هر زمان که آیهای درباره ابراهیم میخوانم، به وضوح می بینم که جنسِ این آیات متفاوت است. یک عشق ناب میان خالق و مخلوق است. هر زمان که واردِ قرآن می شوم و با نامِ ابراهیم روبرو می شوم، شخصیتِ این انسان، مرا به وجد می آورد:
شیوه ی تسلیم بودنش در برابر ربّ. شیوه موحد بودنش. حنیف بودنش… همهی رفتارهای این انسان، وجودم را به شدّت متحول می کند.
برای من، ابراهیم، نمادِ یکتاپرستیِ ناب است. یکتاپرستی ای که آنچنان در وجودش به درستی ریشه دوانده، آنچنان عمیقاً جزئی از شخصیتِ وجودی اش شده، که او را تسلیم ِ امر ربّ گردانیده، آنچنان ربّ را بعنوانِ نیروی برتر که مدیریت همه ی جهان به دستِ اوست، که محافظِ هر جنبنده ای است، که بدونِ اذنش برگی از درخت نمی افتد، باور دارد، که می تواند از هر آنچه که با “تسلیم بودنش در برابر ربّ” مغایر است، دست بشوید.
می تواند بی هیچ تردیدی درباره درستی یا نادرستی عملش، مملو از یقین، هاجر و طفلِ شیرخواره اش را در بیابان رها کند و با اعتماد به ربّ، فرزندش را به قربانگاه ببرد و از همه ی امتحانات، سر بلند بیرون بیاید و تا آنجا پیش میرود که می تواند خلیل الله و رفیق خداوند باشد.
هیچ چیز حتی جانِ فرزندش، قادر نیست ذره ای تردید در اعتمادِ او به ربّ، ایجاد کند.
به راستی ابراهیم کیست؟
کدامیک از ما قادر است تا آن اندازه تسلیم امرِ ربّ باشد، که فرزندش را قربانی کند؟
بی دلیل نیست که خداوند در قرآن از هر فرصتی که پیش میآید، به گونهای از ابراهیم یاد می کند، که ما در صحبت هایمان از دوستداشتنیترین آدمِ زندگی مان. در هر مناسبتی که در قرآن پیش آمده، خداوند به نوعی خاص او را اسوهای حسنه میخواند.
همواره آرزویم این است که “ایمانِ راستین ابراهیم و تسلیم بودنش در برابر ربّ “، اولویت اصلیِ زندگیام باشد. بتوانم آن را در رفتارم بروز دهم و نیز بتوانم آن را به شما و همهی افرادی که میخواهند خوب زندگی کنند و کمک کنند که جهان جای بهتری برای زندگی باشد، توصیه کنم. زیرا همواره به خودم میگویم، اگر ابراهیم توانسته رفیق خداوند باشد، ما هم میوانیم.
اگر او به چنین حدّی از اعتماد و تسلیم در برابر خداوند رسیده، ما نیز می توانیم. زیرا هیچ چیز نمی تواند از این بالاتر باشد، که انسان، پایه های تمامِ زندگی اش را بر “اعتماد به قدرتی بچیند و رفیق نیرویی باشد که برگی بدون اذنش از درخت نمی افتد و اتصالمان با او دائمی است.
اعتمادی که سبب بشود ، افسار ۱۰۰درصدِ زندگیمان را به این نیرو بسپاریم و به پشتوانهی اهدانا الصراط المستقیم، از عهدهی کنترل ذهنمان در هر شرایطی برآییم، از مرز ترس ها و محدودیت های ذهنی مان فراتر برویم تا هم فرکانس با صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولا الضالّین بشویم.
اعتمادی که چنان شرک را از وجودمان بزداید که از ما خلیل اللهِ دیگری، بسازد.
پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش، چیزی نیست جز:
«آموختنِ این جنس از اعتماد به خداوند و توانایی اجرای آن در عمل»
برای مشاهدهی سایر قسمتهای «توحید عملی» کلیک کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD214MB18 دقیقه
- فایل صوتی «اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش16MB18 دقیقه
به نام یگانه خالق کیهان
سلام عزیزان
سلام استاد عزیزم
هر فرصتی برای سخن گفتن شما مناسب ترین لحظست برای جاری ساختن کلام خداوند از زبان شما
نمیدونم چرا الله یکتا منو از طریق دکمه نشانه امروز من هدایت کرد به این فایل توحیدی
چند خطی از نوشته زیبا و تاثیر گذار اول فایل خواندم و با بی حوصلگی گفتم خدایا هدایتم کن به اون چیزی که نیاز دارم در موردش بنویسم
خودت بهم بگو و آرامم کن
خیلی به اون آرامشی نیاز دارم که انگار توی گهواره بودم در هر ثانیه و خداوند مهربان برام لالایی میگفت تا در هر ثانیه لذت ببرم
مینویسم از خدایی که همیشه و در هر لحظه کنارم بود و هست و خواهد بود تا آرامشی بی توصیف که قبلاً لمسش کردم و انگار خداوند منو روی ابرها گذاشته بود میگفت نگران نباش من کنارتم
وقتی وارد سایت سید حسین عباسمنش شدم ی آدم نسبتا ورشکسته بودم که هیچ طرحی از آینده نداشت و هیچ انگیزه ای براش نمونده بود
هر راهی که رفته بود به بنبست خورده بود تمام تلاش های بیوقفه ای که کرده بود نتیجه ملموسی در بر نداشت
ولی وقتی که اسم خداوند رو از زبان استاد شنیدم و اینکه میگفت هرچی میخوای از خدا بخواه
انگار این خدا ی خدای جدیدی بود برام
انگار اون کسی بود که سالیان سال دنبالش بودم در بین مردم و هیچوقت بهش نمی رسیدم هیچوقت هیچکس اون ویژگی رو نداشت
حتی وقتی اسم ابراهیم رو شنیدم انگار سالیان درازی بود که من به دنبال راه و روش ابراهیم میگشتم و تشنه شنیدن و دیدن راه ابراهیم بودم و به خودم میگفتم بله من هم میتونم مثل ابراهیم باشم
و میگفتم و انجام میدادم (ایمان و عمل به اون ایمانه)
نمیدونم چرا کلا ترسی نداشتم یعنی میدونم چرا چون اونقدر خداوند و انرژیشو باور کرده بودم که اصلا هیچ چیز و هیچکس مهم نبود فقط عمل به قانون خداوند و هدایت
خیلی باهاش حرف میزدم مثل الان که انگار بغل گوشم وایساده و داره حسابی گوش میده و لبخند رضایتی کم کم بر لبش جاری میشه و سرش رو تموم میده که بگو
بنویس هرچی دوست داری بنویس
یادآوری کن به خودت که همیشه کنارت بودم
همین الان بنویس زیاد بنویس
اونحاهایی که خدا رو باور کردی و کمکت کرد و مسیر رو بهت نشون داد رو بنویس
و مینویسم با عشق در مورد توحیدی که سرمایه شد برام
توحیدی که عذت نفس شد برام
توحیدی که هم باعث احترام من به بقیه هم باعث احترام بقیه به من شد
توحیدی که باعث انگیزه هم درمن هم در خیلی از نزدیکانم شد
توحیدی که هر لحظه بهم گفت کنارتم انجام بده
بدهکار نباش
نه گفتن رو یاد بگیر
یادبگگیر آدمها رو گنده نکنی و در عین حال بهشون احترام بزاری
این نشانه برای من حکم چند دقیقه خلوت کردن با خودم و خدای خودم رو داشت
حکم یادآوری مسیری لذت بخش که با ی گوشی ساده و ی لبتاب خیلی ساده شروع شد از لحاظ مالی به خونه و سرمایه گذاری و اعتبار رسیده حالا میخواد متجلی بشه
حالا میخواد شکوفا بشه و بره بالاتر به نهایتش میخواد برسه
خدارو شکر ی مقدار آرام شدم
انگار قلبم توی سینه نیست
انگار لحظات قبل خواب رو دارم سپری میکنم
انگار یکی قلبم رو گرفته و آرام داره نوازشش میکنه
خدارو صدهزار مرتبه شکرت
خدایا شکرت که همه کارها مدیر و مدبرشون خودتی و به امید خودت همه کارها انجام میشه
احساس خوبی دارم که اینجا هستم و دوست دارم این احساس رو تا ابد ببینمش لمسش کنم برای عزیزان توی این سایت فوقالعاده به اشتراک بزارمش
به نام الله یکتا
سلام به استاد نازنین
سلام به همه عزیزان هم خانواده واقعا همه شما رو عضوی از خانواده خودم میدونم در حدی که با خوندن خیلی از کامنتا متوجه این نزدیکی فرکانس و نتایجی که شبیه به همه میشم
نمیدونم چرا با این همخانوادگی و مثال این که همه عزیزان سایت همخانواده من هستند رو زدم اما این شخصیت رو از اول داشتم که تعصب بیجا نکشم فلانی چون پدرمه فلانی چون برادرمه فلانی چون رفیقمه اصلا از همون اول این نگاه رو نداشتم و واقعا به دنبال حقیقت صداقت انسانیت ارامش از ادم ها بودم نه فامیلی یا از این جور چیزا شاید باشن خیلی از ادمای دور و ور ما که حتی ثروتمند بودن یا سطح سواد رو اساس ایجاد رابطه میدونن و ذهن من با کار کردن روی خودم اینجا به این طرز نگاه ها میگه که ببین باید ثروتمند بشی باید ادم بهتری بشی حالا نه به خاطر توجه دیگران ولی این موضوع هم هست چرا ازش فرار کنیم
اما مساله توحید ابراهیم و دیدن این فایل که خیلی وقت پیش دیدمش و فایل جدید که اومد اینو تکمیل کرد این فایل رو گردویی گذاشت کف دست من باعث شد برم قران رو مطالعه کنم و سرچ کنم ببینم کلمه ابراهیم چند بار در قران اومده و چی گفته
کلمه ابراهیم که 51 بار درکل قران بیان شده اولین ایه ای که بهم نشون داد همون ایه معروفی که ابراهیم میگه تمام پیامبران رو از ذریه من قرار بده و خدا میگه عهد من به نا اهلان نمیرسد و ایه بعدی که توجه من رو حسابی به خودش جمع کرد این ایه بود که بقره 135
و [اهل کتاب] به مسلمانها گفتند: «یهودى یا مسیحىّ باشید تا هدایت شوید»؛ بگو: نه، [این آئینهاى تحریف شده هدایت بخش نیستند] بلکه ما پیروى از ملّت مستقیم ابراهیم مىکنیم که او هدایتبخش است و از مشرکان نبود
همون تعصبی که الان میگن مسلمان باش شیعه باش برو زیارت امام رضا و از این حرف ها یا حتما نماز بخون یعنی بعضی موقع میبینم یسری ادما ادا درمیارن جلوی یکی مثلا نماز میخونن حالم به هم میخوره میگم اگه به خاطر خداست اگه عبادت پروردگاره چرا این ادم که تا دیروز نماز نمیخوند الان به خاطر اینکه فلانی ببینش داره نماز میخونه
و لی استاد شما شخصیت ابراهیم رو طوری جا انداختین که عبادت ما کنترل ذهن ما تقوای ما فقط به خاطر خودمون و رسیدن به احساس خوب باشه و این اصل اصل مهمیه از قانون که شما اشاره کردین بهش
و چقدر این درخواست ابراهیم که وقتی فرزندش رو در بیابون رها میکنه درخواست خوبیه و راه دست خدا رو باز میزاره نمیگه خدایا سیرش کن خدایا نزار تشنه باشه خدایا نزار گرگ بهش حمله کنه خدایا نزار خار بره تو دست و پاش
میگه{ خدایا مردم رو دور این ها جمع کن }و اینجوریه که خدا اجابت میکنه و اب زم زم پدید میاد و کم کم مردم میبینن این بیابون اب داره میان و جمع میشن و اونجا شهری میشه به اسم مکه
خدایا شکرت
خیلی سپاسگذارم ازتون استاد عزیز واقعا کمال تشکر و احترام رو براتون دارم زندگی که الان دارم کسب و کاری که الان دارم رو مدیون شما و هدایت خداوند هستم
به نام الله
سلام به دوستان عزیزم
خوشحالم و سپاسگذار که در این مسیر زیبا در این مسیر توحیدی دارم قدم برمیدارم میبینم نشانه هارو و تحسین میکنم کلام و رفتار های که دوست دارم
هیچ جا از مقام حضرت ابراهیم به این خوبی یاد نشده نه به عنوان یک مسلمان بلکه اگه من ی فرد لا دینی بودم و این گفته ها رو میشنیدم شاید یک سمبل از ابراهیم برای خودم میساختم
ی لحظه خودم رو جای حضرت ابراهیم قرار دادم اتفاقات زندگیم رو مرور کردم فکر کردم فرزندی دارم که توی بیابون قراره رهاش کنم خوب چقدر نجوا میاد توی این لحظه و چقدر ایمان باید قوی باشه که با وجود این نجواها بچربه بهش و چقدر این این ایمان مستمر باشه که بعد بیست باز بیای و به الهامات توجه کنی
چقدر این توحید مهمه که دیروز داشتم ی مصاحبه ای از اقای دبیر رییس فدراسیون کشتی میدیدم که میگفت من سر حرفم هستم اون قولی که دادم که ابرومو بزارم نه برای مردم برای خدا میگفت من به خدا میگم خدا به مردم خودش گفته
همونجا گفتم این دیدگاه علیرضا دبیر کم سن و سال و حتی کم مدال نصبت به بقیه کشتی گیرهای زمان خودش رو به اینجا رسونده این نگاه توحیدی و نتایجی هم که میگیره هم قطعا نتایج عالی هستش
به نام خدا
سلام به همه عزیزانم
سلام به استاد نازنینم و عرض سلام و خداقوت به عوامل سایت عباسمنش
خیلی خوشحالم که باز این توفیق نسیبم شد که اینجا باشم و گوش بدم و فایل های روزشمار تحول رو از سر بگیرم یه سری تضاد بهشون برخوردم که احساسم رو ی مقدار زیر و رو کرد و اما مساله اصلی کنترل و ذهن و دوباره پیگیری عضویت سایت بود
زندگی دوباره خودم رو از وقتی میبینم که وارد سایت شدم ی مقدار اقدام عملی انجام دادم و زندگیم روز به روز قشنگتر و شاد تر شد و همینجوری بنا به کار کردن روی خودم باور کردن خودم به عنوان کسی که میتونه با تغییر زاویه دید زندگیشو تغییر بده و دیدگاه توحید عملی نتایج داره برام رقم میخوره اینجاست که میبینم و بهم الهام میشه که فقط تغییر بده خودتو تا محیط اطرافت تغییر کنه تغیر بده زاویه دیدتو تا دنیای اطرافت تغییر کنه و شرطش بودن و استمرار در این سایت پر محتوا تکرار وتکرا ر همین اگاهی هاست
خداروشکر میکنم که بعضی وقت ها با مرگ عزیزی تلنگری بهم میزنه بعضی وقتا با رفتن کارمندی بهم تلنگر میزنه که با وجود همه کس در زندگی فقط به خودت و خدای خودت اتکا کن اون موقع است همه کس بهت نزدیک میشه همه میخوان برات همه کار انجام بدن و اون موقع هم یادت باشه تو باید فقط به خودت و خدای خودت متکی باشی
خداروشکر میکنم که باور هام رو دلیل اصلی موفقیت هام و تلخی هام میدونم و صد البته که این امر بدون تضاد نمیتونه برام شیرین باشه و انگیزاننده این راه تضاد های هست که ازشون انگیزه میگیرم به خودم رجوع میکنم و اتفاقاتی که برام میوفته رو با اتفاقات گذشته مقایسه میکنم و تصمیم میگیرم چگونه رفتار کنم چگونه عمل کنم و چگونه به احساس خوب برسم تا اتفاقت الانم منو مثل ی پرتاب کننده به سمت اهدافم سوق بدهن
خدارو شکر میکنم که سلامتی دارم خدایا شکرت به خاطر تحولات اساسی که در کسب و کارم در ارتباطاتم و در کل زندگیم قابل درک هست و میفهممشون
ایمان این نیست که در شرایط دلخواه و اوکی بگم خدایا شکرت
ایمان وقتی معنی پیدا میکنه که در شرایطی که خداوند برای من به واسطه باور هام رقم زنده ذهنم رو کنترل کرده و شکر بگم و دلیل اتفاقات به ظاهر بد رو رسیدن به موفقیت و نزدیک بودن موفقیت به خودم بدونم
ایمان یعنی وقتی بالای سر عزیزی هستم که داره جون میده بگم پسر میدونم اونور بهتره برو همونجا که متعلق به اونجا هستی
اینمان وقتی برای من خودشو نشون میده که حالم خوب باشه از شرایط به ظاهر بدی که اومدن منو رشد بدن اومدن بهم درس بدن
ایمان برای من یعنی توکل فقط به رب و گرفتن قدرت از هر کس و هرچی در محیط پیرامونم است
امیدوارم به یکایک کلماتم جامعه عمل بپوشانم امیدوارم که همیشه در راه ابراهیم قدم بردارم و خودم باشم و قدرت و انرزی حرکت رو از خودم بگیرم و حرکت کنم به سمت هر انچه خیر و خوبی شادی و لذت است
همه عزیزان همه هم خانواده های عزیزم رو که اینجا هستن و از کامنتشون از کلامشون بدون ندیدنشون انرزی میگیرم دوست دارم امیدوارم همیشه و در هر حال شاد باشین و سلامت و خوشبخت و سعادتمند در دنیا و اخرت
به نام الله
سلام به دوستان عزیزم
خدارو شکر میکنم که در بین این عزیزانم هستم
خوب من دارم یاد میگیرم بگ گراند موفقیت یک نفر علاوه بر اون موفقیتی که به من این موضوع را یاد میدهد که {میشود }چی بوده ؟
یا در مورد مسایل قرانی ایاتی که من با استناد به اونها سعی در شناخت قوانین خداوند رو دارم یا سعی در چگونگی عملکرد رو دارم میام ایات قبل و بعدش رو هم وارسی میکنم تا ببینم این برای من چه مفهومی داره یا چگونه من درکش میکنم
اما طبق قانونی که سعی در درکش دارم سعی در اجرای اون دارم همون قانون تکامل ایا میام ببینم ابراهیم اول از کجا شروع کرده و تکاملش رو به این حد گذرونده که میاد خیلی راحت با اعتمادی که داره به ربش بچش رو تنها میزاره یا بچش رو به قربان گاه میبره ؟
ابراهیم تکاملش رو اینجوری اغاز میکنه که ماه رو خدای خودش میپنداره بعد خورشید و بعد ستاره و بعد پی میبره که نه اون خدا و اون انرزی چیزی فراتر از این هاست اون کسی هست که همه این ها رو خلق کرده و اینجوری به برخی از پاسخ های ذهنیش میرسه و درکی بنا به درخواستش پیدا میکنه از انرزی که خداوند هست
شاید ابراهیم راز و نیازش رو با معبودش که اون موقع در اون زمان ی چیزی خارج باور جامعه بود که شاید الان هم باشه به عناوین مختلف شروع میکنه و پاسخ هایی دریافت میکنه
ابراهیم الان زمانی هست هم برای به اثبات رسیدن باور های خودش نصبت به خدایان بی دفاع یا هم برای دیگران وارد عمل میشه و بت شکنی میکنه و نتیجه ای که میگیره اینه که به یقین میرسه که مسیرش درسته و شاید باور خیلی ها هم تغییر میکنه با حرکت ابراهیم
استاد عزیزم حرکت های که تو کردی شاید الان در باور من نمیگنجه و تنها با کار کردن روی خودم بیشتر به حقانیت صحبت های شما و به عمل کردن اونها و نتایجی که برام به ارمغان میاره پی ببرم
شاید ترس از مهاجرت چیزی بوده که تا بحال حتی جرات فکر کردن به اون رو نداشتم اما کم کم با توجه به این اموزه ها با توجه به شرایط و تضاد ها سعی در اجرای اون داشته باشم چرا که همین دیروز اون ایه رو که در باره خوبی و برکت مهاجرت گفته بود رو هدایت شدم و دیدم
خوب کم کم دارم توی ذهنم این مهاجرت و اون ادم های که اونجا بهشون برخورد میکنم و چقدر انسان های شریفی هستند رو منتطقی میکنم انسان های شاد ثروتمند با انگیزه ارام و موفقی که هر کجا من برم هستند
امروز به لطف الله مهربان سعی در تعهد برای بیشتر کار کردن روی خودم رو دارم سعی در روزه گرفتن نفس رو دارم سعی در این دارم که انگونه که حق لایتناهی من هست زندگی کنم و خلق کنم هر انچه که به واسطه این اکاهی ها به ان شکل داده ام
تضادی هایی که در این سال جدید باعث عدم وابستگی به دیگران در من شد باعث شد با خودم و زندگی خودم بیشتر راحت باشم رو نشانه های برای ادامه روند موفقیت و ادامه مسیر به سمت علایق و خواسته هایم باشد و گول شرایط به ظاهر خوب رو نخورم
دیگه اون مقاومته که اگه این شغل نباشه اگه این ادم نباشه اگه این مغازه نباشه اگه این شهر نباشه اگه این خونه نباشه داره کم کم شکسته میشه که به من بگه برو حرکت کن به حرف خدا گوش بده ایمان داشته باش ابراهیم نه تنها الگویی برای استاد تو و خود تو بلکه برای سایر پیامبران هم بوده
ابراهیم گونه رفتار کن به وجود خدای خودت پی بردی پس حالا موقع بت شکنی هست
بت های ذهنی تو بشکن شرایط بت مانندی که برای خودت امن نگاه داشته ای ای رو بشکن و خارج شو تا به انچه سزاوار توست برسی و دنیا رو جای قشنگی برای زندگی کنی
خدایا صد هزار بار شکرت
استاد عاشقتم سپاسگذارتم هم تو هم همه عزیزانی که در این راه باعث شدن تو به اینجا برسی و زندگی تجربی خودت رو به اشتراک بزاری تا جهان پر بشه از انسان های توحیدی
بعضی موقع به خودم میگم رسالت سید حسین این بوده توحید رو گسترش بده و رسالت من اینه که سید حسین رو به عنوان پیام اور توحید به همه معرفی کنم و اونقدر روی خودم کار کرنم اونقدر نتیجه بگیرم که اگه به کسی معرفی کردم با منت به سراغ اموزه های شما بیاد
به نام الله
سلام به همه هم خانواده های با انگیزه و پرنشاط و شاد و با ایمان خودم
وسلام به روح پر فتوح سید حسین عزیزم
اینی که ی مدت اینجا فعالیت نمیکنم و میام ی سرک میکشم و میرم و ذهنم شروع به نجوا های مختلف میکنه یعنی دوست من داری از مسیر دور میشی داری گوش به حرف شیطان میری و بعد میام نگاه میکنم دوست عزیزم عبدالله برام کامنت گذاشته و من در جواب به خودم میگم باید توحیدی باشم و الگو بگیرم از انبیایی همچون ابراهیم و بعدش میبینم که وارد این رد پای و این فایل میشم یعنی بیا مسیر درست اینه
حرف بزن میثم
از توحید بگو
از الله بگو
از مسیر ابراهیم بگو ابراهیم گونه رفتار کن و گوش بده همیشه در حال یاد گیری باش
همیشه شاکر الله مهربان باش به خاطر همه چیز
همیشه توجهت سمت الله باشه چون اون حواسش بهت هست
چی میشه که من تو این مدت احساس ناراحتی میکردم و ارام نبودم
اما وقتی میام انگار راحت شدم ارام شدم سلامت شدم انگار ی مریضی رو پشت سر گداشتم
یعنی میثم مسیر سلامتی ایمان و ثروت و روابط خوب مسیر ساخت ایندت همینجاست
توجه کن به اینجا به این حرفا
میثم هدف تو این نبوده بیای قصطاتو بدی چکاتو بدی دیگه تمام
هدف تو همیشه تلاش کردن و همیشه پیگیر بودن و همیشه ارائه ی نسخه جدید و عالیتر از خودته
میثم دنیا بینهایته چون ربش بینهایته
تو باید بیشتر بخواهی جاه طلب باشی بیشتر یاد بگیر بیشتر ببخش بیشتر ارام باش تا بیشتر و بیشتر به دست بیاری
توحید همون رشته ایه که به بینهایت میرسونت میثم اما لازمش ایمان کامل به نیروی الله هستش
نمیفههم حرفا و طرز فکر دیگران رو دست خودم نیست چون با اینجا سرکار داشتم و دارم و خواهم داشت
نمیپذیرم محدودیت رو چون با خدایی اشنا شدم که هیچگونه محدودیتی نداره
بی نهایت مهربانه کاری نداره کی چکارست کجاست چه دینی داره چه مذهبی داره کافیه ازش بخواد خواه یا ناخواه
خدایا شکرت بابت این همه زیبایی و نعمت
بابت زحمات خانم شایسته و استاد عشق سید حسین
که زحمت میکشن و روزانه این مسیر رو راحت تر باز میکنن سنگ ریطه ها رو از کنار جاده برمیدارن درخت میکارن اطراف جاده تا ما لذت ببریم از ورود به این مسیر و اسان تر راحت تر سریعتر به خواسته و اهدافمون برسیم با ارامش و لذت هرچه بیشتر
و من الله توفیق