عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار  مرضیه عزیز به عنوان متن توضیحات این فایل:

خداوندا از شر نجواهای شیطان به تو پناه میبرم

به نام خدایی که منو خالق زندگیم آفریده

سلام سلام به همه ی اعضای خانواده ام

من باور دارم لیاقت روابط عالی رو دارم

استاد،استاد همین دیشب وقتی داشتم کامنتهای دوستان رو میخوندم،بیشترین توجه روی خانم شایسته بوده،حتی خود من فکر میکنم تووی کامنت قسمت ۵۹ نوشتم که حس میکنم فرکانس مریم جان تغییر کرده،اصلا ذوق کردنش برای هر چیزی متفاوت شده،فکر کردم دلیلش چی میتونه باشه،یهو اینهمه توجه و زوم کردن روی مریم جان هستش،یادم اومد که تووی قسمت ۵۸ مریم جان گفت داره روی دوره ی روابط کار میکنه‌،گفتم همینه،ایشون دارند روی روابط کار میکنند و اینجوری داره نتیجه میگیره،حالا امروز هم میبینم که فایل امروز مربوط به همین موضوع روابطه

خدای من چقدر فرکانسها دقیق دارند عمل میکنند،چقدر زیبا همه چیز به هم وصله،خدایا شکرت

استاد وقتی فایل امروز رو گوش دادم و نکاتشو نوشتم،متوجه شدم پایه ی این فایل آزادیه که از باور توحید میاد،خدایا خدایا چقدر دقیق داری پاسخ میدی،آزادی‌،آزادی،این روزها اونقدر همه ی اطرافیانم دارند بهم فشار میارند که احساس میکنم توو قفسی هستم که میله هاش دارند فشار میارند و جسممو خورد میکنند،یه تضادی که نقطه ی مقابلش برای من آزادیه،آزادی،فقط از خداوند هدایت خواستم و میخوام،کمکم کنه تا سربلند از این تضاد بیرون بیام

استاد،گفتی دوست نداری کسی نگرانت باشه،بخدا بخدا منم هیچوقت دوست نداشتم کسی نگرانم باشه،چون این نگرانی آزادی منو میگرفت‌،وقتی جایی میرفتم،به مادرم میگفتم بهم زنگ نزنه،چون احساس میکردم با زنگ زدنش،آزادی من گرفته میشه،اونموقعها فکر میکردم دختر سرکشی هستم،اما الان بیشتر دارم درک میکنم که ایمان داشتم خدا مواظبمه‌،وقتی کسی بهم زیاد توجه میکنه احساس خفگی بهم دست میده،الان دارم متوجه میشم چون درون من فقط فقط آزادی میخواد

خدایا من تشنه ی آزادی ام،هدایتم کن

استاد نمیدونی وقتی حرف از آزادی میشه من تموم وجودم به جنبش در میاد‌‌،عطشم بالا میره که من آزادی میخوام آزادی

خدای من وقتی به گذشته فکر میکنم،به هر تضادی که برخوردم،نقطه ی مقابلش آزادی بوده،حتی خانواده ام،پدرم،من پدری رو انتخاب کردم که آزادی منو گرفته،ایمان دارم انتخاب من برای لذت بردن از زندگیم پایه ش آزادی،آزادی،خدایا شکرت

هر تضادی که تا الان بهش برخوردم،یه قسمتی از آزادیمو به دست آوردمه،اما من اون از حد از آزادی رو میخوام که انسان میتونه در این دنیا تجربه کنه.خدایا هدایتم کن

خدای من ویوی پشت سر استاد بی نظیره،معرکه ست،چه پوستری،پوستری که نقاشش خداونده،محشره،خدایا شکرت

خدایا شکرت بابت این بهشت رویایی

خدایا شکرت بابت دستی از دستانت چون استاد عباسمنش و خانم مریم شایسته

خدایا شکرت بابت خودم که تصمیم گرفتم تغییر کنم

خدایا شکرت بابت خودت که منو به راه صراط مستقیم هدایت کردی

خدایا شکرت بابت این گنج بی نهایت سایت استاد عزیزم

خدایا شکرت بابت دوستان همفرکانسم در این گنج که خوندن کامنتهاشون منو سرشار از آگاهی جدید میکنه

خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت

وقتی ما روی خودمون کار کنیم و باورهای مناسبی رو در جهت خواسته مون جایگزین باورهای محدود کنندمون کنیم لاجرم جهان ما رو هدایت میکنه به سمت خواسته مون،حالا خواسته ی ما روابط عالی باشه،ثروت باشه،سلامتی باشه،آزادی باشه

خدای من باز هم داری بهم یادآوری میکنی که فقط فقط خودم هستم که مسئول زندگیم هستم،داری بهم میگی که همه چیز از درون خودمه،من مسئول صددرصد اتفاقات زندگیم هستم،خدایا شکرت

خدایا شکرت بابت قانون تکرارت

خدایا شکرت بابت قانون فرکانست

خدایا شکرت بابت قانون تکاملت

خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت

خدایا خدایا کلمه به کلمه ی این فایل وصف حال این روزهای منه،استاد همین دیشب یه یادداشت برای کارفرمام نوشتم،اینقدر بد پاسخ داد،که یه لحظه خواستم بهم بریزم،گفتم مرضیه تو خواستی اونو تغییر بدی در صورتی که مشکل از درونه خودت،این روزها فراری ام از همه ی آدمهای اطرافم،همش دنبال راهی ام برای در رفتن،اما نگو که اونها دارند یه وجه اشتباه از درون خودم رو بهم نشون میدن،خدایا چقدر دارم به آرامش میرسم،اینها همه از درون خودم هستند اونها فقط دستی از دستان خداوند هستند که دارند پاسخ فرکانسهای خودم رو میدن‌،خدایا شکررررررت

کسانی که در حال هدایتند،من روی خودم کار میکنم،خودم رو لایق یه آدمی با چنین ویژگی هایی میکنم،خداوند منو هدایت میکنه به سمت آدمهای مناسب با باورها و فرکانسهای من

مریم جانم با تموم وجودم تحسینت میکنم عزیزم،همیشه حرف شما تووی خونه ی ما هست،همیشه میگم چقدر مریم شایسته درونش اوکی بوده که کنار استاد عباسمنشه،با تموم وجودم تحسینت میکنم که همیشه از مرز محدودیت هات میگذری و بر ترسهات غلبه میکنی،الان یاد سفر به دور امریکا افتادم قسمت ۲۸،و پیام نیاگارا برای شما:فقط خودت باش،آزاد و رها باش از قید هر محدودیتی که آدمها درست کردن و راه خودت رو برو،راهی که بهش علاقه داری و بهت احساس زنده بودن میده

مریم جانم من دیوانه ی این قسمت از سفر به دور امریکا هستم،تقریبا هر روز نگاهش میکنم چون پایه ش آزادیه،آزادی،حرفهای استاد راجب شما،قشنگ داره عملکرد شما رو راجب پیام نیاگارا بیان میکنه،این یعنی شما حرف و عملتون یکیه،بخدا که من خوشبختترین دختر عالمم که عضو این سایت هستم و دارم قوانین خداوند رو عالی درک میکنم

مریم جانم میدونی چیه وقتی این حرفها رو میشنوم،وقتی عملکرد شماها رو میبینم،دوست دارم همین لحظه بدوم و تکاملمو طی کنم،اما باز جمله ایی از شما منو آروم میکنه که شما آروم آروم هدایت شدین به همچین جایی،خدایا شکرت

خدای من،من وقتی آدم توانمند،توحیدی،متوکل باشم،جهان لاجرم از همین جنس آدم رو سر راهم قرار میده،چون همه چیز براساس فرکانسها و باورهای خودمه،خدایا شکرت

انسان وقتی به خداوند توکل میکنه دیگه نگرانی نداره،استاد خدا میدونه از وقتی با شما هستم چقدر توحیدی تر شدمه،چقدر نگرانی هام کمتر شده،تا میخوام لحظه ایی بترسم،محکم به خودم یادآوری میکنم خدا مواظبمه،و اون کاری رو که دوست دارم انجام میدم،خدایا شکرت

توکل یعنی اینکه خداوند حواسس به همه چیز هست یعنی مرضیه آزاد و رها زندگی کن،از هیچ چیز نترس،و همه چیز رو به خدا بسپار که خدا حواسش به همه چیز هست‌

خدایا من خودم رو به تو سپردم،کمکم کن تووی عملم اینو بهت ثابت کنم

خدای من استاد وقتی بالاترین استانداردهای شما رو دارم میشنوم و میبینم،متوجه میشم من خیلی خیلی باید روی خودم کار کنم،قطعا شما هم روزهایی رو که ما داریم میگذرونیم،گذروندی،تکامل رو طی کردی‌، و هر بار در مدار استانداردهای بالاتری قرار گرفتی‌،این منو خوشحال میکنه مسیری که تهش آزادی مالی،زمانی،مکانی هست،تکامل طی کرده،تکامل با لذت نه با زور،این به من آرامش میده که شما تونستی،منم میتونم،خدایا شکرت

خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

مراحل رسیدن به خواسته

اول شنیدن قانون خداوند

دوم درک کردن قانون

سوم عمل کردن به قوانین در زندگیمون====نتیجه

رابطه ایی که دو تا انسان موحد،توحیدی،متوکل دارند با هم لذت میبرند تا وقتی که با هم هستند،با هم هستند لذت میبرند،با هم نیستند هم لذت میبرند

خدای من همینه توحید و یکتاپرستی‌،من به هیچ چیز و هیچکس وابسته نباشم،تا وقتی با کسی ام لذت ببرم،وقتی رفت ایمان دارم خداوند بهترشو سر راهم قرار میده،تا وقتی دارم زیبایی رو میبینم ازش لذت ببرم و براحتی رهاش کنم برم چون ایمان دارم خداوند زیبایی های بیشتری رو برام در نظر گرفته،استاد تووی سفر به دور امریکا چون توحیدتون رو تووی عملکرد نشون دادی،هر جا میرفتی،با هر ادمی برخورد میکردی نهایت لذت رو میبردی بعد هم راحت رها میکردی و میرفتی و خداوند بهتر و بیشترشو سر راهت قرار میداد

بخدا دارم دیوانه میشم از اینهمه آگاهی،استاد واقعا یه وقتهایی یه درکهایی از فایلهای شما دارم که نمیتونم بنویسمشون،اونقدر همه ی قوانین بهم وصل هستند که با هر جمله ی شما من قانون تکرار،تکامل،هدایت،استمرار،توجه و…رو درک میکنم که واقعا نوشتن رو برای من سخت میکنه،چون اونموقع باید موشکافانه بنویسم در حال حاضر کمی برام سخته‌،امیدوارم در طی تکامل بتونم انجامش بدم،خدایا شکرت

یک رابطه خوب،سرشار از توانمندی‌،استقلال،احترام به عقاید همدیگه،ازادیه،خدایا شکرت

استاد:اونی که هستم،همونی ام که من هستم یعنی آزادی،آزادی

استاد چقدر با جملات شما چراغها داره تووی ذهنم روشن میشه،یکی از دلایلی که چندسالی میشه دوست نداشتم وارد رابطه ایی بشم،همیشه میگفتم اگه من خوبم،خودمم که خوبم،اگه بدم هستم باز خودمم،اینکه کسی بیاد توو رابطه با من بعد بگه چون من بالا سرت هستم تو خوبی وگرنه خودت باشی‌ خوب نیستی،این خط قرمز من بود،سریعا کات میکردم،چون نمیتونستم همچین چیزی رو تحمل کنم،اونموقع نمیدونستم چرا اینجوری ام اما الان با حرفهای شما متوجه میشم چون خواسته ی من آزادی بوده،خدایا شکرت

استاد حس دویدن دارم،بخدا احساس میکنم درونم داره میرقصه،هی دارم بیشتر درک میکنم چرا هدایت شدم به سمت شما،خدایا شکرت

وقتی ما تووی مسیر درست بریم،ادمهایی رو جذب میکنیم که با ویژگی های ما اوکی هستند،دقیقا،وقتی با کسی برخورد میکنم که به ظاهر داره کمکم میکنه اما از وجودش احساس بدی دارم،میگم شاید دستی از دستان خدا باشه ردش نکنم،بعد میگم چیزی یا کسی که از سمت خدا باشه،قطعا باید به من احساس خوب بده،این شخص به من احساس خوبی نمیده،برای همین تصمیم میگیرم و با جسارت ردش میکنم،همینم باعث شد خواسته ایی درون من شکل بگیره،تعامل و دوستی با ادمهای جدید که خداوند خواسته مو مستجاب کرد و هدایتم کرد به این گنج بی نهایت و تعامل و دوستی با ادمهای جدید،خدایا شکرت

خدایا شکرت که داری با این نشونه ها بهم میگی خبرهای خوب در راهه

قرار نیست نگاهمون به روابط،رابطه ایی باشه که تا ابد ادامه پیدا کنه=آزادی

ما انسان هستیم و تغییر میکنیم=آزادی

استاد کلمه به کلمه ی شما پایه ش آزادیه،آزادی بالاترین و بزرگترین خواسته ی منه،خدایا شکرت

زندگی فرصت کوتاهیه،استاد منم میخوام مثه شما از این فرصت استفاده کنم،من مثه استادم دختر با اراده و عملگرایی هستم.خدایا شکرت

قانون اینه که ما روی خودمون کار کنیم و جهان ادمهای مناسب رو وارد زندگیم میکنه

کار من:کار کردن روی خودم

کار جهان:چینش آدمهای اطراف من طبق فرکانسها و باورهای من

خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت

خدایا شکرت که او وقتی مسیر درست رو نشونم دادی دیگه به شخصی وابسته نشدم

خدایا شکرت که رها از هر انسانی دارم زندگی میکنم

استاد من این جمله رو قبلا از شما شنیده بودم اما درکش نکردم،و الان در مدار درکش قرار گرفتم،خدایا شکرت

بعضی ها یک کویر دارند اما میخوان تووش برنج بکارن

کسی که ایمان به خداوند داره میگه من ثروت میخوام،و روی باورهاش کار میکنه خداوند هم از بی نهایت راه ثروت وارد زندگیش میکنه

کسی که ایمان به خداوند داره میگه من همسر خوب میخوام و روی باورهاش کار میکنه و خداوند هم دستی از دستانشو مطابق با فرکانسها و باورهاش به عنوان همسر وارد زندگیش میکنه

کسی که ایمان به خداوند داره که میگه من خوشبختی میخوام و روی باورهاش کار میکنه و خداوند هم از بی نهایت راه خوشبختی رو وارد زندگیش میکنه

و…

این یعنی محدود نکردن و دست خدا رو باز گذاشتن و ایمان داشتن و متوکل بودن به اینکه خداوند بهترینها رو وارد زندگیش میکنه

خدایا همینطور که داری کمکم میکنی قوانینت رو درک کنم،کمکم کن تووی زندگیم هم اجراشون کنم،تا در دنیا و آخرت سعادتمند بشم،الهی آمین

وقتی من دنبال یه آدمی هستم که با صداقت،درستکار،باایمان،وفادار و…باشه آیا خودم با صداقت،درستکار،باایمان،وفادار و…هستم؟؟؟

اگه هستم که جهان لاجرم اون شخص مناسب با خواسته ی من رو وارد زندگیم میکنه،اگه نیستم که باید روی خودم کار کنم و به طور واقعی نه ادا اونی بشم که میخوام لاجرم جهان اون شخص مناسب رو وارد زندگیم میکنه،خدایا شکرت

وقتی که قانون رو بدونم،و ایمان داشته باشم به درستی خداوند و ایمان داشته باشم که وقتی تغییر کنم جهان اطرافمو با ویژگی هایی که با تغییر من هماهنگه با فرکانسهای وجودی من هماهنگه میچینه بدون نقص،دیگه نگران دنیای بیرون از خودم نیستم،چون باور دارم جهان طبق فرکانسها و باورهای منه که آدمها رو وارد زندگیم میکنه،خدایا شکرت

خدایا شکرت بابت درکم از قوانینت

مریم جانم بی نهایت ازت سپاسگزارم که این فایلها رو داری برای ما میگیری و تدوین میکنی،با دیدن این فایلها خواسته های من فراتر از کهکشان راه شیری رفته،و ایمان به اینکه همه چیز در این دنیا ممکنه،حتی خواسته ایی که هیچ انسانی روی زمین انجام نداده باشه،اما من میتونم و میشود که اون اولین نفره باشم،خدایا شکرت

استاد با تموم وجودم زندگی شما رو تحسین میکنم،واقعا که با دیدن زندکی شما از خیلی از مرزهای محدودیت گذشتم،خدا میدونه که چه مزرهای بزرگتری رو باید بگذرم ازشون،باید تکاملم رو طی کنم،با یاری خداوند و هدایت خداوند که منم میتونم زندگی رو خلق کنم که از تموم جوانبش لذت ببرم،الهی امین

درس این فایل:فقط و فقط روی خودم کار کنم،و یک تغییر اساسی و واقعی کنم،هیچ محدودیتی وجود نداره،کافیه فقط بخوام،که میخوام.

خدایا شکرت که با دیدن این قسمت باگهایی در ذهنمو پیدا کردم

خدایا شکرت الان که دارم کامنتمو به پایان میرسونم سرشار از آرامش و شادی ام

خدایا شکرت‌،خدایا شکرت،خدایا شکرت

ممنونم استاد گرانقدرم

ممنونم مریم جانم

ممنونم از دوستانی که کامنت منو مطالعه میکنند و بهم لایک میدن

پروردگارم بگو از تو چجور سپاسگزاری کنم،تا دلم راضی باشه،بگم آخیش عالی سپاسگزاری کردم،که هر چه میگم خدایا شکرت باز حس میکنم کمه،کاش میشد احساسمو تووی کلمات مینوشتم.خدایا شکررررررررررررررررررررررررررت

راستی استاد دیشب خواب دیدم امریکا هستم

دوستون دارم

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    484MB
    32 دقیقه
  • فایل تصویری عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش
    143MB
    32 دقیقه
  • فایل صوتی عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش
    29MB
    32 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

709 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سیده مینا سیدپور» در این صفحه: 1
  1. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1606 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز صدو پنجم، روزشمار تحول زندگی من!

    هر روز وقتی میام توصفحه روز شما تحول زندگی من، و دیدگاهمو می نویسم، وقتی اعداد روزها رو می بینم، یه چیز برام واضح وروشنه، اینکه من واقعا مینای 105 روز پیش نیستم، الان 16 تیر1402 هست و 105 روز هست که من هر روز واگه به هر دلیلی توهمون روز نتونم دیدگاهمو کامنت کنم فرداش روز قبل و امروزم رو میام واینجا می نویسم، ومی بینم که از اول سال ، روز اول عید تا الان چقدر به لطف الله مهربان آرامش وامنیت و عشق و صبرو توحید ویکتاپرستی و معنویت و سلامتی و رزق وروزی وبرکت در مال وبرکت در عقل واندیشه و برکت در باورهای درست واصل در من زیاد شده وشدت گرفته….

    واین نشون میده باید باید باید هر روز تمام تمرکزمون روی خودمون باشه، باید اینجا باشیم، توی سایت همراه آموزه های سیدحسین عباسمنش و مریم بانو و دوستان گل و مهربان، همراه کار کردن روی دوره ها واجرای اونچه که استاد میگن توی زندگی‌…

    فقط اینجوریه که میشه از جهالت ونادانی وناآگاهی سالهای دراز، به آگاهی و دانایی وهوشیاری رسید….

    نمیشه که ذهن درگیر منفی ها و درگیر بیرون از خود و درگیر حاشیه ها باشه و باز بتونه مثبت باشه و آروم باشه و بشه افسارشو در دستت بگیری!!!!

    اما میشه همون ذهن رو بکشونی بیاری سمت باورهای درست وازش مراقبت کنی بهش خوراک خوب بدی، پرش کنی از اونچه که بهت حس خوب میده، حال دلت رو خوب میکنه، لبت رو خندون میکنه، ذهنت رو باز میکنه، ایمانت رو فعال میکنه…( یعنی همینجا توی این سایت وبا آموزه های سیدحسین عباسمنش)… تا ببینی چطور دنیات دگرگون میشه به سمت خیرو خوشی و خوشبختی وسلامتی وثروت و یکتاپرستی….

    خدارو هزاران بارشکر بابت اینکه دستمو گرفت وپناهم داد و توبه ام رو پذیرفت و منو به راه راست به راه کسانیکه بهشون نعمت داده هدایت کرده و تا به امروز در این مسیر ثابت قدم نگه داشته…

    خب بریم سراغ این فایل وآگاهی های نابش!

    یادمه وقتی اولین بار دوسال پیش این فایل رو شنیدم ودیدم حس عجیبی داشتم، اصلا نمی تونستم درک کنم که چطور میشه توی رابطه با کیس احساسیت یا همسرت یا فرزندت یا خانوادت، حد دلبستگی و وابستگی رو رعایت کنی، یعنی اونموقعه ها از دید من وابستگی یه نوع عشق بود، از نظر دیگران وهمسرم من اصلا اونموقعه ها شخص وابسته ای به نظر نمی اومدم اما از نظر خودم حس میکردم من از درون وابسته ام از دوری همسرم یا فرزندم یا خانوادم یا بی توجهی هاشون عذاب میکشم وخود خوری می کنم ولی در ظاهر نشون نمیدم…

    انگاری خودم رو مجبور کنم به اینکه ظاهر وباتن متفاوتم رو مدیریت کنم و واقعا کار خیلی خیلی سختی بود…

    اما وقتی شروع کردم تمرکزی روی خودم کار کردن و شبانه روز خودمو بستم به دیدن وگوش کردن فایلهای شما استاد عزیزم، خصوصا با دنبال کردن سریال سفر به دور امریکا وسریال زندگی در بهشت، معنی عشق ودلبستگی کم کم برام جا افتاد، کم کم فهمیدم زندگی واقعی باید چه شکلی باشه چون من یه الگو توی ذهنم برای معنا کردن خوشبختی وسعادت یه زوج داشتم همیشه، که اون الگو رو فقط وفقط بعد اینهمه عمری که ازم گذشت توی زندگی شخصی وسبک شخصی شما استاد قشنگم در کنار مریم جان ومایک عزیز پیدا کرده بودم..

    واینم به خاطر این بود که زندگی شخصی شما ، سبک شخصی وراه وروش زندگی شما تا حدود خیلی زیادی به طور واقعی بدون حذف وسانسور به صورت فایلهای پی درپی روی سایت قرار میگرفت و اونچه رو که آموزش میدادید بهش عمل هم میکردید و همین باعث شد من یه الگوی کامل از عشق وهماهنگی ودلبستگی و روابط عالی بدون وابستگی رو داشته باشم….

    چی بگم که جای گله نیست، خب اطراف ما توی تمام سالهای زندگیمون کسی نبود که نمونه والگو باشه برامون، هرچی دیده وشنیده بودیم همه نسل به نسل دست به دست شده بود توی ذهن وباور و عملکرد آدمهای اطرافمون وهمون باورها توی ماشکل گرفته ونهادینه شده بود وبه شکل رفتار وگفتار خودش رو نشون میده….

    اما یه جای کار که خیلی بیخ داشت و مشکل کلا از اونجا بود، این بود که همه از طرف مقابلشون حالا در نقش خانواده و همسر وفرزند ….توقع عشق و علاقه و بروز احساسات داشتند، یعنی همه ی ما توقع داشتیم دیگری یکی از بیرون بیاد و بهمون عشق بده بهمون بچسبه و بهمون وابسته ودلبسته شدید باشه، هممون توقع داشتیم طرف مقابل درکمون کنه و تمام خلع های عاطفی که از بچکی داشتیم رو برامون جبران کنه وعشق رو برامون توی گفتار ورفتار معنا کنه..

    اصلا معنی عشق ودوستداشتن برامون برابر بود با وابستگی وچسبندگی وتوجه و بودن همیشگی و نشون دادن علاقه شدید توی گفتار ورفتار از سمت شخص مقابل…

    اما معنی عشق و دوستداشتن به مرور در من تغیر کرد، نه اینکه بیس اصلی عشق و دوستداشتن تغییر کنه نه، خب عشق معنی خودش رو داره و دوست داشتن یه سری نشونه، امااااا من فهمیدم که باید خودم اول اون عشق ودوستداشتن رو به خودم هدیه بدم، ولی خب بلدش نبودم، من با خودمم همیشه بد بودم با احساس گناه و سرزنش و عدم لیاقت و….کلی،ذهنیت بد در مورد خودم همیشه حس ناکافی بودن داشتم وچون درکم از خداوند هم داغون بود نمی تونستم اصلا طعم عشق رو بچشم….

    وقتی شروع کردم به شناخت خودم وخداوند و قوانین جهان آفربنش همزمان باهم، یه چیزهای در درونم شروع به تغییر کرد، من کم کم متوجه شدم بعد درک کردم وبعدتر باور کردم که خدا چقدرررر دوستم داره وچقدر عاشقم هست، یعنی عشق ودوستداشتن توی رفتار خدا با من برام معنا شد، وقتی به این درک وشناخت از خداوند رسیدم که چطور همیشه با عشقی بی حدو حساب همه چیز رو در اختیارم قرار داد و همیشه ازم مراقبت میکنه و هرطور که باشم دوستم داره و ازم جدا نمیشه وترکم نمی کنه و هرلحظه کنارمه، همین باور باعث شد یه الگوی خوب داشته باشم، ودر کنار الگوهایی که از شما ومریم جان توی زندگی شخصیتون میگرفتم یه پکیج کامل از عشق ودلبستگی بدون وابستگی در اختیارم قرار گرفته بود…

    سعی کردم اول اون عشق رو در وجود خودم وبا خودم به اشتراک بذارم یعنی باخودم مهربان باشم وخودم رو دوست داشته باشم وهرچقدر به خودم عشق دادم و توجه وتمرکزم رو گذاشتم روی خودم حس کردم چقدر حال دلم داره خوب میشه وچقدر داره عزت نفس واعتماد به نفسم هر روز بیشتر میشه، من داشتم تمرین میکردم خودم رو بی قید وشرط وهمونطور که بودم در ظاهر وبا تغییر در باطنم کوچولو کوچولو بپذیرم ودوست داشته باشم فارغ از اینکه چقدر خطاء و اشتباه داشتم توی زندگیم وچقدر بد بودم!!!

    این تمرین وتکرار باعث شد کم کم باخودم به صلح رسیدم و وابستگی درونیم نسبت به اطرافیانم به حداقل رسید یعنی اون ظاهر بدون وابستگی با باطن بدون وابستگی هماهنگ شد، نه خود خوری خبری بود نه از گفتگوهای ذهنی و حس بی ارزشی، طوریکه انقدر باخودم وخداوند تورابطه دلچسب وعاشقانه ای قرار گرفته بودم که حاضر بودم سالها فقط منو خدا تنها توی یه دنیای خالی از هر آدم دیگه ای زندگی کنیم حتی هنوز،هم همین حس رو دارم ولی خب این فقط یه حس بود ویه خواسته قلبی ولی در واقعییت من هر روز دارم در کنار کسانی ودر دنیای زندگی میکنم که،با خانواده و دوستان و آدمهای متفاوتی در ارتباطم، اما چیزیکه در من عوض شده اینه که من یه دوستداشتن قشنگ یه حس خوب واز روی عشق،نسبت به تمام آدمهای اطرافم پیدا کردم حالا هرکسی باهرشکل وقیافه ای هر کجای دنیا چه به من نزدیک باشه چه دور، چه آشنا چه غریبه من به گونه ای خاص دوستش دارم وبرام قابل احترام وعزیز هست، والبته حتی کسی که در حق بدی کرده باشه می تونم بگم اگه دوستشم نداشته باشم حداقل حس نفرت وبدی بهش ندارم، اونم حتما به خاطر اینه که من خودم رو همونطور که هستم پذیرفتم، همونطور که میدونم منم خطاها واشتباهات زیادی رو به خطر نادانی ونااگاهیم در گذشته انجام دادم ومنم سالها یه آدم دور از خدا ودور از خودم وغافل و پراز باورهای مخرب واشتباه بودم، اتفاقا وقتی آدم نادون وبدون عشق،ومحبتی می بینم ارزوم میکنم واز خدا میخوام که دست اون شخص رو هم بگیره واز شهد شیرین عشقش بهش بچشونه و سراسر وجود اون شخص رو هم پراز نور الهیش کنه تا بتونه عشق به خداوند وخودش رو درک کنه تا اون عشق رو به بیرون از خودش هم به همه جهان ساطع کنه….

    چقدر لذت بخشه عزیزانت رو دوست داشته باشی ولی بهشون وابسته نباشی واجازه بدی هرکسی خودش عشق و دوستداشتن ومحبت واقعی رو تجربه کنه…

    اصلا کسیکه عاشق خودش میشه همه عاشقش میشن، همه بهش محبت میکنن، به نظر من اون کسیکه از هیچکس توقع عشق نداره اما سعی میکنه خودش باهمه باعشق ومهربانی رفتار کنه، جهان عشق ومحبت بیشماری نسیبش میکنه…

    اوایل وقتی معنی عشق رو درک میکنی میفهمی خداوند تنها کسی هست که بهت عشق بی حدوحساب داره از آدمها دور وبه خدا خیلی نزدیکتر میشی ودوست داری بیشتر تنها باشی وباخدا در عشق بازی باشی و گاهی اطرافیان به روت میارن که چی شده چرا خودتو گرفتی؟ تافته جدا بافته شدی واز این حرفها بهت میزنن، اما وقتی عشق نهادینه میشه تو وجودت اون خدای عاشق و پر مهر رو لحظه به لحظه کنارت حس میکنی ودیگه نیازی نیست تنها بشی تا حسش کنی بلکه اون میشه خودتو وجاری وساری درتو وهمه جا می بینیش وحسش میکنی در هر کسی وهر چیزی ودر کل جهان، به این حد که برسی هم تو همه کس وهمه چیز رو دوست داری عاشقانه وهمه عشق از هر سمت وسویی میاد سراغت…

    چون تو میشی ذره ای خدا، همون ذره ای که از اول همین شکلی بود ولی از یه جایی انقدر درگیر بیرون وحاشیه ها شد که از اصل خودش فاصله گرفت…

    وقتی معنی عشق واقعی رو درک کنی، وقتی خودت تغییر میکنی وبی توقع عشق میدی بدون انتظار دریافت، چون میدونی اون عشقکیه ازت ساطع میشه هزار برابرش به خودت برمیگرده، دنیات بهشت میشه حتی اگه بی مهری و بی علاقگی ببینی انقدر غنی هستی از درون پر هستی که به چشمت نمیاد و تاثیری روت نداره…

    یه چیز خیلی خیلی مهم دیگه که باعث شده وابستگی من به صفر برسه وتبدیل بشه به دلبستگی کنترل شده، اینه که جهان وهرچی در اون هست رو فانی می بینم، وهمیشه به خودم میگم مینا یادت باشه تو یه روح مفردی اومدی اینجا کنار آدمهای دیگه یه تایمی به خیر وخوشی ودر ارامش وامنیت طی کنی وبه جایگاه اصلیت برگردی وهراونچه از مال واموال ودارایی وفرزند وهمسر وخانواده که در اختیارت هست برای اینکه که به زیبایی از این مسیر عبور کنی و هیچ چیز ابدی وپایدار نیست ..همین باور باعث،شده خیلی ادمها وخیلی چیزها برام اهمییتشون کم بشه یعنی دلیل وباعث وبانی ارامش وامنیت و عشق وشادی درونیم رو اونها ندونم …

    خدارو شاکرم بابت این درکم، از شما هم ممنونم استاد قشنگم که ذهنمو چمشممو گوشم رو قلبمو باز کردید با آموزه هاتون به روی اصل واساس واقعی این جهان و زندگی….

    هرلحظه وهمیشه در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت