هر زمان که آیهای درباره ابراهیم میخوانم، به وضوح می بینم که جنسِ این آیات متفاوت است. یک عشق ناب میان خالق و مخلوق است. هر زمان که واردِ قرآن می شوم و با نامِ ابراهیم روبرو می شوم، شخصیتِ این انسان، مرا به وجد می آورد:
شیوه ی تسلیم بودنش در برابر ربّ. شیوه موحد بودنش. حنیف بودنش… همهی رفتارهای این انسان، وجودم را به شدّت متحول می کند.
برای من، ابراهیم، نمادِ یکتاپرستیِ ناب است. یکتاپرستی ای که آنچنان در وجودش به درستی ریشه دوانده، آنچنان عمیقاً جزئی از شخصیتِ وجودی اش شده، که او را تسلیم ِ امر ربّ گردانیده، آنچنان ربّ را بعنوانِ نیروی برتر که مدیریت همه ی جهان به دستِ اوست، که محافظِ هر جنبنده ای است، که بدونِ اذنش برگی از درخت نمی افتد، باور دارد، که می تواند از هر آنچه که با “تسلیم بودنش در برابر ربّ” مغایر است، دست بشوید.
می تواند بی هیچ تردیدی درباره درستی یا نادرستی عملش، مملو از یقین، هاجر و طفلِ شیرخواره اش را در بیابان رها کند و با اعتماد به ربّ، فرزندش را به قربانگاه ببرد و از همه ی امتحانات، سر بلند بیرون بیاید و تا آنجا پیش میرود که می تواند خلیل الله و رفیق خداوند باشد.
هیچ چیز حتی جانِ فرزندش، قادر نیست ذره ای تردید در اعتمادِ او به ربّ، ایجاد کند.
به راستی ابراهیم کیست؟
کدامیک از ما قادر است تا آن اندازه تسلیم امرِ ربّ باشد، که فرزندش را قربانی کند؟
بی دلیل نیست که خداوند در قرآن از هر فرصتی که پیش میآید، به گونهای از ابراهیم یاد می کند، که ما در صحبت هایمان از دوستداشتنیترین آدمِ زندگی مان. در هر مناسبتی که در قرآن پیش آمده، خداوند به نوعی خاص او را اسوهای حسنه میخواند.
همواره آرزویم این است که “ایمانِ راستین ابراهیم و تسلیم بودنش در برابر ربّ “، اولویت اصلیِ زندگیام باشد. بتوانم آن را در رفتارم بروز دهم و نیز بتوانم آن را به شما و همهی افرادی که میخواهند خوب زندگی کنند و کمک کنند که جهان جای بهتری برای زندگی باشد، توصیه کنم. زیرا همواره به خودم میگویم، اگر ابراهیم توانسته رفیق خداوند باشد، ما هم میوانیم.
اگر او به چنین حدّی از اعتماد و تسلیم در برابر خداوند رسیده، ما نیز می توانیم. زیرا هیچ چیز نمی تواند از این بالاتر باشد، که انسان، پایه های تمامِ زندگی اش را بر “اعتماد به قدرتی بچیند و رفیق نیرویی باشد که برگی بدون اذنش از درخت نمی افتد و اتصالمان با او دائمی است.
اعتمادی که سبب بشود ، افسار ۱۰۰درصدِ زندگیمان را به این نیرو بسپاریم و به پشتوانهی اهدانا الصراط المستقیم، از عهدهی کنترل ذهنمان در هر شرایطی برآییم، از مرز ترس ها و محدودیت های ذهنی مان فراتر برویم تا هم فرکانس با صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولا الضالّین بشویم.
اعتمادی که چنان شرک را از وجودمان بزداید که از ما خلیل اللهِ دیگری، بسازد.
پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش، چیزی نیست جز:
«آموختنِ این جنس از اعتماد به خداوند و توانایی اجرای آن در عمل»
برای مشاهدهی سایر قسمتهای «توحید عملی» کلیک کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD214MB18 دقیقه
- فایل صوتی «اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش16MB18 دقیقه
سلام استاد جانم و دوستان هم قدم من
با اینکه چندوقت پیش که آگاهی های این فایلو مرور میکردم براش کامنت گزاشتم و فکر کردم که اوکی دیگه معنی تسلیم بودنو فهمیدم ولی بازهم انگار اون جوابی که به نظر خیلی کامل بود منو راضی نکرد و همش گوشه ذهنم بازم این سوال بود که تسلیم بودن چیه چطور بفهممش چطور بهش عمل کنم
طبق این سوال خداوند منو راهنمایی کرد به سمت چند فایلی که ارتباط داشت با این فایل و من اونقدر گوش دادم و نوشتم ونوشتم و تمرکز کردم و دقیقا خدا هم قدم به قدم منو به پاسخهای کاملتر و فایلهای بهتر هدایت کرد تا پاسخو یافتم
البته چیزی که الان احساس میکنم بهترین جوابه و شاید چند وقت دیگه که باز تکاملم طی شد جواب بهتری پیدا کنم
و اما بریم سراغ نتایج اینهمه تمرکز ارزشمند:
تسلیم بودن دقیقا هم معنیه با کلمه عمل کردن همونطور که کلمه ایمان با عمل معنا پیدا میکنه تو بیشتر آیه های قرآن البته تا جایی که من مطالعه کردم هرجا کلمه ایمان اومده یه عمل صالح هم کنارش هست هرچقدر فکر میکنم و بررسی میکنم این بهترین جوابه
چرا؟!
چون وقتی به ابراهیم گفته شد سر بچتو ببر عمل کرد،وقتیکه به نوح گفته شد کشتی بساز عمل کرد،وقتی به مادر موسی گفته شد بچتو به آب بینداز عمل کرد،موسی هنگام فرار به سمت دریا رفت ، و…..هم من و هم شما کلی مثال دیگه میتونیم بزنیم از ماجراهای قرآنی که چطور افراد با ایماااان عمل کردن به آنچه که بهشون گفته شد
اونها فقط طبل تو خالی نبودن ادا در نیاوردن اونا عمل کردن عمل عمل عمل
مهم نیست شرایط چیه باید بری تو دلش
من در خواست کردم فرکانسو ارسال کردم توجه کردم ورودی هامو کنترل کردم حالا خدا هدایتم کرده به سمت اون خواسته و این مرحله مهمشه که تو رو به اونچه که میخوای میرسونه باید عمل کنی هرچی که هست و تحت هر شرایطی الانه که وقت تسلیم بودنه وقته چگونگی نکردنه وقت بها پرداختن برای هدفه وقت پا گزاشتن روی ترسهاست وقت بهانه نیاوردنه وقت عمله عمل عمل
همینجاست که آدمها غربال میشن چون حرف زدن و جولان دادن خیلی راحته اما وقت عمل که میشه همه فرار میکنن وقت شام که میشه همه سر میز حاضر میشن واسه خوردن ولی وقتی زمان ظرف شستنه همه فرار میکنن
کتاب گفتگو باخدا(خدا میگه مهم نیست من با چه کسی صحبت میکنم مهم اینه که چه کسی به من گوش میکنه) خیلی هامون دست و پا میزنیم واسه شنیدن صدای خدا ولی کافیه کمی آروم باشیم و فقط در مسیر قلبمون و چیزی که احساس بهتری بهمون میده حرکت کنیم تا هردفعه بلندتر و واضح تر بشنویم اما نکته اون چیزی نیست که الهام میشه نکته اینه که چقدر بهش گوش میدی و حرکت میکنی
تو پای در راه بنه خود میگویدت که چون باید کرد
تو قدم اول بردار خدا در ازاش هزار قدم بر میداره
به انداره ای که بها میپردازی به اونچه که میخوای میرسی
هیچ شاهزاده با اسب سفیدی وجود نداره هیچ کیسه پوله در حال پرواز در آسمونی وجود نداره هیچ غول چراغ جادویی نیست
درسته قانون جهان اینه که هر آنچه بخوای برات موجوده فقط کافیه بخوای کافیه فرکانس ارسال کنی
درسته که خدا میگه هرکه مرا بخواند من اجابتش میکنم
اما باید به ادامه هم توجه کرد که میگه آنها باید دعوت مرا بپزیرند (وقتی هدایتت میکنه تسلیمی؟عمل میکنی ؟پا روی ترسهات میزاری؟) و به من ایمان بیاورند تا راهشان را بیابند(اگر میخوای راهتو پیدا کنی باید ایمان داشته باشی ایمان واسه چی؟ایمان کشک وخالی به چه کاری میاد اصلا ایمان به چه دردی میخوره ؟وقتی میخوای قدم برداری به ایمان نیاز داری که بگی من میرم جلو با تکیه بر خودت با تکیه بر تواناییهایی که تو وجود من نهادی با توکل بر حمایت و پشتیبانی تو )
به قول استاد حضرت ابراهیم تا اینکه پسرشو قربانی کنه جلو رفت تو تا کجا جلو میری؟
همونقدر که میتونی عمل کنی میتونی به دست بیاری به همون میزان نه کمتر نه بیشتر
سوره جن:
وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَىٰ آمَنَّا بِهِ ۖ فَمَنْ یُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلَا یَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا
و ما چون به سخنان هدایت گوش فرا دادیم برخی ایمان آوردیم و هر که به خدای خود ایمان آورد دیگر از نقصان خیر و ثواب و از احاطه رنج و عذاب بر خود هیچ نترسد13
وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ ۖ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَٰئِکَ تَحَرَّوْا رَشَدًا
و اینکه گروهی از ما تسلیم خدایند، و برخی منحرف اند، پس کسانی که تسلیم شدند در صدد یافتن حقیقت و راه مستقیم اند 14
پس اگر میخوای به راه درست هدایت بشی تسلیم باش
تسلیم خدا باش با حال خوب با توکل با تعهد
عمل کردن به معنیه سختی کشیدن و زجر کشیدن و بیل زدن نیست بلکه همه چیز خیلی راحت به دست میاد همه چیز برای ما محیا و آمادست فقط کمی صبر میخواد و ایمان که ثابت قدمت کنه در مسیر
قشنگی جهان اینه که همه چیز تکامل داره و پله پله بالاتر میری هرچی ظرف وجودت کاملتر میشه هدایتهایی که بهت میشه ایمان و عمل بیشتری میطلبه
مثل حضرت ابراهیم که اول بهش گفته شد بتها رو بشکن کار سختی بود در اون زمان ولی سخت تر از قربانی کردن پسرش نبود و او هرچقدر عمل کرد و عمل کرد و خودشو ظرفشو بزرگتر کرد رسید به درجات بالاتر و سخت تر امااااا به همون نسبت ارزشمند تر و با نتایج بالاتر الکی نیست که ابراهیم اسوه و الگوی قرآنه
حالا اگه نگاه کنم به زندگی خودم اول راه بهم میگه فقط فایلارو بیشترو بیشتر گوش بده ورودی هاتو کنترل کن تمرکز کن بر نکات مثبت بعد هی هرچی به این کارهای کوچیک عمل کنی قدم های بعدی بهت گفته میشه و بدون اگر هنوز هدایت نشدی به مدارهای بالاتر کارتو درست انجام ندادی همون قدم های کوچیکی که بهت گفته شده تکمیل نکردی و باید بگردی ببینی ایراد از کجای کاره آیا هنور باور نکردی؟
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
استاد مهم ترین عامل عمل نکردنو باور نداشتن میدونه
و به عنوان یک تلنگر به خودم بگم که وقتی قهرمان وزنه بردار المپیک تمریناتش با بطری نوشابه بوده تو چه بهانه ای داری؟
موفقیت زمانی اتفاق میوفته که تو بهانه نتراشی و هرجایی که هستی حرکت کنی و وقتی جهان اشتیاق تورو ببینه درهارو برات باز میکنه
زری اگر متعهدانه آموزشهای استادو باور کنی و در زندگیت به صورت عملی اجراشون کنی اونوقته که قانون به کار میوفته و جریان نعمت و ثروت و خوشبختی وارد زندگیت میشه
در پناه رب نهان و آشکار میسپارمتون
سلام به تمام تکه های وجود من و تکه های خداوند
112بقره
《بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ》
《آری کسی که از هر جهت تسلیم خدا گردید و نیکوکار گشت مسلما اجرش نزد خدا بزرگ خواهد بود و اورا هیچ ترسی و هیچ حزن و اندوهی نخواهد بود》
قبلا فکر میکردم تسلیم بودن در برابر خدا یعنی هر بلاااایی سرت اومد بگی راضیم به رضای خدا و هرکه مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند و از این چرت و پرتا
ولی
الان میدونم وقتی تسلیمی که صبوری که حالت خوبه که راه درستو میری تحت هر شرایطی و پایداری میکنی و میسپاری به خدا
دقیقا توی آیه میگه که وقتی تسلیمی نه غمگین میشی و نه ترسی داری بلکه پاداش بزرگ خدا برات در راهه پس وقتی حالت خوب نیست بدونکه سرکش شدی
هربار که این فایلو میشنیدم به خودم میگفتم آخه یعنی چی تسلیم در برابر رب
واقعا نمیتونستم بفهممش انگار یه چیزی خیلی آشنای غریب بود هم میفهمیدمش و هم نمیفهمیدمش ولی امروز که داشتم از روی نت برداری هایی که از این فایل نوشته بودم میخوندم تازه فهمیدم یعنی چی که تسلیم باش دربرابر خدا و خندم گرفت از خودم که تو تمامه این فایلی که من بارها و بارها شنیدمش استاد داره فریاد میزنه تسلیم بودن یعنی چی ولی من انگار تازه شنوا شدم
استاد میگه نشانه ایمان و تسلیم بودن احساس خوبه
حالا من کی احساسم خوبه؟؟!!
بازم استاد میگه وقتی من تسلیمم و میدونم خداوند خیر منو میخواد، منو به مسیرهای درست هدایت میکنه ، منو تنها نمیزاره من حالم خوبه از ندانسته ها نمیترسم پشتم گرمه ….
جواب هر مسئله ای در درون خودش قرار داره:
حالا چطور میتونم تسلیم ربم باشم؟
وقتی که در هر شرایطی ورودی های ذهنتو کنترل کنی، احساس خوبتو حفظ کنی فارغ از اینکه بیرون چه خبره ، ایمان به کمکهای خدا ، باور به حمایت خدا
حفظ آرامش آرامش و آرامش
ایمان به هدایت شدن از سمت خدا
و مهمتر از همه توحید عملی که میگه تو کار درستو انجام بده تو مسیر درست قدم بردار فارغ از حرف بقیه فارغ از شرایطی که پیش روته تو فقط اون کاری که بایدو انجام بده الخیر فی ما وقع
میخوام یه چیزی در مورد خودم بگم از تسلیم بودن و نبودن
تو ایام عید تضادی برام به وجود اومده بود که همیشه خیلی بد واکنش نشون میدادم وخودمو اذیت میکردم جیغ و داد و دعوا و خلاصه کلی میرفتم تو فرکانس بد ولی اینبار به خودم گفتم زری اینهمه به اون روش عمل کردی اگه قرار بود فایده داشته باشه پس تا الان باید شرایطت جور دیگه ای میبود الان این بار متفاوت عمل کن تویی که قانونو میدونی بهش پایبند باش من به اون تضاد بی توجهی کردم تمرکزمو گزاشتم رو تمریناتم روی خودم شکرگزاری کردم و کاملا ذهنمو کنترل کردم با خودم میگفتم اگه حرفی قراره زده بشه خدا به جای من حرف میزنه لازم نیس من باکسی هم کلام بشم که بخوام آرامشمو بهم بزنم و حرفایی بزنم که فرکانسمو منفی کنه خدا برام شرایطو رقم میزنه خدا تنها قدرته این جهانه و هیچکس پشه ای نیست در برابر رب من
وااااای باورتون نمیشه فقط خدا میدونه که چقدر عالی ساده و رااااحت اون موضوع حل شد دقیقا خدا به جای من حرف زد و به جای من همه کارهارو ردیف کرد که من حتی خم به ابرو نیارم خداروشکر
ولی دفعه دوم که همین چند وقت پیش بود دوباره همین موضوع اتفاق افتاد امااااا اینبار هرکاری کردم نتونستم ذهنمو کنترل کنم قدرتو دادم دست بقیه ذهنمو کنترل نکردم تمرکز کردم رو ناخواسته ها و بدترین شرایط ممکنو تجربه کردم دقیقا همونجوری که خودم تصورش کردم و اجازه ورودش به زندگیمو دادم
و فقط خدا میدونه دقیقا از همون لحظه ای که خدارو اوردم تو ذهنم قوانینو به یاد آوردم و کم کم خودمو آروم کردم شرایط آروم شد و دقیقا به نفع من تغییر کرد و همونجوری شد که خودم میخواستم اما وقتی که من هماهنگ شدم با خدا وقتی که تسلیم شدم در برابرش
دقیقا جمله خانوم شایسته که نوشته (وقتی که از درون خودرا به آرامش برسانی و اطمینان داشته باشی به این قانون که محال است به احساس اطمینان و آرامش برسی و آن شرایط هرچقدر نادلخواه به نفع من تغییر نکند آن موقع است که به غیب ایمان داری )
خدایا شکرت که منو با قوانین الهیت آشنا کردی و در مسیر سعادت قرار گرفتم
وقتی که میخواستم این کامنتو بنویسم گفتم بزار با یه آیه از قرآن شروعش کنم رفتم سراغ دفترم که همیشه آیه هایی که خیلی روم تاثیر گزارهستن مینویسم و خدااا شاهده همینکه درشو باز کردم یه صفحه باز شد که اولین کلمه ای که چشمم بهش خورد تسلیم بود وای که سرجام میخکوب شدم از این حد از هدایت
خدایا چیکار داری میکنی باهام
تاچه حد عاشقت بشمممم
چقدررررر میخوای منو پر کنی از خودت
خدایا من دارم ذوووب میشم از شدت عشق به تو
خدایا شکرت که من لایق دریافت اینهمه عشق و محبت و رحمت از سوی توام
ربناااااا لا تزع قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب
به نام خدا
سلام مهم ترین آدمه زندگی من
سلام خودم چطوری؟
خدایااااااااا شکرت از این حد هدایت
خدایا داری چیکار میکنی باهام
این حرفارو من ننوشتم
به خدا من اون زمان نمیفهمیدم چی مینویسم
من رشد کردم؟یا این کلمات عوض شدن
یه بار زمانی که این کامنتو نوشتم هدایتم کردی و حالا که دوباره بعد از چند ماه دارم میخونمش هدایتتو به قلبم جاری کردی
به ولله که قبلا نمیفهمیدم چی مینویسم فقط مینوشتم هرچیزی که احساسم بهم میگفت
و اون خدای درون من میدونست که من یه روزی بر میگردم و یه آگاهی به من داده میشه چیزی که وقتی درکش کردم چشمام داشت از حدقه میزد بیرون و قلبم داشت از جاش کنده میشد
که چطور من اصل قانون رو بعد از اینهمه مدت تازه دارم میفهمم
خدای من تو خیلی بزرگی
خیلی رحیمی
وهابی
کریمی
عشقی
تو نوری هستی که بر قلب من میتابی
دستان هدایت تو همواره جاریه مهم منم که میشنوم یا نمیشنوم
میبینم یا نمیبینم
تو همواره هستی
هستی
هستی و خواهی بود
منم که نفسم به نفسهای تو بنده
منم که ضربان قلبم با تو میتپه
منم که در مقابل تو هیچم و هرچه دارم از آن توست
حتی اونچه که دارم هم ندارم
اونم مال توعه
برای خودم مینویسم تا بمونه یک ردپایی که بازهم در آینده چراغ راهم باشه
احساس خوب مهمه چون نشون میده که تو به خدا ایمان داری
باور داری
وقتی ایمان داری مسیر درسته پس احساست خوبه و وقتی هم ایمان داری که مسیر درسته پس عمل میکنی به دانسته هات
ببین باید اینو تو ذهنت بسازی که این یک قانونه خدا گفته تو فرکانس بفرست من انجامش میدم برات بی برو برگرد
به بقیش کاری نداشته باش
همونقدر که مطمئنی تو یک دختری
یا همون قدر که ایمان داری الان روزه و خورشید تو آسمونه پس با همون ایمان به تمریناتت ادامه بده
همونقدر با اون ایمانی که داری تا داروی یک دکترو بخوری
و مطمئنی که با اون دارو خوب میشی و میخوریش
همونقدر که ایمان داری با غذا خوردن سیر میشی پس همونقدر هم ایمان داشته باش که خدا اربابیه که همه کارهارو برات انجام میده تو فقط باید بندگی کنی تو فقط باید فرکانس بفرستی به بقیش کاری نداشته باش کار انجام میشه
رهرومااینک اندر منزل است
یکم به این مصرع دقت کن
میگه رهرو ما
ره رو ما
ره رو
کسی که راه مارو میره
به اون راهی که ما هدایتش کردیم میره
پیرو ماست
اگر این ویژگی رو داشته باشی و رهرو بی قید و شرط راه خداوند باشی
اونوقت در منزلی حتی قبل از اینکه به مقصد رسیده باشی
و کار انجام شده
به محض اینکه فرکانسو بفرستی در مسیرش قرار میگیری
پس دیگه نگو کو کجاست چیشد
چرا بقیه نتیجه میگیرن و من نه
تو به اونچه که میدونی فقط عمل کن با احساس خوب با احساس اطمینان به اینکه خدا اون کارو برات انجام میده
و به بقیش کاریت نباشه
تو کار خاصی قرار نیست انجام بدی فقط به قانون عمل کن بقیش انجام شده
تسلیم بودن یعنی این
من طرف خودمو انجام میدم و میدونم که طرف تو انجام شده
من به نتیجه ای که تو برام در نظر گرفتی ایمان دارم که چقدر هماهنگه با فرکانسهای خودم
فک کن داری یه امتحانی میدی تو یه سایتی و پایان آزمونو میدی و مطمئنی که پاسخهات ثبت شده و نتیجه میاد
تو دیگه نگرانی از بابت اون پاسخها نداری که ثبت شده یا نشده چون اون سایت تایید کرد که پاسخهات ثبت شده منتظر اعلام نتیجه باش
یعنی تو به خدا به اندزه یه سایتم ایمان نداری؟
که خدا چقدر سیستمش دقیقه که حتی تو این هزاران هزار و میلیاردها درخت و برگ اون برگ افتادن به اراده خداست
تو ایمان نداری؟
فقط باورش کن
سیستمشو قانون جهانو باور کن
مطمئن باش هر اونچه که میفرستی ثبت میشه و صبور باش برای نتیجه
خدا به من این وعده رو داده این قولو داده گفته این قانونه منه طبق اون عمل کن بقیشو بسپار بهم
تو تصور کن بقیش بامن
تو باورهاتو درست کن بقیش بامن
کاری نداشته باش چجوری یا چطور فقط سمت خودتو انجام بده خدا سمت خودشو انجام میده
مثل وحی منزل ایمان داشته باش
مثل وقتی که مطمئنی تو کارتت اونقدر پول هست و میتونی تا اینقدر خرید کنی
همونقدرم مطمئن باش که این قانون جهانه تو فقط این کارو بکن بقیش با خدا
خدا بهتر از خودت به درون تو آگاهه و مطمئن باش در مناسب ترین زمانی
وقتی که تو آماده دریافتش هستی خواستتو بهت میده
فقط خودتو بسپار به خودش
فقط ایمان داشته باش بهش
عاشقتم عاشقتم عاشقتم خدای من
یدالله فوق ایدیهم
سلام آقا مهدی
ممنونم که وقت گذاشتید کامنت منو خوندید و جواب دادین
من واقعا احساس میکنم کلماتی که مینویسم هیچکدوم کلام من نیس و همش از طرف خدا جاری میشه
به نوعی تمام کامنتهای این سایت چنین حکمی دارن
من خودم وقتی کامنتو مینویسم اصلا انگار دست خودم نیست که چی مینویسم انگشتام تند تند فقط تکون میخورن و خودم بارها و بارها اون کامنتو میخونم و غافلگیر میشم و اونقدر آگاهی واسه خودم داره و درهای جدیدی برام بازمیکنه مسیرو برام مشخص میکنه که انگار خدا داره باهام حرف میزنه
و من از خدا خواستم هرکسی قراره این حرف ها راهو براش مشخص کنه هدایتش کن به این کامنت و حتی اگه من چنین خواسته ای نداشتم هم همین اتفاق می افتاد چون این قانون جهانه
《هربشری را یارای آن نباشد که خدا با او سخن گوید مگر به وحی یا از پس پرده غیب عالم یا رسولی فرستد تا به امر خدا هر چه او خواهد(یشاء)وحی میکند که او خدای بلند مرتبه و حکیم است》51 سوره شوری
چه روزها و شبهایی که من گریه میکردم که آخه خدایا چرا من درکت نمیکنم چرا من الهاماتتو نمیشنوم این بچه ها چی میگن که اینقدر حرف از هدایت میزنن ولی امان از کمی صبر
اما لحظه موعود رسید و با طی شدن تکاملم تونستم درکش کنم احساسش کنم و اولین لحظه ای که قشنگ فهمیدم این هدایت خداست این فرکانس خداست از شدت اشک نمیتونستم خودمو آروم کنم
این آیه خیلی قشنگ مسیر هدایت شدنو مشخص میکنه
میگه اولا هرکسی هدایت نمیشه، فقط کسی هدایت میشه که تو فرکانسش باشه
روشهای بی نهایت هدایت شدنم بهت میگه که یا به قلبت الهام میکنه یا از طریق یه شخصی یه بچه ای یه اتفاقی و در آخر میگه که هرچه تو بخوای بهت وحی میشه به اون سمتی که خودت انتخاب کردی هدایت میشی
آقامهدی من چندتا کامنت بیشتر تو سایت ننوشتم چون تازه عضو شدم ولی همونا احساس میکنم خیلی بار آگاهی داشت شخصا برای خودم اگه دوست داشتید میتونید اونارو بخونید
سلام دوست عزیزم آقا مجید
دقیقا تمام داستان همینه اینکه خداوند دقیقا در درست ترین و بهترین لحظه مارو هدایت میکنه به سمتی که راهو برامون هموار میکنه حالا یک کامنت یک کتاب یه آهنگ یه دوست یا هرچیزی که ما به راحتی بتونیم نشانه های خدارو درک کنیم و به سمت نور حرکت کنیم
تو کتاب گفتگو با خدا نیل دونالد والش میگه
خداوند در همه مواقع و در همه جا با بندگانش صحبت میکند مهم نیست من(خدا)با چه کسی صحبت میکنم بلکه چه کسی به من گوش میکند؟
خداوند شمارا تنها نمیگزارد
بالاترین یادآور و راهنمای تو کسی بیرون از تو نیست بلکه صدای درونی خودت است و خدا برای راهنمایی تو این اولین و نزدیکترین صدا به تو است که از آن استفاده میکند
درواقع ما فقط باید وجودمونو سرشار از آرامش کنیم تا لبریز بشیم از آگاهی هایی که با حقیقت وجودی ما هماهنگن و هرچه بیشتر باید تسلیم بودنو تمرین کنیم و فقط و فقط از خودش یاری بخوایم
آقا مجید کامنت شما برای منهم یک نشانه بود ما در جهانی تو در تو از نشانه ها و آگاهی ها زندگی میکنیم که اگر بخوایم به جزءجزشون دقت کنیم و تحلیلشون کنیم دیوانه میشیم
من تو این چند روز دچار تضاد کوچکی بودم که کمی انرژی و حس و حالمو گرفت اما کامنت شما باعث شد به یاد بیارم آگاهی های نه چندان دور خودمو و به یاد بیارم احساس ناب با خدا بودن و بی نیازی از هرکس و هرچیزی رو
امیدوارم در پناه خدا و در مسیر حق حرکت کنی دوست من
بهنام خداوند جاری در تک تک لحظاتمون
خداوند حاضر و ناظر بر احوالمون
خداوند آرامشبخش قلبمون
سلام سلااااااااام
سلامی به گرمای بخاری که کنارش نشستم(متاسفانه الان خورشید نیست که مثالش بزنم همین بخاری رو بپذیر(: ) و لبخندی به قرمزی یک گل سرخ بر لبم و اشکهایی به روانی یک رود جاری
رفیق خوش قلبم سلاااام
نمیدونی با قلبم چیکار کردی
اومدم سایتو رفرش کنم تا داشتم رفرش میکردم یه لحظه از ذهنم گذشت یعنی نقطه آبی ندارم؟بعد همون لحظه قلبم گفت میخوام خدا بهم پیام بده
و همون لحظه خواسته من اجابت شد
نقطه آبی از دوست توحیدیم که نووور به قلب و زندگیش بتابه و شعر دیوانه کنندش
دیوووووونم کردی دیوونه
خدا چطور باهامون حرف میزنه
چقدر قشنگ هدایتشو جاری میکنه
هر لحظه داره باهامون حرف میزنه
ماییم که باید بشنویم
ماییم که باید بهش اعتماد کنیم
خودمونو بسپاریم بهش
چند دقیقه پیش داشتم به چین های روی بند انگشتام نگاه میکردم میگفتم زری ببین خدا چقدر دوست داره
چقدر کارش درست و دقیق و به جاست که اونقدر دقیق و به اندازه این چینهارو ایجاد کرده تا تو به راحتی بتونی انگشتتو خم کنی
خدایی که حتی در کوچکترین و ریزترین ذرات وجود توهم اینقدر دقت و خلاقیت به خرج داده و تورو اینقدر کامل و بی نقص خلق کرده
فک میکنی نمیتونه اون کارهارو برای تو انجام بده
نمیتونه بهت ثروت بده
فکر میکنی رسوندن اون یه میلیون و صد میلیون و ده میلیارد واسه خدا کاری داره؟
خدا این جهانووووو با تمام عظمتش با یه چشم برهم زدن خلق کرده
یقول له کن فیکون
هماندم که بگوید موجود باش موجود میشود
خدا منبعه همه چیزه
منبعه ثروت نعمت قدرت
فراوانی سلامتی
هر آنچه که تو بخواهی
خدا سیرت میکنه
پرت میکنه
بی نیازت میکنه
جوری که توهم میشی یه موجودی که کن فیکون میکنه
تو همین الانشم یقول له کن فیکون هستی چون تو تجلی خدایی و خدا در درون توعه
آقا عظیییییم عاشقتم
منم دوست دارم
خدارو دوست دارم
خودمو دوست دارم
شماهارو این سایتو استادو
تماااااااااااام اونچه که در محدوده زندگی منه دوست دارم
عاشقتم خدا
آقا عظیم تمام اون آرزوهای خوشکل توی کامنتت نصیب خودت انشالله
جریان آرامش و شادی و سلامتی و ثروت که طبیعی ترین جریان این جهانه جاری باشه به قلب مهربونت
عاشقتم
در پناه رب العالمین