به رسم سپاسگزاری از یک دوست خوب

این فایل به رسم سپاسگزای از یک دوست خوب آماده شده است.
بخشی از پیامهای این فایل:
آگاهانه نکات مثبت و تحسین برانگیز آدم های اطراف مان را ببینیم و مهم تر از همه تمرین کنیم که حداقل با کلام مان، سپاسگزاری خود را به آنها ابزار کنیم یا نکات مثبت شان را به آنها بگوییم.
پیام این فایل، شکور بودن در عمل است.
به عنوان مثال:  آدم های بی نظیری که وارد زندگی مان می شود را به عنوان برکت های خداوند در زندگی مان ببینیم و به خاطر این دستان زیبای خداوند، سپاسگزار باشیم. مهم تر از همه مراقب باشیم خوبی های آدمهای اطراف مان را به چشم وظیفه نبینیم و این خوبی ها برایمان تکراری یا نامرئی نشود.
می توانید در بخش نظرات این فایل بنوسید که:
  • برنامه ی شما برای “شکور بودن در عمل” چیست؟
  • چه ایده هایی دارید برای اینکه ذهن خود را برای “سپاسگزاری” تربیت کنید؟
  • چقدر می توانید قدردانی خود را به آدمهای اطراف تان بیان کنید؟
  • درباره تجربه نعمت هایی بنویسید که نتیجه ی “سپاسگزاری” بوده است.

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار فهیمه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

چقدراین فایل درس داره اونم به زبان تصاویر و اونم با عمل. بماند که در قالب کلمات هم شنیدیم. اما در قالب تصایر و رفتار وعمل استاد میشه درس های زیادی رو گرفت.

چقدر سایت پویاست خدای من. چقدر سایت هر بار منو شگفت زده میکنه که حتی کامنت ها رو هم هدفمند میکنه.

خصوصا برای منی که عاشق نوشتنم و با نوشتن به خودم آگاهی های هر فایل رو یادآوری میکنم یا با نوشتن با خودم حرف میزنم و با نوشتن اصلا آگاهی هایی رو میکشم بیرون که بعدا خودم بیام کامنتم رو بخونم(که تا حالا پیش اومده کامنت های قبلی خودمو بهش برخورد کنم و بخونم و شگفت زده بشم.) و باز هم یاد بگیرم.

اینکه سایت اینقدر پویا و هر روز رو به بهبود هست و برای کاربراش ارزش قائل هست که کامنت های ارزشمند رو منسجم تر وهدفمند تر کنه. بنظرم این خودش یک نوع شکور بودن در عمل هست.

چطوری؟ اینکه مدیر سایت و کسانی که در تولید محتوا و ارائه هرچه بهتر اونا کمک میکنن. حتی میان بعد چندساعت فایل روی سایت اومده، سوالاتی جهت دار و هدفمند رو میذارند. سوالاتی خوب رو میپرسند تا من بهتر از دل این فایل درس هاشو بگیرم. سوالات خوبی که فکر کردن به جوابش به من کلی آگاهی میده. سوالاتی که به من کمک میکنه درک وسیع تر و کاربردی تر از اون سوال در زندگی خودم داشته باشم.

واقعا سپاسگزارم که اینقدر عالی عمل میکنید و هر قدمی که توی سایت برمیدارید در جهت رشد ما و سایت و قطعا خودتون و جهان تون هست و این یعنی گسترش. بنطر من اصلا مکانیزم شکرگزار بودن و سپاسگزار بودن گسترشه، اضافه کردن و اضافه شدنه. شــکر گزار باشید تا خدا بر شـما بیـفزایـد. اصلا یک چیز دیگه الان به ذهنم زد استاد جان دوست دارم اضافه کنم اینکه مگر نمیگیم قوی ترین و نزدیک ترین فرکانس به خدا شکرگزاری و سپاسگزاری هست. مگـر نمیدونیم که جهان در حال گسترشه از اغاز خلقت تا الان و ابد. مگـر خدا نمیخواسته که ما هم مثل خودش خلق کنیم پس یکی از کلیدهایی که ما رو شبیه و هم راستا با قوانین ثابش میکنه همین گسترده کردن و خلق کردن و اضافه کردنه و یکی از کلیدهایی که در قران هم به ما داده همین سپاسگزار بودنه( فکر کنم ارتباط جالبی از دانسته هامو رو به هم وصل کردم و قشنگه اینجوری نگاه کردن این دنیا و این مفهوم.استاد جان خودتون یک توضیحی بدین لطفا…)

حالا میخوام برم سراغ سوال هایی که الان چشمم خورد. و به ایده کامنت نوشتنم افزود.

_ برنامه ی شما برای “شکور بودن در عمل” چیست؟

وقتی خداوند به من نعمتی رو داده ازش درست استفاده کنم و در مسیر خیر و خوبی ازش بهره ببرم.

وقتی آدم های اطرافم یا جهان برای من کاری میکنن، سعی میکنم همونجا سپاسگزار باشم و بگم خدایاشکرت، بگم فلانی ازت سپاسگزار و ممنونم. و اگر اون کار فیزیکی بوده باشه مثلا من همسرم آشپزی میکنه و غذای خوشمزه برامون میپزه قطعا با تشکر زبانی ازش سپاسگزاری میکنم اما با تمام احساسم ذوق زده شدنم رو، خوشحال شدنم رو بهش نشون میدم. اینکه چقدر توی درست کردن این غذا عالی عمل کرده رو بهش میگم و بیان میکنم، سعی کردم همیشه اگر امکانش بوده از اون غذا هم عکس بگیرم و بازهم تشکر کنم و با عشق نوش جان کنم. یکجورایی من با عملم با رفتارم شکر نعمت وجود همسرم رو به جا آوردم، یکجورایی با توجه خوب و زیبا برای کاری که برای من انجام شده سپاسگزاری خودمو نشون میدم.

با خوردن و لذت بردن از اون غذا باز هم سپاسگزاری میکنم و با تمام قلبم خوشحالم. و اینو به خودم میگم همسرمن لطف داشته که آشپزی کرده، خدای من لطف داشته که منو با همچین همسری و همچین ویژگی مواجه کرده.پس باز هم سپاسگزارم.اینقدر سپاسگزارم که انگار اون غذا بهترین غذای دنیا برای من در اون لحظه بوده.

_ چه ایده هایی دارید برای اینکه ذهن خود را برای “سپاسگزاری” تربیت کنید؟

بصورت آگاهانه برای هرکاری که کسی برایم انجام میدهد بگم سپاسگزارم.(بعضی وقتا شده سریع بگم مرسی یا ممنونم. اما بعدش که یاد بیاد حتما آگاهانه از کلمه “سپاسگزارم” استفاده میکنم.)

به ذهنم یادآوری میکنم تمام این چیزهایی که میبینی و داری و برات انجام میشه از طرف لطف خداست پس با سپاسگزاری از خدا و دستان خداوند روی زمین بیشتر به خدا بگو چی میخوای تا بهت بیشتر از این جنس داده شود.

ذهنم رو بهش گفتم و با تمام قلب و روح و جسمم باور دارم که شکر گزاری منو اضافه میکنه، ظرف منو بزرگ میکنه برای دریافت نعمت های ببیشتر. منو وسیع میکنه.پس باید هربار موارد بیشتری برای سپاسگزاری داشته باشم.

یکی از ایده های من برای این موضوع و تربیت ذهنم برای شگرگزاری اینه که:

همیشه یا بهتره بگم اکثر مواقع در تمرین ستاره قطبی از خدا میخوام منو سپاسگزارتر کنه و امروز احساس ناب عشق و سپاسگزاری رو با تمام وجودم حس کنم. و ایمان دارم که این جور فایل ها طبق هدایت الله یکتا برای درخواست های منه.

باورتون میشه من هیچ ایده ایی برای اینکه احساس سپاسگزاری رو قلبی داشته باشم یا در عمل آدم سپاسگزاری باشم نداشتم پس تصمیم گرفتم چندین هفته است هروقت یادم باشه اینو توی تمرین صبح از خدا میخوام.(الان یادم اومد و رفتم تمرین هام دیدم…خدای من. چقدر قشنگ جواب منو دادی.)با پاسخ دادن این سوال ها چقدر منو واضح تر کردی به خودم که من چی میخوام.

ایده سپاسگزاری قبل از شروع غذا خوردن به رسم مسیحی ها که قبلا توی یک فایل گفتین رو اجرا کردم و عالی بود.

یکی از ایده هام که قبلا انجام دادم، تمرین های 28 روز سپاسگزاری خانم راندا برن بود که اونم عالی بود.

_ چقدر می توانید قدردانی خود را به آدمهای اطراف تان بیان کنید؟

خداروشکر الان من خیلی راحت میتونم از هر آدمی حتی یک مامور شهرداری، یک بچه کوچیک با لبخنئ زیباش تشکر کنم. نمیدونم از کی اینقدر راحت تر شدم و این قدردانی رو دارم اما الان که فکر میکنم قبلا خیلی آدم مغروری بودم به سختی از کسی تشکر یا عذر خواهی میکردم. یا ابراز احساساتم نسبت به پدر و مادرمم خیلی ضعیف بود و حتی میشه بگم خجالت میکشم اما الان خیلی بهتر از سال های قبل خودم شدم. و آگاهانه دارم سعی میکنم آدم قدردان تر و شکورتر و سپاسگزارتری باشم.جوری تو ذهنم کد نوشتم که باید به جایی برسم که آدم ها بگن چقدر فهیمه آدمم سپاسگزاری هست از همه چیز و همه کس…این یعنی من با خودم به صلح دورنی رسیدم من با خودم به صلح جهانی و بیرونی رسیدم. این یعنی من در مسیر راستین خدا هستم و آماده شنیدن خودش هستم. یعنی من جهتـم رو به سمت اوست که تنها اوست که شاکر مطلق و قادر مطلق بر همه کارهاست.

_ درباره تجربه نعمت هایی بنویسید که نتیجه ی “سپاسگزاری” بوده است.

سپاسگزاری کردن از لحظه هایی که در پرادایس بودم یا در تمپا زندگی میکردم نتیجه اش شد، آخرین خونه ایی که در شهرمون داشتیم. یک خونه که دوتا در داشت یک سمت رو به یک زمین خالی و کلی درخت سپیدار و یک سمت هم رو به کوچه و خانه ها و آپارتمان.

سپاسگزاری از خدا برای اینکه ما رو هدایت میکنه به بهترین خونه و دقیقا همین شده و الان میتونم بگم در بهترن جایی که میشد باشیم هستیم.

سپاسگزاری از دسترسی و داشتن لپ تاپ شرکت که به من این امکان رو داد، گاهی بخاطر دور کاری میوردم خونه.که باعث شد فایل های استاد رو تو خونه با اون لپ تاپ ببینم و الان من یک لپ تاپ دارم تقریبا شبیه همون لپ تاپ.

سپاسگزاری از تمام جسمم که من میتونم به جرات بگم سیستم ایمنی قوی دارم و جسم سالم و خوبی دارم.

سپاسگزاری از تک تک گل ها و گلدان های خونمون که بهشون هربار اضافه شد.

سپاسگزاری برای داشتن آزادی ام که الان میتونم بگم منو در شرایط و موقعیت و مکانی قرار داد، که هربار آزادی بیشتری رو تجربه کنم.

سپاسگزاری برای وجود دوستان ارزشمند سایت که الان حتی میتونم بگم دوستان نابی از سایت رو باهاشون مواجه شدم و به عنوا نعت وارد زندگی من شده اند.

سپاسگزاری از خداوند برای داشتن پروژه های کاری و تعدادشون بیشتر داره میشه.

سپاسگزاری برای تمام پول هایی که هسرم به حسابم واریز کردن و هربار بیشتر شد.

سپاسگزاری برای آدم های خوب و داره بیشتر و بیشتر میشه.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری به رسم سپاسگزاری از یک دوست خوب
    694MB
    46 دقیقه
  • فایل صوتی به رسم سپاسگزاری از یک دوست خوب
    44MB
    46 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

502 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سیده مینا سیدپور» در این صفحه: 2
  1. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1601 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربان

    وسلام به تک تک دوستانم…

    از بچگی بهمون یاد داده بودند وقتی کسی بهمون چیزی میده ویا کاری برامون میکنه ازش تشکر کنیم، در طول شبانه روز به خاطر کارهایی که پدرومادرمون برامون انجام میدادن مثل خرید، مثل غذا درست، مثل وقتایی که مارو میبردن گردش، ازشون تشکر میکردیم…

    سالی یکبار روز معلم میومد واز معلمین واستادهامون تشکر میکردیم، بعد غذا معمولا میگفتیم خدا رو شکر و……

    اما زمین تا آسمون فرق هست بین تشکر وسپاسگزاری و قدر دانی که من الان از خداوند ودیگران و…. دارم…

    توی گذشته هرکسی کاری انجام میداد برام یا از روی عادت سپاسگزارش بودم یا میگفتم خب فلانی وظیفش بوده، یا خدا وظیفش هست که منو آفریده امکانات هم در اختیارم بذاره…

    اما از وقتی با شما آشنا شدم وخدایی که شما بهم معرفی کردید رو پیدا کردم و شناختم ، دیدم نسبت به همه چیز وهمه کس عوض شد، من از صمیم قلبم فهمیدم که اونچه که خداوند برام قرار داده از روی لطف ورحمت ومهربانیش بوده وهست، وحتی اگه من ازش تشکر هم نکنم به حالش فرقی نمی کنه، چون خداوند از نیازهای ما ادمها باخبره از قبل هرچیزی که ما لازم داشتیم رو در اختیارمون قرار داده بود، وتشکر وقدر دانی وسپاسگزاری من رو، تنها به این خاطر میخواد که میدونه توجه به داشته ها ونعمتها منو سرپا، سرحال، باانگیزه، پراز شور وشوق برای ادامه میکنه، وقتی من داشته هامو می بینم میشمرم و بابتش قدردان هستم جهان تمام تلاشش رو میکنه تا نعمتهای بیشتری در اختیارم قرار بده، چون طبق قوانین بدون تغییر خداوند من در هر دو مسیر خیر وشر، سپاسگزاری یا ناسپاسی باشم، چیزهایی رو دریافت میکنم که توی اون فرکانس ومدار هست، خب در گذشته چون همیشه از خداوند گله مند بودم واز همه چیز وهمه کس شاکی، جایی برای قدردانی توی وجودم نبود، چون خداوند ودیگران رو مسئول اتفاقات کل زندگیم میدونستم، به طبع که خداوند و همه داشتند گند میزدن تو زندگیم، پس چطور می تونستم از کساییکه دارند گند میزنن تو زندگیم وباعث بدبختی من هستند تشکر کنم؟؟

    بزرگترین درسی که از آموزهای شما استاد عزیزم گرفتم این بود که در طول تمام زندگی اون کسی که داشت در حقم ظلم میکرد وبهم بدی میکرد وباعث بدبختی من میشد خودم بودم!!

    قبول کردنش خیلی برام سخت بود، نمی تونستم اینو بپذیرم، اما چون شما توفایهاتون میگفتید بیاید 6 ماه یکسال با اصول من زندگی کنید بعد نتایج رو ببینید اگه زندگیتون تغییر نکرد، از مسیر من خارج بشید، منم گوش کردم چون خیلی عاجز وتسلیم بودم…

    کم کم اومدم روش عملکردم رو تغییر دادم، چون هنوز قدرت اینو نداشتم که افکارم رو تغییر بدم، اوایل میوندم تقلید میکردم از شما ومریم جان، مثلا سعی میکردم به چیزهایی که دارم توجه کنم و سپاسگزاری کنم، یادمه اون روزها توی طلاق وجدایی بودم، همسرم ماهها بود که رفته بود، بهم خیانت کرده بود، من توخونه ی اون آدم داشتم زندگی میکردم وهر روز انگار توی زندان بودم ودر ودیوار اون خونه وحتی وسایل خودش و فرزندش که هنوز اونجا بود شده بود مایه عذاب روح و روان من، اخه چطور می تونستم وقتی تو خونه ای که به خودخونه وصاحب خونه و وسایلش حس بد داشتم، سپاسگزار باشم؟!

    سعی کردم نخوام به زور ذهنیتم رو عوض کنم به جاش شروع کردم رفتارم رو عوض کنم، کم کم شروع کردم به گردگیری ونظافت خونه مثل نظافت شب عید، وسایل همسرم وپسرش رو شستم گردگیری کردم مرتب کردم چیدم تو اتاق پسرش، شیرهای اب چیکه میکردن، یکی از لوله ها پوسیده بود و آب داشت نم میداد به کف اتاق خواب که میشد سقف همسایه پایینی، تعمیرکار اوردم درستش کرد، چون رشت مثل فلوریدا هواش شرجی هست همه چیز زود نم میکشه خصوصا رنگ دیوارها و وسایل اهنی که زنگ میزنه! شروع کردم همزمان که فایلهای شمارو شبانه روز با هنذفری توگوش، گوش دادن، دیوارهای راپله و نرده ها رو رنگ کردن…..

    بعد از همون وسایل تزئینی که برای امرار معاش درست میکردم برای فروش کل راپله وخونه رو دکور کردم، طوریکه همسایه ها کلی ازم تشکر کردن برای اونهمه تغییر راپله، چندتا گل اوردم کاشتم دم در توی کوچه و….

    خلاصه که یکماهی مشغول روبراه کردن خونه شدم، وتمام این مدت ذهن نجواگرم میومد ومیگفت: چرا داری خونه ای که مال خودت نیست رو مرتب میکنی وبهش رسیدگی میکنی؟ چرا داری از وسایل شخصی کسی که بهت خیانت کرده مراقبت ونگهداری میکنی؟ چرا انقدر خونه اش رو تمیز و مرتب نگه میداری؟ وقتی اون ادم حتی به عنوان همسرت یه تومن توحسابت نریخته تمام این چندماه، چرا حتی کوچیکترین وشاید بی ارزشترین وسایل این ادم که میشه بندازیش آشغالی رو نگه میداری و چیدیش تو کمد؟ ….

    ذهنم میگفت و من در جوابش میگفتم چون عباسمنش میگه از همونجا وهمون شرایطی که هستی خودت رو تغییر بده، حالا منم اینکارو انجام میدم،باز ذهنم میگفت: خب که چی؟ اون آدم انقدر قدرنشناس هست که این چیزها براش مهم نیست هیچوقتم ازت تشکر نمیکنه….باز بهش میگفتم اوکی، من به اون کاری ندارم فعلا توی اینخونه دارم زندگی میکنم ، پس باید بتونم لذتشو ببرم ومن برای دل خودم اینکارو میکنم…

    این گفتگوهای من وذهنم مدتها ادامه داشت، تا اینکه دیدم به همراه عملکردم داره باورهام تغییر میکنه، احساسم بشدت عالی شده بود، کاروبارم پر رزق وروزی، خیلی بانشاط شده بودم، طوریکه از بیرون وارد راپله میشدم حس خوب میگرفتم، خدارو شکر میکردم از اینکه همین سقف بالای سر من وپسرم هست و من بعد اونهمه آسیب سرحال، تندرست، شاد و قدرتمند هستم…

    تغییر باورهام وعادتهام وافکارم سریعا روی احساسات وعواطفم تاثیر گذاشت..جوریکه حس کردم دیگه هیچ کینه ای از این ادم ندارم، بعد حکم طلاق بهم گفت می تونی یه چندماه اینجا بمونی تا وقتی خونه خودت خالی شد بری، واین یه نشونه خوب بود برام، که مطمعنم به خاطر تغییر باورهام بود، بعد چندماه بدون اینکه نیازی باشه از اون خونه برم توخونه یه خوابه و60 متری خودم ومستاجرم رو بیرون کنم، به طور کاملا معجزه آسا، هدایت شدم به یه خونه ی ویلایی 200 متری با حیاطی 100 متری، که صابخونه به قیمت بالایی گذاشته بود اما چون مستاجر میخواست بره وپول نیاز داشت به نصف قیمت ،یعنی به قیمت سال قبل اینجارو بهم اجاره داد و جالبتر اینکه به جای 12 ماه 15 ماه با همون رهن واجاره خونه رو بهم دادو قبل اثاث کشی من، خونه رو بازسازی و بسیار رویایی درست کرد…

    یه خونه که حیاطش پرگل ودرخت میوه هست،وسط شهر،یه جای ساکت واروم، که الان توی حیاطش توی ننو دراز کشیدمو دارم این دیدگاه رو می نویسم!!

    من تمام اون مدت به اونچه که شما میگفتید عمل میکردم وایمان داشتم که حق هست هرچه میگید، من بودم وخدا و فایلهای شما…

    از ورودی مالی ماهی 800 تا 1 تومن الان ورودی مالی 30 میلیون در ماهو دارم، کنارش دارم آموزش می بینم برای کاری که عاشقش هستن، منو پسرم در امنیت وآرامش کامل، اونچه که فکر میکردم ، بازم میگم فکر میکردم ازم گرفته شده، از نظر احساسی وعاطفی ومالی وخوشبختی، ده ها برابرش بهم برگشته توی تایم چندین ماهه، بهتر وزیباترش…

    اینها همه اش از قدرت دیدن داشته ها، سپاسگزاری به خاطر اونچه که داشتم ودارم..

    وباور اینکه همه وهمه ی اینهارو خداوند برای من قرار داده نه کسی دیگه، من یاد گرفتم که از دیگران تشکر وقدردانی کنم برای کارهایی که در حقم انجام میدن، اما تشکر وقدردانی اصلی رو همیشه وهمیشه از خداوند دارم، چون این خداست که این ادمها، این شرایط، این موقعییت هارو برام فراهم آورده…باوری که در گذشته بر پایه ی شرک بود!

    اینکه پدرومادر و همسر..‌..‌هستند که وظیفه دارن برام کاری انجام بدن، وهممون دیدیم که وقتی رو کسی غیر خدا حساب بازکردیم و چشم امید بهش داشتیم حتی اگه از نزدیکترین افراد خانوادمونم بودن چطور پشتمون رو خالی کردند وناامیدمون کردند!!!

    اینکه من آموختم هیچکس در حق من وظیفه ای نداره، که ازش متوقع باشم، اما در حد بی نهایت می تونم از خداوند واز خودم متوقع باشم…..

    وخداوند جوری خودش جاری وساری میشه توی آدمهاش که عشقی رو بهت میدن که جز رنگ وبوی خدا توش چیز دیگه ای نمی بینی…

    ادمها میان وبدون اینکه توبگی برات کارهایی انجام میدن ولطفهایی در حقت میکنن که فقط کار خداست وگرنه اگر به بنده هاش بود هرگز اون بازخورد رو ازشون نمی دیدی…

    شکر نعمت نعمتت افزون کند…

    چه شکر کردنی؟ سپاسگزاری که حس خوب همراش داره، طوریکه اشک شوق میریزی و قلبت شاد میشه ولبت خندون، انوقته که منتظر باش که خداوند تورا می افزاید…

    استاد عزیزم بی نهایت از دیدن این فایل لذت بردم، از علی اقا هم ممنونم که اینهمه باعشق بهتون لطف کرد در روبه راه کردن موتورها و….

    از اینکه می بینم شما ومریم جان اونجا دوستان به این ماهی دارید خدارو شاکرم، که عزیزان دلم اون سر دنیا در پناه امن خداوند تنها نیستند.‌هم خدا رو دارند و هم دوستانی از جنس خدا…

    انشالله همیشه وهر لحظه در پناه امن خدا باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  2. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1601 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم…

    واای خدای من، علی اقای شیرازی عزیز، چه سعادتی واقعا ، که شما از دوستان عزیز سایت واز شاگردان استاد عزیز هستید که انقدر به فرکانس استاد نزدیک شدید که در کنارشون قرار گرفتید وتوی بهشت باهاشون چند روز رو گذروندید، وکنار استادعباسمنش عزیز ومریم جان…

    جای همه ی ما خالی، علی اقای گل، بنده کمال تشکر رو دارم که با نمایندگی از طرف همه ی ما اونجا بودید وموتورها و آروی و..استاد رو به روز رسانی کردید، وکلی باهم خوش گذروندید…

    وچقد کیف میکنم می بینم استاد ومریم جان انقدر بی ریا، مهمان نواز هستند…

    علی اقا بهتون تبریک میگم وتحسینتون می کنم،که انقدر رو خودتون کار کردید که استاد انقدر باعشق از تغییرات مثبتتون واز شخصیتی که ساختیت وموفقییت هاتون برامون فایل درست کردند و ازتون تشکر هم کردند واین یعنی شما تمام تلاشتون رو تواین مسیر کردید و دراین راه ثابت قدم هستید…

    والبته الگویی عالی برای تک تک ما بچه های سایت…

    انشالله همیشه موفق وسربلند وپیروز وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: