پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 53
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-23 10:37:532024-02-28 11:44:40پس کِی به خواسته ام می رسم؟!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام استاد
خب ساعت 11 گذشت و فکر میکنم که بشه گفت دیگه داخل مسابقه نیست شاید هم باشه به هر حال این پرسش لذت بخش بود .
استاد گرامی و دوست داشتنی از شما برای ایجاد این مکان سپاسگذارم و از خداوند میخوام که راه های بهتر و عالی تری رو پیش روی شما قرار بده
در پاسخ به جواب سوال استاد که چه زمانی قرار هست به خواسته هامون برسیم خیلی فکر کردم و نتیجه ای که گرفتم این هست که باید یک پله بالاتر از این سطحی که داره پاسخ ها در اون داده میشه ایستاد و از بالا تر به موضوع نگاه کرد .
شاید از جایگاهی که خداوند به این موضوع نگاه میکنه .
باید دید خداوند کی ما رو لایق داشتن و رسیدن به خواسته ای میدونه(هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر به اذن خداوند = هیچ کس به هیچ خواسته ای نمیرسد مگر به اذن خداوند = بر اساس کتاب استاد در این زمینه باید دید سیستم خداوند برای رسوندن هر فرد به هر خواسته ای به چه صورتی هست )
احساس میکنم که اگر از بعد لا زمان و لا مکان بودن خداوند به موضوع نگاه کنیم همین الان هم به تمام خواسته هامون رسیدیم و در عالم واقع تمام مواردی که میخواهیم رو داریم از ماشین خونه سلامتی زن خوب شغل خوب فرزند عالی خانواده خوب مسافرت تفریح و … و همه چیز هایی که میتونه به ذهن هر فردی راه پیدا کنه . اینجا و در این دنیا بین خواسته و دریافت ما فاصله ای هست تا بتونیم در این مدت زمان و در این بعد زمانی مز مزه کنیم خواستمون رو و تا جای ممکن اون رو درک کنیم و تغییرش بدیم تا تکمیلش کنیم و بهش پر و بال بدیم ( این پر بال دادن شامل تجسم ، تصور ، صحبت کردن ، مطالعه ، باور سازی و پرسش ، پیگیری و … که بارها در مطالب ذکر شده میشه ) هر زمان خواستنمون در یک موضوع کامل شد رسیدن و دریافتش برامون بدیهی میشه .
میخوام به موضوعی اشاره کنم که اون موضوع رها سازی یاد میشه در اموزش ها که خواستمون رو رها کنیم . من میخوام اسمش رو بزارم عبور از خواسته شاید درک واضح تر و راحت تری رو به ما بده . زمانی که بتونیم از خواستمون عبور کنیم به اون دست پیدا میکنیم .
بارها این داستان ها تکرار شدن که افراد موفق به موقعیتی که دست پیدا میکردن بسیار عادی بوده براشون در حالی که اطرافیان تو پوست خودشون نمیگنجیدن . چون اونها تمام این موارد رو انجام داده بودن و براشون مهم نبوده دیگه یعنی از اون مورد عبور کرده بودن و در این زمان هست که به خواسته دست پیدا میکنه ( با توجه به بعد زمانی ممکن )
و موضوع دیگه ای که هست اینه که خواسته ای رو که داریم باید از ته دل بخواهید(واقعی و از اعماق وجود – مطالعه بیشتر : داستان معروف فردی که در پی یادگیری فلسفه بود و استادش سرش رو زیر اب فرو برد و گفت هر زمان فلسفه رو مثل هوا خواستی بیا) و از اون عبور کنید. در زمانی به شما داده میشه که انتظارش رو ندارید . چون سیستم خداوند غافلگیریه به نظرم. تماما اتفاقات از جایی به ما میرسه که انتظارش رو نداریم . و هیچ وقت خواسته هامون از محلی که بارها روش محاسبات انجام دادیم به دستمون نمیرسن . چون این راه ها ابتدایی ترین راه هایی هستن که ما تو ذهنمون تونستیم چیدمانش رو انجام بدیم.(ما اولین باره داریم بندگی میکنیم ولی خداوند سالیان سال هست که خداوند هست و تمام راه ها و تمام امکانات رو برای رشد و موفق کردن ما در اختیار داره و بیشتر از هر کسی میخواد که ما موفق ، شاد ، سالم ، ثروتمند باشیم )
مثالی براتون میزنم
حرفه ی من ساختمان هست . روزی از کوچه ای رد میشدم که ساختمان های بسیار لوکس درون اون کوچه بود و درب یکی از این ساختمان ها باز بود و در حال کار درون ساختمان بودن توی دل خودم نگاهی به خونه کردم و گفتم { هان اینه – ادم باید تو این خونه ها کار کنه (درحالی که درون ذهنم این موضوع میچرخید که کارهایی که پیش از این انجام داده بودم کارهای کوچک تری بودن و فکر میکردم دقت کنید فکر میکردم که من توانایی رسیدن و داشتن چنین کارهایی رو ندارم و هزار و یک بهانه که فکرم میاورد) ولی خواستم از ته دل بود و دلم به قول خودمون روشن بود و تو دلم میگفتم چقدر خوب و لذت بخش هست ( احساس عمیق و واقعی و ناگهانی از اعماق وجود به نظر خیلی قوی تر از احساسات ساختگی هست ( روی واقعی شدن احساس هم باید کار کرد )} و رفتم و مسیرم رو ادامه دادم کل این عبور و صحبت های درونی من شاید به چند ثانیه هم نکشیده بود . اما از اینجای داستان جالب تره به چند ساعت نکشید که تماس گرفتن و ادرس یک ساختمانی رو به من دادن برای بازدید و کار ادرس رو گرفتم و رفتم . اما از یه جایی به بعد من احساسی مثل ترس از خداوند بهم دست داده بود چون ادرسی که داده شده بود همون ساختمانی بود که صبحش دیده بودم و زمانی که به درب اون ساختمون رسیدم نمیدونستم باید چیکار کنم انگار تمام ذهن و دل من خالی شده بود و فقط خدا رو میخواست و هیچ چیزی رو به جز او طلب نمیکرد . دیگه هیچ موضوع مهمی در اون لحظه موجودیت پیدا نمیکرد و فقط میخواستم جایی باشه سر به زمین بزارم و سجده کنم و شکر کنم و ازش سپاسگذاری کنم
به صورت کلی میخواستم بشینم و گریه کنم
چون اون لحظه خدا رو توی تمام در و دیوار اون خونه و زمان و محیط و هر چی که بود میدیدم .
احساس میکنم که اینجا نباید با فکر صحبت کرد و باید با دل حرف زد .
با تمام توضیحاتی که داده شد میخوام یه پله باز بالاترش رو نگاه کنیم و اون این مبحث هست
ما زمانی به خواسته هامون میرسیم که به خدا ایمان پیدا کنیم
بعد زمان رو اینجا میتونیم با در نظر گرفتن این موضوعات که 1- خداوند از روح خودش به ما دمیده و 2- این داستان که میگه اگر به کوهی گفتید از سر راهتون بره کنار و نرفت مشکل از کوه نیست مشکل از شماست(فکر میکنم یکی از ائمه یا بزرگان مطرحش کردن ) و این آیه که خداوند میفرمایید 3- …کن فیکون ( میگوییم موجود باش موجود میشود ) میخوام بگم که ما ادم ها توانایی خلق خواسته هامون رو داریم .
ما ابتدا خواسته هامون رو میسازیم و بعد به اون ها دست پیدا میکنیم .
استاد گرامی سپاسگذارم برای فرصتی که برای ما و همگان فراهم کردید تا حرف ها دریافت ها و اتفاقاتشون رو مطرح کنن .
به امید رشد ، پیشرفت ، تعالی و موفقیت همه دوستان ، و شما استاد عزیز و دوست داشتنی
عذرخواهی میکنم از طولانی شدن مطلب و سپاس برای صبر و شکیباییتون
یا حق
سینا عزیز سلام
دیدگاه شما بسیار پر بار بود
قطعا برگی بدون اذن خدا از روی درخت بر روی زمین نمیفته
ممنونم
سلام
از این که زمان گذاشتین و مطالعه کردین سپاسگذارم
باعث افتخار بنده است حضور در کنار چنین جمع خوب و دوست داشتنی
از استاد هم سپاسگذارم برای این فکر و ایده ی خوب که عملی کردن .
چه راهکاری برای تمرکز بهتر و بیشتر بر نکات مثبت اطرافت ات داری به گونه ای که به مدت زمان بیشتری در احساس خوب بمانی، کمتر نگران شده یا بترسی یا حتی بتوانی نکات مثبت را از دل هر وضعیت به ظاهر نادلخواهی نیز شناسایی و بر آن متمرکز شوی؟
سلام به همه دوستان عزیز
هر چقدر که سوال رو میخونم ایده ها و پاسخ هایی خوبی به ذهنم میاد ، این قدرت سوال خیلی عالیه من که سعی میکنم همیشه استفاده کنم ، ذهن آدمو به چالش میکشه و مثل باراش باران ، ایده و راه حل میباره.
ضمیر ناخودآگاه ما انسان ها خیلی قوی تر از ضمیرخودآگاه طوری که نبرد بین این دو اکثرا ناخودگاه برنده هست و حتما همه اینو تجربه کردن ، استاد در همه فایل ها درمورد باورها حرف میزنه و جایگاه این باورها در ضمیرناخودآگاه هست و نکرار و توجه راه نفوذ به ناخوداگاهه مثلا اگه به خودمون به شوخی و خنده بگیم چقدر خنگی ، این وارد ناخوداگاه میشه و اگه زیاد تکرار بشه تبدیل به باور میشه .
در مواقعی که نکات منفی یا ناخواسته زیاده حتما صد در صد نکات مثبتی هم درونشون هست که ما رو آگاه میسازند و گشایش هست
حتی خدا هم در قرآن فرموده و تاکید کرده به آیه زیر توجه کنید آیه ای که به من کمک میکنه همیشه در تضاد ها آرامشمو حفظ کنم :
سوره شرح
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا / إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا
همانا که با هر سختی ، گشایش و آسانی هست.
دیگه اینو خود خدا گفته ، من این آیه یا آیاتی امثال این آیه رو طوری میخونم که سلول سلول و بافت بافت بدنم حسش میکنن.
ما پا به این جهان گذاشتیم که لذت ببریم پس باید هدف از هر کاری لذت و به خدا رسیدن باشه تا موقع مرگ دیگه حسرت این دنیا رو نخوریم و آماده حرک به جایگاه اصلی باشیم.
چه راهکاری برای تمرکز بهتر و بیشتر بر نکات مثبت اطرافت ات داری به گونه ای که به مدت زمان بیشتری در احساس خوب بمانی، کمتر نگران شده یا بترسی یا حتی بتوانی نکات مثبت را از دل هر وضعیت به ظاهر نادلخواهی نیز شناسایی و بر آن متمرکز شوی؟
قدرت نوشتن :
نوشتن ذهنو درگیر خودش میکنه مثل قدرت سوال
وقتی تمام فکر رو آدم بیاره رو کاغذ واقعی خالی میشه . و راه حل به ذهن میرسه
من هر وقت یکم حسم بد میشه یه کاغذ برمیدارم و اول افکارمو مینوییسم که اونا تمرکزمو نگرین و بعد شروع میکنم درمورد خواسته هام مینویسم یا داستان شگفت انگیز خودمو مینویسم و به حس خوبی میرسم به ارامش میرسم.
من یه دفتر دارم که نکات مثبت هر چیزی رو مینویسم بعضی موقع ها هم در نت گوشی مینویسم واقعا وقتی 4 ،5 بار میخونمشون حالم خوب میشه ، مثلا در روابط ، نکات مثبت بعضی از دوستان و آشنایان رو نوشتم و از وقتی که اونا رو هی مرور میکنم و به حس خوب رسیدم رابطم با همشون خوب شده.
اگه بیشتر توجه ما بیشتر به داشته هامون باشه خیلی آرامتر و شادتر میشیم نسبت توجه خیلی بیشتر به خواسته ها که باعث وابستگی میشه.
دوستان به خدا اگه نکات مثبت رو به هر طریقی با تکرار وارد ناخوداگاه کنیم ، آرامتر میشیم و ایمانمون هم قوی.
هر کس تابع قوانین جهان باشه حتما شاد و در آرامش خواهد بود.
مهمترین رکنی که ما رو همیشه در آرامش قرار میده با خالق و رب خودمون بودنه.
استاد در کتاب رویاهایی که رویا نیستند هم درمورد ایمان به خدا و هم درمورد هماهنگی گفتن بازم میگم باید اونقدر تکرار بشه که در ضمیر ناخوداگاه بشینه.
ما هر طور که خدا رو درک کنیم آنطور حواب میگیریم.
اگه ما همیشه همه چیز رو به نفع خودمون ببینم امیدوار میشیم .
////با خدا باش پادشاهی کن////
وقتی خودمون رو با خدا هماهنگ میکنیم . به خدا توکل میکنیم ، توکل به معنای واقعی ، خودمون رها میشیم از هر فکر منفی و امید وار تر و آرام تر میشیم خیلی لذت میبرم دارم اینو مینویسم یاد تمام نتایجم میفتم که با توکل و سپردن کار هام به خدا میفتم .
اگه باور کنیم که خدا قادره و قدرته و هیچ برگی به اذن او نمیفته به حس عجیب آرامش میرسیم انگاردر بهشتیم.
خداوند رب همه ماست – الحمدالله الرب العالمین – سپاس فرمانروا ، حاکم و صاحب اختیاره جهانیان .
خدااز رگ گردن هم به ما نزدیکه و اگه درکش کنیم و حسش کنیم و همه کارهامون رو به اون بسپاریم بدون اینکه حالمون بد باشه تاکید میکنم نتیچه توکل ارامش بسیار خالصه کارامون حل میشه ، علم هم تایید کرده که وقتی آرامیم (حالت آلفا) روزی جذبمون میشه.
حضرت ابراهیم آرام بود که آتش به دستور خدا سرد شد ابراهیم رفیق خدا بود و همش با خدا بود.
یوسف از همان لحظه که در چاه بود با خدا بود و همه رو بخشید که شد عزیز مصر.
موسی از خدا طلب بخشش کرد بخاطر کشتن یک نفر و پیامبر خدا شد و به خدا ایمان داشت که سمت دریا رفت.
ما هم میتونیم مثل پیامبران باشیم ، اینا الگوهای ما هستند که ما درک کنیم قوانین رو.
به خدا وقتی که در آرامش بودم و فقط درونم با خدا بودم به همه سختی غلبه کردم ، کسانی که به نظر دیگران نمیشد طرف این آدم رفت من وقتی درآرامش بودم باهاشون ارتباط خیلی خوبی برقرار کردم طوری که منو بدرقه میکرد نمیخوام اینجا اینو زیاد باز کنم تا اونجایی گفتم که بابا اگه با خدا باشی پادشاهم میاد طرفت .
اینا رو خیلی تمرین کنیم و سپاسگزار خدا باشیم تا در ارامش باشیم.
در اینترنت یه سرچی کنید هم آیات و هم احادیث بسیار تاثیرگذاری هس
به ذهن و روحمون هر لحظه برسین و احترام بزاریم چرا که مثل جسممون نیاز به تغذیه و مراقبت داره
و با تکرار و توجه در هر لحظه به مثبت ها ارام بشیم.
جهان پر از زیبایی هاست .
امیر عزیز سلام
دیدگاه شما بسیار زیبا بود
با خدا باش و پادشاهی کن بی خدا باش و هر چه خواهی کن
مرسی از دیدگاه عالی شما
سلام به استاد عزیزم و به همه دوستان عزیزم
نظر من در مورد کنترل ورودی های ذهنمون اینه که :
ما باید کاری انجام بدیم که این اتفاق به صورت خود به خود رخ بده .
و برای این که این اتفاق رخ بده ما باید عشق وعلاقه های واقعی مون رو پیدا کنیم.
من خیلی سختم بود که بیام تو سایت و نظرات رو بخونم و به توصیه یکی از اعضای خانوده ام اومدم و نظر دادم و این در حالیه که من خیلی ادعا دارم که میخوام موفق بشم واقعیت اینه که من انقدر اشتیاق نداشتم که بیام توی سایت و همکاری بکنم و وقت بزارم تا به نتایج دلخواهم برسم.
برای پیدا کردن این اشتیاق سوزان که ما رو خود به خود به هدفمون نزدیک میکنه یکی از راه حل هایی که به نظرم میرسه بررسی اتفاقاتیه که با رسیدن به هدفمون برامون رخ میده مثل لذت هایی که از رسیدن به این اهداف میبریم و مسیر هایی که بعدش میتونیم ادامه بدیم این مورد رو توی دوره قانون آفرینش استاد متوجه شدم و واقعا عالی بود.
یا شکر گذاری نسبت به چیزهایی که داریم و مرتبط با هدفمونه و به ما اشتیاق رسیدن به مشابه و بیشتر اون رو میده مثلا اگه هدفمون سلامتیه شکر گذاری نسبت به همون اندازه سلامتی که داریم تا از داشتن سلامتی بیشتر اشتیاق بیشتری پیدا کنیم.
اگر ما این موتور اشتیاق رو روشن کنیم رسیدن به اهداف که یکیش همین کنترل ورودی های ذهنمونه خیلی آسون میشه.
از خداوند سپاس گذارم که استاد عزیز و اعضای سایت و نظر هاشون رو تو مسیر زندگیم قرار داده.
خدا را سپاسگزارم که به من حق انتخاب داد ? درود به استاد عزیز و خانواده ی شاد و پرانرژی عباس منش? باورهای ما مثل یک بذر در وجودمان بصورت دائمی هستند و آماده ی توجه و انرژی از سمت ما هستن حالا این ما هستیم که انتخاب میکنیم اون بذر درخت زیبا و پر بار شود یا علف هرز ? تقریبا یکسالی میگذره از آشنایی من با استاد دوست داشتنی ام که فقط فایل های رایگان و بعضا کتابهای خود استاد رو مطالعه میکنم و این راهها و ایده ها و معجزات برایم اتفاق افتاده ?
0️⃣ شکرگذاریهای هرشب من از یک صفحه شروع شده و به چند صفحه رسیده و حتی در مورد چیزهایی که میخام در آینده داشته باشم است?
1️⃣ حذف دوستان منفی نگر و جالب اینکه تو ماههای اول بعضی ها که به اینکه اون چیه که مرتب تو گوشمه واینقد مهمه کنجکاو شدن و با من همراه و چن نفری دارن هنوز مثل من ادامه میدن و معجزات قشنگی واسه خونواده ام اتفاق افتاد که اونهام بعد چند ماه منو همراهی و تشویق و تائید میکنن ????
2️⃣ اهل تلویزیون نبودم پس راحت با حذف این جعبه ی جادویی کنار اومدم ?
3️⃣ کانال ها و صفحات اجتماعی رو حذف کردم چون گاهی بود که حتی چند کلمه اونم شاید در صفحات روانشناسی حالمو بد میکرد?
4️⃣ در طول روز ٢ ساعت رو به خودشناسی و خودسازی اختصاص میدم و سایت و کانال استاد عباس منش و نظرات مختلف و تجربیاتشون رو و کتابهایی ک ایشون معرفی کردن مثل معجزه ی شکرگذاری، کلمات تاکیدی ،شفای زندگی، جادوی کلام رو میخونم ?
5️⃣ دفتری تهیه کردم و هروز نکات مثبت خودم رو تو رفتارهام و احساسات و افکارم که پیش میاد رو یادداشت میکنم(تمرین توجه به نکات مثبت) ?
6️⃣ وقتایی که احساس یا افکار بد میاد سراغم سریع شکرگذاری رو خواسته هام و یا کاری که برام لذت بخشه یا گوش دادن هروز به فایل های استاد و جدیداً باورهای مثبت رو در مورد خواسته هام با صدای خودم ضبط و گوش میدم مرتب?
چون هروز بدنمون نیاز به ویتامین ها داره ?
7️⃣ صبح ١5دقیقه ی اول بیدار شدنم و شب ١5دقیقه به خوابیدنم در مورد خواسته هام شکرگذاری میکنم ?
8️⃣ مواقعی که در جمعی هستم که حرف های منفی یا غیبت هستش سریع یا بحث رو عوض و یا محل رو ترک یا مثل همیشه فایل های استاد که مثل ویتامین برای بدن هستش رو میگوشم ?????
9️⃣ برای خودم اهداف کوتاه مدت و بلند مدت تعیین میکنم و برنامه ریزی واسه رسیدن بهش و به خدا هم میگم حرکت از من به عمل و نتیجه رساندن از تو خدا جونم که ذهنم مشغول بشه به کار خوبی و حواسشو پرت کنم از پرحرفی ??
? هروز صبح که صورتمو میشورم تو آیینه نگا میکنم و قربون صدقه ی خودم میرم و میگم تو عالی و با ارزشی سمانه جونم و خودمو بغل میکنم ?
توجه میکنم به آدمهایی که الگو و زندگی سالم و موفقی دارن و حتی بهشون میگم و تحسین و تشویقشون میکنم ،باور فراوانی رو افزایش میدم ?
1️⃣2️⃣ هروز به احساسات و ایده هایی که بهم الهام میشه توجه و ١٠٠درصد عمل میکنم و هروز معجزه میبینم ??
دعام اینه که دنیایی سرشار از آدمهای شاد و پرانرژی و زیبا اندیش داشته باشیم به همراه استاد عزیز و اشاعه ی این خانواده ی دوست داشتنی ?
بسم الله و الرحمن الرحیم
شکر آن کس که مرا از ظلمت رهایی داد و مرا به سمت نور هدایت کرد
من دوست دارم کارکرد مغز را به زبان ساده توضیح بدهم.که من بعد از اینکه فهمیدم مغز من چگونه دارد کار میکند شروع کردم به تغییر اطلاعات مغزم و کنترل ورودی های مغزم و همیشه در حال بروز کردن و آپدیت کردن اطلاعات مغزم میباشم.
نگاه کنید.تمامی حیوانات مثل طوطی و طاووس و قناری و گاو زنبور و گربه و پرنده و خزنده و موجودات میکروسکپی و مورچه و …. بر اساس یکسری رشته عصبی که اطلاعات ثابتی بر روی آنها قرار دارند عمل میکنند.تمام اطلاعات در ضمیر ناخودآگاهشون قرار داره.و در هر دوره ای بخشی از اطلاعات از ضمیر ناخودآگاهشون فعال و به آگاهشون(حرکتشون) تبدیل میشود.حالا این رشته های عصبی با آموزش زیاد میتواند تغییر کند و چند رفتارشون از یاد برود و با اطلاعات بیرون برنامه ریزی بشود.مثل حیوانات دست آموز.
پس سلول های تمام عالم میتوانند بر اساس نظم خاصی مرتب بشوند و اطلاعاتشون تغییر کند.پس اطلاعات ثابت در درون موجودات یعنی غریزه.
یعنی این موجودات مثلا 100 رشته عصبی دارند با 100 برنامه دستوری.که تا زمان مرگشان این برنامه ها را تکرار میکنند.
مثلا برنامه تولد.برنامه غذا گرفتن از دهان مادر.بال و پر.آموزش پرواز .پرواز.روش غذا پیدا کردن.تشخیص غذای خوب و بد .میدانند چه بخورند و نخورند.و…
پس مجموع اینها میشود غریزه.
مغز ما هم از بچگی تا الان بوسیله خانواده و جامعه و مدرسه و …برنامه ریزی شده و همین الان 99 درصد رفتارهایمان بر اساس اطلاعات و برنامه ریزی قبلی ما میباشد و دنیا را بر اساس فهم و اطلاعاتی که در درون مغز ما میباشد میبینیم.و تفاوت آدم ها به خاطر تفاوت در آگاهی ها و اطلاعات و به طور کلی تربیت قبلیشون میباشد.
مثلا سعدی میگه به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدمیت.
مثلا من یک طوطی دست آمدز دارم که روزی بالای 50 بار میگه الحمد الله.
حالا میفهمم که سعدی داره چی میگه.
یعنی مثل بقیه حیوانات رفتارهای روزانت غریزی نباشد.نماز و روزه هایت غریزی نباشد .رفتارهای روزانت غریزی نباشد.اعمال ظاهری ما بر اساس غریزه میباشد.و این اعمال ظاهری هیچ تاثیری در زندگی ما ندارد.من خودم قبل از آشنا شدن با استاد 10 سال نماز میخوندم.با گوش دادن به فایل های گرانبهای استاد در یک جایی به خودم اومدم و یک نگاهی به خودم کردم و دیدم از روزی که اولین بار نماز خوندم با نماز 10 سال بعدم هیچ فرقی نکردم و هیچ نوری در درون خودم ندیدم.و فهمیدم که اعمال من تقلیدی هستش و همش بی فایده بوده.که بعد از آشنایی با استاد الان نماز خوندنم معنی پیدا کرده.و واقعا اثرشو در قلب خودم احساس میکنم.و الان میفهمم نماز معراج مومن هست یعنی چه.
خب حالا
امام علی میگه هرکسی دوروزش مثل هم باشد ضرر کرده.
پس فرق ما با دیگر حیوانات قدرت مغز و فکر و تفکر میباشد که باید با آموزش ها جدید و اطلاعاتمان را بالا ببریم و نفس و روحمان را تقویت و زندگی دنیا و آخرتمون را بسازیم.پس مغز شاتل ما براس سفر میباشد.
(چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
بنابراین خیلی از رفتارهای من همین الان غریزی و با برنامه ریزی قبلی هست و من به صورت ناخودآگاه دارم این رفتارها را تکرار میکنم.
پس من اینی که الان هستم نیستم.من دوست دارم یعنی روح من دوست دارد که ثروتمند باشد.عزتمند باشد.شجاع باشد.آرام باشد.عاشق باشد.بخشنده باشد و….
به طور کلی من ذاتا طرفدار خوبی هستم و از بدی ها بیزارم.
ولی الان به خودمون نگاه میکنیم و میبینیم که با اینکه ثروت را دوست داریم ولی فقیرم.دوست دارم شجاع باشم ولی ترس دارم دوست دارم…….باشم.ولی
نیستم
چرا؟
چون من برنامه ریزی مغزم را متناسب با ثروت تنظیم نکردم پس با رفتن به سمت ثروت و با برنامه ریزی مغز برای ثروت این ثروت برای من بدیهی و مغز من هم دیگه ممانعتی برای کسب ثروت نمیکند.
پس چرا من الان میخواهم بروم بدنبال کسب ثروت ولی نمی توانم.چون برنامه ریزی مغز من عوض نشده بنابراین مرا به شک میاندازد و مرا به خطا میاندازد.و من و بقیه انسان ها همش درجا میزنیم
پس من هرچه را بخواهم میتوانم بدست بیاورم.بنابراین من باید در یکسری رفتارها که فکر میکنم مشکل دارم.مثلا کم رویی و کمبود عزت نفس و درجا زدن و دنبال موقعیت های جدید نرفتن و حرکت نکردن به سمت افراد ثروتمند بخاطر برنامه ریزی قبلی من میباشد و باید این برنامه ریزی های مغز تغییر کند.و تنها راه تغییرشون خوراک دادن و اطلاعات دادن به مغز میباشد.چون ما بر اساس داده های مغزمان حرکت میکنیم.و در هر زمینه ای که مشکل داریم باید در اون زمینه اطلاعات و داده های مغزمون را عوض و کنترل کنیم.
خداوند حال هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خودشان نفسشان را تغییر دهند.
بنابراین بسیاری از ترس ها و تردید ها و دودلی ها به خاطر کمبود اطلاعات میباشد.چون من دوست دارم حرکت کنم ولی من تا زمانی که اطلاعات مغزمو بالا نبرم در امون موقعیت قبلی میمونم.چون من بر اساس اطلاعات مغزم حرکت میکنم.پس الان میفهمیم تمامی ترس ها کاذب هستند و اگر اطلاعات مغزم را آپدیت کنم ظلمت درونم از بین می رود و جایش را نور میگیرد و انسان فقط در نور میتواند حرکت کند.و ترس ها به خاطر عدم وجود نور میباشد.
پس تا میتوانید لقمه های نور به مغزتون بدید که دنیا و آخرتتون را تضمین میکند.
فقط با تغییر برنامه ریزی میتوانی خودت را تغییر بدهی.
این راز اتمام حجت با تو است.اگر هنوز حرکت نکرده ای.
پس یکراه را انتخاب کن و سریع دست به عمل برن.
الان فهمیدی که چطور نباید در یک کار غریزی عمل بکنی.
بنابراین واقعا هیچ کاری نشد ندارد.
پس تنها راه موفقیت داشتن ضمیر ناخودآگاه قوی میباشد.
پس دوست عزیز سریع ضمیر ناخودآگاه ضعیفت را به ضمیر ناخودآگاه قوی تبدیل کن.
چرا که روح (من )میدان مغناطیسی مغز را میبیند و در لحظه روح تو میشود بر اساس ضمیر ناخودآگاهت.
من دوست دارم در تمام زمینه ها 100 باشم یا نامبر وان باشم.
ولی نیستم.
چرا
چونمغز من 20 است.پس روح هم باید بر طبق 20 رفتار کند.و چون یکی نیستند.تو میشوی دوتا.
تو (نفست)و روحت یا (همون من).
که این یکی نبودن (یعنی روح و مغزت هماهنگ نیستند)یعنی تو میرنجی چون روح تو دوست دارد 100 باشد و تو هنوز در 20 ماندی.
برو به سمت 100٫با بالا بردن اطلاعات و کنترل ورودی های مغزت.
پس من همین الان میتوانم رفتار کسی را که ثروتمند است را تقلید کنم و مطمئنن سلول های مغز من در ثروت از 20 به 100 تغییر میکنند و من ثروتمند میشوم.من با رفت و آمد با آدم های با جرئت و قوی و تمرین این رفتارها من هم قوی خواهم شد و برنامه ریزی ترس به برنامه ریزی قدرت تبدیل میشود.
??????????????????
حالا دوست عزیز .من تلوزیونو کاملا حذف کرده ام
دوست های منفی را از زندگیم آگاهانه حذف کردم.
در جمع های منفی نمی روم.
با آدم های اکتیو و شاد و سرحال رفت و آمد میکنم و دوست شده ام.
برای هر روزم برنامه ریزی دارم.هدف دارم.تلاش میکنم.
هر روز در حال بروز کردن خودم میباشم.
فایل های صوتی استاد را هر روز گوش میدهم.
از قانون شکرگزاری استفاده میکنم.هر روز خدا را به خاطر داشته هایم شکر میکنم.
از قوانین بخشش و انفاق و صدقه که حقیقتا سرعت روح را بالا میبرد و ما را سریعتر به خواسته هایمان میرساند و درهای رحمت بیشتری را به روی ما باز میکند استفاده میکنم.خدا میگه اگه از مال خودت انفاق کردی.اگر دانه ای گندم بکاری اون دانه میشه هفت خوشه یعنی هر کار خوبی انجام بدی هفت برابر و در جایی گفته هفتصد برابر میکند.پس با انفاق مالت بیشتر هم میشود.
ورزش در دستور کار روزانه ام میباشد.
موسیقی های شاد گوش میدهم.
بزرگترین قانون.قانون تضاد هستش.به خاطر تضاد ها از خداوند شاکر باش.
از انرژی که تضادها در درون تو ایجاد میکنند استفاده کن.
تمام تضاد ها برای کمک به ما آمده اند.نوع نگاه تو به آنها تماما باید عشق باشد.
تضادها ما را رشد میدهند.
من تحت هیچ شرایطی تسلیم هیج شرایط خاص و سخت و تسلیم هیچ مشکل و تسلیم هیچ فرد خاصی نخواهم شد.
در شرایط سخت من سوختم را بیشتر میکنم و انرژی بیشتری را میگذارم.و قانون جهان این است.
قانون نوشتن.تا میتوانید اهداف و شکرگزاری ها را بنویسید.و من این کار را هر روز انجام میدهم.
قانون تایید کردن و تحسین کردن موفقیت های دیگران.
قانون خواندن.
قانون درخواست کردن.
قانون شکرگزاری کردن.
خدا را به خاطر آنچه در زندگیت داری واقعا شکر کن
مهم ترین قانون قانون شکرگزاری است.
تا میتوانی انجامش بده.
کوچکترین شرکی مانع از دریافت نور الهی میشود.
شرک های زندگیت را نابود کن.
هرچه قانون های بیشتری رو رعایت کنی اتفاقات بیشتری و بهتری واست میوفته.
شکرگزاری هم باید عملی باشد.مثلا هم قلبی به پدر و مادر احساس خوب داشته باشی و هم عملی بهشون احترام بذاری.
خدا میگه به من و پدر و مادرت را شکر کن.پس شکر گزاری برای خدا هم قلبی و هم عملی باید باشد.
هرچه قانون بیشتری را عملی کنی.اتفاق های خوب بیشتری را تجربه خواهی کرد.بدون شک.بلاشک
قانون سحر خیزی را رعایت میکنم
قانون نوشتن اهداف.
قانون تمرکز بر خواسته ها.
قانون نظم و مدیریت در تمام امور زندگی ام را رعایت میکنم.
قانون سریع اجرا کردن و قدم برداشتن را اجرا میکنم.
به قانون تمرکز بر خوبی ها و زیبایی عمل میکنم.
قانون باور فراوانی و اینکه نعمت های خداوند بی نهایت هستش را میدانم و خودم را در موقعیت های خوب و در جاهایی که فراوانی نعمت زیاد هستش قرار میدهم. استفاده از قانون رنج و لذت.
قانون نوشتن اهداف و خواسته ها و استفاده از قانون قبل شکر گزاری و تجیم اهداف قبل خواب و بعد بیداری.
و استفاده از تمام اسباب خداوند و استفافاده از قانون باور و فرکانس و قوی کردن خود…..
و در یک کلام هر روز به یاد خدا بودن و از خدا خواستن.
خداوند مرا در مسیر قرار میدهد.این من هستم که باید قوانین را با تلاش و منطق و حرکت عملی کنم.
طبق قانون پایستگی انرژی از بین نمیره و بوجود نمیاد بلکه از شکلی به شکل دیگر تغییر میکند.پس این انرژی دنیایی را صرف کارهای خوب بکنید که نتیجه آن را خودتان میگیرید.هرکه خوبی کند به خود خوبی کرده و هرکه بدی کند به خود بدی کرده.
طبق قانون فیزیک قرار دادن یک آهن در میدان مغناطیسی، پس از مدت کوتاهی آن را به یک آهنربا تبدیل میکند. حال قرار دادن یک ذهن در میدان مغناطیسی بدبختی، میشود بدبختیربا، و قرار دادنش در میدان مغناطیسی خوشبختی میشود خوشبختیربا…
هرچه را که میبینیم، هر آنچه را که میشنویم و هر حرفی که میزنیم، همه دارای انرژی مغناطیسی هستند و ذهن ما را همانربا میکنند.
به قول حضرت مولانا:
تا در طلب گوهر کانی، کانی؛ تا در هوس لقمه نانی، نانی؛ من فاش کنم حقیقت مطلب را؛ هرچیز که در جستن آنی، آنی…
با تشکر از تمامی دوستانی عزیز ووهم مداری.خواهشا اگر خوب بود لایکم کنید.ممنونم ازتون??
محمد عزیز سلام
افرین به شما که شکرگزاری میکنید
سپاس گذاری نزدیک ترین فرکانس به فرکانس خداست
متشکرم بخاطر دیدگاه قشنگ تون
ادامه نظر…
ندای ایشان با اون انرژی منفی نمیذاشت من متن رو تموم کنم یعنی متن و میخوندم اما وقتی به انتها نظر میرسیدم هیچ چیزی نقهمیده بودم
در نظر داشته باشید شب قبلش که فایلو دیده بودم خیلی احساس خوب داشتم همه اش فکر های خوب واتفاق های خوب رو تجربه میکردم
اون لحظه برای اینکه احساس بد و افکار منفی منو نوی خودش نکشه سریع رفتم توی تابلو آرزو هام و عکس هدف رو مشاهده کردم و دیگر صدایی نشنیدم
و از نظرم این فرمول
هدف * تجسم هدف = درصد تمرکز به نکات مثبت
1 -هدف
از یک تا ده از نظر اهمیتی که خودتان تعیین کردید
2- -تجسم هدف
از یک تا ده بر اساس احساس واقعی که خودتان تعیین کردید
یعنی در بهتربن حالت با اولویت ترین هدفتان که احتمالا رسالت شماست
و بهترین حالت تجسم 17 ثانیه
10*10= 100٪
صد در صد توجه تون به خوبی ها میره و ناخواسته ها رو اصلا نمیبیند
باسلام خدمت استاد واعضا محترم سایت.
من هروقت احساس بد داشتم نگاه میکردم به ورودیهای چند ساعت قبلم وفورا متوجه میشدم که کجاها کنترل ورودیهاازدستم دررفته,وبه خودم میگفتم که اینجاها رعایت نکردی انقدر این مراقبه ورعایت کردن روادامه دادم تقریبا الان تمام ورودیهای بد رومیشناسم ومثل انسان روزه دار مراقب ورودیهای ذهنم هستم.
درمحل کار ومنزل هم همینطور,
الآن جوری شده که همکارا وبچه ها درمنزل یا به من تذکر میدهند یا خودشون به همدیگر تذکر میدهند.
مثلا اگر فیلم یا موسیقی غم انگیزی پخش شود یا باورهای نادرست داشته باشد میگویند باورهای غلط دارد.
در واقع یک مراقبه دسه جمعی داریم.مثل امر بمعروف ونهیازمنکر که یک مراقبه عمومی درجامعه است.
باتشکر از دوستان هم مسیر.
خداحافظ.
با سلامت خدمت دوستان گرامی و استاد عباس منش عزیز
به نظر من روش عالی دیگه ای که میشه استفاده کرد اینه که نظرات ارزشمند دوستان رو در هر بخش سایت که میتونه باورمون رو تقویت و احساساتمون رو خوب کنه به صورت فایل صوتی در بیاریم و هر روز گوش بدیم (علاوه بر فایلای استاد)
این روش هم به نظر من میتونه خیلی عالی باشه..
سپاس گزارم خداوند مهربان هستم که من رو در این مسیر قرار داد تا همراه با شما دوستان عزیز و استاد عباس منش گرامی همگی با هم به سعادت حقیقی در دنیا و اخرت برسیم..
سلام
چه ایده جالبی! خوشم اومد ?
سلام.من چندماهه باسایت استادعباسمنش اشنا شدم.وهرروز چندتا ازفایلارو میبینم.تواین مدت باورام خیلی تغییرکرده.وجالب اینه که وقتی درموردش بابقیه حرف میزنی اونا اصلا نمیفهمن چی داری میگی بنابراین نتیجه گرفتم دراین مورد باکسی حرف نزنم.ازجمله کارهایی که من انجام میدم اول ازهمه شکرگزاری درمورد همه چیز واین کارباعث میشه غرنزنم.قبلا بابچه هام خیلی درگیر میشدم والان کاملابرخودم مسلط میشم وبه محض اینکه ارامشمو حفظ میکنم سریع یه راهکاربرااروم کردن بچه ها به ذهنم میاد.یه راه دیگه اصلا تلویزیون واخبارنمیبینم .قبلا مدتها یه فیلمی رو که میدیدم تو ذهنم باهاش درگیربودم.یه راهه دیگه مدیتیشن روبه تازگی دارم انجام میدم که بهت یادمیده بیفکرباشی ودرلحظه حال باشی وباتوجه به اون یادمیگیری که هرموقع بخواهی درمورد یه چیز فکرکنی وهرموقع نخواهی فکرنکنی این کارکنترل افکارتواسون میکنه وندای درونتو فعال میکنه وبهت هشدارمیده.وراهه دیگه نمازمو بامعنی واول وقت میخونم اینجوری خیلی کم حواسم پرت میشه وازخداهم میخوام منو به حال خودم رهانکنه.کاردیگه اینه که چون من همیشه توذهنم باادما ساعتها درگیربودم اینه که اول ادمایی که اذیتت کردن که بیشترفکرتو مشغول میکنن باتمام وجود ببخشی ویه ایده خیلی خوب برابخشیدن اون ادما اینه که بهشون یه هدیه ارزشمند بدی که اصلا نمیتونه فکرشو هم بکننهواین کارحس خوبی بهت میده وباعث میشه ادما روببخشی.ومن وقتی ذهنم شروع میکنه به قضاوت وبدگویی ازیه نفر سریع میگم اعوذ به اله من الشیطان رجیم .یه روز اینقدراین جمله رو تکرارکردم که یه دفعه ایه اول سوره ناس روزبانم جاری شد که بدون اینکه حفظش باشم ومعنیشو بدونم سریع رفتم سوره ناس روخوندم که درمورد وسوسه شیطان بود که همون لحظه به گریه افتادم همون موقع نوشتمشو رو دریخچالم چسبیده وهمیشه میخونمش سریع ازدست پچ پچای شیطون راحت میشم.ویه راهکاردیگه اصلا بیکارنباشید که سریع شیطون براتون برنامه میچینه که فایلای استادیاهرکتابی که دوست دارین بخونین که شیطون اجاز هورود به ذهنتون رو نداشته باشه .واگه شیطون بره اون موقع ندای درونیتون شروع میکنه به هدایتتون که هرلحظه ازخوشحالی به گریه میفتین وباورتون نمیشه که خداچه سریع داره هدایتتون میکنه.شاد وپیروز باشید.
سلام دوستان عزیز
من خیلی دوست دارم روی باورهایمان کار کنم .اما واقعا نمیدانم چطوری؟
نمی دانم چه باید بنویسم و چه جملاتی را مرتب تکرار کنم.
لطفا دوستان تجربیات خود و یا حتی جملات زیبای خود را در اختیار من هم قرار دهند خیلی ممنون میشم.
با تشکر از استاد و دوستان خوبم در این سایت
خدایا متشکرم