دیدگاه زیبا و تأثیرگزار مرضیه عزیز به عنوان متن توضیحات این فایل:
خداوندا از شر نجواهای شیطان به تو پناه میبرم
به نام خدایی که منو خالق زندگیم آفریده
سلام سلام به همه ی اعضای خانواده ام
من باور دارم لیاقت روابط عالی رو دارم
استاد،استاد همین دیشب وقتی داشتم کامنتهای دوستان رو میخوندم،بیشترین توجه روی خانم شایسته بوده،حتی خود من فکر میکنم تووی کامنت قسمت ۵۹ نوشتم که حس میکنم فرکانس مریم جان تغییر کرده،اصلا ذوق کردنش برای هر چیزی متفاوت شده،فکر کردم دلیلش چی میتونه باشه،یهو اینهمه توجه و زوم کردن روی مریم جان هستش،یادم اومد که تووی قسمت ۵۸ مریم جان گفت داره روی دوره ی روابط کار میکنه،گفتم همینه،ایشون دارند روی روابط کار میکنند و اینجوری داره نتیجه میگیره،حالا امروز هم میبینم که فایل امروز مربوط به همین موضوع روابطه
خدای من چقدر فرکانسها دقیق دارند عمل میکنند،چقدر زیبا همه چیز به هم وصله،خدایا شکرت
استاد وقتی فایل امروز رو گوش دادم و نکاتشو نوشتم،متوجه شدم پایه ی این فایل آزادیه که از باور توحید میاد،خدایا خدایا چقدر دقیق داری پاسخ میدی،آزادی،آزادی،این روزها اونقدر همه ی اطرافیانم دارند بهم فشار میارند که احساس میکنم توو قفسی هستم که میله هاش دارند فشار میارند و جسممو خورد میکنند،یه تضادی که نقطه ی مقابلش برای من آزادیه،آزادی،فقط از خداوند هدایت خواستم و میخوام،کمکم کنه تا سربلند از این تضاد بیرون بیام
استاد،گفتی دوست نداری کسی نگرانت باشه،بخدا بخدا منم هیچوقت دوست نداشتم کسی نگرانم باشه،چون این نگرانی آزادی منو میگرفت،وقتی جایی میرفتم،به مادرم میگفتم بهم زنگ نزنه،چون احساس میکردم با زنگ زدنش،آزادی من گرفته میشه،اونموقعها فکر میکردم دختر سرکشی هستم،اما الان بیشتر دارم درک میکنم که ایمان داشتم خدا مواظبمه،وقتی کسی بهم زیاد توجه میکنه احساس خفگی بهم دست میده،الان دارم متوجه میشم چون درون من فقط فقط آزادی میخواد
خدایا من تشنه ی آزادی ام،هدایتم کن
استاد نمیدونی وقتی حرف از آزادی میشه من تموم وجودم به جنبش در میاد،عطشم بالا میره که من آزادی میخوام آزادی
خدای من وقتی به گذشته فکر میکنم،به هر تضادی که برخوردم،نقطه ی مقابلش آزادی بوده،حتی خانواده ام،پدرم،من پدری رو انتخاب کردم که آزادی منو گرفته،ایمان دارم انتخاب من برای لذت بردن از زندگیم پایه ش آزادی،آزادی،خدایا شکرت
هر تضادی که تا الان بهش برخوردم،یه قسمتی از آزادیمو به دست آوردمه،اما من اون از حد از آزادی رو میخوام که انسان میتونه در این دنیا تجربه کنه.خدایا هدایتم کن
خدای من ویوی پشت سر استاد بی نظیره،معرکه ست،چه پوستری،پوستری که نقاشش خداونده،محشره،خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت این بهشت رویایی
خدایا شکرت بابت دستی از دستانت چون استاد عباسمنش و خانم مریم شایسته
خدایا شکرت بابت خودم که تصمیم گرفتم تغییر کنم
خدایا شکرت بابت خودت که منو به راه صراط مستقیم هدایت کردی
خدایا شکرت بابت این گنج بی نهایت سایت استاد عزیزم
خدایا شکرت بابت دوستان همفرکانسم در این گنج که خوندن کامنتهاشون منو سرشار از آگاهی جدید میکنه
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
وقتی ما روی خودمون کار کنیم و باورهای مناسبی رو در جهت خواسته مون جایگزین باورهای محدود کنندمون کنیم لاجرم جهان ما رو هدایت میکنه به سمت خواسته مون،حالا خواسته ی ما روابط عالی باشه،ثروت باشه،سلامتی باشه،آزادی باشه
خدای من باز هم داری بهم یادآوری میکنی که فقط فقط خودم هستم که مسئول زندگیم هستم،داری بهم میگی که همه چیز از درون خودمه،من مسئول صددرصد اتفاقات زندگیم هستم،خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت قانون تکرارت
خدایا شکرت بابت قانون فرکانست
خدایا شکرت بابت قانون تکاملت
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
خدایا خدایا کلمه به کلمه ی این فایل وصف حال این روزهای منه،استاد همین دیشب یه یادداشت برای کارفرمام نوشتم،اینقدر بد پاسخ داد،که یه لحظه خواستم بهم بریزم،گفتم مرضیه تو خواستی اونو تغییر بدی در صورتی که مشکل از درونه خودت،این روزها فراری ام از همه ی آدمهای اطرافم،همش دنبال راهی ام برای در رفتن،اما نگو که اونها دارند یه وجه اشتباه از درون خودم رو بهم نشون میدن،خدایا چقدر دارم به آرامش میرسم،اینها همه از درون خودم هستند اونها فقط دستی از دستان خداوند هستند که دارند پاسخ فرکانسهای خودم رو میدن،خدایا شکررررررت
کسانی که در حال هدایتند،من روی خودم کار میکنم،خودم رو لایق یه آدمی با چنین ویژگی هایی میکنم،خداوند منو هدایت میکنه به سمت آدمهای مناسب با باورها و فرکانسهای من
مریم جانم با تموم وجودم تحسینت میکنم عزیزم،همیشه حرف شما تووی خونه ی ما هست،همیشه میگم چقدر مریم شایسته درونش اوکی بوده که کنار استاد عباسمنشه،با تموم وجودم تحسینت میکنم که همیشه از مرز محدودیت هات میگذری و بر ترسهات غلبه میکنی،الان یاد سفر به دور امریکا افتادم قسمت ۲۸،و پیام نیاگارا برای شما:فقط خودت باش،آزاد و رها باش از قید هر محدودیتی که آدمها درست کردن و راه خودت رو برو،راهی که بهش علاقه داری و بهت احساس زنده بودن میده
مریم جانم من دیوانه ی این قسمت از سفر به دور امریکا هستم،تقریبا هر روز نگاهش میکنم چون پایه ش آزادیه،آزادی،حرفهای استاد راجب شما،قشنگ داره عملکرد شما رو راجب پیام نیاگارا بیان میکنه،این یعنی شما حرف و عملتون یکیه،بخدا که من خوشبختترین دختر عالمم که عضو این سایت هستم و دارم قوانین خداوند رو عالی درک میکنم
مریم جانم میدونی چیه وقتی این حرفها رو میشنوم،وقتی عملکرد شماها رو میبینم،دوست دارم همین لحظه بدوم و تکاملمو طی کنم،اما باز جمله ایی از شما منو آروم میکنه که شما آروم آروم هدایت شدین به همچین جایی،خدایا شکرت
خدای من،من وقتی آدم توانمند،توحیدی،متوکل باشم،جهان لاجرم از همین جنس آدم رو سر راهم قرار میده،چون همه چیز براساس فرکانسها و باورهای خودمه،خدایا شکرت
انسان وقتی به خداوند توکل میکنه دیگه نگرانی نداره،استاد خدا میدونه از وقتی با شما هستم چقدر توحیدی تر شدمه،چقدر نگرانی هام کمتر شده،تا میخوام لحظه ایی بترسم،محکم به خودم یادآوری میکنم خدا مواظبمه،و اون کاری رو که دوست دارم انجام میدم،خدایا شکرت
توکل یعنی اینکه خداوند حواسس به همه چیز هست یعنی مرضیه آزاد و رها زندگی کن،از هیچ چیز نترس،و همه چیز رو به خدا بسپار که خدا حواسش به همه چیز هست
خدایا من خودم رو به تو سپردم،کمکم کن تووی عملم اینو بهت ثابت کنم
خدای من استاد وقتی بالاترین استانداردهای شما رو دارم میشنوم و میبینم،متوجه میشم من خیلی خیلی باید روی خودم کار کنم،قطعا شما هم روزهایی رو که ما داریم میگذرونیم،گذروندی،تکامل رو طی کردی، و هر بار در مدار استانداردهای بالاتری قرار گرفتی،این منو خوشحال میکنه مسیری که تهش آزادی مالی،زمانی،مکانی هست،تکامل طی کرده،تکامل با لذت نه با زور،این به من آرامش میده که شما تونستی،منم میتونم،خدایا شکرت
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
مراحل رسیدن به خواسته
اول شنیدن قانون خداوند
دوم درک کردن قانون
سوم عمل کردن به قوانین در زندگیمون====نتیجه
رابطه ایی که دو تا انسان موحد،توحیدی،متوکل دارند با هم لذت میبرند تا وقتی که با هم هستند،با هم هستند لذت میبرند،با هم نیستند هم لذت میبرند
خدای من همینه توحید و یکتاپرستی،من به هیچ چیز و هیچکس وابسته نباشم،تا وقتی با کسی ام لذت ببرم،وقتی رفت ایمان دارم خداوند بهترشو سر راهم قرار میده،تا وقتی دارم زیبایی رو میبینم ازش لذت ببرم و براحتی رهاش کنم برم چون ایمان دارم خداوند زیبایی های بیشتری رو برام در نظر گرفته،استاد تووی سفر به دور امریکا چون توحیدتون رو تووی عملکرد نشون دادی،هر جا میرفتی،با هر ادمی برخورد میکردی نهایت لذت رو میبردی بعد هم راحت رها میکردی و میرفتی و خداوند بهتر و بیشترشو سر راهت قرار میداد
بخدا دارم دیوانه میشم از اینهمه آگاهی،استاد واقعا یه وقتهایی یه درکهایی از فایلهای شما دارم که نمیتونم بنویسمشون،اونقدر همه ی قوانین بهم وصل هستند که با هر جمله ی شما من قانون تکرار،تکامل،هدایت،استمرار،توجه و…رو درک میکنم که واقعا نوشتن رو برای من سخت میکنه،چون اونموقع باید موشکافانه بنویسم در حال حاضر کمی برام سخته،امیدوارم در طی تکامل بتونم انجامش بدم،خدایا شکرت
یک رابطه خوب،سرشار از توانمندی،استقلال،احترام به عقاید همدیگه،ازادیه،خدایا شکرت
استاد:اونی که هستم،همونی ام که من هستم یعنی آزادی،آزادی
استاد چقدر با جملات شما چراغها داره تووی ذهنم روشن میشه،یکی از دلایلی که چندسالی میشه دوست نداشتم وارد رابطه ایی بشم،همیشه میگفتم اگه من خوبم،خودمم که خوبم،اگه بدم هستم باز خودمم،اینکه کسی بیاد توو رابطه با من بعد بگه چون من بالا سرت هستم تو خوبی وگرنه خودت باشی خوب نیستی،این خط قرمز من بود،سریعا کات میکردم،چون نمیتونستم همچین چیزی رو تحمل کنم،اونموقع نمیدونستم چرا اینجوری ام اما الان با حرفهای شما متوجه میشم چون خواسته ی من آزادی بوده،خدایا شکرت
استاد حس دویدن دارم،بخدا احساس میکنم درونم داره میرقصه،هی دارم بیشتر درک میکنم چرا هدایت شدم به سمت شما،خدایا شکرت
وقتی ما تووی مسیر درست بریم،ادمهایی رو جذب میکنیم که با ویژگی های ما اوکی هستند،دقیقا،وقتی با کسی برخورد میکنم که به ظاهر داره کمکم میکنه اما از وجودش احساس بدی دارم،میگم شاید دستی از دستان خدا باشه ردش نکنم،بعد میگم چیزی یا کسی که از سمت خدا باشه،قطعا باید به من احساس خوب بده،این شخص به من احساس خوبی نمیده،برای همین تصمیم میگیرم و با جسارت ردش میکنم،همینم باعث شد خواسته ایی درون من شکل بگیره،تعامل و دوستی با ادمهای جدید که خداوند خواسته مو مستجاب کرد و هدایتم کرد به این گنج بی نهایت و تعامل و دوستی با ادمهای جدید،خدایا شکرت
خدایا شکرت که داری با این نشونه ها بهم میگی خبرهای خوب در راهه
قرار نیست نگاهمون به روابط،رابطه ایی باشه که تا ابد ادامه پیدا کنه=آزادی
ما انسان هستیم و تغییر میکنیم=آزادی
استاد کلمه به کلمه ی شما پایه ش آزادیه،آزادی بالاترین و بزرگترین خواسته ی منه،خدایا شکرت
زندگی فرصت کوتاهیه،استاد منم میخوام مثه شما از این فرصت استفاده کنم،من مثه استادم دختر با اراده و عملگرایی هستم.خدایا شکرت
قانون اینه که ما روی خودمون کار کنیم و جهان ادمهای مناسب رو وارد زندگیم میکنه
کار من:کار کردن روی خودم
کار جهان:چینش آدمهای اطراف من طبق فرکانسها و باورهای من
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
خدایا شکرت که او وقتی مسیر درست رو نشونم دادی دیگه به شخصی وابسته نشدم
خدایا شکرت که رها از هر انسانی دارم زندگی میکنم
استاد من این جمله رو قبلا از شما شنیده بودم اما درکش نکردم،و الان در مدار درکش قرار گرفتم،خدایا شکرت
بعضی ها یک کویر دارند اما میخوان تووش برنج بکارن
کسی که ایمان به خداوند داره میگه من ثروت میخوام،و روی باورهاش کار میکنه خداوند هم از بی نهایت راه ثروت وارد زندگیش میکنه
کسی که ایمان به خداوند داره میگه من همسر خوب میخوام و روی باورهاش کار میکنه و خداوند هم دستی از دستانشو مطابق با فرکانسها و باورهاش به عنوان همسر وارد زندگیش میکنه
کسی که ایمان به خداوند داره که میگه من خوشبختی میخوام و روی باورهاش کار میکنه و خداوند هم از بی نهایت راه خوشبختی رو وارد زندگیش میکنه
و…
این یعنی محدود نکردن و دست خدا رو باز گذاشتن و ایمان داشتن و متوکل بودن به اینکه خداوند بهترینها رو وارد زندگیش میکنه
خدایا همینطور که داری کمکم میکنی قوانینت رو درک کنم،کمکم کن تووی زندگیم هم اجراشون کنم،تا در دنیا و آخرت سعادتمند بشم،الهی آمین
وقتی من دنبال یه آدمی هستم که با صداقت،درستکار،باایمان،وفادار و…باشه آیا خودم با صداقت،درستکار،باایمان،وفادار و…هستم؟؟؟
اگه هستم که جهان لاجرم اون شخص مناسب با خواسته ی من رو وارد زندگیم میکنه،اگه نیستم که باید روی خودم کار کنم و به طور واقعی نه ادا اونی بشم که میخوام لاجرم جهان اون شخص مناسب رو وارد زندگیم میکنه،خدایا شکرت
وقتی که قانون رو بدونم،و ایمان داشته باشم به درستی خداوند و ایمان داشته باشم که وقتی تغییر کنم جهان اطرافمو با ویژگی هایی که با تغییر من هماهنگه با فرکانسهای وجودی من هماهنگه میچینه بدون نقص،دیگه نگران دنیای بیرون از خودم نیستم،چون باور دارم جهان طبق فرکانسها و باورهای منه که آدمها رو وارد زندگیم میکنه،خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت درکم از قوانینت
مریم جانم بی نهایت ازت سپاسگزارم که این فایلها رو داری برای ما میگیری و تدوین میکنی،با دیدن این فایلها خواسته های من فراتر از کهکشان راه شیری رفته،و ایمان به اینکه همه چیز در این دنیا ممکنه،حتی خواسته ایی که هیچ انسانی روی زمین انجام نداده باشه،اما من میتونم و میشود که اون اولین نفره باشم،خدایا شکرت
استاد با تموم وجودم زندگی شما رو تحسین میکنم،واقعا که با دیدن زندکی شما از خیلی از مرزهای محدودیت گذشتم،خدا میدونه که چه مزرهای بزرگتری رو باید بگذرم ازشون،باید تکاملم رو طی کنم،با یاری خداوند و هدایت خداوند که منم میتونم زندگی رو خلق کنم که از تموم جوانبش لذت ببرم،الهی امین
درس این فایل:فقط و فقط روی خودم کار کنم،و یک تغییر اساسی و واقعی کنم،هیچ محدودیتی وجود نداره،کافیه فقط بخوام،که میخوام.
خدایا شکرت که با دیدن این قسمت باگهایی در ذهنمو پیدا کردم
خدایا شکرت الان که دارم کامنتمو به پایان میرسونم سرشار از آرامش و شادی ام
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
ممنونم استاد گرانقدرم
ممنونم مریم جانم
ممنونم از دوستانی که کامنت منو مطالعه میکنند و بهم لایک میدن
پروردگارم بگو از تو چجور سپاسگزاری کنم،تا دلم راضی باشه،بگم آخیش عالی سپاسگزاری کردم،که هر چه میگم خدایا شکرت باز حس میکنم کمه،کاش میشد احساسمو تووی کلمات مینوشتم.خدایا شکررررررررررررررررررررررررررت
راستی استاد دیشب خواب دیدم امریکا هستم
دوستون دارم
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD484MB32 دقیقه
- فایل تصویری عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس منش143MB32 دقیقه
- فایل صوتی عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس منش29MB32 دقیقه
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین و دوستان همفرکانسیم.
چقدر نکات زیبایی رو در این فایل اشاره کردین.
وقتی دارم به رابطه اخیر خودم فکر میکنم خداروشکر میکنم که در خیلی از موارد ما واقعا تحت تاثیر آموزش های شما تونستیم روابطی شبیه روابط شما رو تجربه کنیم. رابطه سرشار از عشق و مودت و بدون وابستگی.
ما در اوایل رابطه باهم دوره عشق و مودتو خریدیم و روش کار کردیم. هر چقدر پیش رفتیم بتدریج بهتر شدیم.
اون وابستگی اولیه که زیاد بود کمتر شد. نگرانی کم شد. حتی شرایطی پیش میومد که من چند ماه از ایشون دور بودم و در یک شهر دیگه بودم. تو این مدت حتی با هم خیلی کم تماس میگرفتیم ولی کاملا به هم وفادار بودیم و عشقمون سر جاش بود. چقدر این رابطه مو تحسین میکنم. خدایا شکرت.
ما هم چیزی برای پنهان کردن نداشتیم. ایشون کل خونه زندگیش رو در اختیار من قرار داده بود. صبح میرفت سراغ کارهاش و شب میومد و من تو این دو سه سال امانتی که به من سپرده بود رو با جون و دل نگه داشتم همیشه خونه رو تمیز و مرتب میکردم. باز هم تحت تاثیر خانم شایسته عزیزم که چقدر من از ایشون درس زندگی یاد گرفتم. چون من قبلا خیلی به کار خونه علاقه نداشتم ولی با دیدن خانم شایسته که با عشق خونه و زندگیش رو زیبا میکرد برق مینداخت، آشپزی میکرد و همه چیز رو مدیریت میکرد، واقعا در این مورد هم شبیه خانم شایسته شدم.
البته شاید این باور غلط رو داشتم منم مثل این دوستمون که گفتین گوشی موبایل رو مثل مسواک یه وسیله شخصی میدونست و این باور تحت تاثیر روابط قبلیم شکل گرفته بود. بخاطر همین هرگز به گوشی ایشون دست نمیزدم. یا شاید این رو یه جور احترام میدونستم. گرچه شاید اگر گوشی ایشون رو برمیداشتم ایشون هیچ مخالفتی نمیکرد ولی من خودم این اجازه رو به خودم نمیدادم. درحالیکه من گوشیمو بهش میدادم و هیچ چیز پنهانی نداشتم. درسته اون احترام گذاشتنه خوب بود ولی یه جور حس غریبی به من میداد. به هر حال من خودم بودم که بخاطر باورهای قبلیم این مورد رو تجربه کردم.
ولی الان متوجه شدم دو نفر که باهم زندگی میکنن و واقعا عاشق همدیگه هستن، نباید هیچ چیزی برای پنهان کردن از همدیگه داشته باشن. من میتونم به گوشی عشقم دست بزنم ازش استفاده کنم و این ربطی به چک کردن نداره. خدایا شکرت که همیشه باورها میتونن بهتر و همیشه خواسته ها میتونن بزرگتر بشن.
استاد من هم همیشه یه سری خواسته ها رو میخواستم وقتی با ایشون آشنا شدم خیلی از ویژگی های مورد علاقه منو داشت چند مورد بود که نداشت ولی به طرز خداگونه ای این چند مورد هم برآورده شد بدون اینکه من به ایشون اصرار کنم. خودش پایه بود. مثل آشنایی با قوانین، تغییر خونه و گرفتن خونه ای که من عاشقش بودم ولقعا به طرز معجزه آسا، علاقه مند شدن به ورزش و بدنسازی و تناسب اندام و ….
البته من هم متقابلا خیلی از ویژگی هایی که ایشون میخواست رو داشتم یا بتدریج خود بخود در من ایجاد شد بدون اینکه ایشون تقلا کنه و از من بخواد مثل مهارت در آشپزی و انجام کارهای خونه، خرید و…
که واقعا باید این موارد رو همیشه با خودم یادآوری کنم و بگم ببین وقتی که واقعی داری روی خودت کار میکنی چقدر خواسته هات راحت برآورده میشه. خدایا شکرت. ولی همینکه یکم شل کنی و فکر کنی که خرت از پل گذشته و رابطه دلخواهت رو جذب کردی دیگه اوضاع بد میشه و به تضاد برمیخوری. بااینکه خیلی چیزها واقعا گل و بلبل بود ولی ما هم یه جاهایی تو مسیر دچار تضاد شدیم و ناخودآگاه خواسته هایی تو وجودمون شکل کرفت و فرکانسهایی به جهان ارسال شد و جهان مدار ما رو از هم جدا کرد. یعنی از لحاط فیزیکی از هم جدا شدیم. و بعد از دو سه سال من بنابه دلایلی برگشتم شهر خودم و از لحاظ فیزیکی از هم جدا شدیم و روابطمون کمتر و کمتر شد. اوایل خیلی مشغول کارها و اهدافم بودم و این کمرنگ شدن رابطه برام اصلا سخت نبود. دلتنگ بودم ولی احساسم رو تونسته بودم کنترل کنم و میدونستم این دوری بخاطر فرکانسهای خودمون بوجود اومده.
در مورد وابستگی تا یک جایی خیلی خوب عمل کردم و واقعا به قول شما تو ذهنم این بود که خیلی راحت روابطم تموم میشه.
ولی بعد از اینکه تمرکزم از روی کارها و اهدافم کم شد و به یه سری اهداف رسیدم و تایم بیکاریم زیاد شد، فکر و خیالات ذهنم شروع شد و هی میخواست منو نگران کنه و بدترین سناریوی ممکن رو تو مغزم مخوند. من خیلی تلاش ذهنی به خرج میدادم تا حالمو خوب نگه دارم ولی واقعا سخت بود.
یه روز به خودم اومدم و گفتم باید از این برزخ بیام بیرون رابطه ای که نه هست و نه نیست و از ایشون پرسیدم که آیا میخواد رابطه رو علنی کنه یا نه و ایشون که تو این مدت خیلی خوب رو خودش کار کرده بود گفت که بهتره دیگه ادامه ندیم. کلی باهم صحبت کردیم. من تو این لحظه دوباره دچار استرس و غم و ناراحتی و دلخوری و گله مندی و قربانی شدن و افسردگی و سرخوردگی شدم. چون از طرفی ما هر دومون اذعان داشتیم که بهترین دوران زندگیمون همین دو سه سالی بود که باهم بودیم و از طرف دیگه رابطه مون به جایی رسیده بود که دیگه نمیخواستیم ادامه بدیم. در نهایت با ترکیبی از احساسات خوب و بد باهم خداحافظی کردیم.
البته همینکه ما از برزخ دراومدیم خیلی خوب بود و به قول شما استاد عزیزم بدترین چیز شک و تردیده. حتی یک تصمیم اشتباه گرفتن بدتر از تصمیم نگرفتنه و واقعا حال آدمو بد میکنه. منم بااینکه بخاطر وابستگی تصمیم به جدایی برام سخت بود ولی فهمیدم جدایی بهتر از برزخه و شجاعت به خرج دادم و تصمیم گرفتم.
من اعتراف میکنم که روزها و ماههای آخر رابطه ام اصلا روی خودم خوب کار نکردم وگرنه میتونستم یک جدایی خیلی شیرین و خوب و راحت در کمال آرامش و احترام رو تجربه کنم.
اونشب و فردای اون روز خیلی حالم بد شد ولی بازم واقعا خدا کمکم کرد و تونستم خودمو جمع و جور کنم.
استاد من متاسفانه در این مورد مثل شما خوب عمل نکردم. ولی خب همینکه اراده کردم حالمو خوب کنم خدا هدایتم کرد به عقل کل و این فایل زیبا و در حال بهبود هستم. انقدر حالم بهتر شده که دارم با این موضوع جدایی کنار میام و قانون مدارها رو دارم همش یادآوری میکنم که ما بخاطر این از هم جدا شدیم که مدارمون از هم جدا شد بخاطر خواسته های جدیدی در ما متولد شد. و این جدایی به نفع هر دومونه. یادم اومد که نباید روی هیچکس حساب کنم. نباید خوشبختی و خوشحالی خودم رو به یک فرد خاص گره بزنم بلکه باید به اهدافم گره بزنم. چون آدمها تغییر میکنن ممکنه ما تغییر کنیم و خواسته هامون تغییر کنه و جهان از ما رو جدا کنه. من باید این رو هزار بار با خودم تکرار کنم.
من هدفم از رابطه تجربه عشق و آرامش و خوشبختیه. باید تمرکزم روی هدفم باشه نه یک فرد خاص. من خدارو صدهزاااار بار شکر میکنم که تو این رابطه به این هدفم رسیدم.
همیشه این حرف شما به من دلگرمی میده که گفتین اگه رابطه هایی که تا الان داشتی خوب نبوده و روی خودت کار کنی بتدریج روابط بهتری رو تجربه میکنی.
من رابطه اخیرم بخاطر کار کردن روی خودم اصلا قابل مقایسه با روابط قبلیم نیست خدارو صدهزاااار بار شکر ولی امیدوار هستم که اگه بازم رو خودم کار کنم رابطه بعدیم میتونه از این هم بهتر باشه. من نباید به کمتر از بهترین قانع باشم. باید برای خواسته های خودم که بخاطر برخورد با این تضاد ها بوجود اومده ارزش قائل باشم. قانع نشم و باور داشته باشم میتونه بهترین اتفاق بیفته.
البته نباید وابسته باشم به رابطه. به اینکه حتما سریع برم یه رابطه جدید رو شروع کنم. من باید خیلی رو خودم کار کنم دوره عشق و مودت رو مرور کنم و با خودم به صلح برسم و حالمو عالی کنم. باید همون ویژگی هایی که میخوام طرف مقابلم داشته باشه رو در خودم ایجاد کنم.
به اضافه اینکه تمرکزمو روی اهدافم و کارهام و مهارتهام بذارم و انقدر خودمو غرق لذت بردن از زندگیم کنم مخصوصا اهداف مالیم. خدارو صدهزاااار بار شکر که میتونم دوره روانشناسی ثروت رو بخرم و رو باورهای مالیم کار کنم.
خداوندا خودت هدایتم کن یا بهتره بگم خداوند بدون شک منو هدایت می کند.
سلام به استاد عزیزم و عشق زیبای استادم مریم شایسته نازنین ❤❤
استاد میدونین من به یه نکته جالبی پی بردم!
روح ما اگه پاک نگهش داشته باشیم درست و غلط رو تشخیص میده و از طریق احساسموت بهمون میگه که کدوم رفتارمون درسته کدوم غلط
همون آیه فالهمها فجورها و تقواها
امااا ما خیلی وقتا تحت تاثیر اکثریت افراد اطرافمون از جمله رسانه ها قرار میگیریم و به این نتیجه میرسیم که عه اگه همه دارن اینطوری رفتار میکنن لابد این رفتار درستیه!
یه مثال از خودم میزنم:
مثلا من کلا از بچگی آدمی بودم که خیلی دلتنگ نمیشدم و وابسته نبودم!
وقتی دانشگاه یه شهر دیگه قبول شدم و از خانواده ام دور شدم، دوستام تعجب میکردن که من چقدر ریلکسم که انقدر کم به خونواده ام زنگ میزنم یا دیر به دیر میرم دیدنشون! و حتی بهم میگفتن تو چقدر سنگدلی! 🙄
و من کم کم باور کردم که شاید رفتار من اشتباهه و سعی میکردم که طبق نظر دیگران رفتار کنم ولی بازم ته قلبم یه حسی میگفت اون کاری که خودت فکر میکنی درسته رو انجام بده!
یه مثال دیگه در مورد رابطه عاشقانه: من انقدر الگوهایی دیدم که دلتنگ شدن و نگران شدن رو به معنی دوست داشتن میدونستن، با اینکه روحم دوست نداشت دلتنگ و نگران کسی باشم، اما تحت تاثیر دیگران قرار گرفتم و این مفهوم اشتباه از عشق تو مخم رفت! وگرنه خودم ذاتا آدم وابسته و نگرانی نبودم!
مثلا هیچوقت عادت نداشتم که وقتی میرسم خبر بدم که رسیدم یا برعکس از طرف مقابلم بخوام که به محض اینکه رسیدی خبر بده نگران میشم!
و اما در مورد چک کردن گوشی موبایل بارهااا از دیگران شنیدم که گوشی موبایل مثل مسواکه و طرف مقابل شاید یه چیز شخصی تو گوشیش داشته باشه که تو حق نداری بدونی! یعنی پنهان کاری رو طبیعی جلوه میدادن!
و یه مورد عجیبتر اینکه همون دیگران داشتن رابطه دوم یا حتی چندم پنهانی رو هم یه موضوع عادی میدونستن!😱 روح من میدونست این اشتباهه بخاطر همین سریع خودشو در احساس بدم نشون میداد!
خب این دیگران خیلی باورهای مخربی رو وارد مخ ما کردن! علت اینکه دیگران روی ما تاثیر میذارن اینه که ما اعتماد به نفس و سبک شخصی نداریم و فکر میکنیم دیگران بیشتر از ما میفهمن!🙃
وقتی فهمیدم چقدر ممکنه دیگران ورودی های نامناسب وارد ذهنم کنن، ورودیهامو فیلتر و روی اعتماد به نفسم بیشتر کار کردم تا سبک شخصی خودمو داشته باشم و به آگاهی های روح خودم بیشتر اعتماد کنم تا هدایت بشم!
خدایا شکرت بخاطر این آگاهی های ناب دوره عشق و مودت!
این دوره از جلسه اول یه قانون بیییییییینهایت ساده رو بهمون یادآوری میکنه که: اگر میخوایم رابطه خوبی داشته باشیم فقط و فقط کافیه روی باورهای “خودمون” کار کنیم و به تمام مسائل به دید مثبت بنگریم تا به احساس آرامش برسیم. فقط وقتی آرامش داشته باشیم هدایت میشیم! چون هیچوقت توی احساس پریشونی به مسیر خواسته هامون هدایت نمیشیم!
پس تنهااااا وظیفه ما اینکه که احساس خودمونو خوب نگه داریم و به ثبات فرکانسی برسیم!
در یک کلام اگه میخوایم با یه آدم مناسب رابطه داشته باشیم باید خودمون آدم مناسبی باشیم!
همون خداوندی که کل جهان رو مدیریت میکنه میتونه رابطه ما رو هم مدیریت کنه! یعنی خداوند ویژگی های دلخواه طرف مقابل رو برای ما برانگیخته میکنه بدون اینکه ما بخوایم به زور و تقلا اون فرد رو مطابق میلمون تغییر بدیم!
این یعنی اعتماد به خدا، اعتماد به قدرت و هوش بینهایت خداوند!
خدایا میلیاردها بار شکرت که تونستم این دوره رو بخرم و ذهنمو با ورودی های ناب الهی تغذیه کنم!
هر بار که از مسیر درست منحرف میشم و تضادی تو روابطم پیش میاد سریع میرم آگاهی های این دوره رو مرور میکنم و قانون هر بار جواب می دهد!❤😃✌