پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 79

3059 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امین طاهری گفته:
    مدت عضویت: 3509 روز

    با سلام خدمت استاد گرامی و همراهان عزیز

    دو نکته مهم در آغاز سخن

    اول: اینکه نباید برای تصحیح مسیر ذهن و توجه شما طولانی یا دارای مراحل زیاد باشد پس ساده و عملی باشد.

    دوم : اصلا اجازه ورود ناخواسته ها را ندهید تا زمانی را صرف دفاع کنید – بهترین دفاع حمله است .

    1٫ به محض مواجه شدن با ناملایمات لبخند بزنید در شروع باید سریع و هوشمندانه عمل کنید هرچه زمان از دست برود افکار و توجه شما بیشتر غرق در نا خواسته ها میشود .

    2٫ با خود یا دیگران لب به سخن گفتن به موضوعات دیگر با رویکرد مثبت بگشایید ، قدرت شما را در خروج از شرایط فعلی زیاد می کند و به آسانی و سریع جهت خود را تصحیح می کنید .

    3٫ از تمام چیزهای خوبی که می توانید به یاد آورید سپاسگزاری کنید و این شکر و سپاس گفتن تیر خلاص نا خواسته هاست .

    4٫ از تمام امکانات در دسترس استفاده کنید . در اتومبیل یا گوشی همراه فایل های با جملات مثبت و موسیقی ترجیحا بی کلامی که در زمان های توجه به تابلوی تجسم میشنوید استفاده کنید تا ذهن بلافاصله شما را به محیطی که آن تجربه خوبی دارید ببرد.

    باید بی درنگ و سریع عکس العمل نشان دهید وگرنه افکار منفی فرصت ورود پیدا می کنند . در ذهن خود یک تابلوی ورود ممنوع آویزان کنید . ورود ممنوع به محرمانه ترین و مهم ترین جای دنیا . فقط افکار و توجه مورد گزینش شما با مجوز شما می توانند وارد شوند . پس ازچنین مکان مقدس و پاکیزه ای به آسانی اما محکمی هرچه تمام تر محافظت کنید .

    اتومبیلی که از مسیر خود خارج شود برای بازگشت مقداری مسیر انحرافی رفته است ، زمان را برای بازگشت به مسیر صحیح از دست می دهد و خساراتی را متحمل می شود .

    پس دوستان عزیزم مانند راننده ی هوشیار و بیدار رفتار کنید تا به سرعت و دقت به سرمنزل مقصود برسید .

    من شخصا موارد فوق را انجام داده و نتایج بی نظیری دریافت کرده ام .

    دوستتون دارم و خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      روزگار عالی گفته:
      مدت عضویت: 2930 روز

      سلام دوست عزیزم متنتون واقعا زیبا و تاثیر گذار بود . در مورد مثالی که برای اتومیبل زدید مثال زیبای دیگه ای هم هست که من در یک کتاب خوندم دوست داشتم این متن رو با شما بزرگواران در میون بزارم .

      در کتاب اشاره شده بود که این رو ارسطو گفته حالا من مطمعن نیستم .

      باور ها ی انسان ها مانند اسب و سواری هستند که قدم در مسیری گذاشته اند ، سوار که انسان باشد اگر نتواند افسار اسب را در دست بگیرد اسب او را به هر سمت که خواهد می برد . باور های انسان دقیقا مانند این اسب عمل میکنند و اگر انسان کنترل آنها را در دست نگیرد به مسیری نا معلوم و مبهم کشانیده خواهد شد .

      درست مثل این متن اگر ما افسار اسب رو در دست نگیریم ما رو به مسیری انحرافی میبره که زمان برای بازگشت به مسیر اصلی ممکنه زیاد باشه و یا حتی متحمل خساراتی هم بشیم .

      شاد و موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    هانیه اکبری گفته:
    مدت عضویت: 2735 روز

    با سلام به همه دوستان عزیز و استاد گرامی ام

    دوست داشتم این حس خوبم رو با شما شریک بشم

    و بعد نوشتن این دلنوشته برای خودم یک حسی بهم گفت که اینجا هم بذارمش

    96/12/7

    خداروشکر میکنم که با قوانین جهان منو آشنا کرده و حس فوق العاده ای دارم این روزا

    یه آرامش خاصی دارم و همه رو مدیون صبر خودم هستم

    و از خدام ممنونم که نتیجه داد و تو مسیر درستی هستم و روز به روز هم بیشتر احساس بهتری میکنم و اعتمادبنفسم بیشتر میشه و ارزش وجودیم رو میفهمم و به خودم متکی میشم وبا خودم شادم و و برای داشتن حس خوب به افراد و اشیا و موقعیت ها نیازی ندارم و کم کم دارم از وابستگی در میام

    و واقعا حس خوبی دارم و احساس بی نیازی میکنم ازهمه کس و همه چیز الا خدای مهربون خودم که تنها ترین مونس و رفیق و یار و همدم منه و همیشه پیشمه و حواسش بهم هست

    و همیشه خودم رو در اغوشش حس میکنم

    خداجونم خیلی خیلی دوست دارم

    «خدای خوبم ازت ممنونم و هزاران هزار بار شکرت که منو با کسایی آشنا کردی که بتونم زودتر این مسیر درست رو پیدا کنم»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  3. -
    فرزانه آهنی گفته:
    مدت عضویت: 2726 روز

    سلام به استاد عزیز و بقیه دوستان.. خوشحالم که به تازگی به جمع این خانواده بزرگ پیوستم و خدا رو شکر میکنم که میتونم از تجربیات بزرگواران استفاده کنم..

    من از بچگی با حس درونم حرف میزدم ولی نمیدونستم چیه.. اونقدر بد بزرگش کرده بودم که همیشه اتفاقای بد واسم میفتاد و همیشه ناراحت بودم و دلم میشکست، فقط حرفای تحقیر آمیز و ناراحت کننده به خودم میزدم.. کارم شده بود گریه کردن و حرف زدن و ناشکری از خدا.. هرکار خوبی هم که میکردم بازم آخرش از خودم ناراضی بودم و خودمو دوست نداشتم، فقط میخواستم دیگران رو خوشحال کنم و انگار خودم مهم نبودم.. جالب اینجا بود که هیچوقت کارام به چشم نمیومد و همیشه برعکس اون توقعاتی که از دوستام داشتم واسم پیش میومد.. ناشکری میکردم، خانوادم رو مقصر میدونستم و … با وجود تمام این چیزا بازم خدا هوامو داشت و هیچوقت تنهام نزاشت و اتفاقات خوب و باور نکردنی رو واسم بوجود میاورد.. ینی اگر خدا نبود من نمیدونم ما میخواستیم چیکار کنیم، از خدا ممنونم که همیشه کنارمون هست و کمکمون میکنه، هر چقدر هم که ما اشتباه و خطا داشته باشیم بازم لطف و رحمتش رو ازمون دریغ نمیکنه..

    بزرگ که شدم سعی کردم بیخیال شم و یه سری چیزا رو فراموش کردم ولی بازم افکار منفی رو داشتم و با یه تلنگر تمام خاطرات گذشته به ذهنم میومد و کلی وقت ناراحت بودم.. به جایی رسیده بودم که همیشه عصبانی،بی حوصله، افسرده و…بودم و همه شاکی بودن از این رفتارم.. خودمم خسته شده بودم ولی نمیدونستم باید چیکار کنم و مشکل از چیه.. چندتا روش انجام دادم ولی فقط اولش انگیزه داشتم و دوباره به حالت قبل برمیگشتم..

    یکی دوسالی بود که واقعا کلافه شده بودم،میگفتم چرا اینقدر بی انگیزه ام، چرا اینقدر بی هدفم، خدایا منو از این وضعیت در بیار، حال دلمو خوب کن، من که جرات انجام خودکشی رو ندارم پس الان که دارم زندگی میکنم دستمو بگیر و راه درست رو نشونم بده.. دوس داشتم کلی کار انجام بدم،دلم نمیخواست احساس پوچی و بی ارزش بودن بکنم، همش میگفتم من از اول اشتباه کردم، کاش دوباره خلق میشدم و …

    انگار خدا صدام رو شنیده بود، یکی از دوستان صدای استاد عباس منش رو واسم فرستاد، گفتم چیه؟ گفت چیزی درمورد انرژی، قانون جذب و … شنیدی؟ گفتم آره ولی تو همه چیز بهش اعتقاد ندارم.. گفت شاید بخاطر نداشتن اطلاعات کافیه.. همونجا بود که مشتاق شدم و چندتا فایل قانون آفرینش رو که واسم فرستاد گوش دادم.. یه حس عجیب درونم بوجود اومد، خیلی چیزا یاد گرفتم.. استاد آنقدر قشنگ حرف میزنید که نمیدونم چجوری توصیفش کنم، طوری که احساس آدم رو متحول و متلاطم میکنید..

    اولاش ذهنم مقاومت میکرد و سوالای بیخود و نگرانی های الکی رو به وجود میاورد ولی وقتی بقیه صوتای شما رو که گوش کردم، آروم تر شدم.. مطمئن شدم که درست دارم میرم، یه اتفاقات خوبی هم واسم میفتاد ولی بازم یه وقتایی کم میاوردم..

    چند روز پیش توو فکر این بودم که چیکار کنم بهتر بشم، چرا هنوز یه وقتایی ناراحتم و هرچقدر تلاش واسه خوب بودن میکنم فایده نداره؟ با استفاده از یکی از صوتا فهمیدم که من نتونستم رو ورودی هام کنترل کنم، واسه همینه که حالم هی تغییر میکنه، دنبال روشی بودم که چجوری کنترلش کنم، سعی کردم اهداف و حس های خوبم رو بنویسم.. بعد از چند روز دیدم که شما این رو به عنوان سوال قرار دادید و واقعا خوشحال شدم که میتونم از این طریق حرفای کسایی که موفق شدن رو بخونم و بتونم ازشون الگو بگیرم.. ممنون استاد که بهترین سوال ها رو مطرح میکنید..

    من هنوز کامل روی خودم کار نکردم ولی چندتا راه رو که انجام میدم رو مینویسم..

    * من فهمیدم که باید اول از همه خودم رو دوست داشته باشم، واسه خودم ارزش قایل بشم تا دیگران هم من رو دوست داشته باشن و بهم احترام بزارن..

    * من دیگه بابت گذشتم ناراحت نیستم و بقول استاد از گذشتم ممنونم که بهم تجربه هایی رو دادن تا بتونم الان ازشون استفاده کنم و عاقل تر بشم..

    * وقتی اتفاق بدی میفته یاد حرف استاد میفتم و به خودم میگم چطور میتونم این اتفاق رو به نفع خودم بکنم و اون موقع هست که راهکارهای خوب میاد توی ذهنم و میگم مطمئنم خدا این کار رو کرد تا من یه راه بهتری رو انتخاب کنم..

    * میخوام از این به بعد تمام اتفاقات خوب و نشانه ها رو یادداشت کنم چون یادداشت کردن تاثیر فوق العاده ای داره..

    * تمام کارای خوب و توانایی هام رو نوشتم و ضبط کردم و به یاد میارمشون تا بتونم دوباره انرژی بگیرم..

    * سعی میکنم از این به بعد حرفای استاد رو بیشتر گوش بدم تا از مسیرم منحرف نشم و بتونم با حرفای استاد چیزای جدید و عالی یاد بگیرم..

    * خداروشکر میکنم که این لطف رو نسبت بمن داشت تا بتونم یه زندگی جدید رو شروع کنم و روز به روز موفق تر بشم..

    * از همه مهم تر اینکه حال دلم واقعا عالیه..

    * از شما استاد عزیز ممنونم که بهم کمک کردید.. از این خانواده بزرگ هم ممنونم که تجربیات و حرفای قشنگشون رو با ما به اشتراک میزارن تا تازه واردی مثل من بتونه ازشون استفاده کنه..

    * ببخشید که حرفام اینقدر طولانی شد..

    * امیدوارم همیشه حال دلتون خوب باشه و موفق باشید.. با آرزوی بهترینها برای شما :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      روزگار عالی گفته:
      مدت عضویت: 2930 روز

      سلام خانم آهنی عزیز .راستش من کامنت ها رو میخونم و از بس واقعا زیبا هستند از دل نمیام که با یه امتیاز دادن از کنارشون بگذرم . واقعا گذشته ی من هم مثل شما بود اما بعد از اینکه خودم و خدای خودم رو شناختم از این گمراهی تا حد خیلی زیادی میتونم بگم که بیرون اومدم . راه حل هایی که پیشنهاد دادید واقعا عالی بود استفاده از موقعیت های بد به شکل یک فرصت برای خود کار خیلی سختیه اما اگر انسان به خودش و خدای خودش ایمان داشته باشه از پس این مسئله برخواهد اومد.براتون بهترین ها رو آرزومندم.موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    علی صیفی گفته:
    مدت عضویت: 3017 روز

    سلام استاد و تمامی افرادی که برای سایت زحمت میکشن خدا قوت‌ ، من فکر میکنم بهترین راه برای ورودی مثبت (مراوده و عمل هست)، چون تغیره هر چیز در مغز ودل به سختی رخ میدهد تا تصمیم میگری مثبت باشی، جهانو کائنات اتفات سخت رو باسرعت به سمتت میاره،تا تو از تصمیمی که گرفتی منصرف بشی تمام آدمهایی که میبینه ناراحت و منفی هستن و بخاطره همین من میگم مراوده و عمل، مراوده برای این که در آن لحضه سخت خدارو فراموش نکنی و نگران نشییو نا امید نشی ، عمل هم یعنی دور شدن از هر ادم منفی یا از صحبتهای منفیشون،به نظرم با صحبتهای که شنیدم از استاد این تغییر برای مثبت بودم 21 روز زمان نیاز دارد بعد از آن، راه برای ما یعنی راه مثبت اندیشی راحت تر میشود، نه اینکه بعد از 21 روز دیگه نیازی به مراوده و عمل نیست نه ما باید هر روز و هر لحضه مراقب باشیم چون اتفاقات سخت همیشه هست ولی نگاه ما به اتفاقات به چه صورت باشد مهم است اینکه منفی باشیمو دوباره برگردیم سره جای اول یا مثبت باشیمو از زندگی لذت ببریم، در کل لذت در مثبت بودن هست و دیدنه زیبایه جهان برای تمام آدم ها آرزویه مثبت اندیشی دارم، با سپاس از خدای بزرگم که در این جمع زیبا حضور دارم خدارو شکر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      روزگار عالی گفته:
      مدت عضویت: 2930 روز

      دوست خوبم جناب صیفی گرامی متشکرم برای کامنت زیباتون . زمانی که ما تصمیم میگیریم که مثبت باشیم جهان اتفاقات خوب رو وارد زندگی ما میکنه . اما زمانی که به قول استاد بزرگوار در دوره هدف گذاری تصمیم ما تبدیل به یک ادعا میشه اون وقت هست که اتفاقات سخت وارد زندگی ما خواهد شد برای ثابت کردن حرفمون .شاد و پر امید باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    یاسمین ساسان گفته:
    مدت عضویت: 2941 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان سعادتمندم. من آموزه های قانون آفرینش را در زندگی بکار بسته ام و میخواهم در بکارگیری این قانون استاد شوم. روزم را با سلام به پروردگار مهربانم و کاینات و سپاس گذاری نعمات الهی شروع میکنم. چند دقیقه ای رویاهایم را تجسم میکنم. یک سناریوی مختصر برای آنروز مینویسم. جلوی آینه جملات تاکیدی را تکرار میکنم و از خودم تعریف و تمجید میکنم. همه ی داشته هایم را شکر میکنم. درخواست هایم را زیر لب با خدا زمزمه میکنم. به نشانه ها و الهامات توجه میکنم. با گوش دادن فایل های استاد به احساس خوب میرسم. اخبارو رسانه ها را کنار گذاشته ام. با تمام وجود ایمان دارم که خواسته هایم آماده پشت در است.فقط منتظر قدم های من هستند که عینیت یابند.خودم را لایق بهترین ها میدانم. به خدا نزدیک و نزدیک شده ام. ایمانم رو به فزونیست. خود را در زمان و مکان مناسب دستیابی به آرزوهایم میبینم. از مجالست با افراد کج اندیش و غیر همسو خودداری میکنم.به راحتی عشق میورزم، میبخشم و اعراض میکنم.با کلامم کمتر گناه میکنم. دیگران را قضاوت نمیکنم.سعی میکنم ذکر حق ورد زبانم باشد. ازهمه به جز او قطع امید کرده ام. خدا را با صفات مبارکش یاد میکنم و برکات الهی را دریافت میکنم. برای همه ی شما خیر دنیا و عقبی را از درگاه حق خواهانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  6. -
    شهناز اباذري گفته:
    مدت عضویت: 3322 روز

    سلام به استاد عزیزم که منو باخدای آشنا کرد که یادش و حضورش در لحظه لحظه زندگیم هست و دیگه یادم نمیره که بهترینها رو برای بنده اش میخواد …کافیه که باهاش باشی و بندگیشو بکنی…..من متاسفانه جواب مسابقه رو ندادم چون اینقد جذب کامنت های دوستان عزیزم شدم که زمان از دستم رفت فقط خواستم از شما استاد گرامی تشکر کنم بخاطر حضورتون و فایلهای خوبی که در سایت میذارین و امیدوارم روزی برسه که نتایج عالی که نصیبم شده رو بیام و بگم و بنویسم……استاد وقتی ایمیل میاد که فایل جدید فرستادید..بقدری خوشحال میشم که انگار دنیا مال منه…..برای بودنتون از خداوند سپاسگزارم…..دوستون دارم یه دنیا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    محمدامین خدادادگان گفته:
    مدت عضویت: 3991 روز

    با سلام خدمت دوستان عزیز و استاد عباس منش عزیز.

    من اعضای قدیمی سایت هستم.البته قدیمی تر از این مدت عضویتی که زیر اسمم نوشته شده.

    امیدوارم استادعباس منش پیام من رو بخونن و نظرشون رو راجع به مضوعی که میخوام بگم بدن.

    من قبل از این که روش چگونگی تمرکز بر نکات مثبت و چگونگی تغییر زاویه دید از یک ناخواسته رو بخوام توضیح بدم میخواستم به موضوع مهم تری اشاره کنم که خیلی از دوستان متوجه شدم اشتباه نادرستی از حرف های استاد عباس منش داشتن و به قول استاد از قالب فکری خودشون،حرف استاد رو تفسیر میکنن.

    مدتی هست که با تعدادی از اعضای سایت در یک کانال تلگرام آشنا شدم و دیدم که اکثرا تمرکز بر نکات مثبت و چگونگی برخورد به نکات منفی یا به قولی ناخواسته رو اشتباه فهمیدن.دوستان خیلی از ناخواسته هاشون رو بدون این که بخوان حلش کنن ،با این باور که هر گونه رو برویی با ناخواسته به معنی تمرکز بر نکات مثبت هست کاملا رها میکنن و میگن که ما روی نکات منفی تمرکز نمیکنیم و به گفته خودشون اعراض میکنن. و اصلا راجع به راه حلش هم حتی صحبت نمیکنن.در حالیکه خود استاد عباس منش در دوره عزت نفس میگن هر چقدر که ناخواسته های بیشتری رو که در زندگیت بوجد میاد حل کنی ،اعتماد به نفست در مواجهه با ناخواسته ها و همچنین قدرت حل مسئله ات بالا میره.

    یه کتابی هست به نام 40 فکر سمی که در واقع منظورش از فکر همون باور سمی هست. تو یکی از این 40 باور سمی که تو کتاب ذکر شده ،مطرح شده که یک باور اشتباه به نام مثبت اندیشی (البته مثبت اندیشی به معنی اشتباهش)در بین مردم رایج شده که اصلا نمیخوان هیچکدوم از مشکلاتی (ناخواسته) هایی که براشون بوجود میاد رو حل کنن.مثالی که میزنه از یک زوج جوان هست که میگه خانمه به شوهرش هر وقت هر مشکلی از زندگیشون که بوجد میومده رو با شوهرش مطرح میکرده ،شوهره برای این که تمرکز بر نکات منفی نداشته باشه ،اصلا به اون مسائل توجه نمیکرده و حرف خانمش رو قطع میکرده که در نهایت بعد از مدتی خانمش متوجه میشه که شوهرش تغییر پذیر نیست و ازش جدا میشه.

    در واقع میگه مرزی هست بین ناخواسته هایی که با اعراض و توجه نکردن بهش حل میشه و ناخواسته هایی که باید کاملا بهش رسیدگی کرد و حلش کرد.

    مثلا خود استاد عباس منش در جلسه 4 قانون آفرینش از یه ناخواسته مثال میزنه که براش بوجود اومده بوده که همسایه نمیذاشته جایی که حقش هست پارک کنه که با اعراض و صحبت نکردن راجع به موضوع خودش حل میشه.و توی همون جلسه در جواب یکی از شرکت کننده های همایش که پرسیده بوده از استاد که من در مقابل کارمندام که خوب وضایفشون رو انجام نمیدن و وقتی من میام تهران همایش ،اون ها اصلا سر کار نمیرن و از وضایفشون سر باز مینن چکار کنم که استاد میگه اخراجشون کن!در واقع اگه قرار بود اعراض کنه اون شخص ،استاد میگفت بهش توجهی نکن یا طوری نگاه کن که احساس بهتری بهت بده.(البته ما باید همیشه احساسمون رو خوب نگه داریم و به مسائل به ظاهر بد جوری نگاه کنیم که احساس خوبی بهمون بده.)یا در مورد همین سیلی که تو آمریکا اومد و استاد به یه ایلت دیگه ای سفر کرد اون موقع.هم نسبت به موضعی که کاری از دستش بر نمیومد (سیل) اعراض کرد و هم به یه ایلت دیگه سفر کرد.در واقع اگه قرار بود فقط به موضوع سیل طوری نگاه کنه که بگه من اصلا بهش فکر نمیکنم و صرفا اعراض میکنم که باید همون فلوریدا میموند و شاید بهش صدمه میزد.

    در واقع من فکر میکنم استاد میگن روی راه حل ناخواسته تمرکز کنید نه خود ناخواسته.نه این که اصلا حلش نکنید به این بهانه که تمرکز بر نکات منفی میکنیم.

    دوستان میتونن ناخواستشون رو با حس خوب و بدون اضطراب و با ایمان به این که خدا کمکشون میکنه و هرچی که براشون اتفاق بیفته در نهایت خیر و خوبیه و به نفعشون میتونن به موضوع رویکرد داشته باشن.

    از استاد میخوام راجع بهخ این موضوع توضیح بدن و مرز بین ناخواسته هایی که صرفا به اعراض نیاز دارن و اون هایی که به حل مشکل نیاز دارن توضیح بدن.

    راجع به این مسئله که چجوری به هر چیزی حتی ناخواسته به دیده مثبت نگاه کنیم باید بگم روش های متفاوتی وجود داره،مثلا زمانی که داریم راجع بهش صحبت میکنیم( البته را جع به ناخواستمون نه راجع به راه حلش) ،وقتی میفهمی که حالت و احساست بد میشه سریع حرفو عوض کنی به همین راحتی!

    البته بعضی از ناخواسته ها رو ما توان حلش رو داریم و بعضی چیز ها رو نداریم.مثلا هی راجع به سیاست و حتی راه حلش صحبت کردن شاید خیلی فایده ای نداشته باشه.هر کسی باید از خودش شروع کنه و تغییر دادن خود بزرگترین کمک به دیگران و جامعه هست.منظورم اینه که بیشتر روی حل ناخواسته هایی تمرکز کنیم که توان حلش رو هم داشته باشیم.

    مورد بعد وقتی خودتون توی فکرتون دارید به چیز ناخوشایندی فکر میکنید میتونید سریع با صحبت کردن راجع به خواسته هاتون ،راجع به راه حل اون موضع،یا راجع به نکات مثبت زندگیتون،هر چیزی که اون لحظه دراطرافتونه و میتونه بهتون حس خوبی بده با خودتون صحبت کنید.آره با خودتون صحبت کنید.با صحبت کردن راجع به خواسته ها و بر کلام آوردن شکرگزاری ذهن شما از ناخواسته ای منحرف میشه.

    یکی دیگه اینه که من خودمم زیاد جدیدا استفاده میکنم،و از کتاب معجزه سپاس گزاری یاد گرفتم ،هر وقت راجع به ناخواسته هام فکر میکنم ،سریع به خودم گوشزد میکنم که آیا حاضری بهای اتفاقات بدتری رو که با فکر کردن به این موضوع برات اتفاق خواهد افتاد رو بپردازی؟مثل بیماری،یک اتفاق بد در تحصیل و روابط و … که میتونه نتیجه همین استمرار در ماندن در فرکانس منفی باشه.

    چون دیگه اینقدر تا به حال این بیمار شدن و بدبیاری در نتیجه تمرکز بر نکات منفی اتفاق افتاده برای من ،که ملکه ذهنم شده که احساس بد = اتفاقات بد

    روش دیگه ای که خود استاد عباس منش تو یکی از دوره ها میگه مثلا اینه که با چیزای ساده مثل یه بازی کاپیوتری بلافاصله زمانی که تمرکزمون روی نکات منفی رفت استفاده کنیم تا حواسمون رو از اون موضوع پرت کنیم.

    گاهی اوقات من خودم نمیتونم به اون موضوع یا شخص طوری نگاه کنم که احساس بهتری بهم بده،سعی میکنم کلا به یک موضع دیگه که احساس خوبی بهم میده فکر کنم.شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشه که از یه موضعی انقدر ناراحت باشید که هیچ طوری نتونید بهش مثبت نگاه کنید.اما با تمرین همون موارد رو هم میشه طوری بهش نگاه کرد که احساس خوب بهت دست بده.

    گاهی اوقات که خیلی از یه موضوعی حالم گرفته شده و در اون موقع راه حلی براش ندارم،بهترین کار رو خوابیدن میبینم!چون به نظر خودم هم اون موندن در فرکانس منفی قطع میشه هم به مغزم استراحتی دادم که وقتی حالم بهتر شد راجع به راه حلش فکر کنم ،یا اگه چیز بیهوده ای هست که دیگه اصلا بعد از بیدار شدن از خواب دیگه بهش فکر نمیکنم و احساسم بهتر شده بعد خواب.

    البته بعضی از دوستان زمان ناراحتی اصلا خوابشون میبره و این به درد اون ها نمیخوره.

    یه کار دیگه صدای خودتون رو در رابطه با موضعاتی که خیلی راجع بهشون از خدا سپاس گزارید ضبط کنید توی گوشیتون که همیشه همراهتونه داشته باشید و خیلی هم با احساس خوب و با یک آهنگ مثبت ضبط کنید،و هر وقت ناراحتید ،با گوش دادن به اون با یاد کردن از داشته هاتون احساس خودتون رو به حس خوب تغییر بدید.

    یا این که زمان ناراحتی ،آروزها ،خواسته ها و اهدافتون رو که قراره بهش برسید رو تجسم کنید و فکرتون با تمرکز بر روی خواسته هایی که انشالله در آینده بهش خواهید رسید تغییر بدید.

    ممنونم از شما که وقت گذاشتید و دیدگاه من رو مطالعه کردید.

    از خدای بزرگ به خاطر گروه تحقیقاتی عباس منش ،دوستانی که در این گروه دیدگاهشون رو با بقیه به اشتراک میذارن و استاد عزیزمون آقای عباس منش سپاس گزاری میکنم.

    شاد و پاینده باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
    • -
      ملیحه توان گفته:
      مدت عضویت: 3433 روز

      سلام اقای نیما کیان چقدر عالی. توضیح دادین .یکی از بزرگترین. مسئله. منم همینه .از استاد عزززیزم میخوام این مسئله رو برای ما بیشتر باز کنن.

      به امید موفقیت شما و همه کسانی که دنبال حقیقت هستند.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      روزگار عالی گفته:
      مدت عضویت: 2930 روز

      سلام آقای کیان عزیز توضیحاتتون اونقدر صریح ، زیبا و کامل بود که هر خواننده ای رو به وجد میاره . بلکه کاملا درست میفرمایید بحث مثبت اندیشی به منظور نادیده گرفتن چالش های زندگی نیست . چیزی که من از استاد عباس منش عزیز یادگرفتم این بود که به مشکل ها واقعا به دید یک مشکل نگاه نکنیم بلکه به شکل فرصتی اون رو ببینیم که برای رشد فردی ما وارد زندگیمون شده .اگر این دیدگاه واقعا در درون فرد شکل بگیره دیگه برای اون مشکلی وجود نخواهد داشت بلکه سراسر فرصت برای پیشرفت هست . زمانی که ما اسم یک مسئله در زندگی رو مشکل میزاریم متمرکز میشیم روی نکات منفی اون ، به همین جهت به بهانه مثبت اندیشی سعی میکنیم که اون رو نادیده بگیریم که اگر به همین مشکل به شکل یک فرصت برای ترقی و پیشرفت نگاه کنیم خواهیم دید که کاملا دریچه ای رو به جهانی که ما میخوایم در اون باشیم خودش رو نمایان میکنه .متشکرم متنتون باعث شد که درک بهتری بتونم از قوانین ثابت الهی داشته باشم . شاد و سعادتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    لیلی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2726 روز

    سلام خدمت استاد و دوستان عزیز

    من همین که وارد این مسیر شدم افکار جدید را پذیرفته و مقابله نکردم و اطمینان پیدا کردم که مسیر درستی است و در پی بمباران افکار اشتباه گذشته بودم.خب نشان دادن افکار جدید از طریق گوش دادن به فایلهای استادی بود که به نتایج خیلی خوبی رسیده بود و همچنین با استفاده از قران بوده و من پذیرفتم و روشی بود که من شکی نداشتم و دوس داشتم ادامه بدم و گوش دادن روزانه به فایلها روش خوبی است برای تقویت و تثبیت باورها.

    و چون با قانون آشنا شدم و میدونم که احساس خوب اتفاقات خوب و احساس بد اتفاقات بد را دنبال دارد خب هر زمانیکه احساسم خوب شه به خودم میگم احساس خوبتو ادامه بده که اتفات بهتری همراه دارد و تا احساس عالی پیش میرم و با اشتن احساس بد میگم اگه حالمو خوب نکنم اتفاقات بدتری را خودت میسازی و دنبال چیزی هستم که احساسمو خوب کنم و ایده خوبیه تا ورودی هامو کنترل کنم.

    خب هر انسانی ثروت و خوشبختی رو دوس داره و تمام تلاشش برای رسیدن به اونه ولی برای همه صدق نمیکنه مثل خود من که فک میکردم ثروتمند شدن باعث دور شدن از خدا میشود و اصلا به ثروت زیاد فکر نمیکردم چون خیلی دور و دست نیافتنی میدیدم اما بعد از تغییر افکارم و با دیدن فیلم ها و عکس های ثروتها و فراوانی های جهان و دیدن نشانه های ثروت و چیزهایی که میتونم داشته باشم خودمو موظف کردم برای رسیدن به آینده ی دلخواهم ورودی هارو کنترل کنم.

    از روش های دیگری که باعث میشه ورودی هارو کنترل کنم با اولین تغییرات کوچک به خواسته های زیادی رسیدم در همه ی زمینه ها و خب پس من که اولین تغییرات کوچک نتایج غجیب و غریبی رسیدم و درک کردم نتایج و و اینکه از اینکه از کجا داره آب میخوره پس میتونم به آینده ی دلخواهم برسم با کمترین تلاش فیزیکی…و هم اینکه وقتی باورهای اشتباه افراد رو میدیدم که قبلن خودم داشتم و نتایج پشت سر اونو که میبینن هیچ شکی ندارم…

    او از روشهای فوق العاده دیگر تکرار کلام و انجام تمرینات روزانه (شکر گذاری یا سناریو نویسی و…)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    زهرا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2861 روز

    سلام خدمت استاد گرامی و مثبت اندیش .و همه دوستان راه خوشبختی .دوست دارم یه نظر یه دیگه بگم. کی به خواسته ام میرسم .زمانی که با یک انسان سالم .مثبت اندیش .خیر خواه .به نام استاد سید حسین عباس منش اشنا بشی . و راه و روش او را در همه ابعاد زندگیت به کار ببری .ان موقع است که معجزه پشت معجزه اتفاق می افتد .استاد گرامی بی نهایت سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    حامد کیمیا گفته:
    مدت عضویت: 2791 روز

    سلام و درود بر همه ی عزیزان و استاد عزیز

    من فکر کنم برای کنترل ورودیها باید کلیه ی وردیها رو به دو بخش تقسیم کرد.

    1- ورودیهای تحت کنترل خودمون:

    مثل مطالعات

    جملات تاکیدی

    افکار

    سخن گفتن با دیگران

    شکر گزاریها

    و …..

    2-ورودیهای خارج از کنترل

    مثل

    رسانه ها

    شبکه های اجتماعی

    حرفها و موضوعات مرسوم در جامعه

    یا حتی قرار گرفتن در محیطی که ناخواسته ممکن است بر خلاف میل ما حرفها زده بشه

    در نهایت من فکر کنم تاثیر ورودیهای نوع دوم خیلی بیشتر از نوع اول باشه

    چون تحت اختیار ما نیستند پس احتمال داره موثر تر واقع بشه

    و شاید بهترین راهکار برای کنترل این ورودیها بی توجهی و عبور از اونها باشه.

    من مطمئنم

    که ما میتونیم با تمرین و تکرار بجایی برسیم که تمام ورودیهای ذهنمون تحت کنترل خودمون باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      روزگار عالی گفته:
      مدت عضویت: 2930 روز

      سلام آقای کیمیای عزیز. دوستی دارم که تولید کننده محتوای آموزشی هست . یک بار مسئله ی به ظاهر آموزشی رو منتشر کرد که کاملا سرشار از انرژی منفی بود و نه تنها در کسی تغییری ایجاد نمیکرد که برعکس باعث پسرفت شخص میشد . خب قاعدتا کسی که با قانون جهان آسنا باشه هرگز همچین آموزشی رو نگاه نخواهد کرد من هم همینطور تا اوایل تماشا کردم و بعد از اون نکات منفی این مورد رو به دوستم متذکر شدم . اما با این تذکر من تمام استفاده کننده های این آموزش و خود دوست من شروع به پرخاش کردند .

      این موضوع برای من تثبیت مجدد قانون بود و تایید کننده حرف شما که رسانه و موارد خارج از کنترل تاثیر خیلی زیادی روی افراد داره به نوعی که اون افراد کلا دوست دارن که همیشه همین مدل زندگی رو داشته باشن حالا ممکنه خوداگاه نباشه ولی ناخوداگاه همینطور هست . مورد بعد هم فاصله فرکانسی بود که خودش رو نشون داد و چون این افراد در این فرکانس نبودند قطعا علاقه ای هم به این موضوع نشان ندادند که هیچ و در برخورد با اون حتی پرخاش هم کردند . متشکرم از توضیح زیبا و فوق العاده تاثیر گذارتون .در خدا شاد و سعادتمند باشد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        حامد کیمیا گفته:
        مدت عضویت: 2791 روز

        سلام خدمت دوست عزیزم آقای روزگار عالی

        برای شما بهترینها را آرزومندم.

        ممنون از توجه و پاسخ پر مهر شما

        امیدوارم دست در دست یکدیگر در مسیر درست زندگی لحظاتی شاد و لذتبخش را تجربه کنیم.

        باز هم از ابراز نظر شما سپاسگزارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: