عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش - صفحه 11

709 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعيده فاضلى گفته:
    مدت عضویت: 1854 روز

    به نام یکتایى که در مسلک ومنش خود هیچ اجبارى را در پذیرفتن قوانینش ندارد وهرکس به اندازه ى درک خود او را مى فهمد…

    سلام سلام استاد عزیز عیدتون مبارک🌹🌹

    چقدر عالى که وقتى در ذهنم سوأل مى کنم میبینم یهو به جوابش هدایت شدم و چه جوابى چقدر خوب که کم کم دارم یاد مى گیرم فرکانس وباور یعنى چى ؟؟؟

    دوشب پیش از خودم وقت خواب پرسیدم مدتهاى زیادى هست که وارد رابطه با کسى نشدم چراودلیلش هم خیلى مفصله که خود همون مسئله باعث شد آروم آروم وقتى خدا دید من آمادگى این رو دارم که در همه ى جنبه هاى زندگیم رشد کنم وتغییر خوبى داشته باشم با استاد آشنا شدم بارها هم فکر کردم چرا به این سایت هدایت شدم وبارها خداوند بهم گفت چون خودت خواستى ومن اجابت کردم واین راه براى تو باز است تا خیلى خوب به آنچه میخواهى وهمیشه میخواستى هدایت شوى وبرسى درباره مقایله با ترس گفتید ودقیقاً زمانى که من انتخاب کردم حتى اگر از کمترین امکانات برخوردار هستم باید این استقلال را بپذیرم تا هر آنچه بد است یا هر آنچه که نباید در زندگیم باشد تغییر کندترسهایم شبیه یک هاله ى کمرنگى شد که تنها مى توانم بگویم خدایا شکرت آنها دیگر نیستند ومن اما هستم من شبهایى را پشت سر گذاشتم که تنها نامى که بر زبان مى آوردم نام خدا بود اما درک نمى کردم چگونه مى توان براحتى خودت را ومسائلت را وروابطت را بسپارى به خدا مثلاً مادرم که بسیار به من وابسته بود وباید به اقناع میرسید که من مى خواهم حتى فعلاً از اوهم دور باشم کار سختى بود ودقیقاً یادم مى آید وقتى اتاقم را خالى کردم وداشتم آخرین وسیله را بر مى داشتم مادرم چشمانش پر از اشک شد ولى من باید انتخاب مى کردم چون اگر مى خواستم در همان وضعیت سابق بمانم قطعاً اکنون اینجا وبه این شکل نبودم شاید آن موقع وقتى به مادرم مى گفتم نمیخواهم در این محیط بمانم چون دارم اذیت مى شوم از قانون خدا وحرف خدا چیزى مى گفتم خود هم باور نداشتم که چه در درون من است که میخواهد من بروم اما اکنون از راهى که انتخاب کردم راضى هستم هرچند باز هم میخواهم بیشتر وبیشتر باشد این تغییر وتحول من .اویل روزهایم وشبهایم براى مادرم دعا مى کردم به آرامش برسد مادرم گاه میگفت پیشم بمان آن هم بهاط این بود که آن یکى خواهرم به زندگى شبانه اش عادت کرده ومادرم از تنها بودن خود مى ترسید من هم به او میگفتم باور کن برایم سخت است تو ایمانت به خدا باشد آیه الکرسى را بخوان شکر خدا اطرافمان همسایگان خوبى هستند وووومن چگونه مى توانم یک انسان هفتاد ساله را تغییر دهم نمیتوانم فهمیدم که نمیتوانم وسپرده ام به خدا من دیدم نمى شود اگر مادرم خودش دنبال آرامش نیست به او آرامش بدهم …اکنون دیگر به شکل کامل به خدا سپرده ام او انیس تنهایى بندگانش است چون من دقیقاً این چیز را در زندگیم احساس کردم البته دیگران هم در لباس شیطان یا وابستگى هاى بى خود سعى کردند جورى رفتار کنند که تو مسئول مادرت هستى واگر براى او اتفاقى بیفتد تو مقصر هستى در جامعه هم همیشه این مسائل سبب مى شود که تو فکر کنى راه درست این است که همیشه به نیاز دیگران یا علاقه ى آنها پاسخ بدهى ولى در واقع آنها تو را به سمتى که خودشان مى خواهند هدایت میکنند در واقع تو مهم نیستى واین براى آن است که رابطه تو با خودت رابطه ى خوبى نیست وترسهایت هم عاملى براى نداشتن اعتماد به خودت است براى همین مجبور مى شوى بپذیرى که این روابطت درست است در حالیکه اینطور نیست .

    از وابستگى هایم خیلى کم کردم خیلى وقتها مى شنیدم مادرم تنها است فقط مى گفتم خدایا او را به تو سپردم روزهاى نخست خیلى با خودم یک به دو مى کردم که الان چه مى شود یا اینکه آیا به قدر کافى خودم روى خودم کار کرده ام که بخواهم مادرم از وابستگى به من رها شود وفقط مادرم هم نبود آدمهاى دیگر روابط دیگر من به مادرم فقط مى توانستم بگویم تو مسئولیتى نسبت به من ندارى ولى جواب این بود که مگر مى شود میگفتم بله دیگر نباید به این فکر کنى نهار من چیست در سرما وگرما چه میکنم چگونه از پس کارهایم بر مى آیم من هنوز نمى دانستم این وابستگى است نه محبت …در زندگیم مسائلى پیش آمد که آهسته آهسته مرا از شر روابط مخرب رها کرد از اینکه واقعاً کسى باید در زندگیت باشد که مطابق خواست تو رفتار کند محال است چنین اتفاقى بیفتد یا همان گفتگویى که حرفش را زدید خاطرم است خواستگارى داشتم که مى خواست در بعضى مسائل تغییر کنم وآن موقع من فقط درکم از موضوع این بود که اگر من ایده آل نیستم نیازى نیست این رابطه ادامه داشته باشد ودقیقاً حتى یادم مى آید به او مهلت فکر کردن ندادم ولى او از من خواست بیشتر فکر کند من باید براى چه کسى واقعاً تغییر کنم اگر خودم مهم نباشم حالا میدانم باید اول خودم را آماده ى دریافت بهترین رابطه کنم که البته در این مدت همین بوده وبراى همین اینجا حرف مى زنم ولى الان بهتر مى فهمم که چه کسى هستم وچه کسانى را در مدار خود میخواهم هرچند هنوز وارد رابطه اى نشدم که نتیجه را ببینم ولى دلگرم هستم چون در خیلى مسائل رشد کردم وخیلى از وابستگى ها ونگرانى ها دیگر در زندگیم معنایى ندارد چند مدت پیش چون مادرم زمان بیشترى تنها بود وقتى خواستم پیش او بروم به خودم گفتم من مى روم تا تجربه ى خوبى را کنار مادرم داشته باشم وهمین هم شد وحتى آغاز ورود من به سایت به آن زمان برمى گردد درباره خاطرات بچگى مادرم باهم نشستیم وحرف مى زدیم ولذت مى بردیم بدون هیچ دلسوزى نسبت به مادرم اجازه دادم حتى اگر داروى خود را فراموش مى کندخودش متوجه شود .به مادرم انگیزه مى دادم ودرباره ى یافته هاى جدید زندگیم با هم گپ میزدیم یک روز او غذا درست میکرد یک روز من مثل دو رفیق واین شد من فهمیدم بسیارى از عواطفم در قبال مادرم درست نبود شاید براى همین بود که او بسیار به من احساس نیاز میکرد وحتى به این شکل بود که فکر من را درباره ى سبک زندگیم زیر سوأل مى برد فهمیدم که رابطه این نیست که تو براى کسى تمام وقت باشى یا تمام تمرکزت آرامش او باشد او خود مى تواند زندگى خود را اداره کند او خود باید بتواند شرایط را به نفع خود تیدیل کند این فایل شما روشنگرى بسیارى براى من دارد من که در ابتداى راه هستم من که هذیونهاى زیادى در ذهن دارم بسیار بسیار

    تازه من امروز که شروع کردم به یادگیرى وقتى اومدم دیدم فایل دان نمى شود باز سعى کردم وخب باز نمى شد ومن رفتم قسمت سوأل درباره ى مسائل فنى سایت از اونجایى که دو روز بود نتم جورى بود که هیچ برنامه اى باز نمى شد چون به جواب نرسیدم فهمیدم بهتر بیخیال بشم وموضوع رو سپردم به خدا یهو خدا بهم گفت بزن رو قسمت فایل صوتى که دیدم خیلى عالى همه چیز اوکى شد و من تونستم از فایل جدید شما بهترین استفاده را ببرم

    خدا روشکر که خداوند همیشه هدایتگر بى منتى بوده وهست وخواهد بود واینکه خیلى حرفهاى شما همانى بود که در زندگى من وجود داشت وهنوز هم کمى هست اما نسبت به گذشته خیلى بهتر شده ام

    استاد عزیزم حالا میدانم بارها وبارها وقتى به باغ اندیشه ى شما خود را مهمان میکنم به تار وپود تمام آنچه که مى گویید ایمان بیاورم هر روز ایمان من به درست بودن این راه بیشتر مى شود هر روز بهتر آرام تر بدون وابستگى ودر کمال عشق ورزیدن به خود ودیگران والبته کنترل ذهن والبته پس مى شود تا به رابطه دلخواه برسم پس مى شود

    🌹سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مرضیه سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 2025 روز

    سلام استاد عزیز من نه فایل رو دیدم نه متن رو خوندم چون همسر منم سید هستن چندروزه کار خونه دارم سرم شلوغه

    فقط اومدم ازصمیم قلبم عیدتون رو تبریک بگم

    استاد عزیزم سید بزرگوار زندگی منو شما تغیر دادی به لطف هدایت خدای عزیزم

    عید بندگیتون مبارک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مهری مردمی گفته:
    مدت عضویت: 2057 روز

    سلام

    استادعزیزومریم خانم مهربان

    ازصبح میخواستم دوباره تودفترم بنویسم که من چجورآدمی رومیخوام که تورابطه بامن باشه میخواستم دوباره به خودم یادآوری کنم چجورآدمی رومیخوای که الان برخوردکردم به فایل عشق واقعی استاد

    وقتی فایل استادرودانلودکردم ونشستم به دیدن باهرکلام استادفقط میخواستم فریادبزنم ایناصحبت هاحقیقت محضه، دفترم روبرداشتم وشروع کردم به نوشتن، واشک شوق ولبخندی ازسرذوق میزدم که ببین میشود، امکان دارد، خدابی نهایت بزرگه وهرآنچه لیاقتش روداشته باشی سرراهت قرارمیده، فقط خودت روبالابکش ظرفت روبزرگ کن، دیدت به جهان وخدابزرگترکن خداوندمیدهد، خداحسودنیست بهترین هاروبهت خواهددادباورهاتودرست کن

    فقط تو۳۲دقیقه ی فایل من خداروشکرمیکردم که استادومریم جان عزیزروسرراه ماقرارداده اند

    ازتون واقعاممنونم که همه ی تلاش تون روبکاربستین برابالابردن آگاهی های ما

    خیلی خیلی ممنونم، ازخداوندبرایتان خیردنیاوآخرت روخواهانم

    همیشه مریم جان شماروتحسین میکنم بابت اینکه اینقدرمداربالایی داشتیدکه تونستیدبه این موقعیت دست پیداکنید، آفرین برشما

    راستی مریم جان چندماه پیش خواب دیدم شمااومدیدویک سری برگه به دست من وچندین نفرازبچه های سایت دادیدودقیقاگفتین تکامل تون روطی کنیدمیام دنبالتون ومیبرمتون فقط حیرون مونده بودم به خوابم

    به امیداونروز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سعید اکبری گفته:
    مدت عضویت: 3796 روز

    به نام صاحب عشق

    به نام خداوند کریم

    سلام استاد عزیز و سرکار خانم شایسته

    خداوند رو سپاسگزارم بابت این فرصت عالی که به من داد تا این سخنان رو بشنوم تا هدایتی باشد از فضل پروردگار برای من

    اول از همه تشکر ویژه از خانم شایسته که سریال زندگی در بهشت رو با ذوق و شوق تهیه میکنن و این زیبایی ها و این آموزه ها رو با ما به اشتراک میذارن ، بسیار سپاسگزارم بابت زمانی که میذارید و عشقی که به خرج میدید.

    هر بار که قسمتی از سریال فوق العاده زندگی در بهشت رو میبینم و رابطه زیبای شما رو میبینم ، تحسین میکنم و لذت میبرم ، عشق بی نظیر شما که در سراسر سریال جاری هست و من از این رابطه فوق العاده لذت میبرم و خداوند رو شکر میکنم و به خودم میگم : وقتی چنین رابطه ای با این سطح اطمینان و زیبایی و آزادی وجود دارد ، پس من هم میتونم داشته باشم ، میشود برای من هم اتفاق بیوفتد و مطمئنم خواهد افتاد چون آگاهانه خودم را در فضای فرکانسی مناسب قرار دادم ، با تحسین کردن روابط عالی با دنبال الگو مناسب گشتن با تجسم بی نظیر یک رابطه فوق العاده ، با نوشتن مشخصات شخصی که خداوند برای من میاره و مطالعه پی در پی اون نوشته ها و سپاسگزار بودن از خداوند برای چنین شخص فوق العاده ای که وارد زندگی من کرده .

    و همواره حسی از درون من میگه : من هواتو دارم رو من حساب کن که اگر این کار رو بکنی دیگه نه ترسی داری و نه غمگین میشوی

    انقدر این روزها خودم رو مشغول کارهای مهم و اساسی و تمرکز بر روی خواسته ها و زیبایی و نکات مثبت زندگیم کردم که به لطف الله خبرهای ناخوشایند و ناجالب رو نمیشنوم ، بطوری که یکی از دوستانم درمورد یک اتفاقی داشت با من صحبت میکرد ، من اولش متوجه نمیشدم در مورد چی حرف میزنه بعد وقتی فهمید من خبر ندارم تعجب کرد که فلان اتفاق افتاده و من کاملا ازش بیخبر بودم اما کل کشور درگیرش بودن . من نه روزنامه میخونم و نه اخبار تلوزیون نگاه میکنم . و اصلا هم برام مهم نبود چون تاثیری توی زندگی من نداشت و من کاملا شاد و پر انرژی بر روی برنامه های خودم کار و تمرکز میکردم .

    چندین اصل رو هم بصورت روزانه برای خودم تعیین کردم که یکی از آنها ، گوش دادن مداوم به یکی از فایلهای شما در روز است . خودم رو دارم جدا میکنم از بدنه جامعه ، جامعه ای که اکثریتش دائما تمرکزش بر روی ناخواسته ها و خلأ ها و نازیبایی هاست. جامعه ای که روابطشون رو بر اساس وابستگی و نگرانی پایه گذاری میکنه ، جامعه ای که پر از شک و تردید و بی ایمانی هست و شرک رو ترویج میده .

    حالا که به خوبی میدونم من خالق زندگیم هستم و خداوند جهان رو مسخر من کرده ، آگاهانه زندگیم رو اون طوری میسازم که دوست دارم و ازش لذت میبرم ، روابطی رو ایجاد میکنم با افرادی بسیار مناسب و فوق العاده ( البته به صورت هدایتی ) که از بودن با آنها لذت میبرم و نیازی نیست من خودم رو برای اونها عوض کنم و نه آنها برای من تغییر کنن یا من زور بزنم برای تغییرشون

    امیدوارم استاد عزیز همواره با خانم شایسته در یک مدار باشید و باهم سطح مدارتون بالاتر برود و در نهایت خوشبختی و شادی در کنار هم زندگی کنید و از با هم بودن لذت ببرید و آرامش داشته باشید ، که من واقعا از تماشای رابطه عالی شما لذت میبرم و درس میگیرم .

    تا اینجا هر چی نوشتم دلی بود و خودش میومد ، اصلا ذهنیتی براش نداشتم فقط حسم گفت برو بنویس

    در پناه فرمانروای جهان باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    پریا گفته:
    مدت عضویت: 3081 روز

    از صبح تا الان ۳ بار دیدم این فایل رو و با اینکه ظاهرش در مورد روابط هست،چقد در باطنش حرفای اساسی داره از توحید و نحوه ی حقیقت زندگی و فکر خدارو بخونیم

    …..اصن ادم نمیتونه اون ادراکی ک بهش میاد از این فایل رو بنویسه

    واقعا ممنونم بخاطر اون حرفای اساسیتون ک مربوط میشه ب رابطه ما با کل جهانِ فیزیکی حالا در شکل انسان ها یا دارایی ها و….

    همینجور یسری جملاتتون مرور میشه توی سرم

    دوباره کامنت دادم ک حسابی تشکر کرده باشم

    حتی از متن انتخابی واسه این فایل! مخصوصا در مورد تغییرات مریم جون ک منم متوجهش شده بودم و اصن شما دونفر هر چی جلوتر میرید ادمای جذاب تری میشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    محمد زلفی گفته:
    مدت عضویت: 2802 روز

    سلام سلام

    عالی بود استاد همونی که امروز صبح بیداری دلم می خواست بشنوه و به همین خاطر به سایت سر زدم.

    این فایل تاییدی بر “مهم بودن افکار تو روابطه اونم افکار یا باورهای درست، پاک” ولی بدون آگاهی و تکرار ، حاشیه ها بلد میشن و از مسیر منحرف میشیم هر چند که ناخوداگاه افکار درستی داشته باشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    روح اله عبداللهی گفته:
    مدت عضویت: 3994 روز

    استاد جان همان پدیده که من کل دارایی ام را که ۳۰ میلیون بود در سال ۹۳ طمع کردم و آنجا گذاشتم الان سهام توسعه وارد فرابورس شده و سهام ابنیه هم قابل خرید و فروش است. قیمت کل سهامم به ۱۵۰ میلیون رسیده. فکرش را بکنید استاد من اول سال ۲۰ میلیون دارایی داشتم. اول سال پیش ۵ میلیون داشتم. الان با سکه هایم ۳۷ میلیون دارم. با سهامم حدود ۱۹۰ میلیون می شود. با اینکه پول زیادی هم خرج کردم. من می دانم که اینها اتفاقی نیستند. اینها تاثیر دوره عزت نفس و دوره های دیگر است.

    البته صحبتهای شما در این فایل من را یاد زمانی انداخت که در سفر به دور آمریکا مریم خانم به تنهایی به فروشگاه والمارت رفته بود و برای خودش لباس فکر و مقداری مواد غذایی هم برای همه خرید. نمی دانم شاید به این دلیل که ایشان دوست شماست فکر کردم که چطور حساب و کتاب می کنید. مثلا وقتی خانم شایسته چیزی برای خودش می خرد از جیب خودش می دهد یا از جیب شما؟ آیا وقتی ایشان چیزهایی از حساب شما می خرد باید به شما بگوید چقدر خریده تا حساب پولتان دستتان باشد. مثلا اگر خانم شایسته با کارت شما برای خودش یک گردنبند طلا بخرد واکنش شما چیست؟ اصلا شاید خانم شایسته از کارت خودش می پردازد و بعد با شما حساب و کتاب می کند. راستش فکر نمی کنم حوصله این حسابها را داشته باشید. من فکر می کنم شما و ایشان آزادتر و رهاتر از این حرفها هستید. و اعتمادی که به یکدیگر دارید باعث شده همه رمزهایتان را به یکدیگر بگویید. به خاطر این است که دارایی تان را به خدا و نه به کس دیگر می سپارید. البته من درک خودم را می گویم و احساس می کنم با جایگاه شما فاصله فرکانسی ام زیاد است و نمی توانم درکتان کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سلما مصدق گفته:
    مدت عضویت: 2785 روز

    سلام به استاد عزیزم و عشق زیبای استادم مریم شایسته نازنین ❤❤

    استاد میدونین من به یه نکته جالبی پی بردم!

    روح ما اگه پاک نگهش داشته باشیم درست و غلط رو تشخیص میده و از طریق احساسموت بهمون میگه که کدوم رفتارمون درسته کدوم غلط

    همون آیه فالهمها فجورها و تقواها

    امااا ما خیلی وقتا تحت تاثیر اکثریت افراد اطرافمون از جمله رسانه ها قرار میگیریم و به این نتیجه میرسیم که عه اگه همه دارن اینطوری رفتار میکنن لابد این رفتار درستیه!

    یه مثال از خودم میزنم:

    مثلا من کلا از بچگی آدمی بودم که خیلی دلتنگ نمیشدم و وابسته نبودم!

    وقتی دانشگاه یه شهر دیگه قبول شدم و از خانواده ام دور شدم، دوستام تعجب میکردن که من چقدر ریلکسم که انقدر کم به خونواده ام زنگ میزنم یا دیر به دیر میرم دیدنشون! و حتی بهم میگفتن تو چقدر سنگدلی! 🙄

    و من کم کم باور کردم که شاید رفتار من اشتباهه و سعی میکردم که طبق نظر دیگران رفتار کنم ولی بازم ته قلبم یه حسی میگفت اون کاری که خودت فکر میکنی درسته رو انجام بده!

    یه مثال دیگه در مورد رابطه عاشقانه: من انقدر الگوهایی دیدم که دلتنگ شدن و نگران شدن رو به معنی دوست داشتن میدونستن، با اینکه روحم دوست نداشت دلتنگ و نگران کسی باشم، اما تحت تاثیر دیگران قرار گرفتم و این مفهوم اشتباه از عشق تو مخم رفت! وگرنه خودم ذاتا آدم وابسته و نگرانی نبودم!

    مثلا هیچوقت عادت نداشتم که وقتی میرسم خبر بدم که رسیدم یا برعکس از طرف مقابلم بخوام که به محض اینکه رسیدی خبر بده نگران میشم!

    و اما در مورد چک کردن گوشی موبایل بارهااا از دیگران شنیدم که گوشی موبایل مثل مسواکه و طرف مقابل شاید یه چیز شخصی تو گوشیش داشته باشه که تو حق نداری بدونی! یعنی پنهان کاری رو طبیعی جلوه میدادن!

    و یه مورد عجیبتر اینکه همون دیگران داشتن رابطه دوم یا حتی چندم پنهانی رو هم یه موضوع عادی میدونستن!😱 روح من میدونست این اشتباهه بخاطر همین سریع خودشو در احساس بدم نشون میداد!

    خب این دیگران خیلی باورهای مخربی رو وارد مخ ما کردن! علت اینکه دیگران روی ما تاثیر میذارن اینه که ما اعتماد به نفس و سبک شخصی نداریم و فکر میکنیم دیگران بیشتر از ما میفهمن!🙃

    وقتی فهمیدم چقدر ممکنه دیگران ورودی های نامناسب وارد ذهنم کنن، ورودیهامو فیلتر و روی اعتماد به نفسم بیشتر کار کردم تا سبک شخصی خودمو داشته باشم و به آگاهی های روح خودم بیشتر اعتماد کنم تا هدایت بشم!

    خدایا شکرت بخاطر این آگاهی های ناب دوره عشق و مودت!

    این دوره از جلسه اول یه قانون بیییییییینهایت ساده رو بهمون یادآوری میکنه که: اگر میخوایم رابطه خوبی داشته باشیم فقط و فقط کافیه روی باورهای “خودمون” کار کنیم و به تمام مسائل به دید مثبت بنگریم تا به احساس آرامش برسیم. فقط وقتی آرامش داشته باشیم هدایت میشیم! چون هیچوقت توی احساس پریشونی به مسیر خواسته هامون هدایت نمیشیم!

    پس تنهااااا وظیفه ما اینکه که احساس خودمونو خوب نگه داریم و به ثبات فرکانسی برسیم!

    در یک کلام اگه میخوایم با یه آدم مناسب رابطه داشته باشیم باید خودمون آدم مناسبی باشیم!

    همون خداوندی که کل جهان رو مدیریت میکنه میتونه رابطه ما رو هم مدیریت کنه! یعنی خداوند ویژگی های دلخواه طرف مقابل رو برای ما برانگیخته میکنه بدون اینکه ما بخوایم به زور و تقلا اون فرد رو مطابق میلمون تغییر بدیم!

    این یعنی اعتماد به خدا، اعتماد به قدرت و هوش بینهایت خداوند!

    خدایا میلیاردها بار شکرت که تونستم این دوره رو بخرم و ذهنمو با ورودی های ناب الهی تغذیه کنم!

    هر بار که از مسیر درست منحرف میشم و تضادی تو روابطم پیش میاد سریع میرم آگاهی های این دوره رو مرور میکنم و قانون هر بار جواب می دهد!❤😃✌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    نظری گفته:
    مدت عضویت: 2689 روز

    سلام بر استاد عزیز و‌فرستاده خدا برای من ، خدا چنان عشقی به من داده استاد که هیچ وقت نگران هیچ چیز تا بحال نسبت به همدیگر نبوده و نیستیم . خدا رو هزاران مرتبه شکر .هرچی در فکر من میاد همان لحظه عشقم به زبان میاره یا بر عکس دو‌طرفه هستش و خدا رو شکر هیچ مشکلی نداریم .الحمدلله و حدود ۱۸ ساله در کنار هم هستیم ، من بسیار ثروتمند هستم در تمام جوانب و به کمک خدا وفرستاده اش استاد عزیز ، وتنها از لحاظ پولی و‌مالی ضعیف بودم و‌باورهای نادرستی داشتم و بی نهایت شکر به لطف خدا و‌کمک شما آن هم خیلی بر طرف شده و‌‌ رو‌به عالی شدنه ، خدا به شما استاد عزیز عمر طولانی عطا بفرماید و‌همیشه شاد و‌سالم و‌ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: