- برنامه ی شما برای “شکور بودن در عمل” چیست؟
- چه ایده هایی دارید برای اینکه ذهن خود را برای “سپاسگزاری” تربیت کنید؟
- چقدر می توانید قدردانی خود را به آدمهای اطراف تان بیان کنید؟
- درباره تجربه نعمت هایی بنویسید که نتیجه ی “سپاسگزاری” بوده است.
چقدراین فایل درس داره اونم به زبان تصاویر و اونم با عمل. بماند که در قالب کلمات هم شنیدیم. اما در قالب تصایر و رفتار وعمل استاد میشه درس های زیادی رو گرفت.
چقدر سایت پویاست خدای من. چقدر سایت هر بار منو شگفت زده میکنه که حتی کامنت ها رو هم هدفمند میکنه.
خصوصا برای منی که عاشق نوشتنم و با نوشتن به خودم آگاهی های هر فایل رو یادآوری میکنم یا با نوشتن با خودم حرف میزنم و با نوشتن اصلا آگاهی هایی رو میکشم بیرون که بعدا خودم بیام کامنتم رو بخونم(که تا حالا پیش اومده کامنت های قبلی خودمو بهش برخورد کنم و بخونم و شگفت زده بشم.) و باز هم یاد بگیرم.
اینکه سایت اینقدر پویا و هر روز رو به بهبود هست و برای کاربراش ارزش قائل هست که کامنت های ارزشمند رو منسجم تر وهدفمند تر کنه. بنظرم این خودش یک نوع شکور بودن در عمل هست.
چطوری؟ اینکه مدیر سایت و کسانی که در تولید محتوا و ارائه هرچه بهتر اونا کمک میکنن. حتی میان بعد چندساعت فایل روی سایت اومده، سوالاتی جهت دار و هدفمند رو میذارند. سوالاتی خوب رو میپرسند تا من بهتر از دل این فایل درس هاشو بگیرم. سوالات خوبی که فکر کردن به جوابش به من کلی آگاهی میده. سوالاتی که به من کمک میکنه درک وسیع تر و کاربردی تر از اون سوال در زندگی خودم داشته باشم.
واقعا سپاسگزارم که اینقدر عالی عمل میکنید و هر قدمی که توی سایت برمیدارید در جهت رشد ما و سایت و قطعا خودتون و جهان تون هست و این یعنی گسترش. بنطر من اصلا مکانیزم شکرگزار بودن و سپاسگزار بودن گسترشه، اضافه کردن و اضافه شدنه. شــکر گزار باشید تا خدا بر شـما بیـفزایـد. اصلا یک چیز دیگه الان به ذهنم زد استاد جان دوست دارم اضافه کنم اینکه مگر نمیگیم قوی ترین و نزدیک ترین فرکانس به خدا شکرگزاری و سپاسگزاری هست. مگـر نمیدونیم که جهان در حال گسترشه از اغاز خلقت تا الان و ابد. مگـر خدا نمیخواسته که ما هم مثل خودش خلق کنیم پس یکی از کلیدهایی که ما رو شبیه و هم راستا با قوانین ثابش میکنه همین گسترده کردن و خلق کردن و اضافه کردنه و یکی از کلیدهایی که در قران هم به ما داده همین سپاسگزار بودنه( فکر کنم ارتباط جالبی از دانسته هامو رو به هم وصل کردم و قشنگه اینجوری نگاه کردن این دنیا و این مفهوم.استاد جان خودتون یک توضیحی بدین لطفا…)
حالا میخوام برم سراغ سوال هایی که الان چشمم خورد. و به ایده کامنت نوشتنم افزود.
_ برنامه ی شما برای “شکور بودن در عمل” چیست؟
وقتی خداوند به من نعمتی رو داده ازش درست استفاده کنم و در مسیر خیر و خوبی ازش بهره ببرم.
وقتی آدم های اطرافم یا جهان برای من کاری میکنن، سعی میکنم همونجا سپاسگزار باشم و بگم خدایاشکرت، بگم فلانی ازت سپاسگزار و ممنونم. و اگر اون کار فیزیکی بوده باشه مثلا من همسرم آشپزی میکنه و غذای خوشمزه برامون میپزه قطعا با تشکر زبانی ازش سپاسگزاری میکنم اما با تمام احساسم ذوق زده شدنم رو، خوشحال شدنم رو بهش نشون میدم. اینکه چقدر توی درست کردن این غذا عالی عمل کرده رو بهش میگم و بیان میکنم، سعی کردم همیشه اگر امکانش بوده از اون غذا هم عکس بگیرم و بازهم تشکر کنم و با عشق نوش جان کنم. یکجورایی من با عملم با رفتارم شکر نعمت وجود همسرم رو به جا آوردم، یکجورایی با توجه خوب و زیبا برای کاری که برای من انجام شده سپاسگزاری خودمو نشون میدم.
با خوردن و لذت بردن از اون غذا باز هم سپاسگزاری میکنم و با تمام قلبم خوشحالم. و اینو به خودم میگم همسرمن لطف داشته که آشپزی کرده، خدای من لطف داشته که منو با همچین همسری و همچین ویژگی مواجه کرده.پس باز هم سپاسگزارم.اینقدر سپاسگزارم که انگار اون غذا بهترین غذای دنیا برای من در اون لحظه بوده.
_ چه ایده هایی دارید برای اینکه ذهن خود را برای “سپاسگزاری” تربیت کنید؟
بصورت آگاهانه برای هرکاری که کسی برایم انجام میدهد بگم سپاسگزارم.(بعضی وقتا شده سریع بگم مرسی یا ممنونم. اما بعدش که یاد بیاد حتما آگاهانه از کلمه “سپاسگزارم” استفاده میکنم.)
به ذهنم یادآوری میکنم تمام این چیزهایی که میبینی و داری و برات انجام میشه از طرف لطف خداست پس با سپاسگزاری از خدا و دستان خداوند روی زمین بیشتر به خدا بگو چی میخوای تا بهت بیشتر از این جنس داده شود.
ذهنم رو بهش گفتم و با تمام قلب و روح و جسمم باور دارم که شکر گزاری منو اضافه میکنه، ظرف منو بزرگ میکنه برای دریافت نعمت های ببیشتر. منو وسیع میکنه.پس باید هربار موارد بیشتری برای سپاسگزاری داشته باشم.
یکی از ایده های من برای این موضوع و تربیت ذهنم برای شگرگزاری اینه که:
همیشه یا بهتره بگم اکثر مواقع در تمرین ستاره قطبی از خدا میخوام منو سپاسگزارتر کنه و امروز احساس ناب عشق و سپاسگزاری رو با تمام وجودم حس کنم. و ایمان دارم که این جور فایل ها طبق هدایت الله یکتا برای درخواست های منه.
باورتون میشه من هیچ ایده ایی برای اینکه احساس سپاسگزاری رو قلبی داشته باشم یا در عمل آدم سپاسگزاری باشم نداشتم پس تصمیم گرفتم چندین هفته است هروقت یادم باشه اینو توی تمرین صبح از خدا میخوام.(الان یادم اومد و رفتم تمرین هام دیدم…خدای من. چقدر قشنگ جواب منو دادی.)با پاسخ دادن این سوال ها چقدر منو واضح تر کردی به خودم که من چی میخوام.
ایده سپاسگزاری قبل از شروع غذا خوردن به رسم مسیحی ها که قبلا توی یک فایل گفتین رو اجرا کردم و عالی بود.
یکی از ایده هام که قبلا انجام دادم، تمرین های 28 روز سپاسگزاری خانم راندا برن بود که اونم عالی بود.
_ چقدر می توانید قدردانی خود را به آدمهای اطراف تان بیان کنید؟
خداروشکر الان من خیلی راحت میتونم از هر آدمی حتی یک مامور شهرداری، یک بچه کوچیک با لبخنئ زیباش تشکر کنم. نمیدونم از کی اینقدر راحت تر شدم و این قدردانی رو دارم اما الان که فکر میکنم قبلا خیلی آدم مغروری بودم به سختی از کسی تشکر یا عذر خواهی میکردم. یا ابراز احساساتم نسبت به پدر و مادرمم خیلی ضعیف بود و حتی میشه بگم خجالت میکشم اما الان خیلی بهتر از سال های قبل خودم شدم. و آگاهانه دارم سعی میکنم آدم قدردان تر و شکورتر و سپاسگزارتری باشم.جوری تو ذهنم کد نوشتم که باید به جایی برسم که آدم ها بگن چقدر فهیمه آدمم سپاسگزاری هست از همه چیز و همه کس…این یعنی من با خودم به صلح دورنی رسیدم من با خودم به صلح جهانی و بیرونی رسیدم. این یعنی من در مسیر راستین خدا هستم و آماده شنیدن خودش هستم. یعنی من جهتـم رو به سمت اوست که تنها اوست که شاکر مطلق و قادر مطلق بر همه کارهاست.
_ درباره تجربه نعمت هایی بنویسید که نتیجه ی “سپاسگزاری” بوده است.
سپاسگزاری کردن از لحظه هایی که در پرادایس بودم یا در تمپا زندگی میکردم نتیجه اش شد، آخرین خونه ایی که در شهرمون داشتیم. یک خونه که دوتا در داشت یک سمت رو به یک زمین خالی و کلی درخت سپیدار و یک سمت هم رو به کوچه و خانه ها و آپارتمان.
سپاسگزاری از خدا برای اینکه ما رو هدایت میکنه به بهترین خونه و دقیقا همین شده و الان میتونم بگم در بهترن جایی که میشد باشیم هستیم.
سپاسگزاری از دسترسی و داشتن لپ تاپ شرکت که به من این امکان رو داد، گاهی بخاطر دور کاری میوردم خونه.که باعث شد فایل های استاد رو تو خونه با اون لپ تاپ ببینم و الان من یک لپ تاپ دارم تقریبا شبیه همون لپ تاپ.
سپاسگزاری از تمام جسمم که من میتونم به جرات بگم سیستم ایمنی قوی دارم و جسم سالم و خوبی دارم.
سپاسگزاری از تک تک گل ها و گلدان های خونمون که بهشون هربار اضافه شد.
سپاسگزاری برای داشتن آزادی ام که الان میتونم بگم منو در شرایط و موقعیت و مکانی قرار داد، که هربار آزادی بیشتری رو تجربه کنم.
سپاسگزاری برای وجود دوستان ارزشمند سایت که الان حتی میتونم بگم دوستان نابی از سایت رو باهاشون مواجه شدم و به عنوا نعت وارد زندگی من شده اند.
سپاسگزاری از خداوند برای داشتن پروژه های کاری و تعدادشون بیشتر داره میشه.
سپاسگزاری برای تمام پول هایی که هسرم به حسابم واریز کردن و هربار بیشتر شد.
سپاسگزاری برای آدم های خوب و داره بیشتر و بیشتر میشه.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری به رسم سپاسگزاری از یک دوست خوب694MB46 دقیقه
- فایل صوتی به رسم سپاسگزاری از یک دوست خوب44MB46 دقیقه
سوره ص آیه 41
سلام به دوستای عزیزم
امیدوارم جیباتون پر از پول باشه بعد از عیدی
و اول سالو با تکچرخ مالی شروع کرده باشید
امشبم میخام به ایده ام عمل کنم یه آیه دیگه از قرآنو آنالیز کنم اونچیزی که ازش میفهممو اینجا بنویسم
بازم مثل همیشه میگم قرار نیس همه ی این حرفا درست باشه اینا فقط برداشت های من با علم الانه منه
وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ﴿۴١﴾
و به خاطر بیاور بنده ما ایّوب را، هنگامی که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است. (41)
داستان ایوب رو دیگه هممون شنیدیم دیگه
و اصن فک میکنم همون شعر معروف که هرکه در این درگه مقرب تر است
جام بلا بیشترش میدهند
از این داستان ایوب اومده
که اصن کفرم در میاد وقتی این شعرو میخونم نمیدونم چرا
اینو توی پرانتز بکم یکی از بچه های سایت اومده بوده تغیرش داده بود این شعرو و من چه قدر کیف کردم
هرگه در این درگه مقرب تر است
جام طلا بیشترش میدهن
خیلی خوشگلش کرده بود خانم خدیجه شریعتی عزیز
اما همیشه ما شنیدیم که ایوب یه جورایی از اون دسته بوده ک دهنش سرویس شده بعد مثلا خدا ام کمر بسته که اینو امتحانش کنه دیگه یعنی امتحانو روی این بنده ی خدا صرف کرده
اینجوری ب ما گفتن توی بچگی و غلط گفتن و اشتباه گفتن
خیلی خوشگل خدا توی این آیه ریز داستانو توضیح میده
و به خاطر بیاور بنده ما ایّوب را، هنگامی که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است
ببین ایوب چی میگه یعنی خود آیه دیگه ضایعه که داره چی میگه
میگه شیطططططاننن مرا به رنج و عذاب افکنده
بیاین یه تابی توی قران بزنیم
توی سوره یوسف
اونجایی که یوسف درخواست میکنه از اون هم سلولیش
وقتی رفتی پیش پادشاه ازش درخواست کن که منو از زندان آزاد کنه
خدا میاد اینجوری بعدش میگه که ولی شیطان از خاطر او برد
نمیاد بگه که ما میخاستیم برای اینکه یوسف مشرک شده اذیتش کنیم نگهش داریم در صورتی که همه ی ما میدونیم یوسف روی بقیه حساب باز کرد خدا گفت بمون توی زندان تا حالت جا بیاد
ولی خدا میاد میگه شیطان از خاطر او برد (به پادشاه بگه اون داستان یوسف رو)
یا مثلا یه جای دیگه میاد میگه که حالا دقیق آیه اش رو یادم نیس ولی مضمونش اینکه ما کلا شما رو سالی یکی دو بار امتحان میکنیم
بعد این ایوب نمیدونم زنش میمیره خودش مریض میشه و ب مریضی میوفته که من یادم بچه که بودم میگفتن کرم ها از توی بدنش زده بیرونا
کلی از این داستانا
و ب ما میگفتن که اینا امتحان خدا بوده
مثلا خدا میزنه دهن یکیو سرویس میکنه بعد میگه ا میخاسم امتحانت کنم ببینم تو چی کاره ای
در صورتی که بابا امتحانم قرار باشه بشه سالی یه بار دو بار
نه دائم طرف در حین امتحان باشه
چیزی که من دوس داشتم توی این آیه این بود که ایوب خودش میگه شیطان این کارو کرده
در صورتی که قبلا ب ما میگفتن خدا این کارو باهاش کرده ببینه اون صبر داره یا نه
ولی خیلی قشنگ اینجا از لغت شیطان استفاده کرده
و نشون میده که ایوبم یه تایمی به هر دلیلی مثل پیامبرای دیگه یا روی خودش کار نکرده که به این وضعیت افتاده
هیچ چیزی توی این دنیا اتفاقی نیس
هرچیزی که اتفاق میوفته مشکل از ما بوده ما نشتی داشتیم
یاد مثال استاد میوفتم اونجایی که سایتش فیلتر شد
من یادم توی اون تایم بودم خیلی برام عجیب بود
و عجیب تر شرایط خیلی بدی که ایشون داشت و کلا از ایران رفته بود
و همون فیلتر شدن سایت شرایطو ی جوری رقم زد که بره سفارت درخواست ویزای آمریکا رو بده
ببین شرایط برای استاد عباسمنشی که ب قول خودش مدام روی خودش کار میکنه ام گل و بلبل نبوده ولی خدام نعوذ بالله مریض نبوده که اذتش کنه میخاسته یه خواسته ای رو توی وجودش روشن کنه
ولی میخام حتی از بالاتر از این آیه برداشت کنم
ببین همیشه خدا کنار رفاهه خدا کنار راحتی خدا کناره ثروته
خدا کنار نعمت
خدا کنار راه راسته
اصن خدا کنار راه گل و بلبله
و هرچی مشقت کنار شیطانه
این آیه هم ریز همینو داره میگه
یادمون باشه
ب نظرم فهمیدن کلیت داستان سعادتمند شدن توی هر دو تا دنیا خیلی ساده اس
راه راست ختم میشه به پول
راه راست ختم میشه به ثروت
راه راست ختم میشه به سلامتی و روابط خوب و نعمت
و یه کلام راه راست ختم میشه ب خدا و بهشت توی هر دو تا دنیا
و راه کج
راه ظالینه
راه گمراهانه
و ختم میشه به عذاب به فقر به شیطان
همیشه شیطان کنار عذابه شیطان کنار فقره شیطان کنار سختیه
و خدا کنار آسایسش خدا کنار انعمت علیهمه خدا کنار ثروته
اصن آیه داریم دیگه
یکی از شاهکار ترین آیه ها
خدا به شما وعده ی فراوانی و آمرزش میده
و شیطان به شما وعده فقر میده و امر میکنه به فحشا
اوف به این آیه
قشنگ تقسیم بندی کرده فقیر و غنی رو
ک کی طرف خداس کی طرف شیطانه
و فقط نیاز به استناد به قرآنم نداره
عقل خودمون منطق خودمون چی میگه
یکم فک کنیم اصن چیزهای که ما به عنوان کار خیر میشناسیم
چیا هستن
ببین چند درصدشون با پول شکل میگیرن
اگه ب من باشه میگم صد در صد
چرا
چون تو هرکار خیری بخای بکنی با دو سه تا پله عقب رفتن تهش میرسی به پول
مثلا یکیش احسان به پدر و مادره
برای احسان به پدر و مادر باید پول داشته باشی
باید زمان داشته باشی که بازم از بی نیازی مالی میاد
باید اصن احساست خوب باشه درگیری فکری نداشته باشی اونی که ذهنش درگیره هزار تا قسط و وامه مثل اکثریت جامعه معلومه ک وقتی میره پیش پدر و مادرش حالش بده
نه فقط اونجا هر جایی که باشه حالش بده
این حال بد باعث میشه نمازشم اگه بخونه اصن یه دولا راست شدن الکی باشه (بازم ختم شد به پول)
اگه جایی خفت شد توی محل کارش و یه طرف رئیسش بود یه طرف یه کارمندی که حق با اونه
به طور حتم طرف رئیسشو میگیره چون میدونه سر ماه باید قسط بده سر ماه باید اجاره خونه بده
میگ گور بابای صداقت منو اگه الان با این اخراج کنه من نون ندارم بخورم دیگه ) کلاه خودتو سفت بچسب
ببین توی همین قضایا ساده به خاطر بی پولی هم مشرک بودنشو نشون میده هم تازه صداقتشو خراب میکنه
ولی اونی که ثروتمنده وقتی میره پیش پدر و مادرش گل از گلش میشکفه
میره خندون باهاشون صحبت میکنه بدون دغدغه ی مالی
مسافرت میبرتشون
حالش خوبه چون وضعش خوبه و باعث میشه اونام روحیه بگیرن
که چ فرزندی تربیت کردن
حال اونام خوب میشه
عمرشون طولانی تر میشه ب خاطر این احساس خوب
جایی اگه خفت شد طرف حقو میگیره حتی اگ ب ضررش باشه
میگه رزق من دست اونی که منو از فقر مطلق رسوند ب اینجا
باج ب کسی نمیده
اگه نماز خوند این دلش یه دله با خدا
دلی که فارغ باشه از بحث مالی نگرانی مالی نداشته باشه دل قطعا پاکیه چون تا زمانی که دلت از شرک پاک نباشه از باور شیطانیه فقر پاک نباشه تو نمیتونی به ثروت برسی
دلی که اینجوری زلاله راحت اشکش در میاد راحت میخنده
خودشه نقش بازی نمیکنه
احساساتو میفهمه
روحش زنده اس چون وقتی تو به ثروت میرسی بیشتر احساس میکنی جانشین خدا روی زمینی
بیشتر به انسان بودنت میبالی
اگه یه همچین آدمی به مرگ فک کرد
مثل الانه خود من که وحشت داره ازش
ازش فرار نمیکنه
میگه خدایا تو هرموقع گفتی بریم من پایه ام
ب چیزی نمیچسبه
اون پر شده دیگه
پر از ثروت
پر از حال خوب
پر از روابط خوب
هیچ ب خودش بدهکار نیس
خدا رو احساسش کرده
با هر تضادی که توی کسب و کارش پیش اومده و اون تضادو تبدیل کرده به یه موهبت
تبدیلش کرده به سکو پرتاپ
بیشتر خدا رو احساس کرده بیشتر قدرتش وجودشو کنارش درک کرده
برای همین این روحش آزاده
حالش خوبه
ب قول استاد یه فایل داره میگه به صلح رسیده با خودش
حتی از گذشته ی فقیرانه اش هم لذت میبره
ب قول استاد که میگه فرق من با آمریکایی ها الان اینکه من خیلی قدر این چیزهای اینجا هست رو میدونم
همشون یک کیفیت نعمتو تجربه میکنند ولی اونی که از تضاد اومده بهتر اینو احساس میکنه
امیدورام هممون این حس و حال و تجربه کنیم
ثروتمند شدن خوبه
ثروتمند شدن باعث چسبیدن ب خدا میشه باعث نزدیک شدن ب خدا میشه
باعث میشه تازه بفهمی که چه قدر ماها بزرگیم و میتونیم با توانایی هایی که داریم دنیا رو تکون بدیم به شرطی که پشتمون ب خدایی گرم باشه که این کهکشان ها رو داره مدیریت میکنه
پشتمون کرم باشه به خدایی که ما رو از یه تک سلول آفرید و همون تک سلول الان شده میلیارد ها سلول مختلف که هرکدوم یه کار انجام میدن
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست
دوستون دارم
آیه 3 سوره فاطر
سلام ب همگی امیدوارم حال دلتون مثل بهار تر و تازه باشه
امشبم میخام به ایده عمل کنم یه آیه دیگه از قرآنو اون چیزی که ازش میفهممو اینجا بنویسم
اینا برداشت های منه و قرار نیس الزاما درست باشه
یَا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ ۚ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ۚ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُؤْفَکُونَ
ای مردم! به یاد آورید نعمت خدا را بر شما؛ آیا آفرینندهای جز خدا هست که شما را از آسمان و زمین روزی دهد؟! هیچ معبودی جز او نیست؛ با این حال چگونه به سوی باطل منحرف میشوید؟! (3)
توی این آیه ای که برای امشب آماده کردم خدا خیلی خوشگل بحث رزق و شرک رو به هم گره میزنه
اولش میاد میگه ذکر کنید نعمت های خدا رو
یاد آوری کنید برای خودتون نعمت های خدا رو
و بعدش میاد آیا افریننده ب غیر از خدا هست که شما رو از آسمان و زمین روزی دهد
خدا اینجا گفته که تو که داری رزق و روزی رو از طرف من دریافت میکنی چرا نمک میخوری نمکدون میشکونی یه جورایی
و خطاب ب مردم هم میگه
که اصن برای خودتون مرور کنید نعمتهایی که داریدا
همه ی ما توی زندگی مون نعمت های مختلفی داریم
فقط بخام بگم از لطفهایی که خدا ب ما داشته
همین بس که
الان برای خود من
شما رو نمیدونم
برای من اکسیژن هست که میتونم این کامنتو بنویسم
اینترنت هست که بهش وصل بشم به این سایت
برق هست که اصن لپتاپم روشن بشه
این سایت هست که بتونم ازش استفاده کنم
دستهام هست که بتونم باهاش بنویسم
سلامتی بدنم هست که اجازه بده این تایم رو بگذرونم به راحتی
غذایی ک خوردم هست که انرژی داشته باشم این کامنت رو بنویسم
نور و روشنایی هست که چشمام صفحه ی کیبورد رو ببینه
لپتاپ و کیبوردش هست که بتونم باهاشون تایپ کنم
برنامه ی ورد هست که بتونم باهاش به راحتی مرور کنم کامنتم رو آخر سر
ویندوزی هست که اصن بشه از لپتاپ استفاده کرد
باز میتونم وارد سخت افزارهایی که درگیره بشم مثل مانیتور و مین برد
باز میتونم مثال سخت افزارو نرم افزار این سایت بزنم مثل هاست مثل سرور مثل کد هایی که نوشته شده مثل وردپرسی که این سایت روش بنا شده
باز میتونم به یاد بیارم دوستانی که اینجا هستن و با بودنشون بهم انگیزه میدن مثل شماها
و هزار یک چیز دیگه که یه جورایی ابر و باد و مه خورشید و فلک در کارن تا من این کامنتو فقط بنویسم
اینا نشون میده که ما اگه بخایم تک به تک نعمت هامون رو به یاد بیاریم عمرمون تموم میشه آ اینا تموم نمیشه
و جالب تر اینکه اینجا خدا گفته اذکرو
گفته به یاد بیارید
نگفته شکر گذاری کنید
چون اولا اینجوری میخاد بگه که مردم خجالت بکشن به خودشون بیان
دوما شکر گذاری که میشه عمل ایمان
شکر گذاری که گنگش بالاس اصن مال شرایط اینا نیس فعلا
ببیند حتی شکر گذاری هم لیاقت میخاد
و بعدش میاد اصلی ترین مثال از نعمت ها رو میزنه
که میگه رزقی که خدا از آسمان و زمین برای شما میفرسته
و باید یادمون باشه که اون خدایی که ما رو از یه تک سلول آفریده و این همه گفته خدا به هرکس که در مشیتش باشه رزقش رو گسترش میده یا تنگ میکنه
و اینقدر رزق به غیر الحساب رو آورده
و ب خصوص اون آیه ای که میاد رزق انسانو قیاس میکنه با یه یه جانور که قدرت حمل رزقش رو نداره
یعنی دیگه همه مون میدونیم برای خدا فرقی نداره که ما الان ماهی صد دلار درآمد داریم یا هزار دلار یا ده میلیارد دلار
خدا براش فرقی نمیکنه
خدا که غنیه
تو هم که یه موجودی هستی که یه عمر محدودی داری دیر یا زود هرچی به دست آوردی رو باید بذاری بری
مهم اینکه تونسته جزو انعمت علیهم باشی یا نه
تونستی خوب زندگی کنی
تونستی زندگی پر از نعمت رو تجربه کنی
تونستی به بی نیازی مالی برسی
تونستی با رسالتت تاثیر توی این دنیا
تاثیری رو کسب و کارت خودت بذاری
یاد عباس برزگر میوفتم مثال دوست داشتنی خودم
میگفت من یه روستایی ام ک ارزش افزوده ی من پوله
یعنی چی
اولش نمیفهمیدم منظورش چیه
چند بار مستندشو دیدم تا رسیدم به اینکه منظورش اینکه
بابا من کلا خودمم
هروز پا میشه به گاو گوسفندا غذا میده
نمیدونم میره درختا رو هرس میکنه
کارای روزانه ی یه روستایی رو انجام میده
در کنارش به تورستا نشون میده زندگیش رو
بهشون از ماست و دوغی که خودشون درست کردن میده ک بخورن
بهشون از مربایی که میوه هاش رو از باغ خودشون چیدن میده بخورن
یعنی از تولید به مصرف
تا جایی که یادم فقط مثل اینکه برنجو از بیرون میخریدو یه چیز دیگه
یعنی هرچی به تورستا میده بخورن از چیزهایی که خودشون درست کردن هیچ چیز از بیرون وارد نمیشه
بعد میگفت من این کارها رو میکنم یکی از دستاوردهاش یکی از نتایج این سبک زندگی پوله
فقط یکیش
میگفت مردم منو میبینن میرن همین کارو راه میندازن به هیچ جایی نمیرسن چون نقش بازی میکنند
چون اون بز و گوسفنده اونا شاید برای قشنگی اونجا باشن
مال من زندگیمه توریست باشه نباشه من این شکلی ام
باز میگفت تولید انرژی داره
تولید خود باوری شکل میده
وای که چه قدر این بشر خوبه
خود باوری
خیلی مهم توی زندگی هممون
حالا چ جوری
میگفت ب هرکی میگم چهارتا مرغ بنداز گوشه ی خونت فوری میگه اینقدر خرجشونه اینقدر باید براشون دون بخرم میرن سراغ مسائل اقتصادی
در صورتی که اون مرغا اگه تو از تخم مرغشون استفاده کنی وقتی تولید خودته اون تولید انرژی داره اون چیزی که حاصل تولید خودته باعث خودباوری میشه دقیقا جمله اش این بود مردم شورت تایم نگاه میکنند
کوته بینن منظورش این بود نمیدونن در آینده این تخم مرغ ارگانیکو از خونه ی خودت بخوری دستاوردهاش توی زندگیت خیلی زیاده
خودش نمیفهمید ولی در مورد احساس لیاقت حرف میزد در مورد اینکه میتونه یه نفر با همین چیزهای ساده ب چه جایگاه هایی که برسه
یادمون باشه این عباس برزگر کسی بود که آه در بساط نداشته ولی الان اونقدر ثروت داره که ته نداره پولش
ماشین پنج سال پیشش بی ام و بود الانو نمیدونم همون آدمی که یه زمانی توی زباله ها دنبال بازیافتی میگشت
و یادمون باشه تا زمانی که دلمون پاک نباشه دلمون با باور فراوانی روشن نشده باشه تمیز نشده باشه از شرک
به هیچ جایی نمیرسیم
حتی اگه زمین و زمانم به هم بدوزیم
این اشتباهه که بشینیم دست روی دست بذاریم
ولی باید در حین حرکت در کارمون روی باورهامون کار کنیم
ب قول این آیه خدای که اینقدر به ما رزق و روزی داده چرا باید به سمت غیر از اون بریم
یه لحظه به رفتارهای خودمون فک کنیم
خیلی جاها هست یه سری اتفاقات توی یه تایمی میوفته بعد نمیفهمیم که چی شده
یه لحظه ب خومون میایم میبینیم که مثلا شرک آوردیم
تازه این الان حالت عالیشه
خیلی وقتا که اصن نیمفهمیم
چرا این جوری میشه
چون ما اون آدم رو دستی از دستای خدا نمیبنیم
بلد نیستیم که روی خدا فقط حساب باز کنیم
و خیلی مهم که از کلام استفاده کنیم برای اینکه اگه یه مشتری گنده اومد جوگیر نشیم
یعنی برای خودمون تکرار کنیم
مشکل از اونجایی شروع میشه که افسار ذهنو از دست میدیم
ولش میکنیم بره به امون خدا
اینجاهاس که زمین میخوریم
ولی تا زمانی که با کلام با نوشتن
با گوش دادن حتی داریم ذهنو کنترل میکنیم عالم و آدم زورشون ب ما نمیرسه
یاد مثال استاد میوفتم میگم ایشون که دیگه اینقدر نتیجه گرفته همش داره در مورد قوانین صحبت میکنه
با صحبت کردن سعی میکنه خودشو کنترل کنه
تا این نتایج بزرگتر بشه
ایشون که این همه سال این کارو کرده شیوه اش اینه وای ب حال ما
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست
دوستون دارم
آیه 37 سوره سبا
سلام ب همگی امیدوارم حال دلتون عالی باشه
رزق و روزی خدا با شدت تمام توی زندگی تو جاری باشه
امشبم میخام ب ایده ام عمل کنم
بازم یه آیه دیگه از قرآنو اون چیزی که ازش میفهممو اینجا بنویسم
اینم بگم ک قرار نیس که این حرفا همش درست باشه اینا برداشت های من با علم الانمه
وَمَا أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنَا زُلْفَىٰ إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَـٰئِکَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِی الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ ﴿٣٧﴾
اموال و فرزندانتان هرگز شما را نزد ما مقرّب نمیسازد، جز کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالحی انجام دهند که برای آنان پاداش مضاعف در برابر کارهایی است که انجام دادهاند؛ و آنها در غرفههای (بهشتی) در (نهایت) امنیّت خواهند بود! (37)
نمیدونم با وجود این آیه اصن حرفی سخنی میمونه یا نه
ولی ب قول استاد یه سری آدمها توی بهشتم میتونم نکته منفی پیدا کنند
این آیه یکی از آیاتی که کلا هر موقع میخونمش دیوانه میشم
از اینکه چ قدر واضح خدا اومده داستانو توضیح داده ولی به قول معروف
آدمی که خوابه رو میشه بیدارش کرد
ولی آدمی ک خودشو ب خاب زده رو هیشکی نمیتونه بیدارش کنه
توی قرآن بارها گفته شده که مثلا به کافرا میگن ایمان بیارید
حتی بهشون میگن که چ کسی آسمانها و زمین رو آفریده میگن خدا ولی بازم از حق منحرف میشن
خدا کنه ما از این دسته ها نباشیم
این آیه اصن به نظرم یه وزنه اس توی قرآن
سنگین این آیه
فهمیدنش آسونه
ولی اینکه خدا ما رو الان هدایت کرده که اصن این آیه رو بخونیم چیزی که شاید بتونه یه نقطه عطف برای زندگی مون باشه
برای باور ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس
آیه های خیلی زیادی آوردم که تایید میکرد ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس
منطقهای زیادی هم برای این باور داشتم و دارم
ولی این آیه اصن برای من یکی از ده تا آیه مهم توی قرآن
قبلش اینو بگم که آیه های قبل از این آیه که آوردم خدا یک مرتبه توی آیه های قبل از این آیه
و یک مرتبه باز توی آیه های بعد از این آیه
توی فاصله ی کم
فک میکنم مجموع فاصله این سه تا آیه پنج تا آیه هم نشه
دو بار اینو گفته که
خدا به هرکسی که در مشیتش باشه رزق رو براش باز میکنه یا تنگ میکنه
دو بار قبل و بعد این آیه اینو تکرار کرده
این نشون میده که این آیه خیییییلللیییییی مهمه
یعنی خود اون آیه ها خودشون غولن که میان میگن که رزق رو خدا با مشیتش میده با باور های اون فرد میده
بعد فک کن اون آیه ای که وسط این دو تا آیه اس این آیهه
دیگه یعنی کار بال گرفته اینجوری بگم
اما خود آیه چی گفته
اموال و فرزندانتان هرگز شما را نزد ما مقرّب نمیسازد، جز کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالحی انجام دهند که برای آنان پاداش مضاعف در برابر کارهایی است که انجام دادهاند؛ و آنها در غرفههای (بهشتی) در (نهایت) امنیّت خواهند بود!
کافرا یا همون مترفین اینجا میگن که ما اموالمون از شما بیشتره
مترفبین کیا هستن توی قرآن
یه سری آدمهایی هستن که اوضاع مالیشون خوبه ولی کافر بودن
و ثمره اش چی شده این شده که اونا عذاب شدن و بیچاره شون کرده خدا نسلشونو نابود کرده
حالا توی آیه های قبلی اینا میان میگن که ما از شما ب خدا نزدیک تریم چون بهمون رزق داده
توی این آیه باز یه بار دیگه این حرفو تکرار میکنند
و خدا سنگ تموم میذاره میگه که
این اموال و اولاد شما
شما رو ب خدا نزدیک نمیکنه
جز کسانی که ایمان آوردن و عمل صالح انجام دادن
یعنی دیگه شاهکار
یعنی خود خدا اقرار میکنه که با این شرطی که ایمان داشته باشی و در جهت ایمان عمل صالح هم انجام بدی با ثروت به خدا نزدیک میشی و حالا اون موقع روی اولادشون هم خیلی تعصب داشتن
خیلی برام جالبه این آیه
دلم میخاد هزار بار تکرارش کنم
این آیه پشت داره
یعنی آیه ای نیس که یه بار توی قرآن تکرار شده باشه
جایی دیگه ای که روی این قضیه تاکید شده
خدا تصویر سازی روز قیامتو میکنه میگه روزی که نه مال و نه اولاد براشون سودی نداره و پشت بندش توی آیه بعدیش میاد میگه مگر کسی که با قلب پاک به پیش گاه خدا بیاد خالی از شرک
وای که چقدر خوبه باز این آیه
یا اونجایی که میگه فرشتگان در حال مرگ میرن سراغش یعنی طرف داره جون میده فرشته ها میرن سراغش
بهش میگن توی دنیا چ جوری زندگی کردی
میگه من زار و زبون بودم میگن مگ زمین خدا گسترده نبود که مهاجرت کنی و بعد میگه جایگاهش آتش
بابا طرف هنوز نمرده داره جون میده
فرشته ها میرن بالای سرش
باید همون اول تکلیف بهشتی بودن و جهنمی بودنش مشخص بشه
چ جوری مشخص بشه
ما مستضعف بودن یا نبودنش
با زار و زبون بودن یا نبودنش
ما همه مون خلیفه ی خدا روی زمینیم
خدا ب همه ی ما یه ذهن داده که مرکز فرکانس
و از روح خودش توی ما دمیده
مثل این میمنونه که یه نفر بیاد یه بوگاتی شیرون درجه یک بده به شما
و بگه برو با این ب اون مقصدی که مثلا صد متر جلوتره
فاصله فقط تا مقصد فقط صد متره و ماشین زیر پای شما غوله
حالا ما چی کار میکنیم با اون ذهن شروع میکنیم خلاف جهت رفتن شروع میکنیم دنبال فقر به صورت ناخودآگاه میریم
دنبال رسالتمون نیستیم
جامونو پیدا نمیکنیم
باورهای پر از شرک توی خودمون ایجاد میکنیم
ثمره اش چی میشه
فقیر میمونه اون فرد
اونقدر تا زمان مرگش برسه
برید توی قبرستونها نگاه کنید
هروز هزاران نفر میارن توی قبرستونها
از آدمهایی که هیچ غلطی توی زندگی شون نکردن
از آدمهایی که پر از ترس بودن
آدمهایی که صب تا شب رفتن یه جا ب خاطر دوزار نون دویدن
و آخر ماه یه حقوق کارمندی بهشون دادن
و سی سال این راهو ادامه دادن که برسن ب جایگاهی که یه حقوق بخور و نمیر بعد از سی سال بهشون بدن
ثمره اش چی شده؟
الان مردن
موقع جون دادن چی بهشون گذشته؟
همین چیزی که توی این آخر آوردم از جلوی چشمشون گذشته
جایگاه شون کجاس؟ جهنمه
و خدا قسم خورده که جهنم رو از جن و انس پر میکنه
مثل همون بوگاتی اس که ما نشستیم پشت فرمونش ولی داریم با زحمت و مشقت دنده عقب میریم
اون بوگاتی توانایی اینو داره به سرعت بالای سیصد کیلومتر در ساعت برسه
و اون چیز حداقلی که خدا برای ما در نظر گرفته فقط صد متر با ما فاصله داره
یعنی اگه اون بوگاتی رو تو خاموش کنی و بیای پایین و یه طناب ب خودت ببندی و یه سرش رو ببندی جلوی ماشین و شروع کنی بخزی و سینه خیز بری بازم بعد از یه مدتی به اون صد متر میرسی
این دیگه بدترین حالتشه
در صورتی که اغلب جامعه دنده عقب میرن با اون بوگاتی
کاش سینه خیز میرفتن کاش میکشیدن در جهت مثبت
در جهت منفی ازش استفاده میکنند
دنده عقب با سرعت تمام میرن عقب و از مقصد فاصله میگیرن
با باورهای فقرآلود و شرک الود دلشون رو سیاه میکنند
و دل سیاه فقر میاره
دل سیاه به خاطر بی ایمانی شکل میگیره
یاد حدیث حضرت علی میوفتم که میگه از هر دری فقر بیاد تو از همون در ایمان خارج میشه
یه سری هام هستن خیلی راحت میشینن پشت فرمون اون بوگاتی یعنی یه لحظه پاش رو میماله روی گاز و بر میداره
و اون ماشین که توی یک و هشت دهم ثانیه میتونه به سرعت صد کیلومتر در ساعت برسه میچسبوندش به صندلی و اون صد مترو که رد میکنه هیچ با همون نیش گاز یک کیلو متر رو هم رد میکنه
یادمون باشه این بوگاتیه برای هممون هست
و توی این دنیا استاده استفاده کردن ازش سلیمان بوده
اون صد متری که هیچی صد کیلومتر رو هم رد کرده
و تونسته به ملکی برسه که خدا تا ابد به هیشکی اصن نمیده
به ثروتی رسیده که تا ابد به هیشکی اصن نمیده
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی ک بهشون نعمت دادی مثل ابراهیم مثل موسی مثل یوسف مثل سلیمان
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست
دوستون دارم