به رسم سپاسگزاری از یک دوست خوب

به نام خداوند رحمن و رحیم

خداوندی که هر لحظه حضورش را در زندگیمون احساس میکنیم و خیلی خوشحالیم که لیاقت ش را داشتیم که به مسیر صالحان هدایت بشیم و از خداوند میخوایم که همیشه ما رو به راه مستقیم ،راه صالحان هدایت کنه و اجازه نده از مسیر الهی دور بشیم .عاشقتم خدایا.

سلام به استاد عزیزم و مریم جانم ،احساس خوبی دارم و فکر میکنم قراره خیلی اتفاقات عالی و آموزنده ای را تجربه کنیم .چقدر دلتنگ پرادایس شده بودیم.

سلام به علی اقا که هم زحمت زیادی کشیدن و هم باعث ضبط این فایل و فیلمبرداری این فایل عالی شدن .

راستی علی اقا چقدر تراک زیبا و تمیزی دارید،مبارکتون باشه و به شادی ازش استفاده کنید و ثروت زیادی رو باهاش خلق کنید.

سلام به دوستان گلم که با خوندن کامنت های شما خیلی درس ها یاد میگیرم و به داشتنتون افتخار میکنم.

دو هفته قبل یک سفر خیلی غیر منتظره ای برای ما پیش آمد و باید از شیراز به تهران میرفتیم، قرار بود صبح زود از شیراز حرکت کنیم که طی یک سری مسائل به عصر موکول شد و ما ساعت 4 حرکت کردیم،خلاصه اینکه ما کل شب را تو جاده بودیم و چقدر ماشین های سنگین دیدیم و واقعا جاهایی مثل پلیس راه اکثرشون برای خواب توقف کرده بودند و من و همسرم تمام توجه مون به فروانی اونها بود و مدام می‌گفتیم ماشالله چقدر ماشین سنگین، می‌گفتیم چقدر اینها تو اقتصاد کشور تاثیر دارن،چقدر خوبه که یک سری افراد به رسالت شون عمل کردند و این شغل سخت را قبول کردند و باهاش ثروت خلق میکنند.

اگر در دوران قبل از آشنایی با استاد بودیم از زیاد بودن اینهمه ماشین سنگین تو جاده و گرفتن دید راننده صحبت میکردیم ولی الان اینقدر پیشرفت کردیم که کلا دیدگاهمون عوض شده و نوع صحبت هامون هم عوض شده خداروشکر و این یکی از تغییراتی بود که تو این سفر متوجه شدیم و به خودمون افتخار کردیم .

یکی از دوستانمون در تهران زندگی می‌کردند و ما به پاس زحمتی که برای ما کشیده بودند ،با عشق سوغاتی از شیراز گرفتیم و با عشق تقدیم کردیم و دوست داشتیم این چرخه محبت جاری باشه و همان یوخه شیرازی درجه یک از بهترین فروشگاه که اینقدر تازه بود که عطر یوخه تا تهران تو ماشین پیچیده بود و عرقیات شیرازی درجه یک که از بهترین نوع برای خودمان تهیه میکنیم را برای دوستمون خریدیم ،سعی کردیم به این اصل که هر آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند همیشه در زندگی مون عمل کنیم .

در مورد استفاده کردن از وسایل هامون،من خیلی لباس دارم خیلییی،ولی قبلا اینطوری بودم که مثلا این لباس بزارم واسه مهمونی،اونو نمیدونم حیفه زود خراب بشه و من خیلی دوسش دارم و … زیاد استفاده نمیکردم . از وقتی به این مسیر الهی آمدم گفتم عدم استفاده من از لباس هام یعنی اینکه لیاقت این لباس هایی که دوسشون دارم کمد هست و این اشتباه هست و شروع کردم به استفاده تمام لباس هام و گفتم دیگه این قانون که این واسه مهمونی و این واسه فلان جا نداریم به غیر از اینکه مثلا نوع بعضی مانتوها و لباس ها ویژه جشن باشه و نتونم بیرون بپوشم وگرنه باید از همشون استفاده کنم و قانون جاری بودن باید تو کمد لباسم هم اجرا بشه وگرنه هر چه که راکد باشه خراب میشه .

یک روز قانون جاری بودن را توی تمام موارد زندگی مثال زدم و نوشتم و سعی میکنم رعایت کنم .جاری بودن حساب بانکی ،جاری بودن وسایل هام،جاری بودن مهارت هام و هر روز بهتر کردن مهارتم ، جاری بودن عشق و محبت در زندگی و …. هر کدام نوشتم اگر جاری باشه این خاصیت داره و اگر راکد باشه این ضرر داره و خیلی تاثیرگزار بود و روی کیفیت زندگی م تاثیر زیادی گذاشته . خدایا شکرت بابت این آگاهی ها که هر روز کامل تر و زیبا تر میشه .

همین عید امسال یک کت زیبا داشتم که خیلی نپوشیده بودم و خواستم بپوشم دیدم دیگه اون زیبایی قبل را واسم نداره و از خودم ناراحت شدم که اگر به اندازه ازش استفاده کرده بودم حالا حسم بهتر بود و اینقدر نو و بلااستفاده نمیشد .

خیلی کیف دارم و با سفری که قبل از عید به قشم رفتیم متوجه شدم یک کوله پشتی چرم که داشتم به خاطر اینکه زیاد تو کمد مونده بود چرمش یکم پوسته شده بود و گفتم دیگه تا از همه کیف هام به خوبی استفاده نکردم کیف نمیخرم و یا تا وقتی نو هستند به هر کسی خواستم ببخشم تا ازش استفاده درست بشه

سال گذشته ما به خونه خودمون اسباب کشی کردیم و خانه قبلی چون اشپزخانه کابینت زیاد نداشت نمیتونستم تمام وسایل هام که نو هم بودند استفاده کنیم و حتی از کارتن دربیاریم ولی اینجا همه رو تو کابینت چیدیم و با همسرم گفتیم ما لیاقت استفاده از همه اینها را داریم و هر روز ذوق میکنیم که از همه وسایل هامون استفاده می‌کنیم و اینقدر خونمون دوست داریم که یکروز خواهر زاده م که 8 سالش هست به ما گفت به نظرم شما این خونتون خیلی دوست دارید و ما اینقدر خوشحال شدیم چون حس خوبمون نسبت به خونه و زندگی مون را خواهر زاده م که 8 سالش هست درک کرده بود .

من این خونمون را همیشه تصور می‌کردم و در همین منطقه ای که هستیم و با همین همسایه های با فرهنگ و مهربون و تمیز ،واقعا رویاها همیشه برآورده میشه و ما داریم تو خونه رویایی مون یک زندگی رویایی را با حضور خدا تجربه میکنیم .

یک خاطره جالب الان یادم امد،خواهر زاده های من دوقلو هستند و یک روز یکی از خواهرزاده م خانه ما ، روی کاناپه نشسته بود و خواهرم بهش گفت پسرم روی این کاناپه نشین(خواهرم میگفت شاید کاناپه به نسبت مبل زودتر خراب بشه ) خواهرزاده م با خنده گفت مامانی خب اگر برای نشستن نیست پس چرا خریدنش .

واقعا ما باید از بچه ها درس یاد بگیریم،درست میگفت اگر برای استفاده کردن نیست پس چرا هزینه کردن و حالا که خریدن باید استفاده هم بشه .

یا موقع صبحانه خوردن پنیر و گردو و عسل و تخم مرغ اینها تو سفره بود و خواهرم چون روز قبل بچه ها پنیر و گردو خورده بودند، بهشون گفت امروز تخم مرغ بخوریم (ولی دلیلش را نگفت که مثلا دیروز پنیر خوردین و امروز تخم مرغ بخورید )و یکی از دوقلوها گفت نه من میخوام پنیر و گردو بخورم ،خواهرم بازم توضیح نداد و فقط گفت نمیشه بخوری،خواهرزادم گفت مامانی اگر نمیشه بخوری، پس برای چی آوردن .

بچه ها این قانون انگار خوب میدونن و اجرا میکنن،مثلا اسباب بازی رو میخرن که دقیقا الان میخان تجربه ش کنن و هیچ چیزی را برای بعدا نمیخان یا مثلا انقدر با اسباب بازی ،بازی میکنن که خراب میشه.

من دیدم بعضی والدین از خراب شدن اسباب بازی بچه ها ناراحتن و میگن مهمون دو روزشون هست و … منم میگم خب درسته که هزینه کردید ولی این نشون میده که از این وسیله استفاده شده و حالا خراب شده اگر استفاده نمیکرد و خراب میشد بیشتر ناراحت نمیشدین!!

امیدوارم که هممون رویاهایمان رو رویایی زندگی کنیم و لذت ببریم از دنیای پر از فراوانی نعمت و رحمت خداوند .

سلام دوست عزیز و هم فرکانسی

من تقریبا از شروع دوره قانون سلامتی شما رو میشناسم و تبریک میگم به شما اینهمه پیشرفت در تمام جنبه ها داشتید .

چقدر عالی روی خودتون کار کردید و تلاش کردید هر روز بهتر از دیروز باشید .

واقعا این سایت بهترین هست در تمام جنبه ها ما داریم به بهترین خودمون می‌رسیم و هر روز عالی تر میشیم و پیشرفت دوستانمون هم می‌بینیم.

کامنت عالی و دلنشینی نوشتید و دقیقا وقتی یک آثاری را خلق میکنیم و می‌بینیم خیلی خوشحال میشیم .

یا این موضوع یکی از خاطرات دوران دانشجویی را به یاد آوردم ،من مهندسی معماری دارم و یادمه دوران دانشجویی سردر دانشگاه باهنر شیراز را یکی اساتید دوستانم بهش گفته بود که فایل 3dmax را انجام بده و اون چون بلد نبود به من گفت. یادمه که عصر ازش فایل طراحی ش را تحویل گرفتم و تا فردا صبح روش کار کردم و حتی شب نخوابیدم و چالش های زیادی را تست میکردم و میخواستم بهترین ارائه داشته باشم . 3d را انجام دادم و ظهر بردم واسه دوستم .راستش اون موقع پولش خیلی واسم مهم نبود و اصلا مبلغی رو نگفته بودم،فقط میخواستم که موفق بشم اون کار را انجام بدم.وقتی استاد کار رو دیده بود چقدر خوشحال شده بود و خداروشکر خیلی استاد راضی بوده و مبلغ خوبی هم گرفتم. چند روز بعد شنیدم که استاد گفته که طرح ش را ارائه داده و موافقت شده و همان طرح الان ساخته شده و هر وقت که از جلو دانشگاه رد بشم میگم من 3d اینو انجام دادما و خیلی حس خوبیه.حتی ماه قبل داشتم سیستم را مرتب میکردم فایلش را پیدا کردم.

آرزوی موفقیت و سربلندی برای شما دوست خوبم دارم .