.نشستم و تمام خواسته هایی که برای یکسال آینده داشتم رو نوشتم و آخرش نوشتم خدایا من هیچ ایده ای برای چگونگی رسیدن به خواسته ام ندارم و دستت رو آزاد میذارم که من رو به آسانترین راحترین و ساده ترین و لذت بخشترین مسیرهای رسیدن به خواسته ام هدایت کنی. بعد اومدم توی سایت و نشانه روزانه رو زدم.هدایت شدم به فایل قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن. متن فایل انگار فقط برای من بود و دقیقا هماهنگ بود با خواسته هام و احساسات الانم.این من رو به درک بهتری از فرکانس و کانون توجه رسوند.درک اینکه استاد وقتی میگن فرکانس همین الان یعنی چی.زمان حال رو بیشتر درک کردم.و جالبیش این بود که هنوز 5 دقیقه از تمرینم نگذشته بود و یکی از دوستام دقیقا به یکی از خواسته هایی که من نوشته بودم رسید و خبرش رو بهم داد و من این رو یک نشونه دیگه دیدم از خداوندی که هر لحظه داره ما رو هدایت میکنه و گفته ///من نزدیکم… . خدایا شکرت بابت این اتفاق و این دستاورد خوبی که برای دوستم رقم خورد.چون الان این شخص برای من یک الگو حساب میشه برای منی که خواسته ای رو میخوام که الان دوست خودم جزو داشته هاشه.و این برای من نمود شدن هاست و نمود اینکه میشود و نمود اینکه هیچ خواسته ای دور از دسترس نیست و فاصله ما با خواسته هامون فیزیکی نیست بلکه فرکانسیه.و این فاصله فرکانسی فقط با باورسازی کم میشه و تنها راه ساختن باور دیدن الگوهای مناسب و هم جهت با خواسته است.یعنی من امروز تا نوشتنم تمام شد خدا نشونه برام فرستاد که میشود و شدنیه.اگر دوستت تونسته پس تو هم میتونی.
حالا بریم سراغ تمرین این فایل.چون بدون تمرین هیچ نتیجه ای گرفته نخواهد شد.دقیقا مثل یک شخص که ورزش نکنه و انتظار داشتن عضلات و اندام زیبا هم داشته باشه.بقدری که این موضوع نشدنیه/گرفتن نتیجه توی مسایل دیگه هم نشدنیه و بقول استاد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.
یکی از مواردی که با کنترل ذهنم تونستم نتیجه دلخواهم رو بگیرم این بود که پارسال توی یکی از شهرهای بلژیک فستیوال موسیقی بود و میتونم بگم که جای سوزن انداختن نبود.حمل و نقل عمومی شلووووغ.اتوبوس ترام و همه چیز در حد چپیدن توی هم بود دیگه.من هم رفته بودم خرید و کلی لباس و چیزای دیگه خرید کرده بودم.گوشیم هم شارژ تمام کرده بود و گذاشته بودم توی کوله پشتیم چون توی جیبم سنگینی میکرد.یه مسیر رو باید با اتوبوس میرفتم و وقتی پیاده شدم گفتم با گوشیم پک کنم ببینم ساعت اتوبوسها به چه صورته.اومدم کوله پشتیم رو چک کنم دیدم ای وای من که کوله پشتیم رو توی اتوبوس جا گذاشتم و هیچی همرام نیست.حتی کیف پولیم.در حدی که حتی نمیتونستم بلیط بگیرم برگردم خونه چون خودم توی شهر دیگه زندگی میکنم.و ساعات و مسیر اتوبوس ها هم تغییر کرده بود و محدود شده بود.خب اولش خیلی از دست خودم عصبی شدم که چرا اینطور شد.اما به لطف خدا و آموزشهای استاد عزیزم گفتم الان باید بفهمی تمریناتت در عمل به چه صورته.اینجا ببینم چند مرد حلاجی.گفتم هیچ راهی ندارم جز اینکه از خدا هدایت بخوام و ذهنم رو کنترل کنم.جلویه یه سوپری رد میشدم گفتم برم از این شخص راهنمایی بگیرم بلاخره این بیشتر از من میدونه.رفتم و خلاصه با شرکت اتوبوسرانی تماس گرفت و اونها هم گفتن اگر پیدا شد تا دو هفته آینده باهات تماس میگیریم.گفتم خدایا من امروز میخوام که پیدا بشه.و سعی میکردم که توی اون مدت ذهنم رو نذارم به ناکجا آباد بره و ایده اومد که همون لحظه ستاره قطبی رو انجام بده و تجسم کردم که کوله پشتیم با تمام وسایل داخلش به دستم رسیده و کلی خوشحالم و دارم برمیگردم سمت خونه و وقتی که رسیدم خونه هم دارم لباسهایی که خریدم رو پرو میکنم.اینکار باعث شد احساسم بهتر بشه و فقط تمرکز کردم روی تجسمم و هربار که یادم میومد نتیجه دلخواهمو یه لبخند رضایتی از شکرگزاری میومید روی لبم. خلاصه رفتم توی ایستگاه اتوبوس وایسادم و گفتم اتوبوس ها بلاخره برمیگردن از این مسیر.شاید راننده رو شناختم و همون اتوبوس رو سوار شدم.یه اتوبوس اومد دیدم راننده اون نیست.اما یه حسی گفت سوار شو.سوار شدم و قضیه رو به راننده اتوبوس گفتیم.قبلش هم از یه راننده دیگه پرسیده بودم گفته بود که همون که تماس گرفتید با شرکت اتوبوسرانی کافیه و کار دیگه نمیشه کرد.اما این راننده اتوبوس دست کرد بیسیم رو برداشت و توی بیسیم اعلام کرد که یه کوله پشتی در فلان قسمت اتوبوس با این مشخصات گم شده و اگر کسی پیدا کرده الان اطلاع بده.چند ثانیه بعد یه بیسیم اومد و گفتش که کوله پشتی پیدا شده و یکساعت دیگه امکان تحویلش هست.یکساعت بعد کوله پشتیم رو همونجور که بود بهم تحویل داده شد و انقدر خیالم از وسایلهای داخلش راحت بود که حتی چک هم نکردم ببینم گوشیم یا کیف پولم هست یا نه.چون مطمین بودم که هست.چون سپرده بودم به خدا که تمام و کمال بهم برسونه.
این تجربه باعث شد این کار رو توی موارد ناخواسته دیگه هم تکرارش کنم و به نتایج دلخواهم برسم.یعنی به محض برخورد با یه ناخواسته میام فکر میکنم که خواستم چیه و به نقطه پایانی رسیدن به خواستم فکر میکنم وتجسمش میکنم و نسبت بهش رها میشم با این باور که الخیر فی ما وقع. با این باور که هرچی پیش بیاد در جهت رشد و نزدیک شدن به خواستمه و به نتیجه وابسته نمیشم که اگر باب میلم نبود اون نتیجه بتونه احساسم رو بد کنه و اتفاقات ناخواسته بیشتری رو تجربه کنم.
سپاسگزارم خداوندم بخاطر وجود شما استاد نازنینم بابت صادقانه در اختیار گذاشتن تجاربتون و مسیری که خودتون رفتید.عاشقتونم.شاد باشید
سلام جناب سیاوش
کامنتتون عالیه،عجب کنترل ذهنی
چقدر قشنگ ستاره قطبی رو اجرا کردین،
با اینکه سالهاست قدم اول رو خریده بودم تابحال هیچوقت متوجه نشدم بودم که چطور ستاره قطبی رو اجرا کنم که حس خوبی بهم بده
در حقیقت اون اوایل ادا شو در میآوردم و چون نتیجه دلخواهم رو بدست نمیآوردم، حسم بد میشد
بخاطر همین کلا ستاره قطبی رو کنار گذاشتم
اما الان با این مثالی که برای شما اتفاق افتاده بود درک کردم که چطور این تمرین رو انجام بدم و چه طور تجسم کنم که به خواسته ام رسیدم و به نظرم مهمترین قسمتش رها بودن برای نتیجه هست، که اگه نتیجه دلخواه رو بدست نیاوردیم حسمون بد نشه
پروفایلتون رو قبلا خونده بودم و الان دوباره خوندم بهتون تبریک میگم که با انجام درست تمرینها و کنترل ذهن به بلژیک مهاجرت کردین و به خیلی از خواسته هاتون رسیدین
لذت میبرم از خوندن کامنتهاتون
بهترینها رو براتون آرزومندم چون لایق بهترینها هستین
خدانگهدار
سلام به دوست و برادر عزیزم جناب نیکو. خوشحالم که تجربه ام تونست برای شما قابل درک باشه و باعث بشه تمرین ها و مخصوصا تمرین ستاره قطبی رو جدی تر بگیریم.
کامنت شما باعث شد که برم و پروفایل شما رو بخونم و دوست داشتم بیشتر با شما و مسیرتون آشنا بشم. جالبه. یکی از اهداف امسال من این هست که یه زمین تجاری مسکونی بخرم و وقتی که دیدم شما هم در این حوزه فعالیت دارید این شد برام یک نشونه. اینکه افرادی هستن که خواسته های من،الان داشته های ایشون هست و انگیزه های من رو برای استمرار و بقول قرآن،صبر، بیشتر کرد. پروفایل شما رو که خوندم یلحظه تجسم کردم زمانی رو که من هم میخوام ملکم رو بسازم و دارم میلگرد و مصالح خرید میکنم. اما این ترمز توی ذهنم هست که ساخت و ساز خیلی پر دردسر و مشکل و پیچیده هست. خوشحال میشم از تجاربتون و باورهاتون در این زمینه بیشتر بدونم. منتظر موفقیت ها و نتایج روز افزونتون هستم. شاد باشید
سلام دوست هم فرکانسی
بهتون تبریک میگم برای کنترل ذهن عالی که داشتید و خیلی خوب موفق شدید
منم دقیقا تجربه شمارو داشتم و کامنتمم گذاشتم ولی منم بخودم گفتم سمیرا پس این چیزا گوش میدی به چه دردت میخوره
مگه دستگاه حمل اطلاعاتی، اگه راست میگی حالا انجام بده
منی که اتفاقی برام میافتاد از شدت استرس نشدنش انقدر فکر منفی میکردم که یا کلا بهم میخورد یا به سختی میشد
الان با کنترل ذهن 80 درصدی اون کار به راحت ترین شکل انجام شد و باوری برام ساخت که کنترل ذهن جوابه و حالا که کامنت شمارو هم خوندم باورم قوی تر شد
ممنونم از تجربه که باهامون به اشتراک گذاشتید
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استادارجمند و دوست داشتنی و خانوم شایسته عزیزو دوستان هم فرکانسیم امروز صب بیدار شدم گفتم خدایا ازت میخوام واقعا بهم امروز یه راهی یه کلیدی بهم نشون بدی منو از گمراهی دربیاری چون میخوام ازدواج کنم و فکر ونحواهای زیادمیاد تو ذهنم و تو آرامش کامل نبودم و خدا درخواستم اول صبحی از این طریق بهم نشون داد و فایل گوش دادم واقعا بهم حس خوبی و امیدوارم بهم داد خدایا ازت شکر گزارم خدایا ازت ممنونم بابت این همه الهامات و زیبایی هایت که من هدایت شدم خدایا سپاسگزارم بابت استاد عباس منش عزیزی که من اومدم تواین دوره ها به خواسته هام نزدیک شدم و رسیدم ممنونم
بنام الله یکتا که هر چه دارم ازوست
سلام به استاد عزیزم و سلام به همه خانواده دوست داشتنی ام
راستش این فایل رو خیلی با دقت گوش کردم اولش قصد نداشتم دیدگاهمو بنویسم ولی وقتی نظرات دوستان رو خوندم دلم نیومد ننویسم
من سالهاست تو حوزه کاری خودم فعالیت دارم ولی متاسفانه کاری که خیلی بهش علاقمند نیستم و یه جورایی از همون اولش بیشتر ترس از تنها بودن باعث شد سمت این شغل برم چون خواهرم کنارم بود و تنها نبودم بماند که تو این سالها چه چالشهایی زندگیم داشت که خودش یه کتاب حرف داره البته ناشکر هم نیستم که تو این چند سال سرمایه هم جمع کردم ولی به جرات میتونم بگم اگه روند کارم درست بود الان تو همون مسیر میلیاردر بودم ولی تو این چند مدت که فایلهای استاد رو گوش میدم واقعا متحول شدم دیروز یه محصولی تولید کردم البته با عشق اینکارو کردم چون دوستش داشتم همسرم برد که بفروشه ولی نتونست و کلی هم حرف شنید یعنی از همون تیکه متلکایی که بقول استاد همون 99 درصد از آدما تو اون خط و مسیر هستن
بماند حالش خیلی خراب شد و اون حال بد اوم حال منو هم بد کرد منی که مدتها بود دیگه ترس نداشتم غصه نمیخوردم همه کارامو به خدا میمیسپردم و اون به قشنگترین روش حلش میکرد ولی دیروز بهم ریختم فقط میگفتم خدایا درمونده شدم کمکم کن دوست ندارم این حال و روزو داشته باشم یکی از فایلهای زندگی در بهشت استاد شد نشانه روزم که تو اون فایل تراکتور استاد تو گل گیر کرد و دوستشون لری خواست کمکشون کنه و در انتهای فایل استاد حرفایی زدن که خیلی برام جالب بود بعد از چند ساعت تقریبا شب بود که یه فیلم دیدم که کاملا در مورد حال دیروزم ب د و چقدر قشنگ خداوند هدایتم کرد به دیدن اون برنامه اینقدر برام جالب بود که زنگزدم به همسرم که من نا امید نمیشم و فیلمو براش تعریف کردم جدا ما بنده ها خیلی ناشکریم اصلا صبر و تحمل نداریم فکر میکنیم همه چی باید سریع اتفاق بیوفته و وقتی که تو مسیر هستی خداوند چقدر قشنگ هدایتت میکنه بعد از فیلم تا آخر شب نشستم و دوباره کارمو انجام دادم و امروز میبرم که بفروشم اونقدر این مسیرو میرم تا موفق بشم چون میدونم خداوند حامی و پشتیبانه منه چون این کاریه که عاشقانه دوسش دارم
ممنونم استاد عزیز که اینقدر قشنگ آگاهی بهمون میدین خداوند هر چه خیر و خوشی تو دنیا و اخرته سهم و روزیتون کنه
سلام بر استاد عباس منش عزیز و بانو مریم شایسته مهربان
و سلام بر دوستان، خواهران و برادرانم در این خانواده بزرگ.
من چند روزه هرروز دارم فایل گوش میکنم و سعی میکنم دیدگاهی ثبت کنم. و هربار دلم میخواد بگم بانو شایسته من هرچقدر بخاطر این دسته بندی فایلها از شما تشکر کنم کمه، آخه هربار میرم یه فایلی رو گوش کنم اصلا از این تیتر وار بودن مطالب برای هر دسته کلی لذت میبرم، خیلی آسون تر شده برام، همینکه فایلهایی که گوش میدم رنگشون عوض میشه و من میفهمم کدوم فایلهارو گوش دادم رو هم دوست دارم، خلاصه کلی بوس به روی ماهتون.
حالا جواب سوال استاد جان، راستش من این فایل رو در مهر ماه سال 1403 گوش میدم و پاسخم بهش اینه
من برای تقویت باورهای مثبت راجع به خودم(توانمندی هام، هنرم و ..) چند سالی هست اینکار رو انجام دادم، یه کانال شخصی توی تلگرام برای خودم ساختم، هر زمان هر کسی به شکل متنی در گفتگوها ازم تعریف کرده یا برام وویس فرستاده رو میگذارم داخل اون کانال و بهشون گوش میدم و حالمو خوب میکنه و انرژیمو بالا میاره، انگاری زمانی که گوش میدم بهشون یادم میاد من چه کارهای قابل تعریفی انجام دادم، احساس لیاقت درونم زیاد میشه و حس خوب پیدا میکنم.
باشد که رستگار باشیم و رو به رشد.
سلام استاد عزیزم
فایل چگونه به خواسته ام میرسم نشانه امروز من بود
من عاششششق وقت گذرونی با سایت شما هست
عاشق اینم که بنویسم
بخوانم
گوش کنم
نگاه کنم
به قانون
و خودم را درگیر قانون کنم
هیچ چیز برایم لذت بخش تر از این نیست
در تمام ابعاد زندگی ام دوس دارم با قانون جلو بروم
هیچ چیزی را به اندازه خداوند دوس ندارم
تمامی این کامنت ها از درونم میجوشد دیگر زیاد فکر نمیکنم موقع کامنت نوشتن دوس دارم هدایت وار بنویسم
به من لذت میدهد عشق میدهد
راستی استاد عزیزم یه نشانه دیگر
تبلتم که آب ریخته بود روش شوهر خواهر شوهرم
برد تعمیر کرد دید مرند درست نمیشه حتی برد تهران با هزینه خودش
خیلی خوشحال شدم شکرخدا
اما بعضی وقتا یه چیزایی پیش میاد که نمیتونم ذهنمو کنترل کنم میگم منکه داشتم رو خودم کار میکردم این دیگه چیه
اما سعی میکنم در این مواقعی بیشتر به درون خودم برم و فرکانس هامو حتی مثبت تر کنم
این باعث میشه شاید من توی شرایط به ظاهر ناجالب باشم اما حالم خوب باشه که این باعث میشه خیلی زود اون تضاد از زندگیم بره بیرون
من روی احساس ارزشمندیم کار میکنم روی اینکه به چیزهای ناجالب توجه نکنم
سلام به استاد عزیزم و تمامی دوستان
کارهایی که من برای کنترل ورودی هام انجام
میدم رو میخوام چندتاشون رو بگم
یه دفتر دارم که عنوانش دفتر شکرگزاری و توجه به
نکات مثبته ، داخل این دفتر هر نعمتی که به
ذهنم میرسه و دارم و هر اتفاق خوبی که در روز
برام میفته رو داخلش مینویسم
در هنگام پیاده روی روزانه ام سعی میکنم تمرکز
کنم روی زیبایی ها مثلا آسمان آبی زیبا با ابرهای
پشمکی زیبا، ماشین زیبایی که میبینم ، چهره و
اندام زیبایی که میبینم و …
تلویزیون رو تقریبا میشه بگم که حذف کردم
بعضی از مواقع فوتبال میبینم
تقریبا هر روز فایل های استاد را یا میبینم و یا
بصورت صوتی گوش میکنم خصوصا هنگام
پیاده روی
برای خودم کلیپ هایی ساختم که در اون خواسته
هام هست و با آهنگی که روی کلیپ گذاشتم
حس خوبی به من میده و خواسته هام رو بهم
یادآوری میکنه
اینا یه سری از کارهایی بود که در راستای کنترل
ورودی های ذهن انجام میدم
امیدوارم مفید بوده باشه
ممنون از استاد عزیز و تمامی دوستان
شاد و سلامت باشید در پناه خداوند
سلام به اهالی این آشیانه گرم
سلام به استاد عباسمنش و استاد شایسته عزیز
باعشق ردپای پانزدهمین روز از فصل پاییز 1403رو ثبت میکنم
ردپایی از یک موج آگاهی که در درست ترین مکان و زمان به دستم رسید
درسته همینه این همان باوری هست که مدام باید باخودم تکرار کنم
خدا در درست ترین زمان و در بهترین مکان من رو هدایت میکنه
مثل همین الان با کلی عشق دکمه ی من رابه سمت نشانه ام هدایت کن را لمس کردم و این فایل برای من باز شد
حتی اسمش قلبم را لرزاند
“پس کی به خواسته ام میرسم”
به راستی تو کی هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تو چی هستی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
که اینقدر دقیق حتی سوالات مغز منو میفهمی
و اینطوری شاه کلید میدی دستم میگی بگیر در و باز کن
به قول یه جایی تو یه فایلی استاد نقل به مضمون میکردن از کسی که من با عدالت خدا مشکل دارم چون اینهمه خوبی حق من نیست و….
اره خدایا اصلا من باعدالتت مشکل دارم
اینههمه خوبی
برای منی که چندروزه دوباره شرک در وجودم ریشه دوانده بود و شک کرده بودم به مسیرم
و یادم رفته بود که چطور به این جایگاه رسیده بودم
خدایا منِ بنده یِ مشرک رو انقدر راحت هدایت میکنی
پس اگر فقط یک ذره توحیدی تر باشم اونوخ چکار میخوای برام بکنی؟
اینهمه خوووووب چرایی؟؟!!
سوال این بود
تجربه ت از کنترل ذهن چیه؟
من حداقل توی همین یک ماه اخیر بارها و بارها با کمک الله
(که وااااقعا تموم کردیت ش رو میدم به خودش)
کنترل ذهن کردم
مثلا من یکی از ابزار کارم خراب شداین درحالی بود که من تازه یکم اوضاع مالیم راسو ریس شده بود خوب تازه اون نفس راحت رو کشیدم که اخییییییشش این ماه پول بیشتری توی حسابم میمونه اما یهو به طرز عجیبی اون خراب شد و نزدیک 2میلیون برامخرج تراشید
خدایا شاهده اگر این اتفاق قبل آشنایی من بااین قوانین بود میزدم به سیم آخر که
تو دیگه چه خدایی هستی به قول اون شعر پروین
که میگه
این گره را زان گره نشناختی؟!
پس عدالتت کجا رفته
هرچی سنگه مال پای لنگه
دیوار از من کوتاه تر ندیدی
الان چه وقتش بود
دوقرون دوزار چِش نداشتی ببینی توی حساب من بمونه
همونم خواستی بره تو جیب تعمیرکار
این بود درجواب اون همه خواسته هایی که برات نوشتم
و
و
و
واقعا من همچین آدم قدر نشناسی بودم
خدایاهنوز جواب سوالم رو ندادی
تو چطور من رو بخشیدی
چطور ندید گرفتی
چطور چشم پوشوندی
رو تموم اون قضاوت هایی که کردمت
رو تموم اون دفعاتی که هررررر مخلوووقی رو به توعه خالق ترجیح دادم
واقعا اینهمه خوب چرایی!
ولی این بار باتموم سختی های که داشت
باخودم گفتم اگه بخوای بعد این همه فایل گوش کردن و نوت برداری و دفتر پر کردن
باز هم بشینی غر غر کنی که
اهههههههه به خشکی شانس این چه بلای آسمانی بود که به سرم اومد ؟
دیگه واقعا خیلی مسخرس
یه جورایی باحالت تمسخر به خودم نهیب زدم که
برو ببینم چیکار میکنی
من همیشه وقتی مسخره میشم یا نسبت به انجام کاری بی عرضه نشون داده میشم
بیشترین انرژی رو برای انجام اون کار میگیرم
و گفتم عههههه اینطوریه ؟
نشونت میدم
من میتونم
منننننننن از خدا میخوام اونم خودش گفته کمکم میکنه
من از خدا توقع دارم وقتی سمت خودم رو انجام بدم اون خودش گفته وظیفه شه که کمکم کنه
همونجا گفتم خدایا خودت کمکم کن
میخوام پیش خودت رو سفید شم
الاااااهی قربونت برم که از خودت به خودت پناه میارم
واقعا من کیو دارم
من هیشکیو ندارم
من فقط تورو دارم و بس
اصل فقط تو هستی که میفهمی حرف منو
توهستی که باهام راه میای همه جوره
تو هستی که باهررررسازم میرقصی
هردفه بهم گله نکردی که بسه دیگه
چه خبرته
پررو شدی
از خودت یکم بفهم
نه تو هربار به جای این که من آهنگ رو عوض کنم
تو رقصت رو عوض کردی و به سازم رقصیدی
آخ من چطور نترسم که نکنه باز دوباره مشرک بشم ؟
وواقعا نمیدونید استاد چقدر برام سخته که متن م رو انسجام بدم و بعد هر کلمه دلم نخواد که ده خط از معرفت ربی بنویسم که تموم قدرتش رو به من بخشیده
ومن رو بصورت vip تاج گزاری کرده برای اینکه خلیفه ش باشم روی این زمین پهناور
الله اکبررررر
الله اکبرر
حالا بزارید بگم که چطور من کنترل ذهن کردم ینی درواقع خدا کمکم کرد
در ذهنم تداعی شد که سوال بپرس سوال های خوب
گشتم چه سوالی بپرسم وکفت بپرس چه اتفاقات خوبی توی این ماجرا هست
ذهنم پوزخند زد
چرخ ت ترکیده
دودش رفته تو چشمت میفهمی
دومیلیون خرج برداشته میگی اتفاق مثبتش چیه؟
گفتم اگه قراره با ساز تو برقصیم دوباره جامون ته همون چاهیه که تازه ازش اومدم بالا
من نمیفهمم خداگفته الخیر فی ماوقع
اگه اون گفته ینی هس
فکر کردم و انگار یهو جوابها به سمتم سرازیر شد
ندا اومد
هیچ میدونی از روزی که کارت رو کنسل کردیم چقدر شکرگزار همین چرخی بودی که قبلاً اصلا نمیدونستی چقدر برات مهمه و چه نعمتی داشتی
هیچ میدونی ما ازین روش چقدر برات روشن کردیم
که هروقت هر لحظه مشکلی برات پیش بیاد با بینهایت دستانی که داریم کارت رو اوکی میکنیم
و تو نیازی نیست کاری بکنی
وفقط باید بسپاری به ما ؟
(آخه من اصلا این بار تلاشی نکردم همون اول گفتم خدایا خودت درستش کن من نه تعمیرکار خوب میشناسم نه پولش رو دارم خودت میدونی و خودت)
به طرز جادویی بعد این تسلیم خداشاهده
بابام زنگ زد خودش گف چرخت رو چیکار کردی؟گفتم هنوز هیچی
گفت خودم میام میبرم جایی آشنا دارم قیمتش هم مناسبه..
.
آخه من قبلش به خودم گفتم استاد گفته باید مسئولیت تموم مسائلتون رو بپذیرید ومن نمیخوام این بار به بابا بگم من باید خودم مسئله مو حل کنم
و این بار خودش زنگ زد
و اومد تموم کارهاشو انجام داد
و درست شد پولش هم خودش داد
و من این بار دیگه تعجب نکردم که
چطوووووری آخه !
چون این بار طبق هدایت عمل کردم و فقط به خودش سپردم که خب نتیجه از اولش مشخص بود
و باخودم گفتم اگه بااین اتفاق قرار بوده من تو رو بهتر بشناسم دستان تو رو ببینم و ایمانم بیشتر تقویت بشه و سپاسگزار تر بشم
همین کافیه
این ماجرا رو بارها و بارها برای خودم مرور کردم و از اون روز هربار که چرخم رو میبینم با حس بهتری سپاسگزاری میکنم بابتش
و اما بااین فایل درک کردم که وقتی ما یک خواسته ای رو ارسال میکنیم باید منتظر جوابش باشیم
درسته من خواسته ام از خدا این بود که
خدایا مسیر من رو جوری رقم بزن که من بیشتر سپاسگزار باشم و ایمانمُ بهت راسخ تر کنم و بهتر بشناسمت
من ازت خواسته بودم خودت رو بهم نشون بدی دستانت رو بهم نشون بدی
وتو اینطوری بهم نشون دادی
و این فقط یک مورد از کنترل ذهن هایی بود که خودم عاشقش شدم رفت
و
این داستان ادامه دارد
استاد عزیزم ازت ممنونم بابت آگاهی های ناب این فایل
واز خدای خودم ممنونم که من رو لایق دریافت این آگاهی ها دونست
در پناه الله یکتا باشید.
درود مطهره عزیزم
امیدوارم که حال دلتون عالی و متعالی باشه
چقدر از کامنت زیبایتان لذت برم واقعا بیراه نیست که استاد عزیز میگن کامنت دوستان خودتون رو بخونید یا خودتون کامنت بنویسد
من وقتی کامنت مینویسم یا کامنت دوستان رو مطالعه میکنم ذهنم آروم تر هست حرف ها و تصاویر مثبت در ذهنم میچرخه
به خودم قول دادم و از خدام کمک خواستم که کمکم کنه هم کامنت بنویسم هم کامنت دوستان رو بخونم
یعنی درواقع
تو سایت لحاف تشک بندازم
اونجا که گفتین وقتی ذهنتون شروع کرد به نجواها تورو بترسونه یا سست کنه شمارو گفتین اگه بعد از این همه فایل گوش دادن قرار مثل قبل فکر کنی و عمل کنی که هیچ
ما ترک ها در این جور مواقع یه اصطلاحی داریم (گه یغشدر)یعنی بیا جمع کن دیگه فایده ای نداره
واقعا این جمله رو نیاز داشتم
سه سال هست که تو سایت هستم و هررررروز فعالیت دارم
شاید کامنت کم بنویسم ولی هررررروز فایل گوش میدم و این جمله رو همیشه باید به خودم یادآوری کنم که تو که این همه فایل گوش میدی نباید مثل قبل و فکر کنی یا عمل کنی باید متفاوت فکر کنی باید متفاوت عمل کنی تا نتیجه متفاوتی بگیری
ممنونم دوست عزیزم که دستی از دستان الله مهربان برای من شدی
دوستت دارم
ممنونم استاد عزیزم که این محفل زیبا را برایمان فراهم ساختی عاشقتم
مریم جان استاد عزیزم از صمیم قلبم از شما تشکر می کنم
در پناه یکتا بی همتا