عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش - صفحه 18

709 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1876 روز

    خدایا شکر ت که منو به اکاهی ها وصل کردی دراین شرایط تضاد منو راهنمایی کردی به سایت استاد عباس منش خدا یا شکرت که دستم میگیری ورهام نمیکنی خدایا شکرت که قوانین الهیت بدون تغییر الهی شکرت که پذیرفتم خودم مسئول زندگیم عستم خودم وباورهای نامناسبم الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    مهلا غیاثوند گفته:
    مدت عضویت: 1913 روز

    سلام به خدای مهربانم

    و سلام به استاد نازنینم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    به قول شما لطف و هدایت خدارو ببین …

    چند وقت پیش عزیزی لینک این فایل رو برای من فرستاده بود و من هنوز ندیده بودمش …

    من همیشه حتی از قبل از آشنایی باشما درباره ویژگی های شخص موردنظرم مینوشتم هرچه که میخواستم رو مینوشتم و مینوشتم و البته افرادی هم با برخی از این ویژگیها پیدا میشدن و مثلا رابطه ای تشکیل میشد اما همیشه و همیشه تمام رابطه هام تو دیوار بود و منم که پر از خلا و ضعف پر از دوست نداشتن خودم با یه دنیا ماسک و غرور از این رابطه سرخورده وارد رابطه دیگه ای میشدم آخرین بار اوایل امسال بود که به طرز دردناکی رابطم تموم شد و نمیدونم چه جوری توصیف کنم که چه روزهایی برمن گذشت و چه زجه هایی زدم که بیشترش از خودم و ضعفهام بود و نه از اون آدم جالب اینکه خیلی محترمانه و بدون هیچ دردو خونریزی 😉 هم تموم شده بود اما خیلی دردناک بود …..

    خدارو هزاران هزاران هزاران بار شکررررررررر که نقطه عطف زندگیه من شد ناگهان از درو دیوار حمایت و لطف الهی و کتاب و دوست رسید با چندتا از شاگردهای شما آشنا شدم و بعد پیجه اینستای شما و بعد سایت و بعد عضویت در سایت و دیدن فایلهای رایگان و بعدشم دوره ۱۲ قدم و عزت نفس که البته یواش یواش پیش میرم و سرعتم بالا نیست ولی خدایا چه جوری تورو شکر کنم و سپاس بگم از چیزی که الان هستم و چیزی که در آینده خواهم شد کلی عشق و علاقه به خودم پیدا کردم و به خدای خودم و به شما و چقدر برام عزت نفس و اعتماد به نفس اومد خدارو شکر 🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲البته به قول شما با چیزی که میخوام باشم هنوز خیلی فاصله داره ولی من با همین قدمهای کوچک به لطف خدا هرروز پیش میرم و روزی چیزی میشم که هم خدای من و هم شما استاد عزیزم بهم احسنت خواهید گفت …

    جالبه که امروز یدفعه این فایل جلوی چشمم اومد خدایا دقیقا چیزی که میخواستم کلی خداروشکر کردم و کلی تو قلبم از شما و مریم نازنیمنم قدردانی کردم خدارو شکر امروز کلی یاد گرفتم که فقط و فقط روی خودم تمرکز کنم ، روی خودت کار کنم ، لایق بهترینها بشم که خدا بهترین رو برای من میاره …

    ممنونم استاد ممنونم ممنونم

    با یه دنیا عشق و تشکر ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    ابوالفضل حسین زاده گفته:
    مدت عضویت: 4008 روز

    اگه ما باورهامون رو درست بچینیم زندگی در تمام ابعادش زیبا میشه

    وقتی من تغییر میکنم و روی خودم کار میکنه جهان هماهنگ میشه با من

    اگه ما خدا رو باور کنیم و قانون رو میتونیم بهازادی مالی زمانی و مکانی و روابط عالی و سلامتی میرسیم

    چقدر این فایل عالی بود

    خداوند همه چیز رو هدایت میکنه بر مبنای فرکانس و تغییرات من

    ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    ماشالاه بیگی گفته:
    مدت عضویت: 1789 روز

    سلام ودرود خدایاشکرت امروزخیلی بی قراربودم بادیدن این فایل وخوندن کامنت فهمیدم یکی ازباورهایی که دارم وباید روش کارکنم ترس ونگرانی است اروم شدم

    بایدرهاکنم وبسپارم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2030 روز

    سلام استاد عزیز

    واقعا خدا رو شکر میکنم، دیروز توی قدم 6 براتون کامنت گذاشتم توی قسمت تمرکز بر نکات مثبت که رابطتون چقدر برام عجیب بود و تصمیم گرفتم روی رها بودنم و احساس لیاقتم و … کار کنم

    امروز که دیدم قسمت فایلای دانلودی آپدیت شده اومدم ببینم چجوری که دیدم دیگه واقعا گل کاشتید چقدر بی نظیر و حرفه ایه این دسته بندی حالا هر روز قسمتی که توش ضعف دارمو میتونم باز کنم و یه فایل ببینم

    خلاصه من به این قسمت هدایت شدم یعنی قشنگ جواب سوالای منو دادید مرسی استاد و مرسی از خانم شایسته عزیزم ، چقدر قشنگ توضیح دادید گرچه هنوز اول راهم ولی تمام تلاشم تو این مدت بر این گذاشتم که کاری نداشته باشم به عشقم که هی میره پیش دوستاش گرچه هنوز گیرم ولی خیلی سریع این موضوع رو رها میکنم و اجازه میدم آزاد باشه و منم وقتی نیست خودم برم کارامو انجام بدم☺ استاد فایلایی که میزارید واقعا به ما کمک میکنه و مسیرو روشن میکنه استاد دمت گرم خداییش نفست حقه، چقدر کیف میکنم وقتی شما حرف میزنی درباره ی روابط هی ذهنم میگه نه دیگه اینکارو که دیگه نباید انجام بده طرف مقابلت و حرفای شما رو نمیپذیره ، و من خندم میگیره میگم آها ههمینه پاشنه آشیل عزیز اینقدر نوش جان کن این حرفا رو درباره ی عشق واقعی و روابط عالی و اینقدر بهت فکت میدم که دیگه برات نه فقط عادی بشه این طرز فکر، بلکه عاشق این طرز فکر بشی

    خدایا عاشقتم شاکرتم

    استاد عزیز ممنون ازین فایلا زیاد برامون بزارید مرسی😍

    سعادتمند و خوشحال باشید دوستان همفرکانسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مرضیه قدیری گفته:
    مدت عضویت: 3084 روز

    سلام به استاد قدرتمندم و خانم شایسته عزیز

    چقدر دیدگاه خانم مرضیه حرفهای من بود و خداروشکر من هم در این فرکانس با شما استاد عزیزم و خانم شایسته هستم و مطمئنا یه روزی میتونم قانون رو به جرات بگم بیشتر از شماها درک کردم چون راهنماهای خوبی داشتم.الاهی شکر شکر شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مربی گفته:
    مدت عضویت: 1888 روز

    بنام خالقی بی همتا

    سلام به استاد سید حسین عزیز

    (سلام به بانو مریم که دوست دارم مِری صداش کنم)، سلام به مِری عزیز

    سلام به دوستان عزیزم، عشقای دوست داشتنی.

    چند روزیه که دارم به این موضوع در بحث ثروت فکر میکنم و دنبال جوابش هستم که چرا من باید همیشه نگران هزینه هام و پول باشم؟

    خب من که دارم کار میکنم، یعنی من که دارم کاری رو برای ساختن پول انجام میدم و وقتی نگاه میکنم میبینم مثل خیلی از افرادی که در حوزه کاری من هستند من هم دارم همون کارها رو( بصورت کلی) انجام میدم.

    از اونجایی هم که درک کردم که ثروت نه به شغل خاص ربط داره، نه به شهر خاص، نه به سن و جنسیت خاص، نه به تحصیلات و نوع صحبت کردن یا تکنیک خاص و نه هیچ عامل بیرونی دیگه ای میگم که خب پس من که دارم کارم رو بدرستی انجام میدم و نتیجه طبیعی این کار کردن باید ثروت باشه.

    یعنی من که تو خونه نمیخورم و نمیخوابم که ، من دارم کار میکنم و طبیعیه که ثروت وارد زندگیم بشه. حالا کاریم‌ به استقلال مالی و پولهای میلیاردی ندارم، برای خرید اونچه که خرید روزانه منه و دوست دارم داشته باشم چرا پول نیست، یعنی در روز هر انچه که میخوام از خوراک و پوشاک و تفریحات و لذت ها رو باید بتونم هزینه اش رو پرداخت کنم و این طبیعیت منه.

    چرا؟

    چون دارم کار میکنم.

    حالا چرا فکر میکنم با کاری که انجام میدم باید این هزینه ها رو بتونم پرداخت کنم؟

    چون دارم میبینم افرادی رو که با همین کارها دارن هر روز با دوستاشون میرن خرید و بعد در رستوران اون مراکز خرید غذا میخورن و تفریح میکنند و هزاران فلان بهمان دیگه که هزینه اون رستوران بخوام فقط بگم برای هر نفر ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومنه. خب با خرید ها و بقیه هزینه ها تقریبا روزی ۸۰۰ ۹۰۰ تومن تا یک میلیون تومان خرج میکنند و تقریبا ماهی ۲۰ تا ۳۰ میلیون فقط میخورن و خرج میکنند.

    اقا این ادمها هستند و دارن بصورت کاملا طبیعی زندگی میکنند. چطوره که اونها دارن اینجوری پول خرج میکنند؟

    چه افرادی رو میگم؟

    افرادی که میشناسمشون و با من همکار هستند.

    افرادی که میبینم که ماهی ۷۰ تا ۱۰۰ میلیون و بعضی هاشون تا ۲ میلیارد هم در ماه دارن ثروت میسازن.

    و این ادمها چون در حوزه کاری من هستند خیلی خوب میتونم بگم هیچ کار خاصی و هیچ توانایی خاصی ندارند. تازه با توجه به درک من از قوانین و شناخت خودم و خداوند، من شاید خیلی بهتر از اونها هم میدونم نقطه قوت و ظعف کار کجاست. خیلی بهتر از اونها میتونم تشخیص بدم اصل چیه و فرع چیه و باید روی چه موضوعی تمرکز کرد.

    درواقع من فهمیدم که خیلی هم خلاق و توانا هستم.

    اما چرا اونها با این وجود خیلی راحت این درامد این نوع زندگی عالی رو دارند؟

    چندین روزه که همش به خدا میگم خدایا چطور؟ چطور میشه ساده و طبیعی دریافت کرد ثروتها و نعمتها رو؟

    چطوره که من با اینکه کار میکنم اما بازم باید نگران هزینه هام باشم و برای خرید کردن باید دقت کنم که چی بخرم و چی نخرم که پول کم نیارم.

    چرا واقعا؟

    و خداروشکر این سوال و پاسخ رب عالمیان من رو به درک قوانین از نگاهی دیگه رسوند.

    طبق اونچه که من میدونم و درک کردم تا حالا از قوانین اینه که من بصورت طبیعی، اگر توحید رو درست درک کرده باشم، باید همه این مسائل خود به خود حل شده باشن و منم مشکلی نداشته باشم.

    من گفتم پس مشکل از کار کردن نیست؟

    مشکل از ساعت کاری و ایده دادن و نوع صحبت کردن با مشتری و مشکل از تبلغات و… نیست

    گفتم خدایا جریان چیه؟

    این روند ادامه داشت و خداوند با آیه الله داشت من رو به درک میرسوند. فهمیده بودم که باید بتونم اروم باشم و نگاه تسلیم داشته باشم. اینکه توکل کنم و بتونم با احساس امید و احساس خوب اطمینان کنم و خونسرد منتظر هدایت باشم.

    این روند ادامه داشت تا اینکه امروز توی شهرک غرب تهران، دوتا خانم رو دیدم که همراه دختر خانم هاشون میخواستند وارد یه پاساژ بشن و طبق معمول برن خرید و تفریح.

    خب من به خاطر نوع کارم و وقت ازادم خیلی زیاد خودم هم توی شهر میچرخم و درواقع تفریح من همینه در حالی که دارم کارم رو هم انجام میدم. بعد این افراد رو زیاد میبینم که مثلا میان خرید میکنند، غذا هم میخورند و گاها بعضی هاشون که ازشون میشنوم و یا میبینم، هزینه های بسیاری هم برای لوازم ارایشی و به قول خودشون اصلاح رفتن و هزار داستان دیگه دارن.

    من بزرگ شده روستا هستم.

    امروز که اونها رو دیدم در مرحله اول ذهنم شروع کرد به قضاوت کردن. گفتم اَه. بازم این خانم های وِلگرد و حاشیه ای میخوان برن خرید.

    بعد یه لحظه گفتم چرا اصلا من این خانم ها رو اینجوری قضاوت کردم و…..

    یادم اومد که در روستای ما اگر زنی پا به پای مرد زحمت نکشه و اگر مثلا بشینه جلوی در حیاط با همسایه ها صحبت کنه و یا بره به خونه خواهر و برادر و پدر و مادر و…. سر بزنه و…. فاجعه اینه که بره شهر و خرید کنه و لذت ببره، یعنی زندگیش دو روز دوام نداره، انچه ننگ و عیب هست بهش میبندن که این زن ولگرد و بدرد نخوره، ولخرج و پر حاشیه است. فلانه بهمانه و هزار داستان که در مرحله اول شوهرش اگر سرش رو نبره و نکشتش، حتما طلاقش میده.

    حالا اون خانم های روستای ما، که خواهر و مادر خودم هم از همونها هستن، اونها هم دوست دارن زندگی کردن مثل این خانم هایی که توی شهری مثلا مثل تهران زندگی میکنند رو تجربه کنند.

    اونها هم دوست دارن خرید کنند، برن بیرون تفریح کنند، با دوستانشون خوش بگذرونند و اونچه دوست دارند رو خرید کنند، لباس زیبا بپوشند و….

    اما چرا ندارند؟

    واقعا این هم یه سوال مهم دیگه که چرا ندارند؟

    خیلی درموردش با خودم و خدای خودم صحبت کردم و از خداوند هدایت خواستم.

    در همین راستا به هدایت خداوند فایل عشق واقعی از دیدگاه استاد رو پلی کردم و در صحبتهای استاد به این اصل رسیدم که استاد گفت این رابطه ای که من دارم طبیعیه.

    استاد گفت خیلی ها تو کامنت نوشتند که مثلا تو با اون خانم بازی میکردی و یا کنار دریا پیش اون خانم هابودی، خوب مری عزیز به شما چیزی نمیگه و یا اون فردی که تو رابطه عاطفی با شماست چطوره که میره با اون اقایون گپ و گفت میکنه و شما اصلا چیزی بهش نمیگید و کنترلش نمیکنید و…

    بعد استاد گفت من از تعجب شما تعجب میکنم.

    مگه این نباید طبیعیش باشه، استاد گفتن که از نگاه من این طبیعیشه، یعنی رابطه عاطفی فوقالعاده ای که باید بصورت طبیعی باشه یعنی این.

    بعد حالا جالبه که از خودمون بپرسیم( بدون در نظر گرفتن رابطه استاد) اگر بخوایم یک رابطه عاطفی عالی رو تجربه کنیم به نظر خودمون باید چطور توی اون رابطه باشیم که رابطه عالی پیش بره.

    خواهشن بپرسین و اجازه بدین درونتون پاسخ بده و باورهاتون رو بشناسین.

    اونهایی که میخوان رابطه رو شروع کنند و یا در رابطه هستند بپرسند از خودشون و جواب رو بنویسند احتمالا بهتر حرفم رو میفهمند.

    به احتمال قریب به اتفاق همه چیزهایی که میگن، به این مربوط میشه که باید سعی کنیم جوری رفتار کنیم که طرف از ما راضی باشه تا رابطه عالی باشه و یا کاری نکنیم که طرف ناراحت بشه تا رابطه عالی پیش بره.

    یعنی یه کاری متفاوت، تقلا زدن و همیشه نگران بودن و دست و پا زدن برای نگه داشتن اون رابطه و….

    حالا جواب با توجه به توضیحات استاد در این فایل چیه؟

    استاد میگه من نمیتونم نگران باشم.

    وای خدای من.

    میگه من اینجوری هستم و ذهن من نمیپذیره نگران فرد در رابطه بودن رو.

    میگه من وقتی خودمم و طبیعی میبینم این رابطه خودم رو، یه ادمی که اونم خودشه و طبیعی میدونه این رابطه رو میاد توی رابطه با من.

    یکم به تفکر احتیاج داره تا اینجای کار به نظر من.

    یعنی کسی که برای اینکه تو رابطه باشه یعنی تقلایی میکنه و نه نقاب میزنه و نه خودش رو تغییر میده.

    بابا استاد داره میگه من شام یه چیز دیگه میخورم عزیز دلم یه چیز دیگه.

    ای ایهاالناس این چقدر متفاوته با اون چیزهایی که ما، اصلا ما نه من خودم من نوعی خودم رو میگم، من در مورد روابط عالی داشتن و عشق و مودت در یک رابطه بهم چه چیزهایی گفتن و من دیدم تا حالا و فکر میکردم.

    مثلا استاد به شنا علاقه داره و عزیز دلش به فیلم گرفتن. درحالی که استاد علاقه ای به اینکه دوربین تو زندگیش باشه نداره و مری هم علاقه ای به شنا.

    یعنی برای داشتن این رابطه عالی که دارن هرگز دنبال این نیستن که دیگری چی میخواد و دوست داره که اونها چطور باشن که بخوان به اون شیوه عمل کنند و یا خودشون رو تغییر بدن.

    فقط میگن ما خودمونیم و از اینی که هستیم راضیم حالا اگر هر زمانی هم طرف مقابل نخواست میتونه بره توی یه رابطه دیگه.

    حالا در مورر پول و ثروت.

    یعنی در مورد پول و ثروت و سلامتی و همه چیز به نظرم قانون یکیه.

    اون چیزی که نتایج رو متفاوت کرده، رفتار و یا انجام کاری متفاوت برای گرفتن نتایج متفاوت و یا ایده و روش تبلیغاتی و …نیست.

    بلکه دیدگاه متفاوت باعث شده که هر ایده و رفتار و عملی پاسخ بده و باعث رشد بشه.

    نگرش اونها باعث شده که اصلا این ادمها به شیوه ای متفاوت عمل کنند.

    یعنی این تغییره به خاطر اون دیدگاه و اون نگرشه است که باعث این سبک زندگی شده نه یه سبک زندگی خاص و یا رفتار خاص.

    اینکه میگیم باورها تغییر کنند نتایج بصورت طبیعی و لاجرم تغییر میکنه به این معنیه که تغییر باورها یعنی تغییر دیدگاه.

    و تغییر دیدگاه یعنی تغییر نتایج.

    اینه که استاد میگه هیچ چیزی در زندگی من تغییر نکرد مگر زمانی که باورهام رو تغییر دادم.

    پس اینه که طبیعیه این نوع زندگی و این نوع رابطه بدون هیچ گونه مشکلی بهترین رابطه است.

    این دیدگاه که این نوع رابطه رو ایجاد کرده، این رابطه رو طبیعیه میدونه و باعث این نتایج شده نه یک نوع رفتار و عادت خاص.

    خیلی سعی کردم دیدگاهم رو که دریافت کردم رو که خدارو هزار بار بابتش شاکرم رو به دوستان عزیزم هم انتقال بدم تا بلکه به درک بهتری برسند.

    همه چیز بحث مداره و اونهایی که در مدار این اگاهی باشند دریافت میکنند. به قول نیل چیزی که مهم هست خود پیامه و نه نحوه رسوندن پیام.

    مطمئنا درک نخواهند کرد مگر خدا بخواهد.

    امیدوارم هر جا هستید عاشق باشید ازاد و رها باشید و سالم و ثروتمند.

    به خدا میسپارمتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
    • -
      پسر بااحساس گفته:
      مدت عضویت: 1841 روز

      آفرین خوشم اومد من خیلی ذهن مقاومی دارم ولی حرفهات دقیقا حرفهای دل منم بود من شب روز کار میکنم ومشتری هم دارم وچندسال هم کار میکنم ولی هیچی به هیچی من دندانهام همشان خرابه ولی پول ندارم ونمیتونم آنها را درست کنم وتواین قسمت درد میکشم خیلی از شب ها تا صبح بخاطر درد دندان خوابم نمی‌بره از زندگی کردن خسته شدم از روابط بد خسته شدم از این همه شکست خسته شدم از این همه دعا وفایل گوش دادن ونتیجه نگرفتن خسته شدم وکم آوردم

      من ذهنم همیشه از لایک دادن های استاد بدش میاد وفکر میکنم روی غراعض لایک میده وغرور زیادی که داره این کار میکنه ولی مال یکی شما گفتم حقته لایک بگیری.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مربی گفته:
        مدت عضویت: 1888 روز

        بنام خدای مهربان

        سلام به دوست عزیزم پسر با احساس.

        در مورد مقاومت ذهن همه ما در بحث تاثیر گرفتن از عوامل بیرونی تقریبا میتونم بگم مثل هم هستیم یعنی همه ما در محیطی بزرگ شدیم که باورهایی متضاد این اگاهی ها رو داریم، که اغلب هم با هم در این باورهای اشتباه مشترک هستیم و به قول استاد که میگفت من وقتی از اگاهی های دوره ثروت یک استفاده کردم و نتیجه گرفتم و به استقلال مالی رسیدم گفتم بیام این رو بصورت یه دوره اماده کنم و به دیگران هم بگم که چطور دیدگاهی نسبت به ثروت کمک میکنه که بدون هیچ تغییری خاصی، زندگی مالی شون تغییر کنه و میگفت بعد از اماده کردن دوره دیدم چه جالب تقریبا همه مثل من بودند.

        این که میگم استاد میگه بدون هیچ تغییری منظور این نیست که بچسبی به روش قبلی و بگی من باید با همین روش کار کردن به استقلال مالی برسم و فقط باورهام تغییر کنه نتیجه میگیرم. و یا از طرفی هم بگی نه باورها تاثیر داره اما من با این شغل و با این مکان و این زمان نمیتونم ثروتمند بشم و فکر کنی باورها تاثیر داره اما نه بطور صد در صد و باید در کنار تغییر باورها،از تکنیک ها،ایده ها و روش های مختلف برای فروش بیشتر و یا افزایش درامد استفاده کرد.

        اما به قول استاد اینجوری در مرحله اول میخوای کویر رو نگه داری و برنج هم بکاری.

        و در نظریه دوم، باورها رو عامل میدونی اما نه صد در صد و این باز باعث میشه جواب نگیری و روی یخ بدویی.

        میدونی چرا چون به قول قران فسعیکم لشتی.

        برای اینکه سعی و تلاش(فرکانس های شما) پراکنده است. شما نه فقط باورها رو عامل میدونی و به الهامات قلبی عمل میکنی و نه به روش دوستان و همکارن پیش میری و به روش اونها عمل میکنی.

        این باعث میشه که نه اینطرفی باشی ونه اونطرفی.

        و به قول خودت با همیشه فایل گوش کردن و کلی کار کردن خودمون خسته بشیم و کلافه بشیم که پس مشکل کجاست؟

        اصلا چرا من دارم اینها رو میگم و چرا دارم برای شما مینویسم من که شما رو نمیشناسم؟

        من حسم گفت جوابت بدم و نمیدونم چقدر هم کمکت کنه ولی من خودم این رو تجربه کردم. من سالها به خاطر این شک و تردید صفر بودم از لحاظ مالی.

        من از لحاظ روابط به خاطر تضادهایی که تو خانواده داشتم نتیجه گرفتم اما از لحاظ مالی نه چرا؟

        پولساز نیستم؟

        نه اتفاقا پولسازم و خوب هم میتونم پول بسازم اما ظرفم سوراخه و باید باورها بصورت ریشه ای تغییر کنه.

        منم ۱۴ دندون خراب و پوسیده دارم که ببینی وحشت میکنی از خرابی و ۵ تا هم کشیدم که عملا دندون ندارم.

        تازه دندونهای جلویی هم دوتاش افتاده که به زیبایی هم صدمه زده. اما من اونقدر سعی میکنم ذهنم رو کنترل کنم و نگران نباشم و اهمیت ندم که الان چیه که حتی یکی از دندونهام یه دقیقه هم درد نداره و این در حالیه که قبل از آشنایی با استاد از درد دندون من همیشه زمین و زمان رو سرم خراب بود. دلیل کشیدن اون ۵ تا همین بوده و تازه تو این مدت ۴ تاش هم خورد شده اما انگار که دندون من نبوده و اصلا متوجه نشدم.

        اینها رو گفتم که بگم شما هم به راحتی میتونی مثل استاد زندگیت رو عالی کنی و کاری باید انجام بدی اینه که دیدگاهت، باورهات، گفتگوهای ذهنیت رو مثل الان استاد تغیبر بدی، اونی که داری مشکل داره مال منم مشکل داره اما چرا دارم به شما میگم چون هر دو باید تغییرش بدیم و من چون در زمینه هایی دیکه نتیجه گرفتم و میدونم قانون در تمام جنبه ها یکیه مطمئنم که برای موفقیت مالی هم جواب میده، همون قانونی روی جسمم تاثیر گذاشته و در روابط من رو عاشق و دیگران رو عاشق من کرده در زمینه مالی هم جواب میده

        اما کی؟

        زمانی که باورهام هم در زمینه مالی تغییر کنه.

        من فقط حالم خوبه که خدایی داریم که هادی ماست و حمایت کننده ماست. اگر هیچ کسی رو نداشته باشیم حتی اموزش دهنده ای مثل استاد رو باز هم خدای من از بینهایت طریق من رو هدایت میکنه و حامی منه، اما در صورتی که من ام دعوتش را بپذیرم و بتونم بدون ترس از آینده و نگرانی برای گذشته اروم باشم و تسلیم و بتونم خودم رو بهش بسپارم. مثل اخرین فایل استاد در مورد هدایت در قسمت دانلودی ها.

        اما چیزی که من بعد از تقریبا ۴ سال ادامه دادن این مسیر و عمل به این اگاهی ها درک کردم اینه که کار ما اینه که باور های قدرتمند کننده تر و هم جهت با خواسته مون رو پیدا کنیم،ایجاد کنیم و تکرار کنیم و دوم اینکه بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم.

        به قول استاد نمیشه کامل توضیح داد روند درک یک موضوع رو چون اگه بخوام توضیح بدم شاید باید ده ها و یا شاید صد ها صفحه بنویسم تا به درکی از اینکه چطور قدم برداریم برسیم و البته اونم فردا دوباره این حرفها یادمون میره و باز سر درگمی.

        مگر اینکه برگردیم و دوباره و دوباره و دوباره بخونیم.

        که فایلهای استاد بهترین هاست.

        حالا چرا بارها و بارها انجام این پروسه به ما کمک میکنه و باید مداوم روی خودمون کار کنیم؟

        چون ذهن ما سالها به اون شیوه قبلی فکر کرده و البته عمل کرده.یعنی اون دیدگاه قبلی رو باور کرده و حالا نمیتونه راحت این شیوه رو باور کنه و چون اون شیوه محکم ساخته شده و این شیوه تازه اول راحیم با کوچیکترین ترس و نجوا از شیطان تردید داریم و به هم میریزیم. و حالا ما میخوایم با دوتا فایل گوش کردن و دوتا احساس خوب داشتن لحظه ای به اون نتیجه ای که میخوایم برسیم که نمیشه و میبینیم این اونی که ما میخوایم نیست.

        اما این به معنی اینکه این چیزها تاثیر نداره نیست.

        باید تا جایی که میتونی سعی کنی به شیوه جدید عمل کنی.

        یعنی از کوچک ترین عملکرد و تصمیم در زندگی شروع کنیم به عمل کردن و دنبال نتیجه نباشیم، قید همه چیز رو بزنیم و فقط بخوایم که به این شیوه عمل کنیم ببینیم چی میشه و بعد نتیجه صد در صد ما رو دگرگون میکنه اونقدر که ظرف وجودی بزرگ میشه و درک قانون ما رو به ارامش میرسونه.

        به خدا میسپارمت.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          مریم م گفته:
          مدت عضویت: 2746 روز

          ممنون آقای رجبی از هر دو دیدگاهتون

          اتفاقی دیدگاه اول و دومتون رو خوندم و کمک کننده ی این روزهایم بود

          سپاس 🌷🌷🌷🌷🌷🌷در پناه الله یکتا همواره به مدارهای بالاتر طی طریق کنید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      هاله ریاحی گفته:
      مدت عضویت: 2397 روز

      سلام اقای رجبی

      نکات عالی بودن

      زمانی که ثروت زیاد رو طبیعی بدونیم

      و برچسب منفی و قضاوتی براش نداریم

      زمانی که رابطه خوب مدنظرمونو طبیعی بدونیم

      زمانی که هر خواستمونو بدیهی و عادی و طبیعی بدونیم

      نگرانش نباشیم

      رها باشیم

      یقین داریم خدا ما رو بسمتش هدایت میکنه …

      و اما یه مطلبی اومد تو ذهنم درباره نحوه زندگی و خرج کردن اون ادمها

      که گفتید خرید رستوران و …

      خب ذهن ما باورهاش ریشه ایه

      بنظر من ما بجای اونکه بیایم باورا رو از ریشه تغییر بدیم که زمانبره

      بیایم اون باورا که زیاد بد نیستن و اسیب زننده نیستن تغییر ندیم بلکه خواستمونو طبق اونا تعریف کنیم

      مثلا ممکنه کسی باشه بگه من دوست دارم ثروتمو اول پس انداز کنم و دونه دونه دندونامو درست کنم

      بعدش خونه بخرم

      بعدش ماشین بخرم

      بعدش ازدواج کنم

      و بعد که ثبات مالی پیدا کردم

      اونوقت میتونم ماهی ۲۰ ملیون خرج رستوران و تفریحم کنم

      ممکنه کسی ذهنش اینطوری باشه

      و خیلی افرادم هستن نه خونه دارن نه ماشین نه پس انداز و کل درامدشونم خرج میکنن

      و بنظرشونم اینجوری خوبه و طبیعی …

      باید دید باورای ریشه دار کدومان

      شاید لازم نباشه ما کل باورامونو تغییر بدیم چون مسیرمون خیلی طولانی میشه

      بیایم پله پله تغییر کنیم

      اول با تغییر یسری باورا به خواستمون برسیم

      بعد کم کم تغییرات بدیم

      اینم نکته ای بود که با خوندن متن شما بذهنم اومد

      چون فاصله بین زنان روستا و باوراشون با زنان تهران و باوراشون زمین تااسمون فرق داره

      و یک زن با باورای روستا فاصله فرکانسی زیادی داره با اون زن تهرانی

      پس بهتره بیاد بگه خوب من ثروتو میخوام اما نه همون اول شبیه زنان تهرانی زندگی کنم . پله پله …

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مربی گفته:
        مدت عضویت: 1888 روز

        بنام خدای مهربان

        سلام به هاله عزیزم.

        ممنون از شما که متعهد و عملگرا هستید و روی خودتون کار میکنید.

        اینکه وقت میزارید برای خوندن کامنتها و البته با خوندن اونها درکیات و الهامات خودتون رو به اشتراک میزارید بس جای سپاسگذاری و تحسین داره و بسیار در روند تغییر باورها و ساختن زندگی ایده عال موثره.

        این یکی از همون کارهاییه که باید بطور پیوسته و مداوم برای تغییر هر باوری انجام بدیم، نوشتن و فکر کردن به اون باورها و پیدا کردن الگو های درست.

        و دقیقا با حرف شما موافقم که باید تکامل رو ارام ارام و پله پله طی کرد و هر کس در هر جایگاهی که باشه به یک مدار بالاتر خودش دسترسی داره و این مدار ها برای ادمها میتونه متفاوت باشه. ممکنه فاصله مدار یک نفر با مدار بالاییش مثلا یک میلیون باشه و برای فردی دیگه تفاوت مدارهاش ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون باشه که اینم باز برمیگرده به باورهایی که درست کرده و باورهایی که هم جهت با پول و ثروت ساخته و البته تکاملش رو طی کرده و حالا به تصاعد رسیده و دیگر هم اینکه منظور من هم در اون کامنت دقیقا تاکید بر این فاصله فرکانسی و مداری بود که ببین هستند افرادی که دارن در این چنین وضعیتی زندگی میکنند و چنین ازادی مالی دارند و یا به قول شما شاید ازادی مالی هم نباشه اما چنین توانایی مالی دارند که در ماه چندین و چند ده میلیون فقط هزینه راحتی و اسایش و ارامش و لذت زندگیشون کنند و اینکه این تفاوت زندگی اونها با ما چیزی نیست جز باورها و دیدگاهمون.

        باورهایی مثل اینکه اونها لذت بردن رو واجبات زندگی خودشون میدونند و ما با سختی کار کردن و زجر و بدبختی کشیدن رو جزو بدیهیات و طبیعت زندگی خودمون میدونیم و البته بسیاری باورها و مسائل دیگه.

        و باز هم در اخر از شما عزیز مهربون تشکر میکنم که باعث شدید دوباره باورهای خوب یاد آوری بشه و تفکر و تعقل در درک بهتر قوانین باورها داشته باشیم.

        انشالاه هر جا هستید شاد باشید سالم باشید و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت.

        به خدا می سپارمتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    زهرا فلاحتی گفته:
    مدت عضویت: 2371 روز

    این فایل برای من هم مثل بقیه دوستان یک فایل فوق العاده با ارزش و پر از توحید بود واقعا سپاسگزارم از استاد

    فقط من یک نظری دارم و اینکه دوستان قرار نباشه که ما از اون ور بوم بیفتیم وقتی میگیم همه چیز رو به خدا بسپاریم و خودمون آسوده خاطر باشیم بعضی از دوستان گفتن که نا تصمیم گرفتیم دیگه گوشی بچمون رو چک نکنیم چون شرک میشه و اینطور مثالهایی

    به نظر من اینکه مواظب فرزندمان باشیم خیلی مهمه مثل این می مونه که بگیم من فرزند دوساله ام رو همینطوری میفرستم که تز خیابون رد شه چون مطمئنم که خدا مواظب هست دوستان گل صد درصد خدا مواظب فرزندمان هست ولی به شرطی که ایمان ما هم اینقدر محکم باشه که حتی کسری از ثانیه هم فکر منفی به ذهنمون نرسه ولی واقعا ما اینطور ایمانی داریم پس با این ایمان حق نداریم فرزند دوساله رو بفرستیم وسط خیابون و باید مواظبش باشیم نوجوونا هم در استفاده از فضای مجازی دقیقا حکم یه بچه دو ساله رو دارن باید حواسمون بهشون باشه اونم متعادل و با یاری خدا،،،، ولی زمانی که دیگه در دسترس ما نیستن و امکانش نیست اونوقت بگیم خدایا تنها به تو می سپارم بدون هر گونه نگرانی

    این مطلبی هست که من به ذهنم رسید امیدوارم که شما هم نظرتان رو در این مورد بگید

    دوستتون دارم🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: