عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس منش - صفحه 29
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-08-07 07:36:372020-12-01 07:48:19عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس منششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان هم مدار عزیزم
زییاترین تعریفی که میشد از یه رابطه رو کرد بیان کردید استاد و چقد سرشار از آگاهی بود و چقد برای من یکی قابل لمس بود چون تجربه کردم
من در زندگی قبلم دقیقا همینطور بودم و همش درگیر بودم با همسرم و اون میخاست منو تغییر بده و باب میل خودش دربیاره و منم میخاستم ایشونو تغییر بدم و باب میلم باشه و همش میجنگیدیم غافل ازینکه داستان چیز دیگه ست .غافل ازینکه قانون چیز دیگه ست
تا زوجی رو میدیدم باهم خوشن میگفتم تازه حتما ازدواج کردن و روزای خوششونه و میگفتم میبینم جنگیدنتونم تازه اولشه
یا زوج هایی که سن بالاتری داشتن و بچه های بزرگتری داشتن و میدیدم عاشقانه رفتار میکنن برام غیر باور بود که مگه میشه سالها باهم زندگی میکنن و اینجور عاشق همن.برام غیرقابل باور بود
همین عدم آگاهی از قانون باعث جدایی شد
و تا دوسال پیش که هدایت شدم به این مسیر و کمی آگاه تر شدم و با آشنا شدن با استاد خیلی بهتر و بیشتر آگاه شدم ازین قوانین الهی
خداروشکر از وقتی رو خودم کار کردم و فقط در صدد تغییر خودم شدم خیلی اتفاقها افتاد.خیلی آدمها خود به خود حذف شدن از زندگیم و عده ای دیگه جذب شدن
شروع کردم به تحسین زوج هایی که میدیدم تو خیابون و اطراف و کلی ذوق میکردم.براشون بهتریتارو آرزو میکردم.تمرکزم گذاشتم فقط روی زیبایی های رابطه و تا کسی رو دست تو دست عشقش میدیدم کلی سپاسگذار و تحسین میکردم و لبخند میزدم بهشون از ته دل
و الان میفهمم به قول استاد که حتی فراتر از تصوراتم کسی اومد تو زندگیم با تمام جزییاتی که روزی آرزوشو داشتم و جهان سر راهم قرار داد
ثابت شده برام که تا به موضوعی بر میخورم که باب میلم یکم نیست بجای گیر دادن به طرف مقابل، به خودم رجوع میکنم و رو خودم کار میکنم و بطور معجزه آسایی حل میشه بدون بحث و دلخوری
و شکر خدا روز به روز رابطمون زیباتر و خدایی تر میشه و خود ایشونم بدون اصرار من اومده تو این مسیر و کلی مشتاق شده و باهم رشد میکنیم
سپاسگذار خداوندم و سپاسگذار شما استاد عزیز که دستی از دستان توانمند خدا هستین بروی زمین
یا حق…..
به نام خداوند بخشنده و مهربان
روز 105 سفرنامه: سلام
اینکه ما فکر کنیم با ورود به رابطه با یک شخص خاص میتونیم اخلاقیات اون فرد رو تغییر بدیم ، امکان پذیر نیست و کاملا اشتباهه ، ما اگه وارد یه رابطه بشیم قطعا کسی که با ما هست از لحاظ فرکانسی و مدار در یک راستا هستیم ،
قانون اینه که که من میام رو خودم کار میکنم خودم رو لایق میدونم ، بعد انسان های خوب وارد زندگیم میشه ، حالا ممکنه دوست باشه ، همسر باشه ، همسایه باشه ، مربی باشه ، مدیر باشه یا هر شخص دیگه، استاد باورتون نمیشه من از پارسال که خودم رو ارزسمند میدونستم و رو خودم کار میکردم ، و ویژگی های مثبت افراد رو میگفتم باخودم ، همه عاشق من شدن یادمه پارسال که تو تیم فوتبال داشتم تمرین میکردم بچه های اومدن به من گفتن به خاطر اخلاقته که خیلی دوست داریم ، و دوست داشتنی ترین بودم ، یعنی حس میکنم که خیلی انسان دوست داشتنی هستم ، چون با هر کسی که صحبت میکنم ، طرف خوشش میاد ، و مغزه میرم هر جا که میرم خیلی با هم خوبیم ، چون این حاصل کار کردن رو ذهنم بود .
ما وقتی یه نفر رو دوست داریم ، نباید بیایم بچسبیم به یه نفر خاص و بگیم یا این یا هیچکس ، چون این اسمش وابستگی هست نه عشق و ما فکر میکنیم که این عشقه من خودم شده که این حس رو تجربه کنم ، اما عشق واقعی یعنی اینکه ما طرف مقابل رو دوست داریم و تا زمانی که در یک فرکانس هستیم این عشق رو دریافت میکنیم
محتسب در نیم شب جایی رسید
در بن دیوار مستی خفته دید
گفت هی مستی چه خوردستی بگو
گفت ازین خوردم که هست اندر سبو
گفت آخر در سبو واگو که چیست
گفت از آنک خوردهام گفت این خفیست
گفت آنچ خوردهای آن چیست آن
گفت آنک در سبو مخفیست آن
دُور میشد این سؤال و این جواب
ماند چون خر محتسب اندر خلاب
گفت او را محتسب هین آه کن
مست هوهو کرد هنگام سخن
گفت گفتم آه کن هو میکنی
گفت من شاد و تو از غم منحنی
آه از درد و غم و بیدادیست
هوی هوی میخوران از شادیست
… ( و این شعر ادامه دارد…)
وقتی محتسب به مست میگه که آه کن، و مست هنگام سخن گفتن، هو هو کرد، محتسب با عصبانیت بهش میگه من گفتم آه کن، تو هو میکنی، مست میگه آه از درد و غمه، آه ماله عالم کثرته، مال عالم وحدت که نیست، ولی من شادم، وقتی من به وحدت رسیده ام، وحدت مطلق، من به او رسیده ام به اویِ مطلق، به شادی، “أَجَلُّ مُبْتَهِجٍ بِشَیی ءٍ” ، هو گفتنم از شادیست، تو میگی آه بکشم؟
و ابن سینا میگه: با عظمت ترین موجودی که ابتهاج به حقیقتی دارد، خداوند است که ذاتاً اول است، زیرا اوست که دارای عالی ترین ادراک به عالی ترین کمال است؛ کمالی که از طبیعتِ امکان و عدم که دو منبع شرّند، منزّه و مبرّاست و هیچ عاملی که آن ذات اقدس را از این درک بازدارد، وجود ندارد.
ابن سینا به تعریف و توصیفِ عشقِ حقیقی پرداخته و می گوید:
وَالْعِشْقُ الْحَقیقِی هُوَ الِابْتِهاجُ بِتَصَوُّرِ حَضْرَهِ ذاتٍ ما.
و عشق حقیقی عبارت است از: ابتهاج به تصوّرِ دریافتِ یک ذات.
وَالْأَوَّلُ عاشِقٌ لِذاتِهِ مِنْ ذاتِهِ عُشِقَ مِنْ غَیرِهِ أَوْ لَمْ یعْشَقْ.
و خداوند متعال از ذات خود به ذات خود عاشق است، خواه از طرف دیگر موجودات معشوق بوده باشد، یا نه.
این مطلب در بیت زیر منعکس است:
چو کمال حُسن مطلق که ز عشق بی نیاز است
دل بی قرار محمود به غمزه ایاز است
عشق چیزیه که مارو به خداوند برسونه، خدایی که مایه آرامش و آسایش هست، مایه رفاه و امنیت، منبع آزادی، آزادی مطلق.
ولی بعضی عشق و عاشقی ها، (حالا نخوردیم نون گندم، دیدیم که دست مردم 🫠) که این دوره زمونه بهش میگن عشق، ولی متن داستان همش درگیریه فکریه، تنش و دغدغه فکریه و هزار بست و زنجیر که هر دو طرف رو از زندگی ساقط کرده، میدونین چیه، یجورایی لذت داره، ولی اسمش عشق نیست، انگار داری فلفل تندِ تندِ تند میخوری، و از شدت تندی فلفل دهنت میسوزه، عرق میکنی، ضربان قلبت میره بالا، و مدتی طول میکشه تا بدن به حالت عادی برگرده، ولی با وجود این، اونایی که دوس دارن فلفل تند رو میخورن، ازیتی که در دلش یجورایی شادی هم به همراه داره، دوستی هایی که هیچ عشقی توش نیست ولی انگار یادگرفتیم بهش عاشقی بگیم، چون لغت خاصی نداره، مثل همین فلفل خوردن تنده، این عاشقیها مارو به خداوند نخواهد رسوند، دور دور کردن توش هست، عشقبازی کردن توش هست، وقت گذرونی هست، مهمونیا، شب نشینیا و خیلی لذتهای مادی و دنیوی داره، حتی اینکه طرف میخواد از وجود پارتنرش فخر بفروشه چه دختر و چه پسر، یعنی همش پر کردن جای خالی هایی هست که اون جا خالیها هم از عدم توجه به قانون ایجاد میشه، ولی توی این روابط خدایی نیست.
موفق و پیروز باشید
سلام به همه دوستان. بنده حرفای استاد رو قبول دارم و کاملا طعم وابستگی رو هم چشیدم و برام سخته قبول کنم نگران کسی نباشم اما میدونم درسته.
برام سوالی پیش اومده که ازتون میخوام کمکم کنید. دوستان عزیز بنده با خانمی 1 سال و نیمه وارد رابطه شدیم اما هرچی تلاش کردیم به ازدواج ختم نشده. بنده متوجه شدم از کامنت دوستان که مشکل من انتخاب یا تغییر کیسم نیست بلکه مشکل مخالفت پدرم با ازدواج من با ایشونه سر مسائل مالی و سربازی و …
از طرفی ایشون رو دوست دارم و ترس از دست دادنشون رو دارم چرا که بسیار بسیار خوشحالم که ایشون هست اما واقعا از این وضع خسته شدم. باید طبق قانون چکار کنم تا بتونم با کسی که دوستش دارم و ویژگی های مورد نظرم رو داره ازدواج کنم؟ من به سمت ایشون هدایت شدم و شناخت دارم بهشون و خب دلم میخواد آیندم کنار ایشون باشه
ممنون میشم کمکم کنید…
مشکل من پیدا کردن کیس نیست بلکه خود مبحث ازدواجه و متوجه شدم هر کیس دیگه ای جز این خانوم هم انتخاب بشه بازم این مشکل هست. باید چطور این قضیه حل بشه.
سلام
روز 105
با کسی احساس خوشحالی هست که همونجوری که هستن اکیه و خوبه . نه اینکه بخاییم اونو ادنجور مجاب و قانع کنیم که اونجور بشه که ما بخاییم
نگران کسی نباشبم و نخاییم کسی نگرانمون باشه .. این طبیعیههههه
افرادی اطرافمون میاره جهان . کع همونجوری هستن که اکیه
به حرف بقیه هم تاثیر نگیریم
جالبم اینه حتی نگرانی نادرش رو مجاب و قانع نکرد ….. این معرکه س
خودمونم همون آدم مناسبه باشیم در روابط
بابد شخصبت خودمونو آزادانه اعلام کنیم و داشته باشبم
خدابا شکرت
استاد شکرت
خودم شکرت
به نام مهربان پروردگارِ هدایتگرم
فصل چهارم روز 105
استادعزیزم ،هربارکه این فایل رو گوش میکنم ،سراسر تو قلبم میگم دققققیقا همینا رو میخوام ،آره آره دقیقا همین ،آره چقدر به وضوح رسیدم، آره من همین رابطه رو میخوام
حالا که برام واضح شده ،تکلیفم چیه ؟
منکه میدونم موجودی، فرکانسی هستم و جهان درحال پاسخ دادن بمنه،پس میتونم با تغییر افکاروتغییر باورهام، تجربه هایی که میخوام رو، وارد زندگیم کنم ،پس شروع میکنم به ….
به اینکه رو باورهای مربوط به روابطم کارکنم ،اینکه محدودیت های ذهن چموشمو ازبین ببرم اینکه ورودی های مناسب دراین باره به ذهنم بدم اینکه بدونم هست ،بدونم وجود داره پس منم میتونم با تغییر باورهام این نوع رابطه ی سراسر آرامش که بقول استاد از قبل درست هست رو تجربه کنم…
اینکه باورکنم هیچ عامل بیرونی دخیل نیست و قدرت تنهای تنها در دست باورهای منه….
میتونم به جرأت بگم از اولین باری که این فایل رو گوش کردم که حدود 2سال پیش بوده ،رابطم خیییییلی بهتر شده خیلی به چیزی که من میخواستم نزدیک شده، اما هنوز هم میتونه هرروز بهتر و بهتر شه…..
چند وقته که دوستدارم این محصول فوقالعاده رو بخرم خداروشکر هزینشم دارم اما فعلا تمرکزم رو 12قدم و روانشناسی ثروت هاست ،
چون میدونم که درست در زمان مناسب میخرمش و چون یقین دارم که همیشه محصولات استاد عباس منش عزیزم،در بهترین زمان به دستم میرسه برای همون در عشق و آرامشم و از محصولات دیگر ایشون لذت میبرم و،درعیش و مستی هستم ….
خدارو شاکرم که منو هدایت کرد به این آگاهی هایی که کیفیت زندگیمو در تمام جنبه ها هزاران برابربالاتربُرد
خدارو شاکرم بابت وجود پربرکت ایشون که استاندارد هامو در همه ی جنبه ها بالاتربرد
خداروشاکرم بابت تعهدی که در وجودم دارم برای بهتر زیستن …
عاشقتونم استاد عزیزم و،عشق برای همه ی بچههای سرزمین توحیدی عباسمنش 🟢🟢🟢🟢🟢
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته
استاد شما توی این فایل گفتین خودتون باشین تا یک آدم هماهنگ با ما توی زندگیمون بیاد و وقتی مستقل و آزاد باشیم لذت واقعی بیشتری از زندگی میبریم و همه چیز توی دنیا با ما هماهنگ میشه و به قول یکی از افراد موفق میگفت عشق واقعی تو زندگی یعنی داشتن آزادی هست
و استاد چه خوب گفتن اینکه کسی توب زندگیمون میاد بستگی به ایمان و فکرو احساسمون داره نه اینکه چه قیافه ایی داریم یا چه تیپی میپوشیدم یا آیا پولداری یا متوسط و فقیر باشیم یا اینکه چه شغلی داریم کاری نداره
من خودم تو زندگیم شنیدم که دختری بوده که قیافه خیلی معمولی داسته و به قول بقیه جذاب نبوده و اون روی ایمانش کار میکنه و توی یک مهمونی که اونجا یک دختر خیلی قشنگ هم بوده یک پسر که از خارج اومده بود و شغل و قیافه و موقعیت شغلی عالی داشته همین دختر به ظاهر قیافه خیلی معمولی رو انتخاب میکنه و به دختر خیلی قشنگ توجهی نمیکنه در صورتیکه همه فکر میکردن اون دختر زیبارو انتخاب میکنه و اینجوری نشد و من از این نمونه ازدواج ها چند مورد شنیدم و واقعا همه چیز به فکر و ایمان و احساس فرد و مستقل بودن فرد بستگی داره
وقتی ما به سمت علایقمون از همه نظر بریم همه تمرکز و فکرمون به سمت خودمون میره و به خودمون علاقمند میشیم
و اسناد به نکته قشنگی اشاره کرد که توی زندگی وقتی افراد تغییر میکنن میتونن به زندگی با افراد دیگه ایی که باهم هماهنگ هستن زندگی رو شروع و ادامه بدهند واون زندگی رو خاتمه بدهند این طبیعیه و این روش درستیه تو زندگی
از استاد عزیز و خانم شایسته و همگی دوستان تشکر میکنم
وامیدوارم همگی شاد و سلامت و موفق و سعادتمند دردنیا و آخرت باشین
به نام الله .
سلام به استادعزیزونازنینم .
این فایل راقبلن گوش کرده بودم ولی ازاون جایی که این روزا،توروابط نیازبه شنیدن این آگاهی هاداشتم بازگوش کردم .حتی دانلودهم کردم که تووقتای دیگه بازم بارها گوش بدم .
استادرابطه ی شمااستثنایی هستش .
من که مثل شمانه دیدم ونه شنیدم.
خب درکش هم قابل هضم برای هرکسی نیست .
خیلی خوب بوده که شماقبل ازایجادروابط عاطفی،به درک قوانین وتغییرباورهارسیده بودید.
که کمک بزرگی بهتون کرده .به قول خودتون دست وپایی برای ایجاد رابطه نزدیدورابطه ی فوق العاده خودش پیش اومده که هردو،ازهم احساس رضایت دارید.
این موضوع برای کسانی که هنوزواردرابطه ی عاطفی نشدن ،عالی وخیلی عبرت برانگیزه.
ولی برای منی که 27سال توزندگی هستم واتفاقاهردوب خاطرکمبودهامون که ب نظرعاشق هم شدیم ، تغییروجهت دهیش برای ایجاد رابطه ای که شماازش صحبت میکنید،سخته.
حتی من دوره ی عشق ومودت راخریدم چندبارگوش کردم تاتغییراتی صورت بدم .همین کارم کردم البته .
وانصافاهم خودم وهم همسرم خیلی روشنفکرتروبهترازقبل شدیم .
سطح توقعاتمون خیلی پایین تراومده.
درکموننسبت به هم بیشترشده .
آزادی ورهابودنمون هم به نسبت قبل خیلی بهترشده .
ولی هنوزهردومون موزیانه دنبال تغییرات برای خواسته های که توروابط داریم ،هستیم .
حالا به همسرم کاری ندارم .
ازخودم میخام بگم .
چون خیلی جاهاقبولش ندارم ،دلممیخادطبق استانداردهای من دربیاد.
قبلنا خیلی واضح و شفاف میگفتمحالایابادرخاست یاباتشنج یاواضح وشفاف یادردودل کردن ،بالاخره هرطورشده متوجش میکردم .ایشون هم گاهی گوش میکردگاهی فراموش گاهی هم لجبازی و….
امادوسالی که بااستادهستم ،کمپیش میادکه به خودم اجازه بدم که بگم .
اماازطرفی وقتهایی که حالم مناسب نیس،تماماون رفتارهای گذشته توذهنم میاد.البته منظورم از گذشته کارهاورفتارهای مثلن چندهفته یاهفته ی قبل هستش.
واگرنه گذشته های دورروفراموش کردم .
من روی خودم کارمیکنم اماالان متوجه شدم که هنوزمرضهایی تووجودخودمهست که نمیتونم درست رفتارکنم .
هنوز خودخواه بازیامودارم .
هنوزدنبال تغییرش هم هستم .چرا؟چون هنوزترسهایی تووجودمهست که به ایشون ربط داره.
استادوقتی شماازروابطتون حرف میزنید فکرمیکنم دوست دختر،دوست پسرید.آخه هیچ روابطی رومثل شماندیدم، رفتارکنن.
نمیدونم شایدانقدخوب عمل نکردم که ب نظرم رفتارهای شمایه خورده برام سنگینه .
منظورم اینه یه جورایی نشدنیه.
ولی یه چیزم بگم ،من تاحالادقیق دقیق حرفهاوصحبتهاوتجربیات شماروعملی نکردم .چرادروغ بگم ،صادقانه اعتراف میکنم که صد،خودموبرای زندگی نزاشتم .
تغییر زیادداشتم حتی تغییرات زیادی از همسرم دریافت کردم ولی زندگی انقدپیچدس که هرچقدم روی خودت کارکنی بازکمه ونیازهستش که ادامه بدی.
استادمیگن جاهایی مثل لب دریامیرن ،مریم جون هیچ مشکلی ندارن .
مایه مهمونی ساده و معمولی میریم میآییم کلی حالمون بدمیشه به خاطر حساسیتهایی که داریم .
البته استادقبول کنیدبودن تواون کشورواون شرایط خودش بی تاثیر نیست البته شماتوایران هم ازاین حساسیتهانداشتیدویادمه میگفتیدشاگرداتون را،حتی خانوما رابه آغوش میکشیدید.
خب منی که قم زندگی میکنم هیچ وقت ازاین آزادیها،نه دیدم ونه انجام دادم طبیعتااونحساسیتهای زنانگی وجودخواهدداشت.حالاداریم روی خودمون کارمیکنیم ،فک کنم وقتی پیرمردوپیرزن شدیم این حساسیتهاازبین برن وهمه چی برامون عادی بشه .
خودم میدونم این احساسی که دردرونمه ،درست نیست وخیلی تمرین کردم برام مهم نباشه ولی واقعن سخته .یه جاهایی حساسیتم میزنه بالا.
وناراحتی بوجودمیاد.تازه منی که همسرم خوشگل نیس وقدوهیکل خفنی نداره.
وای به حال اینکه همسرم خوشگل وهیکلی بود،دیگه فکرکنم روانی میشدم .
بله قبول داریم وایمان هم داریم که همسرمونو،نمیقاپن ولی انگار عادت کردیم وخوشمون نمیاداوناباکس دیگه ای توتایمی خوش باشن .
انگارتو،کتمون نمیره.
اصلن باورهامون انقدبیمارگونس که مگه میشه حالاحالا،درسش کرد.
ازبیس داغونیم .
به قول استاد به احترام خودم وبرای ارزش قائل شدن به خودم نبایدگیری به این چیزهابدم وتوجهم راازاین مسائل بردارم .
میدونم همه چیزتویه چیزخلاصه میشه واونم اینه که قانون رادرک کنم وایمان داشته باشم که وقتی من رهاباشم ،جهان خودش چینش درستی انجام میده ونیازی به نگرانی من نیست .
واقعن چراهمیشه بامراقبتهامون میخواهیم مواظب باشیم که کسی به همسرمون چیزی نگه یارفتارخاصی نداشته باشه .چراانقدمیترسیم .
یه وقتایی به شوخی به همسرم میگم اگه مطمئن باشم که توبرای همیشه ازمن جدامیشی ومیری سمت کس دیگه ،مشکلی نداشتم .
ترسم اینه هم بامن باشی هم ….
خیلی مسخرس .باورتون میشه خودم ازاین فرهنگ واحساس مزخرفی که دارم حالم بدمیشه.
الان ازخودملجم گرفته ،چراانقدخودموکوچیک میکنم .حتی به خودشم نگم .اصلن چراتوذهنممیاد؟!بیخودکرده میادتوذهنم ،حالم ازاین افکاربهم میخوره که مثل خوره میفته به جونمون والکی سرهیچی ،مارابه تشنج واحساس بدمیبره.
خدایا ببخش منو،استادشماهم ببخش منو.
حالا متوجه شدم خیلی ضعیفم .چقدم ایمانم ضعیفه.
اعتمادبه نفسمم ضعیفه .همه چی ضعیفه .
البته جای امیدواری هست چون میگم که به نسبت قبل خیلی تغییرکردم وخیلی بهترشدم .همین که کاریش ندارم وچیزی نمیگم ،خودش ب نظرم یه کارمثبتیه که یادگرفتم ولی اینکه ذهنم گاهی یه جاهایی درگیرمیشه ،خب جالب نیست .
استادتوراستای تغییراتمون ،بقدری اتفاقات عجیب غریب میفته که گاهی نمیدونیم چکاری بهتره ؟!
باتضادهای زیادی برخوردمیکنیم .
ماشاالله ازهمه طرف هم نیاز به تغییرات داریم .هم توزمینه ی مالی ،هم توروابط ،هم توارتباط باخدا.
تمرکزو،روهرچی که میزاریم ،اون یکیومیزنیم داغون میکنیم .
استادیه وقتایی خسته میشم ،ازبس تمرکزمیگیرم که فلان کارودرست کنم یافلان عمل روانجام بدم .
بازاینو میدونم اکثراتفاقات توهول ومحوراحساس خوب میچرخه .
همسرم میگه ازمن راضیه وتغییرات منوخیلی دیده .هرچند خودش هم نیاز به تغییرات زیادی داره ولی نظرشو درباره ی من اینطورگفت.
این یه کم انرژی بهم میده چون باورمیکنم که تغییراتم دیده شده .
البته اول خودم به شخصه خوشحال میشم چون خودمم میفهمم که چ تغییراتی داشتم وچ تغییراتی نیازدارم .
قول میدم الویتم رو،روی تمرکزبرای تغییراتم توروابط بزارم وسال جدید،بهترازامسال عمل کنم .
اونجایی که استادگفتن من اصلن این چیزارو،خفت خواری وضعیف بودنم میدونم .
واونجایی که گفتن خودتولایق بدون ،ارزشهای خودتوبالاببر،اعتمادبه نفستوبالاببر.اینازمانی رخ میده که باورداشته باشم خدایی هست که بهترازخودم به همه چی نظارت داره وحواسشبه همه چی هست.
میخام همین جاقول بدم دخترخوبی باشم .
نگاهم روتوروابط بیشترتغییربدم .
من توخونه میگم: عباس منشی میخام به این قضیه نگاه کنم .
اتفاقاامروزعصرباهمسرم سرچن تاموضوع بحث کردیم ،وآخرش بهش گفتم سال جدیدی که میادتمام سعیمومیکنم وبه همین این مسیرروادامه میدم وبااستادم تواین مسیر میمونم .بش گفتم واقعن صد،خودمومیزارم امااگرسال تموم بشه واون چیزی روکه میخام تواین روابط پیدانکنم ،ممکنه اتفاقات دیگه ای بیفته .
اینم فهمیدم که یه جاهایی شایداتفاقات ناجالب چیزیومیخادبهم نشون بده یاعامل اتفاق خوب دیگه ای باشه امامن مثل همیشه میام وهم چیوخراب میکنم .
ازاین طرف میگم روابط عالی میخام ازطرفی برای هرچیزی دست وپاوتقلای بیش ازحد میزنم .
نمیزارم خداکارخودشوانجام بده .همش بگیرنگیردارم .
منم مثل همه ی انسانها،حسرت داشتن روابط خوب رودارم .با همسرم خیلی جاها هم فرکانس هستم ولی خیلی جاها هم نیستم .
ولی اینم میدونم یه جاهایی خودم کم گذاشتم وبایدبیشترتمرکزکنم تارفعشون کنم که دلم نسوزه .وحداقل به خودم ثابت کنم که همه کاری کردم همه تلاشی کردم .
حالانتیجه روهم میسپارم به خدا.
یاروابطم عالی میشه یاجدامیشم .
من به نتیجه فکرنمیکنم .میخام تمرکزم روتغییراتم باشه .
کاش بتونم تمام توقعاتم راازطرف همسرم ،فراموش کنم .وفقط به خودم تمرکزکنم .
کاش دنبال تغییرات همسرم نباشم .
کاش این توذهنم بمونه .
ازخدامیخام منم یه انسان موحدومتعهدومتوکل باشم تاخداوندبه هرجایی هدایتم کرد،نگم چرا؟
استادجونم ممنون ومرسی که الگوهای مناسبی مثل شماومریم جون هست که نزارن ماتومسیراشتباهی بریم .
سپاسگزارخداوندی هستم که منودرمسیرهدایت میکنه.
ازشمااستادعزیزم هم نهایت سپاس رودارم .
عاشقتونم .
سلام به شما دوست عزیزم ناهید خانم گرامی
ناهید عزیزم ،اگر دوست داشتی مقاله های مریم جون در عقل کل راجب روابط رو بخون قطعاخوندن این مقاله های ارزشمندوجامع به درک بهتر قوانین کمک بزرگی میکنه …
دوست عزیزم چون ما قوانین رو درست درک نکردیم و باور نکردیم که خودمون مرکز زندگیمون هستیم و همه چیز توسط ما و فرکانسهای خود ما رقم میخوره،به همین خاطر قدرت رو به عوامل بیرونی دادیم و میخوایم تا همسرمون ،فرزندمون ،رئیس و همکار و….تغییر کنن تا حالمون بهترشه،
باور کن اگر قانون رو درست درک کنیم اگر باورکنیم که مهربان پروردگار ،قدرت خلق زندگیمون رو تنهای تنها در دستان ما قرارداده ،اگر باورکنیم هییییچ تجربه ای اجازه ی ورود به زندگی مارو نداره مگر اینکه ما بهش اجازه ورود بدیم اونوقت خیلی وسواس گونه مراقب ورودی هامون میشیم
اونوقت متعهدانه پای ساخت باورهای جدید و سازنده میمونیم ،
اگر باورکنیم که این ماهستیم که داریم تجربه هامون رو خلق میکنیم اونوقت قدرت در دستان ماست اونوقت تنها وظیفمون میشه کار کردن رو خودمون اونوقت زمان وانرژی که برای اصلاح دیگران میخوایم بذاریم که در صد درصد ومواقع اصلاح نمیشن وماناامید میشیم ،وانرژیمون هدر میره ،همون انرژی رو روی کارکردن رو باورهامون میذاریم و نتایج کم کم از راه میرسن و ما میشیم خالق عامدانه ی تمام خواسته هامون،ولذت میبریم از این قدرت خالق بودمنون وزندگی برامون بهشت میشه..
باور کنید که ما در تغییر دادن دیگران عاجز هستیم واصلا نیازی به این توانمندی نداریم چون قانون جهان اینجوری کار نمیکنه ،
بهتون پیشنهاد میکنم زمانی رو برای درک بهتر قوانین ثابت جهان که استاد عباسمنش عزیزم هربار تو همه ی محصولات و فایل های دانلودی و سریال ها و کلا تمام آموزه هاشون بهشون اشاره میکنن بزارید و با نگرش جدید دوباره محصولاتی که تهیه کردید رو بشنوید
دراون صورت حتما نتیجه های بهتری دریافت میکنید
عشق و آرامش برای شما ،وتمام بچهای سایت توحیدی عباسمنش….
سلام بر همه عزیزان
واقعیت فایل و دیشب گوش دادم هی وسطش نکات و مثال هایی یادم میومد میگفتم حتما تو کامنت بنویسم اما دیشب بعد تموم شدن فایل ذهنم جمع نمیشد گفتم بزارم برای فردا
موردهایی که تو ذهنم بلده مینویسم اولا که بگم واقعا یکی از بهترین دوره هاست عشق و مودت من اولین دوره ای ک خریدم دوازده قدم قدم اول بود و تمرکزی گذاشتم روش کار کردم و اخر فایل قدم اول استاد گفتن هدف امسالتون و بگید و قدمهاتون برش بردارید حتی کوتاه و اول سال من یه رابطه تموم شده بظاهر تلخ داشتم و یکی از اهدافم داشتن رابطه ای صدها پله بهتر از اون رابطم و میخواستم و ته ذهنم چسبیده بودم ب همون ادم خاص ازش بخوام بگم اصلا الان حس و حال اون موقعمو یادم نمیاد و حتی الان که فکرشو میکنم خدا رو هزاران بار بابت تجربیاتی که داشتم شکر میکنم و اینکه تضاد ها اونقدری بد نبود که بقولی کمرشکن باشه
خلاصه من تصمیمو گرفتم و یکی از قدمهایی که برش برداشتم خرید عشق و مودت بود اعتراف میکنم بابت همین موضوع خریدمش و تو خود دوره هم کامنت گذاشتم و گفتم اما هرچی جلوتر رفتم انگار که با این دوره من توحید و شناختم خودمو شناختم حس عجیبی بهم همون موقع میگفت این دوره شخصیتت و زیر و رو میکنه مکملشم عزت نفس بود البته این دوره مکمل عزت نفس هست عزت نفس خودش پکیج کامل از پرچم داراست اما اون زمان منو خواهرم بیشتر رو عزت نفس کار میکردم این دوره رو من خودم جداگانه خریدم و روش کار کردم هی ازین شاخه ب اون شاخه پریدم اینقدر ذوق دارم همه حرفهامو بگم
گذشت و گذشت و با عملکرد و ریز ب ریز گوش دادن به صحبتهای استاد اصلا نفهمیدم چجوری وارد رابطه شدم و اون اوایل فکر میکردم به رابطه معمولی شناخت و اشنایی بیشتر با جنس مخالفه در رعایت چارچوب من بعد از هفت ماه فهمیدم که نه جدی جدی از همه چیش خوشم میاد ادمی ک فکر میکردم شاید تو سلیقه من نباشه و اصلا ما دوتا دنیای جداگانه ایم الان میبینم که حتی انگشتای دستشم مورد علاقه منه راه رفتنشم دوس دارم و تو 90 درصد مواقع باهم طرز فکرمون یکیه دعوا و بحث و جدل که اینقدر درصدش کمه ک اصلا ب چشم نمیاد خدا رو هزاران مرتبه شمر میکنم وقتی ب روند تکاملیم فکر میکنم میبینم همه چیز در جای درستش و بموقع اتفاق افتاده و حتی خدا رو هزاران بار شاکرم ک وابسته این ادم نشدم و دارم واقعا از بودن باهاش لذت میبرم این وابستگی تو نفر قبلی بود و من ب جای لذت بردن بیشتر نگران بودم
خیلی خیلی بیشتر جا داره راجع بهش صحبت بشه اما ترجیح میدم هرکس ک تو مدارشه و لازم داره این اگاهی های بجا و درست از روابط با هرکس چ جنس مخالف چ موافق این دوره رو تهیه کنه چون تو یه کامنت و توضیحات اجمالی نمیشه حق مطلب ادا بشه و اشتباهی جا بیفته خدای نکرده خلاصه که بینظیرترین استاد و بینظیرترین دوره رو تجربه کردم ایشالا دوره بینظیر بعدی روانشناسی ثروت هستش ب امید حق ️
مرسی مرد بزرگ بابت همه چیز
ب نام الله مهربان و هدایتگر ب سمت زیبایی شادی سلامتی ثروت و حال خوب
سلام ب ساتاد و مریم عزیز در این بهشت زیبا و فراوانی نعمت
چه تصویر زیبایی دریاچه صاف مثل آینه درختان سرسبز زمین سبز اسمون صاف هوای عالی خونه چوبی روی اب و تصویر زیبای استاد با لباس ست زیبا چقد واقعی زندگی کردنم در این بهشت لذت بخشه
نکات فایل
= وقتی روی خودمون کار میکنیم ما هدایت میشیم ب ادمهایی که درست هستن ب موقعیت هایی که درست هستن
=وقتی انسان ب خداوند توکل کنه اصلن نگران نیست
=اگه در مسیر درست باشیم هدایت میشیم به ادمی که همون ویژگی ها که میخاییم رو داره
= همیشه باید فکر کنیم دنبال بهترین هر چیزی بخاییم در زندگیمون بالاترین استاندارهارو
=زندگی ی فرصت کوتاه و باید بهترین هارو بخاییم برای زندگی کردن
=ما باید روی خودمون کار کنیم و جهان بقیه کارارو درست انجام میده قانون اینه
=باید روی ایمان لیاقت کار کرد وهمه چیز به خداوند سپرد و نیاز نیست کسی تغییر بدیم
=مثال نمیشه کویر نگه داشت و توش برنج کاشت
=اگر انسان پایه های باوریشو خوب بچینه همه چیز براش خوب میشه خداوند همه چیز براش خوب نگه میداره
=اگر روی خودمون کار کنیم اگر خداوند باور کنیم نگران ادمهای اطرافمون نیستیم
= اصلن نگران حرفهای بقیه نباشیم و اصلن مهم نباشه بقیه در مورد زندگی ما چه حرفی میزنن
=ما روی خودمون کار کنیم خداوند آدمهای مناسب برامون هدایت میکنه
خداروشکر واقعن رابطم عالی واقعن عالیه و اینم ب خاطر در صلح بودن با خودمونه و هدایت خداوند ب سمت بهترینها در زندگیمون
سپاسگذارم برای این اگاهی ها عالی برای بهتر کردن زندگی و زیباتر کردن جهان
آرزوی سلامتی شادی ثروت حال خوب وهدایت الله دارم براتون