دیدگاه زیبا و تأثیرگزار مرضیه عزیز به عنوان متن توضیحات این فایل:
خداوندا از شر نجواهای شیطان به تو پناه میبرم
به نام خدایی که منو خالق زندگیم آفریده
سلام سلام به همه ی اعضای خانواده ام
من باور دارم لیاقت روابط عالی رو دارم
استاد،استاد همین دیشب وقتی داشتم کامنتهای دوستان رو میخوندم،بیشترین توجه روی خانم شایسته بوده،حتی خود من فکر میکنم تووی کامنت قسمت ۵۹ نوشتم که حس میکنم فرکانس مریم جان تغییر کرده،اصلا ذوق کردنش برای هر چیزی متفاوت شده،فکر کردم دلیلش چی میتونه باشه،یهو اینهمه توجه و زوم کردن روی مریم جان هستش،یادم اومد که تووی قسمت ۵۸ مریم جان گفت داره روی دوره ی روابط کار میکنه،گفتم همینه،ایشون دارند روی روابط کار میکنند و اینجوری داره نتیجه میگیره،حالا امروز هم میبینم که فایل امروز مربوط به همین موضوع روابطه
خدای من چقدر فرکانسها دقیق دارند عمل میکنند،چقدر زیبا همه چیز به هم وصله،خدایا شکرت
استاد وقتی فایل امروز رو گوش دادم و نکاتشو نوشتم،متوجه شدم پایه ی این فایل آزادیه که از باور توحید میاد،خدایا خدایا چقدر دقیق داری پاسخ میدی،آزادی،آزادی،این روزها اونقدر همه ی اطرافیانم دارند بهم فشار میارند که احساس میکنم توو قفسی هستم که میله هاش دارند فشار میارند و جسممو خورد میکنند،یه تضادی که نقطه ی مقابلش برای من آزادیه،آزادی،فقط از خداوند هدایت خواستم و میخوام،کمکم کنه تا سربلند از این تضاد بیرون بیام
استاد،گفتی دوست نداری کسی نگرانت باشه،بخدا بخدا منم هیچوقت دوست نداشتم کسی نگرانم باشه،چون این نگرانی آزادی منو میگرفت،وقتی جایی میرفتم،به مادرم میگفتم بهم زنگ نزنه،چون احساس میکردم با زنگ زدنش،آزادی من گرفته میشه،اونموقعها فکر میکردم دختر سرکشی هستم،اما الان بیشتر دارم درک میکنم که ایمان داشتم خدا مواظبمه،وقتی کسی بهم زیاد توجه میکنه احساس خفگی بهم دست میده،الان دارم متوجه میشم چون درون من فقط فقط آزادی میخواد
خدایا من تشنه ی آزادی ام،هدایتم کن
استاد نمیدونی وقتی حرف از آزادی میشه من تموم وجودم به جنبش در میاد،عطشم بالا میره که من آزادی میخوام آزادی
خدای من وقتی به گذشته فکر میکنم،به هر تضادی که برخوردم،نقطه ی مقابلش آزادی بوده،حتی خانواده ام،پدرم،من پدری رو انتخاب کردم که آزادی منو گرفته،ایمان دارم انتخاب من برای لذت بردن از زندگیم پایه ش آزادی،آزادی،خدایا شکرت
هر تضادی که تا الان بهش برخوردم،یه قسمتی از آزادیمو به دست آوردمه،اما من اون از حد از آزادی رو میخوام که انسان میتونه در این دنیا تجربه کنه.خدایا هدایتم کن
خدای من ویوی پشت سر استاد بی نظیره،معرکه ست،چه پوستری،پوستری که نقاشش خداونده،محشره،خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت این بهشت رویایی
خدایا شکرت بابت دستی از دستانت چون استاد عباسمنش و خانم مریم شایسته
خدایا شکرت بابت خودم که تصمیم گرفتم تغییر کنم
خدایا شکرت بابت خودت که منو به راه صراط مستقیم هدایت کردی
خدایا شکرت بابت این گنج بی نهایت سایت استاد عزیزم
خدایا شکرت بابت دوستان همفرکانسم در این گنج که خوندن کامنتهاشون منو سرشار از آگاهی جدید میکنه
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
وقتی ما روی خودمون کار کنیم و باورهای مناسبی رو در جهت خواسته مون جایگزین باورهای محدود کنندمون کنیم لاجرم جهان ما رو هدایت میکنه به سمت خواسته مون،حالا خواسته ی ما روابط عالی باشه،ثروت باشه،سلامتی باشه،آزادی باشه
خدای من باز هم داری بهم یادآوری میکنی که فقط فقط خودم هستم که مسئول زندگیم هستم،داری بهم میگی که همه چیز از درون خودمه،من مسئول صددرصد اتفاقات زندگیم هستم،خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت قانون تکرارت
خدایا شکرت بابت قانون فرکانست
خدایا شکرت بابت قانون تکاملت
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
خدایا خدایا کلمه به کلمه ی این فایل وصف حال این روزهای منه،استاد همین دیشب یه یادداشت برای کارفرمام نوشتم،اینقدر بد پاسخ داد،که یه لحظه خواستم بهم بریزم،گفتم مرضیه تو خواستی اونو تغییر بدی در صورتی که مشکل از درونه خودت،این روزها فراری ام از همه ی آدمهای اطرافم،همش دنبال راهی ام برای در رفتن،اما نگو که اونها دارند یه وجه اشتباه از درون خودم رو بهم نشون میدن،خدایا چقدر دارم به آرامش میرسم،اینها همه از درون خودم هستند اونها فقط دستی از دستان خداوند هستند که دارند پاسخ فرکانسهای خودم رو میدن،خدایا شکررررررت
کسانی که در حال هدایتند،من روی خودم کار میکنم،خودم رو لایق یه آدمی با چنین ویژگی هایی میکنم،خداوند منو هدایت میکنه به سمت آدمهای مناسب با باورها و فرکانسهای من
مریم جانم با تموم وجودم تحسینت میکنم عزیزم،همیشه حرف شما تووی خونه ی ما هست،همیشه میگم چقدر مریم شایسته درونش اوکی بوده که کنار استاد عباسمنشه،با تموم وجودم تحسینت میکنم که همیشه از مرز محدودیت هات میگذری و بر ترسهات غلبه میکنی،الان یاد سفر به دور امریکا افتادم قسمت ۲۸،و پیام نیاگارا برای شما:فقط خودت باش،آزاد و رها باش از قید هر محدودیتی که آدمها درست کردن و راه خودت رو برو،راهی که بهش علاقه داری و بهت احساس زنده بودن میده
مریم جانم من دیوانه ی این قسمت از سفر به دور امریکا هستم،تقریبا هر روز نگاهش میکنم چون پایه ش آزادیه،آزادی،حرفهای استاد راجب شما،قشنگ داره عملکرد شما رو راجب پیام نیاگارا بیان میکنه،این یعنی شما حرف و عملتون یکیه،بخدا که من خوشبختترین دختر عالمم که عضو این سایت هستم و دارم قوانین خداوند رو عالی درک میکنم
مریم جانم میدونی چیه وقتی این حرفها رو میشنوم،وقتی عملکرد شماها رو میبینم،دوست دارم همین لحظه بدوم و تکاملمو طی کنم،اما باز جمله ایی از شما منو آروم میکنه که شما آروم آروم هدایت شدین به همچین جایی،خدایا شکرت
خدای من،من وقتی آدم توانمند،توحیدی،متوکل باشم،جهان لاجرم از همین جنس آدم رو سر راهم قرار میده،چون همه چیز براساس فرکانسها و باورهای خودمه،خدایا شکرت
انسان وقتی به خداوند توکل میکنه دیگه نگرانی نداره،استاد خدا میدونه از وقتی با شما هستم چقدر توحیدی تر شدمه،چقدر نگرانی هام کمتر شده،تا میخوام لحظه ایی بترسم،محکم به خودم یادآوری میکنم خدا مواظبمه،و اون کاری رو که دوست دارم انجام میدم،خدایا شکرت
توکل یعنی اینکه خداوند حواسس به همه چیز هست یعنی مرضیه آزاد و رها زندگی کن،از هیچ چیز نترس،و همه چیز رو به خدا بسپار که خدا حواسش به همه چیز هست
خدایا من خودم رو به تو سپردم،کمکم کن تووی عملم اینو بهت ثابت کنم
خدای من استاد وقتی بالاترین استانداردهای شما رو دارم میشنوم و میبینم،متوجه میشم من خیلی خیلی باید روی خودم کار کنم،قطعا شما هم روزهایی رو که ما داریم میگذرونیم،گذروندی،تکامل رو طی کردی، و هر بار در مدار استانداردهای بالاتری قرار گرفتی،این منو خوشحال میکنه مسیری که تهش آزادی مالی،زمانی،مکانی هست،تکامل طی کرده،تکامل با لذت نه با زور،این به من آرامش میده که شما تونستی،منم میتونم،خدایا شکرت
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
مراحل رسیدن به خواسته
اول شنیدن قانون خداوند
دوم درک کردن قانون
سوم عمل کردن به قوانین در زندگیمون====نتیجه
رابطه ایی که دو تا انسان موحد،توحیدی،متوکل دارند با هم لذت میبرند تا وقتی که با هم هستند،با هم هستند لذت میبرند،با هم نیستند هم لذت میبرند
خدای من همینه توحید و یکتاپرستی،من به هیچ چیز و هیچکس وابسته نباشم،تا وقتی با کسی ام لذت ببرم،وقتی رفت ایمان دارم خداوند بهترشو سر راهم قرار میده،تا وقتی دارم زیبایی رو میبینم ازش لذت ببرم و براحتی رهاش کنم برم چون ایمان دارم خداوند زیبایی های بیشتری رو برام در نظر گرفته،استاد تووی سفر به دور امریکا چون توحیدتون رو تووی عملکرد نشون دادی،هر جا میرفتی،با هر ادمی برخورد میکردی نهایت لذت رو میبردی بعد هم راحت رها میکردی و میرفتی و خداوند بهتر و بیشترشو سر راهت قرار میداد
بخدا دارم دیوانه میشم از اینهمه آگاهی،استاد واقعا یه وقتهایی یه درکهایی از فایلهای شما دارم که نمیتونم بنویسمشون،اونقدر همه ی قوانین بهم وصل هستند که با هر جمله ی شما من قانون تکرار،تکامل،هدایت،استمرار،توجه و…رو درک میکنم که واقعا نوشتن رو برای من سخت میکنه،چون اونموقع باید موشکافانه بنویسم در حال حاضر کمی برام سخته،امیدوارم در طی تکامل بتونم انجامش بدم،خدایا شکرت
یک رابطه خوب،سرشار از توانمندی،استقلال،احترام به عقاید همدیگه،ازادیه،خدایا شکرت
استاد:اونی که هستم،همونی ام که من هستم یعنی آزادی،آزادی
استاد چقدر با جملات شما چراغها داره تووی ذهنم روشن میشه،یکی از دلایلی که چندسالی میشه دوست نداشتم وارد رابطه ایی بشم،همیشه میگفتم اگه من خوبم،خودمم که خوبم،اگه بدم هستم باز خودمم،اینکه کسی بیاد توو رابطه با من بعد بگه چون من بالا سرت هستم تو خوبی وگرنه خودت باشی خوب نیستی،این خط قرمز من بود،سریعا کات میکردم،چون نمیتونستم همچین چیزی رو تحمل کنم،اونموقع نمیدونستم چرا اینجوری ام اما الان با حرفهای شما متوجه میشم چون خواسته ی من آزادی بوده،خدایا شکرت
استاد حس دویدن دارم،بخدا احساس میکنم درونم داره میرقصه،هی دارم بیشتر درک میکنم چرا هدایت شدم به سمت شما،خدایا شکرت
وقتی ما تووی مسیر درست بریم،ادمهایی رو جذب میکنیم که با ویژگی های ما اوکی هستند،دقیقا،وقتی با کسی برخورد میکنم که به ظاهر داره کمکم میکنه اما از وجودش احساس بدی دارم،میگم شاید دستی از دستان خدا باشه ردش نکنم،بعد میگم چیزی یا کسی که از سمت خدا باشه،قطعا باید به من احساس خوب بده،این شخص به من احساس خوبی نمیده،برای همین تصمیم میگیرم و با جسارت ردش میکنم،همینم باعث شد خواسته ایی درون من شکل بگیره،تعامل و دوستی با ادمهای جدید که خداوند خواسته مو مستجاب کرد و هدایتم کرد به این گنج بی نهایت و تعامل و دوستی با ادمهای جدید،خدایا شکرت
خدایا شکرت که داری با این نشونه ها بهم میگی خبرهای خوب در راهه
قرار نیست نگاهمون به روابط،رابطه ایی باشه که تا ابد ادامه پیدا کنه=آزادی
ما انسان هستیم و تغییر میکنیم=آزادی
استاد کلمه به کلمه ی شما پایه ش آزادیه،آزادی بالاترین و بزرگترین خواسته ی منه،خدایا شکرت
زندگی فرصت کوتاهیه،استاد منم میخوام مثه شما از این فرصت استفاده کنم،من مثه استادم دختر با اراده و عملگرایی هستم.خدایا شکرت
قانون اینه که ما روی خودمون کار کنیم و جهان ادمهای مناسب رو وارد زندگیم میکنه
کار من:کار کردن روی خودم
کار جهان:چینش آدمهای اطراف من طبق فرکانسها و باورهای من
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
خدایا شکرت که او وقتی مسیر درست رو نشونم دادی دیگه به شخصی وابسته نشدم
خدایا شکرت که رها از هر انسانی دارم زندگی میکنم
استاد من این جمله رو قبلا از شما شنیده بودم اما درکش نکردم،و الان در مدار درکش قرار گرفتم،خدایا شکرت
بعضی ها یک کویر دارند اما میخوان تووش برنج بکارن
کسی که ایمان به خداوند داره میگه من ثروت میخوام،و روی باورهاش کار میکنه خداوند هم از بی نهایت راه ثروت وارد زندگیش میکنه
کسی که ایمان به خداوند داره میگه من همسر خوب میخوام و روی باورهاش کار میکنه و خداوند هم دستی از دستانشو مطابق با فرکانسها و باورهاش به عنوان همسر وارد زندگیش میکنه
کسی که ایمان به خداوند داره که میگه من خوشبختی میخوام و روی باورهاش کار میکنه و خداوند هم از بی نهایت راه خوشبختی رو وارد زندگیش میکنه
و…
این یعنی محدود نکردن و دست خدا رو باز گذاشتن و ایمان داشتن و متوکل بودن به اینکه خداوند بهترینها رو وارد زندگیش میکنه
خدایا همینطور که داری کمکم میکنی قوانینت رو درک کنم،کمکم کن تووی زندگیم هم اجراشون کنم،تا در دنیا و آخرت سعادتمند بشم،الهی آمین
وقتی من دنبال یه آدمی هستم که با صداقت،درستکار،باایمان،وفادار و…باشه آیا خودم با صداقت،درستکار،باایمان،وفادار و…هستم؟؟؟
اگه هستم که جهان لاجرم اون شخص مناسب با خواسته ی من رو وارد زندگیم میکنه،اگه نیستم که باید روی خودم کار کنم و به طور واقعی نه ادا اونی بشم که میخوام لاجرم جهان اون شخص مناسب رو وارد زندگیم میکنه،خدایا شکرت
وقتی که قانون رو بدونم،و ایمان داشته باشم به درستی خداوند و ایمان داشته باشم که وقتی تغییر کنم جهان اطرافمو با ویژگی هایی که با تغییر من هماهنگه با فرکانسهای وجودی من هماهنگه میچینه بدون نقص،دیگه نگران دنیای بیرون از خودم نیستم،چون باور دارم جهان طبق فرکانسها و باورهای منه که آدمها رو وارد زندگیم میکنه،خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت درکم از قوانینت
مریم جانم بی نهایت ازت سپاسگزارم که این فایلها رو داری برای ما میگیری و تدوین میکنی،با دیدن این فایلها خواسته های من فراتر از کهکشان راه شیری رفته،و ایمان به اینکه همه چیز در این دنیا ممکنه،حتی خواسته ایی که هیچ انسانی روی زمین انجام نداده باشه،اما من میتونم و میشود که اون اولین نفره باشم،خدایا شکرت
استاد با تموم وجودم زندگی شما رو تحسین میکنم،واقعا که با دیدن زندکی شما از خیلی از مرزهای محدودیت گذشتم،خدا میدونه که چه مزرهای بزرگتری رو باید بگذرم ازشون،باید تکاملم رو طی کنم،با یاری خداوند و هدایت خداوند که منم میتونم زندگی رو خلق کنم که از تموم جوانبش لذت ببرم،الهی امین
درس این فایل:فقط و فقط روی خودم کار کنم،و یک تغییر اساسی و واقعی کنم،هیچ محدودیتی وجود نداره،کافیه فقط بخوام،که میخوام.
خدایا شکرت که با دیدن این قسمت باگهایی در ذهنمو پیدا کردم
خدایا شکرت الان که دارم کامنتمو به پایان میرسونم سرشار از آرامش و شادی ام
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
ممنونم استاد گرانقدرم
ممنونم مریم جانم
ممنونم از دوستانی که کامنت منو مطالعه میکنند و بهم لایک میدن
پروردگارم بگو از تو چجور سپاسگزاری کنم،تا دلم راضی باشه،بگم آخیش عالی سپاسگزاری کردم،که هر چه میگم خدایا شکرت باز حس میکنم کمه،کاش میشد احساسمو تووی کلمات مینوشتم.خدایا شکررررررررررررررررررررررررررت
راستی استاد دیشب خواب دیدم امریکا هستم
دوستون دارم
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD484MB32 دقیقه
- فایل تصویری عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس منش143MB32 دقیقه
- فایل صوتی عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس منش29MB32 دقیقه
به نام خدای بخشاینده و مهربانم
سلام ب همه عزیزان
نشانه امروزم
استادجان چه خوشبختم ک الگویی چون شما رو در روابط دیدم و دیدم و تحسین کردم و گفتم عهههه پس میشه؟ پس میشه جور دیگه ای هم بود جور دیگه ای هم زندگی کرد؟ میشه رابطه رو سپرد ب خدا و نخوای خودت مواظب چیزی باشی، میشه این مسئولیت مواظب بودن و نگران بودن رو بندازی گردن جهان فرکانسی، چه آرامشی نصیبم شد.
قبلا بخاطر باور های اطرافیان میترسیدم و یه جورایی از این مسئولیت بزرگ چک کردن و نگران بودن بدم میومد و ب همین خاطر وارد رابطه عاطفی نمیشدم، فراری بودم و حتی اون موقع ها ک از قانون اطلاعی نداشتم میگفتم خدایا خودت ب وقتش اون فردی رو ک مناسب من هست سر راهم بزار. با اینکه دوست داشتم تجربه کنم ولی هیچ وقت خودم پیش قدم نشدم حتی با نگاهی.
آزادی آزادی آزادی، اولویت اول و آخرم بوده و هست، نمیتونم اجازه بدم کسی جلوی آزادی فکری، عملی، رفتاری، تصمیماتم رو بگیره، حتی پدرم و یکی از ترمزهام این بود ک وارد رابطه ای نمیشدم. آزادی ای ک مرا فراری داد از کار اداری، آزادی اهرم لذت قوی بود ک برم ب دل ناشناخته هایم، همون آزادی را حالا بیشتر و بیشتر میخوام تجربه کنم و مرا فراری میدهد از مغازه ای ک ساختمش و حالا بعد از یکسال تجربه دارم خرابش میکنم. قشنگ متوجه میشم متعلق ب یک جا نشستن و بی حرکتی نیستم، در و دیوار و این اجناس ب من میگن تو متعلق ب اینجا نیستی، ارزش تو بالاترعه، تو باید بری. و من تا کمتر از 2 ماه دیگه مغازه رو میبندم انشالله و خودم رو میندازم تو بغل خدا. میخوام برام خدایی کنه، میخوام جایزه خوب بگیرم، دلم چالش جدید، مهارت های جدید، افراد جدید میخواد، قلبم آزادی رو فریاد میزنه، آزادتر از این هم میشه، لذت بخش تر از این هم میشه، قرار نبوده بیای این دنیا زجر بکشی ک. رو قدرت خدا حساب کن نه رو عقل محدود خودت، روزی 100 بار ب نجواهای شیطان میگم من نمیییدوووونم، ب بقیه ک نصیحتم میکنن و میگن اشتباه میکنی میگم نمیدونم ولی میدونم اینجارو نمیخوام.
در روابط سطحی ای ک وارد شدم، ب محض دیدن علائم وابستگی با قرار دوم سوم کات کردم، چون داشتم خفه میشدم زیر بار احساس مسئولیت حال خوب کن بودن، من ابزاری برای حال خوب کسی نیستم، ارزش من بالاتر بود من وسیله ای نبودم، من خودِمن روحِ من ارزش داشت نه حضور جسم مادی ام در کنار اون افراد. ب من مربوط نیست ک ب من وابسته شدی اون مسئله عزت نفس خودت هست، من هیچ عذاب وجدانی نمی گیرم.
همیشه میگفتم خدایا اول و آخر، ظاهر و باطن این رابطه تو هستی، تو برام هدیه میخری، تو منو میبری کافه، تو منو بردی مسافرت، این آدم دست تو بود، از اون فرد بسیار تشکر میکردم و قدردان بودم، اما اما در تک تک لحظاتم خدا رو می دیدم و همین توحید باعث میشد دلسوزی بیجا نکنم و سریع قطع کنم اون رابطه رو.
شاید اون افراد تمام ویژگی های مورد نظر 80، 90 درصد دخترها رو داشتن و بسیار انسان های محترم و متشخصی بودن، ولی ولی اولویت های من خیلی فرق داشت، اون رابطه بوی خدا رو نمیداد، قلبم راضی نمیشد، مدام الگویی چون شمارو در ذهنم داشتم و میگفتم میشه میشه، من اون نوع تجربه رو میخوام، هیچ محدودیتی وجود نداره، ب خودم میگفتم باید بیشتر روی بهبود شخصیتت کار کنی، با هر تجربه من خواسته هام واضح تر میشد، از اون 3 فردی ک آشنا شدم، هر بار فرد بعدی بهتر و نزدیک تر ب اولویت هام بود، حتی آخرین فرد در مورد قوانین بسیار باهم صحبت میکردیم و سررشته ای هم داشت، ولی ولی عزت نفس و احساس لیاقت اون فرد برام مهم تر بود.
من همه چیز را با هم میخواستم، من دنیای فراوانی رو باور دارم، اگر من دارم هر روز روی بهبود شخصیتم کار میکنم فرد مقابل هم باید روی بهبود شخصتیش هر روز کار کنه، من لایق چنین فردی هستم، من دارم خودم رو لایق تجربه چنین رابطه ای میکنم.
همیشه از حفاظت خداوند حَظ کردم، ک چطور مرا مانند گل رز قرمز در شیشه محافظت کرده و جهان فرکانسی اش اجازه نداده افراد ناجور وارد حیطه من بشوند، حتی در حد درخواست، با اینکه حس میکردم چقدر خواهان هستن ولی اجازه نداشتن، چقدر این قوانین فرکانسی جهان و مدار خیال آدم رو جمع میکنه، شما تو قدم گفتین اصلا آدم های نامناسب دسترسی ندارن ب شما. این جمله تون رو بارها ب خودم گفتم و دیدم اون افراد از اطرافم غیب شدن.
گرچه انسانم و اجتماعی و خواهان تجربه عشق و محبت دیدن و داشتن تجربه های زیبا و رسیدن ب آرامش بیشتر، ولی ب خودم یادآوری میکنم چیدن خداوند و قوانین ثابت اش، و مدارها رو ک ابر و باد و مه و خورشید دست ب دست هم میدن تا اون لحظه اون ثانیه اون فرد رو ببینی، نیازی ب زور فیزیکی نیست. و خیالم راحت میشود و عجله ام تبدیل ب آرامش میشه.
خداروشکر برای حضورتان در زندگی ام، میدانید از چه ضررهایی جلوگیری کردم با یادآوری الگویی چون شما، ب کم تر از بهترین راضی نبودم و استانداردهای بالایی رو خواستم. سپاسگزارم
سلام به استاد عزیز و دوستانم
بررسی عشق واقعی از نظر استاد
_ تمرکز کردن برای تغییر فرد مقابل یکی از بزرگترین اشتباهات روابط است. تو نمیتونی ویژگی های شخصیتی اون فرد رو تغییر بدی مثلا بگی اشکال نداره می شینیم مثل دو انسان بزرگوار باهم صحبت میکنیم حل میکنیم مشکلات مون رو.
_ ما روی خودمون کار میکنیم باورهای خوبی در زمینه لیاقت و توکل میسازیم و هدایت می شویم به اون آدمهایی ک درست هستن، هم فرکانس ما هستن و قرار نیست ما تغییرش بدیم تا درست شه.
_ برخلاف عقاید 90 درصد افراد ک میگن عشق یعنی اینکه کسی باشه ک نگرانت باشه، نع این عشق نیست این وابستگی عه این خلع عاطفی عه
_ نگران بودن حالا نگران هر کسی مادر خواهر فرزند پارتنر یعنی اینکه من توکل ندارم، یعنی آقا خدا ک وجود نداره من باید از عشقم محافظت کنم
_ من خودم یک آدم قوی باشم توانمند باشم توحیدی و متوکل باشم در رابطه ای قرار می گیرم ک اون فرد خودش قوی و متوکل هست نه اینکه من بخوام بسازمش.
_ یکی از باورهای اشتباهی ک من داشتم این بود ک فکر میکردم اون فرد قراره آزادی من رو بگیره و منو محدود کنه و من باید همش توضیح بدم و جرو بحث کنیم و همیشه تو ذهنم میگفتم من ب پدر و مادرم جواب نمیدم بعد بخوام به یک شخص غربیه توضیح بدم کجا میرم چیکار میکنم. چون آزادی اولویت اصلی من هست از این سمت پام رو ترمز بود. درصورتی ک استاد گفتن وقتی تو یک سری اولویت ها داری تو هدایت میشوی ب فردی ک همون اولویت های تو رو می پسنده. در صورتی ک اینجا استاد الگو شدن برام ک فرمودن من 2 ماه 3 ماه میرم مسافرت و ما اون موقع ک با هم هستیم لذت می بریم موقعی هم ک باهم نیستیم لذت می بریم واو من فکر میکردم وقتی پارتنرها از هم دورن باید عذاب وجدان داشته باشن ک من دارم خوش میگذرونم و طرفم طفلک داره چیکار میکنه مخصوصا اینکا شما رفتین مسافرت و خانم شایسته خونه موندن و روی خودشون و کارهاشون کار کردن. انسان با عزت نفس کسیه ک در نبود پارتنرش هم حالش خوب باشه یعنی حال خوبش وابسته ب طرفش نباشه باید خودش با خودش حالش خوب باشه
_ یک رابطه سرشار از توانمندی سرشار از استقلال سرشار از احترام به عقاید یکدیگر سرشار از آزادی
_ و یک باگ دیگه فکر میکردم با اومدن اون شخص من باید ماسک بزنم و اون فرد شاید یک سری از ویژگی های منو نپسنده و چون من شخصیتی دارم ک خودم ام و توجهی ب نظر بقیه نمیکنم و سختم هست ک کسی بخواد ب من بگه چطور رفتار کن یا رفتار نکن و همیشه گفتم خدایا من رو هدایت کن به سمت کسی ک وقتی با اون هستم خود خود خودم باشم و نخوام فیلم بازی کنم. به همین خاطر ترجیح ام تنهایی بود ولی باز فهمیدم اگر من در مسیر درست باشم هدایت میشوم به آدمی ک با ویژگی های من اوکیه و نیازی نیست خودمو مخفی کنم و حتی اون طرف دوست داره ویژگی های شخصیتی من رو
_اگر با ویژگی های من اوکی هستی می تونیم باهمدیگه ادامه بدیم، هر وقت هر کدوم به هر دلیلی با ویژگی های طرف مون اوکی نبودیم خیلی راحت میریم دنبال زندگی خودمون، قرار نیست نگاه مون به روابط طوری باشه ک تا ابد ادامه پیدا کنه ما انسانیم تغییر میکنیم، ممکنه عقایدمون بعدها عوض بشه.
_ زندگی یک فرصت کوتاهه و من میخوام قشنگ ازش استفاده کنم و یک رابطه لذت بخش رو تجربه کنم.
_ من روی خودم کار میکنم، چینش آدم های اطرافم با جهان عه و اجازه بدم جهان کارشو انجام بده نچسبم به یک آدم خاص. مثال کویر و کاشت برنج
_ کسی ک به خداوند میسپاره همه چیز رو به خداوند می سپاره، و رو ایمانش کار میکنه رو توکل اش روی لیاقتش کار میکنه.
_ منی ک میخوام با یک آدم مناسب وارد رابطه بشم آیا خودم یک انسان مناسب هستم ؟
من خودم اومدم یک سری ویژگی های موردنظرم رو نوشتم بعد به خودم اومدم و گفتم آیا تو خودت این ویژگی هارو داری ک بخوای جهان همچین انسانی رو بهت جذب کنه ؟ و تصمیم گرفتم اون ویژگی هارو در خودم بوجود بیارم. و متوجه شدم من باید اول تقوا و صبر و احترام و عشق رو با خانواده خودم تمرین کنم و رابطه خودم رو با خانواده ام عالی کنم.
_ مورد دیگه چک کردن طرف مقابل هست ک باز ریشه اش همون چسبیدن ب یک شخص و متوکل نبودن عه.
استاد : من انقدر برای خودم ارزش قائل هستم ک نرم طرف مقابل رو چک کنم، اصلا کسر شان میشه برای من حتی تصورشم ب من خفت و خواری میده.احساس ضعیف بودن میده.
_ ایمان داشته باش به درستی قوانین خداوند و نگران بیرون نباش و روی خودت کار کن اون آدم خودش میاد. خداوند همه چی رو با توجه به فرکانس هات دورت جمع میکنه. مردان پاک برای زنان پاک
_ لایف استایل خودت رو داشته باش و اصلا برات مهمه نباشه ک بقیه چه فکری میکنن و تورو تایید نمیکنن.