- برنامه ی شما برای “شکور بودن در عمل” چیست؟
- چه ایده هایی دارید برای اینکه ذهن خود را برای “سپاسگزاری” تربیت کنید؟
- چقدر می توانید قدردانی خود را به آدمهای اطراف تان بیان کنید؟
- درباره تجربه نعمت هایی بنویسید که نتیجه ی “سپاسگزاری” بوده است.
چقدراین فایل درس داره اونم به زبان تصاویر و اونم با عمل. بماند که در قالب کلمات هم شنیدیم. اما در قالب تصایر و رفتار وعمل استاد میشه درس های زیادی رو گرفت.
چقدر سایت پویاست خدای من. چقدر سایت هر بار منو شگفت زده میکنه که حتی کامنت ها رو هم هدفمند میکنه.
خصوصا برای منی که عاشق نوشتنم و با نوشتن به خودم آگاهی های هر فایل رو یادآوری میکنم یا با نوشتن با خودم حرف میزنم و با نوشتن اصلا آگاهی هایی رو میکشم بیرون که بعدا خودم بیام کامنتم رو بخونم(که تا حالا پیش اومده کامنت های قبلی خودمو بهش برخورد کنم و بخونم و شگفت زده بشم.) و باز هم یاد بگیرم.
اینکه سایت اینقدر پویا و هر روز رو به بهبود هست و برای کاربراش ارزش قائل هست که کامنت های ارزشمند رو منسجم تر وهدفمند تر کنه. بنظرم این خودش یک نوع شکور بودن در عمل هست.
چطوری؟ اینکه مدیر سایت و کسانی که در تولید محتوا و ارائه هرچه بهتر اونا کمک میکنن. حتی میان بعد چندساعت فایل روی سایت اومده، سوالاتی جهت دار و هدفمند رو میذارند. سوالاتی خوب رو میپرسند تا من بهتر از دل این فایل درس هاشو بگیرم. سوالات خوبی که فکر کردن به جوابش به من کلی آگاهی میده. سوالاتی که به من کمک میکنه درک وسیع تر و کاربردی تر از اون سوال در زندگی خودم داشته باشم.
واقعا سپاسگزارم که اینقدر عالی عمل میکنید و هر قدمی که توی سایت برمیدارید در جهت رشد ما و سایت و قطعا خودتون و جهان تون هست و این یعنی گسترش. بنطر من اصلا مکانیزم شکرگزار بودن و سپاسگزار بودن گسترشه، اضافه کردن و اضافه شدنه. شــکر گزار باشید تا خدا بر شـما بیـفزایـد. اصلا یک چیز دیگه الان به ذهنم زد استاد جان دوست دارم اضافه کنم اینکه مگر نمیگیم قوی ترین و نزدیک ترین فرکانس به خدا شکرگزاری و سپاسگزاری هست. مگـر نمیدونیم که جهان در حال گسترشه از اغاز خلقت تا الان و ابد. مگـر خدا نمیخواسته که ما هم مثل خودش خلق کنیم پس یکی از کلیدهایی که ما رو شبیه و هم راستا با قوانین ثابش میکنه همین گسترده کردن و خلق کردن و اضافه کردنه و یکی از کلیدهایی که در قران هم به ما داده همین سپاسگزار بودنه( فکر کنم ارتباط جالبی از دانسته هامو رو به هم وصل کردم و قشنگه اینجوری نگاه کردن این دنیا و این مفهوم.استاد جان خودتون یک توضیحی بدین لطفا…)
حالا میخوام برم سراغ سوال هایی که الان چشمم خورد. و به ایده کامنت نوشتنم افزود.
_ برنامه ی شما برای “شکور بودن در عمل” چیست؟
وقتی خداوند به من نعمتی رو داده ازش درست استفاده کنم و در مسیر خیر و خوبی ازش بهره ببرم.
وقتی آدم های اطرافم یا جهان برای من کاری میکنن، سعی میکنم همونجا سپاسگزار باشم و بگم خدایاشکرت، بگم فلانی ازت سپاسگزار و ممنونم. و اگر اون کار فیزیکی بوده باشه مثلا من همسرم آشپزی میکنه و غذای خوشمزه برامون میپزه قطعا با تشکر زبانی ازش سپاسگزاری میکنم اما با تمام احساسم ذوق زده شدنم رو، خوشحال شدنم رو بهش نشون میدم. اینکه چقدر توی درست کردن این غذا عالی عمل کرده رو بهش میگم و بیان میکنم، سعی کردم همیشه اگر امکانش بوده از اون غذا هم عکس بگیرم و بازهم تشکر کنم و با عشق نوش جان کنم. یکجورایی من با عملم با رفتارم شکر نعمت وجود همسرم رو به جا آوردم، یکجورایی با توجه خوب و زیبا برای کاری که برای من انجام شده سپاسگزاری خودمو نشون میدم.
با خوردن و لذت بردن از اون غذا باز هم سپاسگزاری میکنم و با تمام قلبم خوشحالم. و اینو به خودم میگم همسرمن لطف داشته که آشپزی کرده، خدای من لطف داشته که منو با همچین همسری و همچین ویژگی مواجه کرده.پس باز هم سپاسگزارم.اینقدر سپاسگزارم که انگار اون غذا بهترین غذای دنیا برای من در اون لحظه بوده.
_ چه ایده هایی دارید برای اینکه ذهن خود را برای “سپاسگزاری” تربیت کنید؟
بصورت آگاهانه برای هرکاری که کسی برایم انجام میدهد بگم سپاسگزارم.(بعضی وقتا شده سریع بگم مرسی یا ممنونم. اما بعدش که یاد بیاد حتما آگاهانه از کلمه “سپاسگزارم” استفاده میکنم.)
به ذهنم یادآوری میکنم تمام این چیزهایی که میبینی و داری و برات انجام میشه از طرف لطف خداست پس با سپاسگزاری از خدا و دستان خداوند روی زمین بیشتر به خدا بگو چی میخوای تا بهت بیشتر از این جنس داده شود.
ذهنم رو بهش گفتم و با تمام قلب و روح و جسمم باور دارم که شکر گزاری منو اضافه میکنه، ظرف منو بزرگ میکنه برای دریافت نعمت های ببیشتر. منو وسیع میکنه.پس باید هربار موارد بیشتری برای سپاسگزاری داشته باشم.
یکی از ایده های من برای این موضوع و تربیت ذهنم برای شگرگزاری اینه که:
همیشه یا بهتره بگم اکثر مواقع در تمرین ستاره قطبی از خدا میخوام منو سپاسگزارتر کنه و امروز احساس ناب عشق و سپاسگزاری رو با تمام وجودم حس کنم. و ایمان دارم که این جور فایل ها طبق هدایت الله یکتا برای درخواست های منه.
باورتون میشه من هیچ ایده ایی برای اینکه احساس سپاسگزاری رو قلبی داشته باشم یا در عمل آدم سپاسگزاری باشم نداشتم پس تصمیم گرفتم چندین هفته است هروقت یادم باشه اینو توی تمرین صبح از خدا میخوام.(الان یادم اومد و رفتم تمرین هام دیدم…خدای من. چقدر قشنگ جواب منو دادی.)با پاسخ دادن این سوال ها چقدر منو واضح تر کردی به خودم که من چی میخوام.
ایده سپاسگزاری قبل از شروع غذا خوردن به رسم مسیحی ها که قبلا توی یک فایل گفتین رو اجرا کردم و عالی بود.
یکی از ایده هام که قبلا انجام دادم، تمرین های 28 روز سپاسگزاری خانم راندا برن بود که اونم عالی بود.
_ چقدر می توانید قدردانی خود را به آدمهای اطراف تان بیان کنید؟
خداروشکر الان من خیلی راحت میتونم از هر آدمی حتی یک مامور شهرداری، یک بچه کوچیک با لبخنئ زیباش تشکر کنم. نمیدونم از کی اینقدر راحت تر شدم و این قدردانی رو دارم اما الان که فکر میکنم قبلا خیلی آدم مغروری بودم به سختی از کسی تشکر یا عذر خواهی میکردم. یا ابراز احساساتم نسبت به پدر و مادرمم خیلی ضعیف بود و حتی میشه بگم خجالت میکشم اما الان خیلی بهتر از سال های قبل خودم شدم. و آگاهانه دارم سعی میکنم آدم قدردان تر و شکورتر و سپاسگزارتری باشم.جوری تو ذهنم کد نوشتم که باید به جایی برسم که آدم ها بگن چقدر فهیمه آدمم سپاسگزاری هست از همه چیز و همه کس…این یعنی من با خودم به صلح دورنی رسیدم من با خودم به صلح جهانی و بیرونی رسیدم. این یعنی من در مسیر راستین خدا هستم و آماده شنیدن خودش هستم. یعنی من جهتـم رو به سمت اوست که تنها اوست که شاکر مطلق و قادر مطلق بر همه کارهاست.
_ درباره تجربه نعمت هایی بنویسید که نتیجه ی “سپاسگزاری” بوده است.
سپاسگزاری کردن از لحظه هایی که در پرادایس بودم یا در تمپا زندگی میکردم نتیجه اش شد، آخرین خونه ایی که در شهرمون داشتیم. یک خونه که دوتا در داشت یک سمت رو به یک زمین خالی و کلی درخت سپیدار و یک سمت هم رو به کوچه و خانه ها و آپارتمان.
سپاسگزاری از خدا برای اینکه ما رو هدایت میکنه به بهترین خونه و دقیقا همین شده و الان میتونم بگم در بهترن جایی که میشد باشیم هستیم.
سپاسگزاری از دسترسی و داشتن لپ تاپ شرکت که به من این امکان رو داد، گاهی بخاطر دور کاری میوردم خونه.که باعث شد فایل های استاد رو تو خونه با اون لپ تاپ ببینم و الان من یک لپ تاپ دارم تقریبا شبیه همون لپ تاپ.
سپاسگزاری از تمام جسمم که من میتونم به جرات بگم سیستم ایمنی قوی دارم و جسم سالم و خوبی دارم.
سپاسگزاری از تک تک گل ها و گلدان های خونمون که بهشون هربار اضافه شد.
سپاسگزاری برای داشتن آزادی ام که الان میتونم بگم منو در شرایط و موقعیت و مکانی قرار داد، که هربار آزادی بیشتری رو تجربه کنم.
سپاسگزاری برای وجود دوستان ارزشمند سایت که الان حتی میتونم بگم دوستان نابی از سایت رو باهاشون مواجه شدم و به عنوا نعت وارد زندگی من شده اند.
سپاسگزاری از خداوند برای داشتن پروژه های کاری و تعدادشون بیشتر داره میشه.
سپاسگزاری برای تمام پول هایی که هسرم به حسابم واریز کردن و هربار بیشتر شد.
سپاسگزاری برای آدم های خوب و داره بیشتر و بیشتر میشه.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری به رسم سپاسگزاری از یک دوست خوب694MB46 دقیقه
- فایل صوتی به رسم سپاسگزاری از یک دوست خوب44MB46 دقیقه
سلام به استاد عزیز
سلام به علی آقای عزیز
سلام به خانم شایسته عزیز
سلام به دوستان عزیز
قبل از هر چیز سپاسگذاری میکنم از علی آقا که انقدر عالی برای ما ویدئو گرفتن و تحسینشون میکنم برای اندامشون که طبق گفته استاد با عزم و اراده و در هر شرایطی ورزش کردن و به نتیجه دلخواه رسیدن و برای دقت و حوصله ای که به خرج دادن تا موتورهارو راه بندازن و تمیز کنن و البته که چقدر کامیون خودشون هم زیبا و تمیز بود
علی آقا خدا به دستاتون قوت بده
استاد جان من خیلی به موتور علاقه ندارم ولی موتورای شما انقدر زیبا و تمیز بود که خیلی دلم خواست سوارشون شم
استاد جان درمورد نکته ای که در این فایل گفتین که اگر ما یه آرزویی داشتیم و بهش نرسیدیم دلیل نمیشه که هیچ وقت بهش نرسیم و مثالی که درباره موتور زدین یاد خودم افتادم
که من در سن 15- 16 سالگی خیلی به بچه های کوچیک علاقه مند بودم و ما نه در خانواده و نه در فامیل اصلا بچه کوچیک نداشتیم و من هرجا بچه میدیدم شدیدا دلم میخواست یه لحظه این بچه رو بگیرم بغلم
یادمه یه مستاجر داشتیم که یه دختر یک ساله داشت و من چندبار اونو گرفتم بغلم اما هربار خیلی گریه میکرد این خواسته در دل من مونده بود تا حدودا 10 سال بعدش من هدایت شدم به کار در مهدکودک که البته کارم طوری بود که با بچه ها ارتباط مستقیم نداشتم و بعدش هدایت شدم به شغلی که کلا سرو کارم با بچه ها بود و این بچه های کوچیک انقدر میومدن بغل من که واقعا دیگه پر شده بودم
خیلی لذت بخشه که یه بچه کوچولو توو بغلت بخوابه، هنوزم برام لذا بخشه
بعدشم خواهرزاده م به دنیا اومد و انقدر این بچه از همون دوران نوزادیش به من میچسبید که همه فکر میکردن من مامانشم، توو 8 ماهگیش حتی بغل مامان خودش هم نمیرفت و فقط توو بغل من آروم میشد
من هنوزم بچه هارو دوست دارم اما انقدر از لذت بچه بغل کردن پر شدم که دیگه مادر شدن برام یه آرزو نیست و واقعا انگار مادر بودن رو تجربه کردم
این نکته ای که گفتین منو یاد این مثال از خودم انداخت و این باور رو در من تقویت میکنه که هیچ چیز محال نیست
درمورد موضوع این فایل:
استاد جان از وقتی که فایل توحید عملی7 رو گوش کردم متوجه شدم که بله من هم از اون دسته آدمها هستم که خیلی درست و حسابی از آدما تشکر نمیکنم استاد اون فایل خیلی به من کمک کرد و از اون وقت به بعد من خیلی حواسم هست حالا نه اینکه بابت چیزهای کوچیک ولی بابت چیزهایی که خیلی بزرگه و باید تشکر کرد از اطرافیانم تشکر کنم
چون من قبل از اون فایل حتی از شما هم در کامتها تشکر نمیکردم اما بعد از آگاهی های اون فایل اینو تمرین کردم که بعد از هر کامنتی که میذارم از شما و خانم شایسته تشکر کنم مثلا خوده شما همیشه از کسایی که میان وقت میذارن و کامنت میذارن تشکر میکنید من وقتی متوجه این رفتار شما شدم با خودم گفتم،
استاد من ، با اینکه استاده و انقدر موفقه داره از من تشکر میکنه حالا که اومده بی منت انقدر فایل رایگان گذاشته و من به راحتی میتونم ازاینا استفاده کنم و انقدر نتیجه بگیرم چرا من ازش تشکر نمیکنم و اینطوری احساس قدردانی از شما در من به وجود اومد به طوری که هم در سپاسگذاری های من هستید و هم در دعاهای من
استاد عزیزم با بهترین احساس میگم بی نهایت ازتون سپاسگذارم و همچنین از خانم شایسته عزیز که من خیلی از ایشون الگو برداری میکنم در مواردی که مربوط به خانوماست
توجه کردم که وقتی دیگران از خودم تشکر میکنن به صورت ناخودآگاه من اون کارو براشون تکرار میکنم یا اون کارو بهتر انجام میدم مثلا یه مثال ساده میزنم اینکه مادر من هر وقت که میرفت حموم منو صدا میکرد که برم پشتشو لیف بکشم این کار اصلا برای من سخت نبود اصلا زحمتی برام نداشت اما مادرم انقدر واسه این کار ساده من برام دعای خیر میکرد که انگار من دارم یه کار خیلی بزرگی براش میکنم و این باعث شد که بعد ازگذشت یه مدت قبل ازاینکه مادرم صدام بزنه خودم برم و براش این کارو انجام بدم تازه به جایی رسیده که حتی اگر خودمم به هر دلیلی نتونم این کارو براش کنم به خواهرم میگه اون واسش انجام بده
اینطوری به قضیه نگاه میکنم و از خودم میپرسم که وقتی مادرت برای یه کار کوچیک اینطوری ازت تشکر میکنه چه حسی بهت دست میده؟
آیا احساس ارزشمندی نمیکنی؟
آیا احساس توامند بودن نمیکنی؟
آیا دوست نداری دوباره اون کارو بکنی؟
آیا سعی نمیکنی دفعه بعد اون کارو بهتر انجام بدی ؟
و جواب همه اینا بله ست
همونطور که تشکر کردن آدمها از خودم انقدر تاثیرات خوبی در من میذاره پس تشکر کردن من از اونا هم این احساس رو در اونا میذاره
مثلا چند وقت پیش که ماه رمضون بود دختر داییم برای من سوپ فرستاده بود که افطار کنم اولش که اصلا به فکرم نرسید زنگ بزنم ازش تشکر کنم بعد با خودم گفتم اگر من واسه اون سوپ میفرستادم و اون زنگ میزد و تشکر میکرد من چقدر خوشحال میشدم اینطوری شد که زنگ زدم ازش تشکر کردم و یه حرفی زد که خیلی بهم احساس خوبی داد
گفتش: وقتی داشتم این سوپو میپختم همش تو جلوی چشمم بودی به خاطر همین گفتم حتما باید برات بفرسم من که اصلا توقع شنیدن چنین حرفی رو از طرف دختر داییم نداشتم باعث شد که احساس ارزشمندی در من بیشتر شه و واقعا احساس خوبی پیدا کنم
استاد جان من خیلی سعی میکنم که شاکر بودن رو به خودم یادآوری کنم اما هنوز هم خیلی جاها یادم میره که البته با تمرین بهتر هم خواهم شد
یکی از صفات خداوند شکور هست یعنی کسی که شکر پذیره یعنی خداوند هم با اون عظمت و قدرتش وقتی بندگانش ازش تشکر میکنن میپذیره و به شکل ورود نعمتهای جدید پاسخ میده و این نشون میده که شاکر بودن و شکور بودن بسیار مهمه در زندگی ما
استاد عزیزم بازهم از شما سپاسگذارم و از خانم شایسته برای این فایل که پراز نکات عالی بود