عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار  مرضیه عزیز به عنوان متن توضیحات این فایل:

خداوندا از شر نجواهای شیطان به تو پناه میبرم

به نام خدایی که منو خالق زندگیم آفریده

سلام سلام به همه ی اعضای خانواده ام

من باور دارم لیاقت روابط عالی رو دارم

استاد،استاد همین دیشب وقتی داشتم کامنتهای دوستان رو میخوندم،بیشترین توجه روی خانم شایسته بوده،حتی خود من فکر میکنم تووی کامنت قسمت ۵۹ نوشتم که حس میکنم فرکانس مریم جان تغییر کرده،اصلا ذوق کردنش برای هر چیزی متفاوت شده،فکر کردم دلیلش چی میتونه باشه،یهو اینهمه توجه و زوم کردن روی مریم جان هستش،یادم اومد که تووی قسمت ۵۸ مریم جان گفت داره روی دوره ی روابط کار میکنه‌،گفتم همینه،ایشون دارند روی روابط کار میکنند و اینجوری داره نتیجه میگیره،حالا امروز هم میبینم که فایل امروز مربوط به همین موضوع روابطه

خدای من چقدر فرکانسها دقیق دارند عمل میکنند،چقدر زیبا همه چیز به هم وصله،خدایا شکرت

استاد وقتی فایل امروز رو گوش دادم و نکاتشو نوشتم،متوجه شدم پایه ی این فایل آزادیه که از باور توحید میاد،خدایا خدایا چقدر دقیق داری پاسخ میدی،آزادی‌،آزادی،این روزها اونقدر همه ی اطرافیانم دارند بهم فشار میارند که احساس میکنم توو قفسی هستم که میله هاش دارند فشار میارند و جسممو خورد میکنند،یه تضادی که نقطه ی مقابلش برای من آزادیه،آزادی،فقط از خداوند هدایت خواستم و میخوام،کمکم کنه تا سربلند از این تضاد بیرون بیام

استاد،گفتی دوست نداری کسی نگرانت باشه،بخدا بخدا منم هیچوقت دوست نداشتم کسی نگرانم باشه،چون این نگرانی آزادی منو میگرفت‌،وقتی جایی میرفتم،به مادرم میگفتم بهم زنگ نزنه،چون احساس میکردم با زنگ زدنش،آزادی من گرفته میشه،اونموقعها فکر میکردم دختر سرکشی هستم،اما الان بیشتر دارم درک میکنم که ایمان داشتم خدا مواظبمه‌،وقتی کسی بهم زیاد توجه میکنه احساس خفگی بهم دست میده،الان دارم متوجه میشم چون درون من فقط فقط آزادی میخواد

خدایا من تشنه ی آزادی ام،هدایتم کن

استاد نمیدونی وقتی حرف از آزادی میشه من تموم وجودم به جنبش در میاد‌‌،عطشم بالا میره که من آزادی میخوام آزادی

خدای من وقتی به گذشته فکر میکنم،به هر تضادی که برخوردم،نقطه ی مقابلش آزادی بوده،حتی خانواده ام،پدرم،من پدری رو انتخاب کردم که آزادی منو گرفته،ایمان دارم انتخاب من برای لذت بردن از زندگیم پایه ش آزادی،آزادی،خدایا شکرت

هر تضادی که تا الان بهش برخوردم،یه قسمتی از آزادیمو به دست آوردمه،اما من اون از حد از آزادی رو میخوام که انسان میتونه در این دنیا تجربه کنه.خدایا هدایتم کن

خدای من ویوی پشت سر استاد بی نظیره،معرکه ست،چه پوستری،پوستری که نقاشش خداونده،محشره،خدایا شکرت

خدایا شکرت بابت این بهشت رویایی

خدایا شکرت بابت دستی از دستانت چون استاد عباسمنش و خانم مریم شایسته

خدایا شکرت بابت خودم که تصمیم گرفتم تغییر کنم

خدایا شکرت بابت خودت که منو به راه صراط مستقیم هدایت کردی

خدایا شکرت بابت این گنج بی نهایت سایت استاد عزیزم

خدایا شکرت بابت دوستان همفرکانسم در این گنج که خوندن کامنتهاشون منو سرشار از آگاهی جدید میکنه

خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت

وقتی ما روی خودمون کار کنیم و باورهای مناسبی رو در جهت خواسته مون جایگزین باورهای محدود کنندمون کنیم لاجرم جهان ما رو هدایت میکنه به سمت خواسته مون،حالا خواسته ی ما روابط عالی باشه،ثروت باشه،سلامتی باشه،آزادی باشه

خدای من باز هم داری بهم یادآوری میکنی که فقط فقط خودم هستم که مسئول زندگیم هستم،داری بهم میگی که همه چیز از درون خودمه،من مسئول صددرصد اتفاقات زندگیم هستم،خدایا شکرت

خدایا شکرت بابت قانون تکرارت

خدایا شکرت بابت قانون فرکانست

خدایا شکرت بابت قانون تکاملت

خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت

خدایا خدایا کلمه به کلمه ی این فایل وصف حال این روزهای منه،استاد همین دیشب یه یادداشت برای کارفرمام نوشتم،اینقدر بد پاسخ داد،که یه لحظه خواستم بهم بریزم،گفتم مرضیه تو خواستی اونو تغییر بدی در صورتی که مشکل از درونه خودت،این روزها فراری ام از همه ی آدمهای اطرافم،همش دنبال راهی ام برای در رفتن،اما نگو که اونها دارند یه وجه اشتباه از درون خودم رو بهم نشون میدن،خدایا چقدر دارم به آرامش میرسم،اینها همه از درون خودم هستند اونها فقط دستی از دستان خداوند هستند که دارند پاسخ فرکانسهای خودم رو میدن‌،خدایا شکررررررت

کسانی که در حال هدایتند،من روی خودم کار میکنم،خودم رو لایق یه آدمی با چنین ویژگی هایی میکنم،خداوند منو هدایت میکنه به سمت آدمهای مناسب با باورها و فرکانسهای من

مریم جانم با تموم وجودم تحسینت میکنم عزیزم،همیشه حرف شما تووی خونه ی ما هست،همیشه میگم چقدر مریم شایسته درونش اوکی بوده که کنار استاد عباسمنشه،با تموم وجودم تحسینت میکنم که همیشه از مرز محدودیت هات میگذری و بر ترسهات غلبه میکنی،الان یاد سفر به دور امریکا افتادم قسمت ۲۸،و پیام نیاگارا برای شما:فقط خودت باش،آزاد و رها باش از قید هر محدودیتی که آدمها درست کردن و راه خودت رو برو،راهی که بهش علاقه داری و بهت احساس زنده بودن میده

مریم جانم من دیوانه ی این قسمت از سفر به دور امریکا هستم،تقریبا هر روز نگاهش میکنم چون پایه ش آزادیه،آزادی،حرفهای استاد راجب شما،قشنگ داره عملکرد شما رو راجب پیام نیاگارا بیان میکنه،این یعنی شما حرف و عملتون یکیه،بخدا که من خوشبختترین دختر عالمم که عضو این سایت هستم و دارم قوانین خداوند رو عالی درک میکنم

مریم جانم میدونی چیه وقتی این حرفها رو میشنوم،وقتی عملکرد شماها رو میبینم،دوست دارم همین لحظه بدوم و تکاملمو طی کنم،اما باز جمله ایی از شما منو آروم میکنه که شما آروم آروم هدایت شدین به همچین جایی،خدایا شکرت

خدای من،من وقتی آدم توانمند،توحیدی،متوکل باشم،جهان لاجرم از همین جنس آدم رو سر راهم قرار میده،چون همه چیز براساس فرکانسها و باورهای خودمه،خدایا شکرت

انسان وقتی به خداوند توکل میکنه دیگه نگرانی نداره،استاد خدا میدونه از وقتی با شما هستم چقدر توحیدی تر شدمه،چقدر نگرانی هام کمتر شده،تا میخوام لحظه ایی بترسم،محکم به خودم یادآوری میکنم خدا مواظبمه،و اون کاری رو که دوست دارم انجام میدم،خدایا شکرت

توکل یعنی اینکه خداوند حواسس به همه چیز هست یعنی مرضیه آزاد و رها زندگی کن،از هیچ چیز نترس،و همه چیز رو به خدا بسپار که خدا حواسش به همه چیز هست‌

خدایا من خودم رو به تو سپردم،کمکم کن تووی عملم اینو بهت ثابت کنم

خدای من استاد وقتی بالاترین استانداردهای شما رو دارم میشنوم و میبینم،متوجه میشم من خیلی خیلی باید روی خودم کار کنم،قطعا شما هم روزهایی رو که ما داریم میگذرونیم،گذروندی،تکامل رو طی کردی‌، و هر بار در مدار استانداردهای بالاتری قرار گرفتی‌،این منو خوشحال میکنه مسیری که تهش آزادی مالی،زمانی،مکانی هست،تکامل طی کرده،تکامل با لذت نه با زور،این به من آرامش میده که شما تونستی،منم میتونم،خدایا شکرت

خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

مراحل رسیدن به خواسته

اول شنیدن قانون خداوند

دوم درک کردن قانون

سوم عمل کردن به قوانین در زندگیمون====نتیجه

رابطه ایی که دو تا انسان موحد،توحیدی،متوکل دارند با هم لذت میبرند تا وقتی که با هم هستند،با هم هستند لذت میبرند،با هم نیستند هم لذت میبرند

خدای من همینه توحید و یکتاپرستی‌،من به هیچ چیز و هیچکس وابسته نباشم،تا وقتی با کسی ام لذت ببرم،وقتی رفت ایمان دارم خداوند بهترشو سر راهم قرار میده،تا وقتی دارم زیبایی رو میبینم ازش لذت ببرم و براحتی رهاش کنم برم چون ایمان دارم خداوند زیبایی های بیشتری رو برام در نظر گرفته،استاد تووی سفر به دور امریکا چون توحیدتون رو تووی عملکرد نشون دادی،هر جا میرفتی،با هر ادمی برخورد میکردی نهایت لذت رو میبردی بعد هم راحت رها میکردی و میرفتی و خداوند بهتر و بیشترشو سر راهت قرار میداد

بخدا دارم دیوانه میشم از اینهمه آگاهی،استاد واقعا یه وقتهایی یه درکهایی از فایلهای شما دارم که نمیتونم بنویسمشون،اونقدر همه ی قوانین بهم وصل هستند که با هر جمله ی شما من قانون تکرار،تکامل،هدایت،استمرار،توجه و…رو درک میکنم که واقعا نوشتن رو برای من سخت میکنه،چون اونموقع باید موشکافانه بنویسم در حال حاضر کمی برام سخته‌،امیدوارم در طی تکامل بتونم انجامش بدم،خدایا شکرت

یک رابطه خوب،سرشار از توانمندی‌،استقلال،احترام به عقاید همدیگه،ازادیه،خدایا شکرت

استاد:اونی که هستم،همونی ام که من هستم یعنی آزادی،آزادی

استاد چقدر با جملات شما چراغها داره تووی ذهنم روشن میشه،یکی از دلایلی که چندسالی میشه دوست نداشتم وارد رابطه ایی بشم،همیشه میگفتم اگه من خوبم،خودمم که خوبم،اگه بدم هستم باز خودمم،اینکه کسی بیاد توو رابطه با من بعد بگه چون من بالا سرت هستم تو خوبی وگرنه خودت باشی‌ خوب نیستی،این خط قرمز من بود،سریعا کات میکردم،چون نمیتونستم همچین چیزی رو تحمل کنم،اونموقع نمیدونستم چرا اینجوری ام اما الان با حرفهای شما متوجه میشم چون خواسته ی من آزادی بوده،خدایا شکرت

استاد حس دویدن دارم،بخدا احساس میکنم درونم داره میرقصه،هی دارم بیشتر درک میکنم چرا هدایت شدم به سمت شما،خدایا شکرت

وقتی ما تووی مسیر درست بریم،ادمهایی رو جذب میکنیم که با ویژگی های ما اوکی هستند،دقیقا،وقتی با کسی برخورد میکنم که به ظاهر داره کمکم میکنه اما از وجودش احساس بدی دارم،میگم شاید دستی از دستان خدا باشه ردش نکنم،بعد میگم چیزی یا کسی که از سمت خدا باشه،قطعا باید به من احساس خوب بده،این شخص به من احساس خوبی نمیده،برای همین تصمیم میگیرم و با جسارت ردش میکنم،همینم باعث شد خواسته ایی درون من شکل بگیره،تعامل و دوستی با ادمهای جدید که خداوند خواسته مو مستجاب کرد و هدایتم کرد به این گنج بی نهایت و تعامل و دوستی با ادمهای جدید،خدایا شکرت

خدایا شکرت که داری با این نشونه ها بهم میگی خبرهای خوب در راهه

قرار نیست نگاهمون به روابط،رابطه ایی باشه که تا ابد ادامه پیدا کنه=آزادی

ما انسان هستیم و تغییر میکنیم=آزادی

استاد کلمه به کلمه ی شما پایه ش آزادیه،آزادی بالاترین و بزرگترین خواسته ی منه،خدایا شکرت

زندگی فرصت کوتاهیه،استاد منم میخوام مثه شما از این فرصت استفاده کنم،من مثه استادم دختر با اراده و عملگرایی هستم.خدایا شکرت

قانون اینه که ما روی خودمون کار کنیم و جهان ادمهای مناسب رو وارد زندگیم میکنه

کار من:کار کردن روی خودم

کار جهان:چینش آدمهای اطراف من طبق فرکانسها و باورهای من

خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت

خدایا شکرت که او وقتی مسیر درست رو نشونم دادی دیگه به شخصی وابسته نشدم

خدایا شکرت که رها از هر انسانی دارم زندگی میکنم

استاد من این جمله رو قبلا از شما شنیده بودم اما درکش نکردم،و الان در مدار درکش قرار گرفتم،خدایا شکرت

بعضی ها یک کویر دارند اما میخوان تووش برنج بکارن

کسی که ایمان به خداوند داره میگه من ثروت میخوام،و روی باورهاش کار میکنه خداوند هم از بی نهایت راه ثروت وارد زندگیش میکنه

کسی که ایمان به خداوند داره میگه من همسر خوب میخوام و روی باورهاش کار میکنه و خداوند هم دستی از دستانشو مطابق با فرکانسها و باورهاش به عنوان همسر وارد زندگیش میکنه

کسی که ایمان به خداوند داره که میگه من خوشبختی میخوام و روی باورهاش کار میکنه و خداوند هم از بی نهایت راه خوشبختی رو وارد زندگیش میکنه

و…

این یعنی محدود نکردن و دست خدا رو باز گذاشتن و ایمان داشتن و متوکل بودن به اینکه خداوند بهترینها رو وارد زندگیش میکنه

خدایا همینطور که داری کمکم میکنی قوانینت رو درک کنم،کمکم کن تووی زندگیم هم اجراشون کنم،تا در دنیا و آخرت سعادتمند بشم،الهی آمین

وقتی من دنبال یه آدمی هستم که با صداقت،درستکار،باایمان،وفادار و…باشه آیا خودم با صداقت،درستکار،باایمان،وفادار و…هستم؟؟؟

اگه هستم که جهان لاجرم اون شخص مناسب با خواسته ی من رو وارد زندگیم میکنه،اگه نیستم که باید روی خودم کار کنم و به طور واقعی نه ادا اونی بشم که میخوام لاجرم جهان اون شخص مناسب رو وارد زندگیم میکنه،خدایا شکرت

وقتی که قانون رو بدونم،و ایمان داشته باشم به درستی خداوند و ایمان داشته باشم که وقتی تغییر کنم جهان اطرافمو با ویژگی هایی که با تغییر من هماهنگه با فرکانسهای وجودی من هماهنگه میچینه بدون نقص،دیگه نگران دنیای بیرون از خودم نیستم،چون باور دارم جهان طبق فرکانسها و باورهای منه که آدمها رو وارد زندگیم میکنه،خدایا شکرت

خدایا شکرت بابت درکم از قوانینت

مریم جانم بی نهایت ازت سپاسگزارم که این فایلها رو داری برای ما میگیری و تدوین میکنی،با دیدن این فایلها خواسته های من فراتر از کهکشان راه شیری رفته،و ایمان به اینکه همه چیز در این دنیا ممکنه،حتی خواسته ایی که هیچ انسانی روی زمین انجام نداده باشه،اما من میتونم و میشود که اون اولین نفره باشم،خدایا شکرت

استاد با تموم وجودم زندگی شما رو تحسین میکنم،واقعا که با دیدن زندکی شما از خیلی از مرزهای محدودیت گذشتم،خدا میدونه که چه مزرهای بزرگتری رو باید بگذرم ازشون،باید تکاملم رو طی کنم،با یاری خداوند و هدایت خداوند که منم میتونم زندگی رو خلق کنم که از تموم جوانبش لذت ببرم،الهی امین

درس این فایل:فقط و فقط روی خودم کار کنم،و یک تغییر اساسی و واقعی کنم،هیچ محدودیتی وجود نداره،کافیه فقط بخوام،که میخوام.

خدایا شکرت که با دیدن این قسمت باگهایی در ذهنمو پیدا کردم

خدایا شکرت الان که دارم کامنتمو به پایان میرسونم سرشار از آرامش و شادی ام

خدایا شکرت‌،خدایا شکرت،خدایا شکرت

ممنونم استاد گرانقدرم

ممنونم مریم جانم

ممنونم از دوستانی که کامنت منو مطالعه میکنند و بهم لایک میدن

پروردگارم بگو از تو چجور سپاسگزاری کنم،تا دلم راضی باشه،بگم آخیش عالی سپاسگزاری کردم،که هر چه میگم خدایا شکرت باز حس میکنم کمه،کاش میشد احساسمو تووی کلمات مینوشتم.خدایا شکررررررررررررررررررررررررررت

راستی استاد دیشب خواب دیدم امریکا هستم

دوستون دارم

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    484MB
    32 دقیقه
  • فایل تصویری عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش
    143MB
    32 دقیقه
  • فایل صوتی عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش
    29MB
    32 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

709 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «یزدان نظری» در این صفحه: 5
  1. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2646 روز

    دوست دارم متن کامنتم رو با مهم‌ترین جمله‌ای که در ذهنم رژه میره شروع کنم و بگم که ‌.‌..

    《هیچ موقع فکرشو نمیکردم بتونم یک رابطه‌ی الهی و سراسر قانون بسازم که نه‌تنها تک‌تک لحظاتش سرشار از حس عشق در اوج رهایی باشه، بلکه حتی جداشدن طرفین با حسی آکنده‌ از آرامش، قدرشناسی، شکرگزاری و درک متقابل باشه!》

    یعنی هرچقدر هم که در فیلم‌ها و داستان‌های به قول خودشون اساطیری و عاشقانه دیده باشیم و شنیده باشیم، هرگز چنین صحنه‌ای رو ندیدیم که دونفر با حسِ خشنودی و رضایتمندی از هم جدا بشن! نه دیدم و نه شنیدم!

    حالا می‌فهمم چرا استاد عباس‌منش میگن اگر رابطه‌ای قانونمند داشته باشی، نمودش رو در هیچ داستان و سریالی ندیدی!

    مجددا دوست دارم این جمله‌ی معرکه رو که جمله نیست، بلکه احساس من در همین لحظه هست رو تکرار کنم که …

    《هیچ موقع فکرشو نمیکردم بتونم حتی در لحظات جداشدنم، احساس شعف و شادمانی و آرامش خا‌طر از جنس رضایتمندی و نزدیکی به خداوند رو تجربه کنم!》

    این حرفو کسی داره میزنه که قبل از آشناییش با قانون، وقتی اولین رابطه‌ی عمرش رو که کلا 8 ماه طول کشید تموم شد، تقریبا تا دوسال در حالتی از غم و افسردگی سپری کرد!

    چی میشه که همین شخص، بعد از آشناییش با قانون، نه‌تنها یک رابطه‌ی 180 درجه متفاوت با یک شخص خودساخته و مستقل و متفاوت ایجاد میکنه، بلکه طوری پیش میره که تا چندسال همراه با لذت و احترام و ستایش ادامه میکنه و درنهایت، در لحظات نزدیک جدا شدن، حسی از جنس خرسندی و سرور ناشی از رضایتمندی رو تجربه میکنه؟!

    این احساس رضایتمندی، دُرُست زمانی در من پدیدار شد که حرفای طلایی شما استاد راهنمای زندگیم رو در این فایل ارزشمند شنیدم!

    در واقع همونطور که به عزیزدلم گفتم، این فایل شما حجت رو بر تمام هدایت‌ها و آگاهی‌های قبلی تمام کرد؛ درست مثل وقتی که پازلت تکمیل میشه و یک عاخیش به خودت میگی!

    و پیام این فایل برای ما همین تکمیل قطعات پازل بود و درحال حاضر از این تکمیل قطعات به قدری مسرورم که میخوام سجده شکر به جای بیارم و بگم …

    خداروشکر میکنم که تو زندگیم در مدار آشنایی با شما استاد محترم بودم و این هم‌زمانی در زندگی و عمر من رخ داد که با شما در یک برهه زمانی زندگی کنم و ازتون به عنوان استاد راهنمای زندگیم بیاموزم!

    و کمال تشکر رو از خانم شایسته عزیز دارم که همیشه به صورت مستقیم و غیرمستقیم، در بهبود زندگی ما نقش دارن؛مرسی که فایل‌ها رو کلیدبندی کردین و امکان جستجوی فایلهای سایت با موضوعات مختلف رو برامون فراهم کردین.

    درواقع همین جستجو برمعنای موضوعات بود که باعث شد من تک‌تک فایلای مرتبط رو گوش کنم و مثل قطعات پازل آگاهی کنار هم بذارم و چنین نتیجه‌ی مسروری رو برام رقم بزنه.

    لازمه برای بار سوم یادآوری کنم که این حال خوش من در شرف لحظات جدایی من در رابطه‌ی فوق‌العاده‌‌ای هست که داشتم؟!

    ▪︎ رابطه‌ی که از همون اول، سنگ‌بناش برمبنای آموزه‌های شما و قوانین ارتباطات زده شده و با رشد متقابل ما هروز بهتر از قبل ادامه پیدا کرد.

    ▪︎ رابطه‌‌ای که تک‌تک لحظاتش سرشار از حس عشق در کنار رهایی بود و حضور خداوند به وضوح احساس می‌شد!

    ▪︎ رابطه‌‌ای که هردوی ما تلاش کردیم بند دلمون رو به منبع اصلی قلاب کنیم و ظرف عشقمون رو در حالی که لبریز از منبع اصلی بود، باهم به اشتراک بذاریم.

    ▪︎ نبود لحظه‌ای که به این رابطه نبالم و افتخار نکنم و هر زمان که اوج اتصال و نزدیکیم به خدای درونم بود، دوج نزدیکیم به این رابطه بود!

    ▪︎ تک‌تک لحظاتش آکنده از عشق خداوندی و برکات خداوندی و وفور نعمت بود که به وضوح احساس می‌شد.

    ▪︎ هردوی ما آگاهانه در تلاش برای تمرکز بر نکات مثبت هم و پایین آوردن سطح توقعات از هم بودیم و مثل دوتا ستون مستقل، کنار هم بودیم.

    ▪︎ به قول استاد خیلی از مسائلی که برای دیگران اهیمت داشت برای ما مطرح نبود و حتی مسخره به نظر می‌رسید و این نشانه‌ی خودساخته بودن طرفین بود.

    اما نکته‌ی مهم اینجاست …

    تا قبل از اینکه این فایلو ببینم و به این فایل هدایت بشم، وقتی این موارد رو با خودم مرور می‌کردم، حسی از جنس بغض گلومو می‌فشرد که حیف این همه نکته‌ی مثبت و این همه لحظه و خاطرات خوش نیست که ساختیم؟!

    بلافاصله حسی بهم میگفت یزدان یک قطره اشک ریختن یا ناراحت بودن مصداق عدم‌رهاییه و چسبیدن به یک شخص خاصه!

    مصداق کمبوده که فقط ایشون اومده در زندگیم و اگر از ایشون جدا بشم کس دیگری به خوبی ایشون نخواهد بود!

    اما وقتی این فایلو بعد از سه سال مجددا گوش دادم …

    به وضوح شنیدم که استاد گفتن باور به اینکه من عشق رو فقط از طریق شخص X میتونم تجربه کنم با قانون منافات داره و اشتباهه!

    به وضوح در فایل دیروز شنیدم که گفتن روابط فعلیت و شخص مدنظرت، نتیجه‌ی فرکانس‌های تو بوده، پس بازم میتونی خلقش کنی، چه بسا با فرکانس‌های خالص‌تر و حتی نتیجه‌ی بهتر!

    و من عاشق این قانونم که میگه …

    این به معناست که تو فقط وظیفه داری که روی خودت کارکنی و بخش خودتو انجام بدی، جهان هم بخش خودشو انجام میده و در هر صورت باید رها باشی! حتی رها از طرف مقابل! رها از نتیجه! رها از ماندن و ادامه دادن یا رها از رفتن و جداشدن!

    من در این فایل استاد که میگم حجت رو تموم کردن فهمیدم …

    میشه یک رابطه‌ی عاشقانه و سراسر آرامش از درک متقابل داشت، اما چه بسا در یک نقطه‌ای دونفر به هردلیلی از هم جدا بشن در حالی که قدردان تمام لحظات و خاطرات خوش قبلی هستن، در حالی که با امید و انگیزه و سرور از هم جدا میشن، در حالی که بخشی از زندگیشون رو با یاد طرف مقابل همیشه با حس خوب یاداور میشن! و این بد نیست و بخشی از قانونه!

    و باید اعتراف کنم که من تا قبل از این، به قسمت انتهایی قانون روابط توجه نکرده بودم، شایدم توجه کرده بودم اما مقاومت داشتم نسبت به این جدایی! چون در ذهنم این باور از گذشته بوده که جدایی یعنی یک اتفاق بد و مولد حس بده!

    نمیدونستم که میشه دونفر در اوج قدردانی و سپاسگزاری و حس خوب و ارامش و خشنودی، مسیرشون از هم جدا بشه و بگن که …

    مرسی تا اینجای مسیر با هم هم‌سفر بودی، امیدوارم سفر خوبی رو در پیش داشته باشی و خدانگهدار!

    و اینجاست که با خودم مرور میکنم چقدر رشد کردم در این رابطه، و ملموس‌ترین رشد من همین الآن با اصلاح این نگرش به جدایی اتفاق افتاد و حجت بر من تمام شد‌.

    قشنگ حس میکنم اون فیوز نهایی در مدار افکارم کارگذاشته شده و یا اینکه پازل ذهنم تکمیل شده، بازم تکرار میکنم نمیتونم درک کنم که یک رابطه‌ به‌قدری برمبنای قانون جلو بره که حتی بتونی با خرسندی و سرور از جنس ارتباط و اتصال به منبع، از همسفرت جدابشی!

    و چه خوشبختند آنان که بند دلشان را به تو قلاب کرده‌اند!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
  2. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2646 روز

    و خداوند استاد برنامه ریزی هاست … !

    وقتی متصل باشی، وقتی رها باشی، وقتی ذهنت از هر نوع درگیری آزاد باشه، وقتی به هیچی فکر نمیکنی به جز همین لحظه، همین لحظه که پرنده ها دارن میخونن و زردی آفتاب صبحگاهی اتاقو روشن میکنه، همین لحظه که باد داره روحتو نوازش میده، همین لحظه که به فکر هیچ کاری نیستی و به خداوند میگی من کاملا آزاد هستم و رها … تو هدایتم کن روزم رو با چه کاری شروع کنم و با کدوم کار ادامه بدم … طوری هدایتت میکنه که حتی فکرشو نکنی! مثل همین الان من ! دقیقا همین الان که نشستم پشت سیستم و یهو عزیز دلم با شور وشوق پیام داد که یزدان فقط برو سایت و فایل جدید استاد رو ببین!

    من اصلا فکرشم نمیکردم استاد بخواد فایلی غیر از قسمت جدید زندگی در بهشت آپلود کنه و این بی نظیره! این یعنی یه صبح جمعه ی عالی که مثل همیشه عالی شروع میشه! خدایا شکرت بابت هدایت های لحظه به لحظت!

    بریم سراغ فایل جدید ببینیم خداوند چه آگاهی های نابی میخواد بهمون بگه …

    قبل از باز کردن فایل میخوام تصویر بک گراند فایل رو تحسین کنم! میخوام اون انعکاس بینظیر و قرینه های آب دریاچه رو تحسین کنم که با وضوحی عالی همه چی رو منعکس کرده! دقیقا عین آیینه! چون آب دریاچه اینقدر آیینه ست! بعدش میخوام هارمونی رنگ آبی استاد رو تحسین کنم … ساعت و تی شرت و شلوارک و کلاه همه آبی! و بعد هم اتمام تغییرات کلبه رو کاملا خودنمایی میکنه! اون درهای جدیدی که نصب کردین و نرده هایی که بریدین! همیشه با خودم میگفتم کاش باقی نرده ها رو هم ببرید !

    میدونین … ؟ عاشق خدای هدایتگری هستم که این روزا هر سوالی به ذهنم میرسه بلافاصله جوابشو بهم میده! عشاق فرکانس ناب خودمم و عاشق این سکوت ذهنم که باعث شده صدای قلبم رو بشنوم! آخه قبل از اینکه فیلمو پلی کنم با خودم که این فیلم در چه زمانی ضبط شده؟! همون موقع که استاد تازه ساعتشو خریده بود یا همین چند روز پیش؟!

    و خداوند از زبان استاد به ضوح هر چه تمام تر پاسخ سوال منو دادن. من این پساخ استاد رو اتفاقی نمیدونم چون هیچ پدیده ای در این جهان قانون مند اتفاقی نیست! این پاسخ خواسته ی منه!

    چه خوب شد که با اون مکالمه با مادرتون هدایت شدین به ضبط کردن چنین فایل بی نظیری … مرسی که به دای قلبتون گوش دادین!

    جالبه … زمانی که شما تمپا بودین و پست اینستاگرامتون رو گذاشتین، دقیقا من و عزیز دل نازنینم در مورد همین موضوع باهم صحبت کردیم و یه جورایی الگو برداری و تحسین کردیم رابطه ی زیبای شما و عزیز دلتون رو . با اینکه داخل پست در مورد روابط هیچ صحبتی نکردین اما این عشق + رهایی رابطه شما کاملا مشهود و تحسین برانگیز بود و کلی درس گرفتیم.

    می دونین استاد … من جدیدا نسبت به حرفهای دیگران ( مثل خانواده ) اینجوری و با این دید نگاه میکنم که حرفهای اینا ناشی از باورای ایناست و اگه منم جای اینا بودم و همین باورا رو داشتم، به احتمال خیلی زیاد منم همین حرفها رو میزدم! این دیدگاه و این زاویه دید خیلی احساس بهتری بهم میده تا اینکه بخوام تو دل خودم باورای اینا رو زیر سوال ببرم. به هرحال هر کی هر باوری داره برای خودش محترمه و من که دارم روی باورام کار میکنم، دلیل نمیشه دیگران رو کوچیک کنم یا مسخره کنم. اینو برای خودم گفتم و بازگو کردم که دیگه نسبت به حرفای اطرافیان مثل خانواده احساسم بد نشه و نسبت به اونا دید منفی پیدا نکنم. چون اگه منم همون باورا رو داشتم قطعا همون حرفا و همون رفتارا رو داشتم.

    خداوند شما رو هدایت کرده به فردی که اونجوری که میخواید هست و نیازی به درست کردنش ندارید چون شما خواسته شو از قبل فرستاده بودین! من حتم دارم با توجه به تضادهایی که از رابطه ی قبلی تون داشتین، ناخواگاه خواسته های شما از طرف مقابل براتون واضح تر شد و کاملا میدونستین که کدوم خصوصیات و کدوم ویژگی ها مدنظرتون هست! و به قدری فرکانس خواسته شما قوی و ادامه دار بوده که جهان لاجرم سفارش شما رو پیدا کرد و در مسیرتون قرار داد! یا بهتره بگم به قدری فرکانس های هردوی شما قوی بود که جهان شما رو سر راه هم قرار داد! حتم دارم اگه خوده خانم شایسته هم بیان و صحبت کنن، همین حرفای شما رو میزنن! چون قانون جهان همینه! هردوی شما، حاصل شکل گرفتن خواسته های هم هستید!

    حرفای شما چقدر برام لذت بخش و قابل درکه! همون حرفای که سه سال پیش نسبت بهشون خیلی مقاومت داشتم و حالمو بد میکرد! الان دقیقا همون حرفا داره حالمو بهتر و بهتر میکنه و با شنیدنشون به خودم افتخار میکنم! اون موقع مقاومت داشتم چون با قانون آشنایی چندانی نداشتم و تازه وارد این مسیر شده بودم. اصلا من با هدف سر و سامان دادن به رابطه ام وارد این مسیر شدم …. ! با حرفای شما دقیقا یاد اون موقع خودم میفتم. زمانی که هر دوتای ما سعی داشتیم هم دیگه رو تغییر بدیم! اونم تغییر اساسی! چون اون موقع با قانون آشنایی چندانی نداشتم و این باور در ما شکل گرفته بود که هر شخصی میتونه به خاطر دیگری خودشو تغییر بده در صورتی که در گمراهی محض بودم! البته این روزا با حالت سپاسگزاری از اون ایام یاد میکنم چرا که اگه اون رابطه ی پر از تضاد نبود، هیچ موقع این قدر خواسته های من از طرف مقابلم واضح نمی شد که به نتیجه بشینه! گفتم نتیجه … بذارین بگم! رابطه ی قبلی من سرانجام به جدایی کشیده شد و من بعد از پاک کردن وابستگی هام نسبت به اون شخص و رسیدن به رهایی کامل، در اوج تنهایی خودم اوج لذتها رو تجربه کردم. و این برای من یک موفقیت عظیم محسوب میشد. تا حدی رها شده بودم که ازم میپرسیدین کی قصد داری یک رابطه ی عاطفی رو شروع کنی، در جواب میگفتم که نمیدونم! شاید همین فردا شاید ده سال بعد! یعنی تا این حد نسبت به این مسئله رها بودم اما در عین حال از اون طرف بوم هم نیفتاده بودم که بگم دیگه نمیخوام با کسی وارد رابطه بشم!

    در همین اوج رهایی شروع کردم به تعیین کردن ویژگی ها و خواسته های مورد نظرم از طرف مقابل… کلی ویژگی نوشتم تا این که به این نتیجه رسیدم که نه ! من میخوام طرف مقابلم از بچه های فعال سایت عباس منش باشه! چون کسی که عباس منشی و فعال باشه، لاجرم یک انسان موحد و با ایمانه! لاجرم قانون رو میدونه و روز به روز روی خودش کار میکنه! لاجرم عزت نفسش رو کار میکنه! لاجرم زیبابین و زیبا اندیشه و یک کلام، لاجرم داره نسخه ی بهتری از خودش میسازه! و دیدم اینا تقریبا همه ی اون چیزایی شد که من خواستم! و در نهایت زودتر از اون چیزی که فکرشو میکردم با شخصی آشنا شدم که نه تنها تمام اون ویژگی هایی که میخواستم رو داره، بلکه تقریبا تمام خواسته های ایشون از طرف مقابل رو در من میبینه! جالبه اینجاست تمام اون خصوصیات من که در رابطه ی قبلی من جزء ویژگی های نامناسب من محسوب میشد،،، الان در این رابطه جزء نکات مثبت من محسوب میشه! یعنی نه تنها اینجا دیگه لازم نیست تغییر کنم، نه تنها لازم نیست ماسک بزنم، بلکه بیشتر سعی میکنم خودم باشم و نکته ی جالب ترش اینجاست که هرچه من بیشتر خودم هستم، نکات مثبت بیشتری از من رو کشف میکنن! توی این رابطه به قدری راحتم و به قدری هیچی برای مخفی کرد نداریم که من با خیال راحت شلوار کوردی رو پام میکنم و اتفاقا ایشون کلی تحسین میکنن! ( مثال شلوار کوردی رو زدم که هم بخندیم و هم بگم حتی این موارد به ظاهر جزئی هم خود به خود حل شد! ) دقیقا برعکس رابطه ی قبلیم که سعی میکردم همیشه اینو مخفی نگه دارم! برعکس رابطه ی قبلیم نه تنها نگرش بدی نسبت به کوردا ندارن، بلکه خانوادش علاقه ی خیلی وافری به کوردا دارن! در این رابطه ی الهی هر چه بیشتر سعی میکنیم خودمون باشیم، لحظات لذت بخش تری رو باهم سپری میکنیم! تو این رابطه ی مقدس، ممکنه یه روز ساعتها در مورد قانون و عملکردش در زندگیم صحبت کنیم و سعی میکنیم تمامی خواسته های ریز و درشتمون رو از دیدگاه قانون بررسی کنیم! با وجود این، چون باور داریم که هر چیزی میتونه بهتر وبهتر باشه، بازهم سعی میکنیم با کار کردن بیشتر روی خودمون، لاجرم رابطه مون رو ارتقاء بدیم! چون باور داریم همین که خودمون بهتر بشیم، همه چی اطراف ما بهتر میشه!

    + نگاه ما به روابط این نباشه که قراره تا آخر عمر با هم باشیم !

    این باور شما تحول عظیمی در تصورات همه ی ما ایجاد کرده و میکنه! وقتی آدم اینجوری فکر میکنه خیلی سبک تره! خیلی ذهن آزادتره! خیلی رها تره و اتفاقا، خیلی لذت بیشتری میبره از رابطه با طرف مقابلش! چرا؟! دقیقا به همون دلیل که وقتی با خودمون مرور میکنیم که ما مدت محدودی داریم تو این دنیا زندگی میکنیم، خیلی بیشتر میتونم از ثانیه به ثانیه ی زندگی لذت ببریم!

    پس رسیدیم به باور دوم و محشر شما که گفتین :

    + ما مدت محدودی فرصت زندگی کردن داریم!

    وقتی من با خودم مرور میکنم این موضوع رو؛ دیگه تلاش میکنم از ثانیه به ثانیه زندگیم لذت ببرم! دیگه اجازه نمیدم هیچ چیزی بخواد حال منو، زندگی منو و روح و روان منو بهم بزنه! طوری زندگی میکنم که هر لحظه گفتن زمان مرگت رسیده، دیگه حسرت اینو نخورم که من تو زندگیم هیچ لذتی نبردم و همش مشغول جون کندن بودم! وقتی ما باور داشته باشیم که مدت محدودی فرصت زندگی کردن داریم، طبیعیه که دنبال بهترینا باشیم و بخوایم ار لحظه رو با ذهنی آزاد و رها در اوج لذت و خوشبختی زندگی کنیم! دیگه به خاطر هیچ کس خودمونو فنا نمی کنیم و زمان و انرژی و اعصاب خودمون رو الکی بهم نمیریزیم! فقط تا میتونیم از چیزای ریز و درشت جهانمون لذت میبریم و وقتی اینجوری زندگی کنیم، دیگه حسرت چیزی رو نمیخوریم!

    + عاشق این قانون محشر جهانم که میگه جهان من، خوده منه! من خالق جهان اطرافم هستم وقتی خالق خودم باشم! این منم که با فرکانسی که تحویل جهان میدم، انرژی های اطرافم رو که به شکل ثروت و روابط و … هستن چیده میشن ! فرکانس من اطراف من رو میچینه! این باور چقدر به آدم احساس غرور و قدرت میده که همه چی درون توعه و جز خودت لازم نیست روی چیزی تمرکز کنی! هر چقدر این بند قانون رو با خودمون بیشتر مرور کنیم و بیشتر تکرار کنیم، بهتر درکش میکنیم! و هر چه قدر بیشتر وبهتر درکش کنیم؛ بیشتر در زندگیمون اجراش میکنیم! دیگه کسی رو مقصر چیزی نمیدونیم! دیگه از چیزی شاکی نمی شیم! در کل به این باور میرسیم که ما ناتوان در تغییر دنیای اطرافمون هستیم و توانا در تغییر دنیای خودمون! انگار که فقط سویچ ماشین خودمون رو داشته باشیم و فقط ماشین خودمون رو بتونیم برونیم! وقتی به این باور برسیم، نه تنها لاجرم همه چی قشنگتر چیده میشه، بلکه خودمون از زندگی لذت بیشتری میبریم! لذت بیشتری میبریم چون ذهن و تمرکزمون دیگه فقط روی خودمونه!

    + من روی خودم کار میکنم آدم های مناسب به سمت من هدایت میشن!

    این باور خیلی نابه! ولی اینو یادمون نره زمانی آدم های مناسب به سمت ما هدایت میشن که ما فرکانسی رو ارسال کرده باشیم که به اندازه کافی قدرت گرفته باشه! یعنی به اندازه کافی ادامه داده بشیم تا تبدیل به فرکانسی نتیجه آفرین شده باشه! تبدیل به درختی شده باشه که میوه بده! اگه این فرکانس به اندازه کافی قوی نباشه باعث میشه یه بار آدم مناسبه بیاد یه بار نه! مثل درختی که در سال چهار تا میوه میده فقط ! پس اینم برمیگرده باز به همون باور که فقط باید روی خودمون کار کنیم و تمام تمرکزمون رو بر روی خودمون بذاریم! تمرکز! آره تمرکز! وقتی من تمام تمرکزم روی خودم و باورای خودم باشه و هیچ کاری به هر آنچه بیرون خودم باشه نداشته باشم، طبیعیه که جهان اطرافم اون طور که میخوام چیده بشه! این قانونه جهانه! قانون جهانه که ما باید سرمون به کار خودمون باشه و اجازه بدیم تا خودش با فرکانسهای ما همه چی رو بچینه!

    +++++ بنازم الهامی رو که بهتون گفت مابین قسمت های سریال زدگی در بهشت، این صحبتای خداوند رو منتشر کنید! حتی منظره ی فایل هم متفاوت تر از همیشه بود و من با تمرکز کردن بر انعکاس آب، ناخوداگاه انگار مدیتیشن انجام دادم تا این حد آرومم الان!

    میخوام بگم که …

    استاد عباس منش عزیز، من با تمام وجود به تمام باورهای شما افتخار میکنم ! آموختن از شما، رهایی رو به من یاد داد! زندگی کردن رو یاد داد! لذت بردن رو یاد داد! آموزه های شما بود که کمکم کرد باورامو بهتر و بهتر کنم و به همون اندازه نتایجم رو در تمام جنبه های زندگیم بهتر و بهتر کنم.

    به امید خداوند جهانیان، امیدوارم در بهترین زمان و با بهترین برنامه ریزی خداوند، در یک زمان و مکان قرار بگیریم.

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 74 رای:
  3. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2646 روز

    به به !

    چشم ما روشن شد!

    ببین کی اینجاست!

    شاگرد اول کلاس، دردانه ی خداوند

    هم مسیرم، هم مدارم، هم فرکانسم، همراهم، هم بالم، هم یارم، عزیز دلم !

    من بینهایت به خودمون افتخار میکنم !

    حس خوبی که از حرفای استاد میگرفتم همینو بهم گفت! بهم گفت کارمون درسته و همین فرمون رو ادامه بدیم و بریم جلو !

    میریم جلو و هر لحظه دنبال بهتر کردن خودمون هستیم تا لاجرم تمام زندگی ما، علی الخصوص رابطه ی ما ارتقاء پیدا کنه.

    عاشق خداوندم که مهم ترین قوانینش رو در قالب این فایل از زبان استاد عباس منش بیان کرد.

    دوست دارم عزیز دلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2646 روز

    خانم بشارتی عزیز،

    من خیلی خرسندم از دریافت پاسخ پر از انرژی و تحسین شما

    بینهایت ممنون نگاه زیبابین شما هستم

    ممنون روحیه سپاسگزار و تحسین کننده شما هستم

    امیدوارم هر لحظه تون در اوج اتصال به خداوند سپری بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2646 روز

    سلام مرضیه خانم،

    چقدر خوشحالم از اینکه پیام تبریک قشنگ شما رو میبینم! من بینهایت سپاسگزار شما و روح و فرکانس ناب شما هستم! من مفتخرم به داشتن چنین افراد ماهی در مدارم! یعنی به فرکانسم میبالم که افرادی مثل بچه های این سایت رو برام آورده و من از داشتن همه ی شما عزیزان بینهایت خرسندم.

    مرضیه خانم عزیز …

    قطعا کلماتم نمیتونن این حجم سپاسگزاری رو به جا بیارن اما خیالم راحته زبان اصلی، زبان کلمات نیست! بلکه زبان فرکانسه! و مطمئنم که شما فرکانس من و الهام رو به خوبی دریافت می کنید

    آرزو میکنم هر لحظه تون سرشار از حس ناب لذت و سپاسگزاری باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: