پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 77

3059 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اشکان رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 3556 روز

    به نام خداوند رزاق و وهاب من

    از اینکه اینجا با شما دوستان خوبم هستم بسیار سپاسگزارم و هم چنین از آقای عباس منش و گروه تحقیقاتی نهایت تشکر رو دارم.امیدوارم بچه های این سایت روز به روز موفق تر، شادتر و ثروتمند تر بشن و برای این گروه هم آرزوی موفقیت هر چه بیشتر از خداوند متعال دارم.

    از وقتی با قانون آشنا شدم و فهمیدم که ما یک دستگاه تولید کننده فرکانس هستیم که یک سری ورودی ها رو دریافت میکنیم و اونها رو پردازش میکنیم و یک سری فرکانس هایی رو به جهان ارسال میکنیم و جهان مطابق با فرکانس های ما افراد ، شرایط ، موقعیت ها و ایده هایی رو وارد زندگی ما میکنه که نتیجه اش میشه زندگی که هر کدوم از ما در حال حاضر داریم.خب میشه گفت یک قانون ساده است که افرادی که با تعهد بهش عمل میکنن باید هم نتیجه بگیرن و اصلا جور دیگه ای نمیتونه باشه.من 33 ساله هستم و الان حدود 3 سال که با این گروه آشنا شدم و البته با قانون اما عمل کردنم به قانون با تعهد شاید ی چیزی حدود 6 ماه باشه.در مدت این 6 ماه کارهای زیر رو انجام میدم تا در هر لحظه بتونم ورودی های ذهنم رو کنترل کنم و در هر لحظه حالم رو خوب نگه دارم و اگر مواقعی پیش میاد که کنترل ذهنم رو از دست میدم حداقل یک درجه از لحاظ احساسی حالم رو بهتر کنم.

    1٫به طور کامل تلویزیون و رادیو و ماهواره رو از زندگی ام حذف کردم.

    2٫با تمام افراد نامناسب از لحاظ فرکانسی رابطه ام رو قطع کردم و در مواقعی که نمیشه حذف کرد به شدت محدود کردم.

    3٫مکاتب و کتاب های مختلفی رو که میخوندم و باعث شک بیشتر من در مورد قانون میشدن حذف کردم و تصمیم گرفتم که به طور متمرکز فقط رو این قانون کار کنم.به طور مثال الان فقط فایلهای رایگان سایت و جلسات و کتاب هایی رو که از سایت خریدم گوش میکنم و به اینکه بقیه اساتید چی میگن نه کار دارم و نه در مورد اینکه کدوم استاد کارش بهتره با دیگران بحث میکنم.

    4٫در طی روز هر وقت خالی که پیدا میکنم فایل گوش میکنم تا برام بیشتر و بیشتر تکرار بشن چون باور میسازن برام و یا زمان هایی که میتونم در حین انجام ی کار دیگه فایل گوش کنم حتما این کار رو انجام میدم.

    5٫هر روز صبح سوالات خوب از خودم میپرسم یکی از سوالاتی که خیلی حالم رو خوب میکنه و باعث میشه تمرکزم بره روی داشته هام این که به خاطر چه نعمت هایی سپاسگزار هستم؟جواب این سوال رو هر روز صبح به خودم میدم و خیلی حالم رو خوب میکنه.

    6٫در طی روز همش با خودم صحبت میکنم در مورد چیزهایی که میخوام در مورد چیزهایی که دارم در مورد چیزهایی که دوست دارم.بعضی وقتها چون دارم با خودم صحبت میکنم همکارهام فکرهای دیگه با خودشون میکنن.

    7٫تو ماشین ، روی آینه اتاقم و آینه ورودی در خونه نوشتم تو مسئولی هیچ چیز بدون اجازه تو وارد زندگی ات نمیشه و این موضوع رو همیشه تکرار میکنم.

    8٫ فایل عبارات تاکیدی و میثاق نامه رو ریختم تو موبایلم و 3 بار در روز موبایلم رو کوک کردم که زنگ بزنه و یادآوری کنه که فایل رو گوش کنم.تایم وسطش رو معمولا سر کار هستم و در حین کار کردن با خودم تکرارشون میکنم

    9٫چون کنترل افکارم برام سخته برای اینکه در طول روز کنترل کنم خودم رو این سوال رو از خودم میپرسم که الان چه احساسی دارم؟با توجه به جوابی که به خودم میدم میفهمم که دارم درست عمل میکنم یا نه.

    10٫ همیشه در هر اتفاقی که در طول روز میفته اول به خودم میگم هیچ چیز بدون اجازه تو وارد زندگی ات نمیشه بعد با خودم میگم حتما تو این موضوع ی خیری هست و سوالی که همیشه از خودم میپرسم این که الان چطوری به این موضوع نگاه کنم که حالم ی درجه بهتر بشه؟ در کل میتونم بهتون بگم که از قانون قدرت سوال و قدرت کلام در مبحث قانون آفرینش خیلی استفاده میکنم برای کنترل ذهنم.

    11٫بحث کردن با افراد غیر هم فرکانس رو هم کلا گزاشتم کنار و اصلا بهشون هیچ کاری ندارم و اصلا هم سعی نمیکنم که چیزی رو برای کسی ثابت کنم.

    12٫جدیدا به حرف بقیه کاری ندارم و کاری رو که لذت بیشتری از انجام دادنش میبرم همون رو انجام میدم.دنبال لذت بردن بیشتر از دنیا هستم تا نگران بودن از حرف های مردم

    13٫هر روز ی فایل دارم که آقای عباس منش در مورد تعهد صحبت میکنن حدود 7 دقیقه است.حس خوبی بهم میده پیشنهاد میکنم حتما گوش بدین.با خوردن و خوابیدن و حالا ی روز تمرین انجام بدیم ی روز انجام ندیم به جایی نمیشه رسید اون هم برای ذهنی که شاید چندین سال ورودی نامناسب داشته

    14٫معمولا هدف های کوچکتر رو انتخاب میکنم و تیک میزنمشون تا یواش یواش باورهام قویتر بشن و برم دنبال بزرگترهاشون.مثلا من تو 107 خواسته ام از خدا اهدافی دارم که با 100 هزار ت تیک میخورن اول دنبال اونهام و ی چیزی رو که همیشه به خودم میگم این که از مسیر لذت ببر اون جزئئ از هدف.

    15٫ی شریک موفقیت دارم که همیشه در مورد قانون باهاش صحبت میکنم و چون حرف های هم رو میفهمیم خیلی حالم خوب وقتی با هم صحبت میکنیم و همدیگه رو تایید میکنیم.

    16٫هر روز صبح موقع شستن دست و صورت خودم رو میبوسم و به خودم تو آینه میگم خیلی دوست دارم

    در پایان برای تمام دوستانم آرزوی موفقیت میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    حمید دهسنگی گفته:
    مدت عضویت: 2734 روز

    خنده باید به ریش روزگار

    ورنه دیر یا زود پیرت می کند

    سنگ اگر باشی خمیرت می کند

    شیر اگر باشی پنیرت می کند

    باغ اگر باشی کویرت می کند

    شاه اگر باشی حقیرت می کند

    ثروت ار داری فقیرت می کند

    گاز را بگرفته زیرت می کند

    عاقبت از عمر سیرت می کند

    گر زدی قهقهه به ریش روزگار

    ریش را چرخانده شیرت می کند

    دل به تو داده دلیرت می کند

    خویشتن فرش مسیرت می کند

    عشق را نور ضمیرت می کند

    خاک اگر باشی حریرت می کند

    کورش ار باشی کبیرت می کند

    رستم ار باشی امیرت می کند

    آشپز باشی وزیرت می کند

    پس بخندید و بخندانید هم

    خنده دنیا را اسیرت می کند…

    لبتان پر خنده دلتان شاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    در مسیر دارما گفته:
    مدت عضویت: 3824 روز

    سلام به همه انسانهای در مسیر خوشبختی

    بنام خداوندی که قدرت اختیار را به ما داد تا خودمون زندگی مون را انتخاب کنیم.

    از روزی که مسابقه گذاشته شده تمام افکارم درگیر شده که واقعا جواب واقعی و درست این سوال چی میتونه باشه؟؟

    با خودم میگم کاش من بتوانم بهترین جواب را بتوانم بدم چون واقعا به تمامی محصولات استاد عباسمنش نیاز دارم و الان با تمام وجودم در شب آخر مسابقه میخوام برای همه عزیزان بنویسم.

    با وجود اینکه خیلی از ما میدونیم جواب تئوری این سوال چیه و خیلی هم راحت جواب میدیم اما چرا در حقیقت اتفاق نمی افتد یا ما عملکرد واقعی نداریم نسبت به ورودی های ذهنی.

    جواب در اینست که اولا باید دکمه تجزیه و تحلیل ذهنی را که با استفاده از اطلاعات و داده های قبلی درست شده و ما نسبت به تمامی اتفاقات گذشته عکس العمل نشان میدهیم را خاموش کرده و تمام قوانین درست را یاد گرفته و فقط به قانون های جهان هستی عمل کنیم.

    یعنی مثلا وقتی داریم به یک مسئله فکر میکنیم بجای تجزیه و تحلیل آن مسئله و پیدا کردن راهکار از قوانین جهان هستی برای بررسی آن مسئله استفاده کنیم.

    این قوانین رو استاد با کلی مطالعه و تحقیق درست کرده اند که بتوانیم از آنها برای کنترل ورودی ها استفاده کنیم حتی در قران کاملا این قوانین توضیح داده شده که میتوانیم همه را یاد گرفته و بکار بگیریم.

    دقیقا مثل آچارهای مخصوص پیچ و مهرهای شماره بندی شده می مانند. فقط کافیه ما استاد این آچار و پیچ و مهره ها باشیم مثل استاد عباسمنش.

    زمانهایی که این قوانین را به موقع و بجا استفاده نکنیم و یا انها را بلد نباشیم ورودهای ذهن ما بر اتفاقات و شرایط زندگی غالب میشوند و جوری زندگی ما طی میشود که برخلاف میل ماست و دچار تضاد میشویم. و خیلی از ناخواسته هاییم که داریم برای ما اتفاق می افتد.

    برا جلوگیری از وقوع چنین شرایطی ما همیشه باید روی احساس مون کنترل کامل داشته باشیم اگر به محض دیدن شنیدن لمس کردن فکر کردن و نجواهای ذهنی در هر زمینه ای احساس خوبی نداشتیم و حس خوبی در درون ما ایجاد نشد سریع باید از اون اعمال دست برداریم. ولی اگر در هنگام انجام اعمالی که مربوط به ورودی های ذهن ماست احساس خوبی در ما ایجاد شد باید در همان جهت ابعاد اون اعمال را بیشتر کنیم و با تکرار و مداومت و پشتکار لحظه به لحظه احساس خوب را توسعه بدیم و آنرا در وجودمان گسترش دهیم.

    خداوند این قدرت را به ما داده که بتوانیم خیلی راحت احساس خوب و بد را تشخیص دهیم و در جهت تصحیح آن طوری که به سمت و سویی که دوست داریم قدم بر داریم.

    پس قدم اول: پذیرفتن اینکه هر آنچه که بلدیم ممکن است درست نباشد و تبدیل شده باشد به باورهای غلط

    قدم دوم : استفاده نکردن از دانسته ها و باورهای قبلی و خاموش کردن دکمه تجزیه و تحلیل ذهنی خودمان

    قدم سوم : یادگیری تمام قوانین جهان هستی و ایجاد باورهای درست و اصولی به کمک بسته های استاد عباسمنش و قران و استفاده از آنها مثل آچار و پیچ و مهره طوری که هر آچار شماره بندی دقیق و میزون دارد بر حسب پیچ مورد نظر

    قدم چهارم : کنترل تمام رفتار و عکس العمل های ما در مقابل اتفاقات و شرایط زندگی به کمک بوجود امدن احساس خوب یا بد

    قدم پنجم : اقدام در مقابل احساس بد در جهت خوب شدن احساس و ارتقا و گسترش احساس خوب در صورتی که جرقه ای از این نوع احساس خوب را حس کنیم

    امیدوارم که مفید واقع بوده باشه و بتوانم این جایزه را به کمک رای همه دوستان بگیرم لطفا به من رای بدید چون واقعا این جایزه از نون شب برای واجب تره

    جای جای این سایت برای من بهشت است همه تونو دوست دارم مخصوصا استاد عزیز و دوست داشتنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    حمیدرضا پهلوان گفته:
    مدت عضویت: 3509 روز

    با سلام خدمت دوستان عزیز بویژه استاد عباس منش عزیز. میخواستم چند تجربه از تغییر باورهایم را برایتان بنویسم. من قبلا از سخنان استاد در مورد تغییر باورها و چگونگی ایجاد انها زیاد متوجه مطلب نمیشدم تا اینکه تقریبا از تیرماه 96 شروع کردم به تغییر باورهایم به این روش که هر روز یک جمله قدرتمندکننده و ثروت زا را تکرار میکردم.جمله هایی از این قبیل: خداوند وهابم بیشتر ار من دوست دارد که ثروتمند شوم/جهان من سرشاراز نعمت و فراوانی است/ پول در اوردن راحت ترین کار دنیاست و جملاتی از این قبیل و از صبح تا شب در محل کار (که در حال حاضر کارمند هستم )و در منزل تکرار میکردم و جالب اینکه دقیقا یک ماه پس از تکرار این موارد مبلغی معادل 6 برابر حقوق اصلی ام ، مزایا وسایر مبالغ جانبی بحسابم رفت. چند ماهی این کار را انجام ندادم تا اینکه از یک ماه پیش تکرار این جملات را با حال خوب و قدرت بیشتری انجام دادم تا اینکه چند روز پیش مبلغی معادل 10 برابر حقوقم به حسابم رفت که دیگر ایمان کامل پیدا کردم که فقط با تکرار این جملات باورهایم در حال عوض شدن است و اکنون با قدرت بیشتر در حال تکرار باورهایم هستم. تغییر باورها به همین راحتی است و به قول استاد نباید دنبال رمز عجیب و غریبی بگردیم. ضمنا وقتی من در حال تکرار این جملات بودم نشانه های فراوانی را در خوابهایم به صورت بارانهای شدید و سیلاب ها و ابهای زلال می دیدم به طوریکه چند شب قبل از اینکه مبلغ 10 برابر حقوقم به حسابم برود به طور مداوم از این قبیل خوابها میدیدم.نشانه های فراوانی را میتوان مثل یک گنج یاب تصور کرد که هرچه به ثروت نزدیکتر میشوی علامتهای بیشتری و بوقهای ممتد بیشتری را دریافت میکنی.در مورد ثروت شما یک ماه اگر روی باورهایت به طریقی که در مورد خودم مثال زدم کار کنید بدون شک به نتیجه میرسید. ضمنا اگر در نوشتن این باورها از نام خداوند بیشتر استفاده کنید قدرتمند کننده تر است مثل: خداوند وهابم از راههای ساده و سریع مرا به ثروت حلال می رساند.(فقط نکته مهم این است که حالتان را خوب نگه دارید)ضمنا من وقتی روی قدرت خداوند حساب ویژه ای باز کردم به من الهام شد که در مورد کیهان وستاره ها مطالعه کنم که با مطالعه بعضی نکات به قدرت و عظمت خداون ایمانم فوق العاده قوی شد.یک مثال میزنم: خورشید تقریبا 1میلیون و سیصد هزار برابر زمین است و در حالیکه ستاره ای بنام یووای اسکوتی 5 میلیارد بار از خورشید بزرگتر است.به نظر شما با دانستن این مطلب دیدگاهمان نباید در مورد قدرت خداوند صاحب جلال و جبروت باز تر شود. ضمنا یک پیشنهاد دارم: یک سررسید یا دفتر خوشکل برداریم و نکات بسیار مفیدی که از نظرات دوستان عزیزمون برداشت میکنیم و برایمان مفید است را در ان بنویسیم . با تشکر از دوستان عزیزم و بویژه استاد عباس منش عزیز و امیدوارم با قدرت هرچه بیشتر در این مسیر گام برداریم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      سارا شکری گفته:
      مدت عضویت: 1212 روز

      سلام دوست عزیز

      تجربتون از تکرار عبارات تاکیدی مثبت در رابطه با ثروت واقعا برام جالب و آموزنده بود خصوصا که نوشتید اگر نام خداوند هم درون این جملات باشد ،قدرت تاثیر گذاری آن بیشتر میشود.میخواهم منم با ایمان این تمرین جالب رو انجام بدم و همچون شما نتیجه مالی بگیرم

      سپاسگزارم از نوشته تون و هم اینکه گفتید از کامنت های دوستان نکته برداری کنید برای خودتون، اینم واقعا مفید و عالی هستش

      امیدوارم زندگیتون از همه لحاظ عالی باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    فائقه فائقه گفته:
    مدت عضویت: 3163 روز

    به نام خدای همیشه مهربان

    سلام به استاد عباس منش عزیز و همه ی دوستان گرامی. قصد داشتم پس از گوش کردن دوباره به همه ی فایل های روانشناسی ثروت 3 بیام و نظرم رو بنویسم ولی به دلیل اتفاقی که دو روز پیش برام پیش اومد نشد. به هر صورت من 7 قسمت از این دوره ی بی نظیر رو برای بار ششم گوش دادم و اومدم که در دقایق پایانی این مسابقه نظرم رو بدم.

    1) برای هر تغییری در زندگی و رسیدن به خواسته ها در وهله ی اول باید تعهد داشته باشیم ، همون طور که استاد در جلسات اول هر دوره شون و حتی در فایل های رایگانشون این مطلب رو بیان می کنند . وقتی متعهد می شیم و تعهدمون رو یادداشت می کنیم و امضا می کنیم. در حقیقت تمام نیروهای جهان رو برای رسیدن به خواسته هامون فعال می کنیم و این یک شوخی و یا تلقین نیست. این واقعیته.

    2) باید این امر رو بپذیریم که هر اتفاقی که در زندگی مون افتاده به خاطر باورهامون هست که حاصل دیده ها و شنیده ها از خانواده و محیط اطراف و جامعه مون هست و اغلب آدم ها در شکل گیری باورهاشون نقشی نداشتند ولی اینکه بخوان تا آخر عمرمون با باورهای قبلی مون زندگی کنیم و خودمون رو قربانی جلوه بدیم به معنی ندیده گرفتن ارزش انسانی مون هست چون خداوند به انسان اختیار داده و انسان لحظه ای که اراده کند که تغییر کنه و کنترل زندگیش رو به دست بگیره می تونه به هر چی که میخواد برسه

    3) برای تغییر باورها باید حتما ورودی های ذهنمون رو کنترل کنیم و فیلم ها و سریال ها و کتاب ها شبکه های مجازی و افرادی که با خواسته های ما همسو نیستند رو از زندگی حذف کنیم و البته و صد البته کلا تلویزیون دیدن و گوش دادن به اخبار رو از زندگی مون حذف کنیم چون باعث ایجاد باورهای منفی میشن و بعد هم این که متعهدانه و با امید و ایمان به خدای مهربون از طریق نوشتن و صحبت کردن در مورد اهدافمون و اینکه فایل های استاد و فایل های عبارت های تاکیدی که با صدای خودمون ضبط کردیم رو بارها و بارها گوش بدیم و فیلم های انگیزه بخش و مصاحبه ها و کتاب هایی که در ارتباط با خواسته ها و همسو با باورهامون هست رو ببینیم کوچکترین تغییر ی که به خاطر تغییر باورهامون اتفاق افتاده رو ببینیم و تایید کنیم و شکرگزار باشیم تا نتایج بزرگ و بزرگتر بشن و دنبال الگوهایی باشیم که باورهامون رو تایید می کنن.

    4) جهان مثل آینه عمل می کند . هر چیزی که در مورد خدا و خودمون و جهان باور داریم ، جهان اتفاقاتی رو همسو با باورهامون برامون رقم می زنه. اگر باور داریم که خداوند مهربان است جهان به ما مهربانی خدا رو نشون می ده که ممکنه وقتی داریم این باور رو با گوش دادن این عبارت تاکیدی و یا نوشتن و تکرار این عبارت که (خداوند مهربان است) روی باورهامون کار می کنیم نتیجه در ابتدا همین قدر کوچیک باشه که وقتی سوار تاکسی می شیم بچه اکه کنارمون نشسته با یک لبخندی که به ما می زنه ما رو یاد مهربونی خدا بندازه ولی می تونیم دو ری اکشن داشته باشیم؛ اول اینکه بگیم که این که اتفاقی نیست یه بچه در طول شبانه روز صد بار می خنده و گریه می کنه و یا واکنشی متفاوت داشته باشیم و بگیم که لبخند این بچه به من نمونه ای از مهربونی خدا بوده و این نشونه ای هست که قراره من از این به بعد ابعاد دیگه ای از مهربونی خدا رو به زندگیم وارد کنم (لازمه بگم که خداوند از ازل تا ابد مهربون و رزاق و بخشنده و توبه پذیر بوده و ……….بوده و هست و خواهد بود ولی اینکه چقدرش رو بتونیم ببینیم و در در زندگی مون اتفاق بیفته بستگی به این داره که چقدر باورش کنیم) و این قضیه رو باید بسط بدیم به همه ی اتفاقات زندگی مون و باید بدونیم که نشونه ها یه نقطه ای هستند برای تغییر باورها که تا تاییدشون نکنیم و شکرگزار نباشیم بزرگ نمیشن. ولی وقتی می بینیمشون و شکرگزار هستیم در زندگی مون پررنگ و پررنگ تر میشن (شکر نعمت نعمتت افزون کند ……کفر نعمت از کفت بیرون کند)

    5) در زمان تغییر باورهامون به کسی راجع به این قضیه توضیح ندیم و مثل یک مساله ی محرمانه بهش نگاه کنیم چون وقتی هنوز جوانه ی تغییر باورهامون ریشه دار نشده و خودمون هنوز نتیجه تو دستمون نیست ممکنه با حرف ها و تحقیر ها و تمسخر های دیگران دلسرد بشیم و ریشه مون بخشکه. بذاریم نتیجه مون و رسیدن به اهدافمون دیگران رو به سمت این مسیر هدایت کنه .

    6) تاکید موکد در مورد شکرگزاری …….شکر گزاری رو دست کم نگیریم بذاریم با شکر گزاری جهان روی خوشش رو بهمون نشون بده. مثل میلیون ها نفر ساکن کره ی زمین نباشیم که با کفر نعمت خودشون رو از نعمات خدا بی نصیب گذاشتند و می ذارن . با تغییر باورهامون و توجه به زیبایی ها در های نعمت ها و خوشی های جدید خدای مهربون مون رو به سمت خودمون و زندگی مون باز کنیم. بدونیم که به هر چیزی توجه کنیم در زندگیمون گسترش پیدا می کنه

    7) داشتن احساس خوب مهم ترین اصل و قانون هست باید در هر شرایطی احساسمون رو خوب نگه داریم که به صورت مخفی در تموم مواردی که گفتم وجود داشت از جمله کنترل ورودی های ذهن و شکرگزاری و سپاسگزاری و داشتن باورهای مثبت و خوب نسبت به خدا و جهان و آینده که همه ی این ها برای داشتن احساس خوب هست.

    همیشه همه مون در پناه خداوند مهربونمون باشیم که البته هستیم .موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    Pelin پلین گفته:
    مدت عضویت: 3858 روز

    استاد با فرض اینکه خودتون مستقیما این کامنتها رو میخونید میشه راهنمایی مون کنید در مورد اینکه چطوری بفهمیم عشق واقعی مون ( شغل مورد علاقه مون ) چیه ؟

    چندتا سوال هم دارم ….

    اگر شما سخنران انگیزشی نمی شدید از چه شغلی انقدر درآمد کسب میکردید ؟

    مرد بودنتون چقدر تو موفقیتتون در این زمینه تاثیر داشت ؟

    آیا اگر سال 87 باورهای الانتون روداشتید باز هم تهران رو برای شروع انتخاب میکردید ؟

    چرا تمرین کتاب داستانی ساده انقدر سخته ؟؟? ????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مجید داودی گفته:
    مدت عضویت: 3903 روز

    با سلام واحترام به استاد عزیزم سید حسین عباس منش وخانواده بزرگ موفقیت.

    من وهمسرم به مدت سه سال است که با این سایت پر برکت آشنا شدیم به لطف خدای مهربان تمام محصولات استاد را خریداری نمودیم غیر از روانشانسی ثروت دو که آن هم بزودی به امید خدا وتوانمندی من وهمسرم خریداری خواهد شد. از زمان آشنایی با استاد به موفقیت های مالی کاری وارتباطی بسیار بالایی دست یافته ایم. ولی از تمام این موارد بالاتر رسیدن به حال خوش ورضایت از زندگیمان وسپاس گزاری قلبی از خداوند است. بحدی که تمام اقوام وآشنایان وهمکارانمان متوجه تغییرات فرکانسی ما شده اند.

    در پاسخ به سوال استاد عزیزمان بزرگترین راهکارهایی که ما با آموختن آموزه های استاد و تجربیات خودمان به دست آورده ایم تقدیم به شما عزیزان می نماییم

    1- تلویزیون و اخبار وماهواره وامثال این رسانه های منفی نگر که بر باورهایمان تاثیر بسیار مخرب ومنفی دارد را دفع کردیم.برای مثال ما آپارتمانمان را در زمانی به بالاترین قیمت ممکن فروختیم که بیشتر املاکی های شهرمان فریادرکود بازار مسکن را سر می دادند امامن وهمسرم ذهنمان را به روی این نوع ورودی های منفی و باورهای مایوس کننده بستیم انرژی هایمان را درکنار هم با آموزه های استاد تلفیق کردیم و توانستیم علاوه برفروش عالی آپارتمانمان خانه ای بسیار زیبا و تقریبا دوبرابر مساحت خانه قبلی مان بخریم که تمام پول آن را با قوانین آموخته ازاستاد به راحتی فراهم کردیم که صد البته اول وآخرش لطف خداوند شامل حالمان شد ولی با تغییر دیدگاه وباورهایمان توانستیم این موفقیت را کسب کنیم.

    2- کانون توجه مان را با توجه به قانون ذره بین فقط بردیدن وشنیدن وصحبت کردن ونوشتن در مورد خواسته هایمان قرار می دهیم .وچیزی که ناخواسته ما هست اصلا به آن توجه نمی کنیم .

    3- شا ه کلیدی که استاد در تمام محصولاتشان به ما آموخت این بود که هرگاه موضوعی حال ما را بد کرد فوری متوجه می شویم که برخلاف مسیر خواسته وآرزوهایمان حرکت می کنیم بنابراین فوری با تغییر دیدگاه وزاویه دیدمان نسبت به آن موضوع کم کم در مسیر درست که همان حس خوب وجاده خواسته ها وآرزوهایمان است برگردیم.

    4- پرهیزاز کانال های منفی تلگرام و اینستا ودوری از ارتباط با اقوام ودوستانی که تفکر منفی دارن و صحبت هایشان جنبه های منفی وباورهای غلط دارد

    5- نصب تصاویر زیبا و رویایی مان یا همان دریم برد و نوشته های امید بخش در تمام قسمت های خانه یمان. مخصوصا اتاق خواب

    6- گوش کردن به تاکید استاد در روانشناسی ثروت 3 مبنی بر این که در طی این یکسال آموزش این محصول فقط وفقط آموزه های استاد را دائما گوش کنیم

    7- من وهمسرم درخانه در ماشین در حین رانندگی در سفر در محل کارمان یا انجام کارهای خانه همیشه وهمیشه در حال گوش دادن به محصولات استاد هستیم که من وهمسرم نام آنهارا گنج گذاشته ایم .

    واما چند کلمه با خود استاد عباس منش عزیزم .که یقینا حرف بسیاری از شما عزیزان می باشد. سید حسین عزیز استاد بزرگوارم . ما درزمانه ای زندگی می کنیم که پیغمبر وامامی را ندیده ایم ولی با آشنایی با شما وصحبت های شما که برگرفته از دل قرآن می باشد طعم ومعنای رسول وامام زمان را فرا گرفتیم. ازشما یاد گرفتیم که در کنار همسرم چگونه هم فرکانس باشیم واز زندگیمان لذت ببریم و بهشتی بسازیم که هرلحظه شکر نعمت های بی پایانش را بجای آوریم. و از زندگی و عمرمان نهایت لذت واستفاده راببریم. خدارا بابت وجود نازنینتان بسیار سپاس گزاریم که بزرگترین موهبت زندگیمان را که شما وآموزه هایتان هستید دریافت کردیم همواره سلامت شاد وآرام وثرتمند وسعادتمند باشید. خداوند عمر پر برکت وطولانی وثروت بی نهایت نصیبتان کند. (مجید داودی مشهد)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    مسعود گفته:
    مدت عضویت: 3007 روز

    سلام به دوستای زیبارو و زیبابین

    اینکه یه مرتبه کل احساسمون منفی بشه یا فقط یکم دلسرد بشیم، مرحله هاش متفاوته.

    اگه خیلی منفی شدیم ، باید کم کم شروع کنیم حسمون تغییر بدیم. تا کم کم بهتر و بهتر و طبیعیتر بشیم. و بعد به حالت خوب و یکم خوبتر و عالی برسیم

    اولین مرحله ای که روش کار کردم اینه هیچ چیز اونقدر که قبلا فکر میکردم، مهم نیست. الان با قوانین آشنا شدم و از استاد عباس منش و بقیه اساتید و تجربه های خودم فهمیدم که مدتد زمانی که توی این دنیا زندگی میکنیم، طوریه که همه چیز میگذره، چه زیبا، چه نازیبا. پس خیالم خیلی راحت شده نسبت به قبل و هراتفاقی، هراتفاقی، برام خیلی کوچیک شده

    دومین مرحله. لبخنده. من لبخند میزنم همیشه. حتی وقتی با خودمم. وقتی حس کنم مساله ای میخواد حسمو از بین ببره و کمرنگ کنه، لبخندمو بیشتر میکنم، یه لبخند گنده منو نجات میده. جوری که کل دندونام معلوم میشه. دیوونگیه،‌میدونم. ولی من عاشق این دیوونگی ام که زندگیمو بهتر و بهتر میکنه. مهمتر اینکه شادتر میشم

    سومین مرحله، چراغ سبز. برای خودم اتفاقای کوچیک و بزرگ خاصی رو مشخص کردم که با بیاد اوردنشون، تجسم کردنشون، درگیر شدن حس پنجگانم، خیلی سریع برمیگردم به اوج

    چهارمین مرحله،حواس پرتیه. چیزایی هم دارم که حواسمو کامل پرت میکنه. برای اینکه از زیر فشار بیرون بیام. برعکس نوشتن کلمه ها. شعرای قدیمی رو با ریتم یه اهنگ جدید و مسخره خوندن

    پنجمین و مهترینشم، تجسم لحظه ی موفقیته. هممون در موردش شنیدیم. خودمو توی موفقیتی که میخواستم میبینم. اینکه چه حسی دارم و چکارایی دارم میکنم…

    تغییر و پیشرفت برای من یعنی امروزم از دیروز بهتر باشم. وقتی بهش فکر میکنم واقعا به خودم افتخار میکنم. از چیزی که بهش تبدیل شدم خوشحالم. از چیزی ام که بودم با همه ی کاستی هایی که بوده، خوشحالم. چون از اون کاستی ها چیزای ارزشمندی رو یاد گرفتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: