دیدگاه زیبا و تأثیرگزار مرضیه عزیز به عنوان متن توضیحات این فایل:
خداوندا از شر نجواهای شیطان به تو پناه میبرم
به نام خدایی که منو خالق زندگیم آفریده
سلام سلام به همه ی اعضای خانواده ام
من باور دارم لیاقت روابط عالی رو دارم
استاد،استاد همین دیشب وقتی داشتم کامنتهای دوستان رو میخوندم،بیشترین توجه روی خانم شایسته بوده،حتی خود من فکر میکنم تووی کامنت قسمت ۵۹ نوشتم که حس میکنم فرکانس مریم جان تغییر کرده،اصلا ذوق کردنش برای هر چیزی متفاوت شده،فکر کردم دلیلش چی میتونه باشه،یهو اینهمه توجه و زوم کردن روی مریم جان هستش،یادم اومد که تووی قسمت ۵۸ مریم جان گفت داره روی دوره ی روابط کار میکنه،گفتم همینه،ایشون دارند روی روابط کار میکنند و اینجوری داره نتیجه میگیره،حالا امروز هم میبینم که فایل امروز مربوط به همین موضوع روابطه
خدای من چقدر فرکانسها دقیق دارند عمل میکنند،چقدر زیبا همه چیز به هم وصله،خدایا شکرت
استاد وقتی فایل امروز رو گوش دادم و نکاتشو نوشتم،متوجه شدم پایه ی این فایل آزادیه که از باور توحید میاد،خدایا خدایا چقدر دقیق داری پاسخ میدی،آزادی،آزادی،این روزها اونقدر همه ی اطرافیانم دارند بهم فشار میارند که احساس میکنم توو قفسی هستم که میله هاش دارند فشار میارند و جسممو خورد میکنند،یه تضادی که نقطه ی مقابلش برای من آزادیه،آزادی،فقط از خداوند هدایت خواستم و میخوام،کمکم کنه تا سربلند از این تضاد بیرون بیام
استاد،گفتی دوست نداری کسی نگرانت باشه،بخدا بخدا منم هیچوقت دوست نداشتم کسی نگرانم باشه،چون این نگرانی آزادی منو میگرفت،وقتی جایی میرفتم،به مادرم میگفتم بهم زنگ نزنه،چون احساس میکردم با زنگ زدنش،آزادی من گرفته میشه،اونموقعها فکر میکردم دختر سرکشی هستم،اما الان بیشتر دارم درک میکنم که ایمان داشتم خدا مواظبمه،وقتی کسی بهم زیاد توجه میکنه احساس خفگی بهم دست میده،الان دارم متوجه میشم چون درون من فقط فقط آزادی میخواد
خدایا من تشنه ی آزادی ام،هدایتم کن
استاد نمیدونی وقتی حرف از آزادی میشه من تموم وجودم به جنبش در میاد،عطشم بالا میره که من آزادی میخوام آزادی
خدای من وقتی به گذشته فکر میکنم،به هر تضادی که برخوردم،نقطه ی مقابلش آزادی بوده،حتی خانواده ام،پدرم،من پدری رو انتخاب کردم که آزادی منو گرفته،ایمان دارم انتخاب من برای لذت بردن از زندگیم پایه ش آزادی،آزادی،خدایا شکرت
هر تضادی که تا الان بهش برخوردم،یه قسمتی از آزادیمو به دست آوردمه،اما من اون از حد از آزادی رو میخوام که انسان میتونه در این دنیا تجربه کنه.خدایا هدایتم کن
خدای من ویوی پشت سر استاد بی نظیره،معرکه ست،چه پوستری،پوستری که نقاشش خداونده،محشره،خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت این بهشت رویایی
خدایا شکرت بابت دستی از دستانت چون استاد عباسمنش و خانم مریم شایسته
خدایا شکرت بابت خودم که تصمیم گرفتم تغییر کنم
خدایا شکرت بابت خودت که منو به راه صراط مستقیم هدایت کردی
خدایا شکرت بابت این گنج بی نهایت سایت استاد عزیزم
خدایا شکرت بابت دوستان همفرکانسم در این گنج که خوندن کامنتهاشون منو سرشار از آگاهی جدید میکنه
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
وقتی ما روی خودمون کار کنیم و باورهای مناسبی رو در جهت خواسته مون جایگزین باورهای محدود کنندمون کنیم لاجرم جهان ما رو هدایت میکنه به سمت خواسته مون،حالا خواسته ی ما روابط عالی باشه،ثروت باشه،سلامتی باشه،آزادی باشه
خدای من باز هم داری بهم یادآوری میکنی که فقط فقط خودم هستم که مسئول زندگیم هستم،داری بهم میگی که همه چیز از درون خودمه،من مسئول صددرصد اتفاقات زندگیم هستم،خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت قانون تکرارت
خدایا شکرت بابت قانون فرکانست
خدایا شکرت بابت قانون تکاملت
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
خدایا خدایا کلمه به کلمه ی این فایل وصف حال این روزهای منه،استاد همین دیشب یه یادداشت برای کارفرمام نوشتم،اینقدر بد پاسخ داد،که یه لحظه خواستم بهم بریزم،گفتم مرضیه تو خواستی اونو تغییر بدی در صورتی که مشکل از درونه خودت،این روزها فراری ام از همه ی آدمهای اطرافم،همش دنبال راهی ام برای در رفتن،اما نگو که اونها دارند یه وجه اشتباه از درون خودم رو بهم نشون میدن،خدایا چقدر دارم به آرامش میرسم،اینها همه از درون خودم هستند اونها فقط دستی از دستان خداوند هستند که دارند پاسخ فرکانسهای خودم رو میدن،خدایا شکررررررت
کسانی که در حال هدایتند،من روی خودم کار میکنم،خودم رو لایق یه آدمی با چنین ویژگی هایی میکنم،خداوند منو هدایت میکنه به سمت آدمهای مناسب با باورها و فرکانسهای من
مریم جانم با تموم وجودم تحسینت میکنم عزیزم،همیشه حرف شما تووی خونه ی ما هست،همیشه میگم چقدر مریم شایسته درونش اوکی بوده که کنار استاد عباسمنشه،با تموم وجودم تحسینت میکنم که همیشه از مرز محدودیت هات میگذری و بر ترسهات غلبه میکنی،الان یاد سفر به دور امریکا افتادم قسمت ۲۸،و پیام نیاگارا برای شما:فقط خودت باش،آزاد و رها باش از قید هر محدودیتی که آدمها درست کردن و راه خودت رو برو،راهی که بهش علاقه داری و بهت احساس زنده بودن میده
مریم جانم من دیوانه ی این قسمت از سفر به دور امریکا هستم،تقریبا هر روز نگاهش میکنم چون پایه ش آزادیه،آزادی،حرفهای استاد راجب شما،قشنگ داره عملکرد شما رو راجب پیام نیاگارا بیان میکنه،این یعنی شما حرف و عملتون یکیه،بخدا که من خوشبختترین دختر عالمم که عضو این سایت هستم و دارم قوانین خداوند رو عالی درک میکنم
مریم جانم میدونی چیه وقتی این حرفها رو میشنوم،وقتی عملکرد شماها رو میبینم،دوست دارم همین لحظه بدوم و تکاملمو طی کنم،اما باز جمله ایی از شما منو آروم میکنه که شما آروم آروم هدایت شدین به همچین جایی،خدایا شکرت
خدای من،من وقتی آدم توانمند،توحیدی،متوکل باشم،جهان لاجرم از همین جنس آدم رو سر راهم قرار میده،چون همه چیز براساس فرکانسها و باورهای خودمه،خدایا شکرت
انسان وقتی به خداوند توکل میکنه دیگه نگرانی نداره،استاد خدا میدونه از وقتی با شما هستم چقدر توحیدی تر شدمه،چقدر نگرانی هام کمتر شده،تا میخوام لحظه ایی بترسم،محکم به خودم یادآوری میکنم خدا مواظبمه،و اون کاری رو که دوست دارم انجام میدم،خدایا شکرت
توکل یعنی اینکه خداوند حواسس به همه چیز هست یعنی مرضیه آزاد و رها زندگی کن،از هیچ چیز نترس،و همه چیز رو به خدا بسپار که خدا حواسش به همه چیز هست
خدایا من خودم رو به تو سپردم،کمکم کن تووی عملم اینو بهت ثابت کنم
خدای من استاد وقتی بالاترین استانداردهای شما رو دارم میشنوم و میبینم،متوجه میشم من خیلی خیلی باید روی خودم کار کنم،قطعا شما هم روزهایی رو که ما داریم میگذرونیم،گذروندی،تکامل رو طی کردی، و هر بار در مدار استانداردهای بالاتری قرار گرفتی،این منو خوشحال میکنه مسیری که تهش آزادی مالی،زمانی،مکانی هست،تکامل طی کرده،تکامل با لذت نه با زور،این به من آرامش میده که شما تونستی،منم میتونم،خدایا شکرت
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
مراحل رسیدن به خواسته
اول شنیدن قانون خداوند
دوم درک کردن قانون
سوم عمل کردن به قوانین در زندگیمون====نتیجه
رابطه ایی که دو تا انسان موحد،توحیدی،متوکل دارند با هم لذت میبرند تا وقتی که با هم هستند،با هم هستند لذت میبرند،با هم نیستند هم لذت میبرند
خدای من همینه توحید و یکتاپرستی،من به هیچ چیز و هیچکس وابسته نباشم،تا وقتی با کسی ام لذت ببرم،وقتی رفت ایمان دارم خداوند بهترشو سر راهم قرار میده،تا وقتی دارم زیبایی رو میبینم ازش لذت ببرم و براحتی رهاش کنم برم چون ایمان دارم خداوند زیبایی های بیشتری رو برام در نظر گرفته،استاد تووی سفر به دور امریکا چون توحیدتون رو تووی عملکرد نشون دادی،هر جا میرفتی،با هر ادمی برخورد میکردی نهایت لذت رو میبردی بعد هم راحت رها میکردی و میرفتی و خداوند بهتر و بیشترشو سر راهت قرار میداد
بخدا دارم دیوانه میشم از اینهمه آگاهی،استاد واقعا یه وقتهایی یه درکهایی از فایلهای شما دارم که نمیتونم بنویسمشون،اونقدر همه ی قوانین بهم وصل هستند که با هر جمله ی شما من قانون تکرار،تکامل،هدایت،استمرار،توجه و…رو درک میکنم که واقعا نوشتن رو برای من سخت میکنه،چون اونموقع باید موشکافانه بنویسم در حال حاضر کمی برام سخته،امیدوارم در طی تکامل بتونم انجامش بدم،خدایا شکرت
یک رابطه خوب،سرشار از توانمندی،استقلال،احترام به عقاید همدیگه،ازادیه،خدایا شکرت
استاد:اونی که هستم،همونی ام که من هستم یعنی آزادی،آزادی
استاد چقدر با جملات شما چراغها داره تووی ذهنم روشن میشه،یکی از دلایلی که چندسالی میشه دوست نداشتم وارد رابطه ایی بشم،همیشه میگفتم اگه من خوبم،خودمم که خوبم،اگه بدم هستم باز خودمم،اینکه کسی بیاد توو رابطه با من بعد بگه چون من بالا سرت هستم تو خوبی وگرنه خودت باشی خوب نیستی،این خط قرمز من بود،سریعا کات میکردم،چون نمیتونستم همچین چیزی رو تحمل کنم،اونموقع نمیدونستم چرا اینجوری ام اما الان با حرفهای شما متوجه میشم چون خواسته ی من آزادی بوده،خدایا شکرت
استاد حس دویدن دارم،بخدا احساس میکنم درونم داره میرقصه،هی دارم بیشتر درک میکنم چرا هدایت شدم به سمت شما،خدایا شکرت
وقتی ما تووی مسیر درست بریم،ادمهایی رو جذب میکنیم که با ویژگی های ما اوکی هستند،دقیقا،وقتی با کسی برخورد میکنم که به ظاهر داره کمکم میکنه اما از وجودش احساس بدی دارم،میگم شاید دستی از دستان خدا باشه ردش نکنم،بعد میگم چیزی یا کسی که از سمت خدا باشه،قطعا باید به من احساس خوب بده،این شخص به من احساس خوبی نمیده،برای همین تصمیم میگیرم و با جسارت ردش میکنم،همینم باعث شد خواسته ایی درون من شکل بگیره،تعامل و دوستی با ادمهای جدید که خداوند خواسته مو مستجاب کرد و هدایتم کرد به این گنج بی نهایت و تعامل و دوستی با ادمهای جدید،خدایا شکرت
خدایا شکرت که داری با این نشونه ها بهم میگی خبرهای خوب در راهه
قرار نیست نگاهمون به روابط،رابطه ایی باشه که تا ابد ادامه پیدا کنه=آزادی
ما انسان هستیم و تغییر میکنیم=آزادی
استاد کلمه به کلمه ی شما پایه ش آزادیه،آزادی بالاترین و بزرگترین خواسته ی منه،خدایا شکرت
زندگی فرصت کوتاهیه،استاد منم میخوام مثه شما از این فرصت استفاده کنم،من مثه استادم دختر با اراده و عملگرایی هستم.خدایا شکرت
قانون اینه که ما روی خودمون کار کنیم و جهان ادمهای مناسب رو وارد زندگیم میکنه
کار من:کار کردن روی خودم
کار جهان:چینش آدمهای اطراف من طبق فرکانسها و باورهای من
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
خدایا شکرت که او وقتی مسیر درست رو نشونم دادی دیگه به شخصی وابسته نشدم
خدایا شکرت که رها از هر انسانی دارم زندگی میکنم
استاد من این جمله رو قبلا از شما شنیده بودم اما درکش نکردم،و الان در مدار درکش قرار گرفتم،خدایا شکرت
بعضی ها یک کویر دارند اما میخوان تووش برنج بکارن
کسی که ایمان به خداوند داره میگه من ثروت میخوام،و روی باورهاش کار میکنه خداوند هم از بی نهایت راه ثروت وارد زندگیش میکنه
کسی که ایمان به خداوند داره میگه من همسر خوب میخوام و روی باورهاش کار میکنه و خداوند هم دستی از دستانشو مطابق با فرکانسها و باورهاش به عنوان همسر وارد زندگیش میکنه
کسی که ایمان به خداوند داره که میگه من خوشبختی میخوام و روی باورهاش کار میکنه و خداوند هم از بی نهایت راه خوشبختی رو وارد زندگیش میکنه
و…
این یعنی محدود نکردن و دست خدا رو باز گذاشتن و ایمان داشتن و متوکل بودن به اینکه خداوند بهترینها رو وارد زندگیش میکنه
خدایا همینطور که داری کمکم میکنی قوانینت رو درک کنم،کمکم کن تووی زندگیم هم اجراشون کنم،تا در دنیا و آخرت سعادتمند بشم،الهی آمین
وقتی من دنبال یه آدمی هستم که با صداقت،درستکار،باایمان،وفادار و…باشه آیا خودم با صداقت،درستکار،باایمان،وفادار و…هستم؟؟؟
اگه هستم که جهان لاجرم اون شخص مناسب با خواسته ی من رو وارد زندگیم میکنه،اگه نیستم که باید روی خودم کار کنم و به طور واقعی نه ادا اونی بشم که میخوام لاجرم جهان اون شخص مناسب رو وارد زندگیم میکنه،خدایا شکرت
وقتی که قانون رو بدونم،و ایمان داشته باشم به درستی خداوند و ایمان داشته باشم که وقتی تغییر کنم جهان اطرافمو با ویژگی هایی که با تغییر من هماهنگه با فرکانسهای وجودی من هماهنگه میچینه بدون نقص،دیگه نگران دنیای بیرون از خودم نیستم،چون باور دارم جهان طبق فرکانسها و باورهای منه که آدمها رو وارد زندگیم میکنه،خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت درکم از قوانینت
مریم جانم بی نهایت ازت سپاسگزارم که این فایلها رو داری برای ما میگیری و تدوین میکنی،با دیدن این فایلها خواسته های من فراتر از کهکشان راه شیری رفته،و ایمان به اینکه همه چیز در این دنیا ممکنه،حتی خواسته ایی که هیچ انسانی روی زمین انجام نداده باشه،اما من میتونم و میشود که اون اولین نفره باشم،خدایا شکرت
استاد با تموم وجودم زندگی شما رو تحسین میکنم،واقعا که با دیدن زندکی شما از خیلی از مرزهای محدودیت گذشتم،خدا میدونه که چه مزرهای بزرگتری رو باید بگذرم ازشون،باید تکاملم رو طی کنم،با یاری خداوند و هدایت خداوند که منم میتونم زندگی رو خلق کنم که از تموم جوانبش لذت ببرم،الهی امین
درس این فایل:فقط و فقط روی خودم کار کنم،و یک تغییر اساسی و واقعی کنم،هیچ محدودیتی وجود نداره،کافیه فقط بخوام،که میخوام.
خدایا شکرت که با دیدن این قسمت باگهایی در ذهنمو پیدا کردم
خدایا شکرت الان که دارم کامنتمو به پایان میرسونم سرشار از آرامش و شادی ام
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
ممنونم استاد گرانقدرم
ممنونم مریم جانم
ممنونم از دوستانی که کامنت منو مطالعه میکنند و بهم لایک میدن
پروردگارم بگو از تو چجور سپاسگزاری کنم،تا دلم راضی باشه،بگم آخیش عالی سپاسگزاری کردم،که هر چه میگم خدایا شکرت باز حس میکنم کمه،کاش میشد احساسمو تووی کلمات مینوشتم.خدایا شکررررررررررررررررررررررررررت
راستی استاد دیشب خواب دیدم امریکا هستم
دوستون دارم
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD484MB32 دقیقه
- فایل تصویری عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس منش143MB32 دقیقه
- فایل صوتی عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس منش29MB32 دقیقه
به نام خدا.
سلام به همه عزیزای دلم. از استاد و خانم شایسته گرفته تا همه دوستانی که اینجان.
● وقتی روی خودت کار میکنی و باورهای درست راجع به روابط داری، خداوند بوسیله قانون بدون تغییرش انسان های هم مدارت و میاره توی زندگیت.
تو فقط روی خودت کار کن، روی ایمانت،روی توکلت،روی عزت نفست، روی باور فراوانی.
رفتم سراغ لیستی که درباره ویژگی همسر دلخواهم نوشته بودم و خوندمشون ببینم آیا من خودم این ویژگی ها رو دارم؟ و جالبه خیلی از ویژگی هاش و نداشتم :) یعنی پسرفت داشتم نسبت به وقتی که این لیست و نوشته بودم.
پس قدم اوله اینه که رو خودم کار کنم و به خودم اهمیت بدم فارغ از اینکه طرف مقابل در چه وضعیتی با من قرار داره.
انگار همه چی از خود خود خود منه… من باید به خودم اهمیت بدم تا رابطم خوب باشه باااید.
یعنی تو اگر رابطه خوب و توحیدی میخوای،رابطه ای سرشار از آزادی و لذت و شادی، بااااید آدم بهتری بشی، بااااید با عزت نفس باشی باید عاشق خودت باشی باید به خدا متوکل باشی باید زیبا بین باشی. باید همسرت و ببخشی باید ویژگی های مثبت همسرت و ببینی و و و و
وقتی روی خودت کار کنی و یک فرد با عزت نفس و متوکل و توحیدی باشی، لاااااجرم روابط فوق العاده ای با آدمای اطرافت داری
( همین دیروز رو خودم کار کردم و امروز دیدم که چقدر امید به زندگی در من بیشتره، دیدم که چقدر با نشاط تر با بچه های کلاس ارتباط میگیرم، توجه آدما به خودم و دیدم، تا میخواستم راجع به کسی حرف بزنم یا فضولی کنم یا قضاوت سریع سرم و برمیگردوندم و ذهنم و تغییر میدادم، بابام به راحتی پول زد حسابم،مسئول پارکینگ به راحتی گذاشت من وارد دانشگاه بشم درحالیکه مجوز نداشتم و انگار اون لحظه خدا اون شخص و مسخر من کرده بود)
■الان از خودم پرسیدم اصلا هدف تو از یه رابطه عاطفی چیه؟
و جوابی که دادم : 《 رشد و آرامش و زندگی بهتر و شادتر در کنار همدیگه 》 ولی پر رنگ تر از همش برام اون رشده هست. اینکه رابطه اینقدر سالم باشه که منجر به رشد تو باشه.
(دقیقا همون چیزی که بالا گفتم)
و البته من چند مدت بود که این و فراموش کرده بودم. درواقع اصلا فکر نمیکردم به هدف رابطه
در واقع اینطوری بگم که رابطه برام عادی شده بود و فکر میکردم همیشگیه برا همین بیشتر وقتام و دانشگاه بودم و پیش دوستام:/
خلاصه که اینطوری.
بریم ببینیم چه اتفاقای بهتری میفته.
من اعتقاد دارم هر چالشی باعث رشد من میشه و الان که در رابطه عاطفیم به چالش خوردم دارم تلاش میکنم برای ادم بهتری شدن.
فعلا عزیزان. منتظر خبرای خوب باشید :)
به نام الله مهربان من. خداوند روزی رسان من.
تنها کاری که من باید بکنم اینه که درخواست کنم و روی خودم کار کنم
به چینش خداوند ایمان داشته باشم که خداوند برام بهترین شخص و در بهترین زمان میاره پیشم.
اونوقت اتفاقات دلخواهمون توی روابط میفته..
1)من ابتدا باید خودمو لایق اون رابطه و ویژگی هایی که از طرف مقابلم میخوام بکنم. باید ابتدا اون ویژگی ها رو در خودم ایجاد کنم. من کاری به کسی ندارم و نمیخوام بقیه رو تغییر بدم. من خودمو تغییر میدم همین.
بارها و بارها دیدم که چطور با تغییر خودم در روابطم، چه دگروگونی در روابطم ایجاد شده. طرف مقابل بدون اینکه من بخوام تغییرش بدم دقیقا همونی شده که من میخوام.
2) باید هدف رابطه رو مشخص کنی.
من هدفم از رابطه لذت و ارامش و رشد هست. وقتی بخوام طرف مقابلمو تغییر بدم نه لذت میبرم نه آرامش دارم و نه رشد میکنم.. و تمام اهدافم و زیر پا میذارم انگار.
3) توی رابطه سعی کنم ویژگیرهایی از شخص و که دوست ندارم تغییر بدم و مدام بهش گیر بدم؟
مگه برده گرفتم؟
من توی روابط عاطفی خیلی خوبم تو این مورد. متنفرم از اینکه بخوام به طرفم امر و نهی کنم و بخوام تغییرش بدم.
اما تو روابط دوستانم خوب نیستم. هر دوستی داشتم سعی کردم تغییرش بدم و نتیجشم این شده که در هر حال حاضر اون رابطه ای که میخوام و ندارم. ولی الان دارم تغییر میکنم و قراره روابط فوق العاده تری رو تجربه کنم.
4) من خودم برای خوشبختی و لذت بردن از دنیا کافی هستم و نیااز به شخص دیگه ای ندارم. وقتی نیاز داشته باشم به کسی، هیچوقت نمیتونم روابط خوبی رو تجربه کنم. نه خودم حس خوب دارم نه اون شخص…
من خودم و دارم. خودم خودم خودم.
اصلا بذار بهترین روابطی که دارم هم تموم بشه. خب بشه…. ابدی نیست که چیزی.
تا وقتی از وجود هم لذت میبردیم و مثل هم بودیم با هم بودیم و انصافا هم که چه خوش گذروندیم با هم.
وقتی هم که تغییر کردم و دیگه با هم نبودیم بازم خداروشکررر. خداوند انسان بهتری رو که با خواسته های الان من مطابق تره به سمتم هدایت میکنه.
من اگر تجریه های قبلی رو نداشتم روابط خوب الانم نداشتم.
این مورد برای رابطه عاطفی و رابطه دوستی و همه انواع روابط صدق میکنه.
دوستای صمیمی داشتم که روابط سالمی با هم نداشتیم. یعنی وقتی با هم بودیم کلی میخندیدم ولی درکنارش صحبت بقیه هم میکردیم. درکنارش از هم توقع هم داشتیم و سعی داشتیم که تغییر بدیم همدیگه رو.
این رابطه از طرف اونا قطع شد و اولش برام سخت بود ولی هر چه بیشتر میکذره میبینم که چقددر الان به نفعم شده. تنهایی ای دارم که باعث شده ورودی هام بشدت کنترل بشه، اعتماد بنفسم داره هر روز بالاتر میره،، دیگه نه صحبت کسی رو میکنم و نه کسی رو قضاوت میکنم.. الان متوجه شدم که تو رابطه دوستانم چه باگ هایی داشتم… خلاصه الان فرکانسم خیلی خیلی خیلی خالص تر شده. ــــ
شاید گاهی ناراحت بشم بخاطر نبودشون ولی بعد میبینم که چه قدر به نفعم بودم و قطعا دوستان بهتری رو جذب میکنم و با خواسته هام تطابق بیشتری دارن.
البته من هنوز از خداوند درخواست واضح دراین مورد نداشتم. باید بشینم ویژگی دوست مورد علاقمو بنویسم. ـ
استاد خیلی حال میکنم بات بخداا.. خودت و عزیزدلت با ارتباطی متفاوت با عرف جامعه دارید با هم زندگی میکنید و فیلمشو هم میگیرید و همه جا میذارید و علنا میگید برام مهم نیست نظر شما چیه. من سبک شخصی خودم و دارم و اهمیتی نمیدم بقیه چه دیدگاهی راجب زندگی من دارن.
مشکل این روزای من دقیقا همینه که سبک شخصیمو فراموش کردم و تمام انرژیمو صرف این میکنم که سبک شخصیم و مخفی نگه دارم و در ظاهر شبیه سبک شخصی بقیه باشه..
اینقدر نجواها قوی میشن که گاهی میخوام از روش خودم دست بردارم و بشم عین همونی که خانواده و جامعه میخواد.. اما همونطور که از اسمش پیداست به اینا میگن نجواااا. و فقط زمانی که بنده روی خودم کار نکنم قعالیت میکنه.
5)
نباید به یه نفر خاص بچسبی و دست خدا رو برای هدایت ببندی.
خدایا من نمیگم فلان شخص و برا ازدواج میخوام یا فلانی دوست صمیمیم بشه. من فقط رو خودم کار میکنم تو هدایتم کن به بهترین شخص. شاید بهترین شخص اونی نباشه ک من فکرمیکنم.
6) و اشاره میکنم به یکی از مهم ترین ستون های رابطه و اونم چیزی نیست جز احترام و احترام و احترام.
احترام در همه زمان ها و موقعیت هاـ
وقتی حتی از دستش دلخوری باید بهش احترام بذاری. با احترام صحبت کنی و رفتار کنی.
وقتی دیدگاهی متفاوت با تو داره یاید بهش احترام بذاری و بپذیری که عقیده ی متفاوتی با تو داره.
خداوندا هدایتم کن همیشه تو روابط احترام و نگه دارم.
چه رابطه ایه که من داخلش نگراان کسی باشم؟
پس آرامشم تو رابطه چی میشه؟
به جای اینکه از دغدغه هام کم کنه بهشون اضافه کنه؟
من نگران نیستم که عزیزدلم چطور مسئلشو حل میکنه یا از پس خودش برمیاد. من باور دارم به خداوند که اون به حواسش به همه هست. من کیم؟
خدایا شکرت
سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
تقریبا دو سال از این کامنتم میگذره و اومدم خوندمش خواستم تغییراتم و بنویسم :
موقعی که این کامنت و نوشتم از رابطه دوستیم طرد شده بودم و بی نهااایت داشتم برا کنترل ذهنم تلاش میکردم .برا اینکه با عزت نفس باشم و حرف بقیه برام مهم نباشه. برا اینکه فکر نکنم چون اون دو نفر من و طرد کردن من دوست داشتنی نیستم و …
الان بعد از دو سال دوستان جدید زیادی دارم که خیلی باهاشون خوش میگذره و مهم تر از اون
من دیگه آدمی نیستم که بخوام دوستم و تغییر بدم یا ازش توقع داشته باشم. نمیدونم شاید الان میکم باشم ولی خیلی خیلی کمتر از قبله حس میکنم.
اینقدر به صلح رسیدم با خودم که الان با اون دو نفر کاملا رابطه خوبی دارم و حتی با عزت نفس تر هستم و چقدر خوشحالم که تو اون برهه اون اتفاق افتاد. تغییرات بسیار مثبتی رو در من ایجاد کرد.
باعث شد من فکر کنم که چطور میتونم دوست بهتری باشم
باعث شد روی عزت نفسم کار کنم
باعث شد یاد بگیرم هیلی از رابطه عاطفیم به دوستای صمیمیم نگم.
خدایا شکرت
ایشالا زیر همه کامنتام تغییرات خوبمو بنویسم. و اینو برا همه عزیزان میخوام از خداوند
به نام خدایی مه فقط کافیه ازش بخوای راه و نشونت بده و با تموم وجودت تسلیمش بشی… اونوقت میبینی که چطور بهت گفته میشه.
استاد عزیزم. ماه هاست که یه اتلاف انرژی بسیار بزرگی در روابطم دارم. هر بار روخودم کار میکنم بصورت موقتی نجواها میرفتن اما بعد از یه مدت باز برمیگشتن. میخوام یگم یعنی اون مسئله رو از ریشه حل نکرده بودم و فقط آشغالا رو میریختم زیر مبل.
به دلیل این باور محدود کننده بسیار بزرگی که داشتم و تا همین چند ساعت پیش نمیدونستم چیه، مداام احساس تردید در رابطم داشتم، احساس بد، احساس پشیمونی و حتی این اواخر یه سری رفتار ها در خودم دیدم که خیلی خطرناک بود.
مثلا طرف مقابلم و کنترل میکردم. کجایی؟ چه میکنی؟ چه خبر؟ فلان مسئله چیشد؟
یا مثلا دوست داشتم زیاد با هم درارتباط باشیم و هر جی میدیدمش حس میکردم کمه باز.
و عجیب تر اینکه سر یه سری چیزای بیهوده از دستش ناراحت میشدم و باهاش سرد برخورد میکردم.
این سه مورد بالا برای من فااجعه محسوب میشه هاا. ناراحتی از طرف مقابل و سرد شدن/کنترل شخص/
متوجه شدم که به رابطه چسبیدم و ترس از دست دادنش و دارم ولی هر کاری میکردم باز نمیتونستم درستش کنم و ذهنمو خالی کنم از فکرای پوچ.
همین چند ساعت پیش تو اولین بارون پاییزی شیراز از ته دل از خدا کمک خواستم و گفتم من نمیدونم خدایا. تو بگو من چیکار کنم. من چزا اینقدر برام مهمه پیام بده زنگ بزنه و…
یهو چیزی در قلبم بهم گفت تو میترسی از دستش بدی چون فکر میکنی که با فلان ویژگی ای که داری فقط این شخص میتونه اوکی باشه و شخص دیگه ای نمیتونه و فکر میکنی اگر این رابطه رو از دست بدی دیگه شانس رابطه خوبی مثل اینو نداری….
woow. خیلی حس خوبیه پس از چند ماه بفهمی مسئلت از کجا آب میخوره.
کی گفته کسی از فلان ویژگی من خوششون نمیاد؟ میلیون ها نفر در کره ی زمین هستن که همونطوری هستن که من دوست دارم و من هم همونطورم که اونا دوست دارن.. اگر به هرر دلیلی رابطم تموم شد هیچ اهمیتی نداره. چون من به ادم بهتری که بیشتر باهم اوکی باشیم هدایت میشم.
مگه مریم جون برا استاد نبود؟ اگر استاد عزیز از رابطه قبلی دل نمیکند هزگز میتونست چنین رابطه ای رو تجربه کنه؟
انسان هایی کع مطابق با معیار های من باشند قراوان اند و پسرایی هیتند که اون ویژگی من که از نظر من نقص محسوب میشه اصلا براشون اهمیتی نداره و میخندند به افکار من. واقعا چه حس خوبی دارم وقتی حتی بهش فکر میکنم.
اولین باره که این باور کمبود در ذهن من شکل گرفته. باید برم حسابی راجبش توی سایت بگردم و روی باورهام کار کنم…
باید ترس از دست دادن رابطه رو در وجودم از بین ببرم.
دوستون دارم استاد
خدایا شکرت