عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار  مرضیه عزیز به عنوان متن توضیحات این فایل:

خداوندا از شر نجواهای شیطان به تو پناه میبرم

به نام خدایی که منو خالق زندگیم آفریده

سلام سلام به همه ی اعضای خانواده ام

من باور دارم لیاقت روابط عالی رو دارم

استاد،استاد همین دیشب وقتی داشتم کامنتهای دوستان رو میخوندم،بیشترین توجه روی خانم شایسته بوده،حتی خود من فکر میکنم تووی کامنت قسمت ۵۹ نوشتم که حس میکنم فرکانس مریم جان تغییر کرده،اصلا ذوق کردنش برای هر چیزی متفاوت شده،فکر کردم دلیلش چی میتونه باشه،یهو اینهمه توجه و زوم کردن روی مریم جان هستش،یادم اومد که تووی قسمت ۵۸ مریم جان گفت داره روی دوره ی روابط کار میکنه‌،گفتم همینه،ایشون دارند روی روابط کار میکنند و اینجوری داره نتیجه میگیره،حالا امروز هم میبینم که فایل امروز مربوط به همین موضوع روابطه

خدای من چقدر فرکانسها دقیق دارند عمل میکنند،چقدر زیبا همه چیز به هم وصله،خدایا شکرت

استاد وقتی فایل امروز رو گوش دادم و نکاتشو نوشتم،متوجه شدم پایه ی این فایل آزادیه که از باور توحید میاد،خدایا خدایا چقدر دقیق داری پاسخ میدی،آزادی‌،آزادی،این روزها اونقدر همه ی اطرافیانم دارند بهم فشار میارند که احساس میکنم توو قفسی هستم که میله هاش دارند فشار میارند و جسممو خورد میکنند،یه تضادی که نقطه ی مقابلش برای من آزادیه،آزادی،فقط از خداوند هدایت خواستم و میخوام،کمکم کنه تا سربلند از این تضاد بیرون بیام

استاد،گفتی دوست نداری کسی نگرانت باشه،بخدا بخدا منم هیچوقت دوست نداشتم کسی نگرانم باشه،چون این نگرانی آزادی منو میگرفت‌،وقتی جایی میرفتم،به مادرم میگفتم بهم زنگ نزنه،چون احساس میکردم با زنگ زدنش،آزادی من گرفته میشه،اونموقعها فکر میکردم دختر سرکشی هستم،اما الان بیشتر دارم درک میکنم که ایمان داشتم خدا مواظبمه‌،وقتی کسی بهم زیاد توجه میکنه احساس خفگی بهم دست میده،الان دارم متوجه میشم چون درون من فقط فقط آزادی میخواد

خدایا من تشنه ی آزادی ام،هدایتم کن

استاد نمیدونی وقتی حرف از آزادی میشه من تموم وجودم به جنبش در میاد‌‌،عطشم بالا میره که من آزادی میخوام آزادی

خدای من وقتی به گذشته فکر میکنم،به هر تضادی که برخوردم،نقطه ی مقابلش آزادی بوده،حتی خانواده ام،پدرم،من پدری رو انتخاب کردم که آزادی منو گرفته،ایمان دارم انتخاب من برای لذت بردن از زندگیم پایه ش آزادی،آزادی،خدایا شکرت

هر تضادی که تا الان بهش برخوردم،یه قسمتی از آزادیمو به دست آوردمه،اما من اون از حد از آزادی رو میخوام که انسان میتونه در این دنیا تجربه کنه.خدایا هدایتم کن

خدای من ویوی پشت سر استاد بی نظیره،معرکه ست،چه پوستری،پوستری که نقاشش خداونده،محشره،خدایا شکرت

خدایا شکرت بابت این بهشت رویایی

خدایا شکرت بابت دستی از دستانت چون استاد عباسمنش و خانم مریم شایسته

خدایا شکرت بابت خودم که تصمیم گرفتم تغییر کنم

خدایا شکرت بابت خودت که منو به راه صراط مستقیم هدایت کردی

خدایا شکرت بابت این گنج بی نهایت سایت استاد عزیزم

خدایا شکرت بابت دوستان همفرکانسم در این گنج که خوندن کامنتهاشون منو سرشار از آگاهی جدید میکنه

خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت

وقتی ما روی خودمون کار کنیم و باورهای مناسبی رو در جهت خواسته مون جایگزین باورهای محدود کنندمون کنیم لاجرم جهان ما رو هدایت میکنه به سمت خواسته مون،حالا خواسته ی ما روابط عالی باشه،ثروت باشه،سلامتی باشه،آزادی باشه

خدای من باز هم داری بهم یادآوری میکنی که فقط فقط خودم هستم که مسئول زندگیم هستم،داری بهم میگی که همه چیز از درون خودمه،من مسئول صددرصد اتفاقات زندگیم هستم،خدایا شکرت

خدایا شکرت بابت قانون تکرارت

خدایا شکرت بابت قانون فرکانست

خدایا شکرت بابت قانون تکاملت

خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت

خدایا خدایا کلمه به کلمه ی این فایل وصف حال این روزهای منه،استاد همین دیشب یه یادداشت برای کارفرمام نوشتم،اینقدر بد پاسخ داد،که یه لحظه خواستم بهم بریزم،گفتم مرضیه تو خواستی اونو تغییر بدی در صورتی که مشکل از درونه خودت،این روزها فراری ام از همه ی آدمهای اطرافم،همش دنبال راهی ام برای در رفتن،اما نگو که اونها دارند یه وجه اشتباه از درون خودم رو بهم نشون میدن،خدایا چقدر دارم به آرامش میرسم،اینها همه از درون خودم هستند اونها فقط دستی از دستان خداوند هستند که دارند پاسخ فرکانسهای خودم رو میدن‌،خدایا شکررررررت

کسانی که در حال هدایتند،من روی خودم کار میکنم،خودم رو لایق یه آدمی با چنین ویژگی هایی میکنم،خداوند منو هدایت میکنه به سمت آدمهای مناسب با باورها و فرکانسهای من

مریم جانم با تموم وجودم تحسینت میکنم عزیزم،همیشه حرف شما تووی خونه ی ما هست،همیشه میگم چقدر مریم شایسته درونش اوکی بوده که کنار استاد عباسمنشه،با تموم وجودم تحسینت میکنم که همیشه از مرز محدودیت هات میگذری و بر ترسهات غلبه میکنی،الان یاد سفر به دور امریکا افتادم قسمت ۲۸،و پیام نیاگارا برای شما:فقط خودت باش،آزاد و رها باش از قید هر محدودیتی که آدمها درست کردن و راه خودت رو برو،راهی که بهش علاقه داری و بهت احساس زنده بودن میده

مریم جانم من دیوانه ی این قسمت از سفر به دور امریکا هستم،تقریبا هر روز نگاهش میکنم چون پایه ش آزادیه،آزادی،حرفهای استاد راجب شما،قشنگ داره عملکرد شما رو راجب پیام نیاگارا بیان میکنه،این یعنی شما حرف و عملتون یکیه،بخدا که من خوشبختترین دختر عالمم که عضو این سایت هستم و دارم قوانین خداوند رو عالی درک میکنم

مریم جانم میدونی چیه وقتی این حرفها رو میشنوم،وقتی عملکرد شماها رو میبینم،دوست دارم همین لحظه بدوم و تکاملمو طی کنم،اما باز جمله ایی از شما منو آروم میکنه که شما آروم آروم هدایت شدین به همچین جایی،خدایا شکرت

خدای من،من وقتی آدم توانمند،توحیدی،متوکل باشم،جهان لاجرم از همین جنس آدم رو سر راهم قرار میده،چون همه چیز براساس فرکانسها و باورهای خودمه،خدایا شکرت

انسان وقتی به خداوند توکل میکنه دیگه نگرانی نداره،استاد خدا میدونه از وقتی با شما هستم چقدر توحیدی تر شدمه،چقدر نگرانی هام کمتر شده،تا میخوام لحظه ایی بترسم،محکم به خودم یادآوری میکنم خدا مواظبمه،و اون کاری رو که دوست دارم انجام میدم،خدایا شکرت

توکل یعنی اینکه خداوند حواسس به همه چیز هست یعنی مرضیه آزاد و رها زندگی کن،از هیچ چیز نترس،و همه چیز رو به خدا بسپار که خدا حواسش به همه چیز هست‌

خدایا من خودم رو به تو سپردم،کمکم کن تووی عملم اینو بهت ثابت کنم

خدای من استاد وقتی بالاترین استانداردهای شما رو دارم میشنوم و میبینم،متوجه میشم من خیلی خیلی باید روی خودم کار کنم،قطعا شما هم روزهایی رو که ما داریم میگذرونیم،گذروندی،تکامل رو طی کردی‌، و هر بار در مدار استانداردهای بالاتری قرار گرفتی‌،این منو خوشحال میکنه مسیری که تهش آزادی مالی،زمانی،مکانی هست،تکامل طی کرده،تکامل با لذت نه با زور،این به من آرامش میده که شما تونستی،منم میتونم،خدایا شکرت

خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

مراحل رسیدن به خواسته

اول شنیدن قانون خداوند

دوم درک کردن قانون

سوم عمل کردن به قوانین در زندگیمون====نتیجه

رابطه ایی که دو تا انسان موحد،توحیدی،متوکل دارند با هم لذت میبرند تا وقتی که با هم هستند،با هم هستند لذت میبرند،با هم نیستند هم لذت میبرند

خدای من همینه توحید و یکتاپرستی‌،من به هیچ چیز و هیچکس وابسته نباشم،تا وقتی با کسی ام لذت ببرم،وقتی رفت ایمان دارم خداوند بهترشو سر راهم قرار میده،تا وقتی دارم زیبایی رو میبینم ازش لذت ببرم و براحتی رهاش کنم برم چون ایمان دارم خداوند زیبایی های بیشتری رو برام در نظر گرفته،استاد تووی سفر به دور امریکا چون توحیدتون رو تووی عملکرد نشون دادی،هر جا میرفتی،با هر ادمی برخورد میکردی نهایت لذت رو میبردی بعد هم راحت رها میکردی و میرفتی و خداوند بهتر و بیشترشو سر راهت قرار میداد

بخدا دارم دیوانه میشم از اینهمه آگاهی،استاد واقعا یه وقتهایی یه درکهایی از فایلهای شما دارم که نمیتونم بنویسمشون،اونقدر همه ی قوانین بهم وصل هستند که با هر جمله ی شما من قانون تکرار،تکامل،هدایت،استمرار،توجه و…رو درک میکنم که واقعا نوشتن رو برای من سخت میکنه،چون اونموقع باید موشکافانه بنویسم در حال حاضر کمی برام سخته‌،امیدوارم در طی تکامل بتونم انجامش بدم،خدایا شکرت

یک رابطه خوب،سرشار از توانمندی‌،استقلال،احترام به عقاید همدیگه،ازادیه،خدایا شکرت

استاد:اونی که هستم،همونی ام که من هستم یعنی آزادی،آزادی

استاد چقدر با جملات شما چراغها داره تووی ذهنم روشن میشه،یکی از دلایلی که چندسالی میشه دوست نداشتم وارد رابطه ایی بشم،همیشه میگفتم اگه من خوبم،خودمم که خوبم،اگه بدم هستم باز خودمم،اینکه کسی بیاد توو رابطه با من بعد بگه چون من بالا سرت هستم تو خوبی وگرنه خودت باشی‌ خوب نیستی،این خط قرمز من بود،سریعا کات میکردم،چون نمیتونستم همچین چیزی رو تحمل کنم،اونموقع نمیدونستم چرا اینجوری ام اما الان با حرفهای شما متوجه میشم چون خواسته ی من آزادی بوده،خدایا شکرت

استاد حس دویدن دارم،بخدا احساس میکنم درونم داره میرقصه،هی دارم بیشتر درک میکنم چرا هدایت شدم به سمت شما،خدایا شکرت

وقتی ما تووی مسیر درست بریم،ادمهایی رو جذب میکنیم که با ویژگی های ما اوکی هستند،دقیقا،وقتی با کسی برخورد میکنم که به ظاهر داره کمکم میکنه اما از وجودش احساس بدی دارم،میگم شاید دستی از دستان خدا باشه ردش نکنم،بعد میگم چیزی یا کسی که از سمت خدا باشه،قطعا باید به من احساس خوب بده،این شخص به من احساس خوبی نمیده،برای همین تصمیم میگیرم و با جسارت ردش میکنم،همینم باعث شد خواسته ایی درون من شکل بگیره،تعامل و دوستی با ادمهای جدید که خداوند خواسته مو مستجاب کرد و هدایتم کرد به این گنج بی نهایت و تعامل و دوستی با ادمهای جدید،خدایا شکرت

خدایا شکرت که داری با این نشونه ها بهم میگی خبرهای خوب در راهه

قرار نیست نگاهمون به روابط،رابطه ایی باشه که تا ابد ادامه پیدا کنه=آزادی

ما انسان هستیم و تغییر میکنیم=آزادی

استاد کلمه به کلمه ی شما پایه ش آزادیه،آزادی بالاترین و بزرگترین خواسته ی منه،خدایا شکرت

زندگی فرصت کوتاهیه،استاد منم میخوام مثه شما از این فرصت استفاده کنم،من مثه استادم دختر با اراده و عملگرایی هستم.خدایا شکرت

قانون اینه که ما روی خودمون کار کنیم و جهان ادمهای مناسب رو وارد زندگیم میکنه

کار من:کار کردن روی خودم

کار جهان:چینش آدمهای اطراف من طبق فرکانسها و باورهای من

خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت

خدایا شکرت که او وقتی مسیر درست رو نشونم دادی دیگه به شخصی وابسته نشدم

خدایا شکرت که رها از هر انسانی دارم زندگی میکنم

استاد من این جمله رو قبلا از شما شنیده بودم اما درکش نکردم،و الان در مدار درکش قرار گرفتم،خدایا شکرت

بعضی ها یک کویر دارند اما میخوان تووش برنج بکارن

کسی که ایمان به خداوند داره میگه من ثروت میخوام،و روی باورهاش کار میکنه خداوند هم از بی نهایت راه ثروت وارد زندگیش میکنه

کسی که ایمان به خداوند داره میگه من همسر خوب میخوام و روی باورهاش کار میکنه و خداوند هم دستی از دستانشو مطابق با فرکانسها و باورهاش به عنوان همسر وارد زندگیش میکنه

کسی که ایمان به خداوند داره که میگه من خوشبختی میخوام و روی باورهاش کار میکنه و خداوند هم از بی نهایت راه خوشبختی رو وارد زندگیش میکنه

و…

این یعنی محدود نکردن و دست خدا رو باز گذاشتن و ایمان داشتن و متوکل بودن به اینکه خداوند بهترینها رو وارد زندگیش میکنه

خدایا همینطور که داری کمکم میکنی قوانینت رو درک کنم،کمکم کن تووی زندگیم هم اجراشون کنم،تا در دنیا و آخرت سعادتمند بشم،الهی آمین

وقتی من دنبال یه آدمی هستم که با صداقت،درستکار،باایمان،وفادار و…باشه آیا خودم با صداقت،درستکار،باایمان،وفادار و…هستم؟؟؟

اگه هستم که جهان لاجرم اون شخص مناسب با خواسته ی من رو وارد زندگیم میکنه،اگه نیستم که باید روی خودم کار کنم و به طور واقعی نه ادا اونی بشم که میخوام لاجرم جهان اون شخص مناسب رو وارد زندگیم میکنه،خدایا شکرت

وقتی که قانون رو بدونم،و ایمان داشته باشم به درستی خداوند و ایمان داشته باشم که وقتی تغییر کنم جهان اطرافمو با ویژگی هایی که با تغییر من هماهنگه با فرکانسهای وجودی من هماهنگه میچینه بدون نقص،دیگه نگران دنیای بیرون از خودم نیستم،چون باور دارم جهان طبق فرکانسها و باورهای منه که آدمها رو وارد زندگیم میکنه،خدایا شکرت

خدایا شکرت بابت درکم از قوانینت

مریم جانم بی نهایت ازت سپاسگزارم که این فایلها رو داری برای ما میگیری و تدوین میکنی،با دیدن این فایلها خواسته های من فراتر از کهکشان راه شیری رفته،و ایمان به اینکه همه چیز در این دنیا ممکنه،حتی خواسته ایی که هیچ انسانی روی زمین انجام نداده باشه،اما من میتونم و میشود که اون اولین نفره باشم،خدایا شکرت

استاد با تموم وجودم زندگی شما رو تحسین میکنم،واقعا که با دیدن زندکی شما از خیلی از مرزهای محدودیت گذشتم،خدا میدونه که چه مزرهای بزرگتری رو باید بگذرم ازشون،باید تکاملم رو طی کنم،با یاری خداوند و هدایت خداوند که منم میتونم زندگی رو خلق کنم که از تموم جوانبش لذت ببرم،الهی امین

درس این فایل:فقط و فقط روی خودم کار کنم،و یک تغییر اساسی و واقعی کنم،هیچ محدودیتی وجود نداره،کافیه فقط بخوام،که میخوام.

خدایا شکرت که با دیدن این قسمت باگهایی در ذهنمو پیدا کردم

خدایا شکرت الان که دارم کامنتمو به پایان میرسونم سرشار از آرامش و شادی ام

خدایا شکرت‌،خدایا شکرت،خدایا شکرت

ممنونم استاد گرانقدرم

ممنونم مریم جانم

ممنونم از دوستانی که کامنت منو مطالعه میکنند و بهم لایک میدن

پروردگارم بگو از تو چجور سپاسگزاری کنم،تا دلم راضی باشه،بگم آخیش عالی سپاسگزاری کردم،که هر چه میگم خدایا شکرت باز حس میکنم کمه،کاش میشد احساسمو تووی کلمات مینوشتم.خدایا شکررررررررررررررررررررررررررت

راستی استاد دیشب خواب دیدم امریکا هستم

دوستون دارم

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    484MB
    32 دقیقه
  • فایل تصویری عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش
    143MB
    32 دقیقه
  • فایل صوتی عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش
    29MB
    32 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

709 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ناهید رحیمی تبار» در این صفحه: 2
  1. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1166 روز

    به نام الله .

    سلام به استادعزیزونازنینم .

    این فایل راقبلن گوش کرده بودم ولی ازاون جایی که این روزا،توروابط نیازبه شنیدن این آگاهی هاداشتم بازگوش کردم .حتی دانلودهم کردم که تووقتای دیگه بازم بارها گوش بدم .

    استادرابطه ی شمااستثنایی هستش .

    من که مثل شمانه دیدم ونه شنیدم.

    خب درکش هم قابل هضم برای هرکسی نیست .

    خیلی خوب بوده که شماقبل ازایجادروابط عاطفی،به درک قوانین وتغییرباورهارسیده بودید.

    که کمک بزرگی بهتون کرده .به قول خودتون دست وپایی برای ایجاد رابطه نزدیدورابطه ی فوق العاده خودش پیش اومده که هردو،ازهم احساس رضایت دارید.

    این موضوع برای کسانی که هنوزواردرابطه ی عاطفی نشدن ،عالی وخیلی عبرت برانگیزه.

    ولی برای منی که 27سال توزندگی هستم واتفاقاهردوب خاطرکمبودهامون که ب نظرعاشق هم شدیم ، تغییروجهت دهیش برای ایجاد رابطه ای که شماازش صحبت میکنید،سخته.

    حتی من دوره ی عشق ومودت راخریدم چندبارگوش کردم تاتغییراتی صورت بدم .همین کارم کردم البته .

    وانصافاهم خودم وهم همسرم خیلی روشنفکرتروبهترازقبل شدیم .

    سطح توقعاتمون خیلی پایین تراومده.

    درکمون‌نسبت به هم بیشترشده .

    آزادی ورهابودنمون هم به نسبت قبل خیلی بهترشده .

    ولی هنوزهردومون موزیانه دنبال تغییرات برای خواسته های که توروابط داریم ،هستیم .

    حالا به همسرم کاری ندارم .

    ازخودم میخام بگم .

    چون خیلی جاهاقبولش ندارم ،دلم‌میخادطبق استانداردهای من دربیاد.

    قبلنا خیلی واضح و شفاف میگفتم‌حالایابادرخاست یاباتشنج یاواضح وشفاف یادردودل کردن ،بالاخره هرطورشده متوجش میکردم .ایشون هم گاهی گوش میکردگاهی فراموش گاهی هم لجبازی و….

    امادوسالی که بااستادهستم ،کم‌پیش میادکه به خودم اجازه بدم که بگم .

    اماازطرفی وقتهایی که حالم مناسب نیس،تمام‌اون رفتارهای گذشته توذهنم میاد.البته منظورم از گذشته کارهاورفتارهای مثلن چندهفته یاهفته ی قبل هستش.

    واگرنه گذشته های دورروفراموش کردم .

    من روی خودم کارمیکنم اماالان متوجه شدم که هنوزمرضهایی تووجودخودم‌هست که نمیتونم درست رفتارکنم .

    هنوز خودخواه بازیامودارم .

    هنوزدنبال تغییرش هم هستم .چرا؟چون هنوزترسهایی تووجودم‌هست که به ایشون ربط داره.

    استادوقتی شماازروابطتون حرف میزنید فکرمی‌کنم دوست دختر،دوست پسرید.آخه هیچ روابطی رومثل شماندیدم، رفتارکنن.

    نمی‌دونم شایدانقدخوب عمل نکردم که ب نظرم رفتارهای شمایه خورده برام سنگینه .

    منظورم اینه یه جورایی نشدنیه.

    ولی یه چیزم بگم ،من تاحالادقیق دقیق حرفهاوصحبتهاوتجربیات شماروعملی نکردم .چرادروغ بگم ،صادقانه اعتراف میکنم که صد،خودموبرای زندگی نزاشتم .

    تغییر زیادداشتم حتی تغییرات زیادی از همسرم دریافت کردم ولی زندگی انقدپیچدس که هرچقدم روی خودت کارکنی بازکمه ونیازهستش که ادامه بدی.

    استادمیگن جاهایی مثل لب دریامیرن ،مریم جون هیچ مشکلی ندارن .

    مایه مهمونی ساده و معمولی میریم میآییم کلی حالمون بدمیشه به خاطر حساسیت‌هایی که داریم .

    البته استادقبول کنیدبودن تواون کشورواون شرایط خودش بی تاثیر نیست البته شماتوایران هم ازاین حساسیتهانداشتیدویادمه میگفتیدشاگرداتون را،حتی خانوما رابه آغوش میکشیدید.

    خب منی که قم زندگی میکنم هیچ وقت ازاین آزادیها،نه دیدم ونه انجام دادم طبیعتااون‌حساسیتهای زنانگی وجودخواهدداشت‌.حالاداریم روی خودمون کارمیکنیم ،فک کنم وقتی پیرمردوپیرزن شدیم این حساسیتهاازبین برن وهمه چی برامون عادی بشه .

    خودم می‌دونم این احساسی که دردرونمه ،درست نیست وخیلی تمرین کردم برام مهم نباشه ولی واقعن سخته .یه جاهایی حساسیتم میزنه بالا.

    وناراحتی بوجودمیاد.تازه منی که همسرم خوشگل نیس وقدوهیکل خفنی نداره.

    وای به حال اینکه همسرم خوشگل وهیکلی بود،دیگه فکرکنم روانی میشدم .

    بله قبول داریم وایمان هم داریم که همسرمونو،نمیقاپن ولی انگار عادت کردیم وخوشمون نمیاداوناباکس دیگه ای توتایمی خوش باشن .

    انگارتو،کتمون نمیره.

    اصلن باورهامون انقدبیمارگونس که مگه میشه حالاحالا،درسش کرد.

    ازبیس داغونیم .

    به قول استاد به احترام خودم وبرای ارزش قائل شدن به خودم نبایدگیری به این چیزهابدم وتوجهم راازاین مسائل بردارم .

    می‌دونم همه چیزتویه چیزخلاصه میشه واونم اینه که قانون رادرک کنم وایمان داشته باشم که وقتی من رهاباشم ،جهان خودش چینش درستی انجام میده ونیازی به نگرانی من نیست .

    واقعن چراهمیشه بامراقبتهامون می‌خواهیم مواظب باشیم که کسی به همسرمون چیزی نگه یارفتارخاصی نداشته باشه .چراانقدمیترسیم .

    یه وقتایی به شوخی به همسرم میگم اگه مطمئن باشم که توبرای همیشه ازمن جدامیشی ومیری سمت کس دیگه ،مشکلی نداشتم .

    ترسم اینه هم بامن باشی هم ….

    خیلی مسخرس .باورتون میشه خودم ازاین فرهنگ واحساس مزخرفی که دارم حالم بدمیشه.

    الان ازخودم‌لجم گرفته ،چراانقدخودموکوچیک میکنم .حتی به خودشم نگم .اصلن چراتوذهنم‌میاد؟!بیخودکرده میادتوذهنم ،حالم ازاین افکاربهم میخوره که مثل خوره میفته به جونمون والکی سرهیچی ،مارابه تشنج واحساس بدمیبره.

    خدایا ببخش منو،استادشماهم ببخش منو.

    حالا متوجه شدم خیلی ضعیفم .چقدم ایمانم ضعیفه.

    اعتمادبه نفسمم ضعیفه .همه چی ضعیفه .

    البته جای امیدواری هست چون میگم که به نسبت قبل خیلی تغییرکردم وخیلی بهترشدم .همین که کاریش ندارم وچیزی نمیگم ،خودش ب نظرم یه کارمثبتیه که یادگرفتم ولی اینکه ذهنم گاهی یه جاهایی درگیرمیشه ،خب جالب نیست .

    استادتوراستای تغییراتمون ،بقدری اتفاقات عجیب غریب میفته که گاهی نمی‌دونیم چکاری بهتره ؟!

    باتضادهای زیادی برخوردمیکنیم .

    ماشاالله ازهمه طرف هم نیاز به تغییرات داریم .هم توزمینه ی مالی ،هم توروابط ،هم توارتباط باخدا.

    تمرکزو،روهرچی که میزاریم ،اون یکیومیزنیم داغون میکنیم .

    استادیه وقتایی خسته میشم ،ازبس تمرکزمیگیرم که فلان کارودرست کنم یافلان عمل روانجام بدم .

    بازاینو می‌دونم اکثراتفاقات توهول ومحوراحساس خوب می‌چرخه .

    همسرم میگه ازمن راضیه وتغییرات منوخیلی دیده .هرچند خودش هم نیاز به تغییرات زیادی داره ولی نظرشو درباره ی من اینطورگفت.

    این یه کم انرژی بهم میده چون باورمیکنم که تغییراتم دیده شده .

    البته اول خودم به شخصه خوشحال میشم چون خودمم میفهمم که چ تغییراتی داشتم وچ تغییراتی نیازدارم .

    قول میدم الویتم رو،روی تمرکزبرای تغییراتم توروابط بزارم وسال جدید،بهترازامسال عمل کنم .

    اونجایی که استادگفتن من اصلن این چیزارو،خفت خواری وضعیف بودنم می‌دونم .

    واونجایی که گفتن خودتولایق بدون ،ارزشهای خودتوبالاببر،اعتمادبه نفستوبالاببر.اینازمانی رخ میده که باورداشته باشم خدایی هست که بهترازخودم به همه چی نظارت داره وحواسشبه همه چی هست.

    میخام همین جاقول بدم دخترخوبی باشم .

    نگاهم روتوروابط بیشترتغییربدم .

    من توخونه میگم: عباس منشی میخام به این قضیه نگاه کنم .

    اتفاقاامروزعصرباهمسرم سرچن تاموضوع بحث کردیم ،وآخرش بهش گفتم سال جدیدی که میادتمام سعیمومیکنم وبه همین این مسیرروادامه میدم وبااستادم تواین مسیر میمونم .بش گفتم واقعن صد،خودمومیزارم امااگرسال تموم بشه واون چیزی روکه میخام تواین روابط پیدانکنم ،ممکنه اتفاقات دیگه ای بیفته .

    اینم فهمیدم که یه جاهایی شایداتفاقات ناجالب چیزیومیخادبهم نشون بده یاعامل اتفاق خوب دیگه ای باشه امامن مثل همیشه میام وهم چیوخراب میکنم .

    ازاین طرف میگم روابط عالی میخام ازطرفی برای هرچیزی دست وپاوتقلای بیش ازحد میزنم .

    نمیزارم خداکارخودشوانجام بده .همش بگیرنگیردارم .

    منم مثل همه ی انسانها،حسرت داشتن روابط خوب رودارم .با همسرم خیلی جاها هم فرکانس هستم ولی خیلی جاها هم نیستم .

    ولی اینم می‌دونم یه جاهایی خودم کم گذاشتم وبایدبیشترتمرکزکنم تارفعشون کنم که دلم نسوزه .وحداقل به خودم ثابت کنم که همه کاری کردم همه تلاشی کردم .

    حالانتیجه روهم میسپارم به خدا.

    یاروابطم عالی میشه یاجدامیشم .

    من به نتیجه فکرنمیکنم .میخام تمرکزم روتغییراتم باشه ‌.

    کاش بتونم تمام توقعاتم راازطرف همسرم ،فراموش کنم .وفقط به خودم تمرکزکنم .

    کاش دنبال تغییرات همسرم نباشم .

    کاش این توذهنم بمونه .

    ازخدامیخام منم یه انسان موحدومتعهدومتوکل باشم تاخداوندبه هرجایی هدایتم کرد،نگم چرا؟

    استادجونم ممنون ومرسی که الگوهای مناسبی مثل شماومریم جون هست که نزارن ماتومسیراشتباهی بریم .

    سپاسگزارخداوندی هستم که منودرمسیرهدایت می‌کنه.

    ازشمااستادعزیزم هم نهایت سپاس رودارم .

    عاشقتونم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1166 روز

    به نام خدایی که زوجین راافرید.

    سلام به استادعزیزودوست داشتنی وبافهمم .

    اول بگم که من ،دوره ی عشق ومدت راچندماهه پیش خریدم و به شدت دارم روش کارمیکنم .

    اتفاقا قبل ازخریدمدخیلی مشتاق بودم که ببینم استادبرای ایجاد روابط خوب و سالم چه صحبتهاوتجربه هایی میخان ارائه بدن.وبعدازگوش کردن این دوره متوجه شدم که باافکاروباورهای غلط واشتباه ،توزندگیمون چقدبه بیراهه کشیده شدیم وبه خاطرهمون افکار،چقدازهم دو شدیم هرچند که ظاهراً کنارهم بودیم.

    الحق والنصاف ،این دوره دیدمنوبه شخصه به زندگی و روابط با همسرم ،کلی تغییر داد.خب برای شروع کاری به همسرم نداشتم وبایدتمام اطلاعات و تجربه های جدید،راروی خودم پیاده میکردم بدون کنترل همسرم و بدون دخالت وگله ازرفتارهاومنشهای ایشون .

    ظاهراسخت بود ولی بدون عجله وبایه کم صبوری ،باانگیزه ی رسیدن به آرامش،واحساس خوشبختی کردن،حرکت والاس خودم را شروع کردم .

    راستش ازوضعیتی که توش بودیم خسته شده بودم ،ونیازداشتم به یه تغییراساسی ،ونمیدونستم چطوری وچه جوری .وجالتراینکه دورو،ورمون هم حتی یه زوج خوشبختی که بتونم تاییدشون کنم هم،نمی دیدم.که بخام ازیه نفرالگوبرداری کنم .البته پیش میومدکه نکات اخلاقی مثبتی از لحاظ روابط ببینم اما اینکه همه جوره اوکی باشن ،نه متاسفانه هیچ کس را ندیدم ،جزاستادعزیزم.

    استاد ،چندماه اول که توسریالهاوسفرهاتون روابط بین شماوعزیزدلتونو،دیدم ،مشتاق شدم دوره ی عشق ومودت رابخرم .واقعاروابط شماموردتاییدمن هست.ومن ازشماالگوبرداری خواهم کردتابه نتایجی که شمارسیدیدمنم به همون درک و فهم برسم.

    استادتوهمین فایل ،خیلی قشنگ و کامل توضیح دادن که یه روابط خوب به چه معنامیتونه باشه .

    مابقدری ،غرق درباورهاوعقایدقبلی خودمون بودیم که هیچ وقت فکر نمی کردیم برا،ایجادیه رابطه ی خوب باورهای درست دیگه ای وجوددارند که ماازاونها،بی اطلاعیم.وبریم دنبالش .همیشه درپس ،افکارمون فقط تغییر دادن طرف مقابلمون بودتامابه رابطه ی خوب برسیم . در واقع کاملاخودخواهانه به قضیه نگاه میکردیم.

    از عشق هم نگم براتون که استاد هم خوب توضیح دادن.هرچی نگرانی وزورگویی بود،اسمشومیزاشتیم ،عشق اینکه من عاشقتم نمی‌زارم جایی بری ،کاری بکنی و هزاران خط و نشون های دیگه.چیزی که ماازعشق درک کرده بودیم فقط امرونهی کردن طرف مقابلمون بود.توقرنطیه وزندانی کردن طرف مقابل.

    من به شخصه نمی‌دونستم توروابط ،ایمان داشتن به خدا،خیلی کارسازوراه حل مناسب و خوبیه.

    خیلی خوشحالم که دارم روباورهاوترسهاونگرانیهای بی موردی کارمیکنم ودلم میخادعشق واقعی راپیداکنم .از انجام کارهای تحمیلی چ از جانب خودم وچ از جانب همسرم ،همگی روتغییربدیم.البته اول خودم تغییربدم تااونم به خودی خودش تغییر کنه.

    خیلی جالب بود برام که استادگفتن،وقتی نگران روابطی ،ینی ایمان به وجودپروردگارت نداری ،که اونورهاکنی وازادبزاری ،مافکرمیکردیم باخط ونشونهای ماوبااجازه ندادن هامون بابت آزادی ،داریم طرف مقابل را تحت کنترل خودمون درمیاریم وهمه چی خوب و عالی داره پیش میره ،درحالیکه بااین افکارورفتارهامون ،دروغهاومخفی کاری هامون روبیشترمیکردیم .

    لذت بردن هرچیزی توروابط ،اختیاری نبوداتفاقابرعکس زوری ودرچارچوبها،بود.اسمشم گذاشتیم قانون های زندگی درست .ونگهداری ومراقبت از همدیگه.

    درحالیکه داریم می بینیم که چقدازهم فراری هستیم وازترس خیلی از مسائل ،داریم کوتاه می‌آییم.

    استادچقدزیباگفتن،که هر فردی توروابط باید خودش سرشاراز توانمندی .

    آزادی استقلال .

    موحدوتوحیدی باشه.

    و احترام به عقاید هم بزارن

    همدیگرومحدودنکنن.

    به علایق و سلیقه های هم احترام بزارن.

    همدیگر،روکنترل نکنن .

    فکر کنم خیلی ازماها،همه ی اینکارا،رایاانجام ندادیم یااگرم بوده قلبی وباعشق نبوده .می‌تونه آرزوی ترسم باشه یا طبق گفته هاوشنیده هامون ازفرهنگمون .

    بله هرجازوریاترس یاحکمرانی وجود داشته باشه نباید توقع بیشتری جزفرارازاون محیط یااون طرف داشت .خیلی ازماها،ظاهرا،توزندگی هامون هستیم ،ولی دلامون جای دیگس .

    هرکدام هم هزاران بار،احساساتمون رابرای هم بازگوکردیم ولی به علت اینکه از قوانین وچارچوبهای درست زندگی اطلاعاتی نداشتیم،نتونستیم کمکمی بهم کنیم و فقط به مشاجره هامون ادامه دادیم .وهرکدوم طرف مقابلشو،سرکوب کرده و خواسته تغییر کنه .

    به ماگفته شده بوداگرمسلمانید،زنهابایدازمردهااطاعت کنن و هرکاری بدون اجازه واذن اونا،حرام می‌باشد.

    خب همین باور،تمام قدرت و آزادی رابه مردها داده ،وباعث شده دقیقاخیلی جاها،مثل برده باهاشون برخورد بشه .

    چیزی که من دیدم وحس کردم همین مسئله باعث شده تاخانوماازمردهاشون فاصله بگیرن ویاوقتهایی متنفربشن .

    کاش این فرهنگی که استادازروابط میگن ،توکشورماجامی افتاد.البته اگه تک تک ما،هرکدوم پای بند قوانین جدیدی که استاد میگن باشیم ،به مرورکم کم شایدجابیفته .

    حداقل بچه هامون که یادمی گیرن .وخودمون اززندگی و روابط لذت میبریم .

    ازاین جمله استاد خیلی خوشم اومد که گفتن( من اگر دنبال آدم مناسبی هستم ،ببینم آیا خودم آدم مناسبی هستم ؟).

    دقیقاً خود،من به خاطر این جمله ،یه نگاهی به خودم کردم و دیدم که بسیاری ازرفتارهاوکردارهای خودم توروابط،خیلی اشتباه و نادرست ونامناسب هستن.

    بی سروصدا،شروع به تغییرات خودم کردم .اول خودم اصلاح بشم بعدازکسی توقع تغییرداشته باشم.

    منم خیلی جاهازورگفتم ،آزادی همسرموگرفتم ،باورهاوعقایدتحمیلی ازش خاستم ،توانمندیهاشوسرکوب کردم،سلیقه و علایق خودموتحملش کردم ،بنده خداروخیلی جاهامحدودکردم،خیلی جاهابهش بی احترامی هم کردم .🙈

    بله متاسفانه منم خیلی بلاها،سرهمسرم اووردم که خیلی راحت ازش گذشتم .ومیام انتقادازایشون میکنم که تومردخیلی خوبی نیستی به این دلیل واین دلیل….

    ماهاخیلی جاها،تمرکزوتوجهمون به همسرامونه بدون اینکه یه نگاهی هم به رفتارهاوکارای خودمون بندازیم .حالاکه به این درک رسیدم و دوره ی عشق ومودت را خریدم ،بقدری ،گوش میدم تا تغییرات خودم را ببینم .

    خداروشکردرعرض همین چندماه ،تغییرات زیادی کردم و به وضوح تغییرات همسرم راهم می بینم .

    باز،درحال حاضرمن به تغییرات ایشون کاری ندارم و تمام سهیم برتغییرات خودمه .باورکنیدانقدم لذت میبرم وباهرتغییر،خودم به وجدمیام که تونستم جهت افکارهای قبلیم ،حرکت کنم.

    احساس میکنم چقدفهم ودرکم نسبت به زندگی بیشترشده،چقدباشعورتروباشخصیت ترشدم.

    حالا متوجه میشم که احترام هرکس دست خودشه ،ینی چی.

    من به جهان فرکانسهای مثبت میدم .از جهان هم خوبیهاوزیبایی های زیادی دریافت میکنم .

    هرنگرانی ای که ازطرف همسرم هم داشتم رارهامیکنم وبااطمینان خاطر به دستان خداوندمی سپارم.

    سعی میکنم ایشون رارهاوآزادبزارم .ازاین به بعد به حق و حقوق وعقایدوسلیقه ی ایشون احترام می‌زارم .

    شاید باورتون نشه ایشون هم متقابلاهمین احساسات را نسبت به من تغییردادن .

    به جای دست وپازدنهای الکی وامرونهی های بیهوده،میام توکل وایمانم رابه خداافزایش میدم تا همه چیز را همانطور که میخام ،بدون حرص و جوش کردن ،بدست بیارم .

    پس تمام توجه ،وتمرکزمون فقط روی خودمون باشه اگر می‌خواهیم همه چیز درست وعالی پیش بره.

    نگیدنمیشه من یه خانم کاملاخودخواه وبی منطقی بودم توهمه ی جوانب زندگی .ولی خسته شدم ازاین سبک زندگی که انقدتوش احساسات بدی را تجربه میکردم .نه راه پس میرفتم ونه راه پیش .

    فهمیدم که روش زندگیم کاملا،غلطه .وخودم باید دست بکاربشم اگر به نتیجه خاصی نرسیدم بعد تصمیم عاقلانه، برای جدایی بگیرم .

    که خداروشکرتمام افکارسمی ازذهنم بیرون رفت ومتوجه شدم که زندگی من می‌تونه سرشارازعشق ومحبت باشه .این خودم بودم که پاپس می کشیدم وغافل بودم .

    خداروشکرمیکنم و سپاسگزارش هستم که تونستم همت کنم وخودم زندگیموبازسازی کنم والان ازموفقیتم خوشحالم و به خودم هزاران آفرین میگم .

    آرامشی هم که بدست اووردیم خدارابی نهایت شاکرم .

    از استاد عزیزم هم، که عامل تغییرات من بوده و باعث شده کلی اتفاقات خوب توزندگیم بوجودبیادهم بینهایت سپاسگزارهستم .

    حتمن توکامنت های بعدی ازموفقیتهام می‌نویسم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: