عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس منش - صفحه 32
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-08-07 07:36:372020-12-01 07:48:19عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس منششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی زیبا
روز 105ام وتعهد من!
چقدر قشنگ وچقدر راحته این سیستم
همه چیز ماییم
و چقدر خوشحالم که بالاخره در این زندگی به این درک رسیدم
خداروشکر که این روزها که از خدا طلب الهامو نشونه کردم برای روابط و پیدا کردنه خودم و البته قدرته خودم در خالق بودن،اجابت شد و این روز از روزشمار دقیقا راجب همین مساله بود
چقدر این جنس از روابطی که استاد فرمودن،کناره همه ی قشنگیا و عشقو احترام،بوی قدرت و جسارتو شهامت میده
جسارت خودم بودن،شهامته به سبک خودم رفتار کردن،قدرته رها کردن و اماده شدن برای بهترین
من با توجه به تجربم در روابط عاطفی،نه تنها نگران طرف بودم،بلکه حتی نگران بودم قربانی نباشم ،یا بهم به اندازه ،احترام محبت و هرچیزی ازین قبیل بشه
حتی اون ابراز نگرانی ها برای مریضی یا کارو رفتو امدو هرچیزی ازین دسته که نشات میگیره ازینک از طرف تایید بگیرم که متوجه بشه ندا چقدر بفکره!ریشه ی اصلی ترش این بود که تایید بگیرم تا کسی دیگ ،جای منو نگیره
انگار توی ذهنم این بوده که من در رقابتم و اگه کم کاری کنم کنار گذاشته میشم
من نمیدونم ،شاید اصلا اینجوری نبوده باشم ولی دارم باورهای زیرو رو رو در میارم
شاید اینطور هم نبوده باشه ولی دارم تمرین محصول احساس لیاقت رو ،همین جا انجام میدم
همه ی این جنس روابطها،این رفتارها،بخاطر نداشتن احساس ارزشمندیه
من شاید باور نداشتم که اولا من خودم ارزشمندم و هرجا توی هر روابطی ،ادمها منو بخاطر وجود خودم دوست دارن و علاقه دارن بیشتر کنارم باشن بیشتر بهم محبتو احترام بزارن
نه بخاطر هیکلم،نه بخاطر رشتم،نه بخاطر خانوادم،نه بخاطر پولم،نه بخاطر رنگ چشمام ..
نه بخاطر هرچیزی که فقط برای زمانی بمن داده شده…
دوما باور نداشتم که من خودم ،این ضعفها رو دردرونم دارم که موجب شده در رفتار بیرونم،نسبت به طرف مقابلم ،مواجه بشم
تقریبا یکهفتست ،تمام ناراحتی ها،بد رفتاری ها،هرچیزی که توی رابطه منو دل چرکین میکرد رو ریشه یابی کردم و مسئولیته همشو به عهده گرفتم
فهمیدم منم
همه چیز منم
به جرات میتونم بگم،همه چیز عوض شده
ادمها نزدیک به خواسته های من رفتار میکنن و این اوله راهه
همه نگاهم به خودمه و اینو باور پذیر کردم که ادمهایی که در فرکانس من نیستن،خیلیی راحتتر از راحت جدا میشن
به نام خداوند وهاب وعظیم
چیزی که پر رنگ تر بود برام توی این فایل از استاد یک قانون بود
اینکه ما باید همیشه ودر هر حال توجهمون به 100٪درون خودمون باشه ومتعهدانه فقط روی خودمون کار بکنیم
چون ما 100٪اتفاقات دنیامونو خلق میکنیم وتمام اتفاقات پیرامونمون حاصل باور های خودمونه
و وقتی این قانون رو باور داشته باشیم حتما بهش عمل می کنیم وتمام سعیمونو می کنیم برای بهبود دائمی خودمون نه انرژی گذاشتم برای تغیر چیزی از بیرون
چون می دونیم که وقتی خودمون تغیر بکنیم جهان اطرافمونم تغیر میکنه آدماش تغیر میکنن
روبطش تغیر میکنه .سلامتیمون تغیر میکنه.ورود نعمت ها وثروت رو میبینیم .احساس آرامش رو از رون حسش میکنیم.خدارو بیشتر باور میکنیم
دیگه نگران هیچ چیزی نیستیم هیچ چیزی چه خوانواده باشه چه دوست چه هم سر و فرزندان به هیچ وجه نمی تونی نگران باشی اصلا چون تو می دونی یک قدرتی ورای تموم قدرتها مواظب همه چیز هست و هیچ برگی بدون اذن اون از درختی نمی افته .ومی دونیم تو فقط توانایی تغیر خودتو داریو بس
پس دیگه تموم نگرانیات از بین میره حتی دیگه نگران خودتم نیستی چون تو رهایی وسپردی زندگیتو دست همون خدا وفقط طرف خودتو درست میکنی ومی دونی بقیه کارارو خود خدا درست میکنه چون این وعده خداونده وعده خود خوود خداا
پس دیگه باید بدونم وقتی من روی خودم کار میکنم وشخصیتی قوی ومتوکل درون خودم خلق میکنم تموم زندگیم حول این اصل واساس میچرخه چه روابط عاشقانه ای که دلم می خواد داشته باشم چه تموم نعمت های دیگه همگی توی اون مداری هستن که من هستم پس دیگه نگران نباید باشم وتازه با شور شوق باید هی خودمو بهترو بهتر بکنم چون از اون طرف خداوند جهانمو بهترو بهتر میکنه تووی تمااام مواردش
خدایاا شکرت برای این قوانینی که همیشه هستن ومحکمن خدایا شکرت برای این اصلی که همه چیزو بهمون میده خدایاا شکرت
کار من فقط باید بندگی باشه
چون کار خدا فقط خداایه برای بنده هاش
پس بنده سپاسگذاری باید باشم
چقدر قلبم آروم میگیره وقتی کامنت میزارم وراجب قوانینی صحبت میکنم وبه خودم یاد آور میشم که قاانون ابدی کل جهانه
استاد عزیزم ممنتونم وسپاسگذارتونم
وامروز روز 105 از روز شمار تحول زندگیم بود
با کلی تحول در تمام جنبه های زندگیم
خدایا شکرت
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به سمت این آگاهی های ناب و زندگی ساز ،سپاسگزارم مهربان پروردگارم
من میدونم که اگر خودمو ارتقاء بدم ، هدایت میشم به سمت انسانهایی که از قبل درست هستند
کبوتر با کبوتر ،باز با باز….
قانون اینه و من باور دارم به درستی این قانون،
خدایا سپاسگزارم که آگاهم کردی تا به دنبال تغییر هییییییییچ کسی جز خودم نباشم
تنها راهش اینکه بی وقفه و بالذت رو خودم کار کنم تا باورهام به شکلی تغییرکنه تا هدایت شم به سمت انسانی که با منه ، ارتقاء یافته،،،، هماهنگه ….
خدایا سپاسگزارم که فهمیدم همچین چیزی وجود داره ، سپاسگزارم که از جهنم تغییر دادن دیگران نجاتم دادی ،
خیییییلی رها و شادم که فهمیدم قانونی وجود داره که اگه رو خودم کار کنم به آسونی هدایت میشم به سمت انسانی که ازقبل درست هستند که هماهنگن باهام
منم واقعا قلبم میخوام یه آدم قویی باشم و هدایت شم به سمت انسان قوی دیگری ، من اصلا و ابدا نمیتونم نگران باشم ، واقعا نمیتونم نگران کسی باشم که نترسه که ناراحت نشه که ….،من نمیتوووونم نگران باشم خدایا هدایتم کن به سمت قوی ترشدنم،به سمت بهبود دائمی ،بهتر شدن و بهتر شدن،تاابد….
به سمت رابطه هایی با انسان های توحیدی و موحدی که هم مستقل هستندو هم از کنار هم بودن و نبودن ،لذت میبریم.
مهربان پروردگارسخاوتمندم ،سپاسگزارم که هدایتم کردی به سمت این آگاهی ها تا بدونم همچین استاندارد هایی وجود داره ، راه حلشم که بلدم ، میتونم خودمو بهبود ببخشم تا هدایت شم به سمت این رابطه ها ،و خداروشکر اطلاعات صحیح هم برای بهبود بخشیدن خودم دارم و این سایت پر هست از باورهای سازنده ، و آموزش های ناب،،،
پس قلبم پراز امید هست و جسمم پر هست از توانمندی تا این استمرار ، ارتقام بده و تجارب متفاوتی داشته باشم
اگر من اون آدم مناسبه باشم جهانم آدمهای مناسبی رو به سمتم هدایت میکنه .
خدایا سپاسگزارم که هدایتم کردی به سمت این آگاهی ها .
استاد عباسمنش عزیزم سپاسگزارم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قراردادین تا خوب زندگی کنم و کمک کنم جهان جای بهتری برای زیستن باشه 🟢
ادامه ی
کامنت روز 105 فصل چهارم :روزشمار تحول زندگی من:
بخشی از صحبتهای استاد
در رابطه باید علاقه مندی ها وشخصیت مستقل خودمون رو داشته باشیم.
استاد میگه موبایل برای من یک چیز شخصی نیست وقتی چیزی برای پنهان کردن ندارم
تو موبایل پس جای نگرانی نیست که بخواد چیزی رو متوجه و یا ناراحت بشه.
همون چیزی که هستم ، هستم همونطور منو میپذیره
یسری ویژگی هایی دارم که باهاشون خوب و راحتم
قرار نیست خودم رو مخفی کنم من اگه در مسیر درست باشم هدایت میشم به آدمی که با ویژگی های
من اوکی هست نه اینکه بزور بخواد اوکی بشه
ویژگی های منو دوست داره
مثل پیچ و مهره بهم میاییم و جفت میشیم.
(رمز موبایل ، کارت بانکی ، گاو صندوق و همه چی استاد رو عزیزدلش میدونه )
اگه توی رابطه ای هستی که چیزی رو مخفی میکنی
ماسک می زنی بدون رابطه ات مشکل داره ، اعتماد به نفست ضعیفه ، اگه مسیری که داری میری درسته بگو آقا این مسیر منه ( همه ما مثل هم نیستیم تنوع جهانه که متفاوتیم)
هر وقت هم هر کدوم مون با ویژگی های هم اوکی نبودیم خیلی راحت میتونیم جدا بشیم بریم دنبال زندگی خودمون، نگاه مون به رابطه قرار نیست که رابطه ای باشه تا ابد ما انسانیم ممکنه تغییر کنیم ممکنه طرف مقابل تغییر کنه اون آزاده منم آزادم
من کمتر از بهترین رو نمیخوام بهترین هر چیزی
استاندارهای من باید در تمام جنبه های زندگی ام بالا و نامحدود باشه
زندگی یک فرصت کوتاه ست رابطه های لذت بخش
دوست دارم میخوام که از این فرصت نهایت استفاده و لذت رو داشته باشم.
به ضم اینکه من عاشقتم بیام تورو نابود یا محدود کنم!!نزارم درست زندگی کنی، مگه من برده گرفتم
که بگم این کار و بکن اون کارو نکن اینجوری باش اونجوری نباش بخاطر اینکه من عاشق توام
قانون رابطه:
ما روی خودمون کار میکنیم آدم مناسب( همکار، پارتنر، دوست ، همسایه و…) میاد تو زندگی مون
جهان چینش اینکه چه افرادی در تجربه زندگی ام باشند. رو انجام میده پس اجازه بدیم که جهان کارش و انجام بده
( نچسبم به یک آدم خاص)
بعضی ها یه زمین کویری میخوان نگه دارن و توش برنج بکارن ، نمیشه تو زمینی که کویره توش برنج کاشت. کسی که میخواد برنج بکاره میگه خدا منو هدایت میکنه به زمینی که توش برنج بکارم
آیا خود من اون آدم لایق و مناسب هستم ؟
من اون آدم مناسب می شم خدا خودش آدم های مناسب رو میاره تو زندگیم ( من باید رو خودم کار کنم که آدم مناسب بشم)
هرگز هرگز هرگز من گوشی طرف مقابل رو چک نکردم
که بگم نکنه راه اشتباه بخواد بره کسر شأن منه که بخوام چیزی روچک بکنم، اینقدر برای خودم ارزش و احترام قائلم که نخوام اینکارو بکنم
هیچ چیز دائمی نیست اگه رابطه قطع بشه من خوشحال اونم خوشحال بخاطر این همه روزهای لذت بخشی که باهم داشتیم.
اگه انسان پایه های باوری شو درست بچینه ، خودش و لایق بدونه، روی اعتماد به نفسش کار کنه زندگی در تمام جنبه ها خوب میشه
اونوقت لازم نیست مواظب یا نگران چیزی باشه کنترل کنه چیزی رو ، خداوند همه چی و درست میکنه و هماهنگ میچینه کنار هم .
دقت خداوند برای انتخاب آدم مناسب برای ما عالیه
باور میشود : در
آزادی مالی،زمانی،مکانی ، روابط سلامتی
وقتی ما هماهنگ میشیم با خودمون آدم هماهنگ وارد زندگی مون میشه.
با اعتماد به نفس سبک زندگی شخصی خودت رو داشته باش لذت ببر از وجود آدمهای دوست داشتنی زندگیت کسانی که اونا هم تو رو دوست دارند
و از وجودت لذت می برند.
هدایت: خداوند با توجه به فرکانس های تو همه چیز و مردم رو به سمت تو هدایت میکنه.
وقتی من واقعا تغییر میکنم پارتنرم به اندازه ای که من واقعا رو خودم کار کردم تغییر میکنه.
روز 105 ، فصل چهارم،روز شمار تحول زندگی من
به نام خدای مهربانی ها و زیبایی ها خدای عشق
من این فایل رو حدود پنج بار تا الان گوش دادم و دیدم و هر بار هم که میبینمش برام جدیده و تازگی
داره از بچگی فیلم های هندی و ترکی و ایرانی زیاد دیدم ،که بهم خیانت میکردن دروغ میگفتن و…
رابطه ی پدر و مادرمم هم مخدوش بود و…
منم هر وقت رابطه ای با جنس مخالف برقرار میکردم
شبیه دیده ها و شنیده هام بود.
و خیلی ناراحت و دپ میشدم احساس پوچی و بی ارزشی داشتم اما چیزی در درونم بهم میگفت تو خوشبخت میشی و…
همیشه یسری ها رو می دیدم که عشقولانه باهم زندگی میکردن و بعدها که اینستاگرام اومد بلاگرها و یا زوج های ثروتمند و عاشقانه ای رو دیدم ( مانی خوشبین و خانم میلانی، خانم شکوفه یوسفی، دوستان طبیعتگردم خانم انسی و همسرش ، رونالدو وجورجینا
بعدش هم که استاد جون و مریم جون)
و تو ذهنم برام سوال بود که این آدمها چطور تونستند اینقدر ثروتمند و عاشقانه زندگی کنند و هدایت شدم به مسیر آگاهی ،تحقیق و مطالعه و…
قبلا فقط میخوندم و کسب علم بود یکم خوب میشدم دوباره برمیگشتم پله اول (مثل بازی مارو پله)
راستش از وقتی فایلهای استاد رو گوش میدم (مخصوصا سفر به دور امریکا که نمونه واقعی عمل به توحید و آگاهی ست که استاد ، مریم و مایک این سه عزیز دوست داشتنی که انجامش دادن و زندگی میکنند با این آگاهی ها ) نتایجم بهتر شد.
( من حتی فایلهای قدیمی دوره عشق و مودت رو که دوستم بهم داده بود رو دو بار گوش دادم اما نتیجه نگرفتم چون بهاش رو پرداخت نکردم مسیرم درست نبود اما بعدش که اونا رو پاک کردم تکاملم رو طی کردم و شروع کردم فقط روی فایلهای حلال کار کردن و فایل های دانلودی استاد رو دیدن و گوش دادن)
کلی اتفاقات قشنگ و نتایج عالی کسب کردم .
وجه متفاوت و زیبایی از اطرافیانم رو جذب کردم
آرامشم بهتر شده تغییراتم اینقدر محسوس هست که بهم میگن اما هنوز پاشنه های آشیل دارم تو رابطه ام
با پارتنرم مثلا قبلا آدم شکاک ، کنترل گر ، حساس و عصبانی بودم تو رابطه و وقتی میخواستم حرفهامو به طرف مقابل بزنم با پیامهای طولانی طرف مقابل رو قهوه ای می کردم اما الان نسبت به قبل خیلی خیلی بهتر شدم صبور تر آرام تر آگاه تر شدم
اما خداییش هنوز هم جای کار دارم هم تو ثروت و هم تو روابط چون من تو این دو مورد الگوهای درستی نداشتم از بچگی و از وقتی بزرگتر شدم خودم تلاش کردم زندگی ام رو بهتر کنم و فهمیدم من مسئول صد در صد اتفاقات زندگی ام با کانون توجه ام و فرکانس هام هستم
بخدا هر وقت من بهتر شدم ( هدایت شدم به آدم های بهتر ، مهاجرت کردم از شهر های قبلی ،یسری آدمها خود به خود حذف شدن ، و برخوردهای مناسبتری از افراد نسبت به خودم دیدم)
باید باورهای مناسبی که در این فایل یاد گرفتم رو باهاش زندگی کنم بشه از شخصیت و وجودم
خدا جونم کمکم کن هدایتم کن بهم توانایی خرید
دوره ها رو بده ، در مسیر درست دستم و بگیر
من میدونم خدا هدایتم میکنه چون لایق و خواستار هدایتش هستم.
نکات مهم :
* ما نمیتونیم تو روابطمون فردی رو درست کنیم یا بخواهیم تغییرش بدیم ( یعنی اونطوری که ما دلمون بخواد بشه) وقتی ما روی باورها و شخصیت خودمون کار کنیم هدایت میشیم به آدمهای مناسب که خودشون درست هستند اون چیزی که هستند مناسب و هماهنگ هست با خواسته های ما با ویژگی های ما
آدمها با توجه به فرکانس ها و باورهای ما میان تو زندگی مون
* تمرکز کردن برای تغییر طرف مقابل یکی از بزرگترین اشتباه هات افراد در روابط شون هست
ما نمیتونیم کسی رو تغییر بدیم ما فقط میتونیم خودمون رو تغییر بدیم.
* به دنبال آقا یا خانم ایکس نباشیم( منافات داره با قوانین الهی و کسی که در حال هدایت و در مسیره)
کسی که در حال هدایت هست میگه من میخوام روی خودم کار کنم خودم رو لایق یه آدمی و رابطه ای با همچین ویژگی هایی…. بکنم اینکه کیه و اسمش چیه
مهم نیست فقط میخوام عشق ، لذت و زیبایی رو
در رابطه ام تجربه کنم.
* آدمهایی که تو زندگی مون هستند بدون قهر بدون اینکه ما بخواهیم کاری کنیم باهاشون بحث کنیم یا صحبت کنیم و… خودشون تغییر میکنن به شکلی که زندگی و اون رابطه برای ما لذت بخش تر میشه
از وقتی ما از درون تغییرات بنیادین و پایدار میکنیم.
* وقتی من تغییر میکنم ماهیت وجودی افراد و روابط
دلخواه من میشه اونا همونطورن که من میخواستم و نیازی نیست تغییرشون بدم .
* در فلسفه زندگی استاد نگران کسی یا چیزی بودن وجود نداره
من نمیتونم نگران کسی ( پدر ، مادر ، بچه همسر و…)
باشم چه رابطه ای که من همش بخوام نگران باشم که وای نترسه ، ناراحت نشه ، تنها نمونه،سردش نشه ، منو تنها نزاره و…
وقتی انسان به خدا توکل میکنه دیگه جای نگرانی نیست.
توکل : خدا حواسش به همه چی هست
نگرانی : خدا که حواسش نیست به عشقم به افراد عزیز زندگیم خدا که وجود نداره و.. پس من باید مواظبش باشم و نگرانش باشم و هی زنگ بزنم بگم وای عزیزم نگرانتم اونم ذوق کنه بگه چه خوب که کسی توی دنیا نگران منه( رابطه مزخرف و دوتا انسان ترسو باهم که خلا عاطفی دارند)
* من یه آدم قوی ، متوکل ، توانمند، توحیدی و با اعتماد به نفسم میشم که با یه همچنین آدمی رابطه برقرار کنم. رابطه ای سرشار از استقلال توانمندی ، آزادی و احترام به عقاید هم که تا وقتی باهمیم از وجود هم و رابطه مون لذت ببریم و وقتی هم هر کدوم از ما به هر دلیلی نخواستیم یا نتونستیم و فرکانسهامون تغییر کرد به راحتی و آسون رابطه مون رو تموم میکنیم و هر کسی میره دنبال زندگی خودش.
وظیفه جهان چینش آدم هاست فقط ما باید خودمون با خودمون در صلح و آرامش باشیم شخصیت زیبا و هماهنگی داشته باشیم جهان کارش و دقیق و زیبا انجام میده.
ادامه دارد…
به نام الله مهربان من. خداوند روزی رسان من.
تنها کاری که من باید بکنم اینه که درخواست کنم و روی خودم کار کنم
به چینش خداوند ایمان داشته باشم که خداوند برام بهترین شخص و در بهترین زمان میاره پیشم.
اونوقت اتفاقات دلخواهمون توی روابط میفته..
1)من ابتدا باید خودمو لایق اون رابطه و ویژگی هایی که از طرف مقابلم میخوام بکنم. باید ابتدا اون ویژگی ها رو در خودم ایجاد کنم. من کاری به کسی ندارم و نمیخوام بقیه رو تغییر بدم. من خودمو تغییر میدم همین.
بارها و بارها دیدم که چطور با تغییر خودم در روابطم، چه دگروگونی در روابطم ایجاد شده. طرف مقابل بدون اینکه من بخوام تغییرش بدم دقیقا همونی شده که من میخوام.
2) باید هدف رابطه رو مشخص کنی.
من هدفم از رابطه لذت و ارامش و رشد هست. وقتی بخوام طرف مقابلمو تغییر بدم نه لذت میبرم نه آرامش دارم و نه رشد میکنم.. و تمام اهدافم و زیر پا میذارم انگار.
3) توی رابطه سعی کنم ویژگیرهایی از شخص و که دوست ندارم تغییر بدم و مدام بهش گیر بدم؟
مگه برده گرفتم؟
من توی روابط عاطفی خیلی خوبم تو این مورد. متنفرم از اینکه بخوام به طرفم امر و نهی کنم و بخوام تغییرش بدم.
اما تو روابط دوستانم خوب نیستم. هر دوستی داشتم سعی کردم تغییرش بدم و نتیجشم این شده که در هر حال حاضر اون رابطه ای که میخوام و ندارم. ولی الان دارم تغییر میکنم و قراره روابط فوق العاده تری رو تجربه کنم.
4) من خودم برای خوشبختی و لذت بردن از دنیا کافی هستم و نیااز به شخص دیگه ای ندارم. وقتی نیاز داشته باشم به کسی، هیچوقت نمیتونم روابط خوبی رو تجربه کنم. نه خودم حس خوب دارم نه اون شخص…
من خودم و دارم. خودم خودم خودم.
اصلا بذار بهترین روابطی که دارم هم تموم بشه. خب بشه…. ابدی نیست که چیزی.
تا وقتی از وجود هم لذت میبردیم و مثل هم بودیم با هم بودیم و انصافا هم که چه خوش گذروندیم با هم.
وقتی هم که تغییر کردم و دیگه با هم نبودیم بازم خداروشکررر. خداوند انسان بهتری رو که با خواسته های الان من مطابق تره به سمتم هدایت میکنه.
من اگر تجریه های قبلی رو نداشتم روابط خوب الانم نداشتم.
این مورد برای رابطه عاطفی و رابطه دوستی و همه انواع روابط صدق میکنه.
دوستای صمیمی داشتم که روابط سالمی با هم نداشتیم. یعنی وقتی با هم بودیم کلی میخندیدم ولی درکنارش صحبت بقیه هم میکردیم. درکنارش از هم توقع هم داشتیم و سعی داشتیم که تغییر بدیم همدیگه رو.
این رابطه از طرف اونا قطع شد و اولش برام سخت بود ولی هر چه بیشتر میکذره میبینم که چقددر الان به نفعم شده. تنهایی ای دارم که باعث شده ورودی هام بشدت کنترل بشه، اعتماد بنفسم داره هر روز بالاتر میره،، دیگه نه صحبت کسی رو میکنم و نه کسی رو قضاوت میکنم.. الان متوجه شدم که تو رابطه دوستانم چه باگ هایی داشتم… خلاصه الان فرکانسم خیلی خیلی خیلی خالص تر شده. ــــ
شاید گاهی ناراحت بشم بخاطر نبودشون ولی بعد میبینم که چه قدر به نفعم بودم و قطعا دوستان بهتری رو جذب میکنم و با خواسته هام تطابق بیشتری دارن.
البته من هنوز از خداوند درخواست واضح دراین مورد نداشتم. باید بشینم ویژگی دوست مورد علاقمو بنویسم. ـ
استاد خیلی حال میکنم بات بخداا.. خودت و عزیزدلت با ارتباطی متفاوت با عرف جامعه دارید با هم زندگی میکنید و فیلمشو هم میگیرید و همه جا میذارید و علنا میگید برام مهم نیست نظر شما چیه. من سبک شخصی خودم و دارم و اهمیتی نمیدم بقیه چه دیدگاهی راجب زندگی من دارن.
مشکل این روزای من دقیقا همینه که سبک شخصیمو فراموش کردم و تمام انرژیمو صرف این میکنم که سبک شخصیم و مخفی نگه دارم و در ظاهر شبیه سبک شخصی بقیه باشه..
اینقدر نجواها قوی میشن که گاهی میخوام از روش خودم دست بردارم و بشم عین همونی که خانواده و جامعه میخواد.. اما همونطور که از اسمش پیداست به اینا میگن نجواااا. و فقط زمانی که بنده روی خودم کار نکنم قعالیت میکنه.
5)
نباید به یه نفر خاص بچسبی و دست خدا رو برای هدایت ببندی.
خدایا من نمیگم فلان شخص و برا ازدواج میخوام یا فلانی دوست صمیمیم بشه. من فقط رو خودم کار میکنم تو هدایتم کن به بهترین شخص. شاید بهترین شخص اونی نباشه ک من فکرمیکنم.
6) و اشاره میکنم به یکی از مهم ترین ستون های رابطه و اونم چیزی نیست جز احترام و احترام و احترام.
احترام در همه زمان ها و موقعیت هاـ
وقتی حتی از دستش دلخوری باید بهش احترام بذاری. با احترام صحبت کنی و رفتار کنی.
وقتی دیدگاهی متفاوت با تو داره یاید بهش احترام بذاری و بپذیری که عقیده ی متفاوتی با تو داره.
خداوندا هدایتم کن همیشه تو روابط احترام و نگه دارم.
چه رابطه ایه که من داخلش نگراان کسی باشم؟
پس آرامشم تو رابطه چی میشه؟
به جای اینکه از دغدغه هام کم کنه بهشون اضافه کنه؟
من نگران نیستم که عزیزدلم چطور مسئلشو حل میکنه یا از پس خودش برمیاد. من باور دارم به خداوند که اون به حواسش به همه هست. من کیم؟
خدایا شکرت
سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
تقریبا دو سال از این کامنتم میگذره و اومدم خوندمش خواستم تغییراتم و بنویسم :
موقعی که این کامنت و نوشتم از رابطه دوستیم طرد شده بودم و بی نهااایت داشتم برا کنترل ذهنم تلاش میکردم .برا اینکه با عزت نفس باشم و حرف بقیه برام مهم نباشه. برا اینکه فکر نکنم چون اون دو نفر من و طرد کردن من دوست داشتنی نیستم و …
الان بعد از دو سال دوستان جدید زیادی دارم که خیلی باهاشون خوش میگذره و مهم تر از اون
من دیگه آدمی نیستم که بخوام دوستم و تغییر بدم یا ازش توقع داشته باشم. نمیدونم شاید الان میکم باشم ولی خیلی خیلی کمتر از قبله حس میکنم.
اینقدر به صلح رسیدم با خودم که الان با اون دو نفر کاملا رابطه خوبی دارم و حتی با عزت نفس تر هستم و چقدر خوشحالم که تو اون برهه اون اتفاق افتاد. تغییرات بسیار مثبتی رو در من ایجاد کرد.
باعث شد من فکر کنم که چطور میتونم دوست بهتری باشم
باعث شد روی عزت نفسم کار کنم
باعث شد یاد بگیرم هیلی از رابطه عاطفیم به دوستای صمیمیم نگم.
خدایا شکرت
ایشالا زیر همه کامنتام تغییرات خوبمو بنویسم. و اینو برا همه عزیزان میخوام از خداوند
به نام خدایی مه فقط کافیه ازش بخوای راه و نشونت بده و با تموم وجودت تسلیمش بشی… اونوقت میبینی که چطور بهت گفته میشه.
استاد عزیزم. ماه هاست که یه اتلاف انرژی بسیار بزرگی در روابطم دارم. هر بار روخودم کار میکنم بصورت موقتی نجواها میرفتن اما بعد از یه مدت باز برمیگشتن. میخوام یگم یعنی اون مسئله رو از ریشه حل نکرده بودم و فقط آشغالا رو میریختم زیر مبل.
به دلیل این باور محدود کننده بسیار بزرگی که داشتم و تا همین چند ساعت پیش نمیدونستم چیه، مداام احساس تردید در رابطم داشتم، احساس بد، احساس پشیمونی و حتی این اواخر یه سری رفتار ها در خودم دیدم که خیلی خطرناک بود.
مثلا طرف مقابلم و کنترل میکردم. کجایی؟ چه میکنی؟ چه خبر؟ فلان مسئله چیشد؟
یا مثلا دوست داشتم زیاد با هم درارتباط باشیم و هر جی میدیدمش حس میکردم کمه باز.
و عجیب تر اینکه سر یه سری چیزای بیهوده از دستش ناراحت میشدم و باهاش سرد برخورد میکردم.
این سه مورد بالا برای من فااجعه محسوب میشه هاا. ناراحتی از طرف مقابل و سرد شدن/کنترل شخص/
متوجه شدم که به رابطه چسبیدم و ترس از دست دادنش و دارم ولی هر کاری میکردم باز نمیتونستم درستش کنم و ذهنمو خالی کنم از فکرای پوچ.
همین چند ساعت پیش تو اولین بارون پاییزی شیراز از ته دل از خدا کمک خواستم و گفتم من نمیدونم خدایا. تو بگو من چیکار کنم. من چزا اینقدر برام مهمه پیام بده زنگ بزنه و…
یهو چیزی در قلبم بهم گفت تو میترسی از دستش بدی چون فکر میکنی که با فلان ویژگی ای که داری فقط این شخص میتونه اوکی باشه و شخص دیگه ای نمیتونه و فکر میکنی اگر این رابطه رو از دست بدی دیگه شانس رابطه خوبی مثل اینو نداری….
woow. خیلی حس خوبیه پس از چند ماه بفهمی مسئلت از کجا آب میخوره.
کی گفته کسی از فلان ویژگی من خوششون نمیاد؟ میلیون ها نفر در کره ی زمین هستن که همونطوری هستن که من دوست دارم و من هم همونطورم که اونا دوست دارن.. اگر به هرر دلیلی رابطم تموم شد هیچ اهمیتی نداره. چون من به ادم بهتری که بیشتر باهم اوکی باشیم هدایت میشم.
مگه مریم جون برا استاد نبود؟ اگر استاد عزیز از رابطه قبلی دل نمیکند هزگز میتونست چنین رابطه ای رو تجربه کنه؟
انسان هایی کع مطابق با معیار های من باشند قراوان اند و پسرایی هیتند که اون ویژگی من که از نظر من نقص محسوب میشه اصلا براشون اهمیتی نداره و میخندند به افکار من. واقعا چه حس خوبی دارم وقتی حتی بهش فکر میکنم.
اولین باره که این باور کمبود در ذهن من شکل گرفته. باید برم حسابی راجبش توی سایت بگردم و روی باورهام کار کنم…
باید ترس از دست دادن رابطه رو در وجودم از بین ببرم.
دوستون دارم استاد
خدایا شکرت
به نام خالق هستی
سلام استادعزیزم ومریم جانم
سلام به دوستان نازنینم
باورم نمیشه استاد این فایل رو دفعه های قبل هم گوش داده بودم اینقدر که صحبتهاتون واسم جدید بود واینقدر یکّه خوردم وتحت تاثیرش قرارگرفتم.
استاد عزیزم خوب که زندگیم رو مرور میکنم ازهمون اول زندگی که 13 ساله بودم برخلاف میلم واردزندگی مشترک شدم اما این مخالفتم برا قبل از عقدم بود یعنی بلافاصله که قلم روی کاغذ گشت وباهم محرم شدیم من شدم یه آدم متعهد به زندگی تحت هر شرایطی پای تعهدم وایستادم با اینکه سنم کم بود ولی این لطف خداشامل حالم شده بود ودرکم نسبت به این مسائل بالا بودحتی خودم هم متعجب میشم که چطور ممکنه منی تا قبل از ازدواج اینقدر یه دختر حساس بودم وبا اندک حرف یا صحبتی گریه میکردم واینقدر زود رنج بودم،اینقدر توزندگی مشترک صبور بودم درسن 15 سالگی مادر شدم واینقدر با نظم وفهمیده زندگی کردم وبچه ام رو بزرگ کردم.در دوران عقدیم که با خواهر بزرگترم که همزمان عقدی بودیم تنها فاصله عقدمون یک هفته بود،خواهرم مرتب دلتنگ عشقش میشد تلفن هم نداشتیم باید میرفتیم خونه همسایه یا باجه تلفن.خواهرم میرفت تماس میگرفت صحبت میکرد،به من هم میگفت تونمیخای تماس بگیری میگفتم نه ریلکس بودم هیچ دلتنگی ونگرانی نداشتم بهم میگفت چطور تو دلتنگ نمیشی،ومن فکر میکردم این ضعف منه که مث خواهرم دلتنگ نمیشم،میگفت چون علاقه به ازدواج نداشتی برا همینه که دلتنگ نمیشی.اما استاد درطول زندگیم هیچ وقت دلتنگ نشدم درزمانهایی که از همسرم دوربودم دلتنگ ونگران نشدم.حتی همین احساس نسبت به بچهام داشتم ودارم. هر دفعه که از طرف مدرسه چه دختر وچه پسرم اردوی یک هفته ای می رفتن مشهد،لواسون اصلا نه نگرانی داشتم نه دلتنگشون میشدم.حتی یادمه یبار دختر از طرف مدرسه در دوران دبیرستان میبردن شلمچه با همسرم رفتیم واسه بدرقه بعد خانواده ها گریه میکردن من میخندیدم به همسرم گفتم آخه چرا اینا گریه میکنن گریه که نداره باید خوشحال باشن بچهاشون اینقدر بزرگ شدن که بدون خانواده دارن یه تجربه بزرگ تو زندگیشون میکنن همون لحظه همسر م بهم گفت توعجیبی،دارن بچهاشونو میفرستن راه دور بنظرت نباید نگرانشون باشن حالا من اون زمان هم با قانون آشنا نبودم فکر میکردم این ضعف منه که مثل بقیه نیستم.
بعد از اینکه با سایت شما آشنا شدم فهمیدم راه من درسته والان هم دخترم امسال سال چهارم هست که دانشگاه اراک تحصیل میکنه وماهها نمیبینمش اصلا دلتنگش نمیشم نگرانشم هم نیستم اما هر دفعه که میره همسرم به شدت دلتنگش میشه.
استاد در طول 24 سال زندگی مشترکم هیچ وقت همسرم رو توهیچ زمینه ای محدود نکردم وهمیشه آزادبودن، همیشه یه فردپایه بودم هر اقدامی میکردن هر تصمیمی میگرفتن کنارشون بودم با اینکه مورد سرزنش خانواده ام قرار میگرفتم.
اما استاد همیشه از طرف همسرم محدود شدم تاحدی که یه وقتای به این فکر میکردم چرا نمیتونه منو درک کنه ولی حالا میفهمم مشکل از همسرم نبوده واینها همش بخاطر عدم لیاقت خودم بوده ضعف خودم بوده که این شرایط رو واسه خودم رقم زدم.استادمسئولیت تمام وشرایط ومساعل زندگیم رو میپذیرم وبا تمام قدرت وتوان متعهد میشم روی خودم وباورهام کار کنم تاشرایط زندگیم بشه خواسته ی قلبیم
درپناه حق
سلام استاد و مریم جان
خدایا شکرت که چقدر بهتر میفهمم صحبتهای استاد رو
خدایا ممنون
استاد جملات رو باید با طلا نوشت و باید واقعا متعهد پیش بریم
خدایا آسان کن برایم آسانی ها را
آسانی در روابط
آسانی در درآمد
آسانی در کسب ثروت
آسانی در عمل به قانون
آسانی در زندگی
خدایا هر چه بیشتر درک میکنیم بهتر اجرا میکنیم و نتیجه ها عالی از عالی تر میشه
خواستم از این ماه بگم و وقتی من بیشتر به خوبی های اطرافم توجه کردم وقتی از بچه هام حرف زدم از خوبی اونها گفتم
حتی وقتی ناراحت شدم باز گفتم شکرت که هستن
وقتی باید جواب میدادم گفتم ولش کن
و نتیجه چقدر عوض شد
به طور جالبی برایم هدیه تولد گرفت بعد چند سال
وقتی رفت خرید به باباش گفت مامان این میوه رو دوست داره براش بخر
وقتی گفتم میخوام ذرت برام خرید
اصلا هر چی خواستم شد
خواستم تا دستمزد کارم را به آسانی بدهند دادند
برای اولین بار روزی که خواستم قبل ظهر واریزی ها انجام شد و من به آسانی پرداخت کردم خدایا شکرت
برای اولین مرتبه بود اینقدر بدون حساب و کتاب پرداخت زدم عالی بود
وقتی تو ایستگاه اتوبوس بودم خط مورد نظر اومد
خواستم خط بعدی سوار بشم بخدا پیاده شدم خط رسید تو مسیر گفتم
اونم خطی که خیلی ها معتقد هستند 45 دقیقه باید منتظر بود ولی برای من رسید اومدم سوار بشم گفتم خدایا شکرت فقط شکر چیز دیگری نیست
خدایا شکرت صدها هزاران مرتبه شکرت
این تازه گوشه ای از اتفاقات است خدایا شکرت
اینکه رفتار عزیزان باهات عوض میشه وقتی تو عوض بشی
اصلا دنیا جور دیگه میشه خدایا شکرت
خیلی دلم میخواد بگم
اتفاقات عالی و حتی بینهایت داره میفته و من هر لحظه شاد تر از قبل میشوم
خدایا صدها هزاران مرتبه شکرت
پس جهان عوض میشه وقتی من عوض بشم
صبح سریال سفر یا زندگی در بهشت میبینم
کامنت می خونم
کد نویسی و ستاره قطبی انجام میدم
و به زیبایی ها زندگی تو لحظات رقم میخوره
خدایا شکرت که بهترینها را برایم رقم زدی خدابا هزاران مرتبه شکرت
دوستان فقط به نقطه توجه تمرکز کنید بقیه درست میشه بخدا درست میشه
شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت
روز105مسیر
خداروشکر در روابط عالی هستم و عشقو مودت خیلی دوره خوبیه برای روابط من همیشه پیشنهاد میکنم
مسیر شغلیم
خداروشکر روزبروز بهتر از قبل هستم
تصمیمات بهتر میکیرم
ادمینم این ماه حذف میکنم و واقعا نباید برای وابستگی ادامه داد چه کار چه رابطه
جاییکه میبینی فایده نداره تمومش کن
ادمین پیج تاثیر نداشته
الان تصمیمم اینه حذفش کنم و دیگه الکی پول ندم
هر جا میبینی رها کنی بهتره انجامش بده
الان میخوام انجام بدم