- برنامه ی شما برای “شکور بودن در عمل” چیست؟
- چه ایده هایی دارید برای اینکه ذهن خود را برای “سپاسگزاری” تربیت کنید؟
- چقدر می توانید قدردانی خود را به آدمهای اطراف تان بیان کنید؟
- درباره تجربه نعمت هایی بنویسید که نتیجه ی “سپاسگزاری” بوده است.
چقدراین فایل درس داره اونم به زبان تصاویر و اونم با عمل. بماند که در قالب کلمات هم شنیدیم. اما در قالب تصایر و رفتار وعمل استاد میشه درس های زیادی رو گرفت.
چقدر سایت پویاست خدای من. چقدر سایت هر بار منو شگفت زده میکنه که حتی کامنت ها رو هم هدفمند میکنه.
خصوصا برای منی که عاشق نوشتنم و با نوشتن به خودم آگاهی های هر فایل رو یادآوری میکنم یا با نوشتن با خودم حرف میزنم و با نوشتن اصلا آگاهی هایی رو میکشم بیرون که بعدا خودم بیام کامنتم رو بخونم(که تا حالا پیش اومده کامنت های قبلی خودمو بهش برخورد کنم و بخونم و شگفت زده بشم.) و باز هم یاد بگیرم.
اینکه سایت اینقدر پویا و هر روز رو به بهبود هست و برای کاربراش ارزش قائل هست که کامنت های ارزشمند رو منسجم تر وهدفمند تر کنه. بنظرم این خودش یک نوع شکور بودن در عمل هست.
چطوری؟ اینکه مدیر سایت و کسانی که در تولید محتوا و ارائه هرچه بهتر اونا کمک میکنن. حتی میان بعد چندساعت فایل روی سایت اومده، سوالاتی جهت دار و هدفمند رو میذارند. سوالاتی خوب رو میپرسند تا من بهتر از دل این فایل درس هاشو بگیرم. سوالات خوبی که فکر کردن به جوابش به من کلی آگاهی میده. سوالاتی که به من کمک میکنه درک وسیع تر و کاربردی تر از اون سوال در زندگی خودم داشته باشم.
واقعا سپاسگزارم که اینقدر عالی عمل میکنید و هر قدمی که توی سایت برمیدارید در جهت رشد ما و سایت و قطعا خودتون و جهان تون هست و این یعنی گسترش. بنطر من اصلا مکانیزم شکرگزار بودن و سپاسگزار بودن گسترشه، اضافه کردن و اضافه شدنه. شــکر گزار باشید تا خدا بر شـما بیـفزایـد. اصلا یک چیز دیگه الان به ذهنم زد استاد جان دوست دارم اضافه کنم اینکه مگر نمیگیم قوی ترین و نزدیک ترین فرکانس به خدا شکرگزاری و سپاسگزاری هست. مگـر نمیدونیم که جهان در حال گسترشه از اغاز خلقت تا الان و ابد. مگـر خدا نمیخواسته که ما هم مثل خودش خلق کنیم پس یکی از کلیدهایی که ما رو شبیه و هم راستا با قوانین ثابش میکنه همین گسترده کردن و خلق کردن و اضافه کردنه و یکی از کلیدهایی که در قران هم به ما داده همین سپاسگزار بودنه( فکر کنم ارتباط جالبی از دانسته هامو رو به هم وصل کردم و قشنگه اینجوری نگاه کردن این دنیا و این مفهوم.استاد جان خودتون یک توضیحی بدین لطفا…)
حالا میخوام برم سراغ سوال هایی که الان چشمم خورد. و به ایده کامنت نوشتنم افزود.
_ برنامه ی شما برای “شکور بودن در عمل” چیست؟
وقتی خداوند به من نعمتی رو داده ازش درست استفاده کنم و در مسیر خیر و خوبی ازش بهره ببرم.
وقتی آدم های اطرافم یا جهان برای من کاری میکنن، سعی میکنم همونجا سپاسگزار باشم و بگم خدایاشکرت، بگم فلانی ازت سپاسگزار و ممنونم. و اگر اون کار فیزیکی بوده باشه مثلا من همسرم آشپزی میکنه و غذای خوشمزه برامون میپزه قطعا با تشکر زبانی ازش سپاسگزاری میکنم اما با تمام احساسم ذوق زده شدنم رو، خوشحال شدنم رو بهش نشون میدم. اینکه چقدر توی درست کردن این غذا عالی عمل کرده رو بهش میگم و بیان میکنم، سعی کردم همیشه اگر امکانش بوده از اون غذا هم عکس بگیرم و بازهم تشکر کنم و با عشق نوش جان کنم. یکجورایی من با عملم با رفتارم شکر نعمت وجود همسرم رو به جا آوردم، یکجورایی با توجه خوب و زیبا برای کاری که برای من انجام شده سپاسگزاری خودمو نشون میدم.
با خوردن و لذت بردن از اون غذا باز هم سپاسگزاری میکنم و با تمام قلبم خوشحالم. و اینو به خودم میگم همسرمن لطف داشته که آشپزی کرده، خدای من لطف داشته که منو با همچین همسری و همچین ویژگی مواجه کرده.پس باز هم سپاسگزارم.اینقدر سپاسگزارم که انگار اون غذا بهترین غذای دنیا برای من در اون لحظه بوده.
_ چه ایده هایی دارید برای اینکه ذهن خود را برای “سپاسگزاری” تربیت کنید؟
بصورت آگاهانه برای هرکاری که کسی برایم انجام میدهد بگم سپاسگزارم.(بعضی وقتا شده سریع بگم مرسی یا ممنونم. اما بعدش که یاد بیاد حتما آگاهانه از کلمه “سپاسگزارم” استفاده میکنم.)
به ذهنم یادآوری میکنم تمام این چیزهایی که میبینی و داری و برات انجام میشه از طرف لطف خداست پس با سپاسگزاری از خدا و دستان خداوند روی زمین بیشتر به خدا بگو چی میخوای تا بهت بیشتر از این جنس داده شود.
ذهنم رو بهش گفتم و با تمام قلب و روح و جسمم باور دارم که شکر گزاری منو اضافه میکنه، ظرف منو بزرگ میکنه برای دریافت نعمت های ببیشتر. منو وسیع میکنه.پس باید هربار موارد بیشتری برای سپاسگزاری داشته باشم.
یکی از ایده های من برای این موضوع و تربیت ذهنم برای شگرگزاری اینه که:
همیشه یا بهتره بگم اکثر مواقع در تمرین ستاره قطبی از خدا میخوام منو سپاسگزارتر کنه و امروز احساس ناب عشق و سپاسگزاری رو با تمام وجودم حس کنم. و ایمان دارم که این جور فایل ها طبق هدایت الله یکتا برای درخواست های منه.
باورتون میشه من هیچ ایده ایی برای اینکه احساس سپاسگزاری رو قلبی داشته باشم یا در عمل آدم سپاسگزاری باشم نداشتم پس تصمیم گرفتم چندین هفته است هروقت یادم باشه اینو توی تمرین صبح از خدا میخوام.(الان یادم اومد و رفتم تمرین هام دیدم…خدای من. چقدر قشنگ جواب منو دادی.)با پاسخ دادن این سوال ها چقدر منو واضح تر کردی به خودم که من چی میخوام.
ایده سپاسگزاری قبل از شروع غذا خوردن به رسم مسیحی ها که قبلا توی یک فایل گفتین رو اجرا کردم و عالی بود.
یکی از ایده هام که قبلا انجام دادم، تمرین های 28 روز سپاسگزاری خانم راندا برن بود که اونم عالی بود.
_ چقدر می توانید قدردانی خود را به آدمهای اطراف تان بیان کنید؟
خداروشکر الان من خیلی راحت میتونم از هر آدمی حتی یک مامور شهرداری، یک بچه کوچیک با لبخنئ زیباش تشکر کنم. نمیدونم از کی اینقدر راحت تر شدم و این قدردانی رو دارم اما الان که فکر میکنم قبلا خیلی آدم مغروری بودم به سختی از کسی تشکر یا عذر خواهی میکردم. یا ابراز احساساتم نسبت به پدر و مادرمم خیلی ضعیف بود و حتی میشه بگم خجالت میکشم اما الان خیلی بهتر از سال های قبل خودم شدم. و آگاهانه دارم سعی میکنم آدم قدردان تر و شکورتر و سپاسگزارتری باشم.جوری تو ذهنم کد نوشتم که باید به جایی برسم که آدم ها بگن چقدر فهیمه آدمم سپاسگزاری هست از همه چیز و همه کس…این یعنی من با خودم به صلح دورنی رسیدم من با خودم به صلح جهانی و بیرونی رسیدم. این یعنی من در مسیر راستین خدا هستم و آماده شنیدن خودش هستم. یعنی من جهتـم رو به سمت اوست که تنها اوست که شاکر مطلق و قادر مطلق بر همه کارهاست.
_ درباره تجربه نعمت هایی بنویسید که نتیجه ی “سپاسگزاری” بوده است.
سپاسگزاری کردن از لحظه هایی که در پرادایس بودم یا در تمپا زندگی میکردم نتیجه اش شد، آخرین خونه ایی که در شهرمون داشتیم. یک خونه که دوتا در داشت یک سمت رو به یک زمین خالی و کلی درخت سپیدار و یک سمت هم رو به کوچه و خانه ها و آپارتمان.
سپاسگزاری از خدا برای اینکه ما رو هدایت میکنه به بهترین خونه و دقیقا همین شده و الان میتونم بگم در بهترن جایی که میشد باشیم هستیم.
سپاسگزاری از دسترسی و داشتن لپ تاپ شرکت که به من این امکان رو داد، گاهی بخاطر دور کاری میوردم خونه.که باعث شد فایل های استاد رو تو خونه با اون لپ تاپ ببینم و الان من یک لپ تاپ دارم تقریبا شبیه همون لپ تاپ.
سپاسگزاری از تمام جسمم که من میتونم به جرات بگم سیستم ایمنی قوی دارم و جسم سالم و خوبی دارم.
سپاسگزاری از تک تک گل ها و گلدان های خونمون که بهشون هربار اضافه شد.
سپاسگزاری برای داشتن آزادی ام که الان میتونم بگم منو در شرایط و موقعیت و مکانی قرار داد، که هربار آزادی بیشتری رو تجربه کنم.
سپاسگزاری برای وجود دوستان ارزشمند سایت که الان حتی میتونم بگم دوستان نابی از سایت رو باهاشون مواجه شدم و به عنوا نعت وارد زندگی من شده اند.
سپاسگزاری از خداوند برای داشتن پروژه های کاری و تعدادشون بیشتر داره میشه.
سپاسگزاری برای تمام پول هایی که هسرم به حسابم واریز کردن و هربار بیشتر شد.
سپاسگزاری برای آدم های خوب و داره بیشتر و بیشتر میشه.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری به رسم سپاسگزاری از یک دوست خوب694MB46 دقیقه
- فایل صوتی به رسم سپاسگزاری از یک دوست خوب44MB46 دقیقه
به نام تنها ابر قدرت حاکم بر جهان هستی
سلام به عزیزانم
این روزها شروعی با تعهد به قانون سلامتی داشته و ایندفعه قصد دارم تکامل را رعایت کرده و به خودم سخت نگیرم.
در حالی برایتان مینویسم که قهوه فرانسه ام را که در آن تکه ای کره حیوانی انداخته مینوشم و از این بمب انرژی لذت میبرم.
استاد نازنینم بسیار تعهد و استمرارتان برای بودن در مسیر قانون سلامتی را تحسین میکنم و هربار از دیدن اندام زیبا و انرژی فوق العاده ای که به یاری الله به آن دست یافتید لذت میبرم.
سپاسگذار علی آقای نازنین هستیم که تنها با یک کش تمرینات فوق العاده ای در قانون سلامتی دادن و چقدر کار را برای ما راحت کردن و حرکاتی مفید و کاربردی را با عشق در اختیار ما قرار دادن.
چقدر از فرکانس الهی نظم و تمیزی که داشتند لذت بردم که برگرفته از سیستم ورزشی شان هست که یه افراد یک نظم و تمیزی میدهد.
و این تعهد و استمرارشان در ورزش با وجود شغلی که دارن چقدر زیبا و ستودنیست.
و البته همسر سابقم را نیز تحسین میکنم که در بدترین شرایط که آسیب دیدن و پارگی عضلات و یا شکستن دست و پا و حتی بعد از اون سانحه به محض روپا شدن با عصا و هرطور بوده خودشان را به باشگاه رسانده و شده در آنجا مینشستن ولی در محیط ورزشی میماندند و این تعهدشان برای ورزش واقعا ستودنی است نتیجه اش هم در اندامشان کاملا هویدا بود.
استاد نازنینم چقدر این فرکانس ناب الهی تان که خدا بهترین دستانش را به یاری شما میفرستد تحسین میکنم و باز هم تصدیق میکنم قانون الهی را که وقتی در مسیر الهی باشیم خدا دستانش را در هر زمینه ای به یاری ما می رساند.
دوست داشتم تجربه ای در این زمینه از خودم بگویم که تازه از تنور آمده و داغ داغ است.
آپارتمانی که از فضل الهی خریداری کردم خام بوده و لازم بود تجهیز شود ایده های مختلفی بود که میتوانستم اجرایش کنم .
میتوانستم به همسر خواهرم که تخصصش دیزاین هست داده و طبق تعهدی که با خودم دارم که بهای کار افراد را پرداخت کنم حتی اگر از نزدیکانم باشند ، یک درصدی برای انجام این کار به ایشان پرداخت کنم.
میتوانستم کل کار را به یک گروه اجرایی بدهم و تقریبا 20٪ از هزینه هم دستمزد آن گروه اجرایی میشد.
اما من برای اینکه اعتماد به نفسم بالا رود و با توجه بع تجاربی که در این مدت آموزش داشتم خود را چالش کشیده و یک کار جدید را تجربه کنم همه این گزینه ها را ایگنور کرده و با توجه به ندای قلبی ام و آموزه های ارزشمند شما در دوره ارزشمند عزت نفس تصمیم گرفتم پای در را ه بنهم و مثل همیشه دستان الهی را ببینم که به یاری ام میشتابند. و اولین پروژه تجهیز واحد مسکونی را برای واحد خودم انجام دهم.
کاری جدید بود و من و خدایم که همچون همیشه میخواست به من ثابت کند من برای تو کافی ترین هستم.
روزی که برای تحویل آپارتمان وارد ساختمان شدم با مدیر ساختمانی مواجه شدم که انگار همه هم و غم زندگی اش این شده بود که برای سرو سامان دادن آن واحد به من کمک کند. شگفت انگیز بود ،بدون اینکه من سوالی کنم شماره رنگکار ، کابینت کار و مرکز خریدی برای پکیج و رادیاتور و… که خودشان تجربه خرید و منصف بودنش را داشتند به من معرفی کردند.
تمام سوالات ذهنی ام پاسخ داده شده بود خدا همه نیرو ها را به آسان ترین شکل در اختیارم قرار داده بود بدون اینکه بخواهم تلاشی برای تحقیق و بررسی انجام دهم هدایت شده بودم به افرادی که امتحانشان را در چند واحد پس داده بودند مورد تایید ساکنین ساختمان بودند.
شروع کردم ابتدا با رنگکار تماس گرفته و کار را به ایشان محول کردم تجربه همکاری با ایشان فوق العاده بود در تک تک لحظات کاری شان خدا را بالای سر کار میدیدم. از مدیر ساختمان که با یک تماس با عشق به طرفه العینی خود را بالای سر کار میرساند و کار را کنترل کرده و برایم گذارش کار میفرستاد و نیازی نبود من یک مسیر طولانی را برای سر زدن به پروژه رفته و خود را اذیت کنم.
میدانید که یک خانم سوگولی خدا هست که در جای جای قرآن فریاد زده شده این گوهر پاک اذیت نشود. و زمانی که به این امر واقف شوی و ارزشهایت را درک کنی خدا همه بارهایت را به دوش میکشد.
از کیفیت عالی و وی آی پی که با بهترین قیمت اجرا شد و خودشان اذعان داشتند شما نبودید ولی خدا بود و من دقیقا همچون خانه خودم برایتان کار انجام دادم و وقتی برای تحویل کار رفتم به چشم دیدم که بهترین کیفیت رنگ در واحدم اجرا شده بود و من سپاسگذار خدایی شدم که همیشه من را به بهترین ها هدایت میکند.
از همه بهتر کابینت کاری بود که طبقه هفتم ساختمان ساکن بودند و دیدن کارهای اجرایی با کیفیتی که در واحد خودشان انجام داده بودند خیالم را برای همه چیز راحت میکرد.
مرحله بعد سپردن کارها به ایشان بود.فقط باید بودید و میدیدید چطور عاشقانه ، خالصانه انگار برای عزیزترین فرد زندگی اش کار انجام میدهد. کابینت کاری که همه میگویند این صنف بدقول هستن و دیر کار را تحویل میدهند، آن تایم بودنشان در تمام مراحل اجرایی مرا به این امر بیشتر واقف میکند که وقتی همه اموراتت را به خدا واگذار میکنی همه چیز در بهترین و سریعترین زمان انجام میشود.
از خرید قرنیز گرفته که میرفتند و عکس انداخته و برایم ارسال میکردند تا من انتخاب کنم.
برای من که تمیزی و کیفیت کار برایم در اولویت هست و تلفیق معماری و طراحی و دوخت لباس این ویژگی را در من به طور وسواس گونه ای افزایش داده ، هدایت شده بودم به مردی آذری که تمیزی و با کیفیت بودن از ویژگی های بارز این افراد در همه چیز هست.
از اینکه خودشان کلام خدا را جاری میکردند که شما خانم هستید برای اینکه اذیت نشوید خودم به منزلتان آمده و نمونه طرح ها برای انتخاب چوب کابینت را برایتان می آورم.
از اینکه همچون ملکه ای بدون اینکه جایی بروم خدا ایشان را فرستاده و من در آسایش و راحتی انتخاب رنگی کابینت را انجام دادم.
زمانی که خودشان پیشنهاد داده که کارگاه من خاوران هست آنجا منبع تجهیزات آشپزخانه هست بخواهید میروم برایتان عکس انداخته فقط شما انتخاب کنید، حضور خدا را میدیدم و کلام شما که در عزت نفس گفتید نگو چطور من که بلد نیستم خدا دستهاش رو میفرسته که کارهات رو انجام بدن
و این گفتارتان همیشه در انجام کارهای جدید و به ظاهر پیچیده در گوشم زمزمه کرده و به من قدرت رفتن به دل ترسهایم را میدهد.
در تک تک لحظاتی که ایشان عاشقانه فروشگاه به فروشگاه با توجه به تخصصشان از بهترین و با کیفیت ترین محصولات عکس انداخته و برایم ارسال کرده و اگر کوچکترین تردیدی در من میدیدند بی منت و با صبر و حوصله پیشنهاد میدادند که به فروشگاهی دیگر رفته و باز هم مدلهای دیگر را برایم ارسال کنند، سپاسگذار خدایی بودم که همیشه برایم آسانی خواسته و بهترین و امن ترین و متخصص ترین فردی را که میتوانست در این مسیر به من کمک کند برایم فرستاده.
همین امروز صبح بود که خودشان آمده و یک شیر روشویی که خریداری کرده بودم را تحویل گرفتند، فقط فکرش را بکنید کسی از گرمدره به تهران بیاید برای اینکه تو اذیت نشوی، این اگر وعده صدق إن الله بالغ امره نیست پس چیست؟
این اگر وعده صدق فسنیسره للیسری نیست پس چیست ؟
استادم در تک تک این لحظات تعجب نزدیکانم را میدبدم که باورشان نمیشود کسی به جز خانواده ات خودجوش این کارها را انجام بدهد بدون اینکه بخواهد به غیر از دستمزدش برای اجرای کابینت و کمد دیواری چیزی دریافت کند.
برایشان تعجب آور است که کسی بدون هیچ چشمداشتی به شهر ری رفته و حتی هالوژن خانه ات را با بهترین قیمت خریداری کند و تو در خانه همچون ملکه ای فقط به امور نظارت کنی و از راه دور بالای سر کار باشی.
من برای تحویل و نصب هیچ کدام از اقلام از قبیل پکیج و کولر و … خود را اذیت نکردم چون خدا دستانی را برایم قرار داده بود که به صورت خودجوش بالای سر کار بوده و نظارت میکردن و با ارسال عکسی برایم گزارش کار میفرستاند و من هم برای تقویت باورهای خودم و عزیزانم آن را طبق تعهدی که دارم هر روز شده یک استوری در پیج شخصی ام به اشتراک میگذارم.
استادم آنقدر برایم تحسین برانگیز بوده که همیشه بهترین نیروها برایتان فرستاده میشود که با وجود مسافت زیاد و بدون حضور فیزیکی تان کارها توسط امن ترین نیروها با عشق انجام میشود که خودم مدتهاست تجربه اش میکنم. و در حال قدرت دادن به این فرکانس هستم.
من عاشق این فرکانس ساده و راحت به تمیزی رسیدن شما هستم که خدا تمیز ترین و متخصص ترین افراد را برایتان میفرستد که با عشق همه جا را برای شما شاینی و براق کرده و به امور رسیدگی میکنند.
اگر بخواهم حقیقت را بگویم من دوست دارم همه جا شاینی باشد اما برای اینکه خودم دست به کار شوم کلی باید از لحاظ ذهنی خود را قانع کنم چرا که در خانه پدری که دختر حاضر خور و کناره نشینی بودم و به زور کار خانه انجام میدادم و در خانه همسر نیز نیروهای کمکی داشتم که ماهی یکبار خانه را برق می انداختند.
دارم یاد میگیرم از سر راه خدا کنار رفته بارهایم را به دوش خدا بیاندازم و طعم شیرین فسنیسره للیسری را بچشم.
باید روی درک الرجال قوامون علی النساء نیز بیشتر کار کنم.
زیرا زمانی که وارد بحث توحید میشویم یک کج فهمی شدید برایمان ایجاد شده و ما خانم ها فکر میکنیم باید خودمان همه کارها را انجام دهیم و خود را اذیت کرده و به سختی می اندازیم.
در آخر بگویم که خدا بهترین نیروها را به تسخیر من درآورده که این پروژه در زمانی که تعیین کردم به اتمام برسد.
به یاد روزهایی افتادم که در درخواستهای تمرین ستاره قطبی ام مینوشتم اربابم این خانه توست من مالک پوست هسته خرمایی در این جهان نیستم خودت به نیکوترین شکل تجهیزش کن و طبق وعده ادعونی أستجب لکم خودش هم به بهترین شکل هزینه اش را متقبل شد و هم بهترین امدادهای الهی اش را برای یاری رساندم فرستاد.
هدایت خدا برایم الان واضح تر شده است وقتی میبینم آن 20٪ هزینه که قرار بود به گروه اجرایی بدهم در واقع برای بالابردن کیفیت تجهیزات خریداری شده و البته بالا بردن اعتماد به نفسم و دیدن دستان الهی در کارهایم صرف شد.
خدا را شکر میکنم که به ندای قلبم عمل کردم.
خدایم را سپاسگذارم که هفته پیش بود بهترین بندگانش که زوجی عاشق هستند برای اجاره واحدم فرستاد تا جریان زندگی و انرژی در آن واحد با فرکانس عشق ، زوجیت ، ازدواج پاک و الهی و چیدن جهیزیه نو عروسی شروع شود که حتی دیدنشان روز قرارداد برایم نشانه ای قشنگ بود.
و مرا یاد روزهایی انداخت که مینوشتم و از خدایم درخواست میکردم با آن شرایط خاصی که من میخواهم بهترین بندگانت را برای خانه بفرست و پای میز قرار داد با قلبی سراسر رضایت قلبی اجاره نامه را امضا کردم.
زیرا خدا با فرستادن یک زوج عاشق پاک که بسیار فرکانس عالی داشتند و تمام شرایط خاصی که من برای اجاره دادن گذاشته بودم را بی چون و چرا پذیرفتن ،
مرا لعلک ترضی کرده بود.
که این بخش هم داستانی دارد زیبا که در بهترین فرصت تجربه ام از اجاره دادن برای اولین بار و پای قرار داد رفتن با خدا را مینویسم.
سلام بهار نازنینم مهربانوی مستقل و توحیدی و شجاع من
اگر بخواهم رسم سپاسگذاری از یک دوست را به جا بیاورم تو از همان دوستانی هستی که همچون فرشته ای در تضادهای کوبنده زندگی ام وارد شدی و زمانی که لازم به کنترل ذهن داشتم با ذوق های کودکانه ات به من اشتیاق تمرکز بر زیبایی ها دادی و عاشقانه تشویق کردی که زیبایی ها را شکار کرده با تو به اشتراک بگذارم.
همان روزها که لازم بود به ریسمان تمرکز به زیبایی ها و شکرگذاری چنگ بزنم و ذهنم را کنترل کنم که با وجود عشقم به مهاجرت ممنوع الخروج هستم به زندگی ام نازل شدی و خودت نمیدانستی اما ناآگاهانه داشتی مرا در این امر یاری میکردی.
دوست دارم برای حضورت در تک تک همان لحظات از خدا و تو سپاسگذاری کنم.
همان روزها بود که من با تو روی زیبایی ها تمرکز میکردیم و سپاسگذاری میکردیم و تو زیبایی های زندگی آزادانه ات و کشور استانبول رو با دستان الهی ات برایم به تصویر میکشیدی و من زیبایی ها و ثروت های اطرافم.
آنقدر با عشق مرا تحسین میکردی که اشتراک زیبایی های زندگی ام را از محیط دونفره عمومی کرده و این کار تبدیل به یکی از لذت بخش ترین کار زندگی ام شد.
همچون دو کودک فارغ از آنکه آن بیرون چه غوغایی برپاست به رشد هم کمک میکردیم و نتیجه اش در تغییر مدار زندگی هر دویمان به وضوح پیداست.
چقدر با هم تمرین ساختیم و آگاهانه از زیبایی ها و نکات مثبت مردان اطرافمان صحبت کردیم و ذوق کردیم و با آن خنده های نخودی ات مرا مشتاق تر به تعریف میکردی.
هنوز هم یکی از بهترین افرادی هستی که عاشقانه دوست دارم پای شنیدن ذوق صدایت و خنده های نخودی ات بنشینم و برایم ذوق کنی و ریز بخندی.
و نتیجه آن تمرین ها به صلح رسیدن بود با زنانگی مان با مردان همان ها که قرار بوده قوام ما باشند اما به خاطر باورهای غلط تبدیل به خفاش شب های زندگی مان شده بودند و ما در گریز از آنها.
برایت بهترین های دنیا و آخرت را آرزومندم.
به رسم سپاسگذاری از بهار عزیزم️️
️