دیدگاه زیبا و تأثیرگزار مرضیه عزیز به عنوان متن توضیحات این فایل:
خداوندا از شر نجواهای شیطان به تو پناه میبرم
به نام خدایی که منو خالق زندگیم آفریده
سلام سلام به همه ی اعضای خانواده ام
من باور دارم لیاقت روابط عالی رو دارم
استاد،استاد همین دیشب وقتی داشتم کامنتهای دوستان رو میخوندم،بیشترین توجه روی خانم شایسته بوده،حتی خود من فکر میکنم تووی کامنت قسمت ۵۹ نوشتم که حس میکنم فرکانس مریم جان تغییر کرده،اصلا ذوق کردنش برای هر چیزی متفاوت شده،فکر کردم دلیلش چی میتونه باشه،یهو اینهمه توجه و زوم کردن روی مریم جان هستش،یادم اومد که تووی قسمت ۵۸ مریم جان گفت داره روی دوره ی روابط کار میکنه،گفتم همینه،ایشون دارند روی روابط کار میکنند و اینجوری داره نتیجه میگیره،حالا امروز هم میبینم که فایل امروز مربوط به همین موضوع روابطه
خدای من چقدر فرکانسها دقیق دارند عمل میکنند،چقدر زیبا همه چیز به هم وصله،خدایا شکرت
استاد وقتی فایل امروز رو گوش دادم و نکاتشو نوشتم،متوجه شدم پایه ی این فایل آزادیه که از باور توحید میاد،خدایا خدایا چقدر دقیق داری پاسخ میدی،آزادی،آزادی،این روزها اونقدر همه ی اطرافیانم دارند بهم فشار میارند که احساس میکنم توو قفسی هستم که میله هاش دارند فشار میارند و جسممو خورد میکنند،یه تضادی که نقطه ی مقابلش برای من آزادیه،آزادی،فقط از خداوند هدایت خواستم و میخوام،کمکم کنه تا سربلند از این تضاد بیرون بیام
استاد،گفتی دوست نداری کسی نگرانت باشه،بخدا بخدا منم هیچوقت دوست نداشتم کسی نگرانم باشه،چون این نگرانی آزادی منو میگرفت،وقتی جایی میرفتم،به مادرم میگفتم بهم زنگ نزنه،چون احساس میکردم با زنگ زدنش،آزادی من گرفته میشه،اونموقعها فکر میکردم دختر سرکشی هستم،اما الان بیشتر دارم درک میکنم که ایمان داشتم خدا مواظبمه،وقتی کسی بهم زیاد توجه میکنه احساس خفگی بهم دست میده،الان دارم متوجه میشم چون درون من فقط فقط آزادی میخواد
خدایا من تشنه ی آزادی ام،هدایتم کن
استاد نمیدونی وقتی حرف از آزادی میشه من تموم وجودم به جنبش در میاد،عطشم بالا میره که من آزادی میخوام آزادی
خدای من وقتی به گذشته فکر میکنم،به هر تضادی که برخوردم،نقطه ی مقابلش آزادی بوده،حتی خانواده ام،پدرم،من پدری رو انتخاب کردم که آزادی منو گرفته،ایمان دارم انتخاب من برای لذت بردن از زندگیم پایه ش آزادی،آزادی،خدایا شکرت
هر تضادی که تا الان بهش برخوردم،یه قسمتی از آزادیمو به دست آوردمه،اما من اون از حد از آزادی رو میخوام که انسان میتونه در این دنیا تجربه کنه.خدایا هدایتم کن
خدای من ویوی پشت سر استاد بی نظیره،معرکه ست،چه پوستری،پوستری که نقاشش خداونده،محشره،خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت این بهشت رویایی
خدایا شکرت بابت دستی از دستانت چون استاد عباسمنش و خانم مریم شایسته
خدایا شکرت بابت خودم که تصمیم گرفتم تغییر کنم
خدایا شکرت بابت خودت که منو به راه صراط مستقیم هدایت کردی
خدایا شکرت بابت این گنج بی نهایت سایت استاد عزیزم
خدایا شکرت بابت دوستان همفرکانسم در این گنج که خوندن کامنتهاشون منو سرشار از آگاهی جدید میکنه
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
وقتی ما روی خودمون کار کنیم و باورهای مناسبی رو در جهت خواسته مون جایگزین باورهای محدود کنندمون کنیم لاجرم جهان ما رو هدایت میکنه به سمت خواسته مون،حالا خواسته ی ما روابط عالی باشه،ثروت باشه،سلامتی باشه،آزادی باشه
خدای من باز هم داری بهم یادآوری میکنی که فقط فقط خودم هستم که مسئول زندگیم هستم،داری بهم میگی که همه چیز از درون خودمه،من مسئول صددرصد اتفاقات زندگیم هستم،خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت قانون تکرارت
خدایا شکرت بابت قانون فرکانست
خدایا شکرت بابت قانون تکاملت
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
خدایا خدایا کلمه به کلمه ی این فایل وصف حال این روزهای منه،استاد همین دیشب یه یادداشت برای کارفرمام نوشتم،اینقدر بد پاسخ داد،که یه لحظه خواستم بهم بریزم،گفتم مرضیه تو خواستی اونو تغییر بدی در صورتی که مشکل از درونه خودت،این روزها فراری ام از همه ی آدمهای اطرافم،همش دنبال راهی ام برای در رفتن،اما نگو که اونها دارند یه وجه اشتباه از درون خودم رو بهم نشون میدن،خدایا چقدر دارم به آرامش میرسم،اینها همه از درون خودم هستند اونها فقط دستی از دستان خداوند هستند که دارند پاسخ فرکانسهای خودم رو میدن،خدایا شکررررررت
کسانی که در حال هدایتند،من روی خودم کار میکنم،خودم رو لایق یه آدمی با چنین ویژگی هایی میکنم،خداوند منو هدایت میکنه به سمت آدمهای مناسب با باورها و فرکانسهای من
مریم جانم با تموم وجودم تحسینت میکنم عزیزم،همیشه حرف شما تووی خونه ی ما هست،همیشه میگم چقدر مریم شایسته درونش اوکی بوده که کنار استاد عباسمنشه،با تموم وجودم تحسینت میکنم که همیشه از مرز محدودیت هات میگذری و بر ترسهات غلبه میکنی،الان یاد سفر به دور امریکا افتادم قسمت ۲۸،و پیام نیاگارا برای شما:فقط خودت باش،آزاد و رها باش از قید هر محدودیتی که آدمها درست کردن و راه خودت رو برو،راهی که بهش علاقه داری و بهت احساس زنده بودن میده
مریم جانم من دیوانه ی این قسمت از سفر به دور امریکا هستم،تقریبا هر روز نگاهش میکنم چون پایه ش آزادیه،آزادی،حرفهای استاد راجب شما،قشنگ داره عملکرد شما رو راجب پیام نیاگارا بیان میکنه،این یعنی شما حرف و عملتون یکیه،بخدا که من خوشبختترین دختر عالمم که عضو این سایت هستم و دارم قوانین خداوند رو عالی درک میکنم
مریم جانم میدونی چیه وقتی این حرفها رو میشنوم،وقتی عملکرد شماها رو میبینم،دوست دارم همین لحظه بدوم و تکاملمو طی کنم،اما باز جمله ایی از شما منو آروم میکنه که شما آروم آروم هدایت شدین به همچین جایی،خدایا شکرت
خدای من،من وقتی آدم توانمند،توحیدی،متوکل باشم،جهان لاجرم از همین جنس آدم رو سر راهم قرار میده،چون همه چیز براساس فرکانسها و باورهای خودمه،خدایا شکرت
انسان وقتی به خداوند توکل میکنه دیگه نگرانی نداره،استاد خدا میدونه از وقتی با شما هستم چقدر توحیدی تر شدمه،چقدر نگرانی هام کمتر شده،تا میخوام لحظه ایی بترسم،محکم به خودم یادآوری میکنم خدا مواظبمه،و اون کاری رو که دوست دارم انجام میدم،خدایا شکرت
توکل یعنی اینکه خداوند حواسس به همه چیز هست یعنی مرضیه آزاد و رها زندگی کن،از هیچ چیز نترس،و همه چیز رو به خدا بسپار که خدا حواسش به همه چیز هست
خدایا من خودم رو به تو سپردم،کمکم کن تووی عملم اینو بهت ثابت کنم
خدای من استاد وقتی بالاترین استانداردهای شما رو دارم میشنوم و میبینم،متوجه میشم من خیلی خیلی باید روی خودم کار کنم،قطعا شما هم روزهایی رو که ما داریم میگذرونیم،گذروندی،تکامل رو طی کردی، و هر بار در مدار استانداردهای بالاتری قرار گرفتی،این منو خوشحال میکنه مسیری که تهش آزادی مالی،زمانی،مکانی هست،تکامل طی کرده،تکامل با لذت نه با زور،این به من آرامش میده که شما تونستی،منم میتونم،خدایا شکرت
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
مراحل رسیدن به خواسته
اول شنیدن قانون خداوند
دوم درک کردن قانون
سوم عمل کردن به قوانین در زندگیمون====نتیجه
رابطه ایی که دو تا انسان موحد،توحیدی،متوکل دارند با هم لذت میبرند تا وقتی که با هم هستند،با هم هستند لذت میبرند،با هم نیستند هم لذت میبرند
خدای من همینه توحید و یکتاپرستی،من به هیچ چیز و هیچکس وابسته نباشم،تا وقتی با کسی ام لذت ببرم،وقتی رفت ایمان دارم خداوند بهترشو سر راهم قرار میده،تا وقتی دارم زیبایی رو میبینم ازش لذت ببرم و براحتی رهاش کنم برم چون ایمان دارم خداوند زیبایی های بیشتری رو برام در نظر گرفته،استاد تووی سفر به دور امریکا چون توحیدتون رو تووی عملکرد نشون دادی،هر جا میرفتی،با هر ادمی برخورد میکردی نهایت لذت رو میبردی بعد هم راحت رها میکردی و میرفتی و خداوند بهتر و بیشترشو سر راهت قرار میداد
بخدا دارم دیوانه میشم از اینهمه آگاهی،استاد واقعا یه وقتهایی یه درکهایی از فایلهای شما دارم که نمیتونم بنویسمشون،اونقدر همه ی قوانین بهم وصل هستند که با هر جمله ی شما من قانون تکرار،تکامل،هدایت،استمرار،توجه و…رو درک میکنم که واقعا نوشتن رو برای من سخت میکنه،چون اونموقع باید موشکافانه بنویسم در حال حاضر کمی برام سخته،امیدوارم در طی تکامل بتونم انجامش بدم،خدایا شکرت
یک رابطه خوب،سرشار از توانمندی،استقلال،احترام به عقاید همدیگه،ازادیه،خدایا شکرت
استاد:اونی که هستم،همونی ام که من هستم یعنی آزادی،آزادی
استاد چقدر با جملات شما چراغها داره تووی ذهنم روشن میشه،یکی از دلایلی که چندسالی میشه دوست نداشتم وارد رابطه ایی بشم،همیشه میگفتم اگه من خوبم،خودمم که خوبم،اگه بدم هستم باز خودمم،اینکه کسی بیاد توو رابطه با من بعد بگه چون من بالا سرت هستم تو خوبی وگرنه خودت باشی خوب نیستی،این خط قرمز من بود،سریعا کات میکردم،چون نمیتونستم همچین چیزی رو تحمل کنم،اونموقع نمیدونستم چرا اینجوری ام اما الان با حرفهای شما متوجه میشم چون خواسته ی من آزادی بوده،خدایا شکرت
استاد حس دویدن دارم،بخدا احساس میکنم درونم داره میرقصه،هی دارم بیشتر درک میکنم چرا هدایت شدم به سمت شما،خدایا شکرت
وقتی ما تووی مسیر درست بریم،ادمهایی رو جذب میکنیم که با ویژگی های ما اوکی هستند،دقیقا،وقتی با کسی برخورد میکنم که به ظاهر داره کمکم میکنه اما از وجودش احساس بدی دارم،میگم شاید دستی از دستان خدا باشه ردش نکنم،بعد میگم چیزی یا کسی که از سمت خدا باشه،قطعا باید به من احساس خوب بده،این شخص به من احساس خوبی نمیده،برای همین تصمیم میگیرم و با جسارت ردش میکنم،همینم باعث شد خواسته ایی درون من شکل بگیره،تعامل و دوستی با ادمهای جدید که خداوند خواسته مو مستجاب کرد و هدایتم کرد به این گنج بی نهایت و تعامل و دوستی با ادمهای جدید،خدایا شکرت
خدایا شکرت که داری با این نشونه ها بهم میگی خبرهای خوب در راهه
قرار نیست نگاهمون به روابط،رابطه ایی باشه که تا ابد ادامه پیدا کنه=آزادی
ما انسان هستیم و تغییر میکنیم=آزادی
استاد کلمه به کلمه ی شما پایه ش آزادیه،آزادی بالاترین و بزرگترین خواسته ی منه،خدایا شکرت
زندگی فرصت کوتاهیه،استاد منم میخوام مثه شما از این فرصت استفاده کنم،من مثه استادم دختر با اراده و عملگرایی هستم.خدایا شکرت
قانون اینه که ما روی خودمون کار کنیم و جهان ادمهای مناسب رو وارد زندگیم میکنه
کار من:کار کردن روی خودم
کار جهان:چینش آدمهای اطراف من طبق فرکانسها و باورهای من
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
خدایا شکرت که او وقتی مسیر درست رو نشونم دادی دیگه به شخصی وابسته نشدم
خدایا شکرت که رها از هر انسانی دارم زندگی میکنم
استاد من این جمله رو قبلا از شما شنیده بودم اما درکش نکردم،و الان در مدار درکش قرار گرفتم،خدایا شکرت
بعضی ها یک کویر دارند اما میخوان تووش برنج بکارن
کسی که ایمان به خداوند داره میگه من ثروت میخوام،و روی باورهاش کار میکنه خداوند هم از بی نهایت راه ثروت وارد زندگیش میکنه
کسی که ایمان به خداوند داره میگه من همسر خوب میخوام و روی باورهاش کار میکنه و خداوند هم دستی از دستانشو مطابق با فرکانسها و باورهاش به عنوان همسر وارد زندگیش میکنه
کسی که ایمان به خداوند داره که میگه من خوشبختی میخوام و روی باورهاش کار میکنه و خداوند هم از بی نهایت راه خوشبختی رو وارد زندگیش میکنه
و…
این یعنی محدود نکردن و دست خدا رو باز گذاشتن و ایمان داشتن و متوکل بودن به اینکه خداوند بهترینها رو وارد زندگیش میکنه
خدایا همینطور که داری کمکم میکنی قوانینت رو درک کنم،کمکم کن تووی زندگیم هم اجراشون کنم،تا در دنیا و آخرت سعادتمند بشم،الهی آمین
وقتی من دنبال یه آدمی هستم که با صداقت،درستکار،باایمان،وفادار و…باشه آیا خودم با صداقت،درستکار،باایمان،وفادار و…هستم؟؟؟
اگه هستم که جهان لاجرم اون شخص مناسب با خواسته ی من رو وارد زندگیم میکنه،اگه نیستم که باید روی خودم کار کنم و به طور واقعی نه ادا اونی بشم که میخوام لاجرم جهان اون شخص مناسب رو وارد زندگیم میکنه،خدایا شکرت
وقتی که قانون رو بدونم،و ایمان داشته باشم به درستی خداوند و ایمان داشته باشم که وقتی تغییر کنم جهان اطرافمو با ویژگی هایی که با تغییر من هماهنگه با فرکانسهای وجودی من هماهنگه میچینه بدون نقص،دیگه نگران دنیای بیرون از خودم نیستم،چون باور دارم جهان طبق فرکانسها و باورهای منه که آدمها رو وارد زندگیم میکنه،خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت درکم از قوانینت
مریم جانم بی نهایت ازت سپاسگزارم که این فایلها رو داری برای ما میگیری و تدوین میکنی،با دیدن این فایلها خواسته های من فراتر از کهکشان راه شیری رفته،و ایمان به اینکه همه چیز در این دنیا ممکنه،حتی خواسته ایی که هیچ انسانی روی زمین انجام نداده باشه،اما من میتونم و میشود که اون اولین نفره باشم،خدایا شکرت
استاد با تموم وجودم زندگی شما رو تحسین میکنم،واقعا که با دیدن زندکی شما از خیلی از مرزهای محدودیت گذشتم،خدا میدونه که چه مزرهای بزرگتری رو باید بگذرم ازشون،باید تکاملم رو طی کنم،با یاری خداوند و هدایت خداوند که منم میتونم زندگی رو خلق کنم که از تموم جوانبش لذت ببرم،الهی امین
درس این فایل:فقط و فقط روی خودم کار کنم،و یک تغییر اساسی و واقعی کنم،هیچ محدودیتی وجود نداره،کافیه فقط بخوام،که میخوام.
خدایا شکرت که با دیدن این قسمت باگهایی در ذهنمو پیدا کردم
خدایا شکرت الان که دارم کامنتمو به پایان میرسونم سرشار از آرامش و شادی ام
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
ممنونم استاد گرانقدرم
ممنونم مریم جانم
ممنونم از دوستانی که کامنت منو مطالعه میکنند و بهم لایک میدن
پروردگارم بگو از تو چجور سپاسگزاری کنم،تا دلم راضی باشه،بگم آخیش عالی سپاسگزاری کردم،که هر چه میگم خدایا شکرت باز حس میکنم کمه،کاش میشد احساسمو تووی کلمات مینوشتم.خدایا شکررررررررررررررررررررررررررت
راستی استاد دیشب خواب دیدم امریکا هستم
دوستون دارم
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD484MB32 دقیقه
- فایل تصویری عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس منش143MB32 دقیقه
- فایل صوتی عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس منش29MB32 دقیقه
بنام خالقی بی همتا
سلام به استاد سید حسین عزیز
(سلام به بانو مریم که دوست دارم مِری صداش کنم)، سلام به مِری عزیز
سلام به دوستان عزیزم، عشقای دوست داشتنی.
چند روزیه که دارم به این موضوع در بحث ثروت فکر میکنم و دنبال جوابش هستم که چرا من باید همیشه نگران هزینه هام و پول باشم؟
خب من که دارم کار میکنم، یعنی من که دارم کاری رو برای ساختن پول انجام میدم و وقتی نگاه میکنم میبینم مثل خیلی از افرادی که در حوزه کاری من هستند من هم دارم همون کارها رو( بصورت کلی) انجام میدم.
از اونجایی هم که درک کردم که ثروت نه به شغل خاص ربط داره، نه به شهر خاص، نه به سن و جنسیت خاص، نه به تحصیلات و نوع صحبت کردن یا تکنیک خاص و نه هیچ عامل بیرونی دیگه ای میگم که خب پس من که دارم کارم رو بدرستی انجام میدم و نتیجه طبیعی این کار کردن باید ثروت باشه.
یعنی من که تو خونه نمیخورم و نمیخوابم که ، من دارم کار میکنم و طبیعیه که ثروت وارد زندگیم بشه. حالا کاریم به استقلال مالی و پولهای میلیاردی ندارم، برای خرید اونچه که خرید روزانه منه و دوست دارم داشته باشم چرا پول نیست، یعنی در روز هر انچه که میخوام از خوراک و پوشاک و تفریحات و لذت ها رو باید بتونم هزینه اش رو پرداخت کنم و این طبیعیت منه.
چرا؟
چون دارم کار میکنم.
حالا چرا فکر میکنم با کاری که انجام میدم باید این هزینه ها رو بتونم پرداخت کنم؟
چون دارم میبینم افرادی رو که با همین کارها دارن هر روز با دوستاشون میرن خرید و بعد در رستوران اون مراکز خرید غذا میخورن و تفریح میکنند و هزاران فلان بهمان دیگه که هزینه اون رستوران بخوام فقط بگم برای هر نفر ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومنه. خب با خرید ها و بقیه هزینه ها تقریبا روزی ۸۰۰ ۹۰۰ تومن تا یک میلیون تومان خرج میکنند و تقریبا ماهی ۲۰ تا ۳۰ میلیون فقط میخورن و خرج میکنند.
اقا این ادمها هستند و دارن بصورت کاملا طبیعی زندگی میکنند. چطوره که اونها دارن اینجوری پول خرج میکنند؟
چه افرادی رو میگم؟
افرادی که میشناسمشون و با من همکار هستند.
افرادی که میبینم که ماهی ۷۰ تا ۱۰۰ میلیون و بعضی هاشون تا ۲ میلیارد هم در ماه دارن ثروت میسازن.
و این ادمها چون در حوزه کاری من هستند خیلی خوب میتونم بگم هیچ کار خاصی و هیچ توانایی خاصی ندارند. تازه با توجه به درک من از قوانین و شناخت خودم و خداوند، من شاید خیلی بهتر از اونها هم میدونم نقطه قوت و ظعف کار کجاست. خیلی بهتر از اونها میتونم تشخیص بدم اصل چیه و فرع چیه و باید روی چه موضوعی تمرکز کرد.
درواقع من فهمیدم که خیلی هم خلاق و توانا هستم.
اما چرا اونها با این وجود خیلی راحت این درامد این نوع زندگی عالی رو دارند؟
چندین روزه که همش به خدا میگم خدایا چطور؟ چطور میشه ساده و طبیعی دریافت کرد ثروتها و نعمتها رو؟
چطوره که من با اینکه کار میکنم اما بازم باید نگران هزینه هام باشم و برای خرید کردن باید دقت کنم که چی بخرم و چی نخرم که پول کم نیارم.
چرا واقعا؟
و خداروشکر این سوال و پاسخ رب عالمیان من رو به درک قوانین از نگاهی دیگه رسوند.
طبق اونچه که من میدونم و درک کردم تا حالا از قوانین اینه که من بصورت طبیعی، اگر توحید رو درست درک کرده باشم، باید همه این مسائل خود به خود حل شده باشن و منم مشکلی نداشته باشم.
من گفتم پس مشکل از کار کردن نیست؟
مشکل از ساعت کاری و ایده دادن و نوع صحبت کردن با مشتری و مشکل از تبلغات و… نیست
گفتم خدایا جریان چیه؟
این روند ادامه داشت و خداوند با آیه الله داشت من رو به درک میرسوند. فهمیده بودم که باید بتونم اروم باشم و نگاه تسلیم داشته باشم. اینکه توکل کنم و بتونم با احساس امید و احساس خوب اطمینان کنم و خونسرد منتظر هدایت باشم.
این روند ادامه داشت تا اینکه امروز توی شهرک غرب تهران، دوتا خانم رو دیدم که همراه دختر خانم هاشون میخواستند وارد یه پاساژ بشن و طبق معمول برن خرید و تفریح.
خب من به خاطر نوع کارم و وقت ازادم خیلی زیاد خودم هم توی شهر میچرخم و درواقع تفریح من همینه در حالی که دارم کارم رو هم انجام میدم. بعد این افراد رو زیاد میبینم که مثلا میان خرید میکنند، غذا هم میخورند و گاها بعضی هاشون که ازشون میشنوم و یا میبینم، هزینه های بسیاری هم برای لوازم ارایشی و به قول خودشون اصلاح رفتن و هزار داستان دیگه دارن.
من بزرگ شده روستا هستم.
امروز که اونها رو دیدم در مرحله اول ذهنم شروع کرد به قضاوت کردن. گفتم اَه. بازم این خانم های وِلگرد و حاشیه ای میخوان برن خرید.
بعد یه لحظه گفتم چرا اصلا من این خانم ها رو اینجوری قضاوت کردم و…..
یادم اومد که در روستای ما اگر زنی پا به پای مرد زحمت نکشه و اگر مثلا بشینه جلوی در حیاط با همسایه ها صحبت کنه و یا بره به خونه خواهر و برادر و پدر و مادر و…. سر بزنه و…. فاجعه اینه که بره شهر و خرید کنه و لذت ببره، یعنی زندگیش دو روز دوام نداره، انچه ننگ و عیب هست بهش میبندن که این زن ولگرد و بدرد نخوره، ولخرج و پر حاشیه است. فلانه بهمانه و هزار داستان که در مرحله اول شوهرش اگر سرش رو نبره و نکشتش، حتما طلاقش میده.
حالا اون خانم های روستای ما، که خواهر و مادر خودم هم از همونها هستن، اونها هم دوست دارن زندگی کردن مثل این خانم هایی که توی شهری مثلا مثل تهران زندگی میکنند رو تجربه کنند.
اونها هم دوست دارن خرید کنند، برن بیرون تفریح کنند، با دوستانشون خوش بگذرونند و اونچه دوست دارند رو خرید کنند، لباس زیبا بپوشند و….
اما چرا ندارند؟
واقعا این هم یه سوال مهم دیگه که چرا ندارند؟
خیلی درموردش با خودم و خدای خودم صحبت کردم و از خداوند هدایت خواستم.
در همین راستا به هدایت خداوند فایل عشق واقعی از دیدگاه استاد رو پلی کردم و در صحبتهای استاد به این اصل رسیدم که استاد گفت این رابطه ای که من دارم طبیعیه.
استاد گفت خیلی ها تو کامنت نوشتند که مثلا تو با اون خانم بازی میکردی و یا کنار دریا پیش اون خانم هابودی، خوب مری عزیز به شما چیزی نمیگه و یا اون فردی که تو رابطه عاطفی با شماست چطوره که میره با اون اقایون گپ و گفت میکنه و شما اصلا چیزی بهش نمیگید و کنترلش نمیکنید و…
بعد استاد گفت من از تعجب شما تعجب میکنم.
مگه این نباید طبیعیش باشه، استاد گفتن که از نگاه من این طبیعیشه، یعنی رابطه عاطفی فوقالعاده ای که باید بصورت طبیعی باشه یعنی این.
بعد حالا جالبه که از خودمون بپرسیم( بدون در نظر گرفتن رابطه استاد) اگر بخوایم یک رابطه عاطفی عالی رو تجربه کنیم به نظر خودمون باید چطور توی اون رابطه باشیم که رابطه عالی پیش بره.
خواهشن بپرسین و اجازه بدین درونتون پاسخ بده و باورهاتون رو بشناسین.
اونهایی که میخوان رابطه رو شروع کنند و یا در رابطه هستند بپرسند از خودشون و جواب رو بنویسند احتمالا بهتر حرفم رو میفهمند.
به احتمال قریب به اتفاق همه چیزهایی که میگن، به این مربوط میشه که باید سعی کنیم جوری رفتار کنیم که طرف از ما راضی باشه تا رابطه عالی باشه و یا کاری نکنیم که طرف ناراحت بشه تا رابطه عالی پیش بره.
یعنی یه کاری متفاوت، تقلا زدن و همیشه نگران بودن و دست و پا زدن برای نگه داشتن اون رابطه و….
حالا جواب با توجه به توضیحات استاد در این فایل چیه؟
استاد میگه من نمیتونم نگران باشم.
وای خدای من.
میگه من اینجوری هستم و ذهن من نمیپذیره نگران فرد در رابطه بودن رو.
میگه من وقتی خودمم و طبیعی میبینم این رابطه خودم رو، یه ادمی که اونم خودشه و طبیعی میدونه این رابطه رو میاد توی رابطه با من.
یکم به تفکر احتیاج داره تا اینجای کار به نظر من.
یعنی کسی که برای اینکه تو رابطه باشه یعنی تقلایی میکنه و نه نقاب میزنه و نه خودش رو تغییر میده.
بابا استاد داره میگه من شام یه چیز دیگه میخورم عزیز دلم یه چیز دیگه.
ای ایهاالناس این چقدر متفاوته با اون چیزهایی که ما، اصلا ما نه من خودم من نوعی خودم رو میگم، من در مورد روابط عالی داشتن و عشق و مودت در یک رابطه بهم چه چیزهایی گفتن و من دیدم تا حالا و فکر میکردم.
مثلا استاد به شنا علاقه داره و عزیز دلش به فیلم گرفتن. درحالی که استاد علاقه ای به اینکه دوربین تو زندگیش باشه نداره و مری هم علاقه ای به شنا.
یعنی برای داشتن این رابطه عالی که دارن هرگز دنبال این نیستن که دیگری چی میخواد و دوست داره که اونها چطور باشن که بخوان به اون شیوه عمل کنند و یا خودشون رو تغییر بدن.
فقط میگن ما خودمونیم و از اینی که هستیم راضیم حالا اگر هر زمانی هم طرف مقابل نخواست میتونه بره توی یه رابطه دیگه.
حالا در مورر پول و ثروت.
یعنی در مورد پول و ثروت و سلامتی و همه چیز به نظرم قانون یکیه.
اون چیزی که نتایج رو متفاوت کرده، رفتار و یا انجام کاری متفاوت برای گرفتن نتایج متفاوت و یا ایده و روش تبلیغاتی و …نیست.
بلکه دیدگاه متفاوت باعث شده که هر ایده و رفتار و عملی پاسخ بده و باعث رشد بشه.
نگرش اونها باعث شده که اصلا این ادمها به شیوه ای متفاوت عمل کنند.
یعنی این تغییره به خاطر اون دیدگاه و اون نگرشه است که باعث این سبک زندگی شده نه یه سبک زندگی خاص و یا رفتار خاص.
اینکه میگیم باورها تغییر کنند نتایج بصورت طبیعی و لاجرم تغییر میکنه به این معنیه که تغییر باورها یعنی تغییر دیدگاه.
و تغییر دیدگاه یعنی تغییر نتایج.
اینه که استاد میگه هیچ چیزی در زندگی من تغییر نکرد مگر زمانی که باورهام رو تغییر دادم.
پس اینه که طبیعیه این نوع زندگی و این نوع رابطه بدون هیچ گونه مشکلی بهترین رابطه است.
این دیدگاه که این نوع رابطه رو ایجاد کرده، این رابطه رو طبیعیه میدونه و باعث این نتایج شده نه یک نوع رفتار و عادت خاص.
خیلی سعی کردم دیدگاهم رو که دریافت کردم رو که خدارو هزار بار بابتش شاکرم رو به دوستان عزیزم هم انتقال بدم تا بلکه به درک بهتری برسند.
همه چیز بحث مداره و اونهایی که در مدار این اگاهی باشند دریافت میکنند. به قول نیل چیزی که مهم هست خود پیامه و نه نحوه رسوندن پیام.
مطمئنا درک نخواهند کرد مگر خدا بخواهد.
امیدوارم هر جا هستید عاشق باشید ازاد و رها باشید و سالم و ثروتمند.
به خدا میسپارمتون.
بنام خدای یکتا خالقی بی همتا
سلام به افسانه عزیزم
دوست عزیز و الهی
بسیار از خوندن کامنتت خداروشکر کردم و باهاش ارتباط گرفتم.
باورهایی که در مورد روابط در اطرافیانت گفتی رو خیلی خوب میفهمم، چون انگار هم روستایی مایی اونقدر شبیه به باورهای قبلی که هنوزم در وجودم ریشه دارند اما سعی میکنم به انها بهاء ندم هستند.
از اینکه تونستی خودت رو پیدا کنی و خدارو بشناسی بسیار خوشحالم اونقدر خوشحال که انگار از افراد نزدیکمی.
من از کسایی که در هر وضعیتی که هستند در هر جایی، از کسانی که تصمیم میگیرند که خودشون رو لایق بهترینها بدونند و بهترین جایگاه رو برای خودشون بسازند واقعا لذت میبرم و بسیار تحسینشون میکنم، خیلی زیاد بهشون ارادت دارم.
همیشه از ادمهایی که خودشون رو با ارزش و لایق بهترین ها میدونند در حالتی که اطرافیان و یا به قول شما خانواده هامون میخوان به زور به پذیرش رنج و سختی و بدبختی و سوزش و سازش عادتمون بدن و یا اینکه بگن ما همینیم، بد بخت اومدیم و مجبوریم و با یه احساس دلسوزی هم میگن انگار که واقعا هیچ راهی نیست.
من برای ایمان این افراد و تغییرشون همیشه بسیار شاکر خداوند میشم.
وای خدای من خدایا چقدر دور شدم از احساس عجز و ناتوانی و قربانی شدن و احساس ترحم از طرف دیگران، خدایا شکرت.
افسانه عزیزم نمیدونم کجایی و در چه حالی هستی اما قلبم بهم احساس خوبی میده و نوید میده همون طور که من تونستم از روستا به بهترین جایگاه برسم که الان در ازادی کامل، واقعا بی نهایت ازادی برسم با محدودیت هایی شاید از توهم بیشتر، میخوام بگم تو هم لایق بهترینهایی و به بهترینها میرسی.
من دختران بسیاری رو از روستامون میشناسم که با باور کردن خودشون و با احساس لیاقت الان بهترین زندگی و بهترین عشق در روابط رو دارند.
حتی با یکی از اونها دوستان صمیمی بودیم و الان زندگی فوق العاده ای رو داره شکر خدا با دو پسر که دوقلو هم هستند.
خدایا شکرت.
فقط خواستم بگم باور کن، باور کن که لایق داشتن یک زندگی عالی، واقعا میگم عالی و فوق العاده که سراسر از عشق و خوشبختی و احترام باشه هستی، مطمئن باش وجود داره و بهت داده میشه.
بهت داده میشه حتما بهت داده میشه، لایق بودنت رو میشه از تغییراتی که ایجاد کردی و ایمانی که داشتی و در کامنتت نوشتی حس کرد.
تو بهترینی افسانه
به خدا میسپارمت.
بنام خالقی بی همتا
سلام به دوست عزیزم نازنین
انشالاه خدا بهت ایمان و جسارت لازم برای قدم برداشتن و پا گذاشتن تو دل ترسهات رو بده.
وقتی کامنتت رو خوندم یه جورایی درک کردم که تصمیمت چقدر میتونه سخت و کنترل نجواهای ذهن و درک بین الهامات و نجواها سخت باشه.
نمیدونی چی درسته و چه غلط؟
نمیدونی کدوم بهتره و بهت کمک میکنه.
یه الهام میرسه که ارومت میکنه و خوشحالت میکنه اما باز بعدش میبینی دوباره میبینی نجواهای به شکلهایی دیگه از زاویه هایی دیگه درگیرت میکنند.
تجربه این تغییر ها و این جور تصمیمات رو داشتم.
من مجردم و حالا که فکرش رو میکنم میبینم واقعا ایمان میخواد یه همچین حرکتی و یه چنین تصمیمی اما سختی این به دلیل تصمیمه نیست که سختش کرده، به دلیل باورهای قبلی به خاطر اون ترمزهاست که سختش کرده و این تصمیم میتونه در زندگی خیلی خیلی بهت کمک کنه، بیشتر از اونچه که فکرش رو میکنی.
به قول استاد که میگفت اونقدر وزنم بالا رفته بود و چاق شده بودم که میخواستم از در کابین کشتی پیاده بشم دیدم از در رد نمیشم و اونجا بود که دیگه عزمم رو جزم کردم برای کاهش وزن و میگفت وقتی تونستم وزنم رو کم کنم اونقدر انگیزه و اعتماد بنفس و قدرت و خودباوری بهم داد که نقطه عطف زندگیم شد و تمام اقداماتم و حتی همون مهاجرتم از بندر عباس به تهران هم به خاطر اون عزت نفس و خود باوریه بود.
مطمئنم این موقع ها تنها چیزی که میتونه کمک کننده باشه، اینه که در مرحله اول به درستی قانون ایمان داشته باشی که خودت خالق زندگیت هستی و توانایی بهتر کردنش رو داری.
دوم اینکه بگی من تحت هر شرایطی میخوام فقط به قانون عمل کنم و مطمئنم که به قانون عمل کنم نتیجه صد در صد به نفع من خواهد بود.
انشالاه که خیره.
به قول یکی از بازیگرا که میگفت کی میگه طلاق یه شکسته در زندگی.
شکست میتونه یه نقطه عطف و شروع یک موفقیت و زندگی فوق العاده باشه.
هر چه خیر است برایت پیش میاید.
تنها چیزی که میتوانم بگویم اینست که ما در هر لحظه در حال هدایت از سمت خداوند هستیم و خداوند حامی کسیه که بهش توکل میکنه.
در هر لحظه هر چقدر هم که در یک ثانیه پیشش تصمیمی را گرفته باشیم که به نظرمون اشتباه بوده الان با خوب کردن احساسمون با این دید که درست ترین انتخاب بوده و میتونه هدایت خداوند باشه، میتونیم دوباره به نیروی هدایت وصل بشیم و ازش درخواست هدایت کنیم.
به خدا می سپارمت.
بنام خدای مهربان
سلام به دوست عزیزم پسر با احساس.
در مورد مقاومت ذهن همه ما در بحث تاثیر گرفتن از عوامل بیرونی تقریبا میتونم بگم مثل هم هستیم یعنی همه ما در محیطی بزرگ شدیم که باورهایی متضاد این اگاهی ها رو داریم، که اغلب هم با هم در این باورهای اشتباه مشترک هستیم و به قول استاد که میگفت من وقتی از اگاهی های دوره ثروت یک استفاده کردم و نتیجه گرفتم و به استقلال مالی رسیدم گفتم بیام این رو بصورت یه دوره اماده کنم و به دیگران هم بگم که چطور دیدگاهی نسبت به ثروت کمک میکنه که بدون هیچ تغییری خاصی، زندگی مالی شون تغییر کنه و میگفت بعد از اماده کردن دوره دیدم چه جالب تقریبا همه مثل من بودند.
این که میگم استاد میگه بدون هیچ تغییری منظور این نیست که بچسبی به روش قبلی و بگی من باید با همین روش کار کردن به استقلال مالی برسم و فقط باورهام تغییر کنه نتیجه میگیرم. و یا از طرفی هم بگی نه باورها تاثیر داره اما من با این شغل و با این مکان و این زمان نمیتونم ثروتمند بشم و فکر کنی باورها تاثیر داره اما نه بطور صد در صد و باید در کنار تغییر باورها،از تکنیک ها،ایده ها و روش های مختلف برای فروش بیشتر و یا افزایش درامد استفاده کرد.
اما به قول استاد اینجوری در مرحله اول میخوای کویر رو نگه داری و برنج هم بکاری.
و در نظریه دوم، باورها رو عامل میدونی اما نه صد در صد و این باز باعث میشه جواب نگیری و روی یخ بدویی.
میدونی چرا چون به قول قران فسعیکم لشتی.
برای اینکه سعی و تلاش(فرکانس های شما) پراکنده است. شما نه فقط باورها رو عامل میدونی و به الهامات قلبی عمل میکنی و نه به روش دوستان و همکارن پیش میری و به روش اونها عمل میکنی.
این باعث میشه که نه اینطرفی باشی ونه اونطرفی.
و به قول خودت با همیشه فایل گوش کردن و کلی کار کردن خودمون خسته بشیم و کلافه بشیم که پس مشکل کجاست؟
اصلا چرا من دارم اینها رو میگم و چرا دارم برای شما مینویسم من که شما رو نمیشناسم؟
من حسم گفت جوابت بدم و نمیدونم چقدر هم کمکت کنه ولی من خودم این رو تجربه کردم. من سالها به خاطر این شک و تردید صفر بودم از لحاظ مالی.
من از لحاظ روابط به خاطر تضادهایی که تو خانواده داشتم نتیجه گرفتم اما از لحاظ مالی نه چرا؟
پولساز نیستم؟
نه اتفاقا پولسازم و خوب هم میتونم پول بسازم اما ظرفم سوراخه و باید باورها بصورت ریشه ای تغییر کنه.
منم ۱۴ دندون خراب و پوسیده دارم که ببینی وحشت میکنی از خرابی و ۵ تا هم کشیدم که عملا دندون ندارم.
تازه دندونهای جلویی هم دوتاش افتاده که به زیبایی هم صدمه زده. اما من اونقدر سعی میکنم ذهنم رو کنترل کنم و نگران نباشم و اهمیت ندم که الان چیه که حتی یکی از دندونهام یه دقیقه هم درد نداره و این در حالیه که قبل از آشنایی با استاد از درد دندون من همیشه زمین و زمان رو سرم خراب بود. دلیل کشیدن اون ۵ تا همین بوده و تازه تو این مدت ۴ تاش هم خورد شده اما انگار که دندون من نبوده و اصلا متوجه نشدم.
اینها رو گفتم که بگم شما هم به راحتی میتونی مثل استاد زندگیت رو عالی کنی و کاری باید انجام بدی اینه که دیدگاهت، باورهات، گفتگوهای ذهنیت رو مثل الان استاد تغیبر بدی، اونی که داری مشکل داره مال منم مشکل داره اما چرا دارم به شما میگم چون هر دو باید تغییرش بدیم و من چون در زمینه هایی دیکه نتیجه گرفتم و میدونم قانون در تمام جنبه ها یکیه مطمئنم که برای موفقیت مالی هم جواب میده، همون قانونی روی جسمم تاثیر گذاشته و در روابط من رو عاشق و دیگران رو عاشق من کرده در زمینه مالی هم جواب میده
اما کی؟
زمانی که باورهام هم در زمینه مالی تغییر کنه.
من فقط حالم خوبه که خدایی داریم که هادی ماست و حمایت کننده ماست. اگر هیچ کسی رو نداشته باشیم حتی اموزش دهنده ای مثل استاد رو باز هم خدای من از بینهایت طریق من رو هدایت میکنه و حامی منه، اما در صورتی که من ام دعوتش را بپذیرم و بتونم بدون ترس از آینده و نگرانی برای گذشته اروم باشم و تسلیم و بتونم خودم رو بهش بسپارم. مثل اخرین فایل استاد در مورد هدایت در قسمت دانلودی ها.
اما چیزی که من بعد از تقریبا ۴ سال ادامه دادن این مسیر و عمل به این اگاهی ها درک کردم اینه که کار ما اینه که باور های قدرتمند کننده تر و هم جهت با خواسته مون رو پیدا کنیم،ایجاد کنیم و تکرار کنیم و دوم اینکه بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم.
به قول استاد نمیشه کامل توضیح داد روند درک یک موضوع رو چون اگه بخوام توضیح بدم شاید باید ده ها و یا شاید صد ها صفحه بنویسم تا به درکی از اینکه چطور قدم برداریم برسیم و البته اونم فردا دوباره این حرفها یادمون میره و باز سر درگمی.
مگر اینکه برگردیم و دوباره و دوباره و دوباره بخونیم.
که فایلهای استاد بهترین هاست.
حالا چرا بارها و بارها انجام این پروسه به ما کمک میکنه و باید مداوم روی خودمون کار کنیم؟
چون ذهن ما سالها به اون شیوه قبلی فکر کرده و البته عمل کرده.یعنی اون دیدگاه قبلی رو باور کرده و حالا نمیتونه راحت این شیوه رو باور کنه و چون اون شیوه محکم ساخته شده و این شیوه تازه اول راحیم با کوچیکترین ترس و نجوا از شیطان تردید داریم و به هم میریزیم. و حالا ما میخوایم با دوتا فایل گوش کردن و دوتا احساس خوب داشتن لحظه ای به اون نتیجه ای که میخوایم برسیم که نمیشه و میبینیم این اونی که ما میخوایم نیست.
اما این به معنی اینکه این چیزها تاثیر نداره نیست.
باید تا جایی که میتونی سعی کنی به شیوه جدید عمل کنی.
یعنی از کوچک ترین عملکرد و تصمیم در زندگی شروع کنیم به عمل کردن و دنبال نتیجه نباشیم، قید همه چیز رو بزنیم و فقط بخوایم که به این شیوه عمل کنیم ببینیم چی میشه و بعد نتیجه صد در صد ما رو دگرگون میکنه اونقدر که ظرف وجودی بزرگ میشه و درک قانون ما رو به ارامش میرسونه.
به خدا میسپارمت.
بنام خدای مهربان
سلام به هاله عزیزم.
ممنون از شما که متعهد و عملگرا هستید و روی خودتون کار میکنید.
اینکه وقت میزارید برای خوندن کامنتها و البته با خوندن اونها درکیات و الهامات خودتون رو به اشتراک میزارید بس جای سپاسگذاری و تحسین داره و بسیار در روند تغییر باورها و ساختن زندگی ایده عال موثره.
این یکی از همون کارهاییه که باید بطور پیوسته و مداوم برای تغییر هر باوری انجام بدیم، نوشتن و فکر کردن به اون باورها و پیدا کردن الگو های درست.
و دقیقا با حرف شما موافقم که باید تکامل رو ارام ارام و پله پله طی کرد و هر کس در هر جایگاهی که باشه به یک مدار بالاتر خودش دسترسی داره و این مدار ها برای ادمها میتونه متفاوت باشه. ممکنه فاصله مدار یک نفر با مدار بالاییش مثلا یک میلیون باشه و برای فردی دیگه تفاوت مدارهاش ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون باشه که اینم باز برمیگرده به باورهایی که درست کرده و باورهایی که هم جهت با پول و ثروت ساخته و البته تکاملش رو طی کرده و حالا به تصاعد رسیده و دیگر هم اینکه منظور من هم در اون کامنت دقیقا تاکید بر این فاصله فرکانسی و مداری بود که ببین هستند افرادی که دارن در این چنین وضعیتی زندگی میکنند و چنین ازادی مالی دارند و یا به قول شما شاید ازادی مالی هم نباشه اما چنین توانایی مالی دارند که در ماه چندین و چند ده میلیون فقط هزینه راحتی و اسایش و ارامش و لذت زندگیشون کنند و اینکه این تفاوت زندگی اونها با ما چیزی نیست جز باورها و دیدگاهمون.
باورهایی مثل اینکه اونها لذت بردن رو واجبات زندگی خودشون میدونند و ما با سختی کار کردن و زجر و بدبختی کشیدن رو جزو بدیهیات و طبیعت زندگی خودمون میدونیم و البته بسیاری باورها و مسائل دیگه.
و باز هم در اخر از شما عزیز مهربون تشکر میکنم که باعث شدید دوباره باورهای خوب یاد آوری بشه و تفکر و تعقل در درک بهتر قوانین باورها داشته باشیم.
انشالاه هر جا هستید شاد باشید سالم باشید و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت.
به خدا می سپارمتون